مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
کارل اشمیت
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مهر و آبان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
محور اصلی مقاله حاضر نقد و بررسی کتاب مفهوم امر سیاسی اثر کارل اشمیت است که توسط سهیل صفاری ترجمه و نشر نگاه معاصر آن را به زیور طبع اراسته است. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی کتاب مفهوم امر سیاسی، نقد و ارزیابی شکلی و محتوایی آن در دستور کار قرار گیرد. این که مسئله یا به عبارتی، دغدغه و محور فکریِ او چیست؟ چه مسئله ای او را برانگیخته تا تعمق و تفکر ذهنیِ خود را به صورت یک نظریة سیاسی به رشتة تحریر درآورد؟ نویسنده چه هدفی را در این اثر دنبال می کند؟ توجه به زمینه های کاتولیکی تربیت (و شیفتگی نسبت به قدرت کلیسای کاتولیک در عصر بیسمارک)، در کنار آموزش های حقوقی (تحقق حقوق به عنوان رسالت دولت) و شکل گیری تجارب تاریخی مختلفی که در میانة یأس (خشم ناشی از وضعیت آلمان تحقیر شدة بین دو جنگ) و امید (نیرومند ساختن رژیم وایمار و امکان بازسازی امر سیاسی)، حوزه های اصلی نقادی و اندیشه پردازی اشمیت را در رابطه با نسبت سیاست و اخلاق، لیبرالیسم و دموکراسی و شکل مدرن ساختار سیاسی در قالب دولت شکل داده است.
الاهیات سیاسی و امر استثناء (کارل اشمیت و مسأله ی حاکمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل اشمیت با رسالة دوران سازش، «الاهیاتِ سیاسی: چهار گفتار در باب مفهوم حاکمیت»، بانیِ تحولی عمده در نظریه دولت و مفهومِ حاکمیت در عصرِ جدید شد. او در این رساله با طرحِ مفهومِ حاکمیت، معتقد است که مشخصة اصلی حاکمیت و حاکم، «تصمیم» و آن چیزی که قوام بخش و برپادارندة حاکم است، «امرِ استثناء» است. از این رو، الاهیاتِ سیاسیِ اشمیت، دفاعیه ای است از اصلِ دولتِ مطلقه و ردیه ای است بر نظریة دولتِ لیبرال دموکراسی. از نظرِ اشمیت، لیبرالیسم سرآغازِ به حاشیه رفتنِ مفهومِ حاکمیت به مثابة موجودیتی تماماً و منحصراً سیاسی است. لیبرالیسم با منتقل کردنِ قدرتِ تصمیم گیریِ حاکم در برپایی و اعلامِ وضعِ استثنایی به نهادهایی گفتگو محور (هم چون پارلمان)، عملاً دولت را بی خاصیت و از ریخت انداخته بود. مقاله پیش رو با تمرکز بر مفهومِ حاکمیت نزد فیلسوفانی هم چون ژان بُدن و کلسن، به تبارشناسی و واکاویِ تفسیری-تاریخیِ این مفهوم در الاهیات سیاسیِ اشمیت پرداخته و سعی کرده است تا از خلال مفهوم حاکمیت، پیوندهایش با مفاهیمی چون تصمیم، استثناء و عرفی شدگی مفاهیم نظریة مدرن دولت را نشان دهد.
