فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه بهره گیری از دانش بومی در برنامه ریزی توسعه روستایی مورد توجه برنامه ریزان، مدیران و جامعه شناسان قرار گرفته است. به طوری که دانش بومی به عنوان منبع ارزشمندی برای فرآیند زیست پذیری روستایی محسوب می شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل معیارهای موثر بر وضعیت آینده دانش بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای منطقه ۱۹ تهران)، می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کمی و به لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات (کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) می باشد. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش تحلیل ساختاری با استفاده از نرم افزارMIC MAC بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 15 نفر از خبرگان و صاحب نظران و کارشناسان حوزه مطالعات دانش بومی و زیست پذیری روستایی در شهر تهران که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این راستا پس از برگزاری جلسات اولیه، تعداد 44 متغیر در قالب 4 بعد کلی به عنوان متغیرهای اولیه شناسایی شدند. در نهایت 9 عامل (توانمندسازی، افزایش درآمد و پس انداز، کارآفرینی و اشتغال زایی گروهی و خانوادگی در مشاغل کشاورزی و دامداری، استفاده از کودهای حیوانی در تولیدات کشاورزی به جای کودهای شیمیایی و کاهش هزینه ها، همکاری و مشارکت اجتماعی درون گروهی و بین گروهی در بین اهالی روستا (برداشت محصول و ...)، ایجاد روحیه استقلال و خودکفایی در تولیدات، مقاوم سازی مساکن روستایی، مشورت با همسایگان و افراد فامیل و بستگان، همکاری و مشارکت با بنیاد مسکن در تهیه و اجرای طرح های هادی و کاهش هدر رفت محصولات زارعی و کشاورزی) به عنوان معیارهای کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده دانش بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی منطقه 19 تهران انتخاب شدند.
تحلیل عوامل مؤثر بر پایداری معیشت در روستاهای شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به رویکرد معیشت پایدار، یکی از رویکردهای تحلیلی در زمینه توسعه پایدار روستایی است؛ که مورد توجه زیادی از مردم محلی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اثرگذار بر تقویت معیشت پایدار روستایی در دهستان مذکوره( شهرستان ساری) است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی و مبتنی برای گرد آوری میدانی( پرسشنامه) است. جامعه آماری این تحقیق بر اساس سرشماری 1395 شامل 30 روستا در دهستان مذکوره و بالغ بر 19488 نفر و طبق فرمول کوکران، و خطای 05/0؛ تعداد 377 پرسشنامه محاسبه و به صورت تصادفی بین مردم محلی توزیع شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل عاملی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که مقدار KMO برای عوامل مؤثر در تقویت معیشت پایدار 924/0، مقدار بارتلت 279/9764 و در سطح 99% اطمینان، معنادار است. همچنین 15 عامل شناسایی و در مجموع 908/53 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین می کنند و 002/47 درصد از واریانس باقی مانده مربوط به سایر عواملی است که پیش بینی آن ها مسیر نشده است. عامل اول، یعنی درآمد و اشتغال زایی با مقدار ویژه 35/15 و بیش از350/15 درصد از کل واریانس ها را به خود اختصاص داد و عامل پانزدهم، کانون فرهنگی با مقدار ویژه 384/1 و مقدار واریانس 908/53 در اخرین عامل قرار دارد. بنابراین می توان بیان کرد که معیشت پایدار در مناطق روستایی، تابع عوامل بسیاری است که درآمد و اشتغال زایی از مهم ترین عوامل تأثیر گذار از دیدگاه مردم محلی است.
Evaluating the Vulnerability of Agricultural Land Use to the Landslide Risk in Rural Areas (Case Study: Tarom County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Landslides are major hazards to human activities, which often wreak havoc on economic resources, damaging properties and facilities in rural areas. The present study, considering that a prerequisite of any development and planning is the recognition of the geographical features in an area, investigated the risk of landslide due to the expansion of agricultural land uses in rural areas. Design/Methodology/Approach- This is applied research that sought to examine the research background and select the most appropriate methods. Accordingly, it adopted a mixture of quantitative methods (fuzzy Delphi and fuzzy best-worst method), GIS, and remote sensing techniques to achieve the research goal. Findings- According to the research findings, with increasing height, slope, and vicinity to the fault lines, the risk of landslides rises in the study areas. These areas are mostly located in the highlands and the eastern and western regions, where rural areas are chiefly distributed. However, the majority of rural areas are distributed in the middle areas, which have better access to water resources and are in more favorable conditions due to topographic factors. Meanwhile, agricultural lands, due to the use of river water resources, have been distributed in the middle areas, which are classified as low-risk areas in terms of landslides. In contrast, due to the limited flatlands in highlands, agricultural gardens have developed in highlands with a moderate slope, which subsequently poses the risk of landslide. Therefore, the regular monitoring of land use development to increase the safety factor in new housing construction and agricultural lands is one of the planning requirements for land use development in mountainous rural areas.
