فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کمبود فعالیت بدنی از نگرانی های عمده در مورد بهداشت کودکان است. محیط کالبدی محله یکی از متغیرهایی است که به نظر می رسد، می تواند سطح فعالیت بدنی و درنهایت سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد. تا به امروز ابزار سنجش کمی ادراک پیاده مداری محیط محله برای نوجوانان در ایران وجود نداشته است. هدف پژوهش حاضر باز ساخت، رواسازی، پایاسازی و هنجاریابی این سنجه است. برای تحقق این منظور از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی با رویکرد تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. در مرحله پیش آزمون 45 دانش آموز پرسشنامه را تکمیل کردند. ضرایب تمییز، هماهنگی و مقبولیت محاسبه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه منطقه 4 شهرداری تهران است. حجم نمونه شامل 417 نوجوانان 14 تا 17 ساله می باشد. طبق تحلیل ها 7 عامل اصلی امنیت، جذابیت بصری، امکان فعالیت فیزیکی، سلسله مراتب دسترسی، تنوع کاربری نیازهای روزانه، مکان های ورزشی و مکان های تعاملی برای سنجش پیاده مداری ادراکی محیط محله برای نوجوانان شناسایی شده است. محتوای مقیاس اصلی با سازگاری و تعدیل مناسب برای تفاوت های زمینه ای، حفظ شده است. بستر پژوهش و عوامل فرهنگی بر گویه ها و مقولات مؤثر این ابزار اثرگذار است. یافته های پژوهش پایایی سنجه را مورد تأیید قرار می دهد و می تواند برای سنجش نیازهای کاربران و تشخیص اولویت های آنان مورداستفاده قرار گیرد.
تبیین مفهومی و اعتبارسنجی شاخصهای بازساخت در نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۹)
225 - 245
حوزههای تخصصی:
اصطلاح بازساخت روستایی به تغییر شیوه های فرآیندهای مختلف اجتماعی- اقتصادی و یا دگرگونی فرایندهای اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی یا به نوعی به تغییر س اختار کل ی شکل سازمانی، نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در اثر عوامل بیرونی و درونی بسیاری اشاره نماید. با توجه به پیشینه محدود در این خصوص، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و اعتبارسنجی شاخص های بازساخت روستایی از دیدگاه متخصصان و صاحب نظران این حوزه می باشد. در این راستا 5 بعد و 77 شاخص از طریق پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت توسط 40 متخصص و خبره در حوزه مطالعات روستایی مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور اولویت بندی شاخص ها بر اساس نظر کارشناسان در خصوص اهمیت ابعاد پنج گانه، آماره های میانگین میانه، مد و ضریب تغییرات آن ها محاسبه گردید. جهت ارزیابی میانگین نظرات اعضای هیئت علمی و کارشناسان از آزمون تی تک نمونه ای استفاده گردید که نتایج بیانگر اهمیت بیشتر بعد فضایی بازساخت با میانگین 14/4 درصد است. برای اعتبارسنجی و دستیابی به اجماع نظر متخصصان از تکنیک ویکور و برای مقایسه دیدگاه های دو گروه اعضای هیئت علمی و کارشناسان نیز از آزمون من ویتنی استفاده شد. بدین ترتیب که 23 شاخص از 77 شاخص، نامناسب تشخیص داده شدند. همچنین جهت مقایسه بین نظرات دو گروه اعضای هیئت علمی و کارشناسان در خصوص شاخص های بازساخت آزمون تی دو نمونه مستقل در سطح ابعاد و شاخص ها گرفته شد که نتایج بیانگر تفاوت سازه بازساخت هم در سطح ابعاد و هم در سطح شاخص ها در بین این دو گروه است. در نهایت پس از انجام مراحل مختلف محاسبات، شاخص ها رتبه بندی شدند. در این راستا، شاخصی که بیشتر در بازساخت نواحی روستایی موردتوجه خبرگان بوده است، «بهبود رابطه اقتصادی روستا با شهرهای اطراف» مربوط به بعد فضایی است.
آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهرهای متوسط، مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : امروزه شهرها با مش کلات عم ده شهرنش ینی و ناپایداری در ابعاد مختلف روبرو هستند. مطالعات نشان می دهد شهرهای متوسط از جمله نقاط شهری هستند که از یک سو تحت تاثیر مکانیسم های ملی با مشکلات عدیده ای از جمله ناپایداری منابع درآمدی، نابرابری در تخصیص خدمات و امکانات مواجه می باشند و از سوی دیگر در سطح منطقه ای و محلی هم فرایندهایی وجود دارد که ناپایداری در شهرهای متوسط را تشدید نموده است. شهر کاشان به عنوان یک شهر متوسط از جمله نقاط شهری است که طی چند دهه اخیر، تحت تأثیر یک سری فرایندها با مشکلات عمده شهرنشینی و ناپایداری در ابعاد مختلف مواجه است. هدف: این پژوهش بر آن است ضمن آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهر کاشان به ارائه راهکار بهینه جهت برون رفت از جنبه های مختلف ناپایداری و رسیدن به تعادل در نظام فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی در استفاده از مطالعات و یافته های قبلی محقق در ارتباط با موضوع پژوهش است.نتایج و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد، عم ده مشکلات شهرنش ینی و ناپایداری شهر کاشان در قالب فرایندهای از جمله الگوی رشد پراکنده شهری، توسعه فضایی – مکانی نامتعادل در سطح نواحی و مناطق شهر و ناکارآمدی طرح های توسعه شهری قابل شناسایی است نتیجه گیری : راهکار بهینه جهت برون رفت از این مشکلات در چهارچوب راهبردهای توسعه شهری می تواند گام مؤثری در تمرکز زدایی امکانات، توزیع عادلانه منابع و درآمدها و تحقق زمینه های پایداری نظام فضایی شهر در ابعاد مختلف به شمار آید
تدوین الگوی شهر بیوفیلیک در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون توسعه شهرها و بهره کشی از زمین و طبیعت امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های بشری شده است. این روند در دهه های اخیر باعث شد تا جریان های جدیدی در خصوص حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و مباحثی همچون رد پای اکولوژیک، بهینه سازی در مصرف انرژی و روی آوری به انرژی های نو و تجدید پذیر مطرح شود. از آنجا که این موضوعات به طور اخص به شهر و شهرسازی مربوط می شد، خیلی زود اندیشمندان شهری و برنامه ریزی شهری را نیز دغدغه مند ساخت. به طوریکه سیل عظیمی از تحقیقات در خصوص توسعه پایدار شهری و مباحثی از این دست صورت گرفت. یکی از این نظریه ها که علاوه بر وجه محیطی آن به ویژگی های ذهنی انسان نیز توجه بسیاری داشته است، نظریه شهر بیوفیلیک بوده است. از اینرو هدف مقاله حاضر تدوین الگوی شهر بیوفیلیک اصفهان براساس شاخص های مستخرج از مطالعات جهانی در خصوص شهر بیوفیلیک بوده است. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- تحلیلی است و برای شناسایی پهنه ها(یا محلات) مستعد توسعه بیوفیلیک در شهر اصفهان از مدل های آماری و گرافیک مبنا، خوشه بندی و تحلیل عاملی در تلفیق با محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده است. یافته های این پژوهش در مرحله اول الگوی خاص شهر بیوفیلیک برای شهر اصفهان نشان می دهد که به طور کلی راهبردهایی را در بستر مکانی شهر اصفهان پیشنهاد می دهد. در مرحله دوم رتبه بندی محلات شهری از منظر شهر بیوفیلیک مشخص کرده است و در مرحله سوم خوشه بندی محلات شهر اصفهان بر اساس اصل همگنی در ویژگی های بیوفیلیک است که محلات شهر اصفهان را به 10 خوشه تقسیم بندی شده است. نتایج نشان می دهد محدوده های ناژوان و محله های نقش جهان، چرخاب، عباس آباد از نظر ویژگی های شهر بیوفیلیک از سایر محدوده ها برخوردارتر و هماهنگ تر هستند.
تدوین سناریو های توسعه شهر شاندیز با تأکید بر نظریه شهر اکولوژیک در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضعف زیرساختهای لازم برای ایجاد شهرهای اکولوژیک در کشورهای در حال توسعه از یک طرف و عدم اطمینان ناشی از مشکلات محیطی، پیشبینی آینده را با مشکل مواجه کرده است به گونهای که برنامهریزی سنتی دیگر قادر به پاسخگویی نیست. ولی میتوان از روش سناریونویسی در جهت پیشبینی آینده و تبیین جایگزینهای ممکن در شرایط متفاوت استفاده کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف توسعه سناریو های محتمل در شکل گیری شهراکولوژیک در شهر شاندیز ستاره گردشگری استان خراسان رضوی، و ارائه راهبرد هایی در جهت رسیدن به شهر اکولوژیک در افق 1410 است. روش پژوهش بر اساس روش ماتریس سناریو می باشد.برای رسیدن به این هدف 6 گام اصلی سناریو نویسی دنبال شد که در این راستا مطالعات کمی و کیفی صورت گرفت. در ابتدا در قالب پرسشنامه ( در دو بعد درجه تاثیر گذاری و عدم قطعیت) از 24 نفر از متخصصین در حوزه شهر اکولوژیک در مشهد نظر خواهی شد و به وسیله آزمون های آماری توصیفی و استنباطی نظیرFriedman عوامل موثر اولویت بندی و سپس پیشرانهای بحرانی شکل دهنده سناریو ها تعیین شد و در جهت تعیین منطق سناریو ها، توسعه سناریوها، بررسی پیامدها و همچنین تعیین راهبردها با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از متخصصین که به روش اشباع نظری انتخاب شدند مصاحبه به عمل آمد. نتایج تحقیق نشان میدهد که سه سناریوی ستاره گردشگری اکولوژیک، شهر گردشگری ماشین مدار ناپایدار و جنگل آهن برای آینده شهر شاندیز در رابطه با شهر اکولوژیک قابل تصور است. در نهایت، راهبردهایی جهت رسیدن شهر شاندیز به سناریو مطلوب ارائه گردیده است.
واکاوی و تحلیل زیرساخت های هوشمندسازی شهری با استفاده از رویکرد آزمایشگاه زنده شهری؛ مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۰۲-۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف: مفهوم شهر هوشمند مبتنی بر یکپارچه سازی، نوآوری و زیرساخت های فناورانه و دیجیتال، به منظور هوشمندتر کردن شهر و استفاده کارآمدتر از منابع موجود مطرح شده است. این مفهوم به واسطه گسترش پژوهش های مبتنی بر رویکرد آزمایشگاه های زنده شهری در قالب بهره برداری از واقعیت مجازی و استفاده از کلان داده ها و سایر موارد وابسته به فناوری، نویدبخش ورود شهرهای هوشمند به مرحله نوینی از برنامه ریزی شهری با تمرکز بر هوش جمعی و شهروند هوشمند بوده و فناوری تنها ابزاری برای بهره وری از این سرمایه در شهرها است. بدین ترتیب، شهرسازی هوشمند مبتنی بر آزمایشگاه زنده، عمدتا مبتکر و مشارکت محور است، شهروندان و به طور کل ذی نفعان شهری نه تنها به عنوان منابع اطلاعات عمل می کنند، بلکه به عنوان آزمونگر، توسعه دهنده و طراح نوآوری بر پایه عدالت با دیگران در آزمایشگاه های زنده عمل می کنند. روش تحقیق: در مقاله حاضر، از نوع ساختاری-تفسیری است. گردآوری داده ها به صورت مطالعات پیمایشی و کتابخانه ای است. جامعه آماری تحقیق در قالب پنل نخبگان شامل 30 نفر متخصصین برنامه ریزی شهری است، که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش نظریه داده بنیاد با کمک نرم افزار مکس کیودا و مدل معادلات ساختاری با استفاده از تکنیک حداقل مجذور مربع با کمک نرم افزار SmartPLS.3 استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد، برنامه ریزی شهری هوشمند، به واسطه 6 مؤلفه «عدالت اجتماعی؛ بهره وری؛ زیرساختی؛ زیست محیطی؛ فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ کیفیت زندگی» قابل بررسی است. در این میان بر اساس مدل معادلات ساختاری، هوشمندسازی شهر زنجان، بیشتر متأثر از سازه بهره وری با ضریب بتای استاندارد 85/4 و سازه زیرساختی با ضریب بتای استاندارد 83/4 است. همچنین بر اساس تحلیل مسیر، بیشترین ضریب تأثیرگذاری در هوشمندسازی مربوط به شاخص عدالت اجتماعی با ضریب مسیر 341/0 و کمترین تأثیرگذاری نیز مربوط به شاخص فناوری اطلاعات با ضریب 130/0 است. نتیجه گیری: درنتیجه، هوشمندسازی شهر زنجان نیازمند دستیابی به یک مکانیسم منسجم در زمینه تقویت زیرساخت های فناوری اطلاعات و افزایش بهره وری زیرساخت های موجود است.
تحلیل فضایی مطلوبیت فضاهای عمومی پیرامون حرم عبدالعظیم حسنی (ع) شهر ری با رویکرد پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل شاخص های مطلوبیت در فضاهای عمومی پیرامون حرم عبدالعظیم حسنی (ع) در منطقه 20 شهرداری تهران است. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه محقق ساخته می باشد که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 781/0 تأیید شده است. جامعه آماری تشکیل شده از حدود 1200 نفر از کسبه محدوده مورد مطالعه بوده که از میان آن ها تمامی کسبه ای (75 نفر) که بیش از 20 سال سابقه کسب در محل داشته اند، انتخاب گردیدند. نمونه های تحقیق، 25 شاخص مطلوبیت فضا را که در سه بعد کالبدی- محیط زیستی، اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی در طیف لیکرت دسته بندی شده اند، مورد ارزیابی قرار دادند. برای آزمون تی تک نمونه ای از نرم افزار SPSS و ابزار میان یابی از Kriging و نیز Symbology در سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تحلیل داده ها استفاده شد. تلفیق تحلیل موضوعی و موضعی (فضایی) روش بدیعی بوده که در این پژوهش اجرا گردید. نتایج پژوهش دلالت بر سطح متوسط مطلوبیت دارند. با اینکه برخی از شاخص های بعد اجتماعی- فرهنگی مثل امنیت اجتماعی بسیار پایین هستند، در مجموع در این بعد، مطلوبیت فضا بالاتر است. اقدامات صورت گرفته بیش تر کالبد فضا را هدف قرار داده اند. ولی موضعی بودن اقدامات و بی توجهی به میراث فرهنگی و غفلت از ضرورت پیوند با گذشته و هویت مکان سبب شده که این اقدامات حتی در بعد اخیر نیز سطح رضایت بخشی از مطلوبیت فراهم نیاورند. در ارتقای مطلوبیت فضاهای مورد مطالعه، هماهنگی و مشارکت سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیریت شهری از یک سو تولیت آستان و اداره اوقاف از سوی دیگر و ذی نفعان (کسبه محل) ضرورت حتمی دارد.
تحلیل تأثیر ساختار مرکز محله های بومی بر آسایش حرارتی کاربران آن، پژوهش موردی: فضاهای باز بومی محله ای شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرکز محله های بومی همدان که در اصطلاح به «فضای چمن» مشهور بودند ، در زمستان به شدت سرد ، پاییز و بهار بادخیز و تابستان های گرم با تابش شدید خورشید ، شرایط آسایشی را فراهم می ساختند و امکان برقراری تعاملات اجتماعی و دسترسی به خدمات تجاری ، مذهبی ، فرهنگی و بهداشتی پیرامونی را میسر می کردند. هدف پژوهش کشف رابطه همبستگی کالبد مرکز محله های بومی همدان با اقلیم است. بررسی میدانی 4158 پرسشنامه و همزمان سنجش با دستگاه محیط سنج رویکرد پژوهش بود که در 10محله اصیل همدان در نیمه فصل ها سال 1393 ، در سه وعده صبح ، ظهر و عصر مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss صورت پذیرفت و نتایج در سه بخش شاخص های توصیفی ، مدل سازی و آزمون فرضیه ارائه شد. مهم ترین نتایج پژوهش نشان داد: آسایش دمایی و آسایش حرارتی در سنین بالاتر بیش تر بود. شانس آسایش حرارتی در فصل بهار با فرض ثابت بودن مقدار سایر متغیرها 77/12 برابر شانس آسایش حرارتی در زمستان بود. شانس آسایش حرارتی در فصل تابستان با فرض ثابت بودن مقدار سایر متغیرها 14/17 برابر شانس آسایش حرارتی در فصل زمستان بود. همچنین شانس آسایش حرارتی در زمستان با فرض ثابت بودن مقدار سایر متغیرها 63/7 برابر شانس آسایش حرارتی در فصل پاییز بود. آسایش حرارتی در مرکز محله های بومی در فصل ها پاییز و زمستان چند برابر سایر فضاهای باز شهری بود؛ به نحوی که میانگین دمای معادل فیزیولوژی زمستان در محله های درجه اول 15/21 و در محله شاهد 46/8 ثبت شده بود.
ارزیابی عوامل محیطی بر کیفیت زندگی جمعی در فضای عمومی (مورد مطالعه: میدان شهدا مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
39 - 52
حوزههای تخصصی:
اغلب فضاهای جمعی امروز تحت تأثیر رویکرد مدرنیستی 70 سال گذشته، دستخوش تغییرات هویتی- تاریخی و اجتماعی شده اند و فضاهای غیرقابل پیش بینی را خلق کرده اند. میدان شهداء مشهد نیز به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای جمعی و عمومی تاریخ این شهر، در سالهای اخیر شاهد تغییراتی بنیادین در شکل و عملکرد بوده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ماحصل این تغییرات کالبدی بر شکل زندگی مردم و احساسشان نسبت به دگرگونی های این میدان است. برای پاسخ به این سوال که آیا تغییرات میدان، خواسته و نیاز مردم از فضای عمومی را برآورده نموده یا خیر، این پژوهش از روشی کیفی و کمی بهره گرفته است. در روش کیفی، با استفاده از پرسشنامه باز، از طریق گام های تحلیل تماتیک، 18 مولفه بر مبنای پیشینه تحقیق شناسایی شد و در پنج شاخص عملکرد محیط، فعالیت ها، کیفیت محیط، معنای محیط و ویژگی های فیزیکی قرارگرفت. در روش کمی، بر اساس فراوانی داده ها، کدگذاری انجام شده و سپس جهت رتبه بندی از شاخص RII استفاده گردید. نتایج رتبه بندی نشان می دهد که عوامل نمادین و یادمانی مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی روزمره فضای میدان شهداست اما به لحاظ تأمین ویژگی های تنوع فضایی و سازماندهی فعالیت ها، در جایگاه مناسبی قرار ندارد. در واقع مهمترین عامل هویت بخش این فضا، همجواری با حرم مطهر رضویست و تغییرات کالبدی، کارایی فضا را کاهش داده است. وسعت و گستره این میدان تنها پاسخگوی رویدادهای مناسبتی، رسمی و تجمعات سیاسی است درحالیکه فاقد ویژگی های لازم برای گذراندن روزمرگی افراد به عنوان یک فضای جمعی است.
بررسی اثرگذاری مولفه های زیرساخت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر رضایت گردشگران (نمونه موردی: شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از پدیده های اجتماعی و اقتصادی به شمار رفته که با آثار فرهنگی، سیاسی و محیطی که به همراه داشته ، به صورت پدیده ای فراگیر و جهانی در آمده است. زیرساخت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی محرک هایی به شمار می آیند که با تقویت و توجه به آن ها می توان در جهت احیای پهنه های مستعد گردشگری در شهرها و ایجاد منافع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی گام های مؤثری را برداشت.هدف اصلی شناخت تأثیر زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر رضایت گردشگران در شهر سبزوار است. به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف تحقیق "توصیفی-تحلیلی" و ازلحاظ هدف توسعه ای-کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل گردشگران شهر سبزوار در سال 1400 است که بر اساس آمار سازمان گردشگری شامل 1320 نفر و حجم نمونه که با فرمول کوکران 300 نفر از گردشگران محاسبه شده که به صورت تصادفی مورد پرسش قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی با نرم افزارهای تحلیل آماری spss و amos استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در تحلیل عامل اکتشافی، رضایت گردشگران مبتنی بر کیفیت سرمایه اجتماعی و تاریخی از اثرگذارترین عامل بر رضایت گردشگران شناخته شده است. زیرساخت اجتماعی مؤلفه های مشارکت و همبستگی، تسهیلات و امکانات اجتماعی، امنیت و برنامه های اجتماعی می توانند بر رضایت گردشگران اثرگذار و در زیرساخت اقتصادی مولفه های اثرگذار شامل خدمات و سرمایه انسانی، تسهیلات و امکانات اقتصادی و برنامه های اقتصادی گردشگرمحور در نظر گرفته شده و در بعد زیرساخت فرهنگی مولفه های اثرگذار شامل فرهنگ ها و سنت ها، تسهیلات و امکانات فرهنگی و برنامه ها و خدمات فرهنگی است.
