فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایران و قاره آفریقا علاوه بر سابقه طولانی روابط، دارای سرنوشت مشترک می باشند. این اشتراک به همراه تلاش ایران و آفریقا برای ارائه الگوئی غیر از الگوی توسعه غرب آنان را در معرض تهاجم رسانه ای غرب قرار داده است که این امر موجب می گردد طرفین برای خنثی کردن آن به تقویت روابط دو و چند جانبه همت گمارند. ایران و قاره آفریقا دارای دارای توانمندیهای خوبی در عرصه اقتصادی می باشند که در صورت تحقق آن به رشد و رفاه دو جانبه کمک می نماید. از مهم ترین عرصه و توانمندیهای ایران می توان به پیشرفت در بخش کشاورزی، صنعت، الکتریسیته و حمل و نقل اشاره کرد که این کشور می تواند با در اختیار قرار دادن دانش آن به پیشرفت و آبادانی آفریقا کمک نماید و در ضمن آفریقا قاره ای سرشار از ثروت های معدنی و طبیعی است که می تواند بخش قابل ملاحظه ای از نیازهای ایران را بر طرف نماید. در بخش سیاسی نیز ایران علاوه بر روابط دو جانبه با کشورهای آفریقائی با اتحادیه آفریقا و دیگر سازمانهای مهم این قاره همکاری دارد که این تعامل مثبت نقش مهمی در گسترش روابط داشته است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به سابقه تاریخی و صلح آمیز و بافت مذهبی قاره، باید روابط فرهنگی و مذهبی خود را در آفریقا افزایش دهد و در بخش های آموزشی و فرهنگی حضور بیشتری داشته باشد که این امر مساله همکاری های اقتصادی و سیاسی را تسهیل می نماید. از طرف دیگر فرصت های موجود در ایران برای آفریقائی ها نا شناخته است که با معرفی فرصت ها و آشنائی آنان با پیشرفت های گوناگون ایران زمینه برای افزایش تعاملات فراهم خواهدگردید.
ترکیه، پان ترکیسم و آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیرات ایدئولوژی پان ترکیسم در آسیای مرکزی است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، بار دیگر امید نظریه پردازان و استراتژیست های پان ترکیسم را که پس از جنگ دوم در رابطه با پیشبرد پروژه برپایی یک امپراطوری ترک زبان در مناطق جنوبی شوروی دچار سرخوردگی و نا امیدی شده بودند، زنده کرد.
این پژوهش با توجه به آرمان های پان ترکی در سیاست خارجی ترکیه و تلاش های پانزده ساله اخیر سیاستمداران و نخبگان فکری این کشور برای پیشبرد پروژه پان ترکیسم و اتحاد جمهوری های آسیای مرکزی، پیامد این تلاش ها و تاثیرات آن در آسیای مرکزی در نهایت واکنش کشورهای منطقه را به آرمان های پان ترکی تجزیه و تحلیل می کند. فرضیه اساسی پژوهش آن است که برخلاف ایده های اولیه، پان ترکیسم در ابعاد سیاسی خود پیشرفت چندانی نکرده و این مساله ترکیه و سیاستمداران آن را دچار تردید کرده است. با این همه ترکیه در عرصه انتقادی و فرهنگی همچنان به پروژه امپراطوری سازی آینده امیدوار است.
توسعه و دموکراسی در آفریقا
حوزههای تخصصی:
دولت های آفریقایی در دهه های پس از انقلاب و استقلال با بحران شدید روبه رو بوده اند. پژوهش های محققان نشان می دهد که ضعف ساختاری دولت های آفریقایی عامل اصلی درگیری های داخلی است. از دید این تحقیق مهم ترین مشکلات این قاره بی ثباتی شدید دولت ها، حکومت های نظامی، فساد و خودکامگی، درگیری های متعدد خشونت آمیز، افزایش بیماری های عفونی، سوء تغذیه و معضلات زیست محیطی، کمبود زیرساختارهای مهم (آموزشی، خدماتی و...) است. در کنار این وقایع نگران کننده، چهره دیگری از آفریقا نیز بر همگان آشناست حرکت جوامع آفریقایی به سوی مردم سالاری و توسعه است که دارای فراز و نشیب های فراوان است. در این مقاله سعی برآن است که ضمن بررسی موانع تحقق مردم سالاری و توسعه به تلاش های کارگزاران و رهبران این قاره اشاره گردد و همچنین در پایان راهکارهایی در این زمینه ارائه گردد.
