فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۹۶۳ مورد.
خرد و سیاست
حوزههای تخصصی:
دو سنتی که در دل لیبرالیسم نهفته است
حوزههای تخصصی:
تاریخچه مختصر الهیات رهایی بخش
حوزههای تخصصی:
گفتگوی ممنوع
حوزههای تخصصی:
نقد فلسفه حقوق بشر با تاکید بر دیدگاه جان لاک و علامه جعفری
منبع:
رب پژوهی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 91
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حقوق بشر، امتیازات کلی است که در صورت تحقیق ، معیار واقعی مشروعیت و ملاک محدودیت اقتدار دولت در قبال بشریت است. هدف از این تحقیق، نقد فلسفه حقوق بشر با تاکید بر دیدگاه جان لاک و علامه جعفری بوده است. روش: این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی انجام شده است. و روش گردآوری اطلاعات تحقیق، اسنادی – کتابخانه ای بوده است و ابزار گردآوری اطلاعات، کتب، مقالات، وب سایت ها و پروتال هاب معتبر حقوقی بوده اند. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های حاصل از تحقیق نشان داده است که مبانی فلسفی حقوق بشر یعنی، بی توجهی به جهان هستی، فرجام انکاری، لذت گرایی و خوش باشی و تکلیف انگاری از نظر جان لاک محصور در مالکیت انسان بوده است و دین را از سیاست جدا کرده است. در صورتی که از دیدگاه علامه جعفری، ارزش های حقوق بشر غربی برای مسلمانان نه معتبر است و نه مطلوب. و مبانی فلسفی حقوق بشر را تابع فرامین خداوند می داند و معقتد است که تمام عالم هستی از او و به سوی او است و فقط او است که مالک عالم هستی است و حق ربوبیت تشریعی و قانونگذاری برای بشر را دارد.
جستاری درباره ایده راینهارت کوزلک مبنی بر بحران و آسیب زایی اندیشه سیاسی مدرن در بستر سنت ضد روشنگری آلمانی
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
7-28
حوزههای تخصصی:
بحران در نظریه پردازی سیاسی، و همچنین نگارش تاریخ اندیشه سیاسی در اروپا همواره نقشی اساسی داشته است. طی نیمه نخست سده بیستم، سنت ضدروشنگری آلمانی با متفکرانی مانند مارتین هایدگر و کارل اشمیت ایده «بحران» در اندیشه جدید را تبدیل به موضوع پژوهش کرده و به آسیب زایی و نتایج آن اشاره کردند. در دنباله این نوع از پژوهش ها، راینهارت کوزلک یکی از پژوهشگرانی است با تمرکز بر مفهوم بحران در اندیشه سیاسی مدرن به توضیح سیر تحول و آسیب زایی آن پرداخته است. ما در این پژوهش به بررسی زمینه مند ایده راینهارت کوزلک درباره اندیشه سیاسی-تاریخی روشنگری می پردازیم. پرسش این پژوهش اینگونه قابل طرح است: ایده راینهارت کوزلک مبنی بر بحران زاییِ اندیشه سیاسی-تاریخی روشنگری در چه زمینه ای، متأثر از چه متفکرانی، شکل گرفته و مدعا و نیّت مؤلف در طرح آن چیست؟ مطابق یافته های ما اندیشه کوزلک تحت تأثیر حلقه ضدروشنگری هایدلبرگ، به ویژه کارل اشمیت و کارل لُویت مبنی بر بحران در اندیشه مدرن، شکل گرفته است. ایده کوزلک این است که اندیشه جدید با هابز و از دل بحران جنگ های مذهبی آغاز شد و در ادامه تحول خود، به سبب برهم زدن نسبت اخلاق و سیاست، دچار نوعی تناقض و بحران مداوم بود. ازهمین روی، او نوعی غایت شناسی از تبعات اندیشه سیاسی مدرن، به ویژه روشنگری، و نسبت آن با توتالیتاریانیسم سده بیستم ارائه می دهد تا نشان دهد که اندیشه سیاسی جدید دچار آسیب زایی است.
