فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی ایران در زمان حساس از روند تحول و توسعه روستایی-شهری خود قرار دارند . برای رشد و توسعه آینده مناطق روستایی کشور و تقویت چشم انداز اجتماعی و اقتصادی سریع روستایی، تغییرپذیری روستاهای ایران امری ضروری و لازم است که باید مورد توجه مسئولین و تمام بازیگران و دینفعان توسعه روستایی کشور قرار گیرد. به همین دلیل برای توسعه بیشتر روستاهای کشور لازم است محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی را تدوین نمود. هدف این پژوهش نیز تدوین و ارائه محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی در افق 1414 با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ترکیبی(کمی و کیفی) است. جامعه آماری کارشناسان دانشگاهی و مدیران مرتبط با فرایند روستایی در سطح کشور بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 20 نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات، با توجه به مدل ها و هدف تحقیق از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی و مصاحبه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل ساختاری و نرم افزار میک مک استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که بهبود ظرفیت مقامات محلی برای رفع نیازهای جمعیت رو به افزایش روستایی، هماهنگی سیاست های روستایی و شهری و همسو کردن زمینه های اصلاح استراتژی ها، مدرن سازی مناطق روستایی با استفاده از روستاهای هوشمند، تامین اعتبارات و سیستم های بانکی در مناطق روستایی/ خدمات اعتباری و مالی، تکامل و بهبود بهره وری از همه عناصر تشکیل دهنده زنجیره ارزش کشاورزی و نهایتا افزایش آموزش فراگیر روستایی و مداخله آنها در سرمایه گذاری و برنامه ریزی روستایی مهم ترین سناریوها و استراتژی های توسعه روستایی در ایران هستند. بیان استراتژی ها و و کاربرد آنها می تواند زمینه ای برای اصلاح سیاست ها و استراتژی های تقویت و توسعه چشم انداز روستایی کشور و راهنمایی برای تعیین مسیر آینده مناطق روستایی کشور باشد.
تبیین جایگاه آینده در برنامه ریزی شهری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت پیچیده شهرها و رشد شتابان فناوری به همراه وقوع تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... موجب شده است شهرها مورد آماج شدیدترین تکانه ها قرار گرفته و برنامه ریزان شهری نتوانند همپای این تغییرات به حل چالش ها بپردازند. در این راستا، برنامه ریزی راهبردی به عنوان یکی از مهم ترین رهیافت ها در برنامه ریزی شهری که توجه ویژه ای به آینده دارد، دیگر ضمانت کننده موفقیت در چنین محیطی نمی باشد. بنابراین، لازم است تا جایگاه آینده در ارتباط با فرآیند برنامه ریزی شهری راهبردی تبیین گردد. لذا هدف پژوهش صراحت بخشی به جایگاه آینده در فرآیند برنامه ریزی شهری راهبردی می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش فراترکیب برای دستیابی به هدف مذکور استفاده شده است. 104 منبع فارسی و انگلیسی در ارتباط با پژوهش استخراج شده که از این میان، 26 منبع با استفاده از روش کَسپ، غربال و با بهره گیری از نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری شده اند. در مجموع 108 کد، 13مفهوم و 5 مقوله به دست آمده است. نتایج پژوهش گویای آن است در فرآیند برنامه ریزی شهری راهبردی لازم است به موضوعات، عمیق تر نگریسته شود و با بهره گیری از نگاهی نقادانه لایه های پنهان شهر مانند موضوعات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه قرار گیرند. زیرا که این موضوعات، پیشران و مبنای دستیابی به پیش بینی صحیح از آینده مطلوب هستند. همچنین راهبردها و اقدامات پیشنهادی علاوه بر نوآورانه بودن باید در برگیرنده گونه های مختلفی از آینده های محتمل باشند تا بتوانند دستیابی به آینده مطلوب را، واقع گرایانه تر پی جویی کنند.
ارزیابی وضعیت شاخص های حق به شهر (نمونه موردی: مناطق پنچ گانه شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
125 - 139
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث حق به زندگی شهری و حق خواهی در شهر و یا چنان که هنری لوفور می گوید، حق به شهر مورد توجه قرار گرفته است. با نگاهی اجمالی به وضعیت شهر اردبیل می توان شیوه نظام سرمایه داری و سودطلبی شخصی و کاهش دخالت ارگان های دولتی را به راحتی مشاهده نمود به گونه ای که در بیشتر موارد شهر به حال خود رها شده است و حق به شهر در بحبوحه سود طلبی های شهروندان و ارگان ها به فراموشی سپرده شده است. در این راستا هدف اصلی پژوهش ارزیابی شاخص های حق به شهر در اردبیل و مناطق شهری آن است که جهت جمع آوری داده ها از نظرات شهروندان مناطق (383 نفر) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS، Excel و مدل تصمیم گیری چندمتغیره کوپراس (KOPRAS) استفاده شده است. در همین خصوص نتایج تحقیق و آزمون tتک نمونه ای بیانگر این امر است که میانگین امتیاز شاخص های حق به شهر در شهر اردبیل 99/2 به دست آمده که حد متوسط را نشان می دهد. همچنین براساس مدل کوپراس، مناطق یک، سه، پنج و دو و چهار شهری به ترتیب رتبه های اول تا پنجم شاخص های حق به شهر را در مناطق شهری اردبیل را کسب کرده اند. از نظر سطح بندی نیز، مناطق یک و سه شهری در سطح خوب، مناطق دو و پنج شهری در سطح متوسط و منطقه چهار در سطح ضعیف قرار گرفته اند.
