فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصاویری که ادبیات از زنان به دست داده تصاویری متناقض چون زن آرمانی، جادوگر، نابالغ و خام، زن فتانه و وسوسه گر، مادر فداکار و زن مرگ آور است. در این اندیشه ها زنانگی به شکل آرمان گرایانه و شیطانی تقسیم شده که از این منظر نیز این تصاویر به مناسبات و روابط فرضی میان زن با مرد بستگی دارد و در این راستا زن بزرگتر یا کوچکتر از واقعیت زندگی ارایه شده است.در این مقاله سعی شده است با بررسی تطبیقی بوف کور صادق هدایت و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری ضمن اشاره به مشابهت ها و وجوه افتراق دو اثر دیدگاه دو گانه این نویسندگان نسبت به زن مورد مداقه قرار گیرد.
بررسی اندیشه ی فمینیسم در آثار شهرنوش پارسی پور و مارگریت دوراس
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
81 - 95
حوزههای تخصصی:
شهرنوش پارسی پور و مارگریت دوراس دو نویسنده معاصر ایرانی و فرانسوی هستند که در داستان هایشان به دلایلی چون زن بودن، نویسنده و روشن فکر بودن، زیستن در دنیای قرن بیستم، آشنایی با نگرش های گوناگون فمینیستی، تجربه زندگی شرقی، شباهت ها و همسرایی هایی وجود دارد. سوال این است که چه همسرایی و هماهنگی های فکری و عقیدتی میان پارسی پور و دوراس وجود دارد؟ پیش فرض این تحقیق بر این استوار است که توجه به «عشق آزاد» و «رئالیسم جادویی»، سنت شکنی و عصیان علیه وضع موجود زنان، به چالش کشیدن باورهای بی پایه و خرافی، اعتراض به نگاه ملکی و مالی به زن، انتقاد از قوانین حاکم مرد محور، ذکر ستم پذیری و تحقیر تاریخی زن، خودفروشی و احساس ترس و ناامنی زنان، تشویق زنان به کسب علوم مختلف و الگو گرفتن از مردان و... مواردی مشترک در داستان های این دو نویسنده است.
آخرین تیر «بررسی تطبیقی اسطوره آرش و فیلوکتتس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافتن وجوه مشترک میان اسطوره های اقوام هم ریشه، امری بدیهی است. این مقاله اسطوره آرش را از ادبیات باستانی ایران با فیلوکتتس از ادبیات باستانی یونان مقایسه می کند. براساس این اسطوره ها، قهرمان هر دو داستان با پرتاب تیری، به دو جنگ فرسایشی نسبتاً طولانی مدت در برابر دشمنانشان پایان می بخشند؛ بدین معنی تا زمانی که تیر و کمان آرش به کار نمی افتد، جنگ و گریز بی فرجام دوازده ساله ایران و توران به سرداری منوچهر و افراسیاب به سرانجام نمی رسد و تا وقتی که تیر و کمان فیلوکتتس به میدان نمی آید، نبرد ده ساله یونانیان برای تسخیر تروا پایان نمیپذیرد. نویسندگان در این تطبیق، با توجه به اسطوره شناسی تطبیقی ، شباهت های دو روایت را در دو بخش ساختاری و معنایی ذیل نه محورِ «نوع سلاح دو قهرمان و ارتباط آن با نیروهای مافوق بشری، دخالت خدایان در پرتاب تیر، ارتباط دو قهرمان با امر قدسی و پیوند آن دو با مکان های مقدس، فرجام کار قهرمانان از منظر مینوی، پایان دادن به دو جنگ فرسایشی، نقش محاصره در دو داستان و تاثیر اسطوره ها بر ادبیات پس از خود» و تفاوت های ساختاری و معنایی آن دو را ذیل هفت محور «مکان، زمان و ویژگی های آن، قالب روایت، انگیزه قهرمانان، ارزش های ملی، پایان کار دو نبرد و تفاوت در پایان کار قهرمانان از لحاظ مرگ و زندگی»، بررسی می کنند. نتایج بررسی، خویشاوندی و تجربه های مشترک اقوام هم خانواده هندو اروپایی را، که در حماسه ها و قصه های آن ها تجلی یافته است، نشان می دهند.
