فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
183 - 201
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود نابرابری های جنسیتی که عمدتاً در بسیاری از جوامع علیه زنان دیده می شود، بحث توانمندسازی آن ها در سال های اخیر اهمیت خاصی یافته است که در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد، لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر توسعه اکوتوریسم بر توانمندسازی زنان روستایی منطقه الموت غربی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را زنان روستایی بخش الموت غربی قزوین تشکیل دادند که با توجه به پراکندگی روستاها و تعداد زیاد آن ها، 9 روستا (از هر دهستان 3 روستای هدف گردشگری) به عنوان روستای نمونه انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 283 نفر به دست آمد که به 290 نفر ارتقاء داده شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش های آماری هم چون T تک نمونه ای، پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون ناپارامتری دوجمله ای در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی زنان روستاهای منطقه الموت غربی با میانگین 47/3، توانمندسازی اجتماعی با میانگین 42/3 و توانمندسازی زیست محیطی با میانگین 32/3 تأثیر داشته ولی اثرات آن در توانمندسازی روانی زنان روستایی با میانگین 18/3 کمتر می باشد. همچنین زنان روستاهای جوینک، پررود و سفیدآب بیشترین و زنان روستاهای بلکان، کامان و دستجرد سفلی کم ترین تأثیرپذیری را از توسعه اکوتوریسم در منطقه داشته اند. بنابراین با توجه به تأثیر توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی زنان روستایی، ارائه آموزش های اکوتوریستی و گردشگری به صورت دوره ای به آن ها، هم نسل جدید را دعوت به تلاش خواهد کرد و هم نیازهای اکوتوریست ها برای جامعه محلی بهتر شناسایی می شود.
تحلیل توزیع و الگوی فضایی سالمندان با تأکید بر شهر دوست دار سالمند، مطالعه موردی: شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت در شهرهای جهان به ویژه در کشورهای درحال توسعه به عنوان پدیده مشهود و غالب عصر جدید شناخته می شود. این در حالی است که چنین رشد جمعیتی در دهه های بعد و در صورت کاهش روند تجدید نسل، منجر به سالخوردگی جمعیت می گردد. این تغییرات جمعیتی، سازمان جهانی بهداشت را بر آن داشت تا مفاهیم «سالمندی فعال» و «شهر دوستدار سالمند» را معرفی کند؛ مفاهیمی که امروزه به طور گسترده در برنامه ریزی شهری موردتوجه قرارگرفته اند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی جمعیت سالخوردگان در شهر قم انجام شده است. ضرورت انجام این تحقیق از آنجا ناشی می شود که با افزایش جمعیت سالمندان، نیاز به برنامه ریزی های شهری دقیق تر و مناسب تر برای این گروه سنی بیش ازپیش احساس می شود. عدم توجه به توزیع فضایی و نیازهای خاص سالمندان می تواند منجر به نابرابری های اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی این افراد شود. در این پژوهش، با استفاده از داده های عینی و بهره گیری از ظرفیت های نرم افزاری و مدل های تحلیل فضایی، نقشه های لکه های داغ و سرد برای بازه های زمانی 1390 و 1395 تهیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دهنده تغییرات معنادار در الگوی فضایی توزیع جمعیت سالخوردگان در قم بوده است. این تغییرات هم از نظر کمی و هم کیفی، بر اهمیت اجرای سیاست های شهر دوستدار سالمند مطابق با توصیه های سازمان جهانی بهداشت تأکید دارد و نیازمند توجه ویژه برنامه ریزان شهری است.
سنجش تاب آوری کالبدی مناطق درون شهری در برابر مخاطرات محیطی با رویکرد شهر بیوفیلیک (مورد مطالعه: منطقه یک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طراحی بیوفیلیک در بین برنامه ریزان شهری جهت حفظ طبیعت و المان های طبیعی در فضاهای شهری رایج شده است. این مفهوم در اصل یک شهر متنوع زیستی است مملو از فضاهای سبز و جایی که شهروندان در جریان معمولی زندگی کار و فراغت، زندگی گیاهی بسیار متنوعی را به چشم می بینند. منطقه یک تهران معمولاً آب وهوای خنک و سردی را نسبت به دیگر نقاط تهران دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر را شهروندان منطقه یک تهران تشکیل داده که با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، حجم نمونه 384 نفر محاسبه شده است. ﻫﺪف اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، سنجش تاب آوری کالبدی مناطق درون شهری در برابر مخاطرات محیطی با رویکرد شهر بیوفیلیک در منطقه یک تهران است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. اعتبار پرسشنامه ها نیز توسط خبرگان در حیطه برنامه ریزی شهری مورد تائید قرار گرفته است. در بررسی پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که در این پژوهش برابر با مقدار 0/841 است. اطلاعات به دست آمده از مطالعات میدانی با استفاده از Spss مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که در بین شاخص های تاب آوری کالبدی، شاخص پایداری زیست محیطی و در بین شاخص های شهر بیوفیلیک، شاخص نهادها و حکومت دارای اهمیت و ضریب بالایی هستند؛ بنابراین ضرورت توجه به این شاخص ها با در نظر گرفتن میزان اهمیت آن ها برای تحقق پذیری و ارتقاء تاب آوری کالبدی در راستای شهرسازی بیوفیلیک ضروری است.
