فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
193 - 241
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت اوقات فراغت دانشجویان و ورزش دانشجویی در دانشگاه ها، توجه و نگاه راهبردی به این مقوله در دانشگاه علامه طباطبائی نیز غیرقابل چشم پوشی بود. لذا هدف این پژوهش، تدوین برنامه جامع غنی سازی اوقات فراغت دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با رویکرد فعالیت های ورزشی سازمان یافته از دیدگاه اساتید و کارکنان بود. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. جامعه آماری تحقیق شامل؛ 40 نفر از اساتید، کارکنان، دانشجویان و مربیان ورزشی دانشگاه بود. حجم نمونه به صورت تمام شمار انتخاب شد. ابزار پژوهش؛ مصاحبه و پرسشنامه های محقق ساخته بود که روایی محتوایی آنها بر اساس نظر متخصصان و با پایایی آلفای کرونباخ 91/0 تأیید شد. جهت تحلیل داده ها، از ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، ماتریس تحلیل سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استفاده شد. نتایج تحلیل سوات نشان داد که موقعیت راهبردی در موقعیت محافظه کارانه قرار دارد و 3 استراتژی تهاجمی، 6 استراتژی محافظه کارانه، 4 استراتژی رقابتی و 2 استراتژی تدافعی تدوین گردید. در ادامه با رسم ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی عوامل داخلی و خارجی، استراتژی «توسعه و بهبود فضا، تجهیزات و اماکن ورزشی استاندارد در خوابگاه ها و دانشکده ها به ویژه برای دختران دانشجو» در رتبه اول قرار گرفت. بنابراین مدیریت تربیت بدنی دانشگاه می تواند با توسعه اماکن و تجهیزات ورزشی در خوابگاه ها و دانشکده ها، فرصت های حضور بیشتر دانشجویان در فعالیت های ورزشی را در راستای غنی سازی اوقات فراغت فراهم آورند.
تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در متون خلقیات نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
146 - 165
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیتی که ژانر خلقیات نویسی در فرهنگ ایرانی دارد، در این پژوهش به بررسی و نقدِ بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این آثار پرداخته شده است. خلقیات نویسی با هدف بررسی و فهرست برداری از خصلت های فرهنگی و اخلاقی ایرانیان، یکی از گونه های ویژه نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی است که حیاتی طولانی و دست کم همپای پیدایش گفتار جامعه شناسی آکادمیک در ایران دارد. کتاب «از ماست که بر ماست» اثر رضا بهرام پور، نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر است. برای بررسی و نقد بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این اثر از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس الگوی تئون ون دایک استفاده شده است. نتایج نشان داد که آثار خلقیات نویسی از بسیاری از استراتژی های ایدئولوژیک برای به تصویر کشیدن رفتارهای اخلاقی ایرانیان بهره می برند. گفتمانی که این ژانر نوشتاری در پرتو آن ایرانیان را نقد می کند، گفتمان خودانتقادی فرهنگی است. این گفتمان بیش از آن که در پی بررسی و توصیف رفتارهای فرهنگی و اخلاقی ایرانیان باشد، در حال ساخت این رفتارها است. به این صورت که با جهت دهی به رفتار ایرانیان، آن ها را به سمت رفتارهای اخلاقی ناپسند هدایت می کند؛ بر اساس بازنمایی بهرام پور در این کتاب، رفتارهای اخلاقیِ ناپسند ایرانیان، سه برابر بیشتر از رفتارهای اخلاقیِ پسندیده آن ها است. در واقع، متون خلقیات نویسی با استراتژی های مبتنی بر ایدئولوژی خودانتقادی، این امکان را در دسترس ایرانیان قرار می دهند تا اَعمال خود را نسبت به غیرایرانی ها تفسیر کنند. براین اساس، این آثار به ایرانیان می گویند که آن ها ذاتاً غیراخلاقی عمل می کنند و در مقابل، غربی ها ذاتاً مردمانی اخلاق مدار هستند.
