فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
3 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه به کارگیری و توسعه سیستم های حمل و نقل عمومی راهکاری مناسب برای کاهش ترافیک شهری محسوب می گردد. اما انتخاب سیستم باید متناسب با ویژگی های شهر و البته قابل رقابت با وسایل نقلیه شخصی باشد تا بتواند مطلوبیت کافی را برای استفاده کنندگان به ارمغان آورد. در این مطالعه مشکلات موجود در سیستم حمل و نقل اتوبوس شهری از دیدگاه استفاده کنندگان بررسی و مشخص شد که مهم ترین مشکل خطوط اتوبوسرانی کلانشهر اصفهان به ترتیب، عدم اطمینان و رعایت زمانبندی حرکت ناوگان، زمان سفر زیاد به دلیل سرعت پایین ناوگان، مدت زمان فعالیت و سرویس دهی، شلوغی ناوگان و سرفاصله زمانی بالاست که راهکار اصلی رفع آن، تخصیص مسیر ویژه به ناوگان اتوبوس شهری یا به عبارتی تبدیل خطوط معمولی اتوبوس شهری به اتوبوس تندرو است. در این پژوهش که از نوع کاربردی است از ترکیب روش های توصیفی_تحلیلی استفاده شده است. اهداف اصلی این پژوهش: تعیین جایگاه سامانه اتوبوس تندرو کلانشهر اصفهان طبق استاندارد BRT 2016 ارائه شده به وسیله مؤسسه ITDP و تعیین امتیاز خطوط، تعیین سطح رضایتمندی استفاده کنندگان با انجام نظرسنجی و همچنین شناخت نقاط ضعف و قوت سیستم از این دو دیدگاه است. نتایج نشان می دهد که امتیاز متوسط خطوط اتوبوس تندرو شهر اصفهان زیر استاندارد برنزی قرار دارد و بیشترین امتیاز کسب شده در معیار مربوط به ایستگاه ها و کمترین امتیاز در معیار مربوط به استفاده از تجهیزات ارتباطی بوده است. ولی از نگاه استفاده کنندگان، خطوط اتوبوس تندرو توانسته 74درصد از امتیاز گروه شاخص های مختلف را به دست آورد و به ترتیب 21 و 13درصد از استفاده کنندگان خودروی شخصی و مسافران تاکسی را جذب خود کند. مهم ترین دلایل مسافران برای استفاده از خطوط اتوبوس تندرو به ترتیب سرعت خوب، نظم زمانی اتوبوس ها و راحتی و آسایش عنوان شده است.
برآورد ظرفیت برد گردشگری در پارک های شهری مطالعه موردی: بوستان خلیج فارس فولادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی گردید ظرفیت برد گردشگری بوستان خلیج فارس فولادشهر به عنوان یکی از پارک های شهری موردبررسی قرار گیرد. هدف اصلی این تحقیق مقایسه انواع ظرفیت برد گردشگری با استفاده از روش IUCNو شناسایی نقاط ضعف و قوت آن به عنوان راهکاری جهت بهبود مدیریت آن، می باشد. داده های لازم از طریق بازدید میدانی، پرسشنامه، آمار اقلیمی ایستگاه هواشناسی زرین شهر و نیز نظر کارشناسان جمع آوری گردید.نتایج حاصل از به کارگیری دستورالعمل IUCNنشان داد که بوستان خلیج فارس با مساحت 93000 مترمربع دارای ظرفیت برد فیزیکی 325872 نفر، ظرفیت برد واقعی 78183 نفر و ظرفیت برد مؤثر 39091 نفر در سال می باشد. هم چنین ظرفیت برد خدماتی پارک بیش از ظرفیت برد مدیریتی آن بوده است، لذا پیشنهاد می گردد پیش از طراحی و اجرای زیرساخت ها و امکانات گردشگری در پارک های شهری، ابتدا اقدام به برآورد ظرفیت برد ﻣﺆﺛﺮ نموده و طراحی و به کارگیری امکانات، بر اساس اصول و متناسب با ظرفیت برد اجرا گردد.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
تعیین مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت مسکونی شهر بجنورد با استفاده از خودهمبستگی فضایی موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی در معرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند از این رو یکی از مهم ترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها و تبیین مفهوم تاب آوری و به تبع آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. قلمرو مطالعه حاضر بافت مسکونی شهر بجنورد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی- سازه ای است. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان و کیفیت ابنیه استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار رگرسیون و برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی ابزار موجود در نرم افزار Geoda استفاده شد. برای تعیین نوع توزیع تاب آوری کالبدی (خوشه ای، تصادفی و پراکنده) از ابزار Moran’s I استفاده شده است. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی تاب آوری بافت مسکونی از روش خودهمبستگی فضایی موران در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج مکانی در پژوهش حاضر نشان می دهد که 2235783 مترمربع یعنی 45/28 درصد از کل مساحت که تعداد 10187 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری نسبتاً کم تا خیلی کم قرار دارند و 3513732 مترمربع یعنی 70/44 درصد از کل مساحت که تعداد 15269 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری متوسط قرار دارد که نیازمند برنامه ریزی هرچه سریع تر برای این قسمت ها از بافت است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش و در چارچوب 6 مؤلفه ی منتخب، پیشنهادهایی برای تاب آور نمودن بافت مسکونی شهر بجنورد در بعد کالبدی ارائه شد.
