فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
141 - 172
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، عامل تمایز انسان با سایر موجودات و نیز تمایز جوامع و گروه های انسانی است و می توان از فرهنگ و هویت فرهنگی خاص سخن گفت که عوامل مختلفی نیز در آن دخیل اند. مهاجرپذیری شهر همدان از استان های همجوار و شهرستان ها با قومیت و فرهنگ های گوناگون، سبب تنوع فرهنگی و تحت تأثیر دو جریان خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی خاص گرایی فرهنگی در بین شهروندان همدانی انجام و چارچوب نظری پژوهش با رویکرد تلفیقی مبتنی بر نظام فرهنگی و متغیرهای الگویی پارسونز و ساختاربندی و رویکرد دیالکتیکی گیدنز بوده و نیز از دیدگاه های مرتبط با متغیرهای مختلف بهره گرفته است. تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه با نمونه ای به حجم 500 نفر که با روش خوشه ای چندمرحله ای و نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند، انجام و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج میانگین خاص گرایی فرهنگی درمیان شهروندان همدانی را 74/2 و نزدیک به متوسط 3، نشان می دهد. هم چنین خاص گرایی جوانان کمتر از سنین بالاتر، خاص گرایی مردان بیش از زنان و خاص گرایی شهروندان بومی بیش از مهاجران است. میزان خاص گرایی فرهنگی شهروندان با سطوح مختلف تحصیلات و در قومیت های مختلف متفاوت است. براساس تحلیل معادلات ساختاری، فرضیه های تحقیق تأیید و حکایت از تأثیر معنادار جهانی شدن، سنت گرایی، دین داری، فضای مجازی، مهاجرت، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و قومیت بر خاص گرایی فرهنگی شهروندان همدانی دارد. درمجموع نیز متغیرهای مستقل 65% واریانس متغیر وابسته، یعنی خاص گرایی فرهنگی را توضیح می دهند.
شناسایی ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش در قالب یک چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
275 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان های امروزی با توجه به سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش می توانند جایگاه خود را در میان سایر سازمان ها بهبود بخشند و مزیت رقابتی کسب نمایند. در نتیجه، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش در قالب یک چارچوب مفهومی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری این پژوهش سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی، مدیران آموزش وپرورش و اعضای هیات علمی خبره در حوزه آموزش وپرورش بودند که طبق اصل اشباع نظری 21 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین کدگذارها 76/0 به دست آمد و مصاحبه ها زمانی به اتمام می رسید که مصاحبه شوندگان اطلاعات دیگری درباره موضوع نداشتند. داده های حاصل از اجرای مصاحبه با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش 11 مضمون فرعی در 2 مضمون اصلی داشت؛ به طوری که مضامین شامل کارآیی درونی (شامل هفت مولفه منابع انسانی، دانش آموزان، برنامه درسی، امکانات و فضاهای آموزشی و پرورشی، بودجه و اعتبارات، مدیریت و برنامه ها و فعالیت های آموزشی، پرورشی و پژوهشی) و کارآیی بیرونی (با چهار مولفه اهداف اعتقادی و اخلاقی، اهداف علمی و آموزشی، اهداف فرهنگی و هنری و اهداف توسعه انسانی و مشارکت زنان) بودند. همچنین، ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش دارای 27 مضمون فرعی در 6 مضمون اصلی فرهنگی، اجتماعی، ساختاری، فنی، کالبدی و سازمانی بود. لازم به ذکر است که الگوی مضامین سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش و ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شناسایی مضامین اصلی و فرعی برای ابعاد سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش، برنامه ریزی برای بهبود سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش جهت دستیابی به مزیت رقابتی ضروری است.
