فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵٬۲۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
چشم انداز همگرایی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ سرد جدید از تئوری تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
افزایش نفوذ و سیطره بر جمهوری های مستقل آسیای مرکزی و قفقاز به منظور بهره برداری از منابع سرشار طبیعی این منطقه در استراتژی کلان امریکا جای دارد. از این رو، امریکا تلاش دارد از طریق گسترش ناتو به این منطقه، ضمن تحقق این هدف، نفوذ روسیه را در این جمهوری ها کاهش دهد و همچنین مانع اتحاد یا ائتلاف منطقه ای با محوریت روسیه شود. از طرف دیگر، این استراتژی امریکا منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه تهدید می کند و از اینرو روسیه تلاش دارد با ایجاد منطقه حائل، مانع گسترش ناتو به منطقه شود. در نتیجه منافع روسیه و امریکا با توجه به موارد مذکور در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز از نوعی تضادا حکایت دارد.
اهداف پنهان رژیم صهیونیستی از ایجاد تحول جدید در روابط با کشورهای آفریقایی (با تمرکز بر منطقه شرق آفریقا(
حوزههای تخصصی:
رژیم صهیونیستی برای روابط خود با قاره آفریقا اهمیت ویژه ای قائل است، به گونه ای که توانسته است با کمترین هزینه و کمک های فنی، نظامی، سیاسی، امنیتی و تکنولوژی، نفوذش را در این قاره افزایش دهد و از این راه به بازار بزرگ و پرمنفعت قاره سیاه دست یابد و با غارت منابع آن و سلطه بر منطقه شاخ آفریقا منافع خود را در دریای سرخ تأمین کند. علاوه بر این، درگیری میان اعراب و رژیم صهیونیستی، اهمیت یافتن کشورهای آفریقایی در نظام بین الملل و قدرت رأی آن ها در سازمان ملل متحد و وجود گروه ها و اقلیت های یهودی در آفریقا، سبب رویکرد این رژیم به این قاره شده است. منطقه شاخ آفریقا به دلیل موقعیت جغرافیایی همواره مورد توجه قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای به ویژه رژیم صهیونیستی بوده است. بحران های منطقه ای ناشی از درگیری های قومی و قبیله ای، اختلافات مرزی بین کشورهای آن، وجود رهبران سرکشی مانند ایسایاس آفورقی رئیس جمهور اریتره باعث شده است امکان حضور فعال رژیم صهیونیستی بیش از پیش در این منطقه فراهم آید. علاوه براین، بروز پدیده دزدی دریایی و روند صعودی آن در سال 2008 و 2009 م سبب شد تا فرصت مناسبی برای ارزیابی میزان آسیب پذیر بودن امنیت رژیم صهیونیستی در دریای سرخ به همراه یافتن راه حلی جهت تأمین امنیت آن فراهم آید. حضور فعال جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر در قاره آفریقا سبب شد تا رژیم صهیونیستی پس از دو دهه کم توجهی به منطقه شاخ آفریقا باردیگر برای حضور فعال خود در این منطقه و ایجاد موانعی برای رشد نفوذ ایران زمینه سازی کند. در این مقاله سعی شده است با بررسی زمینه های حضور رژیم صهیونیستی در منطقه شرق آفریقا، اهداف سفر اخیر وزیر امورخارجه این رژیم -که پس از بیست سال صورت گرفت- با دقت لازم موشکافی شود.
راهبرد دولت جدید آمریکا در آفریقا
حوزههای تخصصی:
نشست « بررسی تحولات اخیر کشور یمن»
حوزههای تخصصی:
باز تولید بحران در ساختار امنیتی خاورمیانه به سوی شناسایی یک اَبَر بحران
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به الگویی اشاره دارد که مطابق آن، همیشگی بودن دغدغه امنیت در خاورمیانه براساس یک چرخه علی از باز تولید بحران در این منطقه قابل توضیح است. الگوی به کار رفته در این پژوهش بر وجود یک هسته مرکزی تاکید دارد که از آن به «اَبر بحران» تعبیر شده است. درک ماهیت این ابر بحران و شیوه بازتولید آن در صُور بحرانی دیگر در خاورمیانه منوط به تاکید بر رهیافت نظری نوشتار پیش رو است. این مقاله باور دارد برخلاف رویکرد موسوم به جا معه بین المللی یا مکتب انگلیسی روابط بین الملل که پیدایش همگرایی و نظم دسته جمعی را به رغم موانع ساختاری، قابل دسترسی می داند، با اتخاذ رویکردی نو واقع گرایانه (کنت والتز) در چارچوب مفهومی ساختار آنارشی در نظام بین الملل، نمی توان چنین پنداری را واقع بینانه دانست. از این رو به رغم دیدگاههایی که وجود یک سلسله از ارزشهای مشترک تاریخی ـ فرهنگی و منافع مشترک اقتصادی ـ ژئوپلتیکی در میان دولتهای خاورمیانه را برای تحقق همگرایی و نظم دسته جمعی خود به فال نیک گرفته اند، ساختار خاورمیانه به شکلی درون زا متعارض و آنارشیک است. رویکرد نظری این نوشتار نقطه عزیمت این ساختار آنارشیک را فرایند رژیم سازی ناقص رژیم صهیونیستی دانسته و منشاء اساسی تعارضات در این منطقه را پیرامون این واقعیت سیاسی صورت بندی می نماید. فرض ما بر آن است که ساختار بی نظمی ناشی از فرایند رژیم سازی ناقص، در سطوح دیگر بازیگران دولتی و غیردولتی در خاورمیانه باز تولید گردیده و موجب پیدایش ساختارهای متکثر بی نظمی شده است.