فضاهای محیطی و جغرافیایی و تاثیر آن بر جرایم سایبری با تاکید بر تروریسم علیه دولت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلّى جغرافى دانان با تکیه بر نظریه قدیمى تأثیر اقلیم گفته اند که خطوط اساسى کشورها از داده هاى طبیعى است(جبر جغرافیائى) در مکتب جغرافیایى واقعیات حیات اجتماعى به اتکاء تأثیر عوامل جغرافیایى تبیین مى شود. آنچه مسلم است، تأثیر جغرافیا است بر فرد و جامعه. این تأثیر گاه مستقیم است و گاه غیرمستقیم. به میزان رشد فرد انسانى و پیشرفت تمدنى جامعه، رهایى از جبر جغرافیایى در حد خود انجام مى پذیرد.همان گونه که این رشد تسلط عوامل دیگر چون عامل اقتصادى، نژادى و محیطى را مى توان محدود کند. اکنون عامل جغرافیایى مى تواند به عنوان عامل تسریع کننده یا کندکننده، اشکال مختلف را شکل دهد؛ امّا همیشه درجاتى از امکانات گسترده و تنوع وسیعى از انتخاب وجود دارد، گرچه آنچه انتخاب مى شود نیز خود ناشى از اختیار مطلق انسان نیست. در دنیای امروز ساختار اقتصادی و خدمات رسانی بسیاری از کشورها مبتنی بر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی است، از این رو می توان گفت که تروریسم سایبری خطرناک تر از تروریسم سنتی است. گروه های مخالف جمهوری اسلامی ایران نیز از این ابزار در فضاهای محیطی جغرافیایی مختلف برای ضربه زدن به منافع ملی کشور استفاده می کنند. در پژوهش پیش رو از طریق روش مطالعه کتابخانه ای به بررسی تاثیر فضاهای جغرافیایی بر فضای تروریسم سایبری علیه دولت ایران پرداخته شده است.
آینده نگاری مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 109
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اساسی توسعه، کاهش نابرابری است و پیش نیاز هرگونه اقدام جهت کاهش نابرابری، شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر توسعه است. استان یزد استانی با نابرابری فضایی می باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر آینده نگاری مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد بود. این پژوهش مطالعه ای پیمایشی توصیفی-تحلیلی بود. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن به ترتیب از طریق اعتبار محتوایی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جامعه آماری شامل 280 نفر از مدیران ارشد و اجرایی مرتبط با امور توسعه استان، نخبگان کسب و کار، کارآفرینان و کارفرمایان آگاه به مسائل توسعه استان و دانشجویان و دانش آموختگان رشته های توسعه بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 163 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد بین وضعیت موجود و مطلوب مؤلفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد تفاوت معناداری وجود دارد. بیشترین و کمترین این شکاف به ترتیب در مؤلفه های علمی و فناوری و مؤلفه اجتماعی بوده است. رتبه بندی مؤلفه های مختلف اثرگذار بر توسعه استان یزد گویای آن بود که مهم ترین مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فناوری، اداری و مدیریتی اثرگذار بر توسعه استان یزد به ترتیب شامل بیکاری، میزان مهاجرپذیری، تأثیر اتباع خارجی بر فرهنگ کار در درازمدت، پرورش نیروی انسانی ماهر و دلسردی نیروی کار ماهر بوده است. افزون بر این، مدل مهم ترین مولفه های اثرگذار بر توسعه استان یزد ارائه شد. در نهایت، این نتایج می تواند راهگشای سیاست گذاران استان یزد برای برنامه ریزی دقیق تر در گام برداشتن به سمت توسعه استان باشد.
سنجش مؤلفه های بر سازنده ی حس مکان در بافت های تاریخی؛ مروری بر محله بازار کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
21 - 38
حوزههای تخصصی:
حس مکان مفهومی مهم و تأثیرگذار در احساس شهروندان یک شهر یا باشندگان یک محله است. علاوه برآن، توجه به شاخص ها و گویه های مرتبط با این حس می تواند در پویایی فعالیت ها در بستر محلی، ماندگاری ساکنان در محله، افزایش حس تعلق مکانی افراد و تعهدشان نسبت به آن بسیار مؤثر باشد. این پژوهش با ماهیت توسعه ای-کاربردی، روش کمی و روش تحلیل توصیفی انجام شده است. فرضیه این پژوهش آن است که برساخت حس مکان در محله بازار به علت عقبه تاریخی اش، متأثر از عامل معناست. عطف به هدف پژوهش، سنجش عوامل بر سازنده ی حس مکان در محله ی بازار، حجم نمونه با توجه به جمعیت سال ۱۳۹۵ محله بازار واقع در بافت تاریخی و مرکز کرمانشاه که ۲۷۶۰ نفر بود و با به کارگیری فرمول کوکران و لحاظ نمودن خطای ۰۵/۰، ۳۶۲ نفر برآورد شد. به منظور سنجش متغیرهای وابسته پژوهش حاضر، از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. در مدل ترسیم شده متغیرهای وابسته کالبد، معنا و فعالیت به عنوان عناصر سازنده حس مکان در بافت تاریخی محله بازار موردسنجش قرارگرفته اند. فزون بر آن، با استفاده از نرم افزار ایموس گرافیک (AG) مدل پژوهش مورد تحلیل واقع شد تا میزان اثرگذاری هریک از متغیرها بر ایجاد حس مکان در محله ی بازار کرمانشاه مشخص شود. نتایج حاکی از آن است که سه مؤلفه معنا، فعالیت و کالبد در برساخت حس مکان محله ی بازار دخالت دارند. بدین معنا که تمامی شاخص ها در سطح معناداری بالایی قرار داشتند. عطف به مدل معادلات ساختاری تدوین شده و برازش آن، می توان چنین استدلال کرد که مؤلفه معنا با بار عاملی ۰/۹۹۷ بالاترین تأثیرگذاری را بر ایجاد حس مکان دارد. فزون بر آن، مؤلفه فعالیت با بار عاملی ۰/۹۶۷ و مؤلفه کالبد با بار عاملی ۰/۹۱۵ کمترین میزان تأثیرگذاری را بر ایجاد حس مکان در محله ی بازار کرمانشاه دارند.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
175 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری است. این پژوهش از نظر جهت گیری پژوهش، کاربردی و از نظر فلسفه پژوهش، در زمره پژوهش های آمیخته است. جامعه آماری این تحقیق را متخصصان و کارشناسان اوقات فراغت و همچنین متخصصان مدیریت ورزشی و کارشناسان برگزاری رویدادهای ورزش خانوادگی و زنان تشکیل داده اند. در بخش کیفی تحقیق، به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه عمیق و در بخش کمّی تحقیق، ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات بخش کیفی از سه فرایند هم پوش کدگذاری باز، محوری و گزینشی و به منظور تحلیل اطلاعات بخش کمّی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری با نرم افزار ISM software استفاده شد. یافته ها در بخش کیفی، نشان داد عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی، از 115 کد باز و 33 مفهوم و 14 مقوله اصلی تشکیل شده است. همچنین نتایج مدل ساختاری تفسیری در بخش کمّی، نشان داد که درک نیاز به ورزش بانوان، تجهیزات و امکانات اثرگذار، وضعیت جامعه پذیری اوقات فراغت بانوان و وضعیت درآمدی و مالی بانوان در سطح اول، عوامل فردی در سطح دوم، شرایط اجتماعی خانواده و بستر سازی سازمان ها برای اوقات فراغت بانوان و دانش افزایی بانوان درمورد اوقات فراغت در سطح سوم، ترویج فعالیت های بدنی در قالب اوقات فراغت برای بانوان، بهبود جامعه پذیری افراد در جامعه، حمایت های مالی در بخش خصوصی و دولتی، آموزش و توجه به یافته های پژوهشی مرتبط و بهبود وضعیت روان شناختی فردی در سطح چهارم و بهبود وضعیت زندگی در سطح پنجم قرار دارند.
ارزیابی توان اکولوژیک و تعادل سنجی توسعه کلان کاربری ها در مجموعه شهری تهران-البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
37 - 57
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک برآوردی از قابلیت ها و محدودیت های سرزمین برای توسعه کلان کاربری ها است که با سنجش ویژگی های اکولوژیک سرزمین، استقرار کاربری ها را تعیین و درجه بندی می کند. در مطالعه حاضر به سنجش ارزیابی توان اکولوژیک و تعادل سنجی 11 کلان کاربری (شامل توسعه شهری و روستایی، توسعه صنعتی، توسعه کشاورزی آبی و دیم، توسعه مرتع داری، توسعه آبزی پروری سرد آبی و گرم آبی، توسعه گردشگری متمرکز (گردشگاه) و گسترده (طبیعت گردی) و توسعه جنگل کاری) در مجموعه شهری تهران-البرز مبتنی بر معیارهای اکولوژیک و شاخص های فضایی بر اساس سوابق مطالعاتی موجود، پرداخته شد. سپس ضمن تدوین مدل حرفی برای کاربری ها، شاخص های مکانی در قالب مدل های ریاضی با منطق جبر بولین تلفیق و لایه های هر شاخص در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) نقشه سازی و تلفیق شد. مطابق نتایج، پهنه های دارای توان برای توسعه طبیعت گردی (گردشگری گسترده)، بیشترین وسعت (17/72 درصد) از سطح منطقه را به خود اختصاص دادند. علاوه بر این، بر اساس پراکندگی مناطق تحت حفاظت، 28 درصد از منطقه دارای محدودیت بوم شناختی برای توسعه کاربری ها است. همچنین با توجه به ملاحظات حفاظتی، 81936 هکتار از سطح منطقه دارای ممنوعیت توسعه فیزیکی و 1850080 هکتار دارای محدودیت توسعه فیزیکی است. نتایج به دست آمده از ارزیابی توان اکولوژیک در این منطقه، می تواند به عنوان بستری برای توسعه متعادل کاربری ها و ابزاری برای شناسایی بی تعادلی های موجود به سنجش ظرفیت ها و محدودیت های اکولوژیک منطقه برای توسعه کلان کاربری ها، امکان بهره برداری چندگانه از ظرفیت های قابل برنامه ریزی، شناسایی ملاحظات مخاطرات طبیعی و حساسیت محیط در توسعه کاربری ها، و همچنین برآوردی از توان توازنی کاربری ها در محدوده موردمطالعه کمک نماید. .
شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل LTM و مدل سازی توان اکولوژیک به منظور سنجش تناسب اراضی برای توسعه شهری با روش WLC در چشم انداز سال 1425، مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک دقیق الگوهای گسترش شهری با استفاده از مدل های رشد شهری به مدیریت و برنامه ریزی شهری کارآمد کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، مدل سازی رشد بهینه شهری اصفهان با ارائه سناریوی وضع مطلوب توسعه فضایی-کالبدی آن است. محدوده موردمطالعه، پهنه محدوده و حریم شهر اصفهان به مساحت 55218 هکتار می باشد. نوع تحقیق بر مبنای هدف، «کاربردی» و از نظر ماهیت، روش و نحوه گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش های «تاریخی، موردی، پیمایشی، پس رویدادی و عمل نگر» است. با استفاده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای سنجنده TM لندست مربوط به سال های 1365، 1377 و 1395 روند پراکنش شهری و تغییرات کاربری اراضی و عوامل مؤثر بر توسعه فضایی-کالبدی شهر طی دوره 30 ساله بررسی شده است. سپس برای پیش بینی توسعه شهری اصفهان با استفاده از مدل LTM توسعه آینده برای سال 1425 موردبررسی، شبیه سازی و ارزیابی قرارگرفته است. بر اساس الگوی احتمالی مدل LTM، تغییرات کاربری اراضی در قالب «سناریوی روند» در طی سه دهه آتی (1425-1395) پیش بینی گردیده است. برای دستیابی به «سناریوی مطلوب»، مدل سازی پهنه بندی توان اکولوژیک توسعه شهری برای سال 1425 با استفاده از روش wlc ارائه شده است. نتایج حاصل از تغییرات کاربری اراضی طی دوره 1395-1365 نشان دهنده افزایش 178 درصدی اراضی ساخته شده و کاهش اراضی کشاورزی (13-%)، پوشش درختی (75-%) و مراتع (28-%) می باشد. نتایج به دست آمده از روش های پیش بینی توسعه آینده شهر اصفهان برای سال 1425 با مدل LTM نشان دهنده گسترش فضایی در سال های آتی به صورت اسپرال و تبدیل کاربری های دیگر به زمین های ساخته شده است؛ تا حدی که در سال افق، مساحت نواحی ساخته شده شهر با افزایش 33 درصد (5918 هکتار) از 17863 هکتار در سال 1395 به 23781 هکتار در سال 1425 خواهد رسید. نتایج مدل سازی پهنه بندی توان اکولوژیک توسعه شهری اصفهان به منظور شناسایی و سنجش تناسب اراضی برای توسعه در سال 1425 با استفاده از روش wlc نیز بیانگر این است که مجموع مساحت مناطق دارای تناسب های بالا و متوسط برای توسعه شهری 5712 هکتار است.