تحلیل رفاه ذهنی کشاورزان در شرایط خشکسالی: مطالعه موردی شهرستان کوهدشت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
248 - 263
حوزههای تخصصی:
بروز خشکسالی های مکرر در نقاط خشک و نیمه خشک روستایی، نه تنها خانوارهای کشاورز را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو می سازد، بلکه رفاه ذهنی آنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو، پژوهشی با هدف تحلیل رفاه ذهنی کشاورزان در شرایط خشکسالی با استفاده از روش پیمایش انجام شد. کشاورزان شهرستان کوهدشت (23600=N) به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و از بین آنها نمونه ای به حجم 379 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. داده ها به کمک پرسشنامه جمع آوری شد که روایی صوری آن توسط گروهی از متخصصان موضوعی تأیید گردید. برای سنجش میزان پایایی پرسشنامه نیز، یک مطالعه راهنما انجام شد و میزان آلفا کرونباخ مقیاس های سنجش در حد قابل قبولی بدست آمد. یافته های پژوهش نشان داد با توجه به این که معیشت بیشتر خانوارها بر پایه کشاورزی استوار است، خشکسالی، رفاه ذهنی کشاورزان را تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس، عواطف مثبت و رضایت از زندگی بالاترین رتبه را در سنجش رفاه ذهنی کشاورزان داشته اند. از سوی دیگر، میان رفاه ذهنی کشاورزان خرده مالک و غیرخرده مالک، دیم کار و آبی کار، سالخورده و غیرسالخورده، کمتر برخوردار و برخوردار تفاوت معنی داری وجود داشت. بنحوی که کشاورزان غیرخرده مالک، آبی کار، مسن و متمول از رفاه ذهنی بیشتری برخوردار بودند. بر اساس یافته های پژوهش، توصیه هایی برای افزایش رفاه ذهنی کشاورزان در مواجهه با خشکسالی ارائه گردید
عوامل مؤثر بر رفتار مصرف غذای ارگانیک در بین دانش آموزان شهر ایرانشهر با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
427 - 440
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک دانش آموزان بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان ایرانشهر تشکیل می دهند که نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که ویژگی های جمعیت شناختی و متغیرهای مستقل نگرش، هنجارذهنی، کنترل رفتاری درک شده و عوامل محیطی و همچنین متغیر وابسته رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شد. پایایی و روایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی و داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی به روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و عوامل محیطی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک داشته و حدود 60 درصد از واریانس رفتار را تبیین نموده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان ایرانشهری از آگاهی و دیدگاه مطلوبی نسبت به مصرف مواد غذایی ارگانیک برخوردارند و در صورت مساعد بودن شرایط، تمایل به مصرف مواد غذایی ارگانیک دارند.
تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یکی از کشورهای درحال توسعه از نظر برخورداری از شاخص های مختلف توسعه دارای عدم تعادل زیادی است. نخستین گام در فرایند برنامه ریزی منطقه ای، شناخت سطوح توسعه مناطق کشور به منظور تشخیص و رفع تنگناها و محدودیت های مناطق می باشد. لذا هدف این پژوهش، تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی استان های ایران می باشد. بر اساس آمار موجود در سال 1397، 84 شاخص در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیربنایی استفاده شد. روش مورداستفاده در این تحقیق مبتنی بر ساخت شاخص ترکیبی است. به این منظور از روش های تحلیل عاملی، تاکسونومی عددی و روش تاپسیس، برای ساخت شاخص ترکیبی توسعه استان ها، روش تحلیل مؤلفه های اصلی برای وزن دهی به شاخص های انفرادی، تحلیل سلسله مراتبی AHP نیز برای وزن دهی به ابعاد چهارگانه استفاده شد. در نهایت برای طبقه بندی سطح توسعه استان ها از قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استفاده شد. بر اساس نتایج وزن دهی ابعاد توسعه، به ترتیب وزن نسبی بعد اقتصادی 0.536، بعد زیربنایی 0.219، بعد اجتماعی 0.162 و بعد فرهنگی 0.083 به دست آمد. نتایج سطح بندی شاخص ترکیبی کل توسعه نشان می دهد الگوی فضایی ایران شامل مناطق توسعه یافته با شاخص ترکیبی بین 0.344-0.95 (شامل 3 استان)، مناطق با سطح متوسط توسعه یافتگی با شاخص ترکیبی بین 0.15-0.34 (شامل 11 استان) و مناطق توسعه نیافته با شاخص ترکیبی بین 0.011-0.15 (شامل 17 استان) می باشد. نتایج تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی نیز مؤید وجود شکاف توسعه بین استان های ایران است. بنابراین لازم است در هرگونه تخصیص بودجه برای برنامه توسعه، استان های کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته موردتوجه برنامه ریزان و متولیان توسعه قرار گیرند.