واکاوی بازتاب تغییرات اقلیمی در امنیت غذایی زنان روستایی (مورد مطالعه: دهستان کوهک- اسفندک در شهرستان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی پدیده ای جهانی است اما پیامدهای محلی دارد. تاثیرات محلی تغییرات اقلیمی در منطقه مورد مطالعه با توجه به بررسی های میدانی هم متاثر از خشکسالی، هم سیلاب و هم جابجایی زمانی بارش است. یکی از نتایج این رخدادها آسیب پذیری اجتماعات محلی فقیر ساکن در روستاهای منطقه از نظر تغذیه بوده که این بحران بر زنان بیشتر تاثیرگذار بوده است؛ به نحوی که در ده سال گذشته امنیت غذایی این لایه اجتماعی بیشتر به خطر افتاده است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و بررسی های میدانی آن به صورت پرسشنامه ای انجام گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال شناخت و تبیین ادراک زنان از تغییرات اقلیمی و تاثیرآن بر امنیت غذایی روستائیان دهستان کوهک- اسفندک در شرقی ترین نقطه مرزی ایران بوده است. هدف اصلی این پژوهش سنجش امنیت غذایی در میان روستاییان دهستان کوهک اسفندک می باشد. به همین منظور نمونه آماری متشکل از 150 زن سرپرست خانوار که به روش تصادفی ساده سیستماتیک و بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردید و نخست به صورت انفرادی به بررسی ادراک، آگاهی و نظرات آنان نسبت به موضوع و سپس به صورت گروهی بحث و مصاحبه با آنان صورت گرفت. نتایج نشان داد که در ده سال گذشته، تغییرات محسوسی در آب و هوای منطقه رخ داده و متأثر از آن وعده های غذایی برخی از خانواده ها کم شده است؛ در عین حال کیفیت و کمیت غذا در منطقه پایین آمده و سطح درآمد خانوارها نیز افت داشته و در این بین زنان بیشترین تأثیر را پذیرفته اند. اینک آگاهی از وضعیت ناامنی غذایی زنان متاثر از تغییرات اقلیمی در این منطقه، به مدیران و سیاست گذاران ملی و منطقه ای کمک می کند تا در انتخاب استراتژی های متناسب جهت بهبود وضعیت معیشت این قشر و ارتقای کارکردها و توانمندی های مردم منطقه برنامه ریزی و اقدام شایسته تری نمایند.
بررسی و ارزیابی سواد مالی کارآفرینان روستایی شهرستان سمیرم استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی بیش از گذشته با پدیده کارآفرینی مرتبط شده است؛ زیرا کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، نوآوری در فعالیت ها و رقابت پذیری پیش زمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. کارآفرینی فرایندی است که در آن کارآفرین فعالیت های اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند. اما باید توجه داشت که شکل گیری کارآفرینی نیازمند فراهم بودن بسترها و زمینه هایی مناسب و مورد نیاز کارآفرینی است. از ای ﻦ رو، ﺷ ﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣ ﻞ و ﻓﺮایﻨ ﺪﻫﺎی موثر بر کارآفرینی اجتناب ناپذیر اﺳﺖ و یکی از این عوامل، مهارت های مالی یا سواد مالی است. چرا که یکی از عوامل و توانایی های است که می تواند موفقیت یک کارآفرین را تعیین کند، هر چقدر که کارآفرینان این مهارت را بهتر یاد بگیرند، بهتر می توانند بر زندگی و کسب و کار خود تسلط داشته باشند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مالی بر سواد مالی(دانش، رفتار و نگرش) کارآفرینان شهرستان سمیرم اجرا شد. نمونه پژوهش را 32 نفر به صورت در دسترس و به روش گلوله برفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه الف(گروه آموزش دیده) و ب( آموزش ندیده) گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با آلفا کرونباخ 78/0 بود. ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻠیﻞ نشان داد آموزش بر ابعاد مختلف سواد مالی موثر واﻗﻊ ﻣی ﺷﻮد و میانگینﻫﺎی ﻧﻤﺮات کارآفرینان ﮔﺮوه الف ﻧﺴ ﺒﺖ ﺑﻪ کارآفرینانﮔﺮوه ب ﺑﻪ طور معناداری بیشتر بود. در ﻧﻬﺎیﺖ ﭼﻨیﻦ ﻧﺘیﺠﻪ ﮔیﺮی ﻣی ﺷﻮد کﻪ آﻣﻮزش مهارت های مالی بر سواد مالی و ابعاد آن در کارآفرینان تاثیر گذار است.