بررسی عمومیت شیوه های مدیریت اقتصادی خانواده در مشهد و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
111 - 132
حوزههای تخصصی:
چگونگی اداره امور خانواده دغدغه بسیاری از افراد جامعه است؛ در واقع، مدیریت مناسب اقتصاد خانواده مهارتی است که افراد تلاش می کنند بدان دست یابند. این موضوع نیز مانند سایر پدیده های انسانی - اجتماعی به عوامل گوناگونی مرتبط است و بین خانواده ها به اشکال متفاوتی ظاهر می شود. در مقاله حاضر دو هدف اساسی در نظر گرفته شده است؛ نخست شناسایی میزان عمومیت سبک های مختلف مدیریت اقتصادی خانواده و دوم عوامل مرتبط با انتخاب این سبک ها بین خانواد های مشهدی. روش پژوهش استفاده شده، پیمایش و ابزار آن، پرسش نامه است. جامعه آماری، همه سرپرستان خانوار ساکن در شهر مشهد در سال 1398 است. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع 369 نفر بررسی شدند. براساس شاخص های این پژوهش، بیش از نیمی از خانواده های مشهدی (54 درصد) در مدیریت اقتصادی خانواده خود عقلانی عمل می کنند. متغیرهای نوع روابط در خانواده، تحصیلات سرپرست خانواده، وضعیت اقتصادی، وضعیت فرهنگی، وضعیت اجتماعی و طبقه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری با سبک مدیریت اقتصادی خانواده دارند. براساس نتایج تحلیل مسیر، مهم ترین متغیر تأثیرگذار، تعداد منابع درآمدی خانواده ها بوده است؛ به این معنا که در صورتی که بیش از یک نفر در خانواده درآمد داشته باشد، مدیریت خانواده به سمت سبک های غیر عقلانی گرایش پیدا می کند؛ ازاین رو، بسیج منابع (پرهیز از تک روی های اقتصادی) بدون ایجاد روابط چندحاکمیتی در خانواده می تواند تأثیر مهمی در اصلاح الگوی مدیریت در خانواده ها داشته باشد و سطح مطلوبیت و رضایتمندی را در خانواده ها افزایش دهد.
مطالعه جامعه شناختی نسبت ابعاد چهارگانه هویت (مطالعه موردی دانش آموزان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
128 - 146
حوزههای تخصصی:
مقوله هویت در جوامع مختلف مقوله واحدی نیست و متأثر از منابع هویتی گوناگون است. این امر بعضاً به تضاد و کشاکش این منابع با یکدیگر منجر شده و معضلاتی را دامن زده است. بنابراین، به تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آن ها خود را می شناسد و به دیگران می شناساند می توان هویت داشت. هدف این مطالعه سنجش روابط بین ابعاد هویتی و چگونگی تاثیر آنها با یکدیگر در بین نوجوانان شهر سنندج است. همچنین این مقاله تلاش می کند سهم هر یک از ابعاد چهارگانه هویت را در این بین معین کند. به همین منظور نظریه هایی که به مسئله هویت از منظر رویکرد ترکیب-گرایی و همچنین منظر کنش متقابل نمادین تاکید دارند، در بخش نظریه ها تشریح شده اند. همچنین رویکرد ترکیب گرایانه به عنوان چارچوب نظری این مطالعه انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندار بوده و جامعه آماری هم نوجوانان شهر سنندج است. در این مطالعه نمونه آماری 400 نفر را شامل می شود. در مدل تجربی بدست آمده از ارتباط بین ابعاد هویت نوجوانان، نکته مهم محوریت هویت رسمی در بین دیگر ابعاد هویت است و تمام ابعاد هویت با بعد هویت ملی رابطه مستقیم و مثبتی دارند. بعد هویت محلی با دیگر ابعاد هویت ارتباط مستقیمی ندارد و کمتر از سایر ابعاد هویتی تاثیر پذیرفته است.