تحلیل تنش های هیدروپلیتیکی رودخانه هیرمند از طریق بررسی تغییرات کاربری حوضه با روش SVM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب منبع قدرت است و کمبود آن یک موضوع مهم و بسیار استراتژیک است که بر رشد اجتماعی و اقتصادی جوامع تأثیر می گذارد و درنتیجه اقتدار سیاسی آن ها را تهدید می کند. کمبود آب در رودخانه های بین المللی، سبب سیاسی شدن آن و درنتیجه تنش های آبی می شود. یکی از رودخانه های بین المللی که تقسیم آن تنش های هیدروپلیتیکی را در پی داشته است، رودخانه هیرمند است. رودخانه هیرمند که قسمت اعظم آن در خاک افغانستان قرارگرفته است، تأمین کننده اصلی آبِ منطقه سیستان در ایران است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تحلیل هیدروپلیتیک رودخانه هیرمند با بررسی تغییرات کاربری حوضه آبریز رودخانه در سه کلاس آب، پوشش گیاهی و خاک از سال 1986 تا سال 2021 با استفاده از موتور مجازی پردازش تصاویر ماهواره ای (Google Earth Engine) است. نمونه های تعلیمی با روش ماشین بردار پشتیبان (SVM) در 3 کلاس (آب، خاک و پوشش گیاهی) طبقه بندی شده است. در پایان برای اعتبار سنجی داده ها، از ضریب کاپا (بدبینانه ترین حالت) و ضریب اورال (خوش بینانه ترین حالت) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سال هایی که در حوضه رودخانه هیرمند در افغانستان کم آبی، کمبود بارش و خشک سالی حاکم می شود، افغانستان با اقداماتی نظیر احداث سدهای جدید و بستن دریچه سدهای پیشین، بی توجهی به معاهده های دوجانبه و رعایت نکردن حقابه ایران و همچنین رها کردن آب رودخانه به سمت شوره زارهای پایین دست داخلی، شرایط هیدروپلیتیکی حاکم بر رودخانه، به سمت تنش های هیدروپلیتیکی سوق پیدا می کند.
آینده نگاری کارکرد شهرهای کوچک در سیستم شهری ناحیه مرکزی استان فارس تا افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد شهرهای کوچک و تحولات آن تابع عوامل مختلفی است که بایستی در برنامه ریزی شهرهای کوچک مدنظر قرار گیرد و این خود لزوم و اهمیت آینده نگاری کارکرد شهرهای کوچک در نظام سکونتگاهی را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش، آینده نگاری کارکرد شهرهای کوچک در شبکه شهری ناحیه مرکزی استان فارس در افق 1410 است. این پژوهش ضمن شناسایی عوامل کلیدی مؤثر در کارکرد شهرهای کوچک موجود در سیستم شهری ناحیه مرکزی استان فارس، سناریو های محتمل و ممکن را در افق 10 سال آینده این محدوده ترسیم و روند کلی را آینده نگاری می کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش جمع آوری داده ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی، از نظر روش تحقیق تحلیلی و همچنین از نظر زمانی آینده نگر است. با توجه به ماهیت پژوهش از روش های تحلیل ساختاری و سناریونگاری در دو نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد 15 عامل کلیدی در کارکرد شهرهای کوچک موجود در محدوده مورد مطالعه تأثیرگذار است. این ۱۵ عامل براساس تحلیل سناریونگاری به 45 آینده محتمل می انجامند. پس از تحلیل وضعیت های احتمالی 12 سناریو با بالاترین سازگاری استخراج شد که در بین آن ها وضعیت آینده کارکرد شهرهای کوچک در سیستم شهری ناحیه مرکزی استان فارس در اکثر سناریو ها بیشتر ادامه دهنده شرایط فعلی با روندی مطلوب است.
ارزیابی پتانسیل های ژئومورفولوژی و ژئوتوریستی شهرستان آستارا با استفاده ازمدل های هادزیک و فیولت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
768 - 785
حوزههای تخصصی:
ارتباط بشر ساخت با طبیعت، ژئوتوریسم را می سازد در ژئوتوریسم پدیده های ژئومورفولوژیک غلبه بیش تری نسبت به سایر پدیده های زمین شناسی دارد. مخاطبان نه تنها متخصصان وکارشناسان ژئومورفولوژی و زمین شناسی، بلکه گردشگران عادی و علاقه مندان به طبیعت هم هستند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و تحلیل پتانسیل های مقصدهای ژئومولوژیکی و توریستی شهرستان آستارا ( مطالعه موردی: گردنه حیران، آبشار لاتون، تالاب استیل) می باشد. روش انجام پژوهش روش هادزیک و فیولت است که در مدل هادزیک ارزش و اهمیت هر مکان ژئوتوریستی بررسی و هم چنین در این روش به وسیله شاخص های ارزش علمی و ارزش های مازاد آن مکان ژئوتوریستی برآورد می گردد. روش انجام کار در مدل فیولت بر اساس نرخ مدیریتی و گردشگری و دامنه ارزشی آنها مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصله از مدل هادزیک نشان داد بر اساس نتایج ارزش علمی مازاد و آسیب پذیری از نظر کارشناسان و بازدیدکنندگان منطقه ژئوتوریستی گردنه حیران،آبشار لاتون و تالاب استیل به ترتیب مقادیر (36/22) (29/48) و(51/69) به خود اختصاص دادند بر این اساس منطقه ژئوتوریستی گردنه گردنه حیران نسبت به دو منطقه دیگر توانمندی بالا و نسبتاً خوبی دارد نتایج مدل فیولت نیز نشان داد بر اساس شاخص های مورد مطالعه مناطق ژئوتوریستی گردنه حیران بیشترین امتیاز و منطقه آبشارلاتون در رتبه دوم و منطقه تالاب استیل در رتبه سوم از نظر توانمندی ژئوتوریستی قرار گرفتند. بنابراین نتیجه گیری می شود منطقه ژئوتوریستی گردنه حیران از نظر توانمندی ژئو توریستی نسبت به مناطق مورد مطالعه قدرت جذب بیشتری در جهت توسعه ژئو توریسم را به خود اختصاص داده است هم چنین پیشنهاد می شود در مطالعات آتی برای شناساندن مناطق بکر ژئوتوریستی مطالعات بر مبنای مطالعات و گردشگری آنلاین می باشد.