کرونا؛ آزمون نظم لیبرال و آمریکای هژمون
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
29-52
حوزههای تخصصی:
پاندمی های تاریخی هیچ گاه بدون تاثیر نبوده اند. برخی از آنها مسیر تمدن ها را تغییر دادند، ویرانی هایی را در سرزمین های تحت تأثیر بجا گذاشتند، باعث توقف یا تشدید جنگ ها شدند و یا زمینه ی شکست برخی ارتش ها را به وجود آورده اند. موارد متعدد در باب تاثیر این گونه بیماری ها بر ساختار، بازیگران و کنش ها در نظام بین الملل و کتاب ها و مقالات بسیار با عناوینی همچون «نقش پاندمی ها در تغییر تاریخ»، حاکی از اهمیت و نقش این پاندمی ها به عنوان نقاط عطف بالقوه و دارای قابلیت برای تاثیرگذاری بر فرآیندها و تحولات نظام بین الملل است. در همین راستا شیوع ناگهانی بیماری کروناویروس یا کووید19 در قرن کنونی، ضمن وارد کردن شوک جدی به سیستم بهداشت جهانی، ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دنیا را نیز با اختلال جدی مواجه کرد. ناتوانی نظم بین الملل لیبرال و هژمون آن آمریکا در مقابله با این همه گیری باعث شد تا برخی معتقد به تشدید مفهوم افول این نظم و پیکربندی مجدد دنیای پس از همه گیری باشند. این مقاله با هدف بررسی تأثیر پاندمی کرونا بر نظم بین المللی لیبرال و هژمون این نظم یعنی ایالات متحده آمریکا بدین سوال می پردازد که: تعریف کرونا به عنوان بحران و چگونی تاثیر آن بر نظم لیبرال و هژمون این نظم به چه صورت قابل تحلیل است؟ یافته ها پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و برپایه ی مکعب بحران چارلز هرمان نشان می دهد که کرونا بحرانی با درجه شدید بود که بقای نظم لیبرال و هژمونی آن یعنی ایالات متحده آمریکا را به طور جدی در معرض آزمون قرار داد.
تاثیر اندیشه های جان لاک بر حقوق شهروندی در غرب معاصر
منبع:
رب پژوهی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
56 - 78
حوزههای تخصصی:
اندیشه های لاک بر حقوق شهروندی در جوامع غربی، به تحلیل مفاهیم کلیدی در فلسفه او و نقش آن ها در شکل گیری نظام های حقوقی و سیاسی معاصر می پردازد. در ابتدا، به معرفی زندگی و زمانه جان لاک و زمینه های فکری او پرداخته می شود. سپس، مفاهیم اساسی در فلسفه لاک، از جمله حقوق طبیعی، مالکیت و قرارداد اجتماعی، مورد بررسی قرار می گیرد. لاک بر این باور بود که انسان ها در وضعیت طبیعی، دارای حقوقی ذاتی مانند حیات، آزادی و مالکیت هستند و برای حفظ این حقوق، با یکدیگر قراردادی اجتماعی منعقد می کنند تا حکومتی مبتنی بر رضایت عمومی تشکیل دهند. در ادامه، تأثیر این مفاهیم بر اسناد مهم تاریخی مانند اعلامیه استقلال ایالات متحده و اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه تحلیل می شود. اندیشه های لاک، به ویژه تأکید او بر حقوق فردی و حکومت مبتنی بر رضایت، الهام بخش تدوین این اسناد بوده و به عنوان پایه های اساسی در نظام های دموکراتیک معاصر مورد استفاده قرار گرفته اند. همچنین، نقدها و چالش های مطرح شده در مورد نظریات لاک، از جمله تأکید بر مالکیت خصوصی و محدودیت های موجود در دیدگاه های او نسبت به زنان و اقلیت ها، مورد بررسی قرار می گیرد. این نقدها به درک بهتر از نقاط قوت و ضعف فلسفه لاک و تأثیر آن بر حقوق شهروندی کمک می کند. در نهایت، مقاله نتیجه گیری می کند که اندیشه های جان لاک، با تأکید بر حقوق طبیعی، آزادی های فردی و حکومت مبتنی بر رضایت، نقش مهمی در شکل گیری و توسعه حقوق شهروندی در غرب معاصر ایفا کرده اند و همچنان به عنوان مبانی اساسی در نظام های حقوقی و سیاسی دموکراتیک مورد توجه قرار می گیرند.