پهنه بندی فضاهای بی دفاع و مستعد جرم خیزی در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
785 - 806
حوزههای تخصصی:
در برخی مکان ها به دلیل ساختار کالبدی و فضایی ویژه و همچنین ویژگی های اجتماعی و اقتصادی ساکنان آن، فرصت بیشتری برای وقوع جرم وجود دارد. از جمله این فضاها می توان به فضاهای بی دفاع شهری اشاره کرد که با توجه به ویژگی های خاصی که دارند، مستعد وقوع جرم هستند؛ از این رو شناسایی این فضاها در جهت مدیریت بهینه، جلوگیری از وقوع جرائم و شکل گیری فضاهای ناامن امری ضروری است؛ بنابراین در پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر، به کارگیری فنون و تکنیک های مختلفی مانند مدل ANP و ویکور پهنه بندی و شناسایی فضاهای بی دفاع شهری صورت گرفته است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش حاضر به دو روش میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. در روش کتابخانه ای، با مراجعه به پایگاه های استنادی، کتابخانه های مرجع و پایگاه داده های سازمان های مختلف، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است. در روش میدانی نیز به منظور شناسایی فضاهای بی دفاع شهری با استفاده از روش مشاهده میدانی، برداشت میدانی (پر کردن چک لیست) و ثبت موقعیت جغرافیایی محل صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر محله های شهر اردبیل است که وضعیت آن ها از نظر قابلیت دفاع پذیری در سال 1397 بررسی شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد، بیشتر محله های حاشیه ای و روستاهای ادغام شده با بافت ارگانیک نواحی شمالی، شمال غربی و غربی شهر اردبیل از نظر قابلیت دفاع پذیری در برابر رفتارهای بزهکارانه شرایط نامساعدی دارند و در برابر بروز رفتارهای بزهکارانه بسیار آسیب پذیر هستند؛ از این رو پیشنهاد می شود به منظور بهبود شرایط، برنامه ریزی هایی برای استفاده از تجهیزات امنیتی مناسب، مطلوبیت بخشی به فضاها با استفاده از سیستم نورپردازی مناسب و از بین بردن فضاهای مرده و رهاشده و موانع دید ناظر و آموزش شهروندان صورت بگیرد.
رابطه ارتفاع ساختمان های بلند با سلامت روان شهروندان مطالعه موردی: مجتمع سعیدیه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، بلندمرتبه سازی به عنوان یک شیوه ساختمان سازی، بسیار موردتوجه قرار گرفت و جایگزین رشد افقی شهرها شد. اما به نظر می رسد که در طرح توسعه عمودی شهرها، به روان شهروندان در فضاهای شهری توجه کافی نشده است. ارتفاع، جزء ذاتی ساختمان های بلند و مهم ترین ویژگی فرم این ابنیه است که تأثیر چشمگیری در ارتباط با شهروندان و برآیند ادراکات و احساسات آنان دارد؛ بنابراین ضروری است که جوانب تأثیر ارتفاع به صورتی موشکافانه بررسی شود. یکی از مهم ترین جوانب، اثرات آنها بر سلامت روان شهروندان است. استرس و تنش های روانی دائماً سلامت روان انسان را تهدید می کنند و یکی از دلایل آنها، محیط نابسامان شهرها و سکونتگاه های ماست. این امر بر اهمیت بررسی محیط شهری برای کاهش تنش های موجود می افزاید. هدف این نوشتار، علاوه بر دستیابی به چگونگی اثرگذاری ارتفاع ساختمان های بلند بر سلامت روان شهروندان، روش های بهتری برای طراحی این ابنیه با رویکرد تأثیر بر سلامت روان است. در پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای (Grounded Theory) استفاده شده است. پس از مصاحبه عمیق با شهروندان در محیط واقعی، متن پیاده شده مصاحبات، خلاصه و در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، کدگذاری شد و نهایتاً به وسیله نرم افزار تحلیل داده های MAXQDA مدل زمینه ای آن استخراج گردید. یافته ها نشان داد که ارتفاعِ ساختمان های بلند به واسطه بروز مقولاتی چون محصوریت نامناسب، تبعات کالبدی_بصری، خرداقلیم، محدودیت های چشم انداز، معضلات اجتماعی، اشراف، ناهمگنی در بافت شهری و آثار سوء زیست محیطی، فشار روانی ایجاد می کند و درگیری درازمدت شهروندان با واکنش های هیجانی ناشی از فشارهای روانی، باعث آسیب دیدن سلامت روان آنان می شود.