Climate change and the possibility of environmental terrorism in Iran
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
124 - 144
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to investigate the possibility of environmental terrorism due to the impact of the consequences of climate change in Iran. Therefore, an attempt is made to answer the question of whether the consequences of climate change in Iran, while creating security challenges, can create the conditions for conflict over resources that are the background. The analytical -descriptive method and the latest data from Iran's research centers are used too for ans the question about The emergence of environmental terrorism,? To answer this question, the impact of climate change on the watersheds of the country as a pole of agricultural production is investigated first. And it is expected that due to the increase in temperature and frequent droughts and as a result the reduction of food production efficiency in the most important watersheds of Iran, along with the increase of conflicts over natural resources, double pressure on scarce resources and biological facilities as an efficient weapon appear. It can serve the extralegal activities of divergent forces from the central government and lead to the emergence of institutions and groups with radical ideologies or strategies.
واکاوی نقش گردشگری در توسعه پایدار روستایی (مورد مطالعه: روستای محمودآباد، شهرستان خدابنده، استان زنجان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
108 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پایدار گردشگری به عنوان موتور محرک توسعه و عاملی جهت بهبود کیفیت زندگی جوامع در حال توسعه تلقی می شود. گردشگری روستایی شکلی از فعالیت اقتصادی است که پیرامون شهرها و نقاط دارای شکل و بافت روستایی، انجام می گیرد و در بردارنده آثار مثبت و منفی برای روستا، انسان و طبیعت می باشد. این مطالعه که با روش کتابخانه ای پرداخته شده است، به بررسی پتانسیل ها و جذابیت های(گردشگری) روستای محمودآباد شهرستان خدابنده و اثرات آن بر توسعه ی پایدار روستایی پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان گر نقش موثر گردشگری در اقتصاد محلی و همچنین در ایجاد اشتغال، درآمد، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم و نیز حفاظت از محیط زیست در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستای محمودآباد و نیز ضعف و بی ثباتی در مدیریت، ضعف تبلیغات و ناهماهنگی سازمان ها، ناآشنا بودن با فعالیت در زمینه گردشگری و بروز خشکسالی های اخیر، از علل اصلی توسعه نیافتگی و محدودیت های روستای محمودآباد از لحاظ گردشگری نسبت به سایر نقاط می باشد.
ارزیابی اثرات گردشگری پایدار بر کاهش فقر روستایی (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری از بخش های مهم در فعالیت های اقتصادی به شمار می رود و همواره از دیدگاه های گوناگون مورد توجه قرار می گیرد. اهمیت رو به رشد صنعت گردشگری در کشورهای در حال توسعه بیشتر مرتبط با نقشی است که این صنعت می تواند در دستیابی به اهداف توسعه هزاره سوم به خصوص در ایجاد فرصت های شغلی، کاهش فقر و توجه به پایداری محیط زیست ایجاد کند. همچنین گردشگری با ایجاد درآمد و رشد اقتصادی می تواند منجر به بهبود سطح زندگی و کاهش فقر در ابعاد مختلف شود. در تحقیق حاضر به الگو سازی اثرات گردشگری پایدار در کاهش فقر خانوارهای روستایی پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و ماهیت توصیفی- تحلیلی است که در سال 1398 انجام شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) و روش تجزیه و تحلیل به صورت کمی، آمار توصیفی (میانگین، توزیع فراوانی و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون tدوگروهی، تحلیل تشخیصی و رگرسیون لجستیک) است. برای محاسبه میزان فقر از روش استاندارد کالری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، خانوارهای ده روستای هدف گردشگری شهرستان اردل است. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد 310 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد، 7/31 درصد خانوارها دچار فقر و 3/68 درصد نیز در فقر نبوده اند. ضرایب استاندارد شده تابع تشخیصی کانونی و ضرایب ماتریس ساختار نشان دادند به ترتیب ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بیشترین نقش را در تمییز خانوارهای فقیر و غیر فقیر ایفا می کنند.
تبیین عوامل مؤثر بر خلق شهر شاد با رویکرد معادلات ساختاری (مطالعه موردی: شهر بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرشاد، شهری زنده و پویاست که روابط اجتماعی را تسهیل می نماید و با افزایش مشارکت مردمی باعث ایجاد محیطی سرزنده و باکیفیت زندگی بالا می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر خلق شهر شادی در محیط های شهری و به ویژه در شهر بهبهان می باشد. در ابتدا با بررسی پیشینه پژوهش و مطالعات انجام شده و همچنین با توجه به جمع بندی نظریات مختلف و تجارب بررسی شده شاخص های اساسی درزمینه خلق شهر شاد مورد شناسایی قرارگرفته و این شاخص ها با استفاده از روش دلفی و با نظر متخصصان در حوزه جغرافیا و برنامه ریزی شهری آشنا به شهر بهبهان (25 نفر) در دو مرحله اصلاح شده و در غالب مدل کلی تنظیم شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد عوامل اساسی در خلق شهر شاد در بهبهان شامل شاخص های فضایی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیباشناختی، زیست محیطی و فرهنگی می باشند. همچنین در ادامه، این مدل با استفاده از فرایند تحلیل عاملی در نرم افزار Smart PLS در شهر بهبهان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتایج نشان داد بین هریک از شاخص های پژوهش و شادی ارتباط معناداری برقرار است. نتایج این تحقیق با یافته های اورکی و سماواتی همسو بوده است. در بین معیارهای مورد بررسی شاخص فضایی، کالبدی و زیست محیطی به دلیل ضریب مسیر بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند. نوآوری تحقیق حاضر از آن جهت است که تاکنون تحقیقی در این موضوع در شهر بهبهان با مطالعه شاخص های متعدد و ارتباط آنها با شادی کودکان صورت نگرفته است.