سنجش رابطه بین دسترسی به فضاهای عمومی و سلامت روان سالمندان (مطالعه موردی: محلات منطقه 4 شهر رشت)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
239 - 267
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، جمعیت سالمند در سراسر جهان در حال افزایش است و توجه به نیازهای این گروه از جامعه ضروری می باشد. یکی از نیازهای اساسی افراد سالمند، دسترسی به فضاهای عمومی است که تأثیر بسزایی بر سلامت جسمی و روانی آنان دارد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف سنجش رابطه بین دسترسی به فضاهای عمومی و سلامت عمومی(جسمی و روانی) سالمندان در سطح محلات منطقه 4 شهر رشت به انجام رسید. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی، از نظر روش، توصیفی - تحلیلی و از جهت روش گردآوی داده ها، اسنادی و پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق، سالمندان ساکن در منطقه 4 شهرداری رشت انتخاب گردید. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر برآورد شد. برای ارزیابی سلامت روان سالمندان از پرسشنامه (GHQ-28) و برای سنجش دسترسی به فضاهای عمومی شهر از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0/79 بدست آمد. همچنین با بهره گیری از آمارهای توصیفی چون شاخص گرایش به مرکز(انحراف معیار و میانگین)، و آزمون-های آماری چون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان داد بین میزان اختلال در مولفه های سلامت عمومی سالمندان و میزان دسترسی به فضاهای عمومی و خدمات محلی با ضریب( 0/657-) رابطه و همبستگی معنادار و معکوس وجود دارد.
ارزیابی توان سرزمین برای توسعه طبیعت گردی با استفاده از مدل های TOPSIS و ZLS - مطالعه موردی: حوضه آبخیز نور – نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
191 - 205
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان بوم شناختی گامی مؤثر و ابزاری مناسب برای هدایت فعالیت ها و کاربری های جاری در سرزمین به سوی توسعه ای پایدار است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی توان توسعه ی طبیعت گردی با استفاده از ترکیب روش های AHP، TOPSIS و ZLS و انتخاب بهترین لکه ها با تأکید بر معیارهای اجتماعی – اقتصادی در حوضه آبخیز نور-نوشهر است. در پژوهش صورت گرفته، از 10 معیار ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده اصلی، فاصله از مناطق سیلابی، فاصله از گسل و فاصله از نقاط زمین لغزش استفاده شد. روش AHP برای وزن دهی به معیارها مورد استفاده قرار گرفت و در نرم افزار ArcGIS 10.5 نقشه توان سرزمین برای توسعه طبیعت گردی تهیه شد. پس از آن، با استفاده از روش ZLS، هفت منطقه به عنوان مناطق با توان بالا انتخاب شدند. سپس این هفت منطقه با استفاده از روش TOPSIS و انتخاب پنج معیار اجتماعی – اقتصادی؛ تنوع منطقه، میزان بکر بودن، مجموع جمعیت در فاصله پنج کیلومتری از منطقه، فاصله از جاده و میانگین نقشه تناسب مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت بهترین مناطق برای توسعه طبیعت گردی انتخاب شدند. نتایج نقشه طبقه بندی توان منطقه نشان می دهد 21269 (8.63 %) هکتار از منطقه بدون توان، 48617 (19.71 %) هکتار دارای توان کم، 66535 (26.98 %) هکتار دارای توان متوسط، 103589 (39.99 %) هکتار دارای توان بالا و 6634 (2.70 %) هکتار از منطقه دارای توان بسیار بالا هستند. همچنین نتایج حاصل از بررسی معیارهای اجتماعی – اقتصادی و روش TOPSIS نشان می دهد که مناطق 2، 5 و 1 به ترتیب با امتیازهای 0.8188، 0.7868 و 0.6506 بهترین مکان ها برای توسعه طبیعت گردی منطقه هستند. مطالعات صورت گرفته و نتایج این پژوهش نشان می دهد که تهیه نقشه توان منطقه بر اساس روش AHP و رتبه بندی و انتخاب مناطق نهایی برای توسعه طبیعت گردی با روش TOPSIS، دارای قدرت بالایی برای بررسی توسعه طبیعت گردی بوده و نتایج قابل قبولی را ارائه می دهد.
مدل سازی موانع تحقق پذیری شهر الکترونیک (نمونه موردی: شهر آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
263 - 292
حوزههای تخصصی:
با وجود مزایای شهرهای الکترونیک، تحقق آن امری دشوار و با چالش های متعددی مواجه بوده اس ت. ب ه هم ین دلی ل، بس یاری از شهرهای ایران ازجمله شهر آبدانان در پیاده سازی مؤلفه های شهر الکترونیک ناموفق بوده ان د. در این راستا، پژوهش حاضر در پی شناسایی و تحلیل موانع و چالش های تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی، به شیوه کیفی-کمی انجام شده است. در بخش کیفی، اطلاعات از روش مصاحبه با 5 نفر خبره که به شکل هدفمند انتخاب شده بودند، به اشباع نظری رسید و روش تحلیل مضمون چهار شاخص (فردی، هنجاری-اجتماعی، تکنولوژیکی و سازمانی) شناسایی شد. طی نمونه گیری هدفمند، 50 نفر از کارشناسان و خبرگان این موضوع انتخاب شده و با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری ISM به اولویت بندی زیرمعیار پرداخته شده است. نتایج حاصل از مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که از بین موانع اثرگذار بر پیاده سازی تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان ، موانع هنجاری-اجتماعی در بالاترین سطح و موانع تکنولوژیکی در پایین ترین سطح قرار دارد که بیشترین و کمترین تأثیر را پیاده سازی تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان داشته اند. همچنین، نتایج نشان داد که همه زیرمعیارهای موانع، جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردارند. برای تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان، ابتدا آموزش های کاربردی با استفاده از ظرفیت های رسانه، برگزاری سیمنارها و همایش های مختلف در سطح شهر، توسعه اتوماسیون های مراکز دولتی، ارتقای پهنای باند و پایین آوردن هزینه های اینترنت رایانه برای شهروندان پیشنهاد می شود.
مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل ترکیبی CA-ANN در جنگل های مانگرو خمیر و قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: درحال حاضر یکی از مهم ترین مسائل محیط زیستی جهان تغییرات کاربری اراضی و افزایش ناپایداری در اکوسیستم های طبیعی و مناطق تحت حفاظت است. جنگل های مانگرو در مناطق ساحلی گرمسیری رشد می کنند و یکی از آسیب پذیرترین و درمعرض خطرترین اکوسیستم های جهان شمرده می شوند. تغییرات کاربری اراضی به طورکلی در یکپارچگی این اکوسیستم های طبیعی تأثیر می گذارد و همچنین به تغییرات زیستگاه منجر می شود و تهدیدی برای زندگی گیاهان و حیوانات به شمار می رود. پیامدهای مستقیم این تغییرات و تأثیرات ناشی از آن شامل کاهش سلامت و مساحت جنگل های مانگرو، تشدید گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، کاهش کیفیت آب ساحلی، کاهش تنوع زیستی، تکه تکه شدن زیستگاه های ساحلی و همچنین تخریب منابع زیستی خواهد بود. بنابراین پایش مکانی – زمانی تغییرات کاربری اراضی و مدل سازی و پیش بینی روند این تغییرات می تواند به مدیریت یکپارچه و برنامه ریزی صحیح درمورد جنگل های مانگرو کمک کند. بر این اساس، در مطالعه حاضر، تغییرات مکانی – زمانی کاربری های اراضی جنگل های مانگرو خمیر و قشم طی سال های 1989-2023 بررسی شد. علاوه براین به منظور مدل سازی و پیش بینی روند این تغییرات، مدل ترکیبی CA-ANN براساس متغیرهای توصیفی ارتفاع، شیب، تراکم جمعیت، فاصله از سکونتگاه ها مرکز شهر و جاده ها، برای سال 2060 مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: جنگل های مانگرو خمیر و قشم (منطقه حفاظت شده حرا)، با مساحت 86,258 هکتار، در استان هرمزگان واقع شده است. در این مطالعه، تغییرات مکانی – زمانی کاربری های اراضی این منطقه، با استفاده از مجموعه تصاویر ماهواره ای لندست (1989-2023) در سامانه تحت وب گوگل ارث انجین (GEE) بررسی شد. علاوه براین، به منظور مدل سازی و پیش بینی این تغییرات، مدل ترکیبی شبکه عصبی مصنوعی و اتومای سلولی (CA-ANN)، براساس متغیرهای توصیفی ارتفاع، شیب، تراکم جمعیت، فاصله از سکونتگاه ها و مرکز شهر و جاده ها، بررسی شد و نقشه روند احتمالی تغییرات کاربری اراضی، برای سال 2060 نیز تهیه شد. در نهایت، با استفاده از مدل رگرسیونی حداقل مربعات معمولی (OLS)، میزان تأثیرگذاری این متغیرها در روند تغییرات کاربری های اراضی منطقه تحلیل شد.نتایج و بحث: مطابق نتایج، جنگل های مانگرو خمیر و قشم در سال 2023، در مقایسه با سال 1989، روندی کاهشی را نشان می دهند. نتایج پیش بینی تغییرات کاربری اراضی نیز نشان داد، در سال 2060، پهنه های جزرومدی و اراضی لخت افزایش و در مقابل، جنگل های مانگرو و پهنه های آبی کاهش خواهند یافت. همچنین بیشترین تغییرات به کاهش جنگل های مانگرو (در مناطق شمالی و جنوب شرق منطقه) و افزایش سایر مناطق غیرطبیعی (پهنه های جزرومدی و اراضی لخت در محدوده بندر خمیر، در شمال و شمال شرق منطقه و همچنین حاشیه روستاهای لافت تا گوران) بازمی گردد و با توجه به مقادیر احتمال انتقال، پوشش های جنگلی مانگرو مستعد تبدیل شدن به سایر مناطق غیرطبیعی هستند . برمبنای نتایج تحلیل مدل رگرسیونی نیز، عمده ترین متغیرهای توصیفی تأثیرگذار در تغییرات کاربری اراضی شامل فاصله از سکونتگاه ها و جاده ها است، زیرا در این رویشگاه های طبیعی، دسترسی و امکان توسعه فعالیت های انسانی بیشتر است. در این زمینه، تداوم افزایش تغییرات کاربری های اراضی، در جنگل های مانگرو خمیر و قشم، به نابودی و انقراض گستره وسیعی از این ذخایر ارزشمند زیستی در جنوب کشور منجر می شود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه جنگل های مانگرو در خمیر و قشم جزء مناطق حفاظت شده محیط زیست و مرزهای مدیریتی محسوب می شوند، اجرای پروژه های پیشنهادی و احداث هرگونه زیرساخت و توسعه در این منطقه باید با توجه به طرح های مدیریتی (زون بندی) و ارزیابی های زیست محیطی انجام شود. از سویی، تغییرات کاربری ها باید در خارج از مرز مدیریتی منطقه محدود شود تا کاهش یکپارچگی و ازهم گسیختگی زیستگاه، در این رویشگاه های طبیعی، به حداقل برسد. بر این اساس، کاهش تأثیرات نامطلوب ناشی از تغییرات کاربری اراضی، در این منطقه، نیازمند برنامه ریزی مناسب و مدیریتی یکپارچه در بهره وری صحیح از این منابع طبیعی است. یافته های این مطالعه می تواند به ذی نفعان نیز، در ایجاد فرصتی برای توسعه راهبردهای مناسب به منظور حفاظت از جنگل های مانگرو خمیر و قشم و احیای این رویشگاه ها، یاری رساند.
