پژوهش و برنامه ریزی شهری
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار 1398 شماره 36 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری موانع توانمندسازی اجتماع محور در مناطق اسکان غیررسمی (مطالعه موردی: محله بان برز شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده اسکان غیررسمی به عنوان یک مسئله ساختاری-کارکردی در عرصه مدیریت شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه مطرح است. با توجه به علل متعدد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی-فضایی در ایجاد این مشکل، برخی بر عوامل اجتماعی به عنوان ظرفیت سازی و توانمندسازی محلات تأکید می کنند. از این رو مقاله حاضر نیز با روش توصیفی-تحلیلی، عوامل و موانع اصلی در توانمندسازی ساختاری اسکان غیررسمی در محله بان برز شهر ایلام را مورد بررسی قرار می دهد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شد و در این رابطه، 38 شاخص در چهار حوزه آموزش، مشارکت، ظرفت سازی و هم افزایی نهادی برای تحلیل موانع ساختاری توانمندسازی محله بان برز استخراج گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون نیکوئی برازش، تحلیل عاملی و مدل تحلیلی اثرات متقابل/ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS و Mic Mac استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت محله بان برز از یک سیستم پایدار تبعیت می کند. از طرفی 41 درصد از توانمندسازی محله بان برز از طریق مؤلفه های ظرفیت سازی، هم افزایی نهادی، آموزش و مشارکت، قابل تبیین است. در این میان، مؤلفه «ظرفیت سازی» با مقدار ویژه 289/2 بالاترین واریانس (893/22) و بیشترین سهم را در تبیین توانمندسازی محله بان برز داشته است. بر اساس روش تحلیل اث رات متقابل/ساختاری، مولفه های امنیت(4064843)، اعتماد (4809443)، طولانی بودن فرآیند اداری تهیه و اجرای طرح ها (4957464)، و آموزش جوانان(4814855) مهم ترین موانع توانمندسازی اسکان غیررسمی هستند. در نتیجه، جهت توانمندسازی محلات اسکان غیررسمی، توسعه امنیت، آموزش ساکنین و تسریع در اجرای پروژه های عمرانی و اجتماعی در محله بان برز شهر ایلام ضروری است.
شناسایی و ارزیابی پیشران های شگفت انگیز در تاب آوری کالبدی کاربری های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد پژوهی: ناحیه یک شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی میزان آسیب پذیری کاربری های ناحیه یک شهر یاسوج در برابر بحران های احتمالی از منظر پدافند غیرعامل و شناسایی پیشران های شگفت انگیز در کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از بحران های انسانی می باشد. در این راستا جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات پژوهش، از نرم افزار تحلیلگر فضایی ARC GIS ، Auto CAD و نرم افزار آینده پژوهی MICMAC و مدل های آماری تحلیل اثرات متقاطع و IHWP استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، در مجموع 89/5 درصد از کاربری ها با میزان 118893 مترمربع و وزن (151/0 – 099/0) دارای درجه آسیب پذیری بسیار کم، 35/25 درصد از کاربری ها با وزن (179/0-151/0) دارای آسیب پذیری کم، 94/28 درصد از کاربری ها با مقدار مساحت (551018 متر مربع) و با اوزان (235/0-204/0) دارای درجه آسیب پذیری زیاد، 36/9 درصد از کاربری ها با مساحت (131314 متر مربع) داری درجه آسیب پذیری بسیار زیادی هستند. و به طور کلی نزدیک به 40 درصد از کاربری ها در برابر شاخص های آسیب پذیری پدافند غیرعامل و بحران های انسانی، آسیب پذیر هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که پیشران های هدف عبارتند از؛ مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه، عدم استفاده از متخصصان و نخبگان درحوزه ی مدیریت شهر، عدم توجه به اصول پدافند غیر عامل درساخت و طراحی ساختمان ها، نبود ساختمان های امن و پناهگاه های مناسب در شهر و عدم توجه به مسئله پدافند غیرعامل در طرح ها و برنامه ریزی های شهری جزء متغیرهای ورودی بوده و بیشترین شدت خالص تأثیرگذاری را دارند. همچنین پیشران مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه با خالص اثرگذاری 25/0درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری مستقیم و تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی با خالص اثرگذاری غیرمستقیم 20/0 درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری غیرمستقیم هستند.
