فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
ازدواج، آرمان بسیاری از دختران است و عدم تحقق آن در سن مطلوب و تاخیر آن، به مسئله ای به نام «تجرد قطعی» منجر خواهد شد. این پژوهش با بهره گیری از روش نظرییه زمینه ای در پی دست یابی به مدل پارادایمی تجرد قطعی دختران است. جامعیه هدف تحقیق، دختران روستایی شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با رعایت اصل اشباع نظری، تعداد 22 نفر از آنان به عنوان اطلاع رسان در نظر گرفته و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با آنان مصاحبه به عمل آمد. فرایند کدگذاری شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. شرایط علی شامل: تابوی نوبت، داغ ننگ، ترجیحات آرمانی بودند. شرایط زمینه ای را پارادوکس شناخت، ناهمسانی طبقاتی، همه چیز خواه و هراس های بازدارنده رقم زده بودند. شرایط مداخله ای شامل مانع تراشی های اطرافیان و ناکامی های شخصی بود. مهم ترین راهبردها عبارت بودند از: تحمل و سکوت، مرگ اندیشی، رضایت به حداقل ها، ارتباط با جنس مخالف، پناه بردن به رمال ها و فراغت ستیزی. جلب رضایت دیگران، ایجاد گروه همدرد پیامدها شامل: استیصال، تردید و اعتراض، پذیرش و جبران، هویت مخدوش بود. مقوله کانونی این پژوهش تجرد قطعی به مثابیه تلخی بی پایان است.پدیدیه تجرد قطعی دختران که برایند نقصان سرماییه جنسی و فروکاهی زنانگی مؤکد و عوامل دیگر است سبب برچسب خوردن دختران و داغدیدگی آنان شده است و این داغ ننگ به طرد اجتماعی شان انجامید، طردی که امنیت وجودی شان را به خطر انداخته است
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تقویت تاب آوری اجتماعی شهرها (مورد پژوهش: سیلاب در ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
100 - 135
حوزههای تخصصی:
تمرکز جمعیت، صنایع، خدمات و زیرساخت ها در شهرها سبب شده تا چالش های شهرنشینی از قبیل سوانح طبیعی- همچون سیلاب ها- موضوع جدی تری برای پژوهش های شهری و میان رشته ای فناوری و جامعه شناسی به حساب آید. بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) به عنوان راهبردی در افزایش تاب آوری اجتماعی و کاهش مخاطرات، در جوامع مطرح شده است. در این مقاله جایگاه این فناوری در مدیریت سیلاب در شهرهای ایران با استفاده از روش کیفی مورد پرسش قرار گرفته است. هدف، اولویت بندی راهبردها و ابعاد به کارگیری این فناوری است. با هدف کاربردی شدن پژوهش، مطالعه موردی سیل در شهر ایلام صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را ساکنان شهر و متخصصان حوزه مسائل شهری و مدیریت بحران تشکیل می دهد. اطلاعات نخست از طریق مرور متون کتابخانه ای سپس ابزار مصاحبه عمیق میدانی با ساکنین (12 نفر)، سیل زدگان (سه نفر) و متخصصان (15 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع گردآوری شد. جهت تحلیل اطلاعات، با تکنیک دلفی یعنی استفاده از آرای خبرگان (15 نفر) راهبردها در دو دور به ترتیب تکمیل و ارزیابی- اولویت بندی و جهت تأییدپذیری بیشتر، یافته ها با ابزار مشاهده هدفمند موردی و تحلیل سوات (SWOT) بازبینی شدند. در دور سوم، اجماع نهایی خبرگان در اولویت راهبردها و نسبت آن با ابعاد فاوا حاصل شد. نتایج نشان داد که رسیدن به بالاترین جایگاه فناوری در تاب آوری شهری با تقویت سرمایه اجتماعی ممکن است. راهبردهایی که در اولویت دوم قرار گرفتند به ترتیب شامل کاهش آسیب پذیری، افزایش توسعه جامعه و کیفیت زندگی هستند و راهبردهای گسترش دسترسی و عدالت اجتماعی، بهبود حکمروایی و پاسخگویی جوامع، افزایش دانش فنی و خلاق و سرانجام ایجاد شهرهای انتقالی در اولویت های بعدی هستند؛ بنابراین کارآیی فناوری در شهرها بدون ابعاد اجتماعی به ویژه قومی - قبیله ای و هوش مکان پرسش پذیر است.