بررسی اثرات پراکنده رویی شهری بر توزیع کربن با استفاده از مدل AHP-TOPSIS و MGWR
منبع:
کولوژی انسانی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
260 - 277
حوزههای تخصصی:
پراکنده رویی شهری ، یک نگرانی فشرده برای توسعه پایدار شهری، چالش های قابل توجهی را برای کاهش ردپای کربن در محیط های شهری ایجاد می کند. این مطالعه به پویایی های پیچیده پراکنده رویی شهری در شهر ارومیه می پردازد و تبعات آن بر انتشار کربن شهر را بررسی می کند. این پژوهش هدف پر کردن یک شکاف دانش حیاتی را دارد؛ از طریق تحلیل عوامل فضایی تعیین کننده پایداری زیست محیطی و ارائه بینش هایی درباره رابطه بین الگوهای پراکنده رویی شهری و شاخص های شهر کم کربن. با بهره گیری از یک چارچوب روش شناختی جامع، این مطالعه تحلیل توصیفی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، تکنیک ترجیح سفارش بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) و رگرسیون جغرافیایی وزنی چندمقیاسه (MGWR) را ترکیب می کند. داده های سرشماری جمعیت و مسکن 1395 و داده های GIS طرح تفصیلی شهر ارومیه، پایه ای برای بررسی توزیع جمعیت، الگوهای کاربری اراضی و شاخص های انتشار کربن در میان محله های شهر را فراهم می کنند. این رویکرد، بررسی دقیق توزیع فضایی پراکنده رویی شهری و تبعات زیست محیطی آن را با تمرکز ویژه بر نقش شکل شهری و تراکم در شکل دادن به روندهای انتشار کربن، تسهیل می کند. یافته ها، طیف متنوعی از تراکم های شهری و الگوهای کاربری اراضی را در سراسر ارومیه آشکار می سازد. این پژوهش نقش حیاتی تراکم خالص و ناخالص جمعیت را به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر ردپای کربن شهری برجسته می سازد. کاربرد مدل های AHP و TOPSIS، درجات متفاوت پراکنده رویی شهری را شناسایی می کند که چالش های زیست محیطی ناشی از گسترش حومه ای را خاطرنشان می سازد. علاوه بر این، بینش های حاصل از مدل MGWR تأثیر قابل توجه شکل شهری بر پایداری زیست محیطی را برجسته می کند و رابطه فضایی میان پراکنده رویی شهری و انتشار کربن را تأیید می نماید. در نتیجه، این مطالعه تأیید می کند که پراکنده رویی شهری تأثیر قابل توجهی بر شاخص های شهر کم کربن در ارومیه دارد و نشان می دهد که مناطق شهری پرتراکم ممکن است راه حل های بالقوه ای برای کاهش انتشار کربن ارائه دهند. این یافته ها، لزوم برنامه ریزی شهری و سیاستگذاری راهبردی را که بر تراکم و دسترسی برای ارتقای پایداری زیست محیطی تأکید می کنند، خاطرنشان می سازد. این مطالعه برای تحقیقات مستمر در مورد تعامل پویای شکل شهری و انتشار کربن استدلال می کند و رویکرد یکپارچه ای را برای توسعه شهری که اهداف رشد کم کربن را پشتیبانی می کند، پیشنهاد می دهد. تحقیقات آینده باید دامنه متغیرها را گسترش دهد و از روش های تحلیلی متنوع برای غنی سازی درک ما از تأثیرات پیچیده پراکنده رویی شهری استفاده کند.
تحلیل رابطه نمادهای فرهنگی و اصالت برند مقصد گردشگری با رفاه ذهنی گردشگران روستایی استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن اخیر گردشگری به علت ایجاد درآمد، اشتغال زایی، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساخت کشورها به عنوان یک صنعت موردتوجه قرار گرفته است. بنابراین امروزه دولت ها در پی آن هستند با برنامه ریزی صحیح و حساب شده توریسم و گردشگری را در کشورشان گسترش دهند. گردشگری انواع متعددی دارد که یکی از محبوب ترین آن، گردشگری روستایی است. اهمیت و محبوبیت این نوع گردشگری تا آنجاست که بسیاری از متخصصان حوزه گردشگری معتقدند روستاها در آینده به یکی از مهم ترین مقاصد گردشگران تبدیل خواهند شد. لذا هدف از این پژوهش بررسی رابطه نمادهای فرهنگی و اصالت برند مقصد گردشگری با رفاه ذهنی گردشگران روستایی باتوجه به نقش میانجی درگیری فرهنگی بوده است. روش بکارگرفته شده در این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. همچنین به دلیل اینکه رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته و متغیرهای میانجی مورد مطالعه قرار گرفته اند، از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق مراجعه کنندگان به اقامت های بوم گردی در استان گلستان و روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید. نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و رفاه ذهنی لذت جویانه گردشگران روستایی می باشد. نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری تأثیر مثبت دارد. رفاه ذهنی اخلاقی گردشگران روستایی بر رفاه ذهنی لذت جویانه گردشگران تأثیر مثبت دارد. همچنین اصالت مقصد گردشگری در تأثیر نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و لذت جویانه گردشگران روستایی نقش میانجی مثبت داشته است. همچنین درگیری فرهنگی پایدار در تأثیر نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری نقش میانجی مثبت دارد.