تأثیر سیاست های رشد بر تنش آبی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب مایه حیات است و یکی از ملزومات اصلی توسعه و تمدن، دسترسی به منابع آب پایدار است. اگرچه ایران دارای میراث و سرمایه اجتماعی مهم نظام قنات و حکمرانی بهینه آب بر اساس سازگاری با طبیعت خشک و نیمه خشک بوده، اما در دهه های اخیر به دلیل افزایش فزاینده تقاضا و مصرف آب در پی رشد جمعیت و اعمال سیاست های رشد و توسعه با محوریت کشاورزی و شهرگرایی و برخی صنایع، دچار عدم تعادل اکولوژیک و تنش آبی شده است. این پژوهش به روش توصیفی و روش تحلیل محتوایی انجام شده است. پرسش پژوهش این است که چگونه سیاست های رشد و توسعه کمی گرا بر امنیت آبی و امنیت ملی ایران تأثیر گذاشته است. صورت بندی فرضیه پژوهش بیان می دارد که سیاست های رشد و توسعه کمی گرا موجب تهدید امنیت آبی و امنیت ملی ایران شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برنامه های عمرانی و توسعه بر اساس سیاست رشد کمی گرایی بوده و تصمیم سازان و سیاست گذاران بدون ملاحظات محیط زیستی و به ویژه عدم رعایت حقابه های محیط زیست و پایداری منابع آب، برنامه های توسعه را اجرا کرده اند که خطرات جبران ناپذیری بر بنیادهای زیستی و منابع آب داشته است. این روند در کنار تغییرات آب وهوایی، و سیاست های خودکفایی و خوداتکایی ایران و سیاست های تحریمی ایالات متحده امریکا باعث تشدید تنش آبی و در نتیجه نارضایتی عمومی و ناآرامی های اجتماعی شده و رقابت بر سر منابع آب را افزایش داده است. این مسئله به صورت مستقیم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشته است. درصورتی که این روند ادامه یابد، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بیش از گذشته تهدید خواهد شد.
تحلیل اثرات مکان های سوم در ارتقای زیست پذیری اجتماعی منطقه 6 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مکان های سوم به معنای فضاهای عمومی در شهر هستند که علاوه بر کارکردهای اصلی خود، برای انجام فعالیت های تفریحی، فرهنگی، اجتماعی و آموزشی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. در واقع، این فضاها به عنوان مکان هایی با کاربردهای گوناگون، در اختیار شهروندان قرار می گیرند. هدف اصلی از ایجاد چنین مکانهای، ایجاد فضاهایی مناسب و پایدار برای جذب شهروندان و افزایش پایداری و تعاملات اجتماعی، هویت سازی برای فضاهای شهری است. هدف: هدف از تدوین این مقاله، بررسی میزان اثرگذاری و اثرگذاری مکانهای سوم بر زیست پذیری فضاهایی شهری است. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل 30 نفر از تمامی کارشناسان، خبرگان جامعه، مدیران شهری است که این تعداد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و با استفاده از روش دیمتل فازی داده های تحقیق مورد تحلیل قرار گرفتند. قلمرو جغرافیایی پژوهش: : قلمرو جغرافیایی این پژوهش منطقه 6 کلانشهر تهران می باشد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد در مکانهای سوم عامل اجتماعی در ارتقای زیست پذیری بسیار اثرگذار بوده است و عامل اقتصادی نیز با تاثیرپذیری از سایر ابعاد مختلف، جز عوامل معلول شناسایی شد. از سوی دیگر عامل مدیریتی-نهادی از اهمیت بیشتری جهت بهبود فضاهای عمومی و ارتقاء زیست پذیری شهری برخوردار بوده است. نتایج: توجه به عوامل اثرگذار و اثرپذیر برای سیاست گذاران و مدیران شهری در راستای ارتقاء شرایط زیستی فضاهای عمومی و توسعه مکان های سوم می بایستی به عنوان یک الزام و ضرورت مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل آسیب های پیش روی توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان پسکوه، شهرستان سیب و سوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جامعه روستایی کشورهای ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺎ ﻣﺸکﻼﺕ و آسیب های مختلف، محدودیت ها ﻭ چالش های مختلفی روبرو هستند که برای توسعه روستایی و رفع این مشکلات و مسائل لازم است که ابتدا آسیب های پیش روی توسعه روستاها شناسایی شوند. هدف: هدف این پژوهش، تعیین آسیب های پیش روی توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاهای مناطق مرزی در دهستان پسکوه، شهرستان سیب و سوران است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. داده های لازم با ابزار پرسشنامهء محقق ساخته بدست آمد. جامعهء آماری پژوهش، خانوار های ساکن در روستاهای دهستان پسکوه در شهرستان سیب و سوران بود که 338 خانوار با استفاده از فرمول کوکران مورد پرسشگری قرار گرفتند. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن) صورت گرفت. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، روستاهای مناطق مرزی در دهستان پسکوه، شهرستان سیب و سوران می باشد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که شاخص های درآمد و پس انداز، اشتغال، فقر، فعالیت های کشاورزی، مالکیت از مهم ترین آسیب های اقتصادی و شاخص های آموزش، رفاهی، بهداشت و درمان، تحصیلات، سلامت از مهم ترین آسیب های اجتماعی پیش روی توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه مورد مطالعه می باشند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که دهستان پسکوه در شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان با توسعه نیافتگی روبرو است. چرا که روستاهای این منطقه با آسیب های اقتصادی و اجتماعی زیادی روبرو بوده است. آین آسیب ها همواره به عنوان چالش های مانع از توسعه روستاهای این منطقه بوده اند که برای رفع آنها لازم است ضمن شناسایی آنها، این آسیب ها برطرف شوند تا زمینه توسعه روستاهای منطقه فراهم شوند.