طراحی مدل راهبردی ارتقای مشارکت فرهنگی سازمان های مردم نهاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۳)
98 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل راهبردی ارتقای مشارکت فرهنگی سازمان های مردم نهاد با تاکید بر تولید محتوا در فضای مجازی انجام شد. پژوهش با روش آمیخته همزمان انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه خبرگان حوزه مشارکت های فرهنگی، سازمان های مردم نهاد و فضای مجازی بود. نمونه گیری به روش گلوله برفی و تا حد اشباع نظری، ازطریق مصاحبه با هجده نفر انجام شده است. برای دستیابی به مدل مطلوب مشارکت فرهنگی از روش طراحی الگوی مطلوب استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه و فن دلفی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های کدگذاری، تحلیل محتوا، تحلیل ماتریس متقاطع و تحلیل سوات استفاده گردید. نتایح نشان داد مدل راهبردی ارتقای مشارکت فرهنگی سازمان های مردم نهاد در تولید محتوای فرهنگی در فضای مجازی، دارای 78 کد باز و 37 کد محوری است. بر اساس نتایج به دست آمده، شرایط علی مدل شامل سطوح مشارکت، تکنیک های مشارکت و انواع مشارکت؛ شرایط زمینه ای شامل فرایند سازمانی، ارتباطات سازمانی، کیفیت محتوا و دانش سازمانی؛ شرایط مداخله گر شامل تهدیدات امنیتی، توسعه زیرساخت های فناورانه، انگیزه مالی، تنوع سلیقه و تخصیص بودجه دولتی؛ راهبردهای مدل شامل ارتقاء خود آگاهی فردی و اجتماعی، مشارکت آزادانه، تغییر نگرش مردم نسبت به دولت، تغییر نگرش اقتدارگرایانه دولت مردان و باور کردن مردم، اجتناب از تمرکزگرایی در سیاستگذاری فرهنگی، بسیج منابع و اثربخش کردن مشارکت و پیامدهای حاصل از اجرای مدل شامل قانونمند شدن فعالیت های فرهنگی، بومی شدن در فعالیت ها، تناسب فعالیت های فرهنگی با نیازهای کنونی و بالفعل، مشارکت مردمی در تمام فرایند فعالیت های فرهنگی و اجرا و ارزیابی و سنجش فعالیت ها بوده است.
تبیین رابطه بین احساس امنیت و ناهنجاری (مورد مطالعه شهروندان خرمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
129 - 159
حوزههای تخصصی:
ناهنجاری، وضعیتی است که طی آن، هنجارها به عنوان تنظیم کننده کنش های جمعی و تعیین کننده تمامی رفتار جامعه، کارکرد خود را از دست می دهد. غایت هنجار، حفظ و حراست از حقوق فردی و جلوگیری از تجاوز به دیگران است که در نهایت مودی و موجد نظم پایدار و بسترساز و تسهیل کننده امنیت و احساس امنیت در میان کنشگران فردی و جمعی داخل اجتماع است. رابطه میان وجود ناهنجاری و ایجاد حس امنیت، متقابل است و وجود هر کدام مقوم دیگری بوده، تأمین کننده نظم اجتماعی است. پژوهش حاضر، با استفاده از مطالعه ای توصیفی - تبیینی است و روش پیمایش در بین شهروندان بالای هجده سال ساکن شهرستان خرمشهر انجام شده است. حجم نمونه 380 نفر و ضریب تعیین (R2) به دست آمده در ارتباط با ناهنجاری برابر با 20/0 است. در بخش معادلات ساختاری، اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته (برون زا بر درون زا) مسیر مدل نشان داد که میزان تأثیر کل متغیرهای احساس امنیت، احساس آنومی، احساس عدالت و اعتماد اجتماعی بر ناهنجاری به ترتیب 514/0، 275/0، 145/0 و 448/0 است که متغیر احساس امنیت، بیشترین اثر کل (مستقیم و غیرمستقیم) و متغیر احساس عدالت نیز کمترین اثر را بر ناهنجاری داشته است.