بازخوانی انتقادی مفهوم امر سیاسی در نظریه کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
991 - 1014
حوزه های تخصصی:
کارل اشمیت (1985-۱۸۸۸) یکی از بحث برانگیزترین متفکران سیاسی و حقوقی و از نظریه پردازان برجسته قرن بیستم است. از دیدگاه اشمیت، لیبرالیسم بر ایده تضاد دولت و جامعه و دولت حداقلی استوار است و از چند نظر قابل نقد است: عدم تلازم لیبرالیسم با دموکراسی، تحلیل رویه ای به جای تحلیل ستیزش و تأکید لیبرالیسم بر رویه گرایی و نادیده گرفتن جدال و ستیزش و دوست و دشمن، تقلیل جایگاه انسان و سیطره نوعی دیدگاه فردگرا، سیاست زدایی و انسان زدایی (بی هویتی سوژه به دلیل تعلیق امر سیاسی، بروز بی تفاوتی و بی معنایی و غلبه روحیه مصرف گرایی)، خطر از دست رفتن تجربه امر سیاسی و بی توجهی به ماهیت اخلاقی امر سیاسی. متأثر از رویکرد واقع گرایانه اشمیت، دولت و سیاست پیوندی جدایی ناپذیر یافتند و به عنوان یگانه موضوع سیاست مورد توجه قرار گرفتند. دولت به مثابه قدرقدرتی است که ماهیتی خودفرمان دارد و تمام تصمیمات سیاسی را می گیرد. اساساً مرز سیاست و غیرسیاست با تصمیم دولت در تمایز دوست/ دشمن مشخص می شود. بحث تمایز دوست/ دشمن را باید به مثابه دال مرکزی امر سیاسی در گفتمان فکری اشمیت دانست. تمایز دوست- دشمن به عنوان یک پیش فرض شبه استعلایی درونمایه امر سیاسی را مشخص می کند که بر پایه آن وجود واقعی یک دشمن و همزیستی با موجودیت سیاسی دیگر پیش فرض گرفته می شود. دشمن در اینجا، نه برآمده از کینه یا خصومتی شخصی، بلکه دارای مفهومی عمومی (دشمن ما) و در اشاره به یک جماعت رزمنده از مردم در مقابل جماعتی دیگر و در روشن ترین معنا در مورد ملتی دیگر است. هدف مقاله حاضر، ارائه نقدهای ایرادشده به سیاست از چشم انداز لیبرالی، درک مفهوم امر سیاسی و امکانات و محدودیت های آن در تحلیل سیاسی و فهم ساحت های بنیادین و ارزیابی است.
تأثیرپذیری نواورآسیاگرایی روسی از محافظه کاری انقلابی آلمان بررسی موردی: رابطه آراء الکساندر دوگین و کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل اش میت و الکس اندر دوگی ن دو متفک ر دولت گ را به ش مار می رون د که با ایجاد س نتزی ملی به دنبال تثبی ت دولت و تقویت ِ از ملی گرای ی و دیان ت و برس اختن نوعی الهیات سیاس ی ق درت مل ی هس تند. ه ر دو ب اور دارند که ف رد باید در س ازه ای به ن ام »ملت« معن ا یابد. این س ازه )مل ت( تنه ا زمان ی می توان د بر سرنوش ت خ ود حاکم ش ود که ب ر اس اس ویژگی های خویش تن، م رز می ان »م ا« و »دیگ ری« را ترس یم کن د و ب ا تکیه ب ر دولت ی قدرتمن د، از این م رز ک ه همان م رزی سیاس ی و حاکمیتی اس ت، با تم ام وجود دف اع کند. مس ئله اصلی این مقال ه تبیی ن چگونگ ی بازخوان ی مفاهی م »محافظ ه کاری انقالب ی آلمان« توس ط الکس اندر دوگی ن و گ ذار از ی ک نظری ه دول ت ب ه ی ک مکت ب ژئوپلیتیک ی اس ت. در همی ن زمین ه ای ن پرس ش قاب ل ط رح اس ت ک ه:» نواوراس یاگرایی روس ی در ح وزه مفاهی م بنیادی ن، چ ه تأثی ری از محافظ ه کاری انقالب ی آلم ان پذیرفت ه اس ت؟« فرضی ه پژوه ش از این قرار اس ت ک ه: »الکس اندر دوگی ن به عن وان نماین ده نواوراس یاگرایی ب ا وام گرفت ن مفاهی م »دول ت«، »حاکمی ت« و »امر سیاس ی« از متفک ر محافظه کار انقالب ی آلمانی کارل اش میت و ترکیب و آن ب ا الزام های ژئواس تراتژیک روس یه در دوران انحطاط و ضعف این کش ور پس از فروپاش ی ش وروی، ی ک مکت ب ژئوپلیتیکی ضدلیبرال برس اخته که ه دف آن تحکیم پای ه های دولت- مل ت روس یه ب ا تکی ه ب ر خاص بودگی ه ا و ویژگی ه ای منحص ر ب ه فرد این کش ور اس ت.« ای ن مقال ه ب ا بهره گیری از رهیاف ت تاریخی اس کینر، »بحران دولت« در روس یه و آلم ان را به عن وان مهمتری ن عام ل زمین ه ای پیونددهن ده می ان ای ن دو س امانه مفهومی معرف ی می کند. رهیاف ت اصل ی ای ن مقال ه، تأکی د ب ر نق ش اساس ی »بح ران دول ت« در ایج اد نظریه ه ا و ایدئولوژی ه ای محافظه کار-انقالب ی اس ت.