طراحی الگوی مدیریت رفتارهای انحرافی در محیط کار در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم مطرح شده در مدیریت سازمانی، بررسی الگوهای کنترل، نظارت و مصونیت بخشی کارکنان و سرمایه انسانی از بروز رفتارهای کاری انحرافی که هنجارهای سازمانی را دستخوش تغییر قرار داده است که باعث تهدید سلامت سازمان و کارکنانش می شود؛ بنابراین هدف در پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت رفتارهای انحرافی در محیط کارِ دانشگاه آزاد اسلامی است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی و از نوع نظریه پردازی داده بنیاد است. داده های لازم با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند از میان 20 نفر از خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و سازمان، دانشگاه و مدیران ارشد دانشگاه انجام گرفت که نمونه ها با روش نمونه گیری انتخاب و گرد آوری شدند. حاصل مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین اولیه بود که در فرایند کدگذاری باز گردآوری و از درون آنها مقوله هایی استخراج شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها با عناوین شرایط علّی، پدیده محوری، راهبردها، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدهای رفتار های انحرافی در محیط کار در قالب پارادایم کد گذاری محوری تعیین شد. در ادامه و در مرحله کد گذاری انتخابی نیز، سیر داستان ترسیم شد. در پژوهش حاضر برای سنجش روایی داده های کیفی از معیار های اعتمادپذیری، انتقال پذیری ، اتکا پذیری ، تصدیق پذیری ، راستی، تطابق، فهم پذیری و عمومیت استفاده شد. یافته ها نشان داد که در مرحله اول 999 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 666 طبقه تبدیل و در نهایت، 25مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام در زیر مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علّی، راهبردها، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفت.
تورم و زیست اقتضائی در جامعه ایران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تورم و گرانی به عنوانی پدیده ای فراگیر در چند دهه اخیر، تغییرات قابل توجهی در جنبه های مختلف زندگی ایرانیان ایجاد کرده است. این پژوهش با هدف دستیابی به تفسیر و نحوه سازگاری مردم با پدیده تورم در جامعه ایران اجرا شد. سوال اصلی این است که تورم چه پیامدهایی برای زندگی اجتماعی مردم داشته و چگونه با تورم کنار می آیند. به منظور اجرای پژوهش و دستیابی به تفسیر مشارکت کنندگان و ساماندهی نظری آن، از نظریه داده بنیاد(گرانددتئوری) به عنوان یکی از روش های کیفی-تفسیری استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل 60 نفر از شهروندان اصفهان در سنین، جنسیت ها و طبقات اجتماعی مختلف است که با روش هدفمند و با در نظر گرفتن تنوع انتخاب و با آنها مصاحبه شد. داده ها به منظور ساخت مفاهیم و دستیابی به یک مدل نظری، کدگذاری و ارائه شده است. مدل نظری برگرفته از داده ها، در قالب 6 مقوله اصلی شامل مناسبات جهانی، فشار و تغییر، ناکارآمدی نهادی، انفعال جمعی، تنگنای ذهنی/زیستی و تحولات هنجاری/تعاملی و یک مفهوم نظری نهایی یعنی زیست اقتضایی ارائه شد. زیست اقتضایی به عنوان مقوله نهایی برآمده از مصاحبه ها، سازوکار اجتماعی و فرهنگی سازگاری ایرانیان با تورم و فشار و تغییر ناشی از آن را نشان می دهد.
داغ ننگ؛ مروری سیستماتیک بر مطالعات انجام شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
98 - 130
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف شناخت فرایند داغ ننگ در بستر جامعه ایران، به بررسی سیستماتیک ادبیات این حوزه پرداخته است. بنابراین پس از طی فرایند سه مرحله ای مرور سیستماتیک، 66 مقاله جهت مطالعه شناسایی شد. براساس نتایج، داغ ننگ شامل سه مرحله برچسب، پاسخ و پیامد است که در جریان برهم کنشی ها در بستر اجتماعی، به صورت برچسب و اظهارات کنایه آمیز مانند توهین و تحقیر، رفتارهای نامناسب مانند خشونت کلامی و اشاره مانند نگاه های سنگین بروز می کند. در مرحله بعد فرد به اتخاذ تدابیر برهم کنشی مانند آگاه سازی یا غیربرهم کنشی مانند پنهان کردن و انزواطلبی، جهت مدیریت هویت خودمی پردازد. آخرین مرحله، طیف وسیع پیامدهای منفی فردی مانند بروز احساسات منفی و اجتماعی مانند طرد و تبعیض است که با داشتن ظرفیت ایجاد چالش در هویت اجتماعی، افراد را از جریان طبیعی زندگی حذف و از حقوق انسانی و شهروندی محروم می کند
رابطه صفات سایکوپاتی و نگرش به روابط فرازناشویی: نقش واسطه ای هیجان جویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
569 - 589
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای هیجان جویی در رابطه بین صفات سایکوپاتی و نگرش به روابط فرازناشویی انجام شد. از روش تحلیل مسیر برای بررسی مدل مذکور استفاده گردید. جامعه آماری افراد متأهل20 تا 50 سال شهر اصفهان در سال 1400 بود؛ نمونه آماری 554 فرد متأهل (288 زن و 266 مرد) است که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2008)، مقیاس صفات سایکوپاتی لوینسون (1995) و فرم کوتاه هیجان جویی هایل (2002) بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در زنان، فقط بازداری زدایی در رابطه میان صفات سایکوپاتی اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی (05/0p<، 08/0=β) نقش میانجی دارد، همچنین بازداری زدایی در رابطه میان صفات سایکوپاتی ثانویه و نگرش به روابط فرازناشویی زنان (05/0p<، 08/0-=β) نقش میانجی کامل را ایفا می کند. هیجان جویی در مردان نقش میانجی ندارد و فقط صفات سایکوپاتی ثانویه بر نگرش به روابط فرازناشویی (05/0p<، 13/0- =β) اثر مستقیم دارد. به طور کلی صفات سایکوپاتی در زنان به واسطه هیجان جویی 19 درصد و در مردان 3/20 درصد واریانس نگرش به روابط فرازناشویی را پیش بینی می کند.
مطالعه طولی (پانلی) نگرش دانشجو معلمان نسبت به عناصر نظام آموزشی تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشت های دانشجو معلمان از مؤلفه های نظام آموزشی تربیت معلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانش آموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونه ای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانش آموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافته ها به مشارکت کنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانش آموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقوله های استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابل توجه بوده و پرداختن به آن ها در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مختلف نظام آموزشی تربیت معلم ایران ضروری به نظر می رسد.
شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
161 - 196
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای انجام شد. برای این کار ضمن بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، چهارچوب کلی سوالات مطالعه برای فاز کیفی مطالعه مشخص شد. اطلاعات با روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران حوزه های شهرسازی، برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و ... که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزار مکس کیودا-2018 انجام شد. نتایج در دو مقوله اصلی چالش ها و موانع ظرفیت سازی نهادی و راهکارهای ظرفیت سازی و 13 زیرمقوله شامل: تمامیت خواهی دولت و نهادسازی تحمیلی، عدم بومی سازی ظرفیت سازی نهادی، فقدان ساختار سازمانی اجرایی کارآمد، موانع قانونی حقوقی، تعارض منافع و پتانسیل فسادزای برنامه های مشارکت نهادی، سرمایه اجتماعی پایین، بافت اجتماعی نامتجانس و روابط ارگانیک، (طراحی و اجرای برنامه های مشارکتی، طراحی و بازنگری قوانین و آیین نامه ها، تقویت نقش پرورشگری نهادهای دولتی، برنامه ریزی محله محور پایین به بالا، افزایش سرمایه اجتماعی، پیوند سنت و مدرنیته در ظرفیت سازی نهادی ارائه شد. در نهایت انجام مناسب ظرفیت سازی مستلزم توجه به چالش ها و موانع و استفاده از راهکارهای مناسب از جمله همکاری و هماهنگی عناصر ظرفیت سازی است.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی در بین ایرانیان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
312-269