بررسی زیست پذیری شهرهای واقع در مناطق حساس از نظر زیست محیطی، نمونه موردی: شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زابل سال ها است که با پدیده گرد و خاک و مشکلات زیست محیطی روبرو است؛ اما در این ارتباط مطالعات اندکی به انجام رسیده است. به همین دلیل مطالعه حاضر با روش توصیفی و تحلیلی برای شرایط زیست پذیری این شهر اجرا گردید. داده های این بررسی از اسناد کتابخانه ای و بررسی های میدانی و نظرخواهی از نمونه ای به حجم 383 نفر از ساکنین (تعیین حجم با استفاده از فرمول کوکران و شیوه انتخاب، تصادفی ساده)، برای تعیین سطح زیست پذیری و 30 نفر از کارشناسان (گزینش به شیوه در دسترس) به منظور تعیین وزن شاخص ها و شهرهای مشابه، به دست آمد. داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی و بهره گیری از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل گردید. در این بررسی از روش آنتروپی شانون به منظور وزن دهی شاخص ها و برای رتبه بندی از تکنیک کوپراس استفاده شد. یافته های تحقیق با نتایج بررسی های مربوط به شهرهای نمونه (اهواز و ارومیه) که شرایطی همانند یا نسبتاً همانند با زابل داشتند، مقایسه گردید. نتایج نشان داد که شاخص های زیست پذیری در این شهر در حد 245762/0 بوده و اختلاف بین نواحی شش گانه آن نیز قابل ملاحظه است. علاوه بر آن این شهر نسبت به شهرهای نمونه، وضعیت بحرانی تری داشته اما به همان نسبت مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار نگرفته است و به همین دلیل آمار و اطلاعات اندکی در ارتباط با آن در دسترس است.
تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی و سنجه های سیمای سرزمین (مطالعه موردی: حوزه آبخیز باراندوزچای، زیر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
367 - 392
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی در دوره های زمانی مختلف با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در حوضه آبریز باراندوزچای در آذربایجان غربی است. بدین منظور، تصاویر ماهواره ای سنتینل-۲ (Sentinel2) مربوط به سال های 1395 و 1401 از سایت کپورنیک اتحادیه اروپا دریافت گردید. سپس روش های پیش پردازش در محیط نرم افزارهای مختلف اعمال و تصاویر مربوطه به محیط نرم افزار eCognition ارسال شد. برای سنجه های سیمای سرزمین از نرم افزار Fragstats 8.2 در دو سطح سیما (22 سنجه) و کلاس (13 سنجه) کمّی سازی و محاسبه شدند. در سطح کلاس پهنه آبی، نتایج نشان می دهند در هر دو سال، بیشترین مقدار سنجه تکه شدگی (SPLIT) و کمترین مقدار سنجه یکپارچگی (COHESION) به دست آمده است. کلاس مرتع دارای بیش ترین مقدار در شاخص (SHAPE-MN) و (LSI) داشته است که این نشان دهنده بی نظمی در لکه های مرتع است. شاخص های (ENN_MN)، (CONTAG) و (COHESION) که به ترتیب نشان دهنده ی میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه اقلیدسی، شاخص سرایت و شاخص پیوستگی لکه روند کاهشی را از سال 1395 نسبت به سال 1401 تجربه کرده است. شاخص های شاخص شکل لکه (LSI)، تعداد لکه (NP) بی نظمی را نشان می دهد که روند افزایشی داشته است و نشان دهنده افزایش بی نظمی در منطقه موردمطالعه است. نتایج حاصل از سطح سیما نشان داد که پراکنش لکه ها در حوزه آبخیز باراندوزچای یکنواخت است و افزایش تعداد لکه ها، افزایش حاشیه و کوچک شدن لکه ها باعث تکه شدگی و درنتیجه ایجاد لکه های جدا از هم در حوزه آبخیز باراندوزچای می شود. این نتایج می تواند در مدیریت کاربری اراضی و حفاظت منطقه موردمطالعه برای نسل های آتی مفید باشد.