تحلیل گفتمان فوکویی؛ امکان و امتناعی برای تبیین اندیشه ها
منبع:
رب پژوهی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
38 - 55
حوزههای تخصصی:
میشل فوکو بنا به چندوجهی بودن خاستگاه فکری و اثرپذیری اش از افراد و مکاتب مختلف، نظام فکری منحصر به فردی را پایه ریزی کرده است که به دلیل فراهم نبودن فرصت یا فقدان ارائه نظام مند آنها، امروزه تبدیل به جعبه ابزاری شده است که هر محققی با الهام از آن چهارچوب هایی خاصی را تدارک می بینید. مساله این مقاله فهم امکان یا امتناع استنباط و ستخراج چهارچوبی از آرای فوکو برای فهم و تبیین آرای اندیشمندان (سیاسی) در قالب تحلیل گفتمان فوکویی است که مقاله با اتکا به روش توصیفی – تحلیلی به این نتیجه می رسد که بهره گیری از این قالب امکان فهم و تبیین آرا و اندیشه ها را دارد اما اولاً از تبیین آرای اندیشمندانی که فراساختاری و پسامدرنی باز می ماند و دوم این که این چهارچوب نظری اندیشیدن در نظام دانایی فراساختاری، فراهرمنوتیکی و پسامدرنی را الزام می کند. بنابراین، تحلیل گفتمان فوکویی همانند هر رهیافت فکری دیگر غلی رغم فراهم سازی امکان فهم و تبیین آرای اندیشمندان (سیاسی)، از فهم و تبیین اندیشمندان خارج از مبانی فراساختاری و پسامدرنی امتناع می کند.
چالش های راهبردی آمریکا در عصر هویت و هوش مصنوعی
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
183-208
حوزههای تخصصی:
هویت و هوش مصنوعی را باید به عنوان دو شاخص اصلی تحول نظام جهانی در سومین دهه قرن 21 دانست. هر یک از دو مولفه یاد شده تاثیر قابل توجهی بر معادله سیاست، قدرت و امنیت بازیگران به جا می گذارد. هر گاه نظم جهانی با نشانه هایی از کنش هویتی و تحول فناورانه روبرو شود، نشانه هایی از تغییرات اجتناب ناپذیر ساختاری را تجربه خواهد کرد. سومین دهه قرن 21 بسیاری از کشورهای منطقه ای و بازیگران سیاست بین الملل در فضای بحران هویت قرار گرفته اند. جنگ های منطقه ای را می توان در زمره شاخص های اصلی بحران هویت در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل دانست. به موازات بحران هویت زمینه برای شکل گیری موج جدیدی از انقلاب فناورانه به وجود آمده که این امر سیاست بسیاری از کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد. مفهوم هوش مصنوعی در یک دهه گذشته به عنوان موضوع راهبردی جدید در دستور کار کشورهای صنعتی و بازیگران منطقه ای قرار گرفته است. مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای هیأت دولت در شهریور 1403 بر ضرورت بازتولید قدرت ایران در حوزه هوش مصنوعی تأکید داشتند. ایجاد زیرساخت های فنی، معنایی و کاربردی هوش مصنوعی می تواند تأثیر خود را بر اقتصاد، سیاست و امنیت جهانی به جا گذارد. هوش مصنوعی محور جدید معادله سیاست، قدرت، امنیت و هویت محسوب می شود. پرسش اصلی مقاله آن است که «هوش مصنوعی چه ویژگی هایی دارد و چه تأثیری بر معادله قدرت، امنیت و هویت امریکا در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل به جا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «هوش مصنوعی تحولی بنیادین در معادله قدرت ایجاد کرده و منجر به ظهور جنگ های منطقه ای و ستیزش های ژئوپلیتیکی خواهد شد.» در تنظیم مقاله از رهیافت «تحلیل داده ها» استفاده می شود.
تحولات علم شناسی در ایران و غرب (با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی)
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
53-128
حوزههای تخصصی:
مطالعات علم نگاهی ویژه به تاریخ علم دارد. به مدد تاریخ علم، فراز و نشیب های آن را رصد می کنیم و در فلسفه ورزی از آن بهره می بریم. از اوایل شکل گیری فلسفه تا زمان نیوتن و تا امروز، علم شناسان بسیاری در اطراف استقراء گرایی، گرد آمدند و در قرن بیستم این ابطال گرایان بودند که برگرمی کار خود افزودند. با این حال تاریخ علم نشان از آن دارد که توقف بر استقراء گرایی و ابطال گرایی، رافع مشکل نبوده است. در واقع پوزیتویسم که بر شانه نیوتن استوار بود، مواجه با چالش های جدی گردید. از سوی دیگر فلسفه های علم متأخر به ما می گویند که فرایند نظریه پردازی متکی به «پارادایم» (در معنای چهارگانه «هستی شناسی »، «معرفت شناسی »، «روش شناسی » و «ارزش شناسی ») معطوف به موضوعی است که آن نظریه پردازی پیرامون آن انجام می گیرد. همچنین به ما می گوید که نمی توانیم رفتارهای انسانی و اجتماعی را با الگوی علم فیزیک مطالعه کنیم و به عبارت دیگر نظریه های علوم انسانی و اجتماعی ارزش باره هستند. در مقاله حاضر کوشیده ایم معنای علم را در ایران پس از اسلام مورد توجه قرار داده و اوج و حضیض آنرا نشان دهیم و متناظر با احوالات سانحه در ایران، احوالات غرب را نیز مورد توجه قرار دهیم. مطالعه حاضر نشان میدهد که در دوران زرین علم (قرون نخست اسلامی) علم شناسی فیلسوفان مسلمان ایرانی اثرات وسیعی بر اندیشه غربیان داشته، لکن برای مدت قریب به 800 سال پس از آن، مواجه با انحطاط گردیده است. اگرچه در این 200 سال اخیر از آن انحطاط قدری کاسته شده، اما هنوز گفتگو و هم پرسگی میان فیلسوفان علم مسلمان ایرانی و غربی (بدلیل نا هم زبانی و اختلاف سطح) وجود ندارد. مضافاً تأخیر فاز علم شناسی نسبت به اندیشه های غربی در ایران وجود دارد و از این منظر ضرورت تحول، احساس می شود. در پایان مقاله، درس هایی از تحولات تاریخ علم شناسی در ایران گرفته شده و زیر عنوان رهیافت ارائه گردیده است.