جایگاه و نقش عشایر در تحولات سیاسی عراق
حوزههای تخصصی:
جایگاه رسانه در جهان عرب با تاکید بر اینترنت
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی به طور گسترده رشد و توسعه یافته و جهان را با حجم وسیعی از اطلاعات و داده های گوناگون و متنوع روبه رو ساخته است که در میان رسانه های گروهی، اینترنت و شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی در این ارتباط بسیار پرظهور و تاثیرگذار بوده اند. جهان عرب نیز علی رغم پیشرفت های اینترنتی و تلویزیونی از جمله احداث و تاسیس شهرک های رسانه ای در کشورهای امارات متحده عربی و بحرین و... و رفع برخی موانع عینی و ذهنی که تا به حال داشته است، هنوز هم لازم است ضمن اصلاح زیرساخت های متناسب با تحولات جدید، گام های بلندتری را برای رسیدن به نقطه مطلوب بردارد. در این مقاله سعی می شود ضمن تبیین جایگاه رسانه و اینترنت در کشورهای عربی، مهمترین موانع و مشکلات فراروی جهان عرب بررسی شود. بی شک امواج وسیع اطلاعات و تبلیغات از طریق شاهراههای ارتباطی و شبکه های متعدد فضایی غربی ضمن آنکه حامل و حاوی مطالب مفید و اطلاعات ارزشمند علمی است به طور قطع، تبلیغاتی منفی و مخرب، آموزش های غیردینی (سکولاریستی) و غیراخلاقی و اندیشه های مخدر اسلام ستیزی و استعماری را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین جهان در حال توسعه و از جمله دنیای عرب باید با احتیاط و آمادگی کامل ضمن اخذ جوانب مثبت و مفید وجوه فرهنگی و اطلاعات و دانش تخصصی غرب به دفع جوانب منفی، غیراخلاقی و مفاهیم بیگانه که امروزه به «تهاجم فرهنگی غرب» تعبیر می شود، بپردازد. بی شک به علت نیاز روزافزون بشر به همکاری و تعاون و مبادلات علمی و فرهنگی، باید با دنیا و از جمله جهان غرب ارتباط داشت و تعاملات دوسویه و البته متوازن و متعادل برقرار کرد. به علاوه اینکه امروزه به علت پدیده جهانی شدن و ماهیت ارتباطات نوین تقریباً مرزهای بین المللی برداشته شده و افکار و اندیشه های بیگانگان از طریق شبکه های مجازی و رسانه ای نه تنها قلمرو کشورها را در نوردیده، بلکه به حریم خانه ها نیز راه یافته است. در عین حال این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که فناوری اطلاعات راه را برای ارائه اندیشه ها و طرح نظرات و آرای نخبگان فراهم کرده است. بنابراین اکنون فرصت مناسبی برای انطباق پذیری فرهنگی پدید آمده که دولتها می توانند با اغتنام از فرصت، ضمن برنامه ریزی مناسب و آموزش های لازم و نیز بهره گیری از نظرات نخبگان بومی با تهاجم فرهنگی مقابله کنند.
بررسی روابط قدرت های بزرگ در شرق آسیا پس از فروپاشی اتحاد شوروی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دوره پس از جنگ سرد، در وضعیت قدرت تغییرات شگرفی ایجاد شده است. این تغییرات نظم جدیدی را در روابط قدرت های بزرگ منطقه شرق آسیا حاکم کرده است و روابط دو جانبه میان چین، ژاپن، روسیه و آمریکا را باز تعریف نموده است. این نوشتار به بررسی جایگاه هر یک از این قدرت ها در شرق آسیا با توجه به منافع و اهداف استراتژیک امنیتی و اقتصادی آن ها بعد از فروپاشی شوروی می پردازد.
