
مقالات
حوزههای تخصصی:
توسعه به مثابه تغییر اجتماعی برنامه ریزی شده ازجمله برداشت هایی است که الگوی برخی کشورها ازجمله ایران قرار دارد. در این تحقیق به بررسی تغییرات ناشی از احداث سدسازی به عنوان یکی از طرح های توسعه ای پرداخته شد. با ساخت سد کارون 3، تمام یا بخش زیادی از 70 روستای حاشیه سد زیر آب رفت و ساکنان آن ها مجبور به جابجایی ناخواسته شدند. مقصد تعداد زیادی از این مهاجران، شهرستان ایذه و روستاهای اطراف آن بود. این پژوهش به بررسی تغییرات ایجادشده در زندگی روستائیان حاشیه سد کارون 3 پرداخت. رویکرد انجام تحقیق کیفی و روش مورداستفاده پدیدارشناسی بود. نمونه تحقیق 35 نفر و داده های تحقیق با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل مضمون، تم های تحقیق استخراج گردید. یافته های تحقیق نشان داد پس از جابجایی روستائیان، همه اشکال مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قبلی دستخوش تغییر اساسی شدند. شکل گیری روابط مبتنی بر پول؛ شکل جدید همسایگی؛ بهبود اوضاع زندگی زنان و جوانان؛ تغییر الگوی اشتغال و حضور پررنگ بروکراسی و قدرت در زندگی، و سست شدن پایه های پدرسالاری ازجمله تغییرات به وجود آمده در زندگی این اجتماعات بود. همچنین یافته ها نشان داد ضعف یا نبود حمایت نهادی بلندمدت منجر به گسیختگی مکانی، زوال میراث معنوی و حاشیه ای شدن اجتماعی ساکنان این روستاها شد. در خصوص جبران برخی آثار منفی، اقدامات جبرانی نهادی برای گروه های تحت تأثیر پیشنهاد شد.
چالش ها و بازدارنده های بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی- شهری برای باز ساخت اقتصادی فضای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر و روستا به مثابه دو سکونتگاه انسانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند. با توجه به این که نوع، شدت و ضعف و کیفیت پیوندهای روستایی شهری همواره دستخوش تحول بوده و از ظرفیت ها و توانایی های آشکار و پنهان فراوانی برای باز ساخت اقتصادی برخوردار است، مطالعه حاضر با آرمان شناخت چالش ها و بازدارنده های بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی - شهری و باز ساخت اقتصادی فضای روستایی در کشور ایران و استان قم به مثابه یکی از کشورهای درحال توسعه به روش کیفی انجام شد. داده های کیفی با 8 بحث گروهی و 30 مصاحبه انفرادی ژرف گردآوری شد. این تعداد نمونه به روش هدفمند از میان تعداد 97 نفر از مدیران و خبرگان حوزه موردمطالعه (جامعه آماری) که اطلاع دقیق تری از وضع موجود داشتند و با توجه به سطوح فعالیت، تجربه و جایگاه علمی انتخاب شدند. روش انتخاب خبرگان نمونه گیری هدفمند و با بیشترین گوناگونی بود و باهدف شناسایی صاحب نظران از روش گلوله برفی بهره گیری شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. اطلاعات به روش زمینه مبنا یا درون مایه ای با نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. یافته ها آشکار ساخت که ازجمله مهم ترین چالش بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی شهری برای باز ساخت اقتصادی فضای روستایی پایین بودن میزان دسترسی و کیفیت راه ها میان شهر و روستا و نرخ پایین شراکت و سرمایه گذاری شهری ها در فعالیت های روستایی است.
سنجش پایداری نظام های بهره برداری در روستاهای استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در توسعه بخش کشاورزی الگوی نظام های بهره برداری می باشد. با رشد روزافزون جمعیت، نیاز به مواد غذایی بیشتر می شود، در این وضعیت برای تأمین غذا و خودکفایی کشاورزی باید به یکی از مسائل بنیادی کشاورزی، یعنی نظام های بهره برداری، توجه خاصی مبذول شود. به همین منظور هدف از این پژوهش، سنجش پایداری نظام های بهره برداری در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. جامعه آماری پژوهش موردنظر را بهره برداران خرد دهقانی و تعاونی تولید روستایی استان چهارمحال و بختیاری تشکیل داده اند. با توجه به گستردگی جامعه آماری حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران در مجموع، 750 بهره بردار بود. به منظور مقایسه دو نظام بهره برداری حجم نمونه در نظام بهره برداری خرد دهقانی 380 و تعاونی تولید 370 بهره بردار تعیین شد. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه محقق ساخته است، که داده های آن توسط نرم افزار SPSS22 و مدل ویکور مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد، در نظام های بهره برداری تعاونی تولید تعداد 7 تعاونی از پایداری،10 تعاونی نیمه پایدار و 4 تعاونی از ناپایدار برخوردارند. هم چنین در نظام بهره برداری خرد دهقانی در 2 شهر فرخشهر و سامان این نظام پایدار، سودجان، شیخ شبان، بن، دستنا، بلداجی، فرادنبه، حیدری و آلونی نیمه پایدار و نافچ، شمس آباد، آورگان، گندمان، کنرک، امام قیس، دهنو، بهشت آباد، گهرو، تیشنیز و جونقان کاملاً ناپایدار می باشند.