بررسی سیر تحوّل روابط خارجی چین و آفریقا
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناسان حکایت از مراودات چین و آفریقا بیش از سه هزاره دارد. این روابط از قرن ششم میلادی به بعد رنگ تجاری به خود گرفت و بیشتر به شرق و شمال این قاره معطوف شد. در دوران استعمار و حضور پرتغالی ها در شرق این قاره، مناسبات چین و آفریقا کاهش یافت. پس از انقلاب کمونیستی در چین و هم زمان با استقلال کشورهای این قاره، حضور چین با توجه به ایدئولوژی کمونیستی در این قاره پررنگ شد. چین کشورهای آفریقایی را نیروی مهمی در صحنة سیاست بین المللی می شناخت و به همین منظور در پی تقویت همکاری و اتحاد خود با کشورهای آفریقایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود؛ به گونه ای که می توان پیدایش روابط سیاسی چین و کشورهای آفریقایی را نتیجة اقدامات اولیة چین و نه کشورهای آفریقایی دانست. هدف اولیة این کشور شناسایی دیپلماتیک از سوی کشورهای آفریقایی بود که با برگزاری کنفرانس آسیا – آفریقا و همچنین کمک های مالی به بعضی از کشورها موفق به این شناسایی شد؛ به گونه ای که از قبل این دیپلماسی توانست به عضویت دائم شورای امنیت درآید، جانشین چین تایپه شود و پس از آن هم به بازیگر مهم بین المللی تبدیل گردد. چین که زمانی با اهداف ایدئولوژیک وارد این قاره شده بود، در دهة1980م با تغییر این سیاست، رویکرد اقتصادی را پیشة خود ساخت؛ هرچند که در این راه با موانع و مشکلاتی نیز روبه رو شد. این مقاله درصدد است روابط چین و قارة آفریقا را در دوره های مختلف تاریخی به همراه تغییرات به وجود آمده در هر دوره به همراه ابزارهای گسترش روابط ازجمله کنفرانس ها و نشست های مشترک را مطالعه و تأثیرات آن را بر گسترش روابط بررسی کند. در پایان نیز واکنش های مثبت و منفی کشورهای آفریقایی و غربی نسبت به حضور چین در این قاره آمده است.
عوامل مؤثر بر استقلالطلبی قوم چچن
حوزههای تخصصی:
نزدیک به سه قرن است که مناقشه چچن استمرار یافته است. چچنها از همان زمان که در نتیجه جنگهای استعماری، سرزمینشان به اشغال روسیه درآمد تا به امروز، سودای استقلال- طلبی در سر داشته و برای نیل به این مقصود لحظهای از مبارزه دست نکشیدند و حتی به اقدامهای خشونتآمیز نیز متوسل شدند که از سوی روسیه به شدت سرکوب شد. همین استقلالطلبی چچن¬ها است که آنها را در بین سایر اقوام روسیه متمایز میکند. این پژوهش بر آن است تا علل و عوامل مؤثر بر بروز و استمرار استقلالطلبی قوم چچن را شناسایی کرده و پاسخی برای این پرسش بیابد که چرا چچنها نسبت به سایر اقوام روسیه با خشونت بیشتری استقلال خود را پیگیری میکنند؟
اروپا و جنگ پیش دستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهای اروپایی، شدیدترین مواضع را در برابر جنگ پیش دستانه جورج بوش اتخاذ کردهاند. این امر تحت تاثیر مولفههای مختلف قرار گرفته است. اول آنکه، در کشورهای اروپایی سنت موازنه گرایی منطقه ای و بین المللی پیوند یافته اند. دوم آنکه، جنگ پیش دستانه به افزایش قدرت تحرک امریکا در حوزه امنیت کشورهای اروپایی منجر می شود و در نهایت اینکه، جنگ پیش دستانه زمینه انشعاب در کشورهای اروپایی را فراهم می سازد. زمانی که امریکایی ها جنگ در عراق را بدون توجه به ائتلاف جهانی و مشروعیتیابی بین لمللی آغاز کردند؛ زمینه برای جدال و ستیزش کشورهای دوسوی آتلانتیک به وجود آمد. این امر را می توان شکلی جدید از واکنش بین لمللی نسبت به اقدامات امنیتی امریکا از زمان جنگ دوم جهانی به بعد دانست. سوال اصلی مقاله آن است که اروپا چه واکنشی در قبال جنگ پیش دستانه بوش از خود نشان داده است؟
