مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
مسکن معاصر
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی دگرگونی ها و تحولات ساختار ساختمان های مسکونی شهر با تاثیرپذیری از فرهنگ و اقلیم بومی در محدوده مطالعاتی مورد انتخابی تدوین شده است. از آنجایی که طراحی خانه های مسکونی از عوامل مختلفی چون فرهنگ و اقلیم منطقه تاثیر می پذیرد؛ تشریح طراحی ساختمان های مسکونی جدید متناسب با فرهنگ و اقلیم در یک نگاه گذرا و در حد یک درآمد کوتاه امکان پذیر نیست، لذا توجه اصلی نوشته، به تاثیرپذیری این خانه ها از فرهنگ و اقلیم مقایسه با خانه های مورد مطالعه در سده گذشته معطوف شده است.
در فرایند گذار از خانه های تاریخی به خانه های معاصر، باید ببینیم که خانه های تاریخی چه ارزش هایی را از دست داده و چه نیروهای دیگری به غیر از دانش بومی، طبیعت گرایی و صرفه جویی در انرژی، بر شکل گیری خانه های معاصر تاثیر گذاشته است. همچنین باید نیازهای فرهنگی - اجتماعی ساکنان شهرهای تاریخی را مشخص کنیم که البته این کار خود مستلزم بررسی های لازم در زمینه روش های پیشرفته طراحی و تحلیل علمی صحیح خواهد بود.
دگرگونی هایی که در حین اجرای تغییرات و نوسازی در شهرهای تاریخی ایران و آذربایجان بوجود آمده، سبب تغییر فرم و سازه ساختمان های مسکونی شده است. در نتیجه لازم است که بعضی از قانونمندی های روش های طراحی متناسب با عامل تاثیرگذار فرهنگ و اقلیم در ساختمان های مسکونی جدید شهرهای تبریز و باکو مشخص و با در نظرگرفتن امکانات تکنولوژی جدید و ویژگی های معماری سنتی مدل های طراحی جدیدی پیشنهاد شود. پیشنهاد طرح هایی موافق با خواسته های فرهنگی - اجتماعی ساکنین و در نظرگرفتن فرآیند تاثیر اقلیم منطقه بر معماری خانه ها از اهمیت بارزی برخوردار است.
طراحی ساختمان های مسکونی، هنگامی مقبولیت و معقولیت خود را تثبیت می کند که از معیارهایی برخاسته از توان سرزمین و نیاز جامعه شکل بگیرد و با گذشت زمان، همچنان توان پاسخگویی خود را حفظ کند.
بررسی اهمیت فضاهای باز در کیفیت مسکن معاصر (نمونه موردی شهرک اکباتان تهران و مجتمع زیتون اصفهان)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین فضاهایی که در مسکن گذشته وجود داشته وجود فضاهای باز و نیمه باز بوده است. اما در معماری معاصر این فضاها مبدل به فضاهای کوچکی شده است که در آنها نقش اجتماعی این فضاها کم رنگ شده است.کیفیت محیط کالبدی بر رفتار انسان ها موثر است، اجتماع های کوچک که انسان ها را در خود پرورش می-دهند نیازمند توجه و طراحی معمارانه ارزشمند هستند. محیط های اجتماعی اثر قابل ملاحظه ایی را در رفتارهای جمعی و تعاملات اجتماعی دارند. رسیدن به شاخص های اجتماعی در مسکن با رویکرد پایداری از جمله اهدافی است که امروزه مورد توجه قرار داده شده است. مهمترین چالش در عرصه پژوهش مورد نظر شناخت و بررسی ارزش فضاهای باز و نیمه باز در محیط های مسکونی برای رسیدن به زندگی اجتماعی است، که در آن انسان را رو به سوی اجتماعی بودن در فضاهای مسکونی عمومی می برد. پژوهش فوق با روش توصیفی – تحلیلی به ارزشمند نمودن فضاهای زندگی برای انسان خواهد پرداخت، تحلیل نمونه موردی شهرک اکباتان تهران و مجتمع زیتون در اصفهان می باشند که از جمله محیط های اجتماعی است که می توان در این راستا به آن پرداخت. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تقویت عرصه های باز و نیمه باز مسکن در جهت ارزشمند نمودن هویت انسانی معماری معاصر را رو به ساختن محیط های اجتماعی برده و نیز ارائه الگویی برای مسکن های اجتماعی امروزی در راستای ایجاد فضاهای تعاملی خواهد داشت.