مقایسه اشعار وصفی ابن معتزعباسی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشبختانه در سال های اخیر توجهی خاص به ادبیات تطبیقی در جهان به ویژه در ایران شده است. این امر به خودی خود باعث می گردد تا اندیشه های دو شاعر یا دو نویسنده، و یا احیاناَ سبک نگارش و شعر آنان مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. لذا در مقاله مورد نظر، دو شاعر توانا«ابن المعتز» از جهان عرب و « منوچهری دامغانی» از ایران مورد توجه قرار گرفته واشعار وصفی آنان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.ابتدا به زندگی نامه دو شاعر پرداخته می شود و چنانچه وجوه تشابهی در آن دیده شود، ارائه می گردد؛ سپس، به اشعار وصفی این دو شاعر پرداخته و نکات لازم وقابل توجهی که از مقایسه اشعار آنان به دست می آید، ارائه خواهد گردید.
از ادبیات تطبیقی تا نقد ادبی
حوزههای تخصصی:
شیرین و پاملا: بررسی تطبیقی خسرو و شیرین نظامی و پاملای ساموئل ریچاردسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاملا یا پاداش پاکدامنی رمانی از ساموئل ریچاردسون نویسنده انگلیسی است که شباهت های فراوانی با منظومه ی خسرو و شیرین نظامی گنجوی دارد. در مقاله ی حاضر به مقایسه ی این دو اثر و بیان شباهت های آنها پرداخته شده است. در هر دو داستان مردی ثروتمند، مشهور و هوسباز در پی کامجویی از شخصیت زن داستـان است و شخصیت زن هـرچنــد در عمـق وجــود خود عاشق مرد مقابل است ولی در برابر هوسبازی های او مقاومت می کند و خواستار ازدواج رسمی است. سرانجام شخصیت مذکر به ازدواج رسمی با زن مورد علاقه ی خود تن می دهد و عشق سبب تحول تدریجی و مثبت در او می شود. در واقع مضمون اصلی هر دو اثر پیروزی بردباری، عفت و پاکدامنی بر خودکامگی و هوسبازی است.
زمان در شعر فروغ فرخزاد و نازک الملائکه بررسی تطبیقی دو شعر «بعد از تو» و «افعوان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروغ فرخزاد و نازک الملائکه، دو شاعر بزرگ و پیشگام در ادبیات معاصر فارسی و عربی هستند. این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو، تحولی بزرگ ایجاد کرده اند، ویژگی های مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانه در شعر، دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به مسایل اجتماعی و برجستگی عامل زمان در شعر و نیز داشتن نوعی یاس و بدبینی از آن جمله است. موضوع محوری شعرهای «بعد از تو» از فروغ و «افعوان» از نازک، زمان است و هر کدام از این دو شاعر، از زاویه خاص خود به زمان پرداخته اند.