ارائه الگوی تدوین پیوست فرهنگی پروژه های عمرانی در کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه های متفاوت، پیامدهای متفاوتی بر زندگی مردم دارند که این پیامدها باید بررسی و مشخص شوند. مطالعات تأثیرات فرهنگی پروژه ها، به منظور تحلیل پیامدهای یک طرح توسعه ای جهت تعدیل و تخفیف پیامدهای منفی و افزایش پیامدهای مثبت صورت می پذیرد و در عین حال چارچوبی برای مدیریت تغییرات فرهنگی و ابزاری برای تصمیم سازی درباره این عوامل است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی شاخص ها، ابعاد و مؤلفه ها، برای ارائه الگوی تدوین پیوست فرهنگی پروژه های عمرانی شهر اصفهان می باشد. در این راستا از روش تحلیل محتوای کیفی در بخش کیفی، و روش تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی در بخش کمی برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس یافته ها، ابعاد پیوست فرهنگی پروژه های عمرانی شهر اصفهان، ذیل هشت موضوع اصلی دسته بندی شدند: روابط اجتماعی (تنوع قومی و گروهی، و تعاملات اجتماعی)، خلاقیت (زیرساخت های شهری نوآورانه)، آینده نگری (شهر آینده، و شهر هوشمند)، هویت (هویت ایرانی، هویت اسلامی، هویت انقلابی و مزیت رقابتی شهر اصفهان «گردشگری»)، امنیت (امنیت فیزیکی، و امنیت ذهنی)، عدالت، جذابیت (عناصر طبیعی و عناصر غیر طبیعی) و نمادها و نشانه ها (تأثیر عناصر عینی، و الهام پذیری از فرهنگ غالب). مقادیر آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای همه متغیرها بزرگ تر از 7/0 بود و همچنین مقدار روایی همگرا نیز برای همه متغیرها بزرگ تر از 5/0 محاسبه شد، و در نهایت بر اساس شاخص های برازش، الگوی نهایی تأیید شد. با توجه به اهمیت مفهوم پیوست فرهنگی در زمینه آکادمیک و همچنین به کارگیری آن در زمینه های مدیریت و برنامه ریزی شهری، نتایج پژوهش حاضر، بستری نظری و شناختی برای پژوهشگران علاقه مند به این حوزه مطالعاتی فراهم می آورد.
پتانسیل یابی معابر مستعد جهت احداث ایستگاه های اتوبوس شهری با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) و الگوریتم پس انتشار خطا (نمونه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل همواره یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر ساختار شهرها بوده است. اما بویژه در یک سده اخیر با گسترش انواع وسایل نقلیه موتوری و تغییرات فزاینده جمعیتی به یکی از اصلی ترین مشکلات شهرنشینی بدل گردیده است. با توجه به حجم مسافرت های درون شهری در شهر کرمانشاه طراحی ایستگاههای اتوبوس به صورت استاندارد، از جمله مواردی است که باعث پهلوگیری مناسب اتوبوس در ایستگاه ها، کاهش زمان پیاده و سوار شدن کاربران و تاثیر منفی کمتر این سیستم بر تردد سایر وسایل نقلیه می شود. در این پژوهش از شبکه عصبی پرسپترون برای پیش بینی بهترین مکان ها برای ایستگاه اتوبوس استفاده است. از جمله ساختارهای مهم شبکه های عصبی، پرسپترون چند لایه Multilayer PerceptTron)) با الگوریتم پس انتشار خطا (error back-propagation ) است که برای انجام پژوهش استفاده شده است. داده های موثر در مکان یابی ایستگاه های اتوبوس شامل ۱۵ لایه: تراکم جمعیت، فاصله از بیمارستان، فاصله از پارکینگ، فاصله از درمانگاه و کلینیک، فاصله از مراکز تجاری-اداری، فاصله از ترمینال، فاصله از رود خانه، فاصله از مراکز آموزشی، فاصله از مراکز نظامی، فاصله از مراکز مذهبی، فاصله از مراکز ورزشی، فاصله از فضای سبز، فاصله از معابر شهری، فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از مراکز گردشگری می باشند. در ادامه ۵۰۰ لایه به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه و تعداد ۱۰ لایه میانی نیز تعیین شد. سپس با اجرای شبکه پهنه های مستعد جهت احداث ایستگاه بدست آمدند. در نهایت با مشخص معابر موجود در پهنه های مستعد، معابر مستعد جهت احداث ایستگاه مشخص گردیدند. هم چنین مشاهده شد که معابر مستعد در نزدیکی نقاط پرتراکم جمعیتی، مرکز شهر، مراکز فرهنگی و تجاری قرار دارند.
