فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶٬۳۲۱ تا ۱۶٬۳۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی در کشور ایران دارای جنبه های گوناگونی از آسایش و آرامش فردی است که این امر با تأثیر از عناصر شکل دهنده محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده که در فضا رخ می دهد. هدف این پژوهش اکتشاف عوامل مختلف در رفتار فضایی خانه های سنتی شهر میبد است. روش تحقیق موردنظر در این تحقیق با استفاده از روش گراندد تئوری، از طریق مصاحبه با متخصصین، عناصر و مفاهیم مؤثر بر رفتار فضایی خانه های سنتی با کد گذاری باز، محوری و انتخابی استخراج گردید و مشخص شد عوامل گوناگونی در بعد کالبدی رفتار فضایی در شکل گیری خانه های سنتی شهرستان میبد نقش دارند، اما ارتباط انسان با محیط بیشترین تأثیر تصورات از محیط کمترین تأثیر را دارند. سپس جهت بررسی میزان تأثیر هریک از متغیرها، پرسشنامه ای تدوین گردیده و در اختیار ساکنین قرار داده شده است و نتایج همبستگی با نرم افزار SPSS محاسبه گردیده است. نتایج حاکی از این امر است که تصورات از محیط همچنان که دارای فراوانی کمتری است با دیگر عوامل نیز همبستگی کمتری دارد و عوامل دیگری که دارای کمترین همبستگی می باشند، شامل تمایلات اجتماعی، لایه های اجتماعی و فعالیت های انتخابی هستند و عامل رابطه انسان با محیط، علاوه بر میزان فراوانی زیاد، دارای همبستگی بیشتری با دیگر عوامل است؛ عوامل دیگری که دارای همبستگی بیشتری می باشند شامل فرهنگ، فعالیت های مستمر و سازگاری هستند.
تحلیل بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تاکید بر نقش و عملکرد ذینفعان محلی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
51 - 68
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان دومین انقلاب در فرهنگ بشری با پیشینه درخشان درزمینه مدیریت شهری در عصر حاضر با یکی از بزرگ ترین چالش های خود با عنوان بافت های فرسوده دست وپنجه نرم می کند. این تحقیق با تحلیل های ساختار شکنانه از روند برنامه ریزی مرسوم زمان حال؛ بر تحلیل بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان در بازه زمانی آینده تأکید دارد. بدین منظور جهت جمع آوری اطلاعات از دو روش میدانی-کتابخانه ای بهره برده شده و برای تحلیل از 40 شاخص در قالب 3 مؤلفه ( اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فضایی) استفاده شده است. برای ارزیابی روابط بین شاخص ها و عملکرد هریک از آن ها درروند بازآفرینی شهری از نظر کارشناسان متخصص در این زمینه و از نرم افزار MICMAC استفاده شده که درنهایت 12 شاخص به عنوان کلیدی ترین عوامل شناسایی و متناسب با آن 6 گمانه محتمل با اجماع نظر کارشناسان طراحی شده و برای ارزیابی گمانه ها از نظرات 4 گروه ( شهروندان، کسبه، اجتماعات محلی، مدیران شهری) در محیط SMIC استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی یافته های تحقیق نشان داده است که بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان دارای 64 سناریو با درجات احتمال تحقق مختلف بوده است. در این میان 30 سناریو با ضریب احتمال 0 وجود داشته و در مقابل 20 سناریو با ضریب احتمال قوی شناسایی شده است و سناریوهای 64 و 50 محتمل ترین سناریوها بوده اند که بر ایستا بودن وضعیت درآمد- اشتغال و روند تسهیلات دولتی، افزایش میزان آلودگی، افزایش عمر ابنیه و کاهش کیفیت آن ها دلالت دارد که با توجه به نتایج تحلیل های صورت گرفته، در مرحله اول باید زمینه بهبود تعلق خاطر در شهروندان ایجاد و در مرحله بعدی با بهبود زمینه های ارائه تسهیلات دولتی، زمینه را برای گروه های مختلف به منظور فعالیت هرچه بیشتر فراهم کرد.
نقش طرح معماری در ارتقای کیفیت زندگی مجتمع های مسکونی شهرهای جدید ایران(مطالعه موردی سه شهر اندیشه، پردیس، پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۱۵۷-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با باور براین که داعیه هر اثر معماری ارتقا کیفیت زندگی ساکنین است، به بررسی مولفه های طراحی در ارتقاء کیفیت زندگی می پردازد. در این تحقیق مفهوم کیفیت از طریق سنجش میزان رضایت ساکنین در مجتمع های مسکونی سه شهر جدید اطراف تهران (اندیشه، پردیس و پرند) بررسی شده است. در این راستا شاخص های عینی و ذهنی تحقیق تعیین شدند و مدل پژوهش طراحی شد. جهت سنجش مدل پیشنهادی 38۵ پرسش نامه در اختیار ساکنین قرار گرفت. پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و نرم افزار AMOS انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ساکنین از شاخص های عینی طراحی مسکن که مربوط به کالبد و عملکرد فضاهای سکونتی است، رضایت نسبی دارند. بیشترین رضایت مربوط به جانمایی و نورگیری فضاهای نشیمن و اتاق های خواب بوده و بیشترین نارضایتی مربوط به مساحت آشپزخانه است. در مورد شاخص های عینی طراحی محله (بلوک ها) بیشترین رضایت در مورد ابعاد و جانمایی فضاهای ارتباطی و مشترک بوده و بیشترین نارضایتی ساکنین در مورد طراحی محوطه نظیر فضای سبز و نحوه دسترسی به پارکینگ ها ابراز شده است. در مورد شاخص های ذهنی، امنیت مهمترین عامل رضایت تعیین شد. روابط اجتماعی ساکنین با یکدیگر ضعیف بوده واکثر ساکنین حس تعلق به مکان را ندارند.
تحلیل اثرات بلندمرتبه سازی بر فرم شهری کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیابی و نحوه توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه، نقش زیادی در پایداری شهر داشته و می تواند در کاهش یا افزایش اثرات این ساختمان ها بر فضای شهری، تأثیر داشته باشد. با توجه به شکل گیری 220 ساختمان بلندمرتبه 10 طبقه به بالا طی دهه 197-1385 در کلان شهر مشهد و افزایش تعداد آنها که عمدتاً در طی دهه اخیر اتفاق افتاده است، این مقاله با هدف بررسی و تحلیل توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه احداث شده در کلان شهر مشهد (طی دهه 1397-1385) و تأثیر آن بر فرم شهری کلانشهر مشهد انجام گردید. پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش، پیمایشی بوده و از شیوه تجزیه و تحلیل توصیفی- تحلیلی بهره برده است. به این منظور از آمار و اطلاعات موجود و مدل خود همبستگی فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که ساختمان های بلندمرتبه شهر مشهد در طی این دوره زمانی، از الگوی خودهمبستگی فضایی برخوردار بوده و می توان آن را دارای الگوی خوشه ای دانست. مطالعه تأثیرات این ساختمان ها بر فرم شهری، نیز بیانگر الگوی چندمرکزی با مرکزیت غالب در هسته مرکزی (پیرامون حرم مطهر) با کاربری تجاری و اقامتی می باشد. که ایجاد چند هسته فرعی نقش هسته اصلی را کاهش داده است و با توجه به مرکزیت اصلی و پراکنش خوشه های مختلف در سطح شهر، با پایداری فرم شهری ارتباط مثبتی دارد زیرا از طریق پخشایش چندمرکزی سبب شده است که از مشکلات و مسائل زیاد پیرامون هسته مرکزی شهر و الگوی تک مرکزی کامل کاسته شود.
تحلیل تاب آوری روستاییان در برابر بحران اقتصادی ناشی از تحریم ها مورد: روستاهای شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحریم ها علیه ایران بیش از ۳۰ سال است که در فرم های مختلف اعمال می گردد و از بسیاری جهات بر اقتصاد ایران تأثیرگذاشته است. یکی از راهکارهایی دستیابی به پایداری، تقویت تاب آوری اقتصادی در برابر تحریم ها است. از اینرو افزایش تاب آوری اقتصادی روستاییان در برابر بحران های اقتصادی نوظهور، مانند تحریم ها می تواند نقش مؤثری در بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان و نیز بهبود تاب آوری اقتصاد کلان داشته باشد. لذا هدف پژوهش حاضر این است که میزان تاب آوری اقتصادی روستاییان ساکن در نواحی روستایی شهرستان بینالود را در برابر بحران اقتصادی ناشی از تحریم های اقتصادی بررسی نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کمی- کیفی، از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از جهت روش، در زمره تحقیقات توصیفی – تحلیلی به شمار می آید. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش با بهره گیری از مطالعات اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس شاخص های مستخرج از ادبیات تحقیق، جمع آوری گردیده است. پایایی کل بدست آمده برابر 929/0 است. به منظور تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه ها نیز از نرم افزار آماری spss استفاده گردیده است. یافته های حاصل از پژوهش با توجه به سطح معناداری 00/0 در آزمون t تک نمونه ای و منفی بودن حد بالا و پایین در این آزمون، بیانگر آن است که سطح تاب آوری اقتصادی روستاییان مورد مطالعه پایین است. همچنین نتایج حاصل از مدل ویکور با توجه به مقدار Q 205/0 و 853/0 بیانگر آن است که به ترتیب روستای کنگ و ویرانی، از بیشترین و کمترین میزان تاب آوری برخوردار می باشند. نتایج آزمون آنالیز واریانس و همبستگی نیز بیانگر وجود تفاوت در سطح تاب آوری روستاییان با کسب وکارها و مهارت های شغلی متنوع است. لذا می توان بیان نمود که به طور کلی سطح تاب آوری روستاییان مورد مطالعه در برابر تأثیرات منفی ناشی از تحریم ها، بسیار پایین است.