بحران هویت روشنفکری در روسیه و جریان اسلاوگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلاوگرایی تجلی خودآگاهی ملی در سطح جامع? روشنفکری روسیه در نیم? نخست سد? نوزدهم بوده است. فرضی? مقاله این است که شکل گیری اسلاوگرایی به عنوان برآیندی از تلاش گروهی از دانش آموختگان برای غلبه بر بحران هویت جامع? روشنفکری روسیه بوده است. برای تبیین این موضوع، ابتدا زمینههای سیاسی، اجتماعی و فکری این بحران و پیدایش اسلاوگرایی در چارچوب نظریههای نوسازی مورد تبیین قرار گرفته است. سپس استدلال می شود که مسأل? هویت ملی صرفاً گفتمانی در پیوند با آینده روسیه در میان نخبگان دانش آموخته بوده است. در پایان استدلال شده است که مفاهیم و اندیشه های رمانتیک هم در ایجاد بحران هویت و هم در تدارک –دستور کار جدید روشنفکری برای خروج از این بحران نقشی تعیین کننده داشته است.
تاملی بر تحولات سین کیانگ از منظر جامعه شناسی سیاسی
حوزههای تخصصی:
وهابیت در اندونزی
حوزههای تخصصی:
موقعیت مصر در مواجهه با سنت و لیبرالیسم
حوزههای تخصصی:
بایسته های برنامه ریزی استراتژیک برای جهان اسلام در ابتدای هزاره سوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام در لحظه ای از زمان قرار گرفته است که آن را باید جزء خطیرترین لحظات تاریخ آن دانست. گذر سلامت از این زمان پرشتاب، در گرو درک واقعیت های این زمان است. بدون شناخت عمیق و درک دقیق نسبت به وضعیت موجود، هیچ راه برون رفتی از این وضعیت محقق نخواهد شد. شناخت این وضعیت باید بدون توجه به قضاوت های پیشینی، داوری های ایدئولوژیک، و انگاره های ذهنی و تنها با تکیه بر واقعیت ها، صورت گیرد.شرایط موجود جهان اسلام، نیازمند تحولات بنیادین در اندیشه و عمل در جهت کسب جایگاه شایسته و بایسته در عرصه بین المللی است.تاریخ، تمدن، ثروت، جمعیت، وسعت و قدرت بالقوه جهان اسلام با وضعیت موجود آن تطبیق نمی کند.(1) بنابراین باید طرحی نو در عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ در انداخت تا جهان اسلام بتواند از تمامی منابع خویش سود جوید و جایگاه خود را در عرصه نظام بین المللی، جایگاه شایسته و بایسته ای ببیند.وضعیت داخلی و بین المللی در جهان اسلام به هیچ وجه با توانایی های بالقوه و بالفعل آن همخوانی ندارد و جهان اسلام نیازمند اقدامات اساسی در جهت تغییر و تحول است. بنابراین الزام به اتخاذ استرتژی مناسب در ابتدای هزاره سوم یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. بدون استراتژی مناسب، جهان اسلام توانایی نقش آفرینی در سطح بین المللی را نخواهد داشت.اتخاذ استراتژی های مناسب توسط جهان اسلام به آنان توانایی استخراج منابع ملی و بین المللی را بخشیده و شرایط را برای قرار گرفتن آن در کانون تحولات منطقه ای و بین المللی و تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در عرصه جهانی را فراهم خواهد ساخت. هدف نوشتار حاضر این است که پیش شرط ها، بایسته ها و الزامات برنامه ریزی استراتژیک جهان اسلام را در ابتدای هزاره سوم مورد بررسی قرار دهد.