تبیین و تحلیل توسعه پایدار شهری با تأکید بر مؤلفه های محیطی (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجسم یک بحران شهری حاصل از سناریوی جمعیت در افق نزدیک، تصوری دور از واقعیت نمی باشد. با شروع هزاره سوم، تخمین زده می شود که تقریباً نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری سکونت یافته باشند یعنی جاهایی که بیشترین منابع را مصرف و بیشترین ضایعات و آلودگی ها را تولید می کنند. توسعه پایدار، مفهوم جدیدی است که از طریق پیوند ابعاد مختلف توسعه (اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) و توجه خاص به ملاحظات زیست محیطی و حفظ محیط زیست از دهه 80 به طور گسترده ای مطرح گردید. بر این اساس توسعه پایدار شهری توسعه انسانی پایدار را نیز به همراه می آورد که به شکل گیری سرمایه اجتماعی و ایجاد عدالت اجتماعی مدد می رساند. این پژوهش از نظر روش تحقیق بصورت توصیفی– تحلیلی بوده و با هدف کاربردی تدوین شده است. در این مقاله، ساختار زیست محیطی شهر سنندج با استفاده از تکنیکSWOT در چهار مرحله مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج یافته ها با استفاده از روشAHP نشان می دهد که کل امتیاز و وزن دهی جدول ماتریس عوامل داخلی 319/0 و در جدول ماتریس عوامل خارجی 321/0 است که عدد حاصله پایین تر از میانگین بوده، در واقع از قوت ها و فرصت های به دست آمده به درستی در جهت غلبه بر ضعف ها و تهدیدها استفاده نشده است و ضعف ها بر قوت ها و تهدیدها بر فرصت ها غالب هستند. بالاترین مقدار میانگین پایداری توسعه شهری مربوط (92/2) و مقدار میانگین مربوط به شاخص های محیطی (97/2) می باشد. در نهایت راهبردهایی برای توسعه پایداری محیطی شهر سنندج معرفی شده است، توجه به مدیریت یکپارچه محیط زیست و ارزیابی اثرات زیست محیطی به عنوان یکی از مهم ترین ابزار دستیابی به توسعه پایدار شهری مورد بررسی قرار گیرد و در واقع کوششی در جهت یافتن راه حل هایی است که تغییرات لازم در این جهت ترسیم نماید.