Analyzing the Impact of the Social Capital on the Performance of Rural Municipalities (Case Study: Sonqor and Kolyai County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
101 - 116
حوزههای تخصصی:
Purpose - Rural municipality, as an organization for sustainable rural development, is supposed to be a public entity for rural administration supervised by villagers through the Islamic Council. Capital inputs are vital for achieving the best performance of rural municipalities in order to realize the development in rural areas. The main purpose of this article was to investigate the effect of social capital on the performance of rural people. Design/methodology/approach - The study area of this research is located in the villages of Sonqor and Kolyai Counties in Kermanshah Province. The statistical population of this study is 180 villages with rural municipalities, and 123 samples were determined by Cochran's formula. 28 items for rural performance of rural municipalities and 30 items for social capital were utilized to design the questionnaire. Cronbach's alpha method was used for the reliability, and experts’ opinions were used for to determine the validity. The correlation for the collected data was analyzed by Pearson Correlation Coefficient. Finding - The findings confirm that there is a significant relationship between the level of social capital and the performance of the rural municipalities. Among the indicator of social capital, social participation has the highest correlation and social trust has the lowest correlation with the performance of rural municipalities. The variables entered in the regression equation were able to explain 32% of the variance of the dependent variable. In addition, among them, the dependent variable is affected by the social participation at the highest and the social trust at the lowest.
تحلیل تأثیر طرح اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد بر کیفیت زندگی روستائیان شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
816 - 831
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف تأثیر اجرای طرح اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد بر کیفیت زندگی روستائیان شهرستان مریوان انجام شد. روش این تحقیق، توصیفی - همبستگی بود که با استفاده از تکنیک پیمایش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، روستائیان شهرستان مریوان بودند که در میان آن ها طرح اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد اجرا شده بود که 8127 نفر را شامل می شدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بدست آمد. نتایج آمار توصیفی نشان داد میانگین مؤلفه های متغیر ا طرح اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد (پیشگیری و کاهش سوء مصرف مواد) در سطح کم به دست آمد (<2). میانگین مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی متغیر کیفیت زندگی کمتر از سطح متوسط (3>) و برای مؤلفه کالبدی متغیر کیفیت زندگی بالاتر از سطح متوسط محاسبه شد (>3). نتایج به دست آمده از مدل ساختاری تحقیق نشان داد که طرح اجتماع محور پیشگیری از اعتیاد اثر مثبت و معنی داری بر متغیر کیفیت زندگی داشت، به طوری که این متغیر 76 درصد از تغییرات کیفیت زندگی روستائیان مورد مطالعه را تبیین نمود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت اجرای طرح اجتماع محور پیشگیری در اعتیاد نقش بسزایی در بهبود کیفیت زندگی روستائیان شهرستان مریوان داشته است.
شناسایی و ارزیابی زنجیره ارزش کسب وکارهای روستایی با قابلیت برندسازی (موردمطالعه: منطقه ترکمن صحرای استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
218 - 231
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کسب وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و زنجیره ارزش پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب وکارها جهت افزایش بهره وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش های احتمالی و هدفمند در نمونه برداری و جمع آوری داده ها است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، تکنیک های وزن دهی جمع رتبه ای و تصمیم گیری چند شاخصه ارس (ARAS) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را 220 نفر از اساتید دانشگاه های استان گلستان، کارشناسان ادارات دولتی مرتبط با توسعه روستاها و مدیران روستایی شامل؛ بخشداران ، نمایندگان شوراهای بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های تبیین کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی، شاخص رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق پذیری با وزن 091/0 و کیفیت گرایی با وزن 086/0 در رتبه های بعدی قرارگرفته اند و از میان کسب وکارها و محصولات رایج منطقه؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامتگاه های بوم گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه ریزی برندسازی قرار داشته اند. همچنین نتایج تحلیل زنجیره ارزش مبین این موضوع است که به عنوان یک ابزار مکمل برندسازی، می توان در شناسایی و دسته بندی فرایندها، فعالیت ها و عملیات گوناگون کسب وکارها به منظور تعیین استراتژی های بازاریابی و سیاست های قیمت گذاری استفاده کرد.