شناسایی مؤلفه ها و شاخص های شهرسازی خانواده مبنا در محله های اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
90 - 115
حوزههای تخصصی:
مقدمه از مهم ترین مسائل پیش روی محله های جدید با الگوهای شهرک مسکونی، آپارتمان، برج های مسکونی، بلوک های مسکونی، مجتمع های مسکونی مخاطرات اجتماعی فرهنگی، از دست رفتن مطلوبیت کارکرد محله [1]، از بین رفتن سلسله مراتب و محرمیت، دور شدن خدمات محله ای، بی توجهی به مقیاس انسانی و عدم رعایت مدول و پیمون عرصه ها، کاهش فضای مناسب در مرکز محله برای گذران اوقات فراغت خانواده ، کاهش تعاملات اجتماعی [2] است.از طرفی، ظهور روزافزون رویکردهای جدید در زمینه شهرسازی، هر بار با تمرکز بر قشر خاصی از جامعه ارائه می شود، مانند شهر دوست دار کودک، شهر دوست دار سالمند، شهر دوست دار زنان، شهر دوست دار معلولان و موارد مانند آن، بیانگر این است که تقاضای جامعه برای حل مسائل موجود، با رویکردهای قبلی به درستی پاسخ داده نمی شود. و جامعه نیاز به رویکردی جدید دارد که با در نظر داشتن واحد اجتماعی «خانواده» به طور یکپارچه و همه جانبه به جامعه بنگرد و نیازهای تک تک افراد را پاسخ بدهد. این مفهوم با بنیان های فکری جامعه ایرانی اسلامی منطبق و ملموس تر است. همچنین، خانواده، طیفی از گروه های مختلف سنی و جنسی را دربرمی گیرد و به کار بردن چنین رویکردی، نیازها و تمایلات همه این طیف را مد نظر قرار خواهد داد. یکی از اولین گام ها برای تبیین یک مدل نظری و معرفی یک رویکرد جدید، یافتن مؤلفه ها و شاخص های مربوط به آن است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، یافتن مؤلفه ها و شاخص های شهرسازی خانواده مبنا در محله های ایرانی اسلامی است. لذا پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که مؤلفه ها و شاخص های شهرسازی خانواده مبنا در محله های ایرانی اسلامی کدام اند؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر روش، تحلیل محتوای کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، تمام متون مرتبط هستند. نوع پژوهش از حیث هدف، بنیادی و توسعه ای است. در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش های اسنادی (کتابخانه ای) استفاده شده است. به این صورت که برای بیان مفاهیم نظری و تبیین مؤلفه ها و شاخص های پژوهش در زمینه «سیر تحول خانواده در فرهنگ ایرانی»، «خانواده از منظر اسلام»، «روابط چهارگانه انسان در عرفان»، «محله اسلامی ایرانی»، «نیازهای خانواده مسلمان در محله های اسلامی ایرانی» بر اساس روابط چهارگانه انسان در عرفان و همچنین پیشینه تحقیق، از روش اسنادی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، با توجه به اینکه اطلاعات به دست آمده کیفی هستند، به کمک تفکر و تعقل و منطق به تجزیه و تحلیل آن ها و مدل سازی پرداخته شده است. یافته هاخانواده مسلمان ایرانی دارای شاخص های ویژه ای است، لذا نیازها و الزامات خاصی را می طلبد. الزاماتی که باید در فرایند مدیریت، برنامه ریزی و طراحی شهری مورد توجه قرار گیرد و تأمین شود. از آنجا که الگوهای رایج جدید شهرسازی غالباً الگوهایی هستند که از کشورهای غربی و فرهنگ های غیرمسلمان وارد کشور شده اند و مورد استفاده قرار می گیرند، لذا متناسب با الگوی خانواده غربی غیرمسلمان هستند و در پاسخ به کارکردها و نیازهای آنان ایجاد شده اند. لذا نه تنها پاسخی برای کارکردها و نیازهای خانواده مسلمان ایرانی ندارند، بلکه اثرات مخربی نیز بر سبک زندگی و کارکردهای آن تحمیل کرده اند. به عنوان نمونه، می توان به نیازهای اجتماعی خانواده مسلمان ایرانی اشاره کرد، که در مبانی اسلامی از آن با عنوان صله ارحام یاد می شود. پاسخ دادن به این نیاز در مسکن های امروزی که فقط اهداف اقتصادی در ایجاد آن نقش دارند و متناسب با سبک زندگی خانواده مسلمان ایرانی نیستند، دشوار و در مواردی غیرممکن است. در فرایند تبیین مفهوم شهر ایرانی اسلامی، ملاحظه شد که تعاریف، مبتنی بر جامعه شناختی فردمحور است. تعریف سرانه کاربری ها بر اساس هر فرد در نظام برنامه ریزی شهری غربی که در کشور ما نیز مورد استفاده قرار می گیرد، نشان از تأثیر نگاه فردمحور دیدگاه های جامعه شناختی بر شهرسازی دارد؛ نگاهی که فرد را مبنای اختصاص کاربری و فضا قرار می دهد. از طرفی در مدل «ابعاد شهرسازی در محله های اسلامی ایرانی»، فقط در بُعد اجتماعی فرهنگی، آن هم فقط با شاخص بُعد خانوار، سعی دارد تا حدودی به مفهوم خانواده توجه کند، در حالی که خانوار یک مفهوم جمعیت شناختى است و خانواده مفهومى است جامعه شناختی. بنابراین برای تبدیل شدن به مدل «ابعاد شهرسازی خانواده مبنا در محله های اسلامی ایرانی»، نیاز به تغییری دارد تا نهاد خانواده نیز در آن لحاظ شود. در مدل مفهومی پژوهش به دلیل اهمیت و تأثیرگذار بودن قوانین دین اسلام بر تمام مؤلفه های شهر و همچنین خانواده، مؤلفه های پژوهش که قوانین اسلام را در چهار دسته تقسیم می کنند، در مدل مفهومی به عنوان چهار وجه اصلی مدل قرار دارند و مفاهیم مرتبط با هریک از آن ها در لایه اول مدل قرار می گیرند. در لایه بعدی، ترجمان این مفاهیم در محله اسلامی ایرانی قرار گرفته و در لایه آخر نیز الزامات و ملاحظات خانواده مسلمان ایرانی بر آن اعمال شده است که درنهایت به محله اسلامی ایرانی شکل می دهند.