ارزیابی و ارائه سیاست های توسعه و کارآمدی بافت های مسأله دار شهری با مدل FAHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS (مورد: منطقه 12 کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزان شهری به دنبال شناسایی بافت هایی هستند، که در زمینه های اجتماعی و کالبدی در اولویت نوسازی و بهسازی قرار دارند. با توجه به رشد شتابان شهرنشینی و افزایش فزاینده جمعیت شهرها، توجه به بافت های مسأله دار که از سوی برخی متفکران از آن ها به عنوان ثروت پنهان شهرها یاد شده است، اهمیتی دوچندان یافته است. این مقاله تلاش دارد تا با در نظر گرفتن تمامی عوامل مؤثر بر فرسودگی، به مدل جامع و کاربردی شناسایی پهنه های مختلف بافت های شهری نائل آید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. هدف پژوهش کشف مهم ترین نیروها و عوامل ازکارافتادگی در هر پهنه مسأله دار و ارزیابی و اتخاذ تدابیری برای توسعه و کارآمدی در جهت کاهش و از بین بردن این عوامل در جهت پایداری شهری است. برای این منظور معیارها، در 4 دسته ی کلان (اجتماعی/ فرهنگی، اقتصادی، کالبدی/ فضایی و محیطی) و 20 زیر معیار طبقه بندی شده اند. با نهایی شدن مدل کاربردی و از طریق مدل یکپارچه تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، محدوده های مسأله دار در بافت مورد مطالعه در آن ها مشخص و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که معیارهای اجتماعی/ فرهنگی با 29% وزن از مهم ترین عوامل ناکارآمدی هستند، معیارهای کالبدی/فضایی با 27% وزن در اولویت دوم قرار دارند.
تحلیلی بر عوامل مؤثر در پراکنده رویی نواحی شهری (نمونه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل و چالش های پیش روی شهرها، پراکنش افقی و ناموزون شهری است که تحت تأثیر عوامل متعددی روی می دهد و در شهرهای امروزه به سرعت در حال گسترش است. مجموعه عوامل موجد پراکنده روئی و تسریع روند آن، می تواند از شهری به شهر دیگر متفاوت باشد. پژوهش حاضر شهر یاسوج را به عنوان یک شهر نوپا و با مقیاس متوسط در سطح ملی به عنوان نمونه موردی انتخاب نموده و سعی در تحلیل عوامل مؤثر بر پراکنده رویی انتخاب نموده است. این مطالعه با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی به بررسی ماهیت و چگونگی پراکنده روئی شهر یاسوج پرداخته است که در این ارتباط از شاخص هایی چون تغییرات نرخ جمعیت در یک بازه پنجاه ساله و مقایسه آن با مساحت و تراکم ناخالص شهری طی این سال ها و نیز تحلیل موضوع با استفاده از مدل هلدرن به منظور اثبات وجود پراکنده رویی در شهر بهره برده است. در نهایت با استناد به دیدگاه کارشناسان و خبرگان امور شهری و با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره به تحلیل ضریب تأثیر هر کدام از شاخص های مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که شهر یاسوج طی سال های اخیر دچار پراکنده رویی است که در این ارتباط معیارهایی چون ضعف در اختلاط کاربری ها، قیمت اراضی شهری، اراضی خالی شهر، مهاجرت، ضعف و ناکارآمدی نظام دسترسی، به ترتیب دارای بیشترین تأثیر در پراکنده روئی شهر یاسوج بوده اند که در این ارتباط ترکیب کاربری ها، استفاده از ظرفیت اراضی خالی درون محدوده شهری، کنترل قیمت اراضی، رفع ضعف های شبکه دسترسی و قاعده مند نمودن در شکل نواحی ساخته شده از جمله راهکارهای پیشنهادی جهت پیشگیری از عارضه پراکده رویی در شهر یاسوج می باشند.