اثرات کشت هیدروپونیک در رونق تولید و توسعه اقتصادی نواحی روستایی مورد: روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین مواد غذایی برای جمعیت رو به رشد ایران و لزوم رسیدن به خودکفایی در تولیدات کشاورزی ایجاب می کند، میزان تولیدات بخش کشاورزی در کشور افزایش یابد و لازمه آن تغییر در روش های کشاورزی سنتی و جایگزین نمودن روش های نوین و پربازده مثل کشت هیدروپونیک می باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است و جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان می باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 240 نفر از کارفرمایان و کارگران مزرعه هیدروپونیک و همچنین روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و در نهایت با استفاده از آزمون T مستقل، مان وایتنی، رگرسیون خطی چندگانه و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون T نشان می دهد که بین میزان تولید محصولات صیفی در واحد سطح در دو شیوه مورد مطالعه و همچنین میزان درآمد بهره برداران تقاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. نتایج حاصل از مان وایتنی نیز حاکی از آن است که بین ضریب جذب کود شیمیایی، سموم دفع آفات و کیفیت ظاهری محصولات نیز تفاوت معنادار و 99 درصدی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان می دهد که میزان رضایت کشاورزان از کشت هیدروپونیک بسیار بوده و ضریب تعیین بدست آمده نشان می دهد کشاورزی هیدروپونیک حدود 88 درصد در افزایش تولید محصول، کاهش مصرف آب و افزایش درآمد کشاورزان و تاحدی در افزایش ضریب جذب کود و سم موثر واقع شد. سپس برای ظرفیت سنجی توسعه کشت هیدروپونیک روستاها با استفاده از آزمون تحلیل خوشه ای به چهار دسته طبقه بندی شدند، به طوری که روستای خوشه اول(کریم آباد و سعدآباد) بیشترین ظرفیت را برای توسعه کشت هیدروپونیک دارا هستند.
قابلیت های سرمایه اجتماعی برای توانمندسازی اقتصادی روستاییان مورد: روستاهای مرزی شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلید فهم اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی این است که اشکال مختلف سرمایه قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. توانمندسازی اقتصادی روستاییان در منطقه مرزی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان علاوه بر اینکه همه ضرورت های توانمندسازی اقتصادی روستاییان در سایر نقاط کشور را دارد از دو ضرورت بسیار مهم دیگر نیز برخوردار می باشد که عبارتند از ماندگاری روستاییان در روستا و جلوگیری از خالی شدن نوار مرزی که این ضرورت علاوه بر جنبه اجتماعی از جنبه امنیتی نیز حائز اهمیت است. ضرورت دوم مربوط به عدم سوق یافتن جوانان روستایی به سمت کولبری است. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از 1) میزان توانمندی اقتصادی روستاییان و سرمایه اجتماعی آنها در چه سطحی می باشد؟ 2) سرمایه اجتماعی و مولفه های آن چه رابطه ای با توانمندی اقتصادی روستاییان دارد؟. مبانی نظری پژوهش متمرکز بر اندیشه بوردیو در زمینه تبدیل اشکال سرمایه به یکدیگر است. روش پژوهش پیمایش با ابزار پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه روستاییان مناطق روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 483 نمونه انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سرمایه اجتماعی روستاییان در سطح متوسط به بالا و توانمندی اقتصادی آنها در سطح پایینی قرار دارد. رابطه سرمایه اجتماعی با توانمندی اقتصادی معنادار و معکوس می باشد. شاخص های سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاییان در سطح متوسط است و رابطه غیرمعنادار و مثبتی با توانمندی اقتصادی دارد در حالی که شاخص های سرمایه اجتماعی درون گروهی قوی و رابطه معنادار و معکوسی با توانمندی اقتصادی دارد. بازتولید شدن توانمندی های پیشین و سنتی در میان روستاییان که به دلیل غلبه سرمایه اجتماعی درون گروهی بر برون گروهی می باشد سبب شده که سطح مهارت و توانمندی های جدید در میان روستاییان در سطح پایینی باشد.