مطالعه جامعه شناختی ایده پردازی خودکشی دانشجویان: آزمون تجربی نظریه های فعالیت روزمره و فشار عمومی اگنو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تأثیر بزه دیدگی سایبری به عنوان یک منبع فشار بر ایده پردازی خودکشی است. این مطالعه به منظور دستیابی به این هدف، از نظریه فعالیت های روزمره و تئوری فشار عمومی بهره برده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه است. جمعیت آماری تحقیق را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران، در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داده اند که درمجموع 400 نفر از این دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد دانشجویان دختر، بیش از دانشجویان پسر در معرض بزه دیدگی سایبری اند، به طوری که براساس داده های این تحقیق، 27درصد از دانشجویان دختر و 3/3 درصد از دانشجویان پسر دچار بزه دیدگی سایبری شدند. همچنین داده های پژوهش حاکی از این است که حدود یک سوم از دانشجویان، ایده پردازی خودکشی دارند و مقایسه ایده پردازی میان دانشجویان دختر و پسر نشان می دهد ایده پردازی دانشجویان دختر ( 42 درصد) حدود دو برابر دانشجویان پسر (20 درصد) است. نتایج تحقیق نشان می دهد وجود جذابیت هدف آنلاین، مجاورت آنلاین با متخلفان باانگیزه و نبود محافظان توانا، به افزایش بزه دیدگی سایبری منجر می شود. همچنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت بزه دیدگی بر هیجانات منفی و نیز رابطه مستقیم هیجانات منفی با ایده پردازی خودکشی دانشجویان است. نظریه فشار استدلال می کند که خودکشی، تابعی از سطح فشار فرد و توانایی کنار آمدن با چنین فشار از طریق کانال های قانونی است. طبق تئوری فشار، کسانی که از عهده هیجانات منفی خود برمی آیند، تمایل کمتری به خودکشی دارند؛ بنابراین توصیه های سیاستی نظیر برنامه های توان بخشی شناختی- رفتاری که بر مهارت هایی مثل مدیریت خشم و حل تضاد متمرکز می شوند، مبتنی بر نظریه فشار عمومی اند.
ارتباط بین دلبستگی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی در استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که با هدف بررسی ارتباط بین دلبستگی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی افراد ۱۸ سال به بالای شهرهای استان کهگیلویه و بویر احمد می باشد که تعداد آن ها بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ در حدود ۵۰۰ هزار نفر می باشد و ۳۸۴ نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. این تحقیق به دنبال بررسی ارتباط بین بررسی ارتباط بین دلبستگی و ابعاد مختلف آن با سازگاری اجتماعی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین دلبستگی (۳۸/۰) و ابعاد آن یعنی دلبستگی به محله(۴۱/۰)، دلبستگی به شهر( ۳۹/۰)، دلبستگی به خانواده (۳۴/۰) و دلبستگی به کشور (۳/۰) با سازگاری اجتماعی شهروندان استان کهگیلویه و بویر احمد ارتباط وجود دارد. بنابراین نتیجه می گیریم که هرچه میزان دلبستگی در ابعاد مختلف افزایش پیدا کند، میزان سازگاری اجتماعی نیز بالاتر می رود. سازگاری اجتماعی توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران است که در زمینه خاص اجتماعی به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است به حقیقت می پیوندد، و فرآیندی است که افراد را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش بینی کنند،
مقایسه سبک زندگی اسلامی در افراد با و بدون اختلال ملال جنسیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲شماره ۱۷
89 - 102
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی از جمله سبک زندگی می تواند در بروز اختلال ملال جنسیتی مؤثر باشد. پژوهش حاضر درصدد مقایسه سبک زندگی اسلامی در افراد با و بدون اختلال ملال جنسیتی است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی و به روش علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر شیراز هستند که از بین آنها 50 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس (25 نفر مبتلا به اختلال ملال جنسیتی و 25 نفر عادی) انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی (آزمون تی مستقل) با استفاده از نرم افزار spss26 انجام شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که میانگین سبک زندگی اسلامی در افراد دارای اختلال ملال جنسیتی پایین تر از افراد عادی است. تفاوت نمره کل سبک زندگی و همچنین همه مولفه های آن به جز مولفه اخلاقی در افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و افراد عادی از لحاظ آماری معنادار می باشد. بنابراین سبک زندگی اسلامی به عنوان یکی از عوامل اختلال ملال جنسیتی می تواند مورد توجه قرار بگیرد.