اجتماع پذیری فضاهای شهری در مواجهه با پاندمی کرونا در منطقه یک شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
38 - 18
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی بعدمهم مدنیت شهرها بشمار می آیند. این فضاها بدلیل محدودیتهای ایجاد شده، بیشترین اثرپذیری را دردوران کرونا داشته اند. هدف این مطالعه اجتماع پذیری فضاهای عمومی درمنطقه1شهرمشهد می باشد و بدنبال آن است تا نشان دهد کیفیت حضور افراد در این فضاها در نتیجه شیوع کرونا چه تغییری کرده است؟ و آیا ویژگیهای زمینه ای افراد(اکتسابی و غیراکتسابی) در این خصوص نقش داشته است؟ مطالعه ازنوع توصیفی-تحلیلی و متغیرهای تحقیق براساس مدل مفهومی شامل4مولفه حضورپذیری، امنیت، بهداشت عمومی و مدیریت فضای عمومی در قالب 55 متغیر است. مقیاس مطالعه نیز شامل کلیه فضاهای عمومی منطقه1می باشد. برای این منظور بااستفاده از فرمول کوکران اقدام به تکمیل 356پرسشنامه ازحاضرین در فضای عمومی گردید. داده های جمع آوری شده پس از ورود به نرم افزارSpss ازطریق آزمونهای استنباطی نظیر "تی تک نمونه ای"، "تی دونمونه ای مستقل"، "زوجی" و "آزمون همبستگی" مورد سنجش قرار گرفت. باترکیب اطلاعات ازطریق روشهای منطقی، داستان اجتماع پذیری فضاهای عمومی درقالب "4پرده" برحسب ویژگیهای زمینه ایِ اکتسابی(تحصیلات و تاهل) و زمینه ایِ غیراکتسابی(سن وجنسیت) استفاده کنندگان تنظیم شد."پرده اول داستان" نشان از استرس بالاتروعدم تمایل مشارکت مردان در مقایسه با زنان درفضای عمومی داشت. "پرده دوم" حاکی از آن بودکه متاهلان انگیزهای قوی تر و تمایل به تعامل بادیگران در مقایسه با مجردان هستند. "پرده سوم داستان" کاهش حضورپذیری، عدم تمایل به کارمشترک در فضای عمومی و حس ناامنی در بین افراد باسواد در مقایسه با افراد باسطح سوادپایینتر را نشان داد و "پرده چهارم" نیز گرایش به فضای مجازی، عدم نیاز به روشنایی معابر، کاهش حضورپذیری و درک افراد غریبه در بین افراد مسن تر را تاییدکرد. یافته های تکمیلی، بیانگر نقش اثرگذار واکسیناسیون عمومی در ارتقای حس حضورپذیری ساکنین در فضای عمومی پس ازشیوع کرونااست.
تحلیل فضایی جایگاه زنان در طراحی فضاهای عمومی (مطالعه موردی: مناطق شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
93 - 106
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از دیدگاه های محوری در برنامه ریزی و طراحی فضاهای عمومی، بحث عدالت جنسیتی، در طراحی این فضاها است. در طول چند دهه گذشته رابطه جنسیت و فضای شهری یکی از بحث های اصلی در عرصه جهانی تبدیل شده است. لذا حضور در فضاهای عمومی برای همه گروه ها فارغ از جنسیت، سن، سطح درآمد، شغل و ... امری ضروری است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر؛ تحلیل فضایی جایگاه زنان در طراحی فضاهای عمومی (مطالعه موردی: مناطق شهر زاهدان)، می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های مورد نیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه و مشاهده) گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی تعداد 20 نفر از برنامه ریزان و نخبگان محلی و مدیران شهری و اساتید دانشگاه از میان (بانوان)، انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از مدل Fuzzy Mamdani، استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت مناطق پنجگانه شهر زاهدان در ابعاد طراحی فضاهای عمومی (معنایی، فعالیتی، اجتماعی و کالبدی)، نامطلوب است. همچنین نتایج نهایی الویت بندی مناطق شهر زاهدان با توجه به ابعاد طراحی فضاهای عمومی با استفاده از مدل Fuzzy Mamdani نشان داد، منطقه (یک) شهر زاهدان با توجه به مقدار نافازی نهایی به عنوان خروجی سیستم استنتاج فازی، در اولویت قرار می گیرد. نتایج نشان داد که وضعیت مناطق پنجگانه شهر زاهدان در ابعاد طراحی فضاهای عمومی (معنایی، فعالیتی، اجتماعی و کالبدی)، نامطلوب است. همچنین نتایج نهایی الویت بندی مناطق شهر زاهدان با توجه به ابعاد طراحی فضاهای عمومی با استفاده از مدل Fuzzy Mamdani نشان داد، منطقه (یک) شهر زاهدان با توجه به مقدار نافازی نهایی به عنوان خروجی سیستم استنتاج فازی، در اولویت قرار می گیرد
ارائه مدل مؤلفه های تأثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
275 - 288
حوزههای تخصصی:
توجه به کمیت و عدم توجه به کیفیت و تهی بودن مسکن آپارتمانی از معنا، عدم ارتباط معنادار، بین فرهنگ معماری مسکن ایرانی اسلامی و معماری مسکن آپارتمانی تقلیدی، وارداتی غربی، باعث گسست هویت، پیوند معماری مسکن ایرانی اسلامی، با گذشته ی درخشان تاریخ معماری این سرزمین شد. بنابراین این پژوهش با سوءال: مؤلفه های تأثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر کدامند؟ و با هدف ارائه مدل مؤلفه های تاثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران. انجام گردید. این تحقیق بروش کمی _کیفی (ترکیبی: Mixed Method) بصورت همزمان و در سه فاز مکمل هم انجام شد. اهم مؤلفه های تحصیل شده تاثیر گذار در معماری مسکن آپارتمانی معاصر پس از ادغام و پایش 33 مورد بود که در جدول شماره 6 بخش تاثیرگذاری زیاد آن، نشان داد: 12% مؤلفه ها در معماری مسکن آپارتمانی معاصر و 88% در معماری مسکن سنتی تاثیرگذار بوده است. و اخص مؤلفه ها که به عنوان موئلفه های نهایی (مدل) معرفی شدند با درصد اهمیت آنها به عنوان یک مدل ارزشمند اسلامی، عبارتند از: آسایش و امنیت 98%، محرمیت 96%، کرامت انسانی94%، عبودیت و بندگی 94%، حریم خصوصی 92%، ایمنی، استحکام و استواری 92%، تواضع و فروتنی 90%، عوامل زیستی پایدار 90%، خلاقیت 88%، فعالیت پذیری 82%. در بررسی تطبیقی نتایج این پژوهش و شش مقاله در خصوص مسکن مهر، مؤلفه های بدست آمده از نتایج پژوهش حاضر جامعیت مادی و معنوی کامل تری دارند. در بخش بررسی آسیب شناسی معماری مسکن آپارتمانی معاصر بعلت کم رنگ شدن و فقدان مؤلفه های تاثیرگذار ، معماری فضاهای مختلف آپارتمانی آسیب جدی دیده اند. کاربرد این پژوهش می تواند در برنامه ریزی وزارت راه و شهر سازی، وزارت کشور و شهرداری ها و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، سازمان نظام مهندسی کشور، برای کنترل، نظارت و هدایت، به عنوان الگویی برای مسکن اسلامی در شهر و روستا باشد. پیشنهاد می گردد پژوهشگران آینده همین تحقیق را بارویکرد کتاب های مقدس آسمانی دیگر در سایر نقاط جهان انجام و نتایج آن را با این پژوهش مقایسه کنند.