کارکردها و چالش های کشاورزی قراردادی در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
258 - 273
حوزههای تخصصی:
یکی از رهیافت های ترویجی که به کارگیری آن در شرایط کشاورزی ایران جهت حل برخی از مشکلات این بخش مناسب است، رهیافت تخصصی کالا است. این رهیافت در چهارچوب نظام های کشاورزی قراردادی به کار گرفته می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی کارکردها و چالش های کشاورزی قراردادی استان کرمانشاه با استفاده از رویکرد کیفی، صورت گرفت. مشارکت کنندگان در این تحقیق، شامل کارفرمایان طرح های کشاورزی قراردادی استان کرمانشاه و کشاورزان طرف قرارداد آنان بودند. جهت انتخاب کشاورزان، از روش نمونه گیری هدفمند و گردآوری داده ها با استفاده از روش های مصاحبه انفرادی، مصاحبه گروه متمرکز و مشاهده انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد سه کارکرد اصلی کشاورزی قراردادی از دیدگاه کشاورزان شامل افزایش دانش کشاورزان، توسعه توان اقتصادی کشاورزان و کاهش ریسک ادراک شده تولیدکنندگان است. کارفرمایان نیز مدیریت ریسک تأمین مواد خام برای کارخانجات، ترویج و توسعه کشاورزی، ایجاد برند و اعتبار و ایجاد اشتغال را به عنوان کارکرد کشاورزی قراردادی معرفی نمودند. چالش های کشاورزی قراردادی استان کرمانشاه نیز شامل مشکلات مربوط به عدم پایبندی کافی به تعهدات اجرای قرارداد، مشکلات مربوط به مرحله راه اندازی و توسعه طرح های کشاورزی قراردادی و همچنین محدودیت طرح های کشاورزی قراردادی استان است. نتایج این مطالعه می تواند برای سازمان های دست اندرکار توسعه کشاورزی از جمله، سازمان جهاد کشاورزی، استانداری و اتاق بازرگانی مورداستفاده قرار گیرد.
فنون سنتی پیش نیاز دانش فنّاورانه ( دانش بومی عشایر سمنان در باب پرورش بره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش بومی به عنوان ذخیره دانایی عشایر دارای فنونی است که استفاده از آن می تواند دستیابی فنون جدید را تسهیل و در تحقق فعالیت های تولید پایدار مؤثر باشد امری که توجیه گر انجام تحقیق پیش روست. دانش بومی مبتنی بر تجربه، در طول قرن ها مورد آزمون قرار گرفته و جنبه کاربردی پیدا کرده است؛ با محیط و فرهنگ بومی سازگار است؛ پویا و در حال دگرگونی است به همین جهت در دهه های اخیر بهره گیری از دانش بومی در برنامه های توسعه در سطح جهان افزایش یافته است.
هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر مطالعه دانش بومی دامداران سنتی در قلمرو ایلات استان سمنان به ویژه دو ایل سنگسری و الیکایی، با تمرکز خاص در پرورش "بره" بوده است. در این تحقیق، به این پرسش پاسخ داده شده است که در دامداری سنتی، در زمینه تولید، نگهداری و بهره برداری از بره، چه فنونی رایج بوده است.
روش شناسی تحقیق: داده های تحقیق به روش مردم نگاری جمع آوری شده و با استفاده از فنون مردم شناسی مورد تفسیر و قرار گرفته است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: جامعه آماری تحقیق را ایلات و طوایف "نیمه کوچرو" و "رمه گردان" استان سمنان تشکیل می دهد.
یافته ها و بحث: استفاده از تجربه و انباشت دانایی های یک جامعه که با هزینه های بسیار حاصل شده از الزامات دستیابی به دانش فناورانه نوین است کندو کاو و تفکر و تعقل پیرامون دانش بومی یک جامعه به نحو بایسته و درک شایسته آن می تواند به برند سازی محصولات و تولیدات منجر شود و نوآوری فناورانه را تشویق و تحریک نماید. به دنبال، برندسازی و نوآوری فناورانه مسأله مالکیت فکری پیش می آید که در نهایت می تواند روندهای سرمایه گذاری و جذب سرمایه مولد را در پی داشته باشد.
نتایج: ظرفیت زیادی در دانش بومی عشایر کوچنده و شبانان منطقه وجود دارد و شایسته است که این ذخایر دانایی بدون تکبر، در توسعه فعالیت های مولد به عنوان زیر بنا و نقطه شروع تحولات علمی مورد استفاده قرارگیرد و جامعه از مواهب آن بهره مند شود. ذخایر دانایی بدون تکبر، در توسعه فعالیت های مولد به عنوان زیر بنا و نقطه شروع تحولات علمی مورد استفاده قرارگیرد و جامعه از مواهب آن بهره مند شود.