مقایسه حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر تک والد و دووالد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
633 - 648
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر تک والد و دووالد بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر اردبیل بود که از بین دانش آموزان تعداد 150 نفر (75 نفر از دانش آموزان تک والد و 75 نفر از دانش آموزان دووالد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس به پرسش نامه های حمایت تحصیلی ساندز و پلانکت (2005)، راهبردهای خودتنظیمی عاطفی مارس (1988)، شایستگی اجتماعی برمستر و همکاران (1998) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری ﺗﺠﺰﯾﻪ وﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ. نتایج نشان داد که میزان حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان پسر دووالد بیشتر از دانش آموزان پسر تک والد است. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های تحصیلی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در جهت بهبود خودتنظیمی هیجانی و شایستگی اجتماعی می تواند به بهبود عملکرد دانش آموزان تک والد کمک کند.
عوامل فردی و خانوادگیِ وندالیسم در دانش آموزان نوجوان با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه (مطالعه موردی: دانش آموزان 12 تا 17ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وندالیسم نوعی رفتار نابهنجار اجتماعی است که به اشکال مختلف در بین نوجوانان بروز و ظهور پیدا می کند. از اینرو هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل فردی و خانوادگی موثر بر رفتار وندالی دانش آموزان نوجوان بود.روش شناسی: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و حجم جامعه 27519 نفر از دانش آموزان متوسطه اول و دوم ناحیه 2 شهر رشت در طی 1396 تا 1397 بودند. طبق جدول مورگان، 377 نفر نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه نیز از نوع محقق ساخته بوده است. پایایی گویه های فردی، خانوداگی و وندالیسم با آزمون آلفای کرونباخ برابر 85/0، 894/0 و 873/0 و روایی آن با روش HTMT نیز برابر با 21/0-، 39/0، و 27/0- محاسبه شد. از ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندجانبه با نرم افزار Spss نسخه 23 جهت تحلیل استفاده شد.یافته ها: مقدار ثابت B گویه های فردی برای تمامی گویه های رفتار وندالی مثبت بوده و معنی داری آماری آن با آزمون t و نشان داد که مقدار P value از مقدار کوچکتر است. اما اکثر ضرایب تا گویه های وندالیسم منفی بوده و بیانگر کاهش رفتارهای تخریبی با کاهش مشکلات فردی می باشند. همچنین مقدار ثابت B گویه های خانوادگی برای گویه های وندالیسم مثبت بوده و معنی داری آماری آزمون t نشان داد که مقدار P value در همه موارد از مقدار کوچکتر می باشد. ولی بیشتر ضرایب تا موثر در رفتار تخریب گرایانه منفی بوده و بیانگر کاهش وندالیسم در ازای کاهش اثر مشکلات خانوادگی می باشند.بحث و نتیجه گیری: در نتیجه برای کاهش رفتارهای وندالی باید حل مشکلات فردی و خانوادگی در راستای کاهش رفتارهای وندالی در اولویت قرار گیرد.
بررسی تبیینی متوالی شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
99 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی کمی و کیفی شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران بود.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها آمیخته بود. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان زن دانشگاه فرهنگیان بوشهر بودند که 235 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جامعه بخش کیفی نیز دانشجویان زن دانشگاه فرهنگیان بوشهر بودند که 25 نفر طبق اصل اشباع نظری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار محتوایی پرسشنامه، با اخذ نظرات و پیشنهادات اعضای پانل خبرگان و پایایی ابزار با آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سرمایه 8/0، ارزش های فرهنگی 73/0 و ساخت توزیع قدرت در خانواده 74/0 تأیید شد. ابزار تحقیق در بخش کیفی، مصاحبه نیمه – ساخت یافته بود. قابلیت اعتماد از طریق روش مثلث بندی محققان و کنترل توسط مشارکت کنندگان و قابلیت اتکاء با روش توافق درون موضوعی دو کد گذار 5/75 درصد تأیید شد. در بخش کمی، داده ها با رگرسیون چندگانه و آزمون یو – من ویتنی با نرم افزار SPSS 26 و در بخش کیفی، با تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.یافته ها: در بخش کمی، نتایج نشان داد که اختلاف بین مادران و دختران به لحاظ ارزش های فرهنگی معنا دار بود. متغیر های تفاوت سرمایه و ساخت توزیع قدرت مهمترین پیش بینی کننده های معنی دار شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران بودند. در بخش کیفی، در توصیف مشارکت کنندگان از شکاف ارزش های فرهنگی بین مادران و دختران، 225 مضمون پایه، 8 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر شکل گرفت. در بررسی دیدگاه مشارکت کنندگان، پیرامون چگونگی نقش تفاوت سرمایه بر شکاف ارزش های فرهنگی، 385 مضمون پایه، 11 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر و چگونگی نقش ساختار توزیع قدرت بر شکاف ارزش های فرهنگی، 102 مضمون پایه، 5 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر بوجود آمد.بحث و نتیجه گیری: بین مادران و دختران به لحاظ ارزش های فرهنگی تفاوت معنی داری وجود داشت. متغیر های تفاوت سرمایه و ساخت توزیع قدرت بر شکاف ارزش های فرهنگی نقش معنی داری داشتند که مشارکت کنندگان با توضیح چگونگی این نقش، بر آن صحه گذاشتند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