ارائه الگوی مناسب طراحی پلان واحدهای مسکونی آپارتمانی به منظور صرفه جویی در مصرف انرژی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
با افزایش مصرف سوخت فسیلی، کاهش ذخایر انرژی و بروز مشکلات اقتصادی و آلودگیهای زیستمحیطی، با بحرانی به نام بحران انرژی روبرو میشویم؛ ساختمانها یکی از بزرگترین منابع اتلاف انرژی محسوب میشوند. این اتلاف انرژی تا بدان جایی پیش میرود که حدود 40 درصد از انرژی جهان توسط بخش مسکونی در بخش ساختمانها مصرف میگردد. لذا بهینهسازی مصرف انرژی در این بخش بهویژه در مرحله طراحی ضروری است. روند کار و روش جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و مطالعهی نمونههای طراحیشده در شهر تهران میباشد. هدف از این مقاله طراحی و تدوین الگوی بومیسازی شدهی پلان ساختمانهای مسکونی در شهر تهران میباشد که به لحاظ جانمایی اجزای پلان به نحوی انجام پذیرد که کمترین میزان انرژی برای بحث سرمایش و گرمایش استفاده شود. در این نوشتار ابتدا به بررسی تأثیر طراحی معماری بر میزان گرمایش و سرمایش پرداختهشده و در ادامه با بررسی اقلیم شهر تهران در نرمافزار Climate Consultant به راهکارهای مناسب طراحی در این اقلیم پرداختهشده است. در انتها نیز الگوی مناسب طراحی پلانهای واحدهای مسکونی آپارتمانی با توجه به پلانهای مورد مطالعه در شهر تهران ارائه شده است.
ارزیابی تاثیر اقلیم بر شکل گیری مسکن در دوره معاصر به روش آنتروپی(مورد مطالعه: محله ی رشدیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ساختمانها بیش از نیمی از انرژی در سراسر جهان را مصرف می کنند، که به طور قابل توجهی با انتشار گازهای گلخانه ای که ایجاد می کنند، به تغییرات اقلیمی و آب و هوایی دامن می زنند. در فرآیند گذر از معماری خانه های تاریخی به خانه های معاصر در ایران بخصوص در شهر تبریز، باید دریافت که خانه های تاریخی چه ارزش هایی را از دست داده و چه عوامل دیگری به غیراز دانش بومی، طبیعت گرایی و صرف جویی در انرژی، برشکل گیری خانه های معاصر تبریز منجمله محله ی رشدیه تبریز تاثیر گذاشته است. هدف از این تحقیق ارزیابی تاثیر اقلیم بر شکل گیری مسکن معاصر تبریز در محله رشدیه می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده و جامعه ی آماری شامل کل جمعیت شهرک رشدیه تبریز (6378 نفر) بوده و حجم نمونه 362 نفر تعیین شد که از طریق فرمول کوکران بدست آمد. برای پایایی سوالات از آلفای کرونباخ استفاده شده که براساس آن ضریب پایایی سوالات معادل 898/0 دست آمده است. بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات برای وزن دهی معیارها از تکنیک آنتروپی شانون به بررسی برهمکنش و تاثیر معیارها بر شکل گیری مسکن و درجه اهمیت آنها در مقایسه با یکدیگر پرداخته شده که با تقریب قابل قبول محوری بودن تمامی موارد و لزوم بکارگیری همزمان آن ها در طراحی نشان داده شده است. در پایان راهبردهایی جهت بهبود طراحی اقلیمی در شکل گیری مسکن که در آینده ساخته می شوند ارائه گردیده است.
