بایسته های برنامه ریزی استراتژیک برای جهان اسلام در ابتدای هزاره سوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جهان اسلام در لحظه ای از زمان قرار گرفته است که آن را باید جزء خطیرترین لحظات تاریخ آن دانست. گذر سلامت از این زمان پرشتاب، در گرو درک واقعیت های این زمان است. بدون شناخت عمیق و درک دقیق نسبت به وضعیت موجود، هیچ راه برون رفتی از این وضعیت محقق نخواهد شد. شناخت این وضعیت باید بدون توجه به قضاوت های پیشینی، داوری های ایدئولوژیک، و انگاره های ذهنی و تنها با تکیه بر واقعیت ها، صورت گیرد.شرایط موجود جهان اسلام، نیازمند تحولات بنیادین در اندیشه و عمل در جهت کسب جایگاه شایسته و بایسته در عرصه بین المللی است.تاریخ، تمدن، ثروت، جمعیت، وسعت و قدرت بالقوه جهان اسلام با وضعیت موجود آن تطبیق نمی کند.(1) بنابراین باید طرحی نو در عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ در انداخت تا جهان اسلام بتواند از تمامی منابع خویش سود جوید و جایگاه خود را در عرصه نظام بین المللی، جایگاه شایسته و بایسته ای ببیند.وضعیت داخلی و بین المللی در جهان اسلام به هیچ وجه با توانایی های بالقوه و بالفعل آن همخوانی ندارد و جهان اسلام نیازمند اقدامات اساسی در جهت تغییر و تحول است. بنابراین الزام به اتخاذ استرتژی مناسب در ابتدای هزاره سوم یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. بدون استراتژی مناسب، جهان اسلام توانایی نقش آفرینی در سطح بین المللی را نخواهد داشت.اتخاذ استراتژی های مناسب توسط جهان اسلام به آنان توانایی استخراج منابع ملی و بین المللی را بخشیده و شرایط را برای قرار گرفتن آن در کانون تحولات منطقه ای و بین المللی و تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در عرصه جهانی را فراهم خواهد ساخت. هدف نوشتار حاضر این است که پیش شرط ها، بایسته ها و الزامات برنامه ریزی استراتژیک جهان اسلام را در ابتدای هزاره سوم مورد بررسی قرار دهد.