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حقوق شهروندی مجموعه ای از قواعد حاکم در اجتماع در ارتباط با سیاست، نهادها، دولتها و جامعه مدنی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی با استفاده از شیوه فراتحلیل است. روش: روش اجرای پژوهش فراتحلیل کمی با هدف انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک زمینه حقوق شهروندی بود. جامعه آماری این پژوهش 32 پژوهش از پژوهشهای صورت گرفته در سالهای 1400-2004 بود که 28 نمونه سند پژوهشی متناسب با ملاکهای فراتحلیل کمی (ضریب همبستگی، حجم نمونه، سطح معنی داری، کیفیت پژوهش، اعتبار و روایی پژوهش و پیمایش)، با هدف ترکیب و شناسایی میزان تأثیر آن انتخاب شدند. یافته ها: بین عوامل سیاسی (مشارکت سیاسی، گرایش سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی)، فرهنگی (آگاهی اجتماعی از حقوق، آموزش حقوق شهروندی، مصرف رسانه ای، سرمایه فرهنگی)، اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی) و متغیرهای زمینه ای (سطح تحصیلات، سن، پایگاه اقتصادی- اجتماعی) با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه وجود دارد. اندازه اثر عوامل اجتماعی، زمینه ای، فرهنگی و سیاسی بر آگاهی از حقوق شهروندی به ترتیب بیشتر است که مجموع این عوامل توانسته اند 0.20 درصد از تغییرات آگاهی از حقوق شهروندی را تبیین کنند. بحث: افزایش میزان مشارکت مردم در حوزه های سیاسی و اجتماعی زمینه را برای گسترش آگاهیهای سیاسی شهروندان فراهم می کند. تقویت اعتماد سیاسی شهروندان به نظام سیاسی، توسعه حقوق شهروندی را به همراه خواهد داشت. آموزش حقوق شهروندی زمینه افزایش آگاهیهای سیاسی- اجتماعی را فراهم می کند. بهره مندی از رسانه های جمعی و تقویت سرمایه های فرهنگی موجب تقویت اعتماد اجتماعی، افزایش مشارکت و انسجام اجتماعی می شود و بستر لازم را برای توسعه حقوق شهروندی و برقراری و افزایش مؤلفه های حقوق شهروندی فراهم می کند. در کنار همه این ضرورتها، تحصیلات، سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد هم در افزایش آگاهی مردم از حقوق شهروندی و برقراری مؤلفه های حقوق شهروندی موثر است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
شناسایی ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
105 - 128
حوزههای تخصصی:
شناخت آسیب ها و چالش های تولید علم یکی از مهم ترین ابزار ها در تدوین استراژی ها و سیاست گذرای علم و فنّاوری کشور است. توجه به این موضوع در دانشگاه ها به دلیل نقشی که در پاسخ به تغییرات و نیاز های جامعه، بهبود کیفیت آموزش، ارتقاء جایگاه دانشگاه، افزایش درآمد و توسعه ارتباطات علمی دارند، اهمیت بالایی دارد. بررسی پیشینه آسیب های تولید علم در دانشگاه های کشور بیانگر آن است که تاکنون مطالعات زیادی در این عرصه انجام گرفته لیکن در ارتباط با عوامل بازدارنده آسیب ها، مطالعه مستقلی صورت نگرفته است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم در دانشگاه آزاد اسلامی با روش آمیخته «کمی و کیفی» انجام شده است. در بخش کیفی، داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی تحلیل شده اند. در بخش کمی تحقیق نیز داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS و در قالب روش مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی) تحلیل گردیده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مؤلفه های آمایش علم و فنّاوری، توانمندسازی پژوهشگران، حاکمیت تفکر سیستمی، ارتقاء فرهنگ تولید علم و نظارت و ارزیابی نظام مند از ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم دانشگاه آزاد اسلامی می باشند.
اختلاف ذهنی به عنوان عامل مهم در مشکلات خانوادگی: مطالعه ای در چارچوب جامعه شناسی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
283 - 312
هدف اصلی این پژوهش بررسی "اختلافات ذهنی به عنوان عاملی موثر بر مشکلات خانوادگی و طلاق" است. به عنوان اهداف فرعی، بررسی انضمامی این مساله در قالب مطالعاتی بود که به صورت مجزا، هر کدام جنبه ای از اختلافات ذهنی را به صورت تجربی و هدف محور در خانواده های ایرانی مورد بررسی قرار دادند. برای این منظور، به کمک نظریه ی همسان همسری با اعمال دو تغییر عمده به عنوان مبنای نظری، و با استفاده از تلفیقی از روشهای کیفی (با ابزار مصاحبه) و کمی (با ابزار پرسشنامه) به تبیین بخشی از وضعیت پیچیده ی مذکور پرداخته شد. تقریبا همه ی این مطالعات نشان دادند که درصد زیادی از اختلافات مستمر و نیز طلاق های صورت گرفته در اثر این اختلافات در خانواده های مختلف و مرتبط با قشرها و صنف های متفاوت، مبتنی بر اختلافات ذهنی و برداشت های متفاوت طرفین از امور مشترک فی مابین بوده است. در نهایت، تئوری همسان همسری نشان داد که همسانی زوجین بخصوص در فکر و اندیشه، علاوه بر اهمیت فراوان در ابتدای ازدواج، در تداوم ازدواج نیز اثر ویژه ای دارد و زمانی که به هر علتی این همسانی تبدیل به ناهمسانی غیرقابل تحمل گردد، زندگی مشترک دچار اختلال شده و در نهایت به پدیده طلاق ختم میشود.
شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد می باشد. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود.روش: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. نمونه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشی و مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور بود، در این راستا با 13 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان جنوب کشور به حجم 399 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 196 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر در بخش کیفی از قانون اشباع نظری و در بخش کمی از جدول مورگان استفاده شد. ابزار گردآوری داده-های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، روایی صوری و محتوایی ابزار گردآوری داده های پژوهش مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی 89/0 به دست آمد.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کد گذاری باز و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سه عامل فرایندهای سازمانی، شرایط ساختاری و شرایط درونی به عنوان عوامل موثر بر مدیریت استعداد شناسایی شدند.
تحلیل سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از مهم ترین مؤلفه های مرکزی اقتصادِ فرهنگ و جزء صنایعِ با ارزش افزوده بالاست که در سیاست گذاری ها، برای دستیابی به توسعه مد نظر قرار می گیرد. توسعه نیافتگی ایران در اقتصادِ فرهنگ با وجود ذخایر غنی فرهنگی و نوپا بودن سیاست گذاری در این حوزه، بررسی سیاست های مرتبط با آن را ضروری می سازد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی جایگاه و مؤلفه های اقتصادِ فرهنگ در سیاست گذاری ها و خلأهای آن با توجه به الگو های نظری است؛ بدین منظور اسناد بالادستی مرتبط، با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و 455 کد اولیه و 33 مقوله استخراج شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به طور کلی در اسناد بالادستی به مؤلفه های توسعه اقتصادِ فرهنگ در قالب مضامین اصلیِ تولید، توزیع، مصرف، زیرساخت، سطح، نوع و واکنش به جهانی شدن توجه شده است؛ اما کمیت و چگونگی آنها متفاوت و در برخی موارد کاستی هایی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان مؤلفه های سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ، به بخش تولید بیش از توزیع و مصرف در سیاست های کلان کشور توجه شده است؛ همچنین به تولید محصولات فرهنگی، متناسب با بازارهای جهانی و منطقه ای و ارائه آن در این بازارها توجهی کمتر و اکثر سیاست ها در سطح ملی تنظیم شده است؛ بنابراین تأکید مقاله بر این موضوع است که پیشرفت اقتصادِ فرهنگ در گرو توجه و رشد متعادل همه بخش های آن اعم از تولید، توزیع و مصرف است و توجه یکسان به بخش ها و سطوح مختلف اقتصادِ فرهنگ در تدوین سیاست ها ضروری است.