عوامل مؤثر بر کاهش زیست پذیری اجتماعی اقتصادی در روستاهای مرزی شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد مرزی یکی از مهمترین فرصت ها و در عین حال چالش هایی است که مرزنشینان روستایی با آن مواجه هستند. این امر شرایطی را ایجاد کرده است که به سبب آن، زیست پذیری روستایی به عنوان یک چالش اساسی مطرح می شود. بنابراین، پژوهش حاضر در پی تأثیرات اقتصاد مرزی بر زیست پذیری مناطق مرزی روستایی دهستان ننور با رویکردهای توسعه پایدار و زیست پذیری روستایی است. تلفیق نظری و تجربی این دو دیدگاه در خوانش وضعیت زیست پذیری روستاهای مرزی می تواند علاوه بر توصیف وضعیت وجود، به زمینه ها، علل و عوامل مداخله ای و پیامدها و راهبردهای اتخاذ شده کمک کند. برای همین منظور، با ٤٦ نفر از مطلعین کلیدی روستاها مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که شرایط جغرافیای و مرزی زمینه ی شکل گیری اقتصاد مرزی را فراهم آورده است. آنچه حائز اهمیت است شرایطی علّی و مداخله ایی _ تجاری شدن مرز و ضعف زیرساخت های توسعه ای _ است که زمینه و علل ناپایداری اجتماعی و کاهش تاب آوری اجتماعی _اقتصادی را به عنوان پیامد اصلی اقتصاد مرزی و تأثیر آن بر روی زیست پذیری روستاهای مرزی را فراهم آورده است. راهبردهای اتخاذ شده برای کاهش این پیامدها در قالب اقدامات محلی و نهادی انجام شده است. براساس یافته ها، اقدامات مرزنشینان برای زیست پذیر نمودن روستاها مثبت اما اقدامات نهادی مقطعی، دارای بار سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است. در نهایت نتایج بررسی این یافته ها نشان داد که اقدامات صورت گرفته ی نهادی، برای این مناطق بی کاربرد بوده و غالبأ به تشدید ناپایداری و کاهش زیست پذیری اجتماعی_ اقتصادی منجر شده است .
تحلیل ذی نفعان توسعه پایدار گردشگری کشاورزی در غرب استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
662 - 683
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار گردشگری کشاورزی یک راهکار برای استفاده بهینه از صنعت گردشگری است. اما از علت های عمده عدم تحقق سیاست های توسعه ای نبود سازوکارهای لازم برای شناسایی، تحلیل و نقش آفرینی ذی نفعان متعددی است که می بایست در یک فرایند مشارکتی مبتنی بر پایداری و تاب آوری برای مدیریت پایدار توسعه گردشگری کشاورزی، همکاری، هماهنگی و هم افزایی داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ذی نفعان توسعه پایدار گردشگری کشاورزی در غرب استان مازندران به صورت آمیخته انجام شد. به منظور شناسایی ذی نفعان اطلاعات از کارشناسان حوزه گردشگری کشاورزی گردآوری شد که پس از مصاحبه با 17 نفر از آن ها و طی چهار مرحله دلفی ذی نفعان به تعداد 25 نفر شناسایی شدند و با استفاده از ماتریس قدرت - منفعت میزان قدرت و نوع منفعت هر ذی نفع مشخص گردید. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند از دو تن از نمایندگان هر ذی نفع (مجموعاً 50 مصاحبه) چگونگی اعمال قدرت ذی نفعان با توجه به نوع منفعتشان مشخص گردید. بر اساس نتایج، ذی نفعان اصلی توسعه پایدار گردشگری کشاورزی بیشتر از سازمان های دولتی بودند که در بین آن ها سازمان جهاد کشاورزی، سازمان میراث فرهنگی، اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیط زیست از لحاظ پنج نوع قدرت اقتصادی، دانشی، اجتماعی، سیاسی و قانونی در جایگاه بالاتری قرار داشتند. نتایج تحلیل مصاحبه ها به صورت تحلیل محتوای متعارف منتج به شناسایی 428 جمله در قالب 125 گزاره مفهومی شد. می توان از دسته بندی ارائه شده به منظور ایجاد ظرفیت، ارتقای مشارکت و تعامل بین ذی نفعان با توجه به نوع قدرت و منفعت در فرایند توسعه پایدار گردشگری کشاورزی استفاده نمود.
عوامل مؤثر بر تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار (موردمطالعه: روستاهای هدف گردشگری شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
684 - 699
حوزههای تخصصی:
رفاه جامعه گردشگری روستایی با میزان تاب آوری آن ها در ارتباط است. با وجود اهمیت تاب آوری جامعه و پتانسیل آن برای تحقق توسعه اقتصادی دراز مدت، عوامل مؤثر بر تاب آوری جامعه گردشگری برای توسعه پایدار، غالباً در مراحل برنامه ریزی پروژه های توسعه گردشگری نادیده گرفته شده است. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری در ارتباط با سه مؤلفه آن یعنی تاب آوری اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی است. برای این منظور، مطالعه عمیق ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان و کارشناسان حوزه توسعه گردشگری روستایی و آشنا با توسعه پایدار صنعت گردشگری با رویکرد اکتشافی تحلیل تم صورت گرفت که به پدیدار شدن 3 بعد، 9 مولفه و 45 شاخص منجر شد. سپس با استفاده از پرسشنامه و روش مدل سازی ساختاری - تفسیری (ISM) و همچنین به کارگیری نرم افزار MATLAB، موقعیت، میزان اهمیت، اثرگذاری و اثر پذیری این عوامل در پنج سطح ارائه شد. یافته ها نشان دادند، مؤلفه حمایت مالی دارای بیشترین اثرگذاری و سنگ زیربنای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری است و مؤلفه بهداشت و ایمنی نیز دارای بیشترین اثرپذیری است.