تبیین الگوی طراحی مسکن، بر مبنای معیارهای عینی حس تعلق به مکان از دیدگاه کاربران و طراحان (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن تنها یک ساختار نیست بلکه نهادی است که برای پاسخگویی به مجموعه ای پیچیده از اهداف ایجاد می شود؛ بی توجهی و عملکردگرایی دیدگاه های مدرنیستی توسعه، انسان، شهر و معماری را از معنا بیگانه و از حس تهی ساخته است؛ شهر کرمانشاه نیز از این شرایط مبرا نبوده، بنابراین این پژوهش به منظور تقویت حس تعلق به مکان در خانه های مسکونی معاصر، از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و پیمایشی سود جسته است. ابتدا معیارهای مؤثر در حس تعلق شناسایی شده و سپس پرسشنامه هایی بر این اساس طراحی و در دو گروه طراحان و شهروندان توزیع شده و نتایج با نرم افزار آموس آنالیز گشته است. نتایج حاکی از آن است که ازنظر شهروندان شهر کرمانشاه مهم ترین معیار در شکل گیری حس تعلق در فضای مسکونی، "راحتی و انس با فضا" و بعدازآن "حضور نشانه های فرهنگی" و "سرزندگی و کیفیت بصری" می باشند، ولی ازنظر طراحان، "سلسه مراتب فضایی و نحوه دسترسی به آن" دارای بیشترین تأثیر است. این تحلیل بیانگر شکاف بین طراحان و کاربران است که می تواند با مطالعاتی ازاین دست به انسجام بیشتری برسد.
بازتعریف الگوهای طراحی مسکن معاصر بر اساس معیارهای مردم شناختی در راستای برنامه ریزی شهری (نمونه موردی: خانه های شهر بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی سازگار با روش زندگی انسان است تا نیازهای کمی، کیفی و اجتماعی را تأمین نماید. در عصر جدید و شیوع بیهویتی فعلی، کلیه ساخت و سازها به سمت یکسان شدن پیش رفته است و به علت نادیده انگاشتن کاربران و یا عدم شناخت کافی نسبت به نیازهای آنان، منجر به بروز مشکلاتی چون کاهش رضایتمندی، از بین رفتن هویت فرهنگی و مکانی شده است. در حالیکه توجه به معماری برخاسته از انسانشناسی، باورهای جامعه بومی و بستر شهر که در طی زمان تحت تاثیر عوامل مکانی و فرهنگی شکل و محتوای خاصی یافته است. مقاله حاضر سعی دارد تا با ژرف کاوی کیفیت مسکن در خانه های سنتی ایران، مولفه هایی در جهت تبیین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده و با نرم افزار اکسپرت چویس صورت گرفته و در نهایت اولویت بندی مولفه -های مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی تدوین شده است. جمع آوری اطلاعات برپایه چک لیستهایی جهت تکنیکهای مصاحبه، مشاهده و از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل نقشه ها بهره گرفته شده است. در ادامه با بررسی عوامل اصلی مدلهای مختلف، تعداد 22 مولفه مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی خانه های معاصر شهر بم بیان گردید. سپس با تحلیل معیارها و اعمال تأثیرات شیوه زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی مؤلفه ها و اولویت بندی شاخص ها، راهکارهایی برای بهبود جنبه های کیفی مسکن پیشنهاد گردید. براساس نتایج این پژوهش مولفه های موثر در طراحی فضاهای مسکونی، به شش دسته زیست پذیری، معناپذیری، انعطاف پذیری، نظارتپذیری، رفتارپذیری و بازی پذیری طبقه بندی شد.
بررسی و تحلیل شاخص های ارزیابی کیفیت مسکن ایرانی اسلامی معاصر بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی (نمونه موردی: مسکن ساخته شده در چهل سال اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به صورت کلی، مکان و فضا بدون در نظر گرفتن بستر فرهنگی، اغلب بر اساس مفاهیم و مطالعات اندیشمندان غربی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مکان ها و فضاهای شکل یافته در این فرهنگ، بیشتر با ابزارها و روش های غیر بومی سنجیده و ارزیابی شده اند. این تحقیق با هدف تحلیل شاخص های ارزیابی کیفیت مسکن مطلوب ایرانی اسلامی معاصر بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی نگاشته شده است. در واقع، ابتدا با استفاده از چارچوب و نظام معرفتی اسلامی از نوع منابع نقلی (قرآن و روایات و احادیث)، شاخص ها و به تبع آن، مؤلفه های کیفیت بخش به مسکن معاصر استخراج گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و با استفاده از نرم افزار Expert Choice به تحلیل این موارد پرداخته شده است. لازم به ذکر است که در این نوشتار، از 48 پرسشنامه که توسط خبرگان (پژوهشگران حوزه مسکن، معماران و شهرسازان، افراد هیات علمی، اساتید دانشگاه و دانشجویان مقطع دکتری در حوزه معماری و شهرسازی) تکمیل شده است، استفاده گردید. نمونه های موردی تحقیق حاضر بر اساس پارامتر زمان ساخت به 4 مجموعه که دوره ابنیه های بعد از انقلاب را شامل می شود، می باشد. در واقع، هدف این نوشتار، مقایسه بین دوره ها و یا صرفاً بررسی تصادفی نمونه هایی از این دوره نمی باشد بلکه غرض، ارائه تصویر کلی از این دوره زمانی و کیفیت مسکن معاصر با توجه به الگوها و شاخص های مختلف مستخرج از مبانی نظری و برخاسته از متون و چارچوب اسلامی، می باشد. روایی پرسشنامه، با استناد به نظر متخصصان بررسی و تأیید شد. همچنین همسانی درونی پاسخها، از طریق محاسبه نرخ ناسازگاری بررسی گشته و از آنجا که نرخ ناساگاری کمتر از 1/0 بود، لذا از پایایی ابزار اطمینان حاصل شد. نتایج حاکی از آن است که بر اساس نظر خبرگان بین شاخص های مطرح و اثر گذار در کیفیت مسکن مطلوب معاصر، شاخص «نیازهای انسان» با ضریب وزنی (409/0) بیشترین تأثیر و بعد از آن عامل مربوط به «عملکرد فعالیت» با ضریب وزنی (204/0) اثر گذاری دوم را در میان شاخص های مختلف کیفیت مسکن معاصر اسلامی دارد.
مقایسه روش های ایجاد محرمیت در مسکن سنتی و معاصر نمونه مطالعاتی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
۸۰-۶۳
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی، دارای مفاهیمی است که بر اساس فرهنگ، عقاید و اندیشه های ایرانی- اسلامی شکل گرفته است. یکی از این مفاهیم که بر الگوی زندگی ایرانیان بسیار تأثیرگذار بوده، مفهوم محرمیت است. نمود این مسئله در دوران مختلف قبل و بعد از اسلام و به روش های متنوعی، در آثار معماری بالأخص بناهای مسکونی قابل رؤیت است. با این حال و با توجه به پیشینه این موضوع در فرهنگ زندگی ایرانی، به نظر می رسد تجلی این مفهوم در الگوهای مسکن معاصر، متفاوت از مواردی باشد که در الگوهای سنتی رایج بوده است. این موضوع تا حد زیادی متأثر از تفاوت در نظام معماری این دو الگو و نیز تغییر در شیوه زندگی مردم در دوران معاصر در مقایسه با گذشته است. با این توضیح، پژوهش حاضر قصد دارد که با تحلیل ساختار فضایی در معماری مسکن سنتی و الگوی آپارتمانی به عنوان رایج ترین الگوی مسکن در دوران معاصر، به تحلیل ابعاد مختلف نمودپذیری مفهوم محرمیت در این دو شیوه بپردازد. بر همین اساس، با انتخاب سه خانه با الگوی سنتی در بافت تاریخی شیراز و سه خانه آپارتمانی در بافت جدید شهر صدرا به عنوان الگوی معاصر و تحلیل سازمان فضایی آنها، به بررسی مفهوم محرمیت در آنها پرداخته است. در این پژوهش، پس از استخراج شاخص های تحلیل بر اساس ادبیات، با استفاده از ماتریس های دو-دویی، هر کدام از شاخص ها به تفکیک مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج در قالب تحلیل تطبیقی ارائه شدند. در نهایت، نتایج تحقیق نشان داده که محرمیت و شاخص های مرتبط با آن در خانه های سنتی نمود بیشتری داشته و از اصول جدانشدنی آن به شمار می روند. این در حالی است که در خانه های معاصر به دلیل تغییراتی که در نظام پیکره بندی خانه ها صورت گرفته، بعد محرمیت کمرنگ تر شده است و با محدود کردن دسترسی فیزیکی به فضاها، بر شکل گیری خلوت، تأکید بیشتری صورت می گیرد.
رویکردی تحلیلی به کیفیت معماری مسکن منطقه 1 تا 3 شهر تهران طی سال های 1397-1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، سنجش کیفیت معماری مسکن شهر تهران در مناطق 1 تا3 طی سال های 1357-1397می باشد. روش تحقیق بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از ابزار پرسشنامه و نرم افزارspss در جهت سنجش معیارها است، ضمن آنکه با استفاده از نرم افزارExpert choice به امتیاز دهی و وزن نسبی هر شاخص پرداخته است. در این راستا نتایج پژوهش حاکی از آن است که، با توجه به آزمون T تک نمونه ای کیفیت معماری مسکن طی سال های 1357-1397 در مناطق 1 تا3 شهر تهران به ترتیب برابر با 21/3 و81/2 می باشد و بیانگر آن است که معماری مسکن طی سال های 1357-1379 دارای مطلوبیت و رضایتمندی بهتری نسبت به سال های بعد بوده است، همچنین امتیاز دهی به کیفیت معماری مسکن طی سال های 1357-1379 برابر با 648/0 و طی سال های1380-1397 برابر با 187/0 بوده است، حال آنکه وزن شاخص نسبی طی سال1357-1397 در کیفیت معماری مساکن شهر تهران544/0 و طی سال های 1380-1397 برابر با 254/0 می باشد. لذا این ارقام بیانگر آن هستند که کیفیت معماری مسکونی طی سال های 1357-1379 از رده مناسب تری نسبت به سال های اخیر برخوردار بوده است.
ارزیابی تاثیر اقلیم در برنامه ریزی و طراحی مسکن معاصر شهر تبریز (مطالعه ی موردی محلات زعفرانیه، ولی عصر و رشدیه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
45 - 66
حوزههای تخصصی:
هزاران سال پیش آب و هوا با شرایط محیطی کاملا متعادل بوده و شرایط زندگی برای بشر مناسب تر بوده است، اما امروزه ساختمانها بیش از نیمی از مصرف انرژی در سراسر جهان را بر عهده دارند، که به طور قابل توجهی با انتشار گازهای گلخانه ای که ایجاد می کنند، به تغییرات اقلیمی و آب و هوایی دامن می زنند. هدف از این تحقیق ارزیابی تاثیر اقلیم در برنامه ریزی و طراحی مسکن معاصر شهر تبریز می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده، جامعه ی آماری شامل کل جمعیت سه محله (رشدیه، زعفرانیه و ولیعصر) 136351 نفر بوده ، حجم نمونه 382 نفر تعیین شد که از طریق فرمول کوکران بدست آمد. برای پایایی سوالات از آلفای کرونباخ استفاده شده که براساس آن ضریب پایایی سوالات معادل 898/0 دست آمد. برای تحلیل اطلاعات از تکنیک Vikor استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق ارزیابی و رتبه بندی محله های زعفرانیه، ولیعصر و رشدیه شهر تبریز با توجه به فاکتورهای طراحی معماری و برنامه یزی اقلیمی در ساخت مساکن معاصر با استفاده از مدل ویکور، نتایج نشان می دهد که از بین 3 محله (زعفرانیه، ولیعصر و رشدیه) شهر تبریز، محله ولیعصر با امتیاز (990/0) در رتبه اول، محله زعفرانیه با امتیاز (819/0) در رتبه دوم، محله رشدیه با امتیاز (701/0) در رتبه سوم، قرار می گیرد.