روشنگری و توتالیتاریانیسم: نقد کتاب Critique and crisis: Enlightenment and the pathogenesis of modern society (نقد و بحران: روشنگری و آسیب زاییِ جامعه مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۸۸)
123-143
محور اصلی بحث در این مقاله، نقد و بررسی کتاب نقد و بحران: روشنگری و آسیب زایی جامعه مدرن نوشته راینهارت کوزلک است. این کتاب نخستین بار در سال 1959م به زبان (اصلی) آلمانی منتشر شده است و آخرین ترجمه آن درسال 1988م به زبان انگلیسی توسط انتشارات The MIT Press منتشر شده است. تلاش برای نشان دادن و توضیح ریشه های توتالیتاریانیسم سده بیستمی در «روشنگری» سده هجدهمی وجه اصلی همت کوزلک در این کتاب است. مطلقه گرایی در اروپا و ساختار دوگانه تابع/متبوع و اخلاق شخصی/سیاست عمومی آن به عنوان بستر ظهور روشنگری عملا مانع رهایی بخشی مدنظر روشنگری شده و خود در تحلیل نهایی در دامی بزرگتر در غلتیده است. چالش های سیاسی انضمامی متعاقب فروپاشی مطلقه گرایی بویژه بعد از 1789م به بعد روشنگری را درگیر خلق الگوهایی از اندیشیدن و رفتار اخلاقی کرده که تناقض های لاینحل ناشی از آن، تسلیم شدن در برابر تصویری اوتوپیایی از جامعه و پیش بردن ریاکارانه آن را موجب شده و راه را بر ترور و دیکتاتوری گشوده است. به نظر می رسد ایده اصلی کوزلک در نقد روشنگری و ادعای درهم تنیدگی آن با توتالیتاریانیسم سده بیستم که متاثر از ایده کارل اشمیت در کتاب لویاتان در نظریه دولت تامس هابز است عمدتا تصویری جانبدارانه و گزینشی است.
بحران همه گیری کرونا وضرورت بازتولید اخلاقیِ آزادی انسان در الهیات سیاسی (باتمرکز بر آرا اسپینوزا وکارل اشمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سیاسی غرب از قرن شانزدهم طرح جدیدی از نسبت اخلاق و سیاست در جهت افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی بدون توجه به الزامات اخلاقی مطرح شد و پس از آن متفکران عصر روشنگری هریک به فراخور بینش و مکتب و اعتقادات خود تصویری از اخلاق و سیاست و انسان ارائه کردند برخی از اندیشمندان غربی، اخلاق را تابع سیاست و بعضی سیاست را تابع اخلاق قلمداد کردند. اما در نهایت همان طرح اولیه برای افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی با تاکید بر ضمانت آزادی فردی حاکم شد؛ برای نمونه اسپینوزا ضمانت آزادی فردی را در اخلاق کاربردی می جوید و کارل اشمیت به دنبال عملکرد دولت در قبال آزادی فردی و اجتماع در مشروعیت الهیاتی و سنتی است. پرسش این است که راهکار اسپینوزا و اشمیت برای ضمانت آزادی فردی و تضمین سلامت شهروندان در شیوع بلای فراگیر هم چون کرونا چیست؟ نتایجی که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده است، نشان می دهد که اسپینوزا آزادی فردی را امری اخلاقی می داند که همه افراد در نوع خود، مسئول رعایت آن هستند؛ از طرف دیگر اشمیت، موضع گیری دولت در قبال بحران های سیاسی- اجتماعی همانند بلایای فراگیر و ضرورت بازتولید ارزش هایی چون آزادی را به باورهای مذهبی و سنت های عرفی شده حاکم بر ذهن و زبان مردم و کارگزاران حکومت مشروط می سازد.
اندیشه کارل اشمیت و مسئله هویت های واکنشی در جغرافیای سیاسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هجدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۷
22 - 39
حوزه های تخصصی:
کارل اشمیت، فیلسوف و حقوقدان برجسته آلمانی که همواره درطول زندگی اش به طرفداری از حکومت رایش سوم متهم می شد با وجود اینکه در دادگاه نورنبرگ از اتهامات تبرئه شد و تا سال 1985 عموماً در انزوا زندگی خود را سپری کرد. ولی انزوای اشمیت هیچ وقت مانع از نوشتن او و انتشار اندیشه هایش در طول قرن بیستم نشد. اشمیت از جمله متفکران بزرگی است که دیدگاه ها و افکارش، در طول دهه های گذشته بر اندیشمندان مختلفی چون هاناآرنت، یورگن هابرماس و جورجیوآگامبن تأثیرگذار بوده است. هنگامی که اشمیت کتاب امرسیاسی را نوشت به طور شفاف بیان کرد که اساساٌ سیاست را باید در تمایز میان دوست و دشمن تعریف کرد. امروزه نئولیبرالیسم که اعتقاد راسخ به کوچک سازی دولت و نیروهای بازار برای تنظیم مناسبات اجتماعی و مدیریت سرزمین دارد، باعث شکل گیری تعارضات اجتماعی بزرگ در درون و کشمکش های ژئوپلیتیکی در بیرون از مرزهای کشورها شده است. سیاست های نئولیبرال به همراه شیوه تولید اقتصاد پست فوردیسم در سال های اخیر وضعیتی را شکل داده است که شکاف های اجتماعی در درون کشورها و همین طور در مقیاس جهانی را افزایش داده است. افزایش این شکاف ها در لایه های اجتماعی خود سبب ساز بحران های درونی کشورها شده و از طرفی بسیاری از کشورها را درگیر اعتراض های گسترده اجتماعی کرده است. از نظر اندیشمندان بزرگی چون فوکویاما، چنین تعارضات اجتماعی باعث شکل گیری هویت های واکنشی در درون کشورها شده است. امروزه در بسیاری از آثار و نوشته های جغرافیدانان سیاسی می توان توجه اندیشمندان برجسته ای چون کلودیومینکا و آناجی سکور را دید که بر فلسفه سیاسی اشمیت تمرکز کرده اند، و شکل گیری هویت های واکنشی را در ارتباط با امر سیاسی و تمایز دوست و دشمن در فضای جهانی شدن و اقتصاد پست فوردیسم جستجو می کنند. سوال اصلی مقاله درباره این مسئله است که چرا فلسفه سیاسی اشمیت و بویژه مقوله امرسیاسی در ارتباط با هویت های واکنشی در کانون گفتمان های جغرافیای سیاسی جهان قرار گرفته اند؟
وضعیت استثنائی و کرونارانگیِ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیری کروناویروس با تغییر در ساحت زیست شهروندان، اغلب دولت ها را به اعلام «وضعیت استثنائی» و اِعمال محدودیت های فراوان برای مقابله با گسترش این ویروس واداشت. اگرچه نمی توان از تلقی مشترک درباره «وضعیت استثنائی» به عنوان یک موقعیت سخن گفت، اما اعلام وضعیت استثنائیِ مدنظر متفکرانی هم چون میشل فوکو، کارل اشمیت و جورجوآگامبن همواره به سودِ افزوده شدن بر قدرت حاکمِ مستقر تفسیر شده است. در این نوشتار، ضمن ایضاحِ نظری وضعیت استثنائی، به اثرات سیاسی و حقوقی اعلام چنین وضعیتی در کشور فرانسه و مقایسه آن با ایران پرداخته می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که نتایج سیاسی-زیستیِ اعلامِ وضعیت استثنائی در کشور فرانسه و ایران چگونه به افزایش اختیارات دولت، محدودیت آزادی شهروندان و صف آرایی جامعه مدنی در برابر حاکمیت دولت منجر شده است. به نظر می رسد قدرت دولت ها با اعلام وضعیت استثنائی به منظور تنظیم ساحت زیستی- سیاسی جمعیت افزایش یافته است. وضعیت استثنائی اعلام شده در فرانسه در ذیل دشواره «مصلحت دولت» به ایجاد نظم پلیسی- نظامی در جامعه منجر شده، مساله ای که قاعده مندیِ زیست روزمره شهروندان را به حالت تعلیق درآورده و سایه تداوم وضعیت استثنائی را با دائمی کردن ترس میان جمعیت مستقر کرده است. وضعیت استثنائی ایجادشده پس از همه گیری کرونا در ایران، اگرچه نه به وضوح و تعیین کنندگیِ کشور فرانسه، اما تغییرات سیاسی اثرگذاری را به وجودآورده که برهم زننده نظم سابق اجتماعی به شمار می رود. در هردو کشور مورد بررسی، کرونا هم چون رانه ای اساسی، تبدیل به موتور محرکه ای شده که با اعلام وضعیت استثنائی، مناسبات قدرت را به سود حاکیت دولت، تغییر داده است.
پاسداری از قانون اساسی در ایران بر اساس نظریه نگهبان قانون اساسی کارل اشمیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶)
131 - 161
حوزه های تخصصی:
پاسداری از قانون اساسی از موضوعات مهم در حقوق عمومی بوده که مناقشات جدی بین حقوقدانان این حوزه پدید آورده است. از جمله ی اینان، کارل اشمیت حقوقدان برجسته ی آلمانی است که برابر دیدگاه او نگهبانی از قانون اساسی بر عهده رییس جمهور بوده و اوست که می باید در شرایط بحرانی تصمیم گیری کند. در اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اجرای قانون اساسی از وظایف مقام ریاست جمهوری قلمداد شده که در مواردی، روسای جمهور با استناد به این اصل خود را مجری قانون اساسی انگاشته و در مقام ناظر به تشکیل هیات نظارت بر قانون اساسی مبادرت کرده اند. با وجود این، می توان ادعا کرد که رئیس جمهور فاقد عناصر اساسی برای نگهبانی از قانون اساسی است چرا که او فاقد قدرت کافی در پاسداری از قانون اساسی بوده و از عناصر دیگری که اشمیت برمی شمارد نیز بی بهره است؛ عناصری که در اندیشه ی کارل اشمیت برای نظارت در قانون اساسی ذاتی بشمار می آید.
نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
467 - 487
حوزه های تخصصی:
مسئله ماهیت دولت از جمله مهم ترین مسائل فلسفه سیاسی است و هر تفسیری از ماهیت دولت در نوع خود، تفسیری از غایات حکومت و بهترین شکل دولت است؛ از این رو، ضرورت اطاعت از دولت، مشروعیت سیاسی و آزادی را به دنبال خواهد داشت. تحقیق حاضر که از حیث محتوا بنیادی نظری است، با چارچوب نظری دموکراسی رادیکال موفه با تمرکز بر یکی از چهره های برجسته فلسفه سیاسی و حقوق عمومی در قرن بیستم، تلاش نموده تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که حکومت مطلوب در الهیات سیاسی کارل اشمیت، چه نوع حکومتی و واجد چه ماهیتی است. حاصل این تحقیق نشان می دهد که فهم وتفسیر ماهیت دولت و همچنین حکومت مطلوب در فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی اشمیت، در پرتو فهم مفاهیم بنیادی در اندیشه او می باشد؛ یعنی الهیات سیاسی، امر سیاسی، قاعده دوست/ دشمن/ دیکتاتوری مستقل، حاکمیت، مفهوم استثنا در نقد نظام پارلمانی لیبرال اروپایی، انسان شناسی منفی، انطباق شهروندی با ملیت سیاسی، نقد مفهوم اکثریت در دموکراسی لیبرال است. همچنین مشخص می شود که حکومت مطلوب اشمیت، با نوع دموکراسی رادیکال هویت گرا قابل انطباق می باشد. از این رو اهمیت این تحقیق، به نقد روزافزونِ دموکراسی لیبرال و ظهور دولت های دموکراتیک رادیکال، خاصه در آمریکای لاتین بازمی گردد.