جهانی شدن و خاورمیانه: نگاهی به فرایند جهانی شدن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن عبارت است از فشرده شدن جهان و افزایش این آگاهی که دنیا یک کل است. این فرآیند دولت ها را به شیوه های متفاوت و نوینی به چالش می طلبد به ویژه دولت هایی که از پیش نیز دچار مشکلات فراوانی با مردمان سرزمین خویش هستند.جهانی شدن آگاهی های ملی، قومی و شهروندی را بالا می برد و بدین سان مردم برای رسیدن به حقوق خود وارد جدال با دولت می شوند. این امر به ویژه در منطقه خاورمیانه که در آن بسیاری از دولت ها هنوز تلاش می کنند مدل وستفالیایی دولت-کشور را حفظ کنند، به چشم می خورد. این مقاله با نگاهی به فرایند جهانی شدن، جهانی شدن و مسایل خاورمیانه را مورد بررسی قرار می دهد.
تحرکهای طالبان و تأثیر آن در روابط پاکستان، افغانستان و آمریکا
حوزههای تخصصی:
از جنگ سال 2001 و سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان، بقایای طالبان در پاکستان و افغانستان به فعالیت ادامه دادند. در واقع با پیدایش دوباره طالبان در نواحی مختلف افغانستان، محیط کشورهای پاکستان و افغانستان به صحنه رویارویی طالبان با این دولتها تبدیل شده است. در این میان دولت کابل که همچنان با طالبان در ستیز است ، با چالش اساسی از طرف آنها مواجه است. شدت ناامنی از طرف طالبان در افغانستان به گونهای است که نیروهای ناتو در جنگ علیه طالبان دچار ناکارآمدی شدهاند. بنابراین پس از هفت سال حضور نظامی در این کشور، آمریکا به دنبال این استراتژی است که بین طالبان شکاف ایجاد کرده و با جناح معتدلتر درباره آینده افغانستان مذاکره کند. نگارنده به دنبال این هدف است که چالش طالبان به عنوان یک گروه تروریستی را در تنش بین دو کشور افغانستان و پاکستان با توجه به رویکرد استراتژیک آمریکا بررسی کند. بنابراین ابتدا به معمای حضور طالبان پرداخته شده، سپس تنش در روابط افغانستان و پاکستان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان استراتژی آمریکا در برخورد با طالبان و تأثیر آن در روابط دو همسایه بررسی شده است .
بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای قاره آفریقا با نگاهی به روابط ایران و آفریقا پیش از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مناطقی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه خاصی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیدا کرد، قاره پهناور آفریقا بود؛ ازاین رو، روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با کشورهای قاره آفریقا در اولویت های سیاست خارجی کشور قرار گرفت. انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت و روح آزادیخواهی، استعمارستیزی و خدامحوری اش (ر.ک: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول 2، 3، 9، 11، 56، 152، 154) به سرعت مورد توجه مردم کشورهای آفریقایی قرار گرفت و با کسب جایگاه ارزشمندی نزد ملت های آفریقایی، از وجهه و اعتبار خاصی برخوردار گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، گسترش و تعمیق روابط با کشورهای قاره آفریقا در تمامی ابعاد آن، یکی از مهم ترین رویکردها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفت؛ از این رو، از ابتدای پیروزی انقلاب، به نحو چشمگیری بر میزان سطح همکاری با کشورهای آفریقایی افزوده شد و در حال حاضر به گونه ای با تمام کشورهای آن قاره روابط سیاسی برقرار است. قاره آفریقا، مجموعه ای از کشورهای درحال توسعه با درجات پیشرفت و توسعه متفاوت است. این قاره در کنار ظرفیت های سیاسی و فرهنگی چشمگیر، سرزمینی غنی از لحاظ مواد خام و معدنی، استعدادهای بسیار کشاورزی، ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی فراوان، بازار بکر و گسترده، نیروی کارگر ارزان و بدون چالش های مربوط به اتحادیه کارگری می باشد؛ همچنین مورد توجه جدی قدرت های اقتصادی غرب و مقصد برنامه های میان و بلندمدت قدرت های اقتصادی میانی (چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و...) و اولویتی مهم در سیاست خارجی این کشورهای محسوب می شود. جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص، سیاست خارجی خود را در آن قاره بر مبنای بسط و گسترش روابط با کشورهای آفریقا قرار داده است.