207 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: روش های مداخله بسیاری برای بهبود ویژگی های روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش می شود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان 5 تا 7 سال مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1400 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی شامل گروه های بازی درمانی، آموزش حل مساله و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه با روش بازی درمانی و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه با روش آموزش حل مساله آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. داده ها با سیاهه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (گاف، 1951)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس سازگاری (ماتسون و همکاران، 1983) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). همچنین، بین دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله بر بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود. بنابراین، درمانگران، روانشناسان و مشاوران می توانند در کنار سایر روش های درمانی از هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله برای مداخله های خود استفاده کنند.
شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
418 - 433
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بهره گیری از برنامه درسی آنلاین افزایش پیدا کرده است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین بود.روش: این مطالعه کاربردی از نوع کیفی بود که با روش سنتزپژوهی انجام شد. در پژوهش حاضر از میان پژوهش های مرتبط با حیطه پژوهش تعداد 75 مورد با روش هدفمند انتخاب و یادداشت برداری از آنها جهت دستیابی به یک جمع بندی مناسب درباره الگوی جامع برنامه درسی آنلاین صورت پذیرفت. همچنین، برای بررسی اعتباریابی الگوی مذکور از 32 نفر از خبرگان استفاده شد که آنان درباره اهمیت هر یک از 31 پرسش درباره اعتبار الگوی جامع برنامه درسی آنلاین نظر دادند. در نهایت، داده ها با روش های سنتزپژوهی و دلفی فازی تحلیل شدند.یافته ها: یافته های سنتزپژوهی نشان داد که برای برنامه درسی آنلاین 174 شاخص در 13 عنصر شامل اهداف (با 10 شاخص)، دانش آموز (با 12 شاخص)، معلم (با 14 شاخص)، محتوا (با 15 شاخص)، پشتیبان (با 12 شاخص)، گروه بندی (با 17 شاخص)، حضور (با 11 شاخص)، فناوری (با 11 شاخص)، زمان (با 11 شاخص)، محیط یادگیری (با 12 شاخص)، تعامل (با 23 شاخص)، مواد و منابع (با 8 شاخص) و ارزشیابی (با 18 شاخص) شناسایی شد. یافته های دلفی فازی در دور دوم نشان داد که از 31 پرسش درباره اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین، الگوی مذکور دارای اعتبار مناسبی بود.نتیجه گیری: الگوی جامع و معتبر برنامه درسی آنلاین این مطالعه می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی جهت بهبود آموزش آنلاین مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
434 - 444
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی می تواند به بهبود آن کمک نماید. در نتیجه، هدف این پژوهش شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره مرتبط با پژوهش و خبرگان این حوزه بودند. تعداد 50 اسناد و متون با روش نمونه گیری هدفمند و تعداد 10 نفر از خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با یادداشت برداری از اسناد و متون و نظرسنجی از خبرگان درباره پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش معادلات ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی شامل 11 عامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی، ترویج اشکال مشارکت اجتماعی، آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی، برنامه درسی شهروندی فعال، آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی، پژوهش محوری، پروژه های اجتماعی، پرورش افراد شایسته، توسعه شهروند واجد شرایط، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی بودند. نتایج معادلات ساختاری تفسیری نشان داد که عامل ترویج اشکال مشارکت اجتماعی در سطح اول، عوامل پژوهش محوری و پرورش افراد شایسته در سطح دوم، عامل آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی در سطح سوم، عوامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی و آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی در سطح چهارم، عوامل برنامه درسی شهروندی فعال، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی در سطح پنجم، عامل توسعه شهروند واجد شرایط در سطح ششم و عامل پروژه های اجتماعی در سطح هفتم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه طراحی شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود وضعیت دانشگاه و کسب مزیت رقابتی از عوامل موثر شناسایی شده بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه استفاده نمایند.