هموارسازی فضایی نرخ باروری در نواحی روستایی ایران (1395-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
734 - 749
حوزههای تخصصی:
باروری یکی از فرایندهای اساسی جمعیت است که تأثیر مهمی در پویایی و تغییر ساختار جمعیت دارد. کاهش باروری پدیدهای جهانی است؛ در دهه های گذشته، کشورهای توسعه یافته و امروزه بسیاری از کشورهای درحال توسعه آن را تجربه می کنند و در ایران نرخ باروری کلی به کمتر از سطح جانشینی رسیده است. برآورد نرخ باروری در نواحی روستایی عمدتاً متأثر از اندازه جمعیت و اندازه واحد فضایی است. به همین دلیل برآورد نرخ باروری و تهیه نقشه در مناطق جغرافیایی کوچک و کم جمعیت چالش برانگیز است. این پژوهش با هدف برآورد صحیح و شناسایی الگوهای فضایی باروری نواحی روستایی با استفاده از روش های هموار سازی فضایی برای سال های 1395و1390 انجام شده است. برای تحلیل داده ها از روش های هموارساز بیز تجربی و بیز تجربی فضایی استفاده شد. درحالی که میانگین GFR سال های 1390 و 1395 به ترتیب 1/51و 6/71 (فرزند به ازای هر 1000 زن) است، یافته ها نشان می دهد که روش های هموارسازی فضایی و به ویژه روش بیز تجربی فضایی در برآورد باروری در مناطق کوچک کارایی مناسبی دارد به طوری که میزان تعدیل نرخ باروری در مناطق پرجمعیت، کمتر و در مناطق کم جمعیت تعدیل قابل توجهی را ایجاد می کند. نتایج همچنین وقوع باروری بالای روستایی در نواحی مرزی کمتر توسعه یافته (جنوب شرق، شرق و جنوب)و گسترش روند باروری پایین روستایی از شمال به جنوب و سپس روستاهای مرکزی و غربی را نشان می دهد. تداوم باروری پایین در بخش عمده ای از نواحی روستایی، کشور را با چالش های جدی در حوزه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی روبه رو می کند.
بررسی قابلیت ها و ظرفیت های توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش خورش رستم شهرستان خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی روستایی راهکاری جدید در نظریه های توسعه برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در مناطق روستایی در راستای دستیابی به توسعه پایدار است و به عنوان یک راهبرد نو در توسعه مناطق روستایی به علت ماهیت اشتغال زایی بالا می تواند برای روستائیان اشتغال مولد و دائم و برای بیکاران فصلی اشتغال موقت ایجاد کند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر باهدف بررسی قابلیت ها و ظرفیت های توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی بخش خورش رستم شهرستان خلخال انجام یافت. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیل است و به لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه خانوارهای ساکن در روستاهای بخش خورش رستم شهرستان خلخال به تعداد 3808 خانوار بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 313 نفر محاسبه و با روش طبقه ای چندمرحله ای از میان جامعه موردمطالعه انتخاب شده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه قابلیت های توسعه کارآفرینی شامل چهار مؤلفه فردی، اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی، جمع آوری گردید. روایی صوری پرسشنامه توسط پانل متخصصین و اساتید مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. جهت تعیین میزان پایایی تعداد 30 پرسشنامه در منطقه توزیع شد و میزان پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 85/0 برآورد گردید. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد مؤلفه فردی و زیرساختی در روستاهای موردبررسی وضعیت نسبتاً مناسبی در توسعه کارآفرینی داشته است؛ با این وجود، مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی از وضعیت مناسبی در این روستاها برخوردار نبوده است. همچنین نتایج ضریب همبستگی نشان داد بیشترین همبستگی بین ویژگی های فردی سطح تحصیلات و درآمد با ظرفیت های کارآفرینی بوده است.