تبیین فرایند تحقق منظر پایدار در شهر معاصر با بهره گیری از نظریه شهرسازی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
3 - 16
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر نگرش های متعددی در رابطه با شکل گیری «منظر پایدار» در شهرها مطرح و پژوهش های گوناگونی در این زمینه انجام شده است. اما آنچه تاکنون قابل تشخیص است، عدم توجه به منظر و رویکرد کل نگر آن در حوزه شهرسازی به عنوان «رکن اساسی طراحی شهری» است. بر این مبنا تفکر «شهرسازی منظر» با درک منظر به مثابه یک پایگاه نظری جدید و«کلی نگری» به شهر و پذیرش «عدم قطعیت» شهر معاصر، عرصه موضوعی جدیدی را در رابطه با طراحی منظر در ادبیات جهانی مطرح نموده است. از این رو پژوهش حاضر درصدد تبیین فرایند طراحی منظر شهری پایدار در شرایط متغیر کنونی (در دو بعد رویه و محتوا) با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه «شهرسازی منظر» است. در این راستا پرسش اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که «منظر پایدار» در چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر»، براساس ماهیت پیچیده شهر معاصر، چگونه تبیین شده و تحقق می یابد. متأثر از ماهیت پرسش پژوهش و برای رسیدن به هدف مورد نظر، از روش تحلیل محتوا و تفسیر یافته ها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که مفهوم پایداری در تفکر «شهرسازی منظر» هم به معنای «ثبات» ساختار اصلی شهر و هم به مفهوم «تغییر» فعالیت و برنامه ها مطابق با تغییر شرایط و تقاضاها در طول زمان است. بنابراین می توان از چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر» با ویژگی «عدم قطعیت» و «تغییر» در طراحی «عرصه های باز» درون و پیرامون شهر و همچنین «محله های شهری» که از قابلیت «انطباق» و «انعطاف پذیری» بیشتری برخوردارند، استفاده نمود. در این زمینه تأکید بر برنامه ریزی از پایین به بالا، ابعاد مشارکتی، طراحی فرایند محور و برگشت پذیر (با قابلیت اصلاح و بازبینی)، تفکری فرارشته ای در مواجهه با منظر، همراه با نگرشی از مقیاس کلان به خرد در حوزه منظر شهری و توجه به ارزش های موجود در آن باید مدنظر قرار بگیرد.
تبیین الگوی مدیریت هوشمند شهری، راهکاری نوین برای بهبود حکمرانی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
743 - 762
حوزههای تخصصی:
امروزه شهر هوشمند به عنوان راهبرد جدید توسعه شهری، ابعاد مختلفی دارد. همچنین از مدیریت هوشمند شهر به عنوان مهم ترین بعد شهر هوشمند یاد می شود. هدف از پژوهش توصیفی –تبیینی حاضر ایجاد بینش بیشتر و مشترک در موفقیت مدیریت هوشمند شهر و فرایندهای خاصی است که می تواند این هدف را بهبود بخشد. داده های پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی از جمله، ابزار متن خوانی، فیش برداری، آمارخوانی، استفاده از جدول ها، مصاحبه، پرسشنامه پنل خبرگان (دلفی) و نرم افزار MicMac استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که با توجه به اولویت بندی برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت هوشمند شهر، از میان 33 شاخص مطرح شده ابتدا باید شرایط 9 شاخص (از جمله مهیا بودن زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، تشکیل پایگاه داده، تداوم به کارگیری نوآوری در سازمان ها و نهادهای مرتبط، مبادله داده و اطلاعات میان تمام ذی نفعان و غیره) مهیا شود. در ادامه با توجه به نتایج پژوهش نوع و سطح رابطه بین مدیریت شهر و شهروندان تعیین شده است. در پایان ضمن ارائه مدل مفهومی-اجرایی برای مدیریت هوشمند، دو پیشنهاد شامل طراحی مجدد روابط مدیریت و بازیگران و همچنین استقرار سیستم مکان مبنای تحت وب در راستای کارایی بیشتر مدیریت هوشمند شهر بیان شده است.