شناخت و تحلیل عوامل جغرافیایی و معماری در پایداری کاربری مسکونی(نمونه موردی: خانه های سنتی شهر کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کاربری مسکونی یکی از مهم ترین کاربری های شهری محسوب می شود که در دوره های تاریخی مختلف از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. در این راستا، عوامل گوناگونی می توانند در پایداری کاربری های مسکونی شهری مؤثر باشند که عوامل فرهنگی، اقلیمی، طبیعی و جغرافیایی از مهم ترین آنها محسوب می شوند. هدف این پژوهش شناخت و تحلیل عوامل محیطی، اقلیمی و جغرافیایی مؤثر در پایداری کاربری مسکونی به صورت مطالعه موردی خانه های سنتی کرمانشاه است. روش مورد استفاده در این تحقیق روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های پیمایشی است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. روایی پرسش نامه از طریق نخبگان تأیید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ بالای 70/0 تأیید شد. جامعه آماری تحقیق را تعداد ۴۶۰ نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان، متخصصان و افراد آگاه به معماری بناهای مسکونی دوره قاجار در منطقه غرب کشور تشکیل داده اند. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان ۲۱۳ نفر محاسبه شد. نتایج این تحقیق نشان داد که عوامل اقلیمی و جغرافیایی شامل ویژگی های زمینه ای منطقه، ویژگی های مشترک، عوامل اقلیمی، مدرنیزاسیون و ویژگی های فرهنگی منطقه در سطح کمتر از 05/0 معنادار و در معماری و پایداری کاربری مسکونی دوره قاجاریه در شهر کرمانشاه تأثیرگذار بوده است. نتیجه رگرسیون تأیید نمود که عوامل بررسی شده، مجموعاً توان تبیین ۶۶ درصد از تغییرات (واریانس) معماری و پایداری بناها یا کاربری مسکونی این دوره را دارند. در این زمینه، ویژگی های زمینه ای (جغرافیا، طبیعت و اقلیم) با مقدار بتا برابر با 664/0 بیشترین تأثیرگذاری را بر معماری و پایداری کاربری مسکونی در منطقه غرب کشور داشته است.
آینده نگاری مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس رهیافت سناریو (مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
147 - 162
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به آینده در سیاست های گردشگری کشور و اصرار بر الگوی «برنامه ریزی بر اساس وضع موجود» باعث شده است تا سیاست هایی بسیار ناکارآمد برای مدیریت مقاصد گردشگری ورزشی اتخاذ شود. لذا هدف این مطالعه تحلیل آینده مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس شناسایی عوامل و پیشران های منتهی به سناریوهای محتمل و ممکن تا افق زمانی 1410 می باشد که از طریق یک مطالعه موردی در استان اصفهان انجام شده است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایشی است. داده ها با استفاده از سه روش مصاحبه، مرور ادبیات نظری و پرسشنامه های وزن دهی شده گردآوری شد. جامعه آماری شامل 14 نفر از متخصصین حوزه گردشگری ورزشی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل ساختاری و تحلیل سناریو انجام گردید. یافته ها نشان داد سیستم گردشگری ورزشی استان اصفهان یک سیستم ناپایدار با 16 سناریو می باشد که شامل دو سناریوی غیرمحتمل، هفت سناریوی ناسازگار، دو سناریو با احتمال وقوع ضعیف، سه سناریوی با احتمال وقوع متوسط و دو سناریو با احتمال وقوع قوی است. سناریوی ششم محتمل ترین سناریو برای آینده 10 ساله استان اصفهان است. بر اساس این سناریو، سرمایه گذاری در زیرساخت های گردشگری ورزشی در حالت راکد یا رو به کاهش بوده و سیاست گذاری هوشمندانه ای برای توسعه انواع گردشگری ورزشی وجود نخواهد داشت. بر این اساس، فقدان سیاست گذاری واحد و منسجم با قابلیت به روزرسانی مداوم و پویا در سطح ملی، منجر به آسیب پذیر شدن مقاصد گردشگری ورزشی استان اصفهان شده است. لذا مهمترین راهبردها و اقدامات برنامه ریزانه آینده، بایستی حول محور «سیاست گذاری در سطح استانی» متمرکز شود.
تحلیل رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی مقاصد گردشگری بر اساس شاخص های چرخه حیات گردشگری (مطالعه موردی: مقاصد گردشگری اردبیل و آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از چالش های اصلی قرن حاضر در حوزه گردشگری، ارتقاء و توسعه فعالیت های گردشگری و در عین حال حفظ پایداری اکوسیستم های طبیعی و ارتقا شاخص های رفاه انسانی است. کلید دست یابی به این هدف در برقراری تعادل بین دو بخش اکولوژیکی و انسانی است که بدون انجام ارزیابی های جامع و کافی محقق نمی شود. این پژوهش می کوشد مقاصد گردشگری استان های اردبیل و آذربایجان شرقی را از منظر کیفیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی به عنوان دو رکن اساسی گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد. روش پژوهش: این بررسی از نوع مطالعات کاربردی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و برای تجزیه و تحلیل آنها از مدل چرخه حیات گردشگری آلن باتلر استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر روستاهای زنوزق، کندوان و اشتبین در استان آذربایجان شرقی و روستاهای گزج، آلوارس و اونار در استان اردبیل است که مجموعا مشتمل بر 465 خانوار و 1876 نفر جمعیت می باشد. حجم جامعه نمونه در این تحقیق 176 خانوار ست که با روش کوکران برآورد شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. گزینش جامعه میزبان برای پرسشگری با روش تصادفی سیستماتیک و گزینش جامعه گردشگر و بازدیدکننده به روش تصادفی ساده می باشد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان می دهد که رفاه اکوسیستم و انسانی در مقاصد گردشگری غالبا در سطح پایداری متوسط بوده و هنوز با ویژگی های مقاصد دارای ثبات و کاملا پایدار فاصله قابل توجهی دارند و تاکید صرف بر نتایج و درآمدهای اقتصادی باعث غفلت از وجوه طبیعی و انسانی فعالیت های گردشگری در مقاصد مورد مطالعه شده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی ها نشان می دهد که شاخص بازدید از مقاصد گردشگری در طول زمان می تواند وضعیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسان را در مقاصد بهبود بخشد، در صورتی که روستای کندوان در هر دو منطقه از وضعیت رفاهی بهتری برخوردار باشد. طبیعتاً عوامل ثانویه مانند ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و تبادل فرهنگی بین جامعه میزبان و جامعه گردشگر و آموزش اجتماعی می تواند در این شرایط مؤثر باشد، چنانکه در مقاصدی با بازدید کمتر و جایگاه کمتر این شاخص ها، وضعیت متفاوت دیگری را نشان می دهد.