دلایل و تعیین کننده های تأخیر ازدواج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
31 - 50
حوزههای تخصصی:
باوجود اجرای برنامه ها و سیاست های گوناگون برای کاهش سن ازدواج و تشویق افراد به ازدواج در یک دهه گذشته، میانگین سن ازدواج همچنان روندی افزایشی دارد. مطالعه حاضر، دلایل و تعیین کننده های تأخیر در ازدواج را در میان زوجین تازه ازدواج کرده در ایران بررسی کرده است. به این منظور داده های پیمایش ملی ازدواج، متشکل از 8349 نفر تجزیه وتحلیل شد. مطالعه حاضر به روش کمی و با استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه انجام شده است. میانگین سن زنان و مردان در هنگام اولین ازدواج، به ترتیب برابر با 6/23 و 4/27 سال و میانگین سن ایده آل ازدواج آ نها 23 و 26 سال بود. میانگین سن ازدواج در بین افراد شهرنشین، اهل تشیع، شاغل، بی سواد، گیلک ها و مازندرانی ها بالاتر بود. به طور کلی حدود 40درصد افراد دیرتر از سن ایده آل مدنظرشان ازدواج کرده بودند. برای مردان، «مشکلات اقتصادی» و برای زنان، «نیافتن فرد مناسب»، دلیل اصلی تأخیر در ازدواج بیان شد. برخلاف انتظار، تأخیر در ازدواج در میان مردان بلوچ ، عرب و کُرد در مقایسه با مردان فارس در سطح بالاتری قرار داشت. مسائل اقتصادی و بیکاری دلیل اصلی این تأخیر از سوی این افراد بیان شده است که با سطح توسعه اقتصادی پایین مناطقی مطابقت دارد که این اقوام در آنجا زندگی می کنند. اینکه مشکلات اقتصادی هنوز یکی از دلایل اصلی در تأخیر ازدواج است، نشان می دهد بسیاری از برنامه هایی که برای تأثیرگذاری بر ازدواج طراحی و اجرا شده اند، ناموفق بوده اند و باید دوباره ارزیابی و بازنگری شوند.
جایگزینی نسلی و خانواده گرایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
127 - 158
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانواده گرایی به عنوان ویژگی بارز جامعه ایرانی طی دهه های اخیر با تغییراتی همراه بوده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر جایگزینی نسلی بر وقوع این تغییرات با استفاده از تحلیل داده های پیمایش ارزش های جهانی طی دوره 1399-1379 است. هرم های جمعیتی بر حسب تحصیلات نشان داد جایگزینی نسلی سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در ساختار جمعیتی ایران شده است. روش مطالعه: پژوهش حاضر به روش کمی و با استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه انجام گرفته است. داده های مورد استفاده برای این مطالعه از پیمایش ارزش های جهانی اقتباس شد. جامعه ی آماری شامل همه ی ایرانیان 15 ساله و بالاتر است. نمونه گیری نیز با روش خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفته است. یافته ها: ماهیت کلّی خانواده، اهمیت و اعتماد به آن در همه نسل ها مشابه است. اما در مورد رفتارهای درون خانواده، تفاوت ها آشکار است. نسل های جوان تر دیدگاه های رادیکال تری دارند. پذیرش طلاق و سقط جنین، منسوخ دانستن ازدواج و مخالفت با مراقبت از والدین توسط فرزندان در بین آن ها بیشتر است. تفاوت های معناداری در میزان خانواده گرایی نسل ها مشاهده شد و تفاوت متولدین 1370 و پس از آن با پیشینیانشان چشمگیرتر است. دلیل آن می تواند دوران جامعه پذیری متفاوت آن ها باشد که مشخصه ی اصلی آن گسترش رسانه های جمعی و اینترنت است که بر شکل گیری اندیشه های مدرن جوانان اثرگذار است. سکولاریسم، ارزش های پسامادی گرایانه و بی اعتقادی مذهبی که تاثیر منفی بر خانواده گرایی داشتند، در بین آن ها بیشتر است. نتیجه گیری: انتظار می رود با گسترش این ارزش ها و تداوم روند جایگزینی نسلی، میزان خانواده گرایی در آینده کاهش بیشتری داشته باشد. هرچند سیاست ها و برنامه های دولت می تواند این روند را تسریع یا آهسته سازد.
تحلیل گفتمان بازنمایی خانواده در سریال میکائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نظم و ترجیح گفتمانی بازنمایی شده از خانوده ایرانی در سریال میکائیل انجام شده است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل گفتمان است. واحد تحلیل سریال و واحد مشاهده مناسبات گفتمانی موجود در فیلم است. اجزاء این روش عبارت اند از: شناسایی دال های محوری، مفصل بندی و تعیین گفتمان، شناسایی دال شناور، رابطه گفتمانی، فرجام تقابلِ گفتمانی و رابطه با متن (زمینه اجتماعی). یافته های پژوهش نشان می دهد که در سریال میکائیل، سه گفتمان حق طلبی، محافظه کار و افراطی مورد بازنمایی قرار گرفته و فرجام گفتمانی با برتری گفتمان حق طلب خاتمه یافته است. اصلی ترین دال های محوری گفتمان حق طلبی عبارت بودند از انعطاف پذیری در سنت ها، استقلال زنان، سبک حل مسئله مثبت اندیش، حمایت حق طلبانه و خانواده گرایی؛ دال های محوری گفتمان محافظه کار تقدیرگرایی، احترام و حرمت نگه داشتن، ترس و احساس ناامنی، بی اعتمادی به پلیس، خانواده دوستی، حمایت محافظه کارانه و دال های محوری گفتمان افراطی خانواده نیز شامل جمود فکری و سنت گرایی افراطی، مرد سالاری، کینه توزی و انتقام، سبک حل مسئله خشونت آمیز، انگ و برچسب زنی و قانون-گریزی بوده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که یک بازنمایی واحدی از خانواده ایرانی وجود ندارد و با تکثری از گونه های خانواده در ایران مواجه هستیم و به همین منوال در این سریال ها نیز به تقابل های گفتمانی از این نوع خانواده ها می پردازند و در پایان سریال با توجه به گفتمان مدنظر، به دنبال برتری گفتمان و نوع خانواده مدنظر خود هستند.
نقش تاب آوری، تنظیم هیجان و سلامت معنوی در پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت در دوره کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
52 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری، تنظیم هیجان و سلامت معنوی در پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت در دوره کرونا بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان قربانی خشونت بودند که به کلینیک های روانشناختی شهر اصفهان در سال 1401-1400 مراجعه کرده بودند و از میان آن ها 180 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری(کونور و دیویدسون،2003)، تنظیم هیجان( گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون،۲۰۰۱)، سلامت معنوی(پالوتزین و الیسون،1982) و پیش بینی افکار خودکشی(آرون بک،1961)پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه و از طریق بسته نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که، افکار خودکشی توسط تاب آوری، سلامت معنوی و تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود(05/0>p). تاب آوری بیشترین توان پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را دارد و نزدیک به 32 درصد از افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را پیش بینی می نماید و متغیرهای تاب آوری و سلامت معنوی به طور همزمان 5/39 درصد از متغیر افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش برای کاهش افکارخودکشی درافراد قربانی خشونت خانگی در بسته های آموزشی توجه به تاب آوری و سلامت معنوی حائز اهمیت است.
هویت دینی و شاخص های آن نزد اندیشمندان اجتماعی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت دینی مفهومی است که امروز در اندیشه اجتماعی و سیاسی جوامع لیبرال مورد استفاده قرار می گیرد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که نگاه اندیشمندان پسامدرن به هویت دینی چگونه است؟ در پاسخ، به تطور تفکر در برداشت از دین و هویت و ایجاد مفهوم هویت دینی در ارتباط تنگاتنگ با «من کیستم و به چه چیزی باور دارم» اشاره شده است. اندیشمندان، عینیت و ذهنیت را در ابعاد فرهنگی و اجتماعی هویت دینی مورد نظر قرار داده و شاخص های عاطفه، آگاهی، و تعهد را در نظر گرفته اند. به دلیل انتظام هم راه با انسجام خاص هویت دینی، فرآیندی دیدن، بقا، تداوم، و تقدم هویت دینی در کنار دیگر هویت های اجتماعی در نظر گرفته شده و آن چه نقطه مرکزی «سیاست هویت» است بروز گسترده اجتماعی هویت دینی است که می توان آن را دغدغه اصلی سیاست هویت دینی در میان اندیشمندان دانست. در نقد رویکرد اندیشمندان پسامدرن به نقص دیدگاه های کارکردگرایانه، نگاه پسینی و سطحی به هویت دینی و فقدان بررسی ماهیت ارزش های اجتماعی ادیان در پژوهش پرداخته شده است.