واکاوی اثر تغییرات کالبدی بافت تاریخی بر حافظه تاریخی شهروندان مطالعه موردی: محور پانزده خرداد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 69
حوزههای تخصصی:
با پیدایش روانشناسی محیطی تغییرات علمی و عملی مهمی در محیط کالبدی زندگی انسان پدید آمد و طراحی شهری مبنی بر پارادایم فضا - زمان موردتوجه قرار گرفت. تحولات فضایی در شهرها باگذشت زمان غیرقابل اجتناب است و این امر باعث دگرگونی های عمده در ساختار فضایی شهرها می شود که باعث تغییر در فضا و زمان موجود می شود. توسعه کالبدی در بافت های قدیمی و تاریخی شهر به علت فرسودگی های کالبدی، بیشتر از سایر نقاط شهر مورد مداخله شهرسازان قرار می گیرد و این مداخلات گاهی باعث می شود بافت تاریخی که زمانی سرزنده ترین بخش شهر بوده است، اکنون مورد استقبال عمومی قرار نگیرد. توسعه و تغییرات کالبدی در محور تاریخی 15 خرداد، باعث ناسازگاری کالبد با هویت تاریخی بافت شده و این مسئله کاهش کیفیت محیطی مکان های تاریخی را به همراه داشته است. این مقاله باهدف واکاوی اثر تغییرات کالبدی بافت تاریخی بر حافظه تاریخی شهروندان، ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها توصیفی می باشد؛ که به شکل میدانی صورت گرفته است و در ادامه تدوین مدل مفهومی، بستر مطالعات میدانی دقیق تر را فراهم کرده و سپس با کمک مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به بررسی رابطه بین متغیرها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، تغییرات کالبدی – ذهنی با وزن 96/0 بیشترین اثرگذاری و تغییرات کالبدی- عینی با وزن 82/0 کمترین اثرگذاری را بر حافظه تاریخی شهروندان دارد. تغییرات کالبدی در محور تاریخی 15 خرداد به علت فرسودگی بناها و محورها اغلب تهاجمی و تخریبی بوده است و لزوم توجه به برنامه ریزی و طراحی محیطی مناسب جهت حفظ حافظه تاریخی شهروندان را می طلبد؛ که اگر این تغییرات همراه با تداوم باشد، باعث تعادل بخشی خواهد شد و چنانچه سرعتی و مقطعی و بدون توجه به هماهنگی بین عینیت کالبدی با ذهنیت شهروندان صورت گیرد، باعث حذف هویت و خاطرات از حافظه جمعی می شود.
سنجش ظرفیت اجتماعی در پذیرش اصول رشد هوشمند در نواحی شهری (مطالعه موردی: کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
239 - 264
حوزههای تخصصی:
به دنبال ظاهرشدن پیامدهای ناگوار رشد پراکنده شهری، سیاست های رشد هوشمند به منزله راهکارهایی سازگار با توسعه پایدار در سطح جهان شناخته شده است. در حال حاضر، این سیاست های چکیده ای است که همه نظریه های گذشته را دربرمی گیرد و برای منطقی کردن گسترش شهرها به آن توجه می شود. افزون بر این، ظرفیت سازی و سنجش ظرفیت مردم در رسیدن به توسعه پایدار الزامی است. با توجه به اصل تشویق همکاری های جامعه و سهامداران، پیشنهاد نظرسنجی برای افزایش مشارکت شهروندان در حل مسائل شهری مطرح می شود. هدف از این پژوهش، بررسی ظرفیت اجتماعی ده ناحیه شهر کاشان در پذیرش اصول ده گانه رشد هوشمند است. در این پژوهش اصول رشد هوشمند یک بار ترکیب شده و پس از مقایسه مقبولیت آن در قالب یک سیاست در ده ناحیه، تفاوت های نواحی در پذیرش اصول آزموده شده است. پس از این، بررسی جزئی تر مقبولیت هر اصل در هر ناحیه در قالب ظرفیت سنجی اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر کاربردی است که برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز آن از مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. داده ها به کمک پرسشنامه در مقیاس پنج طیفی لیکرت، با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و نقشه ها با استفاده از نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است. جامعه آماری، 66.731 خانوار ساکن در شهر کاشان است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد کل نمونه 320 به دست آمده است. براساس نتایج، ناحیه بازار بیشترین و ناحیه خزاق کمترین ظرفیت اجتماعی را در پذیرش رشد هوشمند دارند. در بررسی هر اصل در ناحیه های شهر کاشان مشخص شد ظرفیت اجتماعی در پذیرش چهار اصل توسعه انتخاب ها و فرصت های مسکن، حفاظت از فضاهای باز و نواحی زیست محیطی، استفاده از تکنیک های طراحی نوآورانه و تشویق همکاری های جامعه و سهامداران تفاوت معناداری ندارد.
سنجش حس تعلق به مکان وحفظ هویت واحدهای مسکونی در محله شهری، مطالعه موردی: محله قدیمی ساغریسازان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های شهری با توجه به خاطرات فردی و جمعی در ذهن شهروندان منطقه جایگاه ویژه ای دارند. ازاین رو، مفهوم سکونت و شکل گیری آن در رابطه انسان با مکان، با برآورده شدن نیازها و رفتارهای انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. در این رابطه هویت به مثابه بخشی از احراز حسِ بودن و تعلق از ضرورت هایی می باشد که لازم است در طراحی محیط های سکونتی مورد توجه قرار گیرد. هدف کلی از پژوهش حاضر، شناخت عناصر مؤثر در ایجاد حس تعلق به مکان، به منظور رهیافتی جهت حفظ هویت واحدهای مسکونی در محله شهری است. این مطالعه به صورت موردی در محله قدیمی و با ارزش ساغریسازان رشت صورت پذیرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برمبنای استدلال منطقی و با استفاده از راهبرد ترکیبی (کیفی- کمّی) است. برای بررسی خانه ها و بناهای بومی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم و در بین 47 ساکنین این بافت قدیمی توزیع گردید ، سپس اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. ارزیابی نتایج حاکی از وابستگی معنادار ساکنین در واحدهای مسکونی قدیمی، نسبت به آپارتمان سازی های جدید در محله ساغریسازان است. از جمله علل این قضیه عبارتند از: مشکلات اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی موجود در بافت قدیم، یکنواختی محیط و بلندمرتبه سازی، کاهش هویت بومی، فقدان حس زندگی جمعی، مهاجرپذیری، فقدان خاطرات جمعی در آپارتمان نشینی، عدم اُنس با محیط، تغییر نگرش مردم به زندگی.
سنجش تاب آوری شهر در برابر زلزله با مدل پرومته، نمونه موردی: منطقه یک شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله به عنوان یکی از فاجعه بارترین و مخرب ترین انواع مخاطرات طبیعی دارای اشکال بزرگ و پیش بینی ناپذیر می باشد. لذا، نمی توان از پیامدهای آن جلوگیری کرد. در مقابل این وضعیت، راهبرد های سازمان های بین المللی برای کاهش بلایا، ایجاد جوامع تاب آور در برابر زلزله است که این امر نیازمند ارزیابی میزان تاب آوری شهر در برابر زلزله و برنامه ریزی اصولی در راستای تاب آور نمودن آن می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سنجش میزان تاب آوری نواحی ده گانه منطقه یک شهرداری تهران در برابر زلزله صورت گرفته شده است. در این مقاله، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربردی است.هم چنین، برای سنجش تاب آوری نواحی منطقه یک تهران از ده معیار اصلی در قالب 42 زیر معیار استفاده شده است که برای تعیین اهمیت نسبی معیار های مورد پژوهش از فرآیند تحلیل شبکه ای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین میزان تاب آوری نواحی در برابر زلزله از مدل پرومته و گایا بهره برده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که نواحی 2، 7 و 8 از تاب آوری زیاد، نواحی 3 و 4 از تاب آوری متوسط، ناحیه 10 از تاب آوری کم و نواحی 1، 5، 6 و 9 از تاب آوری خیلی کم در برابر زلزله برخوردار می باشند. به طورکلی می توان از نتایج پژوهش چنین استنباط نمود که نواحی که در غرب منطقه یک شهر تهران قرار گرفته اند از تاب آوری زیادی و نواحی که در قسمت مرکزی و به ویژه در شرق منطقه یک واقع شدند از تاب آوری کمی در برابر زلزله برخوردار می باشند.
تحلیل تطبیقی و سنجش ساخت و شکل شهری (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل شهری بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت ها در مناطق شهری می باشد. با توجه به تأثیرپذیری شکل شهری از مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی ، اقتصادی و اجتماعی جوامع ، سنجش ساخت و شکل شهر بابل می تواند یکی از عوامل تأثیرگذار در موفقیت برنامه ریزان شهری در مازندران و شهر بابل محسوب شود. رویکرد پژوهش به لحاظ هدف پژوهش توسعه ای می باشد. داده های پایه اغلب از طرح های توسعه شهری بابل استخراج شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های مختلف، شکل شهری در شش منطقه شهر بابل انجام شد. تحلیل ها نشان داد که در مناطق با الگوی کاربری منظم تر (مناطق شمال و غرب) فشردگی و تراکم ناخالص شهری بیشتر است و اختلاف بارزی از حیث شاخصهای سنجش شکل شهری بخصوص فشردگی و پیچیدگی بین مناطق شهری بابل مشاهده نشد. تحلیل های همبستگی نیز را بطه قوی را میان بیشتر شاخص های فضایی نشان می دهد. در مجموع عواملی نظیر نقش غالب شهری ( تجاری و دانشگاهی و بخصوص بازار )، ترکیب کاربریها، مالکیت ، عدم اجرای دقیق ضوابط و آئین نامه های شهرسازی ، ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حوزه کالبدی سبب ایجاد نوعی آشفتگی در بخش اعظم بافت شهری بابل شده شده اند و با توجه به روند پرشتابی که توسط ساخت و سازهای بی رویه ی عمودی و تقاضای روزافزون تراکم مازاد در پیش گرفته شد ، نشانه ای هایی از انحراف در ماهیت اصلی فرم جدید آنها دیده می شود.
تأثیر کاربرد تجارت الکترونیک در کاهش سفرهای درون شهری و انتشار آلاینده منواکسیدکربن در منطقه5 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایین بودن نرخ زمین و مهاجرت های بی رویه در دو دهه گذشته، سبب افزایش تراکم، افزایش حجم ترافیک و بالتبع آن افزایش آلودگی هوا و هزینه های اقتصادی در منطقه 5 شهر تهران گردیده است. در همین راستا، تلاش گردید تأثیر خرید الکترونیک از فروشگاه های زنجیره ای بر میزان سفرهای درون شهری و انتشار آلاینده منواکسیدکربن در این منطقه مورد بررسی قرار گیرد. در فرآیند پژوهش، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. لذا پرسشنامه سنجش میزان تمایل به خرید الکترونیک در میان 384 نفر از شهروندان به صورت تصادفی توزیع گردید. در این پژوهش از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها استفاده گردید. سپس با استفاده از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون تک نمونه ای، اثرات استفاده از خرید الکترونیک در مسائل محیط زیستی و اقتصادی از دیدگاه شهروندان تحلیل شد. نتایج نشان داد که شهروندان نقش خود را در کاهش آلودگی هوا با میانگین 01/3 به طور نسبی می دانند و تأثیر تجارت الکترونیک در کاهش هزینه خانوار و حمل ونقل را به ترتیب با میانگین 75/2 و 66/2 در وضعیت پایین تر از متوسط می دانند. بررسی ها نشان داد که در صورت اعمال سیاست تجارت الکترونیک، به میزان 653 هزار لیتر صرفه جویی در مصرف بنزین و 62/39 تن در سال کاهش آلاینده منواکسیدکربن در منطقه 5 اتفاق می افتد که با توجه به قیمت بنزین فوب خلیج فارس و نرخ ارز معادل 365 هزار دلار صرفه جویی ارزی است. نتایج نشان می دهد که راهکار استفاده و تشویق مردم به استفاده از خرید الکترونیک، یک راهکار مناسب جهت مدیریت تقاضای سفر و کاهش آلودگی هوا محسوب می گردد.
تحلیل عوامل رشد شهر ایلام با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی پراکنش مکانی رشد شهر ایلام و به منظور ردیابی عوامل مؤثر بر رشد شهر صورت گرفت. در این بررسی تأثیر هفت فاکتور فاصله از جاده ها، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز آموزشی، فاصله از اراضی بایر و فاصله از پارک و باغ، شیب و جهت دامنه بر روی رشد شهر، مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه، برای بررسی تغییرات گستره شهر، داده های سنجنده MSS مربوط به سال 1355 و سنجنده TM مربوط به سال 1386 مورد پردازش و طبقه بندی قرار گرفتند. تصاویر مورد بررسی به دو کلاسه شهر و غیر شهر طبقه بندی شدند و به منظور بررسی عوامل رشد، نقشه رشد شهر با متغیرهای مکانی فیزیوگرافی و انسانی وارد مدل شد. برای مدل سازی و برآورد پراکنش مکانی رشد شهر مورد مطالعه از روش آماری رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در طول 31 سال حدود 1515 هکتار به سطح شهر اضافه شده است. با توجه به نتایج مدل سازی مشخص شد که در مناطق نزدیک به مرز پارک و باغ رشد شهری بیشتری صورت گرفته است. همچنین رابطه رگرسیونی نشان می دهد که متغیرهای فاصله از جاده ها، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز آموزشی، فاصله از اراضی بایر با رشد شهری رابطه معکوس داشته اند یعنی با افزایش این متغیرها میزان رشد شهر کاهش پیدا می کند. در نهایت، یک مدل مکانی ساده که توانایی پیش بینی پراکنش مکانی رشد شهر را با استفاده از رگرسیون لجستیک دارد، ارائه شد.
بررسی عوامل موثر بر امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، بافت فرسوده شهری و چالش هایی که به دنبال آن شکل گرفته، تبدیل به یکی از مسائل اساسی کشورها شده است. یکی از معضلات جدی بافت های فرسوده شهری، افزایش جرائم شهری در این بافت ها است. احساس ناامنی در جامعه باعث می شود که افراد از حوزه عمومی کناره گیری کرده و زندگی و فعالیت های خود را در انزوا ادامه دهند و درازمدت اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی، بهره وری اقتصادی و اجتماعی افراد خواهد داشت. زنان نیمی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص می دهند و به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین گروه های اجتماعی، که دارای نقش کلیدی در خانواده و تربیت نسل آینده هستند، می باشند. یکی از عواملی که مانع حضور مؤثر و فعالانه زنان می باشد موضوع امنیت به ویژه در بافت های فرسوده است. بر همین اساس ضروری است تا به مسائل زنان به عنوان سرمایه های اجتماعی و انسانی پرداخته شود. پژوهش حاضر به دنبال کشف عوامل اصلی مؤثر در امنیت زنان بافت فرسوده محلات شهری و سپس تحلیل تأثیر و میزان تأثیر هر یک از عوامل بر امنیت زنان بافت فرسوده محله طرشت می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای کشف عوامل اصلی از تحلیل عامل اکتشافی و نرم افزار Spss؛ سپس برای تحلیل میزان تأثیر هرکدام از عوامل کشف شده از نرم افزار Smart pls بهره گرفته شد. در نهایت یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که عوامل کالبدی، نظارتی و اجتماعی به ترتیب بیشترین تأثیر را در زمینه ارتقای امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت دارا می باشند، نکته حائز اهمیتی که در یافته ها به چشم می خورد جای گیری عامل نظارتی در رتبه دوم و بالاتر از عامل اجتماعی می باشد که خود دلالت بر اهمیت این عامل در بین زنان محله طرشت دارد.
از کافه ها بیاموزیم : کافه ها به مثابه دگرفضاها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
109 - 121
حوزههای تخصصی:
در شهرهای امروز، اقدامات فراوانی در زمینه دستیابی به آرامش و شادی برای شهروندان با روش های عجیب و پرهزینه انجام می شود اما توجه چندانی به مکان های ساده که می توانند با کمترین هزینه، نیازهای مغفول مانده شهروندان جامعه را تأمین کنند، نشده است. توجه به این فضاها، تأمل بر محفلی است که ارتباط مهمی با آزادی، رضایتمندی و آرامش انسان دارد. پژوهش حاضر در تلاش است به معرفی یکی از پرطرفدارترین و تأثیرگذارترین این نوع فضاها بپردازد. در این راستا مرور مبانی پایه و فلسفی امری است ضروری برای شناخت ماهیت این فضاها. در ادامه در مقاله حاضر با توجه به سنت کیفی تحقیق، از رویکرد تفسیری و روش نمونه موردی استفاده شده است. ابزار این روش، مرور اسناد، تصاویر، یادداشت ها و مشاهده است. نمونه مدنظر این پژوهش ذیل روش یاد شده،"کافه" است. در این فرایند مطالعات اسنادی پیرامون سه مفهوم پایه برای تعریف انواع کافه ها ارائه شده و مدل مفهومی دگرفضاها استخراج و کاربست این مدل بر نمونه مدنظر (کافه ) انجام شده است. برای این بررسی و شناسایی انواع این فضاها، 20 کافه در شهر کرج مورد مطالعه قرار گرفته اند. در نتیجه این تحقیق، پنج دسته (مقوله اصلی) برای گونه بندی کافه ها ارائه شده است که طبق آن تعدادی از کافه های مورد پژوهش به ویژه گروهی که گرایشات فرهنگی_هنری بیشتری دارند، با ویژگی های بیان شده در مفاهیم پایه مدل دگرفضا شامل فضای سوم، مکان سوم و هتروتوپیا، قرابت نزدیک داشته است. بنابراین آموختن از این فضاها به برنامه ریزان و طراحان شهری نشان می دهد، کافه ها ظرفیت آن را دارند که ویژگی هایشان به عنوان مصادیق دگرفضا، در ابعاد گوناگون علوم شهری در تئوری و عمل مورد توجه و استفاده بهینه قرار گیرند.
شناسایی بافت های فرسوده شهری بر اساس شاخص های کالبدی مطالعه موردی: منطقه یک شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان سیستم های پویای اقتصادی- اجتماعی و زنده، به ناچار در طول حیات خود شاهد فرسودگی های کالبدی در بافت خود می شوند که از این بافت ها می توان به عنوان عضو بیمار شهرها نام برد. محدودیت های فضایی موجود در حریم شهرها مانعی برای توسعه افقی شهرها محسوب می شود و از طرف دیگر توسعه های جدید در پیرامون شهرها هزینه های بالایی را در مقایسه با توسعه میان افزا طلب می کند. با این اوصاف توجه به بافت های فرسوده و نوسازی و بهسازی آن ها از اولویت های مجموعه مدیریت شهری به حساب می رود. پژوهش حاضر بر اساس شاخص های کالبدی، درصدد شناسایی و تعیین میزان بافت های فرسوده در منطقه 1 شهر تبریز هست. در این راستا ابتدا معیارها و شاخص های مرتبط با بافت های فرسوده در کالبد شهر شامل نفوذپذیری، پایداری وزیرشاخص های آن ها شامل؛ کیفیت ابنیه، عمر ابنیه، تعداد طبقات ساختمانی و نوع مصالح ساختمانی، و ریزدانگی) مشخص گردید و سپس با بهره گیری از نظرات کارشناسان و با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی این معیارها و شاخص ها وزن دهی شدند در مرحله بعد با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار ARC GIS نقشه فرسودگی منطقه موردمطالعه تولید و در نهایت هم با همپوشانی نقشه های معیارها مورداستفاده، نقشه نهایی بافت فرسوده منطقه موردمطالعه تولید و میزان مناطق بافت فرسوده مشخص گردید. است. نتایج حاصله نشان می دهد که 27% محدوده این منطقه شهری از فرسودگی متوسط به بالا برخوردار می باشد. در واحد تحلیل نواحی منطقه موردمطالعه نیز ناحیه 5، با دارا بودن 45.3% از بیشترین محدوده فرسودگی برخوردار هست. در مقابل ناحیه 1 (محدوده شهرک ولیعصر)، با 12%فرسودگی کمترین میزان فرسودگی را در میان نواحی به خود اختصاص داده است.
بررسی عوامل مؤثر در زیست پذیری بافت های فرسوده شهر ایلام (مطالعه موردی: محله بانبرز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
34-55
حوزههای تخصصی:
عوامل زیادی در زیست پذیری و تشدید زیست پذیری نقش ایفا می کنند که هر عامل به نحوی در تصمیمات و انگیزش افراد و جامعه جهت سکونت و اقامت تأثیرگذار است. وجود این عوامل موجب رونق زیستی و نبودشان موجب رکود زیستی در یک مجموعه می گردد. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر در زیست پذیری بافت های فرسوده به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محله بانبرز شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 376 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 968/0 تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و t تک نمونه ای در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های اجتماعی (از طریق عامل های مشارکت ساکنان و امنیت اجتماعی)، اقتصادی (از طریق عامل های دسترسی مناسب به خدمات عمومی و امکانات شهری، تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بافت، وجود استانداردهای زندگی)، کالبدی (از طریق عامل های کیفیت و قدمت ابنیه (میزان فرسودگی مصالح و بنا)، وجود عناصر هویت بخش و شاخص بصری، مساحت مناسب و کافی مسکن، سازگاری ابعاد معابر بافت و تراکم طبقات)، مدیریتی (از طریق عامل های مدیریت یکپارچه در بین نهادها، ایجاد تسهیلات مالی برای ساکنان بافت، میزان حمایت از سرمایه گذاران در بافت) و زیست محیطی به عنوان عامل های مؤثر بر زیست پذیری در محله بانبرز شناسایی شدند. همچنین از نظر ساکنان، وضعیت زیست پذیری محله بانبرز نامناسب است (055/2 m=)، که وضعیت زیست پذیری اقتصادی محله از سایر مؤلفه ها ضعیف تر است (925/1 m=).
شناسایی و ارزیابی پیشران های شگفت انگیز در تاب آوری کالبدی کاربری های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد پژوهی: ناحیه یک شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی میزان آسیب پذیری کاربری های ناحیه یک شهر یاسوج در برابر بحران های احتمالی از منظر پدافند غیرعامل و شناسایی پیشران های شگفت انگیز در کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از بحران های انسانی می باشد. در این راستا جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات پژوهش، از نرم افزار تحلیلگر فضایی ARC GIS ، Auto CAD و نرم افزار آینده پژوهی MICMAC و مدل های آماری تحلیل اثرات متقاطع و IHWP استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، در مجموع 89/5 درصد از کاربری ها با میزان 118893 مترمربع و وزن (151/0 – 099/0) دارای درجه آسیب پذیری بسیار کم، 35/25 درصد از کاربری ها با وزن (179/0-151/0) دارای آسیب پذیری کم، 94/28 درصد از کاربری ها با مقدار مساحت (551018 متر مربع) و با اوزان (235/0-204/0) دارای درجه آسیب پذیری زیاد، 36/9 درصد از کاربری ها با مساحت (131314 متر مربع) داری درجه آسیب پذیری بسیار زیادی هستند. و به طور کلی نزدیک به 40 درصد از کاربری ها در برابر شاخص های آسیب پذیری پدافند غیرعامل و بحران های انسانی، آسیب پذیر هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که پیشران های هدف عبارتند از؛ مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه، عدم استفاده از متخصصان و نخبگان درحوزه ی مدیریت شهر، عدم توجه به اصول پدافند غیر عامل درساخت و طراحی ساختمان ها، نبود ساختمان های امن و پناهگاه های مناسب در شهر و عدم توجه به مسئله پدافند غیرعامل در طرح ها و برنامه ریزی های شهری جزء متغیرهای ورودی بوده و بیشترین شدت خالص تأثیرگذاری را دارند. همچنین پیشران مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه با خالص اثرگذاری 25/0درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری مستقیم و تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی با خالص اثرگذاری غیرمستقیم 20/0 درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری غیرمستقیم هستند.