ارزیابی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با استفاده از روش تحلیل آماری دو متغیره (مطالعه موردی: حوضه آبریز آجی چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آجی چای واقع در استان آذربایجان شرقی به دلیل برخورداری از شرایط خاص توپوگرافیکی مستعد وقوع سیلاب های مخرب می باشد. هدف اصلی این تحقیق تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) می باشد. جهت نیل به این هدف 18 پارامتر مؤثر در وقوع سیل بررسی شدند. پارامترهای مورد بررسی عبارت بودند از: ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص حمل رسوب، شاخص قدرت آبراهه، انحنای زمین، بارش، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، فاصله از سد، فاصله از پل، فاصله از رودخانه، تراکم زهکشی، گروه های هیدرولوژیکی خاک، بافت زهکشی، ژئومورفولوژی و لیتولوژی. از مجموع 274 نقطه سیلابی، 70 درصد به عنوان دادهای آموزشی و 30 درصد به عنوان داده های اعتبار سنجی انتخاب شدند. نقشه نهایی با استفاده از ابزار Raster Calculator و حاصل ضرب وزن طبقات پارامترها در لایه های اطلاعاتی خود به دست آمد. نتایج نشان داد که بیش از 30 درصد از مساحت منطقه در پهنه های زیاد و خیلی زیاد از نظر خطر وقوع سیل قرار دارند. کلان شهر تبریز نیز به عنوان مهم ترین مرکز جمعیتی داخل حوضه به دلیل قرارگیری در مسیر رودخانه های آجی چای و مهران رود در پهنه های پرخطر قرار دارد که آسیب پذیری آن را در هنگام وقوع سیلاب های مخرب نشان می دهد. ارزیابی دقت مدل بر اساس منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که دقت مدل از نظر داده های آموزشی با ضریب 898/0 از عملکرد خوبی برخوردار بوده است.
تحلیل چالش های اقتصادی مدیران محلی در فرایند توسعه جامعه روستایی قلمرو کوچ نشینان شهرستان شفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت محلی به عنوان نهاد سیاست گذار و مجری برنامه ها و پروژه های روستا نقش مهمی در توسعه جوامع محلی از طریق کاهش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی دارد. مدیران محلی در توسعه جامعه روستایی با مشکلات و چالش های کالبدی- محیطی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی مواجه بوده به طوری که فرایند توسعه پایدار روستایی را کند و در بسیاری از موارد مختل کرده است.
هدف پژوهش: تعیین چالش های اقتصادی مدیران محلی (دهیاران و شوراهای اسلامی) در فرایند توسعه جامعه روستایی واقع در قلمرو کوچ نشینان شهرستان شفت است.
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام کار توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و مطالعات میدانی بدست آمده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران محلی 94روستای دارای سکنه شهرستان شفت بوده که از روش تمام شماری و به شیوه مصاحبه از آن ها اقدام به تکمیل پرسش نامه شده و اطلاعات بدست آمده از طریق روش های آماری (تحلیل عاملی) و با استفاده از 20 متغیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر روستاهای قلمرو کوچ نشینان شهرستان شفت است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد اختصاص ندادن بودجه کافی برای امور روستاها با میانگین 09/3، عدم تخصیص به موقع اعتبارات برای روستا با میانگین 03/3، پایین بودن حقوق مدیران محلی با میانگین 93/2 و عدم پرداخت عوارض توسط روستاییان با میانگین 72/2 مهمترین و وجود و گسترش خانه های دوم (ویلا سازی) با میانگین 19/2، فقدان سرمایه گذاری در صنعت گردشگری با میانگین 26/2، عدم توانایی در بودجه ریزی و بودجه نویسی توسط مدیران محلی و عدم پشتیبانی مالی و اداری از مدیران محلی با میانگین 34/2، کم اهمیت ترین مولفه ها در بین چالش های اقتصادی بوده است.
نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی مهمترین چالش های اقتصادی مدیران محلی در شهرستان شفت شامل درآمد، نارسایی های اقتصادی، اشتغال و بودجه هستند و چالش درآمد با بار عاملی 856/0 بیشترین تاثیر را بر فرایند توسعه روستایی دارد. بهره گیری از توان مطلعین و افراد باسواد در اداره روستا، برنامه ریزی مدیران روستایی در جهت استفاده بهینه از منابع موجود روستا، جذب اعتبارات دولتی و خصوصی توسط مدیران روستایی، ایجاد درآمد کافی برای دهیاری جهت پیش برد برنامه های توسعه آتی از جمله راهکارهای عملی کاهش چالش های مدیران محلی روستاهای شهرستان شفت می باشد.