راهکارهای تقویت فرهنگ بومی و منطقه گرایی در مسکن معاصر با نگاهی به حس مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2565 - 2581
حوزههای تخصصی:
با توجه به معنای فرهنگ که عبارت است از مجموعه انتخاب های جمعی گروهی از مردم از میان عوامل مختلف، در این پژوهش در پی یافتن پاسخ این سؤال خواهیم بود که با توجه به معماری بومی - ملی ایرانی، فرهنگ بومی – منطقه ای چه تأثیری می تواند در احداث مسکن مسکونی داشته باشد؟ لذا با توجه به اصول منطقه گرایی تلاش می شود به این سوال پاسخ داده شود. باید گفت که: مجموعه طیف ها و تقابل ها در مورد مسکن منطقه ای را با توجه به عوامل طبیعت، کالبد و فرهنگ می توان به دو قلمرو دسته بندی کرد: قلمرو سرزمینی (مرتبط با شاخصه اقلیم و کالبد) و قلمرو زندگی (مرتبط با فرهنگ و شیوه زندگی) که در این بررسی به عوامل سرزمینی به عنوان آشکارترین عوامل مؤثر بر شکل گیری خانه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که آنچه از مسکن بومی منطقه فهمیده می شود این است که شکل گیری معماری و به ویژه مسکن بومی، بیش از امروز بر پایه منطق بوده است. احترام به طبیعت و جهات مناسب جهت گیری بنا، هماهنگی با شیب و توپوگرافی زمین، ساخت وساز با مصالحی که منطقه در اختیار ما می گذارد، ضمن هماهنگی با اقلیم منطقه از نظر اقتصادی به صرفه هستند و این ها همه و همه از تفکری منطقی که با آزموده شدن و تجربه شدن در گذر سالیان به دست آمده حکایت دارد و اشاره به تأکید منطقه گرایی بر آزموده ها در مقابل اندوخته ها دارد.
ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایران به منظور هویت بخشی به مسکن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
53 - 74
حوزههای تخصصی:
معماری مسکن معاصر در ایران با پدید آمدن برونگرایی و الگوهای جدید ساختمانی، آنچنان که در گذشته بازتاب دهنده هویت و فرهنگ جامعه بود تحقق نیافت و به تدریج دچار بحران هویت شد. بنابراین جریانات هویت گرایی متعددی شکل گرفت و معماران با رویکردهای گوناگون به پیشینه معماری ایران رجوع و سعی کردند به معماری مسکن معاصر هویت ببخشند. بخشی از این ارجاعات با رویکردهای صورت گرایانه همراه بوده است. در این تحقیق جهت تبیین انواع رویکردهای صورت گرا و بررسی نمود کالبدی آن ها در مسکن، تعدادی از آثار مسکونی معاصری که با دغدغه هویتمندی طراحی و اجرا گردیده اند گزینش شدند. آثار برگزیده به کمک ابزار مشاهده، جستجو در اسناد و مدارک و بهره مندی از نظریات معماران و منتقدان، از منظر صورت گرایانه مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گرفتند تا بدین طریق ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایرانی در آثار استخراج و تفکیک شوند. انواع رویکردهای صورت گرا در چند گروه شامل بهره گیری از «الگوهای فضایی»، «ایده های سازمان دهنده فضا»، «عناصر و اجزای کالبدی»، «مصالح رایج»، «نظم و اشکال هندسی رایج» و «رنگ های مرسوم» در معماری ایرانی تقسیم شدند. تبیین این زیرمجموعه ها، دو رویکرد «ذهنیت گرا» و «عینیت گرا» را در ارجاعات صورت گرایانه معین کرد و میزان توانایی هر کدام را در هویت بخشی به مسکن معاصر آشکار ساخت و مشخص نمود که هویت بخشی به معماری مسکن معاصر چنانچه با وام گیری از وجوه صورت گرایانه معماری تاریخی ایران همراه باشد، نیازمند برقراری تعاملی اندیشمندانه میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی در رویکرد صورت گرا است.