نتیجه گیریمفهوم خانواده مسلمان ایرانی، با اثرپذیری از فرهنگ، ارز ش ها و مبانی اسلامی، الگو و سبک متفاوتی از زندگی را دارد که الزامات خاص خود را می طلبد. الزاماتی که بر ابعاد گوناگون اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی فضایی، کاربری و دسترسی شهر و محله اثر مستقیم دارد و الگویی منحصربه فرد را می طلبد. بنابراین در جدولی رابطه بین مؤلفه های چهارگانه پژوهش با ابعاد شهرسازی در محله های اسلامی ایرانی ارائه می شود و راهبردهای پیشنهادی در هر یک از این ابعاد، به تفکیک مؤلفه های چهارگانه پژوهش تبیین می شود. نمونه هایی از آن به طور مختصر عبارت اند از: نزدیکی محل اشتغال و زندگی. آموزش های شغلی کودکان در محله با پارک مشاغل کودک و مانند آن. عملکردهای محله مناسب رشد شخصیتی، دینی و اخلاقی خانواده مخصوصاً کودکان. فضای مناسب فراغتی کوتاه مدت در خانه. فضاهای مناسب گذران اوقات فراغت خانواده در محله. محیط مناسب ورزش در خانه. فضای مناسب ورزش خانواده در محله. محیط آرامش بخشِ خانه. محیط خانه مناسب انس الفت خانواده. فضای مناسب خلوت و تفکر در خانه و موارد مانند آن.
تبیین نقش اقوام در گسترش کالبدی- فضایی شهرهای چند قومیتی (نمونه موردی : شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها به دلایلی چون رشد سریع جمعیت، مهاجرت اقوام با فرهنگ های متفاوت، عدم وجود برنامه و مدیریت کارآمد با مشکلاتی مانند ساختار کالبدی-فضایی ناهماهنگ و عدم وجود هویت شهری روبه رو شده اند. شهر دوگنبدان با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقتصادی که دارا می باشد به عنوان یکی از شهرهای مهم نفتی و مهاجرپذیر است که وجود اقوام مختلف از جمله ترک، لر، کرد و غیره در ساختار شهر از لحاظ ابعاد کالبدی-فضایی ، اقتصادی و اجتماعی چندگانگی به وجود آورده است. در همین راستا، در این پژوهش، هدف اصلی تبیین نقش اقوام در گسترش کالبدی-فضایی شهرها چند قومیتی(شهر دوگنبدان) است. این مقاله به لحاظ روش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف و ماهیت توسعه ای-کاربردی می باشد. برای شناسایی میزان تأثیرگذاری مؤلفه های تأثیرگذار بر ساختار کالبدی-فضایی یکپارچه شهر دوگنبدان از نرم افزار Spss و روش تحلیل عاملی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در شکل گیری الگوی کنونی توسعه شهر دوگنبدان داشته اند. بررسی علل این توسعه ناموزون شهر و تأثیر پذیرفته از مهاجرت اقوام نشان دهنده آن است که شهر دوگنبدان در ۱۵ سال اخیر شاهد ناپایداری الگوی توسعه شهر بوده است و هم چنین، عوامل استخراج شده به ترتیب عامل شهر پاک و قابل زیست، شهری قوم محور، شهری اجتماع محور، شهری کالبد محور و در نهایت شهری اقتصاد محور از لحاظ محتوایی و طبق مرور متون نظری ارتباط نزدیکی با محدوده مطالعاتی دارند، نام گذاری شده است و در پیدایش و تکوین محلات شهر دوگنبدان اثرگذاری بیشتری داشته است.