بررسی وضعیت اجتماعی- سیاسی آمریکا در سال های 2024-2023 براساس روش فراتحلیل
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
129-150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل وضعیت اجتماعی- سیاسی آمریکا در سال های 2024-2023 انجام پذیرفته است. این پژوهش با اتکا به منابعی که به روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده و مبتنی بر رویکرد توصیفی تحلیلی در بررسی و تحلیل یافته ها می باشد. بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان داد که وضعیت اجتماعی و سیاسی آمریکا بسیار پیچیده و چندبُعدی است. قطب بندی شدید سیاسی بین جمهوری خواهان و دموکرات ها موجب اختلافات عمیق در جامعه شده است. مسائل نژادی و قومیتی همچنان چالش های بزرگی به ویژه در زمینه نژادپرستی و خشونت پلیس به وجود می آورند. مهاجرت و سیاست های مرتبط با آن باعث اختلافات گسترده ای شده و بر امنیت ملی و اقتصاد تأثیر می گذارد. نابرابری اقتصادی و تفاوت های طبقاتی نیز تنش های اجتماعی را افزایش داده اند. مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند حقوق زنان، کنترل سلاح و تغییرات اقلیمی موضوعات داغی هستند که جامعه آمریکا را در سال های 2024-2023 تحت تأثیر قرار داده اند. همچنین، براساس بررسی ها، سیاست خارجی آمریکا نیز نقشی کلیدی در تعیین جایگاه این کشور در جهان دارد و بر سیاست های داخلی آن نیز تأثیر می گذارد.
تأملی در منطق تکوین گفتمان ضدتروریسم اتحادیه اروپا پس از یازده سپتامبر
منبع:
رب پژوهی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
7 - 37
حوزههای تخصصی:
تروریسم به عنوان یکی از چالش های امنیتی مهم، همواره سیاست های داخلی و خارجی اتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار داده است. حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ نقطه عطفی در سیاست های ضدتروریستی اتحادیه اروپا بود که موجب بازنگری در راهبردهای امنیتی و افزایش همکاری در جهت اتخاذ سیاست های ضدتروریستی میان کشورهای عضو شد. در این راستا، اتحادیه اروپا اقدامات متعددی را برای تقویت ظرفیت های امنیتی خود به کار گرفت که شامل تصویب قوانین جدید، افزایش تبادل اطلاعات میان کشورهای عضو، و همکاری های فراملی به ویژه با ایالات متحده بود. پرسش اصلی مقاله این است «چه عواملی موجب تکوین گفتمان ضدتروریستی اتحادیه اروپا پس از حادثه یازده سپتامبر شد؟» در پاسخ به این پرسش مقاله حاضر مدعی است، گفتمان ضدتروریستی اتحادیه اروپا حول محور دال مرکزی رویارویی با «دولت های درمانده» تکوین شده است و کشورهای عضو اتحادیه اروپا حکمرانی خوب را مؤلفه اصلی ضدیت با تروریسم تلقی می کنند. هدف این پژوهش بررسی منطق ایجاد گفتمان ضدتروریستی اتحادیه اروپا و تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری سیاست های امنیتی اتحادیه اروپا در این حوزه است یافته های پژوهش بیانگر این است که سیاست های ضدتروریستی اتحادیه اروپا نوعی رویکرد و راهبرد پیشگیرانه و هماهنگ در جهت مهار پدیده تروریسم می باشد.