بررسی کارایی روش های طبقه بندی تصاویر ماهواره ای در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی شهری با استفاده از بهینه سازی مقیاس در پردازش شی ءگرا (مورد: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تهیه نقشه های پوشش گیاهی و کاربری اراضی، استفاده از داده های ماهواره ای و فرآیند طبقه بندی تصاویر است. با استفاده از تصاویرماهواره ای بررسی، شناخت و ارزیابی پدیده های مختلف و استخراج اطلاعات لازم برای برنامه ریزی منابع زمینی یا سایر مقاصد به سهولت انجام می گیرد. هدف پژوهش مقایسه میزان کارایی هفت روش رایج طبقه بندی نظارت شده داده های ماهواره ای در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده TM و OLIماهواره لندست و IRS و اسپات5 و کوئیک برد و ترکیب های رنگی متفاوتی از این تصاویر جهت استخراج کاربری های اراضی زراعی، مناطق مسکونی و مناطق آبی با استفاده از پردازش شی گرا می باشد. ابتدا نمونه های آموزشی در پنج کلاس کاربری به وسیله نرم افزار ایکاگنیشن با استفاده از بهینه سازی مقیاس سگمنت سازی با استفاده از ترکیب های رنگی متفاوت و ضرایب شکل و فشردگی استخراج شد. مقیاس مناسب جهت سگمنت سازی برای اراضی زراعی، مقیاس 50 ، برای عوارض انسانی 8 و در نهایت برای مناطق آبی 10 به دست آمد. سپس هر تصویر به طور جداگانه با استفاده از هفت روش طبقه بندی (مانند روش شبکه عصبی) و نمونه های مستخرج، طبقه بندی شده و میزان کارایی هر روش با محاسبه دو شاخص صحت کلی و ضریب کاپا بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان دهنده میزان دقت هر یک از روش های طبقه بندی بوده که شبکه عصبی با دقت کلی 475/94 و ضریب کاپای 095/92 به عنوان دقیق ترین روش طبقه بندی انتخاب شد. این نتایج نشان می دهد که برداشت نمونه های تعلیمی با دقت مناسب از طبقات موجود در تصاویر و همچنین بررسی میزان احتمال تعلق هر یک از پیکسل های تصاویر ماهواره ای به این طبقات، به خوبی می تواند در طبقه بندی گروه های موجود در منطقه مفید واقع شود.
تأثیر فضاهای باز و سرپوشیده مجتمع های مسکونی بر مؤلفه آسایش حرارتی کیفیت محیط با رویکرد منطق فازی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فضاهای باز و سرپوشیده مجتمع های مسکونی بخش عمده ای از فعالیت های روزمره ساکنین شکل می گیرند. از مهم ترین مسائل در جلب رضایت ساکنین، افزایش کیفیت محیط در مجتمع های مسکونی همراه با ایجاد آسایش حرارتی در محیط های سرپوشیده و باز می باشد، در همین راستا ضرورت توجه به مؤلفه های کیفیت محیط موجب گردید تا در پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فضاهای باز و سرپوشیده بر آسایش حرارتی مجتمع های مسکونی، تلاش شود تا ضمن بررسی وضعیت موجود، زمینه شناخت و طراحی مطلوب تر را برای برنامه ریزان و طراحان این عرصه فراهم سازد. جامعه نمونه بر اساس شیوه نمونه گیری طبقه ای با در نظرگرفتن انواع ترکیب بندی فضاهای باز و سرپوشیده مجتمع های مسکونی شهر تهران استخراج و گونه بندی گردید، از گونه پراکندهمجتمعآپادانا، از گونه نواری مجتمعنویسندگان، از گونه متمرکزمجتمعآ. اس. پ. و از گونه حیاط دار مجتمع پیکانشهرانتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی، پیمایشی و شبه آزمایشی از نوع شبیه سازی است. داده های مربوط به نمونه های پژوهش با شیوه پیمایشی و سایر داده ها با استفاده از منابع مکتوب و مطالعات اسنادی به دست آمدند و ابزارهای گرد آوری داده ها با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر کتاب ها و اسناد، نقشه هایGIS و خروجی های نرم افزار AutoCAD 2018 و برای شبیه سازی و مدل سازی، نرم افزارهای Revit Architectural 2018 وHoneybee 2018 وLadybug 2018 می باشند. در نرم افزارExcel 2013 بررسی و تحلیل تناسبات با کمک خروجی های شبیه سازی شده و نقشه های دو بعدی و سه بعدی انجام گردید و با روش منطق فازی در نرم افزارMatlab 2016 تحلیل داده ها صورت پذیرفت. نتایج بررسی مؤلفه آسایش حرارتی در چهار گونه بررسی شده، نشان می دهند نوع چیدمان فضاهای باز و سرپوشیده، تناسبات طول به عرض بین بلوک ها، جهت گیری و مصالح بر ارتقای مولفه آسایش حرارتی در فضاهای باز و سرپوشیده تأثیرگذار می باشند.