عراق ، اتحادها و ائتلاف ها / کابل و ارتش قدرتمند / ال قاعده / ترکمنستان/ هائیتی / انتخابات عراق
حوزههای تخصصی:
مقاله: پاکستان و «نبرد جهانی علیه تروریسم»
حوزههای تخصصی:
تحولات جدید خاورمیانه:چالش های درون ساختاری و فرایندهای امنیتی در خاورمیانه
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه شاهد پایان عصر سلطه آمریکایی است. کاخ سفید پس از 11 سپتامبر، اسلام را بزرگترین چالش غرب در سنت و در راهبرد امنیت ملی قرن بیست و یکم خود و خاورمیانه را محل اسلام سیاسی و مسلح معرفی کرد و به امید اینکه با واژگونی یکسوی دولتهای غیروابسته و غیرهمانند و انجام اصلاحات در دولتهای وابسته، سلطه بلامنازع خود را تضمین کند، راهبرد پیشدستانه را اتخاذ نمود. امروزه نیروی محرک سیاسی در خاورمیانه اسلام گرایی و نظامی گری محسوب می گردد. نظامی گری ویژگی مشخص کشورهای خاورمیانه و اسلام گرایی به عنوان نیروی محرک سیاسی و موجب تغییرات سیاسی و امنیتی در منطقه تلقی می شود. فرضیه این نوشتار بر آن است که: امروزه در منطقه خاورمیانه مشخصه هایی از جدال سیاسی و استراتژیک بین دو الگوی محافظه کار و رادیکال و مخالف صریح با مداخلات غرب در منطقه مشهود است، بنابراین غرب به سرکردگی آمریکا برای مقابله با هرگونه مقاومت سیاسی و ایدئولوژیک اسلام گرایان، به جدال سیاسی علیه فضای امنیتی موجود در منطقه اقدام می کند. روش پژوهش مقاله حاضر به صورت نظری و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها تبیینی ـ تحلیلی است.
منحصر بودن: راز اتحادیه اروپا
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بین المللی تا این زمان نتوانسته اند اتحادیه اروپا را در قالب واژه های سیاسی و حقوقی ـ به گونه ای که مورد پذیرش و اقبال همگان باشد ـ تعریف کنند. واقعیت این است که منشور اتحادیه همچنان ابهام هایی دارد و بی سبب نیست که بسیاری از مردم اروپا، هر از گاهی، خواستار خروج کشورشان از این اتحادیه از طریق همه پرسی می شوند. هدف این مقاله ارائه تفسیری نو درباره اتحادیه اروپا است. نگارنده معتقد است که این اتحادیه در شکل «اتحادیه سابسیدیری»(1) به تدریج جایگزین کشورهای دارای حاکمیت می شود. نویسنده مقاله مایل است این اندیشه و دیدگاه خود را با صاحب نظران و اندیشمندان سیاسی، مورد بحث و گفت وگو قرار دهد. در مورد اتحادیه اروپا عنوان هایی مانند فدراسیون، کنفدراسیون و حتی عناوینی مانند «امپراتوری» و «جمهوری» یا «مجموعه ای از کشورها» به کار رفته است، که هیچ کدام نتوانسته اند ماهیت این اتحادیه را به اندازه کافی روشن سازند. اتحادیه اروپا به هیچ وجه کشور نیست و نمی خواهد باشد؛ اتحادیه اروپا یک پدیده «منحصر به فرد» است.
بازسازی اعتماد به نفس آسیب دیده کره شمالی
حوزههای تخصصی: