فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، تحلیل محتوای مقالات تدوین شده در زمینه دانشگاه سازگارشونده در پژوهش های داخلی و خارجی جهت ارائه الگوی دانشگاه سازگارشونده تدوین شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه آماری پژوهش کلیه منابع پژوهشی این قلمرو 38 منبع بود. از این میان، 26 منبع گزینش شد. برای تحلیل داده ها از راهبرد کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته های این پژوهش همسو با دو پرسش؛ 1) مولفه های تشکیل دهنده دانشگاه سازگارشونده چیست؟ و 2) عوامل موثر بر پیچیدگی شرایط در آموزش عالی کدامند؟ ارائه شده است. در پاسخ به پرسش اول؛ در مطالعات داخلی با 6 مقوله فرعی اولیه (علمی آکادمیک، حکمرانی، محیطی، پیچیدگی، ظرفیت های نرم و مالیه دانشگاهی) در قالب 18 مقوله فرعی ثانویه با 175 مفهوم کلیدی دسته بندی شدند. در مطالعات خارجی 6 مقوله فرعی اولیه (علمی آکادمیک، حکمرانی، محیطی، پیچیدگی، ظرفیت های نرم و مالیه دانشگاهی) در قالب 13 مقوله فرعی ثانویه با 160 مفهوم کلیدی طبقه بندی شدند. در پاسخ به پرسش دوم، عوامل موثر بر پیچیدگی شرایط در آموزش عالی با 7 مقوله فرعی اولیه (جهانی شدن، تکنولوژی دیجیتالی، تداخل، مشارکت، دسترسی و فرصت برابر، بازاریابی، رقابت و ارزیابی و تضمین کیفیت) در قالب 11 مقوله ثانویه با 50 مفهوم کلیدی جمع بندی شدند. سپس یافته های دو پرسش با یکدیگر ادغام شدند و در قالب الگوی شماتیک به تصویر کشیده شدند. در پایان بر اساس یافته ها، پیشنهادات سیاستی برای آموزش عالی ایران بیان شده است
واکاوی بنیادها و تحولات دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی بنیادها و تحولات آموزش در دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم نگارش یافته است. با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی مبانی نظری و زیرساخت های تحولات ناشی از چهار انقلاب صنعتی بررسی شده است. آنگاه تاثیرات این انقلاب ها بویژه انقلاب صنعتی چهارم بر مراکز آموزش عالی و دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای بررسی گردید. نتایج نشان داده که ضرورت دارد دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در مبانی نظری آموزش های دانشگاهی خود در پرتو تحولات انقلاب صنعتی چهارم بازنگری به عمل آورند. چنین بازنگری عمدتا در حوزه انعطاف، عدم قطعیت، پیچیدگی است. انقلاب صنعتی چهارم بر اساس دو روند نوظهور تعریف می شود: از یک طرف، مبتنی بر نوآوری های کلی و تغییرات در آموزش مهارتی و فنی و حرفه ای سطح پیشرفته و از طرف دیگر تلفیق و همگرایی فناوری ها در انقلاب صنعتی با ترکیبی از انسان و فناوری ها مانند: چاپ سه بعدی، واقعیت افزوده، رایانش ابری، هولوگرام، بیومتریک، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی... را در جهت خدمت بهبود و انطباق یادگیری برای پاسخگویی بهتر به انتظارات جامعه و انقلاب صنعتی چهارم است. در چنین شرایطی نظام صلاحیت حرفه ای با رویکرد ناشی از مبانی نظری انقلاب صنعتی چهارم ظاهر شده است.
افزایش اثربخشی آموزش های عالی مهارتی با ارائه روش های جدید آموزش دروس آزمایشگاهی و کارگاهی- مطالعه موردی رشته مهندسی برق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش عالی مهارتی به دلیل تربیت نیروی متخصص صنایع، یکی از ارکان توسعه پایدار هر کشور است. بخش عمده و مهم آموزش های عالی مهارتی، دروس آزمایشگاهی و کارگاهی است که در آن، دانشجو از نزدیک با ابزارها و تجهیزات مرتبط با رشته تحصیلی خود آشنا می شود و مباحثی که به طور نظری مورد مطالعه قرار داده، در عمل نیز می آموزد. از چالش های دروس عملی، می توان به هزینه بالای تجهیز یا بروزرسانی آزمایشگاه ها و کارگاه ها اشاره کرد. همچنین کمبود تعداد تجهیزات موجود به نسبت تعداد دانشجویان، زمان کافی را در اختیار مدرس و دانشجو قرار نمی دهد تا فرآیند یادگیری به طور کامل انجام شود. در این مقاله با در نظر گرفتن محدودیت های اشاره شده، رویکردهای جدیدی از آموزش عالی مهارتی با تاکید بر دروس آزمایشگاهی و کارگاهی ارائه می شود. این رویکردها با بهره گیری از جدیدترین فناوری های ارتباطی، آن ها را در خدمت آموزش های مهارتی بکار می گیرند. با معرفی الگوهایی نظیر واقعیت افزوده، شبیه سازی نرم افزاری، آموزش گروهی و آموزش مجازی و ملزومات پیاده سازی آن ها، تاثیر هریک از روش ها در افزایش اثربخشی آموزش های عالی مهارتی تبیین می شود. در نهایت با مطالعه موردی رشته مهندسی برق، هریک از روش های کمک آموزشی معرفی شده بر اساس شاخص هایی نظیر در دسترس بودن، هزینه تجهیزات و پیاده سازی، تاثیر در ارتقای سطح یاددهی و پوشش دادن سرفصل آموزشی مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرند.
تبیین جامعه شناختی رضایت از زندگی براساس تعارض در ایفای نقش های چندگانه و پیامدهای آن در بین زنان متأهل شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی رضایت از زندگی براساس تعارض در ایفای نقش های چندگانه و پیامدهای فردی- اجتماعیِ آن در بین زنان متأهل شهرداری تهران در سال 1397 انجام شد. روش تحقیق پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان زن متأهل شاغل در نواحی مختلف شهرداری شهر تهران در سال 1397 به تعداد 5600 نفر بود. نمونه آماری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. در تدوین چارچوب نظری از نظریه تعارض نقش گرینهاوس و بیوتل (1985)، رویکرد کمیابی و انباشتگی و نظریه امتداد بهره گرفته شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که برای همه متغیرها بالای 7/0 به دست آمده و مورد تأیید قرار گرفت. رضایت از زندگی زنان در سطح متوسط و 53% گزارش شد. نتایج رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر نیز نشان داد: تعارض در ایفای نقش های چندگانه بههمراه استرس کاری، فرسودگی جسمی، تعجیل و تأخیر در کارها، درگیری خانوادگی، کاهش حمایت های اجتماعی در خانه و محل کار، کاهش رضایت از شغل و ساختار قدرت در خانه در مجموع موجب کاهش رضایت از زندگی زنان می شوند که حمایت های اجتماعی، ساختار قدرت و رضایت از شغل تا حدی موجب تعدیل اثرات و پیامدهای منفی تعارض در ایفای نقش های چندگانه می شوند. بااین وجود؛ در مجموع تأثیر همه عوامل موردمطالعه به میزان 5/35% کاهش رضایت از زندگی زنان متأهل شاغل را تبیین می کنند.
مرور نظام مند و فراتحلیل مطالعات انجام شده درباره ی امنیت اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
183 - 207
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مسأله امنیت اجتماعی موردتوجه پژوهشگران اجتماعی قرار گرفته و شمار زیادی از پایان نامه ها و مقالات و طرح های پژوهشی درباره آن انجام شده است. در این پژوهش ها متغیرهای گوناگونی به عنوان عوامل مرتبط با امنیت اجتماعی موردبررسی قرار گرفته اند، شمار زیاد تحقیقات انجام شده درباره این موضوع زمینه را برای انجام فراتحلیلی در زمینه امنیت اجتماعی فراهم می آورد تا بدین وسیله ترکیب و تلفیقی مناسب از پژوهش های انجام شده به دست آید و فهم جامع تر و دقیق تری از موضوع، نظریات تبیین کننده، سنجه های آن و عوامل مهم و مؤثر در امنیت اجتماعی جامعه ایرانی حاصل شود تا بتوان به راهکارهای عملی برای بهبود سطح امنیت اجتماعی دست یافت. به همین منظور در این پژوهش، با در نظر گرفتن امکانات عملی و محدودیت های زمانی، 47 مورد (30 مقاله و 17 پایان نامه) از مطالعات انجام شده در زمینه ی امنیت اجتماعی، در فاصله ی سال های 1380 تا 1392 موردبررسی قرار گرفته و اطلاعات لازم با استفاده از چک لیست، استخراج شده و به وسیله نرم افزار CMA تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین تعداد پژوهش ها در فاصله ی سال های 1388 تا 1392 (40 مورد، 85.1 درصد) انجام شده است، در پژوهش ها تنوع زیادی وجود داشته و نظریه های بوزان، گیدنز، پارسونز، ویور و دورکیم بیشترین فراوانی را داشته اند. به علاوه از میان ابعاد امنیت اجتماعی، به ترتیب امنیت جانی، امنیت مالی و امنیت گروهی بیشترین فراوانی را دارند. در میان متغیرهای موردمطالعه، اعتیاد، تجربه غیرمستقیم جرم، شبکه های اجتماعی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، رعایت هنجارهای اجتماعی، به ترتیب دارای بیشترین میزان اندازه اثر در امنیت اجتماعی بودند.
تحلیل رابطه فقر اقتصادی و تخریب منابع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
341 - 361
فقر روستایی و تاثیر آن بر تخریب منابع طبیعی یکی از چالش های عمده توسعیه پایدار است. هدف از انجام تحقیق حاضر، تحلیل رابطیه فقر روستایی و تخریب منابع طبیعی در جوامع روستایی استان کردستان است. جامعیه آماری 2726 خانوار روستایی شهرستان بیجار است که بر اساس فرمول کوکران و تطبیق با جدول کرجسی و مورگان، 336 خانوار به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامیه محقق ساخته است که پس از تأیید روایی با نظر متخصصان و تایید پایایی با ضریب آلفای کرونباخ (78/0)، مورد استفاده قرار گرفت. مصادیق تخریب منابع طبیعی از دیدگاه ساکنان روستایی در سه بخش عوامل مربوط به دام و دامداری، قطع و برداشت و تغییر کاربری ارزیابی شد. به منظور تفکیک افراد فقیر و غیر فقیر، از خط فقر نسبی و برای محاسبه آن، از روش 66 درصد میانگین کل هزینیه ماهانیه خانوار استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های کای اسکوئر و t جفتی تحلیل شدند. بر اساس نتایج، خط فقر نسبی سرانه در منطقه مورد مطالعه در سال 1398، مبلغ 2.465.460 ریال محاسبه شد که بر اساس آن، 9/33 درصد روستاییان مشارکت کننده در پژوهش، از لحاظ مالی فقیر بودند. با توجه به نتایج، بین فقر ساکنان روستایی و متغیرهای سن، سطح تحصیلات، شغل، بعد و درآمد خانوارها ارتباط آماری معناداری یافت شد. تخریب منابع طبیعی به توسط افراد فقیر به طور معناداری بیشتر از افراد غیر فقیر بود. بنابراین به منظور کاهش تخریب در منطقه مورد مطالعه، بهبود وضعیت اقتصادی ساکنان ضروری به نظر می رسد.
بررسی سبک زندگی بیماران قلب و عروقی مراجعه کننده به بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
۳۲۷-۳۰۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سبک زندگی مرتبط با سلامت، بیماریهایی هستند که عمدتاً در عادات روزمره مردم استوار هستند. عادتهایی که مردم را از فعالیت بازدارند و آنها را به سوی یک رویکرد ماندگار هدایت کنند، می تواند منجر به یک سری از مسائل بهداشتی شود که خود باعث ابتلا به بیماریهای مزمن شده و عواقب تهدیدکننده ای را به دنبال داشته باشد. لذا این پژوهش با هدف بررسی سبک زندگی مرتبط با سلامت در بین بیماران قلبی و عروقی مراجعه کننده به بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شده است. روش: در این پژوهش با 190 بیمار مبتلا به بیماریهای قلبی و عروقی که به علت فشار خون بالا، سکته قلبی، نارسائی قلبی و درد قلبی از طریق شماری در طول سه ماه انتخاب شدند، مصاحبه شد. پرسشنامه سبک زندگی از 10 قسمت شامل سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و کلیه، پیشگیری از بیماریها، سلامت روان شناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها و مواد مخدر، پیشگیری از حوادث و سلامت محیطی و پرسشنامه بیماریها از 15 سؤال تشکیل شده بود. در پایان، داده ها به کمک آزمون کای اسکوئر و تحلیل خوشه بندی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: 7/54 درصد بیماران مرد و 3/45 درصد زن بودند. میانگین سنی آنها 51 سال با انحراف معیار 7/14± سال بود. نتایج حاصل از آزمون کای اسکوئر نشان داد که ارتباط بین دو عامل جنسیت و سبک زندگی مرتبط با سلامت بیماران قلبی و عروقی، معنادار نبوده و مرد بودن به عنوان یک ریسک فاکتور خودش را نشان نداد. نتایج آزمون خوشه بندی نیز نشان داد تعداد زیادی از بیمارانی که از مشکلات قلبی و عروقی برخوردار بوده و به بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی بابل جهت درمان مراجعه کرده بودند، سبک زندگی ضعیف داشتند و تنها تعداد کمی از آنها از سبک زندگی خوب و مناسب برخوردار بودند. بحث: لزوم توجه و تأکید بر نقش آموزش بهداشت با هدف آشنایی بیماران با سبک زندگی مناسب باعث می شود تا از وقوع بیماریهایی مانند بیماری قلبی و عروقی به عنوان یک عامل پیشگیری کننده جلوگیری شود.