تحلیل مکانی ردپای اکولوژیک تولید در بخش کشاورزی، مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار بیشتر بر روی رویکردهای اجتماعی و اقتصادی تمرکز می کند و این احتمال وجود دارد که منابع محیطی به علت فعالیت های ناپایدار انسان کاهش پیدا کند. محیط اکولوژیک روستا پایه رفاه انسانی در این مناطق تعریف می شود، عدم توجه به بُعد اکولوژیک در ابعاد مختلف توسعه روستایی منجر به بروز مشکلات فراوانی در رویکردهای منتهی به پیشرفت اقتصادی خواهد شد. با توجه به اهمیت توسعه پایدار در مناطق روستایی، در این تحقیق کوشش شده با استفاده از شاخص ردپای اکولوژیک میزان پایداری مناطق روستایی شهرستان بیرجند در بخش کشاورزی اندازه گیری و تحلیل شود. داده ها از طریق پرسش نامه و مصاحبه با 220 نفر کشاورز روستایی در سال 1402 به دست آمد. نتایج این پژوهش در بخش کشاورزی بر حسب خانوار برای 30 روستای مورد مطالعه در 6 دهستان و سه تیپ روستایی کوهستانی، پایکوهی و دشتی ارائه گردید. نتایج نشان داد که میانگین سرانه ردپای اکولوژیک تولید در بخش کشاورزی 33/2 هکتار و میانگین سرانه ظرفیت زیستی 44/80 هکتار بود که نشان دهنده عدم وجود فشار اکولوژیک در بخش کشاورزی این شهرستان است. سرانه ردپای اکولوژیک تولید و ظرفیت زیستی در بخش کشاورزی در روستاهایی با تیپ کوهستانی کمتر از تیپ های دشتی و پایکوهی بود. در این تحقیق مشخص شد که در شهرستان بیرجند رابطه معناداری بین فاصله روستا از مرکز جمعیت و میزان ردپای اکولوژیک تولید آن در بخش کشاورزی وجود ندارد. سرمایه گذاری در بخش کشاورزی مکانیزه و آبیاری قطره ای در راستای تشویق تولیدکنندگان این بخش به بهره وری بالاتر از زمین های کشاورزی و نیل به توسعه پایدار از جمله راه حل های مناسب به حساب می آید.
آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده صنعت، برداشت بی رویه از منابع محدود، دگرش اقلیم، بی پروایی نسبت به بایسته های توسعه پایدار، بنیادهای زیستی و تعادل بن مایه های زیست کره را به شدت برآشفته اند. در این میان، امنیت غذایی جوامع درهم تنیدگی بالایی با پایداری و پویایی فعالیت های روستایی دارد که به منابع آب در دسترس بستگی دارد. این در حالی است که طی چند دهه گذشته سهم آبِ بخش صنعت افزایش یافته و در برخی مناطق، آب حوزه کشاورزی به سمت صنعت جهت داده شده است. تداوم این وضعیت امنیت غذایی، پایداری و پویایی فعالیت های روستایی را تهدید می کند. شهرستان کم بارش تایباد در خاور کشور، درگیر انتقال آب چاه های عمیق موجود به سنگ معدن سنگان خواف بوده است. مقاله حاضر به آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد پرداخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش، توصیفی تحلیلی است. درون داده های موردنیاز با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری و با بهره گیری از نرم افزارهای Micmac، Scenario Wizard، Vensim و مدل AHP موردبررسی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که از هجده وضعیت احتمالی مربوط به پنج سناریو با سازگاری قوی، وضعیت هایی که پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی تایباد را در آستانه بحران بیان می کنند، بیشترین وضعیت های احتمالی ممکن را در برمی گیرند. بر این پایه، راهکار "انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف به علت بحرانی بودن منابع آب در شهرستان تایباد و ضعف در تغذیه آبخوان های این شهرستان متوقف شود"، مناسب ترین راهکار شناخته شد.
تحلیل قانونمندی های حاکم بر فرآیند شکل گیری و گسترش اسکان غیر رسمی در محدوده های روستایی واقع در حریم کلان شهرها، مطالعه موردی: روستاهای حریم کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر روند جمعیت پذیری سکونتگاه های انسانی واقع در فضای حریم کلان شهرهای کشور، تأثیرپذیری فراوانی از فرآیندها و روندهای حاکم بر کلان شهرها داشته اند. در این میان اسکان جمعیت در نقاط روستایی واقع در این فضا در اشکال مختلف، از جمله به صورت سکونتگاه های غیررسمی و محدوده های فقیرنشین از چالش های عمده ای است که در این عرصه ها رخ داده است. این موضوع به سبب ماهیت پدیده، شیوه ساماندهی و مدیریت و بسیاری ابعاد دیگر و نو بودن برای مدیریت های محلی و روستایی و عدم تجربه لازم در این زمینه، نیازمند توجه در سطوح مختلف پژوهشی، حقوقی - قانونی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریتی– اجرایی می باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل قانونمندی های حاکم از جمله واکاوی ابعاد، مؤلفه ها و عوامل مختلف نهادی، اقتصادی و مکانی بر فرآیند شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهرها با تأکید بر شهر تهران است. روش شناسی پژوهش کیفی بوده که با استفاده از تکنیک های پژوهشی مختلف از جمله تحلیل محتوا، کدگذاری و طبقه بندی بر روی 26 مصاحبه انجام شده در نرم افزار MAXQDA تا رسیدن به مرحله اشباع نظری نسبت به مقوله بندی نظرات اقدام شد. بر اساس یافته های پژوهش 39 مقوله اصلی در قالب 5 مضمون شامل؛ «دافعه ها و جاذبه های جغرافیایی- محیطی- زیستی»، «انگیزه ها و محرک های اجتماعی- اقتصادی»، «فقدان و عدم اجرای طرح ها و برنامه ها»، «خلأ و ناکارآمدی قوانین، ضوابط و مقررات» و «ناتوانی و ضعف ساختارهای مدیریتی- اجرایی» به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهر تهران شناسایی و مورد تأکید قرار گرفتند.
پویایی سرمایه اجتماعی شبکه ذی نفعان محلی در راستای مدیریت مشارکتی روستایی، مطالعه موردی: شهرستان گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه بسیاری از کشورهای درحال توسعه نشان می دهد که اجرای طرح هایی با رویکردهای مشارکتی و قبول نقش فاعلی جوامع محلی در برنامه های توسعه، مسئولیت ایجاد دگرگونی در محیط را از عناصر خارجی سلب و اجرای اصلاحات را در گروی فعالیت عناصر درونی قرار خواهد داد. با توجه به اینکه وجود سرمایه اجتماعی بالا در بین افراد منجر به مشارکت بیشتر آنان و موفقیت طرح های مشارکتی خواهد گردید، در این تحقیق خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در راستای مدیریت مشارکتی روستایی در بین اعضای صندوق های خرد توسعه روستاهای چهار بیشه علیا و خیرآباد خلیفه از توابع شهرستان گچساران استان کهگیلویه و بویراحمد در قبل و بعد از اجرای طرح آبادانی و پیشرفت منظومه های روستایی، مورد تحلیل قرارگرفته است. جامعه آماری در این مطالعه سرگروه های گروه های خرد توسعه روستایی است که 123 نفر را شامل می شود که به روش تمام شماری انتخاب گردیدند. در این تحقیق میزان روابط اعتماد و مشارکت در شبکه ذینفعان با استفاده از پرسشنامه تحلیل شبکه ای و بر اساس مشاهده مستقیم و مصاحبه با تمام کنشگران، همچنین با توجه به سنجش تمامی شاخص های سطح کلان شبکه مانند تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک در مرحله قبل و بعد از اجرای پروژه است. پس از اجرای پروژه میزان این شاخص ها افزایش پیداکرده است و به حد مطلوبی رسیده است و می توان بیان کرد اجرای این پروژه میزان اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی را افزایش داده که بر مشارکت گسترده روستاییان، افزایش رفاه اجتماعی و دستیابی به توسعه پایدار روستایی اثرگذار خواهد بود.
واکاوی تغییرات کاربری اراضی در سکونتگاه های روستایی منطقه کلان شهری تهران، مطالعه موردی: شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از فعال ترین پدیده ها روی زمین تغییر کاربری اراضی است. مقاله پیش با رهیافت پراگماتیسم و مطالعات میدانی مبتنی بر روش های مشارکتی و با نگاه تبیینی-اکتشافی به دنبال بررسی و شناخت تغییر کاربری اراضی سکونتگاه های روستایی ناحیه شهریار در طی دوره زمانی 10 ساله (1400-1390) و همچنین شناخت عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ایجاد چنین تغییری است. در راستای هدف مدنظر، پردازش تصاویر ماهواره ای نشان می دهد در سال 1390، اراضی انسان ساخت 65/9502 هکتار (23 درصد) از کل مساحت شهرستان را به خود اختصاص داده است. در سال های 1395 و 1400 نیز به ترتیب 14/10358 هکتار (26 درصد) و 90/11093 هکتار (27 درصد) از اراضی متعلق به کاربری انسان ساخت است. مساحت اراضی زراعی از 88/5531 هکتار (13 درصد) در سال 1390 به 91/4347 هکتار (10 درصد) در سال 1395 کاهش یافته است. البته این روند نزولی تا سال 1400 نیز ادامه دارد. علاوه بر همه این ها کاربری اراضی سایر در بازه زمانی 1400-1390، کاهش داشته است. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان داد که ضعف تعاملات سازمانی، مجاورت فضایی با کلان شهر، بحران در مدیریت منابع آب، رشد سوداگری زمین و بهره وری پایین بخش کشاورزی به عنوان عوامل درونی و توسعه مدیریت فضایی چندمرکزی، رانت قدرت در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی، اقتصاد نفت محور، توسعه اقتصاد صنعتی، خزش کلان شهری، پس زدگی جمعیتی کلان شهر تهران و پایین بودن ظرفیت نهادی به عنوان عوامل بیرونی بر تغییر کاربری اراضی منطقه مؤثر هستند. در این خصوص پیشنهادهایی برای جلوگیری یا کند کردن روند حاضر ارائه شده است
طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزش ترکیبی بر مبنای برنامه سیپا جوامع محلی تالاب های بین المللی سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه سیپا بخشی از کنوانسیون رامسر، باهدف استفاده خردمندانه از تالاب هاست. این پژوهش باهدف طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزش ترکیبی برای جوامع محلی در برنامه سیپای تالاب بین المللی خلیج گواتر و مجموعه تالاب های بین المللی هامون در سیستان و بلوچستان انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و به روش آمیخته از نوع اکتشافی بود. جهت استخراج ریز مؤلفه های کلیدی، از روش کیو استفاده شد. در بخش کیفی، پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان، از میان 110 گزاره، پرسش نامه ای با 4 دسته و 51 عبارت کیو، توسط ده نفر از خبرگان، طراحی شد. در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته به شیوه نمونه گیری هدفمند، در اختیار 19 تن از متخصصان برنامه سیپا قرار گرفت. پایایی پرسش نامه با آلفای کرونباخ (93/0) به دست آمد. اعتبار یابی الگو، توسط نرم افزار SPSS و AMOS محاسبه گردید. برای آزمون الگو، از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد الگوی آموزش ترکیبی جوامع محلی شامل 4 مؤلفه اصلی"ارتباطات و تعامل"،" آموزش و اطلاعات"،"مشارکت و همکاری"و" اقدام عملی پایدار" و 36 ریز مؤلفه کلیدی است. طبق نتایج، ریز مؤلفه توانمندسازی جوامع محلی با بیشترین بارعاملی، در اولویت اول جهت حفاظت از تالاب های منطقه قرار گرفت. همچنین رابطه مؤلفه های اصلی با یکدیگر به گونه ای است که ارتباطات و تعاملاتی که بین جوامع محلی وجود دارد سبب رشد مشارکت و همکاری بین آن ها می شود. این مشارکت، گسترش آموزش و اطلاعات را به همراه دارد و بدین طریق زمینه اقدامات لازم جهت حفاظت از تالاب ها فراهم می شود.
ارزیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، و فیزیکی-کالبدی شهرک های صنعتی بر نواحی روستایی پیرامون؛ مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی آثار استقرار شهرک های صنعتی بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی حیات در نواحی روستایی پیرامون این شهرک ها صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق، سرپرستان خانوار حوزه نزدیک و حوزه دور از شهرک های صنعتی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد – شهرک صنعتی یاسوج 3- بود (1413N=). با توجه به جدول نمونه گیری بارتلت، تعداد 299 نفر از سرپرستان خانوار به شیوه طبقه بندی تصادفی با انتساب متناسب موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان دانشگاهی تائید شد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بین 62/0 تا 71/0 و قابل قبول ارزیابی شد. تحلیل داده ها، با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS21 صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها حس مکان و امنیت اقتصادی-اجتماعی در منطقه، انگیزه و آرامش در منطقه، و فرهنگی-رفاهی مجموعاً 45/50 درصد واریانس کل اثرات اجتماعی؛ وضعیت کشاورزی، اشتغال و درآمد، وضعیت سرمایه و فقر مجموعاً 91/52 درصد واریانس کل اثرات اقتصادی؛ تراکم و تنوع انواع گونه ها، کمیت و کیفیت آب، کیفیت محیط، و سلامت درمجموع 44/52 کل اثرات محیط زیستی و فشار بر منابع محلی، ساماندهی معابر، کیفیت راه ارتباطی، و دسترسی به امکانات مجموعاً 14/51 درصد از واریانس کل اثرات کالبدی استقرار شهرک های صنعتی یاسوج بر نواحی روستایی حوزه نزدیک را تبیین نمودند. مقایسه ضرایب اختلاف شاخص توسعه نشان داد استقرار شهرک صنعتی بیشترین اثر را به ترتیب در شاخص های محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی، و کم ترین اثر را بر شاخص اجتماعی داشته است.
تأثیر توسعه اکوتوریسم بر توانمندسازی زنان روستایی منطقه الموت غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود نابرابری های جنسیتی که عمدتاً در بسیاری از جوامع علیه زنان دیده می شود، بحث توانمندسازی آن ها در سال های اخیر اهمیت خاصی یافته است که در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد، لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر توسعه اکوتوریسم بر توانمندسازی زنان روستایی منطقه الموت غربی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را زنان روستایی بخش الموت غربی قزوین تشکیل دادند که با توجه به پراکندگی روستاها و تعداد زیاد آن ها، 9 روستا (از هر دهستان 3 روستای هدف گردشگری) به عنوان روستای نمونه انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 283 نفر به دست آمد که به 290 نفر ارتقاء داده شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش های آماری هم چون T تک نمونه ای، پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون ناپارامتری دوجمله ای در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی زنان روستاهای منطقه الموت غربی با میانگین 47/3، توانمندسازی اجتماعی با میانگین 42/3 و توانمندسازی زیست محیطی با میانگین 32/3 تأثیر داشته ولی اثرات آن در توانمندسازی روانی زنان روستایی با میانگین 18/3 کمتر می باشد. همچنین زنان روستاهای جوینک، پررود و سفیدآب بیشترین و زنان روستاهای بلکان، کامان و دستجرد سفلی کم ترین تأثیرپذیری را از توسعه اکوتوریسم در منطقه داشته اند. بنابراین با توجه به تأثیر توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی زنان روستایی، ارائه آموزش های اکوتوریستی و گردشگری به صورت دوره ای به آن ها، هم نسل جدید را دعوت به تلاش خواهد کرد و هم نیازهای اکوتوریست ها برای جامعه محلی بهتر شناسایی می شود.
مرور نظام مند پژوهش های توسعه گردشگری هوشمند در نواحی روستایی (سالهای 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف و تبیین چارچوب نظری تدوین الگوی هوشمند سازی گردشگری روستایی، مستلزم بهره مندی از مطالعات انجام شده در این حوزه و سایر مباحث مرتبط می باشد، مرور پژوهش های پیشین نشان دهنده ضعف چارچوب های موجود در تبیین الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی است. هدف این تحقیق، توسعه یک چارچوب جامع برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی با رویکرد مرور نظام مند است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی است، و با رویکرد مرور نظام مند ادبیات مرتبط با مؤلفه های هوشمند سازی روستایی و گردشگری هوشمند در فاصله سال های 2000 تا 2023، با استفاده از 3 کلیدواژه مشخص و استراتژی شفاف و از پیش طراحی شده، از 5 پایگاه های اطلاعاتی، جمع آوری شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی روی 59 مقاله انجام شد. با تحلیل مقاله ها چهار فرایند و 42 مؤلفه برای تدوین چارچوب نظری الگوی گردشگری هوشمند شناسایی شد. مطالعه نشان می دهد، تدوین چارچوب نظری برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند مستلزم شناخت پیش شرط ها و الزامات قبل از اجرا، شناسایی عناصر کلیدی و سازمان های دخیل در حوزه گردشگری هوشمند، توجه به منابع سرزمینی مقاصد و راهبردهای انتخاب مقاصد هدف و در نهایت فرایند اجرای الگوی گردشگری هوشمند خواهد بود که می تواند به پایداری منابع و تحقق گردشگری هدفمند و پایدار کمک شایانی نماید.