توسعه گلخانه های هوشمند: راهبردی برای کشاورزی پایدار در استان اصفهان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
213 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارائه برنامه ی راهبردی در راستای توسعه ی گلخانه های هوشمند در استان اصفهان با استفاده از روش کیفی تحلیل SWOT می باشد. در این مقاله راهکارهای توسعه گلخانه های هوشمند مبتنی بر استفاده حداکثری از نقاط قوت با تکیه بر فرصت ها، غلبه بر نقاط ضعف با بهره برداری از فرصت ها، استفاده از نقاط قوت برای کاهش تهدیدات و به حداقل رساندن نقاط ضعف با اجتناب از تهدیدات ارائه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توسعه گلخانه های هوشمند در استان اصفهان ضمن کاهش مصرف آب و اثرات زیست محیطی می تواند کیفیت و سودآوری محصول را افزایش دهد. از سوی دیگر توسعه گلخانه های هوشمند در این استان نیازمند غلبه بر محدودیت هایی مانند هزینه بالای سرمایه گذاری اولیه، پیچیدگی فنی، نیاز به نگهداری و وابستگی به عوامل خارجی است. همچنین نتایج نشان می دهد که توسعه گلخانه های هوشمند در استان اصفهان می تواند از برخی عوامل خارجی مطلوب مانند افزایش تقاضا و پایین بودن قیمت محصولات گلخانه ای نسبت به بازار جهانی استفاده کند. برخی از عوامل خارجی نامطلوب نیز همچون تحریم ها، مقاومت اجتماعی در پذیرش نوآوری و نوسانات بازار بر این فرآیند تاثیرگذار هستند. این مقاله پیشنهاداتی را برای سیاست گذاری تحقیقات آتی و رسیدگی به علت برخی شکاف ها، محدودیت ها و چالش ها در حمایت از هوشمندسازی گلخانه ها در استان اصفهان ارائه می کند.
بررسی تأثیر استقرار شهرک صنعتی بر توسعه روستاها (مورد مطالعه: شهرک صنعتی عشق آباد شهرستان ری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
468 - 483
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های اساسی دولت ایران در برنامه توسعه روستایی و کاهش نابرابری های میان شهر و روستا، استقرار صنعت در روستاها در قالب ایجاد شهر ک های صنعتی است. اما نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که این شهرک ها همواره الگوی موفق صنعتی سازی روستایی نبوده اند. بدین جهت و با توجه به شکاف ایجادشده میان انتظارات و شرایط موجود شهرک صنعتی موزاییک سازان (عشق آباد) که در بخش قلعه نو شهرستان ری استقرار یافته، با روش کیفی به بررسی پرداخته شد. ازآنجاکه روش تحلیل مضمونی (تماتیک) برای انجام این تحقیق مناسب در نظر گرفته شد، 27 فرد در معرض اطلاع، با استفاده از نمونه گیری نظری و بر اساس اشباع داده ها انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای این موضوع اولین مورد طبق مقاصد نظری (مطلع کلیدی) انتخاب شده و موارد بعدی طبق نمونه گیری گلوله برفی افزوده شدند. طبق نتایج تأثیرات مثبت این شهرک بر روند اقتصادی زندگی ساکنین همچون افزایش سطح اشتغال، افزایش قیمت زمین ها کاملاً مشهود است. اما نتایجی همچون، ایجاد عناصر و مظاهر شهری در بستر روستاها، عدم رشد سرانه ها، ورود مهاجران اتباع، کاهش سطح اعتماد، مشکلات زیست محیطی همچون آلودگی آب وهوا، برداشت های غیرمجاز از منابع آبی سرریز شدن فاضلاب خام از شهرک صنعتی به حاشیه مزارع نیز از مشکلات ایجاد شده است. عدم بیمه کارگران، عدم ایجاد قابلیت های شغلی در ساکنین وعدم توجه به خواسته های ساکنین سبب ایجاد فرصتی فرمایشی و از بالا به پایین شه است. اما شاید از رونق افتادن کار کشاورزی و دامداری در این منطقه که روزی یکی از قطب های کشاورزی و دامپروری استان تهران بوده؛ مهم ترین آثار و پیامد این موضوع بوده است.
ارائه مدل کسب و کار GHORBANI در بنگاه های خرد به منظور توانمندسازی جوامع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
310 - 325
حوزههای تخصصی:
اگر کسب وکارها در جوامع محلی بخواهند موفق باشند، باید مدل های کسب وکار کارآمدی را ایجاد کنند چراکه این تنها راه بقای آن ها در بازار متلاطم امروزی است. مدل کسب وکار پارادایمی است که ازطریق آن سازمان ها باید فرایندهای کسب وکار را به صورتی سامان دهند تا بتوانند ارزش آفرینی کرده، درآمدزایی کنند و کسب وکار را به سمت پایداری و بقا سوق دهند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر این است که عوامل موجود در کسب وکارهای کوچک شناسایی شوند، به صاحبان کسب وکارها در استفاده از استراتژی های بهینه جهت بهبود عملیات کسب وکار و ارتقای عملکرد کسب وکارشان کمک شود و درنهایت یک مدل کسب وکار جدید برای کسب وکارهای کوچک (GHORBANI Business Model) ارائه شود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، داده های 35 نفر از اعضای هیئت مدیره صندوق های توسعه روستایی در شهرستان قلعه گنج از توابع استان کرمان گردآوری شد و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ سپس با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، مدل کسب وکارهای کوچک طراحی شد. یافته های این تحقیق کیفی نشان می دهند که مؤلفه های مدل کسب وکارهای کوچک شامل محصولات تحت ضمانت دولت (G)، سرمایه انسانی (H)، سازمان ها و روش ها (O)، روش های ایجاد درآمد (R)، بانک وام دهنده (B)، فعالیت ها (A)، هزینه های خالص (N)، و مشتریان داخلی (I) است.