تفاوت های فضایی در طرد اجتماعی - اقتصادی گروه های فرهنگی و قومی با تاکید بر جنسیت (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران به موازات رشد شهرنشینی، گسترش محلات فقیرنشین بویژه سکونتگاه های غیررسمی از پدیده های فراگیر شهر معاصر بوده است. یکی از دلایل حاشیه نشینی طرد فرهنگی و قومی است. طرد اجتماعی پدیده ای چند جنبه ای است و فراتر از ابعاد مادی و کمبودهای اقتصادی، بر دامنه ی متنوعی از محرومیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دلالت دارد. در همین رابطه، جنسیت یک ی از مقولات بسیار مهم ی است که باعث ایج اد قش ربندی در کلی ه ی جوام ع می ش ود. نابراب ری جنس یتی، واقعیت ی اجتماع ی در سراسر تاریخ بش ر بوده اس ت. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت هر جامعه را زنان تشکیل می دهند، این پژوهش، هدف خود را بررسی تفاوت های فضایی در طرد اجتماعی – اقتصادی گروه های حاشیه ای فرهنگی و قومی در شهر سنندج با تاکید بر جنسیت قرار داده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی بوده و نوع آن کاربردی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و پرسشنامه ای است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از جمعیت 260000 نفری حاشیه نشین شهر سنندج، 400 نفر با استفاده از فرمول کوکران برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS تجزیه تحلیل شدند. از طریق آزمون رگرسیون چندمتغیره مشخص شد در هر دو جنبه ی دسترسی به منابع و طرد / ادغام اجتماعی، عوامل اقتصادی به ترتیب با ارزش عددی «498/0 و 568/0» بیشترین تاثیر را در طرد اجتماعی – اقتصادی افراد داشته اند. همچنین از طریق آزمون t-test مستقل مشخص شد که در زمینه دسترسی به منابع، عوامل اقتصادی و خدمات اجتماعی ضعیف، به ترتیب با ارزش عددی «166/43 و 647/41» و در جنبه ی طرد / ادغام اجتماعی، عوامل اقتصادی و آسیب های اجتماعی، به ترتیب با ارزش عددی «706/49 و 123/47» بیشترین تاثیر را در طرد اجتماعی – اقتصادی زنان داشته اند.
تحلیل و بررسی تاثیر رودخانه های مرزی بر روابط ایران و همسایگان شرقی و شمال شرقی در راستای ثبات و توسعه اقتصادی مناطق مرزی و همگرایی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودهای بین المللی، به راه های آبی گفته می شوند که از مرز بین دو یا چند کشور عبور کرده و نوار مرزی کشورها را مشخص می سازند یا رودهایی که در طول مسیر خود از قلمرو چند کشور عبور می کنند. در عصر کنونی منشأ بسیاری از درگیری ها و منازعات منطقه ای میان دولت هایی است که حوضه های آبریز مشترک دارند. هدف اصلی مقاله در حال انجام عبارت است از تحلیل و بررسی تاثیر رودخانه های مرزی بر روابط ایران و همسایگان شرقی و شمال شرقی در راستای ثبات و توسعه اقتصادی مناطق مرزی و همگرایی منطقه ای. سوال اصلی مقاله این است که رودخانه های مرزی چه تاثیراتی بر بر روابط ایران و همسایگان شرقی و شمال شرقی در راستای ثبات و توسعه اقتصادی مناطق مرزی و همگرایی منطقه ای گذاشته اند؟ اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و اس نادی ج مع آوری شده است . به این ترتیب که با مطالعه و بررسی کتب، مقالات و م جلات ع لمی پژوه شی به گردآوری درباره موضوع این پژوهش پرداخته شده است . همچنین از نظرات اساتید و کارشناسان مربوط ب ه جغرافیای س یاسی نیز به منظور افزایش هرچه بیشتر وزن مطالب استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که پیدایش و شکل گیری آبراهه های طبیعی که همان رودخانه ها هستند، متأثر از عوامل مختلفی هستند؛ همچون شرایط آب و هوایی، زمین شناسی، عوامل انسانی و جغرافیایی است. رودخانه های با حوزه های مشترک مرزی آثار محسوسی بر روابط دو کشور به ویژه مسائل سیاسی و امنیتی آن ها می تواند بگذارد.
ارزیابی نقش نهادگرایی در روند توسعه پایدار مناطق مرزی(موردمطالعه: استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادگرایی در راستای پایداری یا عدم پایداری یک فضای جغرافیایی فقط یک ایده تحلیلی نیست، بلکه از زمان شکل گرفتن نهادگرایی جدید به عنوان پارادایم غالب توسعه و پایداری منطقه ای، در درون آن سیاستها و ابزارهای متنوعی برای برخورد با مشکلات گوناگون در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ارائه شده است. استان خراسان- جنوبی به عنوان یکی از استان های مرزی و محروم کشور در سالهای بعد از تقسیمات استانی مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان برای خروج از توسعه نیافتگی بوده است ولی با این وجود هنوز سهم تولید درآمد ناخالص ملی استان از کشور در حدود (0/5 % ) است که نمایانگر عدم خروج از چرخه توسعه نیافتگی است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام گرفته، بنابراین نخست عدم موفقیت رویکردهای پیشین را مورد بررسی و سپس از منظر نهادگرایی به مسئله توسعه استان و علل ضعف آن پرداخته شده است. حجم نمونه به روش در دسترس و روش نمونه گیری نهادها از نوع هدفمند می باشد. ارزیابی مدل مفهومی پژوهش از طریق تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار PLS VISUAL انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که در وهله نخست عامل آگاهی و سپس عامل زمینه ها و بسترهای شکل گیری، تداوم و گسترش نهادها بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار استان از منظر نهادی دارند. همچنین درک کلی تصمیم گیران و تصمیم سازان از نقش نهادها در توسعه پایدار استان تأثیر مستقیمی بر توسعه محلی و منطقهای پایدار منطقه دارد.
مقایسه دستگاه های معرفت شناسی با محک روش شناسی در برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
185 - 210
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، مطالعه معرفت شناسی دستگاه های برنامه ریزی فضایی (عقلانیت کلاسیک، نسبی گرایی پست مدرن و عقلانیت کثرت گرا- انتقادی) است. هدف این مقاله تبیین عقلانیت کثرت گرا- انتقادی در برنامه ریزی فضایی است که برای رسیدن به این هدف ابتدا لازم است، جایگاه و نسبت عقلانیت در برنامه ریزی فضایی مورد واکاوی قرار گیرد. سپس سه رویکرد معرفت شناختی برنامه ریزی فضایی عقلانیت کلاسیک، نسبی گرایی پست مدرن و عقلانیت کثرت گرا- انتقادی مورد تحلیل انتقادی و مقایسه تطبیقی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که مفهوم عقلانیت در برنامه ریزی فضایی گسترده تر از معنای دکارتی آن است و نسبی گرایان پست مدرن، عقلانیت کلاسیک را به کل عقلانیت نسبت می دهند. همچنین تعارضات معرفتی موجود در نسبی گرایی پست مدرن، برنامه ریزی فضایی را از ماهیت جمعی، عملی و واقع گرای خود دور می کند. در مقابل رویکرد عقلانیت کثرت گرا- انتقادی است که توانسته است ضعف های عقلانیت کلاسیک را رفع کند و به انتقادات نسبی گرایی پست مدرن نسبت به عقلانیت پاسخ دهد. این رویکرد معرفتی معتقد است که عقلانیت نوین مبتنی بر ظرفیت استدلالی و فراگیر است که امکان پذیرش و گردهم آوردن اندیشه ها، اهداف و ارزش های متفاوت ذی نفعان برنامه ریزی فضایی در سطوح مختلف فضایی فراهم می کند. تمامی این فرایند، در چارچوب یک فضای باز و دموکراتیک صورت می گیرد که می تواند ذی نفعان برنامه ریزی را متقاعد کند که پیرامون منفعت عمومی به یک توافق آگاهانه برسند.
تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر؛ تقابل، رقابت یا همکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ همواره بعد مهمی از قدرت بوده است؛ اما رابطه قدرت و فرهنگ در غیاب متغیری به نام جغرافیا هویت خود را از دست داده بود. از این رو ژئوکالچر در دوران کنونی اهمیت راهبردی فراوانی در معادلات قدرت جهانی پیدا کرده است. هدف این تحقیق تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر دارای چه معادلاتی است؟ برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی فرضیه ای را که در پی آزمون آن هستیم این است که هم زمان با تغییر ابزارها و تاکتیک ها و نظریات قدرت جهانی و مطرح شدن ابعاد نرم قدرت به جای ابعاد سخت معادلات قدرت جهانی نیز بیش از پیش به سمت تقابل، رقابت و یا همکاری در بسترهای ژئوکالچری سوق یافته اند. نتایج مقاله نشان می دهد که بازی هایی که در عرصه ژئوکالچری جهان میان کنشگران مختلف دولتی و غیر دولتی در جریان هستند دیگر تنها مبادله و تعامل فرهنگی میان کشورها و فرهنگ های مختلف به شمار نمی روند بلکه حاصل تقابل، رقابت و همکاری میان قدرت های جهانی به منظور کسب قدرت، افزایش قدرت و یا اشاعه قدرت هستند. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و تبیین معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر پرداخته شود.
بررسی عوامل کنترل کننده پاسخ رودخانه های کوهستانی به واقعه سیلاب شدید (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سد ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب های شدید یکی از فاجعه بارترین حوادث طبیعی به شمار می روند. این سیلاب ها می توانند به تغییرات مورفولوژیک قابل توجهی در چشم انداز منطقه منجر شوند. در این مقاله به پاسخ ژئومورفولوژیک رودخانه های کوهستانی ایلام به سیلاب شدید سال 1394، با ارائه روابط بین تغییرات مورفولوژیک و عوامل کنترل کننده آن در سرشاخه های رودخانه کنجانچم (بالادست سد ایلام)، پرداخته شده است. یک رویکرد یک پارچه از جمله تجزیه و تحلیل تغییرات عرض کانال، برآورد دبی اوج، و شاخص های هیدرولیک در بازه های مورد مطالعه، تعیین درجه رسوب دهی در بازه ها، و بررسی نقش عوامل انسانی در تشدید پاسخ سیلاب در مطالعه این واقعه استفاده شد. روابط بین میزان گسترش کانال و عوامل کنترل کننده در مقیاس بازه با استفاده از مدل های رگرسیون چندمتغیره بررسی شد. نتایج بیانگر این بود که در این مدل ها نسبت عرض رابطه ای نسبتاً قوی با پایداری جانبی، عوارض انسانی، درجه رسوب دهی، و توان واحد جریان محاسبه شده براساس عرض کانال قبل از سیلاب دارد و ضرایب تبیین چندمتغیره (2R) در محدوده بین 73/0 تا 8/0 قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای هیدرولیک به تنهایی قابلیت توضیح پاسخ کانال به سیلاب های شدید را نداشته و گنجاندن فاکتورهای دیگری از قبیل پایداری جانبی، درجه رسوب دهی، و عوامل انسانی برای افزایش قابلیت توضیح مدل های رگرسیون موردنیاز است.