شکاف فضایی بنیان های اقتصاد عشایری در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کوچ نشینی دارای اقتصادی مولد و توسعه زا است. کارکرد بی بدیل اقتصاد و تولیدات عشایری سبب می شود تا بهبود و تحول در این جز از پیکره اقتصاد ملی، همواره تلاشی مهم باشد. با وجود اهمیت اقتصاد مولد عشایری، چالش های جدی گریبان گیر عشایر کشور است به گونه ای که در حال حاضر بسیاری از آنان یا از این حوزه ی فعالیتی خارج شدند یا از اشتغال در این حوزه نارضایتی دارند. از مسائل اولویت دار مرتبط با اقتصاد کوچ نشینان که کمتر نیز بدان توجه گردیده، نابرابری ها و شکاف های فضایی است. استان خراسان جنوبی یکی از مناطق عشایری است که در ردیف پنجم کشوری قرار دارد. هدف پژوهش: در پژوهش حاضر سعی شده تا به تحلیل وضع موجود از حیث پراکنش و برخورداری فضایی از عناصر اصلی اقتصاد عشایر (نیروی کار، دام و مرتع) به منظور درک بهتر نابرابری های فضایی در نواحی عشایری استان خراسان جنوبی پرداخته شود. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر دارای ماهیتی کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی – تحلیلی و ژرفانگر است. داده های تحقیق برپایه مطالعات اسنادی گردآوری شده است. بانک داده های اولیه در نرم افزار اکسل تشکیل گردید و پس از ورود اطلاعات لازم به محیط نرم افزار ArcMap و GeoDaاقدام به تحلیل فضایی داده ها و تهیه نقشه های خروجی گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: در این تحقیق قلمرو جغرافیایی مشتمل بر عشایر شهرستان های استان خراسان جنوبی است. یافته ها و بحث: به دنبال انطباق اطلاعات سه رکن مرتع، دام و نیروی کار در فضاهای عشایری خراسان جنوبی نتایج نشان داد که دسترسی همسان و متوازنی از این سه رکن مهم در سطح شهرستان ها وجود ندارد؛ به گونه ای که نواحی دارای بیشترین برخورداری از دام، چندان غنایی به لحاظ نیروی انسانی و مرتع ندارد. نتایج: می توان گفت تعمیق نابرابری و گسست فضایی از حیث بنیان های اقتصاد عشایری، اپیدمی حاکم بر فضا است. از این رو لازم است برنامه ریزی توسعه با رویکرد آمایش فضا از حیث فعالیت ها و ظرفیت های مهم اقتصاد عشایری با هدف کاهش نابرابری ها انجام گیرد.
اثرات توسعه یافتگی بر جایگاه زنان در فرآیند توسعه روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی مفهومی جامع و چند بعدی بوده که در برگیرنده رشد کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن (صنایع دستی و صنایع روستایی)، زیربناهای اقتصادی اجتماعی، خدمات اجتماعی و تسهیلات مربوطه و مهمتر از همه توسعه منابع انسانی در مناطق روستایی است. بدین ترتیب زنان روستایی با توجه به نقش و مسئولیت هایی که در محیط مزرعه و منزل دارند عهده دار وظایف تولیدی و خدماتی مختلفی بوده که مسلما نیل به توسعه روستایی بسیار موثر است. در تحقیق حاضر به بررسی اثرات توسعه یافتگی بر جایگاه و نقش زنان در فرآیند توسعه روستایی به صورت مطالعه موردی در روستاهای کرمانشاه پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش پیمایشی است. جامعه آماری مشتمل بر 81345 نفر از زنان در مناطق روستایی شهرستان کرمانشاه بود که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 382 نفر به عنوان نمونه تعیین و به طور تصادفی انتخاب شد. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن توسط اساتید و متخصصین، بررسی و تأیید شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه نیز تعداد 30 پرسشنامه توسط زنان روستایی در فرآیند پیش آزمون تکمیل و ضریب آلفای کرونباخ88/0 α = به طور میانگین برای بخش های مختلف پرسشنامه بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون T-Test استفاده شد. یافته ها نشان داد توسعه روستایی اثر مثبت بر افزایش دسترسی به اعتبارات، مشارکت در کلاس های ترویجی و همچنین منجر به کاهش مشارکت زنان در فعالیت های دامی و فعالیت های کشاورزی داشته است؛ همچنین توسعه روستایی بر مشارکت زنان در تصمیم گیری، مشارکت در تولید و فعالیت های خانگی بدون اثرگذاری بوده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقای بهره وری منابع آب در اقتصاد نواحی روستایی مورد: حوضه آبریز قلعه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به ارتقای بهره وری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاه های روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهره وری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامه ریزی مبتنی بر آن می توان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهره وری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهره وری آب شناسایی شده و داده های آن از طریق سالنامه های آماری جهاد کشاورزی، آب منطقه ای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرم افزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمون های خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهره وری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهره وری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آب بهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافته های تحقیق پیشنهاد می شود رویکرد فضایی به عنوان یک روش مناسب برای بهبود بهره وری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.