ارزیابی تأثیر تأسیسات و تجهیزات شهر همدان بر تمایلات رفتاری گردشگران با میانجی گری تجربه ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها از جمله مقاصد مهم گردشگری محسوب می شوند، که همه ساله گردشگران را از مناطق دور و نزدیک به خود جذب می کنند. علاوه بر جاذبه های گردشگری، تأسیسات و تجهیزات و امکانات خدماتی عوامل بسیار مهمی در توسعه صنعت گردشگری محسوب می شود. شهر همدان به واسطه تاریخ چند هزارساله و با وجود جاذبه های متنوع گردشگری از مهم ترین مقاصد گردشگری در کشور محسوب می گردد. به همین منظور هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی تجربیات گردشگران در اثرگذاری زیرساخت های مقاصد گردشگری بر تمایلات رفتاری گردشگران شهر همدان است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانه ای و پیمایشی صورت گرفته است. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از دو نرم افزار SPSS 24 و Smart PLS 2 استفاده شد. برای سنجش ارتباط شاخص های مدل طراحی شده با مؤلفه های اصلی مدل، از تحلیل عاملی تأییدی بهره گرفته شد. نتایج ضریب بار عاملی فکری (88/0)، تبلیغات شفاهی (87/0)، تمایل به بازدید مجدد (86/0)، زیرساخت های سخت (86/0)، حسی (84/0)، آموزشی (82/0)، عاطفی (81/0)، و زیرساخت های نرم (71/0) محاسبه شد، که همگی بالاتر از رقم حداقل (4/0)، و بیانگر تبیین مناسب متغیرهای مکنون توسط ابعاد و شاخص های مورداستفاده می باشد. کسب ضرایب تعیین (435/0) و (709/0) توسط متغیرهای تجربیات گردشگران و تمایلات رفتاری، نشان از پیشبینی قوی متغیرهای درون زا توسط متغیرهای برون زای مدل دارد. در حقیقت تمایلات رفتاری گردشگران برآیند ارزیابی خدمات، تأسیسات و تجهیزات شهری است که این احساس رضایتمندی در نتیجه برداشت کلی گردشگر از امکانات رفاهی، بهداشتی، و ایمنی شکل می گیرد.
ارزیابی روستاهای گردشگری ایران از لحاظ آسیب پذیری ژئوفیزیکی با استفاده از سناریوهای فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
آسیب های ژئوفیزیکی می تواند نمونه بارزی از عوامل و مخاطرات طبیعی مؤثر در توسعه روستاهای گردشگری باشد. شناخت و تحلیل روستاهای گردشگری از لحاظ آسیب پذیری ژئوفیزیکی می تواند بسیار مهم و یک اقدام در راستای برنامه ریزی محیطی و پیشگیری از بحران باشد. در این پژوهش این موضوع برای روستاهای هدف گردشگری ایران بر اساس سناریوهای فازی در GIS انجام شده است. روش پژوهش تحلیلی-کمی و مبتنی بر تحلیل داده ها بر اساس سناریوهای منطق فازی (خوش بینانه، بدبینانه و متعادل) در GIS است. در این پژوهش متغیرهای ژئوفیزیکی شامل گسل های فعال؛ بافت و دانه بندی خاک؛ دشت های سیلابی؛ مناطق حفاظت شده؛ نقاط زمین لغزش؛ شیب زمین و سازندهای زمین شناسی استفاده شد. نتایج نشان داد بیش از 543 روستای گردشگری ایران در سناریوی بدبینانه دارای حداکثر آسیب پذیری ژئوفیزیکی با مقدار یک؛ 201 روستا در سناریوی متعادل دارای حداکثر آسیب پذیری با حداکثر مقدار برابر با 7/0 و در سناریوی خوش بینانه، 98 روستا دارای حداکثر آسیب پذیری ژئوفیزیکی با مقدار یک بوده اند. همچنین بررسی الگوی توزیع فضایی روستاهای گردشگری ایران از لحاظ میزان آسیب پذیری ژئوفیزیکی در سه سناریوی بدبینانه، متعادل و خوش بینانه از طریق شاخص موران نشان داد الگوی فضایی غالب، خوشه ای است. در نتیجه آسیب پذیری روستاها تحت تأثیر عوامل جغرافیایی مختلف از جمله مسیل ها، سازندها، توپوگرافی، زمین لغزش و... است. نتیجه آنکه روستاهای گردشگری قابل توجه ای در معرض خطرات ژئوفیزیکی قرار دارند که بایستی رویکرد مناسب با توجه به اولویت برای مدیریت و پیشگیری از مخاطرات برای آن ها اتخاذ شود.