بررسی مقایسه ای رفتار انتخاباتی رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رفتار انتخاباتیِ رای دهندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری مورد سنجش قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان استان کهگیلویه و بویراحمد بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای به حجم 368 نفر انتخاب و بررسی شد. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه بود که بر اساس روش اعتبار صوری و آزمون آلفای کرونباخ، اعتبار و پایایی آن ارزیابی و تأیید شد. نتایج به دست آمده نشان داده میانگین رفتار انتخاباتیِ محلی بالاتر از رفتار انتخاباتی ملی است. در تبیین هر دو نوع رفتار انتخاباتی داده ها نشان داد که متغیرهای دینداری، گرایش سیاسی، تبلیغات، رهبران افکار، عوامل اقتصادی اجتماعی و عوامل جامعه شناختی، با هر دو رفتار انتخاباتی، ارتباط مثبت و معناداری دارند. اما نتایج همچنین نشان می دهد که میزان تأثیرگذاریِ هر یک از این متغیرها بر رفتار انتخاباتی در دو انتخابات، متفاوت است یعنی متغیرهای مستقل، در تبیین دو انتخابات، یکسان عمل نکردند. چنانچه نتایج نشان داده است متغیرهای مناسبات عشیره ای، دینداری و عوامل اجتماعی بر رفتار انتخاباتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و متغیرهای رهبران افکار،تحصیلات، تبلیغات و گرایش سیاسی بر رفتار انتخاباتی در انتخابات ریاست جمهوری تاثیر بیشتری داشته اند. بر اساس یک تحلیل کلی می توان گفت که مجموعه متغیرهایی که با رفتار انتخاباتی محلی در ارتباط بودند، همگی نسبتاً سمت و سوی سنتی داشتند. در مقابل، مجموعه متغیرهای مرتبط با رفتار انتخاباتی ملی، سمت و سوی مدرن تری دارند. به نظر می رسد علت این پدیده بستر و زمینه ای است که تحقیق در آن انجام گرفته است. به طور کلی می توان اینگونه استنباط کرد که به دلیل بافت سنتی استان کهکیلویه و بویراحمد انتخابات محلی برای رای دهندگان اهمیت بیشتری دارد و در تبیین آن نیز مجموعه متغیرهای سنتی تر اثرگذاری بیشتری دارند.
تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
177 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام بود. طرح پژوهش حاضر کمی، مقطعی و به روش همبستگی بود و در آن سعی شد رابطه پیش بینی متغیر وابسته (رشد پس از سانحه) بر اساس متغیرهای مستقل (احساس معنا در زندگی و حس انسجام) تعیین شود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بهبودیافتگان بیماری کرونا (5000 نفر) در شهر ایلام بودند که از بیمارستان مصطفی خمینی منطقه 4 (ایلام) ترخیص شده بودند. نمونه مورد مطالعه پژوهش بر اساس تعداد جامعه آماری تعیین شد، به این صورت که ابتدا حجم جامعه مشخص و سپس با توجه به جدول مورگان حجم نمونه (350 نفر) برآورد شد و از این تعداد 198 نفر مرد و 152 نفر زن بودند. بنابراین روش نمونه گیری تصادفی بود. جمع آوری داده ها بر اساس پرسش نامه معنای زندگی استگر و اویشی (2004)، پرسش نامه حس انسجام انتونووسکی (1993) و پرسش نامه رشد پس از سانحه تدسچی و ک اله ون (1996)، انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد احساس معنا در زندگی و همچنین احساس انسجام به صورت معنی داری رشد پس از سانحه را پیش بینی می کنند. بدین معنی که هرچه میزان احساس معنا در زندگی و احساس انسجام در بهبودیافتگان از کرونا بالاتر بود، رشد پس از سانحه بیشتری را تجربه کرده بودند (p<0/05). براساس این نتایج می توان گفت که تقویت احساس معنا در زندگی و حس انسجام در افراد مبتلا به بیماری کرونا، می تواند به عنوان یک آیتم مهم جهت ممکن ساختن تحمل این بیماری و همچنین تغییرات و رشد مثبت پس از آن مورد توجه قرار گیرد.
رابطه میان سبک های دفاعی وکیفیت ارتباط زوجین در خانواده: نقش واسطه ای سبک های حل تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
247 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دفاعی و کیفیت روابط زوجین با نقش واسطه ای سبک های حل تعارض زناشویی بود. از میان زوجین شهرستان جم، 244 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های سبک های دفاعی آندروز، سبک های حل تعارض رحیم و کیفیت ارتباط زوجین خوشکام را تکمیل کردند. داده های پژوهش از طریق تحلیل مسیر و با نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در میان سبک های دفاعی، سبک رشدنایافته و رشدیافته و در میان سبک های حل تعارض، سبک های یکپارچه، اجتناب کننده، مصالحه و ملزم شده، روابط معنی داری با کیفیت روابط زوجین دارند. در بررسی روابط غیرمستقیم پژوهش نیز مشخص شد که سبک های حل تعارض یکپارچه و ملزم شده، رابطه بین سبک دفاعی رشدنایافته و کیفیت ارتباط زوجین را واسطه گری می کنند. همچنین سبک های حل تعارض یکپارچه و مصالحه نیز به عنوان متغیر واسطه ای، رابطه میان سبک دفاعی رشدیافته و کیفیت رابطه زوجین را تحت تأثیر قرار می دهند. لذا می توان نتیجه گرفت که بررسی سبک های دفاعی و همچنین سبک های حل تعارض در جهت پیش بینی و بهبود کیفیت روابط زوجین مفید است.
زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه: یک مطالعه ی زمینه ای در میان معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه است. روش مطالعه: با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای و با نمونه گیری نظری و هدفمند تعداد 21 نفر از معلمان و فعالین حوزه ی آموزش انتخاب شده و با آن ها مصاحبه های عمیقی صورت پذیرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله ی اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که «مزمزه واقعیت» به عنوان نتیجه ی کل فرایند آموزش سواد رسانه ای، خود را برای دانش آموزان نمایان می کند. این نتیجه به دنبال به کارگیری دانش رسانه ای برای درک واقعیاتی که در متن داده های رسانه ای وجود دارد حاصل می شود. به طور عمده مزمزه واقعیت به دنبال عواملی چون به کارگیری معلمان خبره، تدریس سواد رسانه ای در مدارس، تشکیل کلاس های مشارکت محور در فضای هندسی جدید، به روزرسانی محتوای دروس سواد رسانه ای و همزمان با تأثیرپذیری از مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر برساخته می شود. در کنار شکل گیری مزمزه واقعیت، سیستم آموزشی با استفاده از راهبردهایی چون استفاده از روش های روزآمد در آموزش سواد رسانه ای، مسیردهی به زندگی شبکه ای دانش آموزان و کنترل و نظارت گفتمانی بر فضای رسانه ها، مسیر دهی برای درک واقعیت های موجود را برای دانش آموزان آسان تر می کند. بر آیند و نتیجه ی به کارگیری راهبرد های فوق برای سیستم آموزش سواد رسانه ای و درک واقعیت، شکل گیری نگاه بازاندیشانه و انتقادی در بین دانش آموزان در مقابل رسانه ها و اطلاعات گوناگون آن خواهد بود. مدل نظری پژوهش درک بهتری از مسیر های فوق به دست می دهد.نتیجه گیری: برای برساخت سواد رسانه ای آموزش محور، سه سطح کلان و میانی و خرد در قالب یک سیستم با یکدیگر همکاری می کنند. برونداد نهایی تعاملات درون این سیستم، سواد رسانه ای است که برآیند و بازخورد کلی آن که نشانگر کارکرد صحیح سیستم است در قالب مزمزه واقعیت اجتماعی خود را نشان می دهد.
بررسی عوامل مؤثر بر انسجام اجتماعی شهر اندیمشک (مطالعه موردی؛ شهروندان اندیمشک در سال 1399-1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
74 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین جامعه شناختی انسجام اجتماعی در بین شهروندان اندیمشک با روش پیمایش نوع توصیفی و تبیینی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان مرد و زن بین سن 15 تا 65 شهر اندیمشک هستند. با توجه به جمعیت ساکن در شهر اندیمشک (135000 هزار نفر) محاسبه فرمول کوکران با تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است که ابعاد مختلف (انسجام اجتماعی، قوم گرایی، طبقات اجتماعی، اجتماعات مذهبی، رخدادهای سیاسی و رسانه های اجتماعی و فضای مجازی) را مورد سنجش قرار داده است.از ضریب آلفای کرونباخ (برابر با 0.798) نیز برای محاسبه سازگاری درونی گویه های مربوط به هر شاخص و به عبارتی پایایی پرسشنامه استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که از دیدگاه شهروندان، قوم گرایی، توانایی تبیین 2/43%، مراسم مذهبی، توانایی تبیین 3/38%، رسانه های اجتماعی و فضای مجازی، توانایی تبیین 7/21% و رخدادهای سیاسی توانایی تبیین 6/22%، طبقات اجتماعی توانایی تبیین 722/0 از تغییرات انسجام اجتماعی را داشت.