ارائه مدل طراحی مسکن های بومی به روش مردم شناسی واقع گرایانه (مطالعه موردی: شهر جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره شاخص های کیفی در برنامه ریزی مسکن به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی آن به حساب می آید و ایجاد محیطی با کیفیت مناسب برای برآورده کردن نیازهای اساسی و اولیه انسان، از اهداف اصلی مسکن به شمار می رود . مطالعه حاضر با تحلیل الگوهای طراحی مسکن بومی شهر جیرفت بر پایه مردم شناسی واقع گرایانه ، به بررسی راهکارهای مؤثر در راستای کیفیت بیشتر مساکن معاصر شهر جیرفت پرداخت .این پژوهش به روش کیفی انجام شده و مبنای روش آن از نوع توسعه -کاربردی خواهد بود که با بیان اهداف مردم شناختی شهر جیرفت از روش تحلیل سلسله مراتبی برای ارزیابی نهایی داده ها و از نرم افزار اکسپرت چویس به محاسبات فازی و تکنیک تصمیم گیری چند معیاره بهره گرفته شده است . نحوه جمع آوری اطلاعات برپایه نظریه گارفینکل نیزمد نظر قرار گرفته و در ادامه با بررسی عوامل اصلی مدل های مختلف، تعداد 22 مولفه مؤثر در شکل گیری فضاهای مسکونی خانه های معاصر شهر جیرفت تشریح وامتیازدهی شد. براساس نتایج این پژوهش مولفه های کیفیت محیط مسکونی،به شش دسته نظارت پذیری، زیست پذیری، معناپذیری، انعطاف پذیری، رفتارپذیری و بازی پذیری طبقه بندی شد که «محرمیت» به عنوان اولویت اول مولفه نظارت پذیری و در دسته معناپذیری، معیار «زیباشناختی» به عنوان تأثیرگذارترین معیار انتخاب گردید و از دسته رفتارپذیری، معیار «راحتی و آسایش» و در دسته انعطاف پذیری نیز معیار «هماهنگی بامقیاس انسانی» به عنوان اولویت اول عنوان شده است و در دسته زیست پذیری معیار «ارتباط با طبیعت» و درنهایت در دسته بازی پذیری نیز معیار «ایمنی و حفاظت» نسبت به معیارهای دیگر تأثیرگذار در طراحی فضاهای مسکونی معرفی گردیدند.
واکاوی متغیرهای ارزشی و محتوایی اسلامی در معماری مسکن معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
91 - 105
مسکن به عنوان یکی از نیازها و هسته های اولیه اجتماعی، بازتاب شیوه تفکر و زندگی؛ سطح فرهنگ، شرایط اجتماعی و اقتصادی بشر در زمان های مختلف مورد توجه بوده است. اصلی ترین معضل بشر امروز، در زمینه های مختلف و به ویژه هنر و معماری بحران معنویت و قطع ارتباط با عالم بالاست. در ایران، ضرورت طرح این مسئله را می توان با ملاحظه وضع نابسامان کنونی معماری در ایران دریافت این وضعیت ناشی از تهاجم سبک های مختلف معماری جهان به کشور ما و درعین حال عدم درک صحیح از معماری و چگونه معماری کردن در بین طراحان ایرانی است. در این پژوهش، هدف اصلی بررسی برخی از اصول اساسی که اسلام برای جامعه مسلمانان و زندگی آن ها تنظیم کرده است تا با رسیدن به این شناخت بتوانیم چگونگی نمود آن ارزش های اجتماعی اسلام را در ساختار محیط هایی (مسکن) آدمی در آن ها زندگی می کند را به دست آورد. بنابراین سعی شده است با توجه به هدف اصلی از اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن (اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻋﻤﻠﮑﺮدی، روانﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، اﻟﮕﻮﺳﺎزی) مطالعات انجام شود. در راستای دستیابی به ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺧﻠﻖ ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺴﮑﻦ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻈﺎم ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ اﺳﻼم در دوران ﻣﻌﺎﺻﺮ، در گام اول با روش تحقیقی توصیفی و تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به کمک منابع درجه اول دینی (قرآن مجید)، به استخراج مفاهیم دینی و سپس تخصصی کردن مفاهیم، مطابق با مبانی نظری پژوهش پرداختیم. در مرحله بعد به ارزشیابی و اولویت بندی شاخص های ارائه شده و به نتیجه رسیدیم که آسایش و تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی دارای اهمیت بالایی می باشد. اهداف پژوهش: بررسی مسائل اصلی معماری مسکونی در ایران وارتباط آن با ساحت معنوی و نظام ارزش های اسلامی. بررسی اثر نهادینه سازی ارزش های اسلامی (در طراحان و مخاطبان). سؤالات پژوهش: فقدان ساحت معنوی و نظام ارزشی چه تأثیری در معماری معاصر ایران داشته است؟ آیا نهادینه سازی ارزش های اسلامی (در طراحان و مخاطبان) بر تجلی ارزش های معنوی کیفیت مطلوب از معماری مسکونی معاصر در ایران تأثیر دارد؟