Providing a Model of Promoting Theorizing Chairs in Universities and Higher Education Centers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Theorizing chairs play an important role in improving theories and the position of the university in compared to other universities. Therefore, the present study was conducted with the aim of providing a model of promoting theorizing chairs in universities and higher education centers. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was the university experts of the theorizing chairs in Tehran province and in the quantitative part were the faculty members of Tehran province. The research sample in the qualitative part were 17 people who according to the theoretical saturation principle were selected by purposive sampling method and in the quantitative part were 343 people who according to Cochran's formula were selected by multi-stage cluster sampling method. The research instrument in the qualitative part was a semi-structured interview and in the quantitative part was a researcher-made questionnaire (32 items), whose psychometric indices were confirmed. Data were analyzed with using methods of coding in MAXQDA software and exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and AMOS software. Findings: The results showed that for the promoting theorizing chairs 32 indicators, 9 components and 3 categories were identified. The leadership factors category were included six components of open-mindedness, rationality, driving force, religious debates, specialized debates and moderation, administrative category were included one component of administrative and university category were included two components of innovation and productivity. Also, the factor load of all components on the relevant categories and categories on the model of promoting theorizing chairs was significant. In addition, the fit indices of the mentioned model indicate the appropriate fit of the model and the component on the relevant categories and the categories on the model of the present study had a significant effect (P <0.05). Conclusion: Considering the approval of the model of promoting theorizing chairs in both qualitative and quantitative parts, planning seems necessary for the implementation of theorizing chairs in universities and higher education centers.
Providing a Suitable Model to Promoting Teachers' Motivation for the Education Process
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role of teachers' motivation in improving the teaching, educating and learning processes, the present study was conducted with the aim of providing a suitable model to promoting teachers' motivation for the education process. Methodology: The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was the academic experts of Tehran city in 2020 year, which number of 15 people of them were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and by purposive sampling method. The research population in the quantitative part was the high school teachers of Tehran city in 2020 year, which number of 316 people of them were selected as a sample according to the Cochran's formula and by simple random sampling method. The research tool in the qualitative part was semi-structured interview and in the quantitative part was researcher-made questionnaire, which the validity and reliability of them were confirmed. The data in the qualitative part were analyzed by coding method based on grounded theory in MAXQDA software and data in the quantitative part were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Findings: The results of the qualitative part showed that the central category included promoting teachers' motivation for the education process, causal factors included work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors, intervention factors included psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work, contextual factors included financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development, strategies included planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and outcomes included trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties. Also, the results of the quantitative part showed that the factor load of all components was appropriate and work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors on causal factors, psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work on intervention factors, financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development on contextual factors, planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and on strategies and trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties on outcomes had a significant effect on outcomes (P<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, to promoting teachers' motivation for the education process can be action through the identified components in the present study.
مدل پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخله والدینی، ادراک خانواده مبدأ، ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
265 - 285
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخله والدینی، ادراک ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی بود. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و کارکنان زن شاغل در آموزش و پرورش شهر زنجان بود که 250 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه تجربیات ناگوار کودکی، پرسش نامه سلامت بیمار-2، پرسش نامه رضایت از ازدواج، ادراک ازدواج والدین، مقیاس الگوهای ارتباطی، و مداخله والدینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-25 و AMOS-24 استفاده شد. یافته های همبستگی نشان داد که تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی، و الگوی ارتباط و مداخله والدینی همبستگی منفی و معنی داری با رضایت زنان دارد و الگوی ارتباطی سازنده همبستگی مثبت معنی داری (بیشترین همبستگی) را با رضایت زنان دارد. داده های مدل نیز نشان داد که بیشترین ضریب تأثیر مستقیم به سمت رضایت زناشویی زنان، مربوط به مداخه والدینی بود. از این یافته ها نتیجه گرفته می شود که الگوی ارتباط سازنده و مداخله والدینی از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت زناشویی هستند و آموزش الگوی تعامل سازنده و تفرد و تمایز و استقلال از والدین می تواند به رضایت بالاتر زنان کمک بسیاری کند.
تاثیر انیمیشن های خشونت آمیز بر پرخاشگری کودکان با میانجی گری نقش خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبق آمارهای موجود، خشونت های تلویزیونی هر روزه در حال افزایش است. از آنجایی که در دهه اخیر در ایران، رسانه ها نفوذ زیادی پیدا کرده اند تأثیر آن به ویژه بر کودکان قابل بررسی است. بر همین اساس پژوهش حاضر بر آن است که رابطه میان تماشای انیمیشن های خشونت آمیز شبکه نهال با پرخاشگری کودکان با میانجی گری نقش خانواده بررسی کند. بر همین اساس، مبتنی بر روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در پی تحقق اهداف پژوهش برآمدیم. جامعه آماری پژوهش 4230 نفر کودک 6 تا 9 ساله شهر قیامدشت در استان تهران هستند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 354 دانش آموز انتخاب شد. مبتنی بر روش نمونه گیری خوشه ای ابتدا 6 مدارس انتخاب و سپس به تعداد نمونه های منتخب در بین والدین آنان پرسشنامه توزیع شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر همین مبنا تحلیل عاملی و تحلیل معادلات ساختاری برای سنجش گویه ها و فرضیه ها به کار گرفته شد. نتایج بیانگر آن است که با افزایش میزان تماشای انیمیشن، تمایل پرخاشگری کلامی و خصومت درونی در بین کودکان6 تا 9 ساله شهر قیامدشت افزایش می یابد ولی میزان تماشای انیمیشن تأثیری در پرخاشگری فیزیکی کودکان نداشته است. همچنین یافته ها نشان می دهند که با افزایش میزان علاقمندی به تماشای انیمیشن، تمایل به پرخاشگری فیزیکی، کلامی و خصومت درونی در بین کودکان6 تا 9 ساله شهر قیامدشت افزایش می یابد.
الگویابی خرد جمعی در سطح نظری و ارائه یک مدل تحلیلی-تلفیقی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
25 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله الگویابی نظری برای خرد جمعی و تلفیق نظریه های مختلف در چارچوبی تحلیلی و منسجم است. خرد جمعی مفهومی محوری و ایده ای نسبتاً نو است که با وجود نظریه های منفرد و متعدد و مفهوم پردازی های متفاوت در رشته هایی نظیر علوم سیاسی، روانشناسی، اقتصاد و فلسفه و نظایر آن ها و به رغم آن که جنس آن اجتماعی است، اما جامعه شناسان کمتر به آن پرداخته اند و به بررسی شرایط و روند تحقق آن و نیز پیامدهای آن در زندگی اجتماعی توجه چندانی نشان نداده اند. علاوه بر این، خرد جمعی هم تابع علل گوناگونی است و هم کم وکیف آن پیامدهای خاصی را برای دیگر پدیده های جامعه در برخواهد داشت. لذا این مقاله با تأسی از تفکر سیستمی درصدد ارائه صورت بندی جامعی از مفهوم خرد جمعی با نگاه جامعه شناسانه و ارائه الگویی تلفیقی و چارچوبی ترکیبی برای تبیین آن در جامعه است. چنین تحلیلی منجر به در نظرگرفتن خرد جمعی به صورت مفهومی پویا شده و برآیی و تقویت آن را در جامعه تبیین می کند. این چارچوب قابلیت شناسایی عوامل و سازوکارهای علّی موثر بر خرد جمعی در حوزه های چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را داشته و خواص این حوزه ها را در ارتباط با هم در تقویت خرد جمعی تبیین می کند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های توازن زندگی-کار با رویکرد سبک زندگی ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
121 - 153
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توازن زندگی-کار با شناسایی ابعاد و مؤلفه ها با رویکرد سبک زندگی ایرانی- اسلامی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های آمیخته اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی، از تکنیک تحلیل تم برای ایج اد الگ و و در مرحل ه کمی از روش مدلسازی معادلات ساختاری ب رای تأیید اعتبار الگو استفاده شد. در مرحله کیفی، با ۱۵ نفر از خبرگان که به صورت هدفمن د انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در مرحله کمی، از ۱۵۲ نف ر از مدیران و کارشناسان در شرکت سایپا با پرسشنام ه نظرخ واهی شد. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی ابعاد و مؤلفه های توازن زندگی-کار در قالب سه بعد فردی، خانوادگی و شغلی با 30 شاخص و مؤلفه بود. نتایج تحلیل های کمی نیز مؤید معناداری ارتباط بین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل تحقیق بود. شناسایی ابعاد فردی، شغلی و خانوادگی مدل توازن کار- زندگی به مدیران شرکت خودروسازی سایپا کمک می کند با شناخت شاخص ها، سطح توازن کار- زندگی را ارتقا دهند و زمینه ها و شرایط لازم برای بهینه سازی سبک زندگی فراهم آید. نتایج این تحقیق می تواند برای بهبود توازن زندگی و کار کارکنان با رویکرد سبک زندگی ایرانی اسلامی سودمند باشد و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم کند.
برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران (با تمرکز بر حوزه های معماری و ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 117
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مولفه های مرتبط با سبک زندگی مانند معماری، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و ... در بازه ی زمانی سالهای 1300-1320ه.ش و دستیابی به جهان بینی، معانی، ارزش ها و اندیشه های اعضای این طبقه در دوره زمانی ذکر شده است. در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به هدف های تحقیق از روش تاریخی با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش، تحولات معماری و شهرسازی در دوره ی پهلوی اول و بازخوانی و تحلیل رمان های نوشته شده از سوی نویسندگان شاخص این دوره از چگونگی ظهور تمایزهای طبقاتی، شکل گیری طبقه متوسط جدید و سبک زندگی متناظر با آن خبر می دهد. در این راستا، اتکا به معیارهای جدید معماری در بنای ساختمان های عمومی و خصوصی و امکانات و فضاهای جدید شهری مانند سینما ها، کافه ها و مغازه ها در کنار برجسته شدن موضوع هایی مانند حضور زنان در زندگی اجتماعی، تحصیل و اشتغال زنان، عشق و ازدواج به سبک جدید و پدید آمدن مشکل های خانوادگی و مسائل اجتماعی نوظهور نشان دهنده چگونگی ظهور این طبقه و سبک زندگی اعضای آن است. بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که جهان بینی و ارزش های اعضای طبقه ی متوسط جدید را می توان در حول مولفه هایی مانند فردگرایی، ناسیونالیسم و تجددگرایی مشخص نمود.
فقر، کودکی و جنسیت: تجربه کودکانه فقر از نگاه دختران و پسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
49 - 84
حوزههای تخصصی:
هرچند فقر پدیدهای عام است اما هیچ گروهی به اندازه کودکان از آثار منفی فقر رنج نمی برد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا تجربه فقر در دختران و پسران متفاوت است؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک(۱۶ دختر و ۱۴ پسر) ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کرده اند، استفاده و تجزیه ی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد کودکان فقر را در سه بعد محرومیت مادی، محرومیت اجتماعی و محرومیت عاطفی درک می کنند و دختران و پسران هم زمان تجربه های مشابه و متفاوتی از ابعاد فقر دارند. درحالی که محرومیت مادی به طور یکسان و مشابه در دختران و پسران تجربه می شود، محرومیت اجتماعی و ارتباطات اجتماعی دختران نسبت به پسران محدودتر است. در بعد محرومیت عاطفی دختران و پسران در مقوله ناامیدی از آینده و مشکلات جسمی و عصبانیت درک و تجربه مشابه داشته اند. نگرانی برای والدین و خواهران و براداران کوچکتر و پناه بردن به تنهایی، از سوی دختران درک شده است. بدین ترتیب بیشترین شباهت در درک و تجربه محرومیت اقتصادی و بیشترین تفاوت در درک و تجربه محرومیت اجتماعی در بین دختران و پسران دیده میشود. تقسیم جنسیتی دسترسی به فضا در این باره بسیار موثر است.
The Effect of Women's Presence in Company Management, Their Experience and Educational Skills on Earnings Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Women studies have always been of interest to researchers. The issue of women's presence in business and management is one of the most important issues in the field of women's studies. This study sets to investigate the effect of characteristics of female managers who were either member of board or CEO on earning quality. Methodology: To this end, we collected necessary data such as financial statements from 102 Tehran Stock Exchange listed companies. The data belongs to period stretching from 20 Feb 2015 to 20 Feb 2020. To test our hypotheses, multivariate regression with panel data and also EViews software were utilized. The results show that the presence of female managers has a positive as well as meaningful effect on earning quality. Findings: Furthermore, the results of our second and third hypothesis indicate that the training skills of female managers and their experience in the board have a positive and significant relationship with the quality of companies’ earnings. Conclusion: According to the results of the research, it is recommended that women be used more in managerial positions and the existing misconceptions that have prevented skilled and experienced women from appearing should be discarded.
Designing a Brain-Based Curriculum Model Focusing on Interaction and Motivation in the Secondary School(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present research is to present a brain-based curriculum model focusing on interaction and motivation in the secondary school. Methodology: In order to achieve this goal, qualitative approach, field method and semi-structured in-depth interview techniques were used. The study population included prominent curriculum planning experts, researchers and faculty members and 15 people were interviewed based on the data saturation. The data collection tools included texts and semi-structured interviews, and the method of data analysis also included inductive thematic analysis (Attride-Stirling thematic networks). Findings: The results of the research showed that the curriculum design components included four dimensions: goals, content, teaching methods, and assessment methods, which affect students' interaction and motivation. Goals included indices of changing mental images, real learning environment, flexibility of brain-based curriculum, information storage during learning. Content included indices of development of brain ability, mechanism of brain function, cognitive learning, content understanding, triggering body and brain activity, teaching methods including practical learning, learning in the environment, cooperation in class activity, different learning style, getting students to take responsibility for learning, effectiveness of education, purposeful and conscious teaching, continuous information processing. Assessment method included self- assessment, understand the content easily, flexible learning, encouraging activities. The interaction included indices of sharing new experiences in learning; improving the brain ability; and discussing different topics. Stimulation of learning and motivation included the indices cognitive function of the brain, challenging and enjoyable learning. Conclusion: The results showed that the brain-based curriculum emphasizes on goals, content, teaching and assessment methods, which is designed with an emphasis on interaction and motivation.
Antecedents of Destructive Organizational and Administrative Behaviors and the management model to reduce such behaviors based on Social Exchange Theory by Meta-Synthesis Method(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational and administrative destructive behaviors cause many direct and indirect costs on organizations and reduce organizational progress. Therefore, the objective of this study was to identify antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory by meta-synthesis method. Methodology: This study was developmental in terms of objective, cross-sectional in terms of time, and qualitative in terms of data collection. The field of research included 582 articles on destructive organizational and administrative behaviors during 2000-2022. The research sample included 55 articles selected by purposive sampling method and according to inclusion criteria. The data were collected by note-taking (validity was confirmed by the triangulation method and reliability was estimated to be 0.89 by the Cohen's kappa coefficient) and analyzed by content analysis using the seven-step meta-synthesis method of Sandelowski and Barroso (2007). Findings: The results showed that the antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory had two main categories and six subcategories. Each of the two categories of facilitating antecedents and inhibiting antecedents included three subcategories of behavioral factors, structural factors, and contextual factors. Finally, given the categories and subcategories, a model of the antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory was drawn. Conclusion: The model of antecedents of organizational and administrative destructive behaviors based on social exchange theory designed in the present study can be used as a tool for strategic planning in the field of organizational and administrative destructive behaviors.
شناسایی و اعتبارسنجی مولفه های اصلی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس فراترکیب و مصاحبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، به جهت طراحی الگوی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش مورد استفاده فراترکیب بود. نمونه اولیه ای مشتمل بر 3152 پژوهش که از پایگاههای علمی از سالهای 2000 تا 2020 به دست آمد که پس از غربالگری از نظر عنوان، چکیده، محتوا، روش شناسی پژوهش ها، 60 مطالعه انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 9 مولفه اصلی و 58 مولفه فرعی شد. در مرحله بعد به جهت غنای داده های پژوهش، مصاحبه ای با خبرگان (اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و آشنا به دوره های توسعه حرفه ای) انجام شد که 12 مولفه اصلی و 50 مولفه فرعی مورد شناسایی قرار گرفت. در این مرحله تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل تم انجام گردید. سپس داده های هر دومرحله با یکدیگر ترکیب شدند که در نهایت 15 مولفه اصلی و 55 مولفه فرعی به دست آمد. در مرحله بعد از مولفه های شناسایی شده پرسشنامه ای استخراج و جهت رتبه بندی مولفه ها در اختیار خبرگان قرار گرفت.یافته ها: مولفه های عوامل نهادی، حمایت و پشتیبانی، پداگوژی، ارزیابی و تضمین کیفیت، قالب های یادگیری از نظر خبرگان بیشترین اهمیت را در دوره های توسعه حرفه ای با رویکرد یادگیری معکوس داشتند.بحث و نتیجه گیری: در نهایت به جهت اعتبارسنجی مولفه ها از ضریب لاوشه استفاده شد و در نهایت 10 مولفه اصلی و 38 مولفه فرعی مورد تایید قرار گرفت.
اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف : دانشگاه یک نهاد موثر در جهت رشد و تعالی جامعه است و پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمی با رویکرد مدل ساختاری بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 1399-400 بودند. نمونه پژوهش در مرحله مقدماتی برای بررسی شاخص های روانسنجی مدل 72 نفر و در مرحله اصلی 232 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 58 گویه ای در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر، فضای حاکم بر دانشگاه، دانشگاه نسل سوم، خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 88/0 بدست آمد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای 18 زیرمولفه در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی (با دو زیرمولفه بسترسازی سخت و بسترسازی نرم)، شرایط مداخله گر (با سه زیرمولفه خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش)، فضای حاکم بر دانشگاه (با چهار زیرمولفه خلاقیت و ایده پردازی، تعهد سازمانی، انگیزش نواندیشانه و نگرش نواندیشانه)، دانشگاه نسل سوم (با دو زیرمولفه دانشگاه کارآفرین و دانشگاه ثروت آفرین)، خودمختاری (با سه زیرمولفه سیاست گذاری مستقل، کاهش وابستگی مالی و تولید محتوی مستقل)، جهانی شدن (با دو زیرمولفه نگاه جهانی و اقدام جهانی) و تعامل اثربخش (با دو زیرمولفه ارتباطات درون سازمانی و ارتباطات برون سازمانی) بود. دیگر یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای برازش مناسبی بود و در این مدل زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر و فضای حاکم بر دانشگاه بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار مستقیم و زیرساخت های سازمانی از طریق شرایط مداخله گر بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار غیرمستقیم داشت (001/0P<).
بحث و نتیجه گیری: طبق یافته ها مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای اعتبار مناسبی بود و برای بهبود دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش دور بهره گیری از مولفه های جهانی شدن، تعامل اثربخش، خودمختاری، شرایط مداخله گر، زیرساخت های سازمانی و فضای حاکم بر دانشگاه می تواند موثر واقع شود.
بررسی نگرش های برابری جنسیتی خواهانه دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر هدف بررسی نگرش های برابری خواهانه در میان دختران دانشجو و بررسی عوامل مرتبط با آن است. روش تحقیق استفاده شده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، هنر، زبان های خارجی، هنر و تربیت بدنی دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است که در پاییز 1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 400 نفر بررسی شدند. روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های دومتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین افزایش سن و تحصیلات دختران، با نگرش های برابری خواهانه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سن و سطح تحصیلات نگرش های برابری خواهانه نیز در آنها افزایش می یابد. علاوه بر این، میان تمایل به ازدواج، نگرش به رابطه دوستی دختر و پسر و نگرش های برابری خواهانه نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که نتایج تحقیق نشان می دهد، میان فردگرایی و نگرش های برابری خواهانه ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. در مجموع، به نظر می رسد اگرچه زنان تمایل بیشتری به برابری جنسیتی دارند و خواهان سهم بیشتر در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه و بازار کار و تحصیل هستند، این نگرش ها مانع تمایل آنها به ازدواج و موجب شکل گیری تفکر های مرد ستیزانه در آ نها نشده است.
نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر با تعدیلگری وضعیت اقتصادی-اجتماعی در بین دانش آموزان شهرستان ملکان در سال 1399(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۵۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتارهای پرخطر به رفتارهایی گفته می شود که سلامت و بهزیستی جسمی، روان شناختی و اجتماعی افراد و جامعه را به خطر می اندازد. دوره نوجوانی که با تغییرات جسمانی، روان شناختی و اجتماعی گسترده همراه است، به دلیل خودمحوری و عدم درک مناسب نوجوانان از رفتارهای خود، مرحله مهمی برای شروع رفتارهای پرخطر محسوب می شود. رفتارهای پرخطر و گرایش به آن در نوجوانان از عوامل مهم به خطر افتادن سلامت جامعه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان شهرستان ملکان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان بود. حجم نمونه پژوهش ۶۴۰ دانش آموز بود که از بین دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان به صورت سهمیه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در تحقیق شامل پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه رابطه نوه_پدر/مادربزرگ الدر_کانگر و پرسشنامه وضعیت اقتصادی_اجتماعی قدرت نما بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها: بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. همچنین بین وضعیت اقتصادی_اجتماعی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت اقتصادی_اجتماعی، رابطه بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر را تعدیل می کند. بحث: شکاف بین والدین و فرزندان، درک و فهم والدین و نوجوانان را از هم کم می کند و اختلافات بین آنان را دامن می زند. از طرف دیگر این شرایط سبب افزایش احساس تنهایی، انزوا، افسردگی، بزهکاری و انحرافات اجتماعی نوجوانان می شود و آنان را دچار انواع مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی می کند. بر اساس محاسبات آماری صورت گرفته و یافته های به دست آمده، با توجه به تأثیر انکارناپذیر رابطه نیادوستی و فرزندان بر وقوع رفتار بزهکارانه، افراد زمانی که دررسیدن به اهداف و آرزوهای خود احساس محرومیت و ناکامی می کنند، به منظور تأمین نیازهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود مرتکب رفتارهایی می شوند که از سوی جامعه مناسب تلقی نمی شود.
سیاست گذاری وضعیت اجتماعی زنان در ایران: بررسی رابطه سیاست های کلان و قوانین حوزه زنان با رویکرد مرجع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
129 - 149
مقاله حاضر در صدد است خاستگاه سیاستی وضعیت اجتماعی زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی را مورد کاوش قرار دهد. فرض مطالعه این است که رویکرد مرجع در نظام جمهوری اسلامی ایران در تمامی حوزه ها، رویکرد رهبران دوگانه انقلاب اسلامی است. بنابراین می توان از طریق فهم مضامین این مرجع و بررسی سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران در حوزه زنان، به این دو پرسش بنیانی پاسخ مبین داد که رویکرد مرجع جمهوری اسلامی ایران نسبت به وضعیت زنان چیست؟ و با توجه به رویکرد مرجع، سیاست گذاری وضعیت اجتماعی زنان چه وضعیتی دارد؟ مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمون، سه حوزه بیانات رهبران جمهوری اسلامی ایران، ابلاغیه های شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبات مجلس شورای اسلامی را مورد تحلیل قرار می دهد و ضمن توصیف وضعیت اجتماعی زنان، رویکرد این سه حوزه به زنان را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج تحقیق از طریق ایجاد پیوند بین تحلیل توصیفی و تحلیل مضمون اثبات می کند، علی رغم وجود پتانسیل بالا در رویکرد مرجع در مسیر بهبود وضعیت اجتماعی زنان در ایران، نهادهای دوگانه فوق الذکر بهره روشنی از این ظرفیت نبرده اند. این دلیلی برای تحقق ضعیف تاثیر مطلوب رویکرد مرجع در جامعه ایران است. لذا نیازمند اصلاحات جدی در حوزه تقنینی و سیاستگذاری هستیم تا به واسطه ی آنها، عملکرد دولت ها تا حد زیادی قابلیت کنترل و ارزیابی داشته باشد.
دستاوردها و کارکردهای رویکرد مدیریت مشارکتی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اداره کارآمد در آموزش عالی بایستی با مشارکت و همکاری تمامی ذی نفعان صورت بگیرد. حکمرانی مشارکتی یکی از رویکردهایی است که با تمرکز با مشارکت و درگیرسازی تمامی ذی نفعان در امور ناظر به اداره نهادهای دانشگاهی ارائه شده است. در مقاله حاضر با بهره گیری از روش فراترکیب، دسته بندی جامعی از مؤلفه ها، دستاوردها و کارکردهای حکمرانی مشارکتی در نظام آموزش عالی انجام شده است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی هست و در پارادایم تفسیرگرایی باهدف اکتشاف مؤلفه ها، کارکردها و دستاوردهای حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی انجام شده است. در پژوهش حاضر با جمع آوری اطلاعات از پایگاه های علمی معتبر و پالایش آن، 100 مقاله به عنوان مقالات اصلی برای استخراج یافته ها انتخاب شدند. با تحلیل یافته ها این نتایج به دست آمده که کارکردها و دستاوردها حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی را می توان به شش دسته: 1- ارتقای هماهنگی، انسجام و یکپارچگی 2- تقویت ارتباطات، ایجاد اعتماد و افزایش مشارکت و تمرکززدایی در تصمیم گیری 3- افزایش کارایی و اثربخشی (از طریق همکاری)4- افزایش یادگیری و دسترسی آزادانه به اطلاعات در کمک به تسهیل پیاده سازی و اجرای خط مشی ها 5- افزایش پاسخگویی و شفافیت بیشتر و کاهش اختلافات 6- افزایش تعهد و احساس مسئولیت طبقه بندی کرد.
واکاوی تجربه خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ می دهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابری های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبران ناپذیری را برای قربانی ایجاد می کند. به نظر می رسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربه خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربه خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روش شناسی از روش کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شد. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شد. «چرخه اشتغال زنان و تجربه خشونت» به عنوان مقوله نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه می کنند. به نظر می رسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.