سنجش ابعاد کالبدی تاب آوری جوامع روستایی در مواجهه با سیل (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال سوم پاییز ۱۳۹۷شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
111 - 133
حوزههای تخصصی:
امروزه نگرش به مخاطرات طبیعی تغییرات چشمگیری داشته و دیدگاه غالب از تمرکز بر کاهش "آسیب پذیری" به افزایش "تاب آوری" تغییر یافته است. مطابق آمارها، سیل و طوفان بیشترین خسارات و تلفات را به جوامع بشری واردکرده است. این امر در کشور و استان گلستان نیز صادق است. زیرا، نتایج بررسی ها در زمینه مخاطرات طبیعی این استان نشان می دهد که 215 روستای آن، در معرض خطر دائم سیل قرار دارند. اگرچه طی سال های اخیر در این استان غالباً تدابیری با رویکرد کاهش آسیب پذیری و با تاکید بر ابعاد کالبدی روستاها اتخاذ شده ولی از منظر سنجش تاب آوری در مواجهه با مخاطرات سیل، از بُعد کالبدی نیز اقدام موثری صورت نگرفته است. لذا، هدف از این تحقیق تعیین و سنجش رابطه بین عوامل و مولفه های کالبدی و میزان تاب آوری جوامع روستایی در مواجهه با مخاطرات سیل در حوضه آبخیز گرگانرود است. این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی در کنار بهره مندی از فرمول کوکران، تعداد 31 روستا با 318 خانوار بعنوان حجم نمونه تعیین شد. یافته های تحقیق نشان می دهد هرچقدر فاصله بافت و کالبد روستا از رودخانه بیشتر باشد، میزان تاب آوری روستائیان نیز افزایش می یابد. این امر در خصوص تاب آوری اجزای کالبدی روستا از جمله فاصله واحدهای مسکونی، مزارع و باغات و نیز سایر مستغلات تا رودخانه نیز صادق است. همچنین، معابر روستایی با بهبود کیفیت پوشش معابر، به همراه افزایش طول کانیوو و جدول کشی، می توان شاهد کاهش آسیب پذیری و متعاقباً موجب بهبود تاب آوری کالبدی روستاها بود. گفتنی است، با افزایش عمر مساکن از میزان تاب آوری خانوار روستایی کاسته می شود. به طوری که، احداث خانه های نوساز و توجه به طرح های بهسازی مسکن و اقدامات مقاوم سازی بنا می تواند تاب آوری آنها را در برابر مخاطرات سیل بهبود بخشد. همچنین، نتایج تحقیق نشان می دهد که تاب آوری روستاهای منطقه در بُعد کالبدی کمتر از حد متوسط با میانگین 89/2 بوده که در این بین، خانوارهای روستایی زیرحوضه های چهل چای، قورچای و تیل آباد دارای تاب آوری کالبدی در متوسط بوده و اکثر خانوارهای روستایی زیرحوضه های سفلی گرگانرود، محمدآباد-زرین گل، مادرسو و قرناوه، دارای تاب آوری کالبدی ضعیفی می باشند.
بررسی رشد فرم فضایی – کالبدی شهر با استفاده از مدلهای کمی مطالعه موردی: شهر سردرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
181 - 195
حوزههای تخصصی:
رشد شهری در نفس خود خصلتی سرکش دارد. لذا نیازمند مهار و هدایت است سیاست گذاری رشد شهری مسئولیتی خطیر است؛ زیرا ازیک طرف باید به زدودن نابسامانی های بپردازد و از طرف دیگر با هدایت عقلایی ساخت وسازها از بروز و پیدایش ناهنجاری ها به ویژه از ابعاد کالبدی آن جلوگیری نماید. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق شهر سردرود و روش تحقیق تحلیلی – تطبیقی است که داده ها و اطلاعات موردنیاز به صورت اسنادی و میدانی تهیه گردیده است. در روش تحلیل داده ها از مدل های کمی آنتروپی نسبی،ضریب گری، موران وضریب جینی استفاده شده نتایج به دست آمده از اندازه گیری مدل های فضایی – کالبدی نشان دهنده این است که فرم شهر الگوی تجمع تصادفی تک قطبی بوده که به سمت پراکنش شهری پیش رفته و می رود و مقادیر شاخص ها در سال 1378 و 1390 به ترتیب بدین صورت است: (آنتروپی نسبی =85/0، جینی= 35/0، موران =03/0، گری =05/0) و (آنتروپی نسبی= 91/0، جینی= 36/0، موران =01/0، گری =99/1). در کل، این مقادیر نشان می دهد که شهر به سمت الگوی پراکندگی پیش رفته است و موجب از بین رفتن زمین های کشاورزی و باغات شده است، به طوری که در شهر سردرود در سال 1378 سهم باغات و اراضی کشاورزی 2/65 درصد از کاربری ها بوده درحالی که در سال 1390 به 35/26 درصد رسیده است و به تبع آن ساختار فضایی و کالبدی شهر در طول زمان تغییریافته است.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند مناطق شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش جمعیت علت اولیه ی گسترش سریع شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که عمده ترین آنها راهبرد رشد هوشمند به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با پراکندگی توسعه شهری است. در واقع رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری محسوب می شود.در این پژوهش، هدف، تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری مناطق چهارگانه اردبیل می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با روش « توصیفی – تحلیلی» انجام گردیده است. با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ی ویکور و روش وزن دهی آنتروپی شانون، نخست مناطق شهری برای شاخص های رشد هوشمند شهری رتبه بندی و میزان نابرابر ی ها مشخص شده، سپس از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) به سطح بندی مناطق شهری آن پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از کاربست مدل ویکور بیانگر این است که منطقه یک شهرداری اردبیل با کسب میزان سودمندی 13767/0 و رتبه اول از نظر برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری از وضعیت کاملا برخوردار بهره مند است. منطقه سه و چهار شهرداری با کسب میزان سودمندی(161393/0-149829/0 ) در رتبه دوم و سوم و در وضعیت نیمه برخو ردار قرار دارند. رتبه آخر را منطقه دو شهر اردبیل به خود اختصاص داده است که از نظر برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری محروم ترین منطقه شهر می باشد.این امر نشانگر نابرابری و تفاوت چشمگیر در برخی از شاخص رشد در مناطق شهر اردبیل می باشد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که، در شهر اردبیل برای دستیابی به توسعه پایدار شهری، باید استراتژی رشد هوشمند به عنوان راهبرد اصلی در انتظام بخشی به شکل پایدار شهری قرار گیرد،تا شهر در آینده بتواند به توزیع عادلانه فضایی متوازن دست پیدا کند.
تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء عملکرد و رضایت مندی کارکنان مراکز پذیرایی گردشگری: مطالعه موردی رستوران های میان راه روستای رودک (دهستان رودبار قصران، شهرستان شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حلقه های مهم در زنجیره توریسم، مراکز پذیرایی اند. در بازار رقابتی دنیا مطمئناً مناطق و کشورهایی گوی سبقت را می ربایند که با توجه به سطح انتظارات مشتری (مسافر) خدمات را با استاندارد بالاتر ارائه کنند بدین معنی که با آموزش های مختلف به کارکنان، خدماتی با کیفیت بهتر و کارایی بالاتر را عرضه کنند. از اینرو جلب رضایت کارکنان و علاقه مند کردن آن ها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله به منظور سنجش رضایت مندی کارکنان مراکز پذیرایی در خصوص توسعه کیفیت توریسم 60 نفر از کارکنان (با روش نمونه گیری تصادفی) و 20 نفر از مدیران مراکز پذیرایی گردشگری بصورت تمام شماری در رستوران های میان راهی در دهستان رودبار قصران روستای رودک و بطور تصادفی انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند و. همچنین برای تکمیل داده ها از پرسشنامه استفاده شد. . برای بررسی رضایت مندی شاخص هایی چون حقوق مناسب، کار گروهی، پاداش و... مورد آزمون قرار گرفت. پایایی ابزار سنجش بدست آمده با استفاده از Spss برابر 0. 75 بوده که قابل قبول میباشد. با توجه به اطلاعات میدانی و نرم افزارهای Exell و Spssمشخص شد که از دلایل عمده برای انتخاب کار کارکنان در بخش مراکز پذیرایی گردشگری، حقوق و پاداش موجود در این صنعت است. اکثریت پرسنل در این مکان برای درامد بیشتر (دریافت های مالی توسط مدیران و مهمانان) کار می کنند. عدم حمایت مدیران و فشار کاری از مهمترین عوامل بی میلی به کار در کارکنان مراکز پذیرایی می باشد. برای افزایش رضایت کارکنان و موفقیت مدیران، توسعه طرح های آموزشی مناسب پرسنل در بخش مراکز پذیرایی گردشگری، روش هایی برای تقویت مشارکت بین مدیران و کارکنان، دریافت پیشنهادات کارکنان برای بهبود کارشان و پاسخ دادن به پیشنهاداتشان و... توصیه می گردد.
مدیریت سیاسی فضا در عصر هخامنشی و تأثیر آن بر همگرایی و واگرایی اقوام ساکن قلمرو آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، با کارکرد و رویکرد سازمان دهی بهینه کشور،به صورت بالقوه و بالفعل شالودهبرنامه ریزی ها در همه سطوح مدیریت سرزمین است. این نوع مدیریت مبتنی بر واقعیت های فضای جغرافیای سیاسی کشور موجب کاهش نابرابری های توزیع فضایی منابع محدود و افزایش پایدار و توسعه در کشور می شود. ایران،به رغم فرازوفرودهای طولانی تاریخی در سازمان دهی سیاسیِ فضا و تقسیمات کشوری،در برخی موارد دچار چالش هایی مانند رقابت های ناسالم در جذب منابع و منافع، خلأ های مربوط به ساختار دولتی مناسب، کارایی به نسبت ضعیف آمایش سرزمین و رقابت های قومی است. این امر، لزوم تحلیل جغرافیایی-تاریخی تقسیمات کشوری ایران در دوره های تاریخی و تأثیر آن در واگرایی و همگرایی اقوام را برای عصر کنونی محسوس می نماید. هدف از انجامپژوهش حاضر بررسی شیوه مدیریت سیاسی قلمرو هخامنشی، راهکارهای اعمال شده توسط آن ها،و میزان موفقیت این راهکارها در حفظ یکپارچگی دولت و قلمرو آنان است که، جدا از افزایش دانش تاریخی ما، با توجه به ترکیب جمعیتی و قومی ایران در عصر حاضر، از بُعد نظری و تجربی درخورتوجه است. داده های مورد نیاز پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و پس از دسته بندی بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که هخامنشیان،به منظور کنترل بهتر قلمرو خود، کشور را به واحدهای سیاسی کوچک ترتقسیم کرده بودند و شاخص اصلی در این تقسیم بندی، گزینش مدلی کارآمد برای اداره کشوری با ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی سرزمین ها و اقوام مختلف ساکن در قلمرو آنان بوده است که همگرایی حداکثری و واگرایی حداقلی از حکومت مرکزی را به دنبال داشته باشد.
اثر ویژگی خانوار در انتخاب مسکن: واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «ادوار زندگی» مهم ترین ابزار برای درک صحیح از ویژگی های مسکن و خانوارها است که رفتار خانوارها در سطح شهر را منعکس می کند. در این نظریه، خانوارها براساس ویژگی هایی نظیر بعد خانوار، تعداد فرزندان محصل، وضعیت اشتغال سرپرست، دهک درآمد و ... تعریف می شوند و در نتیجه هر خانوار اولویت های متفاوتی در انتخاب مسکن دارد. هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مؤثر خانوارها بر انتخاب مسکن است که در دو بخش واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات تدوین شد. به منظور سنجش متغیرها، شهر تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شد و داده های پژوهش از طرح هزینه-درآمد مرکز آمار و برداشت کاربری طرح تفصیلی شهر تهران اخذ شده است. در ابتدا و با استفاده از روش مولتی نامینال تک متغیره و تحلیل خوشه ای، از میان دو گروه ویژگی های «واحد مسکونی» و «کیفیت دسترسی به خدمات»، ویژگی های مؤثر در مدل انتخاب مسکن شناسایی شدند، متغیرهای مؤثر در انتخاب «واحد مسکونی» شامل متراژ زیربنا، نوع اسکلت بنا و متغیرهای مؤثر در «دسترسی به خدمات» شامل دسترسی به خدمات آموزشی و سیستم حمل ونقل عمومی بودند که در مجموع 6 حالت برای انتخاب واحد مسکونی و 8 حالت برای دسترسی به خدمات ایجاد شد. سپس ارتباط میان ویژگی خانوار و انتخاب مسکن با استفاده از روش رگرسیونی مولتی نامینال چند متغیره در نرم افزار R اجرا شد. تحلیل نتایج مشخص کرد، (1) واحدهای مسکونی با متراژ 60–90 مترمربع برای خانوارهای دارای محصل بیشترین جذابیت را دارد، هرچند در پیشینه پژوهش، رابطه میان محصلان و متراژ واحد مسکونی اثبات شده است لیکن در این پژوهش مساحت مشخصی برای خانوارهای دارای محصل مشخص شده است و در سایر متراژ زیربناها، این رابطه وجود ندارد. (2) با افزایش دهک درآمدی تمایل خانوارها به سکونت در نزدیکی فضاهای آموزشی و فاصله گرفتن از سیستم حمل ونقل عمومی بیشتر می شود. (3) خانوارهای با وضعیت اشتغال سرپرست در گروه کارگر غیرساده در مقایسه با خانوارها با سرپرست کارگرساده، تمایل بیشتری به انتخاب سکونت در نزدیکی به سیستم حمل ونقل عمومی دارند که نشان دهنده ی اختلاف استطاعت مالی این دو گروه خانوار است. نتیجه ی مهم دیگر در گروه متغیرهای «محل سکونت» و «ویژگی خانوار» آن است که تنها متغیرهای مرتبط با شغل و درآمد در انتخاب محل سکونت مؤثر است و سایر ویژگی های اجتماعی و جمعیتی خانوارها رابطه ی معناداری با محل سکونت خانوار ندارد که خود می تواند بازتابی از شرایط سکونت، نداشتن هویت و پرستیژ محله های شهر، جدایی گزینی اجتماعی در شهر تهران، سیاست گذاری های نادرست در حوزه کالای عمومی و شرایط نامناسب توزیع مسکن در این شهر است.
بررسی عوامل مؤثر بر نیاز به مسکن با تأکید بر مسائل اجتماعی و جمعیتی مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شاخص های اجتماعی مسکن مناسب ترین ابزار اندازه گیری پیشرفت و تحقق هدف های کلی مسکن محسوب می شوند و از طریق این شاخص ها می توان کلیه سطوح، از فردی تا جمعی را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. در برنامه ریزی مسکن باید شرایط جمعیتی - اجتماعی و سکونتگاه های کشور را درنظر گرفت و همچنین از تأمین خدمات ضروری و جنبی آن نظیر بهداشت، دسترسی به خدمات اجتماعی موردنیاز مردم نباید غفلت کرد. بدون شک این امر به تعادل فضایی و رسیدن به عدالت اجتماعی کمک خواهد نمود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نیاز به مسکن با تأکید بر مسائل اجتماعی و جمعیتی در شهر ایلام انجام گرفته است. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی (پیمایشی) می باشد. جامعه آماری پژوهش را خانوارهای شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 383 خانوار به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن به شیوه صوری (محتوایی) و پایایی آلفای کرونباخ به میزان 0/841 تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق معدلات ساختاری و روش برآورد سرانه مسکونی و تراکم خالص انجام شده است. یافته ها : یافته ها نشان می دهد که متغیرهای سن (0/21)، جنسیت (0/30)، بعد خانوار (0/18)، ترکیب خانوار (0/38)، مراحل زندگی (0/18)، گرایش به نوآوری (0/24)، خواستگاه سکونتی (0/22) و مهاجرت (0/19) با نیاز به مسکن شهر ایلام رابطه معناداری دارند. در بررسی همزمان مجموعه عوامل، به ترتیب متغیرهای ترکیب خانوار (33 درصد)، سن (24درصد)، و خاستگاه سکونتی (21 درصد) بیشترین تأثیرگذاری را در نیاز به مسکن در شهر ایلام داشته اند. همچنین، با توجه به بررسی داده های گردآوری شده و استفاده از مدل کمی سرانه مسکونی و تراکم خالص مشخص شد که زمین موردنیاز برای ده سال آینده شهر ایلام 7/14 هکتار است. نتیجه گیری : در نتیجه، برآورد تحولات سنی و جنسی جمعیت، روندهای تشکیل خانوار جدید، جریان های اقتصادی - اجتماعی و سهم قابل تخصیص درآمد خانوار به هزینه های مسکن و شرایط حاکم بر روندهای تبدیل یک نیاز بر تقاضای مسکن مؤثر می باشند، بنابراین، استنباط درست از تأثیرگذاری این مؤلفه ها، پیش بینی تقاضا مسکن و تأثیرات این عوامل مهم و تعیین کننده نباید نادیده گرفته شود.
آینده نگاری مدیریت حریم پایتخت به روش سناریونگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
45 - 66
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، با وجود نامعلومی ها، عدم قطعیت ها و پیچیدگی های فراوانی که بیش تر از سوی محیط های بیرونی و خارج از کنترل سیستم برنامه ریزی و نیز فضاهای ملی وفراملی اعمال می شود، شیوه های سنتی و مرسوم مدیریت و برنامه ریزی توسعه فضایی شهری و منطقه ای کارآیی خود را در مواجهه با شرایط پیش بینی نشده و غیرخطی از دست داده اند. با گذشت حدود نیم قرن از تصویب نخستین طرح توسعه شهری و تهیه برنامه های متعدد، نتایج ارزیابی های مختلف گویای ناکارآمدی و تحقق پذیری پایین طرح های توسعه شهری و منطقه ای در ایران است. مروری بر روش شناسی برنامه ها و طرح های تهیه شده در ایران در برخورد با آینده نشان می دهد که اکثر این طرح ها، با دیدگاهی اثبات گرایانه، آینده را در قالب مدل های کمی در تداوم روندهای گذشته تا به حال در نظر گرفته و در خوش بینانه ترین حالت به ارائه سناریوهای متعدد در خصوص آینده های محتمل پرداخته اند. ناکارآمدی رویکردهای مرسوم، دستورکار مقاله را به اندیشه و کاربست شیوه های جدید و منعطف تفکر و پژوهشِ آینده و تلفیق آن در مطالعه مدیریت حریم پایتخت معطوف ساخته است. منظور از حریم پایتخت گستره حدود 6000 کیلومترمربعی مدنظر مصوبه طرح جامع شورای عالی شهرسازی و معماری است که امروزه، ناشی از حضور کنش گران متعدد، به یکی از اصلی ترین پیچیدگی ها و عدم قطعیت های این کلانشهر بدل شده است. در این رابطه از روش شناسی آینده نگاری به شیوه ی سناریونگاری مبتنی بر رویکرد کارگاه های آینده نگاری مشارکتی بهره گیری شده است. در نهایت نیز تصویر آتی ناشی از وقوع هر یک از سناریو ترسیم شده است. با این خردمایه که بستر مناسبی برای تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های پابرجای آتی فراهم آید.
نقش مجراهای آموزشی در بهبود مشارکت روستاییان در طرح های حفاظت از محیط زیست (مورد مطالعه: شهرستان دیواندره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف کلی نقش مجراهای آموزشی در بهبود مشارکت های روستاییان در طرح های حفاظت از محیط زیست انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کشاورزان شهرستان دیواندره بود (N=7931). با استفاده فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 260 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای افزایش اعتبار یافته ها 290 پرسشنامه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب توزیع شد که در نهایت تعداد 274 پرسشنامه به صورت کامل تکمیل گردید و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط جمعی از متخصصان و پایایی متغیرهای آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (α>0.7). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی حاکی از رابطه مثبت و معنی داری بین ابعاد مجراهای آموزشی (محلی، ملی و بین المللی) با مشارکت روستاییان بود. علاوه بر این نتایج ضریب رگرسیون نشان داد ابعاد مجراهای آموزشی تأثیر مثبت معنی داری بر بهبود مشارکت روستاییان دارند به طوری که 08/90 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت) را تبیین نمودند. همچنین نتایج تحلیل عاملی راهکارهای بهبود مشارکت ها مردمی را در طرح های حفاظت از محیط زیست را در عامل های تقویت فرهنگ مشارکت و حفاظتی، راهکار مدیریتی و فرهنگی، راهکار مشورتی و آگاهی، اثربخشی و کارایی، راهکار ساختاری و تشکیلاتی و بهبود تعهد و مسئولیت طبقه بندی کرد. در این راستا بر اساس نتایج تحقیق پیشنهاد هایی جهت بهبود مشارکت های روستاییان در طرح های حفاظت از محیط زیست ارائه شد.