تحلیل جنسیتی سیاستگذاری تأمین اجتماعی در ایران پساانقلاب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۳۰۴-۲۷۳
حوزههای تخصصی:
مقد مه: جنسیت به مثابه پایه ای ترین رکن هویت افراد د ر کلیه مناسبات اجتماعی و سیاست گذاری د ارای اهمیت است و تحلیل سیاستها از این منظر د ر شناسایی کاستیهای موجود د ر این حوزه راهگشا است. روش: روش مورد استفاد ه د ر این تحقیق تحلیل محتوای کیفی و رویکرد مورد نظر، تحلیل جنسیتی بود ه است. بد ین منظور اسناد و مصوبات نهاد های اصلی سیاست گذار د ر حوزه زنان و تأمین اجتماعی تحلیل محتوای کیفی شد و با 10 نفر از متخصصان حوزه تأمین اجتماعی و مسئولین مرتبط با حوزه زنان، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد . یافته ها: الگوهای مختلفی د ر سیاستهای حوزه تأمین اجتماعی زنان مد نظر سیاست گذار بود ه است و الگوی غالب سیاست گذاری تأمین اجتماعی د ر کلیت سیاستهای مربوط به زنان، الگوی شهروند ی تبعی (مرد نان آور و زن خانه د ار) است. این الگو ضمن تقویت رویکرد حمایتی نظام تأمین اجتماعی و افزایش هزینه های آن با مطالبات و تحولات جامعه هم خوان نیست. سیاست گذار د ر قوانین اصلی این حوزه الگوی د و نان آور (نان آور فراگیر) را مد نظر د اشته است اما از منظر شمولیت د رصد پایینی از زنان را د ر برمی گیرد . الگوی مراقب برابر و شغل انگاری خانه د اری نیز بخصوص د ر د و د هه اخیر مورد نظر سیاست گذار بود ه اما با مشکلاتی از حیث اجرا مواجه بود ه اند . الگوی وظایف مراقبتی عام (د و مراقب) نیز د ر حد توصیه و اتخاذ سیاستهای محد ود ی همچون مرخصی پد رانه د ر پنج ساله اخیر مورد نظر سیاست گذار بود ه است اما این سیاست د ر جهت تشویق فرزند آوری مد نظر سیاست گذار بود ه است؛ بنابراین، سیاستهای کلان جنسیتی -علی رغم رویکرد تشابه محورانه قوانین خاص این حوزه- تأثیرات بیشتری بر وضعیت کلی نظام تأمین اجتماعی د اشته اند . بحث: تد وین سیاستها بر مبنای زمینه و تحولات جامعه و وفاق د ر رویکرد جنسیتی حاکم بر فضای سیاست گذاری، می تواند د ر رفع تناقضات موجود د ر سیاست گذاری این حوزه کمک کند .
تأثیر عوامل فرهنگی بر سیمای ظاهری شهر تبریز (1313-1264 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری سیمای شهر تبریز در عهد ناصرالدین شاه قاجار (1313/ 1264 ق)، علاوه بر عوامل اقلیمی، اقتصادی و سیاسی، مؤلفه های فرهنگی همچون دین، عادات و رسوم، پنهان کاری ناشی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگ بیگانه به صورت آشکار و پنهان اثرگذار بوده است. لذا، بافت کالبدی شهر تا حدودی متأثر از فرهنگ و مؤلفه های فرهنگی این دوران است. این تأثیر و تأثر سیمای شهر در این دوره را ترسیم می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی مطالعه این مؤلفه ها و تبیین نقش آن در شکل گیری سیمای ظاهری شهر تبریز و پاسخ به این پرسش است که آیا می توان عوامل فرهنگی را در شکل گیری سیمای تبریز در این مقطع زمانی مؤثر دانست. با بررسی اطلاعات موجود چنین به نظر می رسد که مؤلفه هایی مانند «پنهان کاری» ناشی از ناامنی های متعدد و پرشمار، فرهنگ دینی، عادات و رسوم عمومی، نقشی پنهان بر نحوه احداث منازل و محلات تبریز داشته؛ درنتیجه بر شکل گیری بافت کالبدی و سیمای ظاهری شهر تأثیرگذار بوده است.
بررسی بولی علل فراموشی جمعی در شهر: مطالعه موردی عمارت های متروک شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر بابلسر در سالهای اخیر تحولات سریعی را تجربه کرده است. این تحولات به معنای از دست رفتن مکان های حافظه شهری است. حافظه جمعی می تواند نقش مهمی در احساس تعلق به مکان داشته باشد. وجود ساختمان های متروکه قدیمی در شهر نشان دهنده اختلال در حافظه جمعی و در نوع حاد آن، فراموشی است. این پژوهش از این منظر به ساختمان های متروکه شهر بابلسر پرداخته است تا دریابد ترکیب چه عواملی موجب فراموشی جمعی این بناها شده است. برای این کار، اطلاعات گردآوری شده از مطالعات اسنادی، تاریخی و تاریخ شفاهی مورد بررسی قرار گرفتند، با توجه به این مطالعات و ملهم از نظریه کرینسون و کانرتون، چهار علت فرضی استخراج شد و علل فرضی در جدول ارزش جبر بولی بررسی شدند. یافته ها حاکی از این است که این که یک عمارت به یادآورنده دوره ای از نظم خشن و استبداد باشد، شرط لازم متروک واقع شدن است، اما این شرط، شرط کافی نیست. مثلاً در صورتی که این شرط در کنار دو عامل یادآوری نفوذ بیگانه و نداشتن منفعت مالی و خدماتی در ۴۰ سال اخیر قرار گیرد، متروک واقع شدن محقق می شود.
از اخلاق متعارف تا اخلاق فراعرفی؛ گونه شناسی تجربه تعهد در ازدواج سفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج سفید پدیده ای مدرن و مفهوم تعهد، یکی از پروبلماتیک ترین مفاهیم عصر مدرن است. این تحقیق با رویکرد نظریه مبنایی انجام گرفته و میدان تحقیق، افراد هم بالینِ شهر اصفهان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری، با ۱۸ نفر از آنان مصاحبه انجام شد. جستجوی پاسخ برای این پرسش که تعهد در ازدواج سفید چگونه برساخته می شود، نشان داد که تعهد نه تنها مفهومی با معنای ثابت نیست بلکه در طی زمان و مکان و برحسب شرایط، تحول یافته و در چارچوب فضایل اخلاقی برداشت می شود. همچنین تیپولوژی تعهد در ازدواج سفید، طیفی از اخلاق متعارف تا اخلاق فراعرفی را در بر می گیرد که در یک سر طیف معنای عرفی اش قرار دارد که برگرفته از هنجارها و ساختارهای مسلط بیرونی بوده و قواعد مرسوم در روابط زناشویی رسمی در این سنخ حاکم است. سنخ شناسایی شده در دامنه دیگر طیف، تعهد به منزله اخلاق فراعرفی است که ناظر بر روابط برابری طلبانه، آزادی خواهانه و غیر متأثر از ایدئولوژی های فرهنگی است و معنایی درونی شده تر، فردی شده تر و خودگزیده تر دارد. نهایتا می توان گفت، تعهد در ازدواج سفید، معنایی وسیع، چندبعدی، نسبی و سیال دارد و نمی توان این مفهوم را در این سبک از زندگی، ذیل یک قاعده کلی، ارزش گذاری نمود.
بررسی رابطه مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان (مورد مطالعه : استادان خانم دانشگاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان و نقش بسیار مهم و تعیین کننده آن در توسعه پایدار از جمله موضوعات مورد توجّهی است که امروزه به لحاظ نظری و کاربردی به آن پرداخته می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ابعاد مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان می باشد. مهارت های زندگی دارای ابعاد مختلف شامل مهارت مقابله با استرس ها، مهارت حلّ مسأله، مهارت تفکّر خلّاق، مهارت تفکّر نقّادانه، مهارت برقراری رابطه مؤثّر با دیگران، مهارت برقراری روابط بین فردی سازگارانه، مهارت خود آگاهی و مهارت همدلی با دیگران می باشد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه ساختاریابی گیدنز، نظریه نیازهای اساسی مازلو، نظریات توانمندسازی و نظریات مهارت های زندگی شکل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و طرح تحقیق از نوع مقطعی بوده است و جامعه آماری شامل استادان خانم دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران168 نفر محاسبه شده است. نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان به صورت کلّی رابطه داشته است. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد مختلف مهارت های زندگی و توانمندسازی زنان روابط معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش هر کدام از این ابعاد، میزان توانمندی زنان افزایش می یابد.
عوامل مرتبط با رضایت از سکونت در میان شهروندان ساکن در مسکن مهر شهر پرند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
62-39
حوزههای تخصصی:
مسکن و رضایت از سکونت، یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر رفاه اجتماعی است. شناخت ابعاد رضایت از سکونت و مدیریت آن، نقش مؤثری بر رفاه اجتماعی ایفا خواهد کرد. با توجه به این موضوع، مطالعه حاضر به بررسی وضعیت رضایت از سکونت در میان شهروندان ساکن در مسکن مهر شهر پرند و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. روش: داده های این مطالعه توصیفی-تحلیلی از طریق پیمایش به دست آمده است. حجم نمونه برابر با 398 نفر و جامعه پژوهش شامل کلیه ساکنان بالای 18 سال در مسکن مهر شهر پرند بوده که حداقل شش ماه از سکونت آنها گذشته است. انتخاب نمونه به صورت چندمرحله ای بوده و به منظور بررسی عوامل مرتبط با رضایت از سکونت، آزمونهای مختلف همبستگی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: رضایت از سکونت در مسکن مهر شهر پرند برابر با 2.39 از 5 بوده که بیانگر رضایت کمتر از متوسط است. در میان ابعاد مختلف رضایتمندی سکونتی، وضعیت مشکلات اجتماعی و خدمات عمومی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان رضایت را داشته اند. به علاوه رضایت از سکونت با متغیرهای مختلفی ازجمله وضعیت رفاه، دسترسی به امکانات عمومی و تراکم جمعیت در ساختمان رابطه معنادار داشته است. بحث: با توجه به تفاوت در درصد پیشرفت پروژه در فازهای مختلف، رضایت سکونتی ساکنان مسکن مهر پرند نیز بسیار متنوع بوده است. بنابراین ارتقاء رضایت از سکونت در پروژه مسکن مهر، مستلزم طراحی و اجرای برنامه های جامع درزمینه توسعه شهری، ساخت وساز، خدمات عمومی و سیاستهای اجتماعی است.
رابطه ساختاری بین استرسور، استرس ادراک شده، منابع حمایتی و سازگاری مادران کودکان با ناتوانی هوشی: نقش واسطه ای سبک های مقابله ای بر اساس مدل Double ABCX(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
559-580
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارزیابی سازگاری مادران دارای کودک ناتوان هوشی بر اساس مدل Double ABCX انجام شده است. بر اساس این مدل چندوجهی، رابطه سازگاری مادران با مشکلات رفتاری کودکان، منابع حمایتی و استرس ادراک شده مادران با نقش واسطه ای سبک های مقابله ای موردمطالعه قرارگرفته است. جامعه آماری شامل مادران دارای کودک ناتوان هوشی بودند که تعداد ۲۶۰ نفر در این پژوهش مشارکت داشتند. داده ها از طریق پرسشنامه های مشکلات رفتاری راتر، استرس ادراک شده (PSS-14)، عزت نفس رزنبرگ، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، منابع خانواده (FRS)، سبک های مقابله ای (WOCQ) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف گردآوری شد و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از روش برآورد بیشینه درست نمایی به برآورد پارامترها و ضرایب مسیر پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل استفاده شده، برازش خوبی با داده های تجربی دارد. همچنین بررسی ضرایب مسیر نشان می دهد که منابع خانواده تأثیر مستقیم و معنی داری بر استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی مادران دارد و سبک های مقابله ای در رابطه بین استرسور، استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارد. نتایج این پژوهش ارزشمندی مدل دوگانه ی ای بی سی ایکس را به عنوان یک الگوی چندوجهی در تبیین سازگاری مادران کودکان ناتوان هوشی مشخص می کند. همچنین نتایج پژوهش رهنمودهای مفیدی برای مداخله فراهم کرده است.
بازنمایی چگونگی مدیریت کلای درس مبتنی بر پرورش تفکر انتقادی در علوم انسانی(یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام آموزش عالی پرورش تفکر انتقادی توسط اعضای هیئت علمی امری ضروری است این مهم در حوزه علوم انسانی ضرورت دو چندانی پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی رویکردهای آموزش انتقادی در علوم انسانی می باشد. به این منظور، این پژوهش به بازنمایی تعریف اساتید از تفکر انتقادی، چگونگی به چالش کشیدن دانشجویان، شیوه های تدریس و ارزشیابی در کلاس درس پرداخته است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع خود مردم نگاری می باشد. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 9 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان می باشد که از طریق نمونه گیری با بالاترین قدرت (بررسی مواردی که پدیده های موردنظر در آن ها بروز بسیار قوی دارد) انتخاب شده اند. داده ها به روش کدگذاری نظری و همچنین جهت تعیین کدها و موضوعات اصلی ازنرم افزار تحلیل داده های کیفی Nvivo10 استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای صورت گرفته است. جهت تعیین روایی پژوهش از سه روش اعتبارپذیری، انتقال پذیری و تائید پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که اعضای هیئت علمی با درک روشن ومتعهدانه از تفکر انتقادی، به چالش کشیدن دانشجو، استفاده از شیوه های تدریس فعال و در ارزشیابی ها با اهمیت دادن به فرایند کلاسی و همچنین استفاده از سؤالات تشریحی با پاسخ های تحلیلی سعی در پرورش تفکر انتقادی در دانشجویان داشتند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اعضای هیئت علمی با درک درست از تفکر انتقادی و چگونگی آموزش آن می توانند آن را پرورش دهند و نتایجی که حاصل می شود چشمگیر خواهد بود.
طراحی و اعتباریابی الگوی دانشگاه خدمت محور از منظر خبرگان آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمت محوری یک عامل تعیین کننده و یک جهت گیری استراتژیک برای دانشگاه است که باید متناسب با تغییرات و درک نیاز جامعه باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین الگویی برای دانشگاه خدمت محور در چارچوب خدمت به جامعه بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه گیری با روش هدفمند (از نوع گلوله برفی) انجام شده که شامل 15 نفر از خبرگان آموزش عالی بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد بوده و بر مبنای رهیافت نظام مند استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان آموزش عالی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که ابعاد الگوی پارادایمی شامل شرایط علی (نیروی انسانی، شیوه های خدمت رسانی، فرهنگ دانشگاهی، استقرار نظام تضمین کیفیت خدمات، ساختار دانشگاه، رهبری و مدیریت دانشگاه، منابع مالی مستقل و ویژگی مطالبه گری ذی نفعان)، پدیده محوری (دانشگاه خدمت محور)، شرایط زمینه ای (پایبندی به ارزش های اخلاقی، بسترسازی و تمهید امکانات، رسالت و مأموریت دانشگاه، چابک سازی، حاکمیت اعتماد جمعی و خودکارمدی جمعی)، شرایط مداخله گر (فرهنگ عمومی، عوامل درون دانشگاهی وبرون دانشگاهی)، راهبردها (فرهنگ سازی، توسعه تعامل و ارتباطات، حفظ استقلال دانشگاهی و آزادی علمی، توانمندسازی، مدیریت مشارکتی)، پیامدها (ارتقاء کیفیت خدمات، توسعه دانش و آگاهی، توسعه فناوری و مشتری محوری) می باشد که بر اساس آن ها مدل دانشگاه خدمت محور طراحی و اعتبار یابی شد.
ضرورت سیاست گذاری و برنامه ریزی استراتژیک در دیپلماسی ورزشی کشور
حوزههای تخصصی:
ورزش علاوه بر ابعاد فردی، دارای ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز می باشد و از این نظر، بسیار مورد توجه مسئولان و سیاست گذاران در تمامی کشورها قرار دارد. در عصر کنونی دیپلماسی نرم و دیپلماسی فرهنگی و ورزشی جایگزین دیپلماسی سخت شده است و بنابراین ورزش ابزاری است که دارای تأثیرات بسیار مهمی چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی می باشد. با توجه به این موضوع، در این مقاله تلاش شده است، با نگاهی به دیپلماسی ورزشی که مقدمه آن دیپلماسی فرهنگی است، به ضرورت سیاست گذاری و برنامه ریزی در این حوزه بپردازیم. بی تردید برای دستیابی به اهداف در نظر گرفته شده سیاست گذاری استراتژیک و بلندمدت بسیار ضروری است و بدون آن هر فعالیت و اقدام سلیقه ای و کوتاه مدت بی ثمر خواهد بود.
تداوم زندگی کوچ نشینی از دوره پیش از تاریخ تا عصر حاضر در منطقه میان کوه شهرستان اردل؛ بر پایه مدارک باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
123-147
حوزههای تخصصی:
بخش میان کوه که در جنوب غرب شهرستان اردل واقع شده است، از بخش های کوهستانی استان چهارمحال و بختیاری است. این بخش طی سه فصل در سال های 1387 تا 1390 مورد بررسی قرارگرفت که طی این بررسی 600 محوطه از دوره پارینه سنگی میانی تا دوره قاجاریه شناسایی شد. بخشی از این منطقه باوجود رشته کوه هفت چشمه و گَره با ارتفاعی بیش از 3500 متر زمستان های سرد و تابستان های معتدل و بخشی با ارتفاعی کم بین 1100 تا 1800 متر در تابستان ها گرم و در زمستان ها سرد است. از این رو منطقه ای بسیار مستعد برای شکل گیری و توسعه جوامع انسانی با معیشت دامداری از دورترین ایام تاکنون بوده است. دامنه های کوه گره و کوه هفت چشمه تا ارتفاع بالای 3000 متر امروزه مورد استفاده کوچ نشینان است، الگویی که در گذشته نیز با توجه به یافته های باستان شناسی به احتمال زیاد وجود داشته است. بیشتر محوطه های شناسایی شده به ویژه در دوره نوسنگی ( 9محوطه) در دره های کوچک و بزرگ و دامنه ارتفاعات قرار گرفته اند و تمامی ویژگی های ریخت شناختی استقرارهای کوچ نشینی امروزی را دارند. عامل پیوند دهنده آن ها هم جواری این محوطه ها با معماری موقتی کوچ نشینان بختیاری است. تمامی محوطه های باستانی دوره استقراری کوتاهی دارند، به این معنا که پس از این دوره یا متروک شده اند یا تنها برای مدت کوتاه دیگری مسکونی بوده اند و حضور آن ها در دامنه های شیب دار با خاک کم عمق نشان از زندگی کوچ نشینی دارد.
بهزیستی ذهنی کودک؛ مروری بر تعاریف و سنجه ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۱۹۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
در یک دهه اخیر، پژوهشها درباره بهزیستی ذهنی کودک به عنوان موضوع مهمی در سیاست گذاری اجتماعی و سلامت، افزایش یافته و ابزارهای زیادی برای سنجش بهزیستی ذهنی کودک بر اساس برخی نظریه ها که قابلیت تبیین این مفهوم را دارند، طراحی شده است، به طوری که انتخاب ابزار مناسب در بین شمار سنجه ها امری چالشی است. هدف اصلی این پژوهش، مرور مطالعات بهزیستی ذهنی کودک و بررسی انواع تعاریف نظری و عملیاتی و ارائه یک دستهبندی منظم از تعاریف و سنجه هاست. روش: مطالعه از نوع مرور روایتی است که اطلاعات از طریق جستجوی نظام مند در پایگاهها داده های الکترونیک در تاریخ دی ماه 1396 جمع آوری شد. مرور انتقادی منابع: مفهوم بهزیستی در چارچوب سه نظریه متمایز تعریف شده است؛ نظریه لذت گرایی، نظریه خواسته ها و نظریه مبتنی بر نیاز. دراین بین، بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب دو نظریه نخست که به جنبه های ذهنی بهزیستی اشاره دارد مفهوم سازی شده و به معنای غلبه احساسات مثبت بر عواطف منفی و رضایتمندی کودک از زندگی اش است. ابزارهای متعدد سنجش بهزیستی ذهنی کودک را در یک دسته بندی کلی می توان به دو شکل «سنجه های کلی/سنجه های خاص» و «سنجه های تک سؤالی/سنجه های چند سؤالی» تقسیم کرد. بیشتر سنجه های بهزیستی ذهنی کودک، در کشورهای توسعه یافته و ثروتمند ساخته شده اند. پرکاربردترین سنجه های بهزیستی ذهنی کودک، انواع مقیاسهای رضایت از زندگی، شادکامی، روابط با همسالان، خانواده و دیگران و عزت نفس است. یافته ها نشان داد در پژوهشهای داخلی، بهزیستی ذهنی کودکان کم سن کمتر ارزیابی شده است. بحث: مرور منابع نشان داد بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب نظریه های بهزیستی بزرگ سالان تعریف شده و در سنجش این مفهوم عموماً کودک به مثابه بزرگ سالی نابالغ در نظر گرفته شده است. پژوهشگران از انواع شاخصهای ترکیبی جهت سنجش ابعاد عاطفی و شناختی بهزیستی ذهنی کودکان جوامع مختلف و رده های سنی متفاوت استفاده کرده اند و اطلاعات از طریق مشارکت مستقیم کودک، گزارش والدین و گزارش مربیان جمع آوری شده است. در این راستا، مناقشاتی بر سر توان شناختی کودک و مشارکت مستقیم کودک در فرایند تحقیق وجود دارد.
دینداری و سلامت: بررسی رابطه دینداری و سبک زندگی سلامت محور در بین شهروندان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر کاوشی جامعه شناختی برای بررسی رابطه دینداری و سبک زندگی سلامت محور در میان شهروندان شهر شیراز بوده است. دین اسلام به عنوان یکی از ادیان آسمانی دارای گزاره های بسیاری در زمینه بهداشت و سلامت بوده و تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر ابعاد مختلف دینداری (مناسکی، پیامدی، عاطفی و اعتقادی) بر سبک زندگی سلامت محور انجام گرفته است. این تحقیق با روشی پیمایشی انجام گرفته است که جامعه آماری آن را شهروندان 15-59 ساله شهر شیراز تشکیل داده اند. نمونه مورد مطالعه برای این تحقیق 384 نفر بوده است که پرسشنامه های مربوط به آن در مناطق ده گانه شیراز توزیع و جمع آوری گردیده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که همه ابعاد دینداری به جز دینداری عاطفی بر سبک زندگی سلامت محور تاثیر معناداری داشته اند و به طور کلی قادر به تبیین حدود 27 درصد از تغییرات متغیر سبک زندگی سلامت محور بوده است. در این بین بیشترین تاثیر از آن بُعد پیامدی می باشد که بتای آن برابر با 0/323 میباشد.