The Relationship between Electronic-governance Foresight and Managers' Organizational Transparency in Order to Present a Model (Case Study: Saderat Banks of Tehran province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational transparency plays an important role in improving the performance of various organizations, especially service organizations. Therefore, the purpose of this study was to determine the relationship between e-governance foresight and the organizational transparency of managers in order to present a model. Methodology: This research was applied in terms of purpose and mixed (qualitative and quantitative) in terms of implementation method. The qualitative part of the community was experts related to the field of research, 12 people were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation with non-random sampling and snowball methods. In 2017, there were 7170 people in the quantitative sector of managers of export banks in Tehran province, of which 365 people were selected as a sample according to the table of Karjesi and Morgan by simple random sampling. The research tool was semi-structured interview in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, whose psychometric indicators were confirmed. Qualitative part data were analyzed with open, axial and selective coding method in MAXQDA software and quantitative part data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and Smart PLS software. Findings: The findings of the qualitative section showed that the e-governance foresight has 75 indicators and 17 components in 6 dimensions: organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective and organizational transparency, 60 indicators and 15 components in 6 dimensions: information transparency, economic transparency, transparency The client had management transparency, organizational transparency and human resources transparency. Also, the findings of the quantitative section showed that the factor load and average variance extracted of all dimensions and components were higher than 0.70 and 0.50, respectively, and their reliability was calculated higher than 0.60 with Cronbach's alpha and combined methods. In addition, the relationship model of e-governance foresight with managers' organizational transparency had a good fit, and e-governance foresight and all its 6 dimensions including organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective had a positive and meaningful effect on managers' organizational transparency (05 /0P<). Conclusion: According to the results of this study, e-governance foresight had a positive effect on the organizational transparency of managers. Therefore, to improve organizational transparency, it is possible to improve the foresight of e-governance and its components including organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective.
Educational Challenges of Afghan High School Students in Iran from the Perspectives of English Language Teachers: Tehran Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: It is more than 30 years that Afghan people immigrate to Iran. This paper aims to find out the educational challenges Afghan High School students face in Iranian schools based on English teachers’ perspectives in Tehran province. Methodology: This research is qualitative and its kind is deductive. Based on the theoretical foundations of migration, relevant studies, especially the research of Sadegh Mousavi et al. (2019), Shishehgran and Haji Dehabadi (2018), and Songhori et al (2014) components of educational challenges were compiled. Guba and Lincoln indices (1994, quoted by Mohsenpour, 2013) were used to validate the components. The tool of this study is a Semi-structured interview based on the accredited components. Data analysis has been done by the use of Braun and Clarke’s thematic method (2006). The number of English teachers who have taught Afghan students for more than four years in public schools and participated in this study was about 32 (17 female and 15 male). Findings: The findings show that parents of these students rarely come to school to ask about the educational progress of their students, Afghan students adapt to the content of Iranian textbooks and the curriculum as the result of having a close relationship with Iranian culture, some students work after school to help their family financially. Regarding citizenship, Afghan students consider themselves differently as first-class Iranian citizens, second-class citizens, and some do not care about the issue of citizenship in Iran because they consider life in Iran to be temporary and intend to immigrate to European countries. Among the female students, no delinquency or victimization was observed by the English teachers, but the male teachers had heard of a few cases such as buying and selling drugs and consuming them. Considering that Afghan students are interested in learning English and its skills, it is necessary to take advantage of the presence of English teachers in reducing the educational challenges of students. Conclusion: This can be achieved by holding compensatory classes by these teachers themselves. This leads to more social communication between students and their English language teachers and to a large extent causes a kind of social control in preventing the occurrence of delinquency and delinquency. It is also suggested that the English language curriculum should pay attention to multiculturalism and anti-racism, and the necessary programs to familiarize school administrators, parents of students, teachers, and Iranian students, as well as parents of Afghan students and the students themselves should be provided.