بررسی مؤلفه های جنسیتی در خانه های بندر کنگ بر اساس تحلیل ایزوویست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۷۶-۶۳
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه جوامع منجر به افزایش تمرکز بر کیفیت فضا و تجربه کاربری شده است. در این زمینه مطالعاتی دررابطه با تأثیر فضا بر ادراک انسان انجام شده است. عوامل متعددی بر کیفیت محیط خانه تأثیر می گذارند و جنسیت را می توان یکی از جنبه های کیفی حیاتی فضا به ویژه در محیط های مسکونی در نظر گرفت. این پژوهش باهدف تحلیل کیفیت بصری فضا با تمرکز بر حوزه های جنسیتی انجام شده است که می تواند به عنوان ابزاری ارزشمند در بررسی خانه های تاریخی به ویژه در بافت بندر کنگ، استان هرمزگان باشد. روش پژوهش: این مطالعه از یک رویکرد تاریخی - تفسیری برای تحلیل چگونگی تأثیر جنسیت بر سازمان فضایی در خانه های سنتی استفاده می کند. دوازده خانه در بندر کنگ به عنوان مطالعه موردی برای بررسی رابطه بین جنسیت، فضا و ادراک بصری انتخاب شدند. خانه ها به چهار حوزه فضایی اصلی طبقه بندی شدند: فضاهای غالب زن، مرد مسلط، اولویت زن و مرد. سپس روابط بصری و پیکربندی های فضایی با استفاده از روش ایزوویست برای ارزیابی تأثیر نقش های جنسیتی بر حریم خصوصی و ترتیب فضایی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که باورهای فرهنگی مبتنی بر جنسیت به طور معناداری بر سازمان دهی فضایی خانه های سنتی بندر کنگ تأثیر می گذارد. قابل ذکر است که فضاهای زنانه از دسترسی مستقیم بصری به ویژه از ورودی خانه به شدت محافظت می شود. در مقابل، در ۷۰ درصد خانه ها، مناطق مردسالار از ورودی قابل مشاهده است. ارتباط بصری حیاط با فضاها نیز متفاوت است و ارتباط بصری مستقیم تری با فضاهای دارای اولویت زنانه وجود دارد، اگرچه در ۳۰ درصد خانه ها دسترسی بصری به این فضاها مجاز نیست. پیوند بصری بین فضاهای مردانه و زنانه از طریق روش های مختلف کنترل حریم خصوصی به حداقل می رسد و دسترسی بصری محدود یا عدم دسترسی مستقیم بین این دو را تضمین می کند. نتیجه گیری: جنسیت نقش مهمی در پیکربندی بصری و سازمان دهی فضایی خانه ها در بندر کنگ دارد. این تحقیق نشان می دهد که حریم خصوصی، به ویژه محافظت از زنان در برابر نگاه بیگانگان، یک نگرانی فرهنگی کلیدی است که در طراحی فضایی منعکس شده است. این مطالعه نشان می دهد که درک این ترتیبات فضایی، تحت تأثیر جنسیت، بینش های ارزشمندی را در مورد طراحی مسکن سنتی ارائه می دهد و می تواند الهام بخش راه حل های مسکن معاصر باشد که رضایت کاربر و ارتباط فرهنگی را در اولویت قرار می دهد.
اولویت بندی شاخص های زیست پذیری مبتنی بر مؤلفه های محیط زیستی تأثیرگذار در سکونت شهروندان (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد سریع شهرنشینی و تمایلات به زندگی در شهرها و همچنین ازدحام بیش ازحد شهرها، گذران اوقات فراغت و تعاملات شهروندان با فضاهای باز و سبز عمومی بیش ازپیش اهمیت یافته است و ازآنجایی که تعامل با فضای سبز و محیط اطراف پیرامون نقش مهمی در زیست پذیری جوامع محلی دارد، این پژوهش در نظر دارد تا با تحلیلی تطبیقی تأثیر مؤلفه های زیست محیطی بر روی زیست پذیری به اولویت بندی شاخص ها در محلات امامیه و استاد یوسفی شهر مشهد بپردازد. روش پژوهش شامل دو بخش اسنادی و پیمایشی است و حجم نمونه پرسشنامه از طریق محاسبه با روش کوکران برابر با 384 نفر و روش نمونه گیری تصادفی تکمیل شده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی که درروش کمی از روش معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS و SMART-PLS و تحلیل کیفی بر اساس تکمیل و تحلیل چک لیست کنترلی پرشده توسط ناظر تعلیم یافته و نقشه های تراکمی تطبیقی بین محلات مورد مقایسه مطالعه گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد در میان دو نمونه موردمطالعه مؤلفه های زیست محیطی در زیست پذیری تفاوت معناداری ندارد و ازنظر اولویت بندی، مؤلفه پایداری اکولوژیکی به دلیل دارا بودن پارک های بزرگ مقیاس در محله و اطراف محله بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است (76/4 امتیاز) و بعدازآن به ترتیب مؤلفه های بهداشت و پاکیزگی (32/3 امتیاز)، آلودگی آب وهوا (02/3 امتیاز)، آسایش اقلیمی (77/2 امتیاز) و آلودگی صوتی (14/1 امتیاز) اولویت های بعدی را به خود اختصاص داده است.