تأثیر فرمان امام علی به مالک اشتر در نامه طاهر بن حسین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ادب عربی دو چشمه جوشان وجود دارد که منبع هر دو به قرآن کریم باز می گردد: یکی ادب النبی است و دیگری ادب الإمام علی در نهج البلاغه. با طلوع اسلام جوشش ادب عربی از قرآن و سنت (ادب نبوی و ادب علوی) آغاز گردید. قرآن کریم ـ که سرچشمه اصلی همه ادب عربی است ـ خود، صحت انتسابش را به خدای متعال اثبات می کند، اما صحت دو ادب دیگر در ارتباط با قرآن معلوم می گردد. البته در مورد ادب النبی این امر ما را کفایت می کند که حضرت فرمود: «أنا أفصح من نطق بالضّاد بیدَ أنّی من قریش» (من فصیح ترینِ عربی زبانان ام، به ویژه که از قریش ام). همچنین ادب الإمام علی به ویژه آنجا که در نامه مالک اشتر تجلی نموده، از تعابیری عالی و عباراتی جمیل و بلیغ جهت پرورش سیاستمداران حاکم بر بلاد اسلامی سرشار است. نویسندگان مهم ادب عربی، در نامه مالک اشتر ملاحظات فراوانی نموده و آن را اساس و نمونه ممتازی در پیوند ادب و سیاست تلقی کرده اند. بسیاری از آنان مقالات و رسائل ادبی خود را بر آن منوال تنظیم نموده اند؛ از آن جمله طاهر بن حسین (از مهم ترین افراد سلسله طاهریان در خراسان) که وقتی از سوی مأمون عباسی والی شهر رقّه شد، نامه ای ادبی ـ سیاسی خطاب به فرزندش نگاشت. در این پژوهش تلاش ما بر آن است این دو نامه (عهدنامه امام علی به مالک اشتر، و عهدنامه طاهر بن حسین به فرزندش) را از جهت مضمون با هم بسنجیم و معلوم سازیم تا چه میزان عهدنامه دوم از اولی تأثیر پذیرفته است.
نگاهی به داستان های بحر پیمایی در قلمرو ادبیات ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
گزارش و شرح ابیات و عبارات متون ادبی که امروزه اغلب از آن با عنوان «تعلیقات» یاد می شود، عمر دراز و قدمتی بیش از پانصد سال دارد. در دوره معاصر نیز پژوهشگران و محققان با نوشتن شرح و تعلیقات بر آثار کهن زبان فارسی به صورت کتاب یا مقاله، گزارشهای گوناگونی از آن متون به دست داده اند. توضیح این مطلب لازم است که کالبد و روساخت متون مهم ادبی، مقدمه و وسیله نخستین و بنیادین رسیدن به درونمایه و ژرف ساخت آن متون است. به همین خاطر، این جنبه از پژوهش ها؛ یعنی گزارش درست و دقیق ابیات و عبارات متون ادبی نباید مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد. اهمیت و سودمندی چنین گزارش هایی زمانی آشکارتر و مشخص تر می گردد که با افسوس و اندوه بسیار بدانیم هنوز شماری از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی از خواندن و گزارش درست بعضی از لغات و ابیات و عبارات متون کهن ادبی ناتوانند.
آنچه در این جستار بدان می پردازیم، یکی از یادداشت های پراکنده ای است که نگارنده سالهای متمادی، در حاشیه شرح مثنوی دکتر جعفر شهیدی نوشته است و در واقع، حاشیه ای است بر حاشیه ایشان در شرح این بیت از دفتر ششم مثنوی که نکاتی را در ضرورت توجه به شرح و گزارش آثار ادبی و دقت در آن خواستار است.
باید گفت بی شک، مثنوی معنوی نیز از جمله کتابهایی است که دریایی بیکران از فرهنگ عامه و نکات ازنده ادبی را داراست. این اثر سترگ دارای شاخصه های فرهنگی و ادبی خاصی است که گاه برای خواننده امروزی قابل دریافت نیست.
ترکیب «سرِ سفره» یکی از ترکیبات نادر و دیریابی است که مولانا در مصرع «چون سر سفره رخ او توی توی...» دفتر ششم آن را آورده است که معنای آن ترکیب برای نویسنده این جستار دغدغه ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسیاری از شارحان در معنی آن حدس هایی زده اند. این نکته نیز درخور توجه است که آنچه در معنی این ترکیب بدان دست یافته ایم، از تمامی فرهنگ لغت های زبان فارسی فوت شده و بدان توجهی نشده است.
نویسنده با تبیین معانی گونه گون این ترکیب در میان کتب ادبی، به کاربرد آن در دیگر متون ادبی اشاره می کند و معنی این ترکیب را در مصراع مورد بحث با توجه به شواهد یافته شده در مصراع مورد بحث گزارش می کند. امید است که خوانندگان، نکته انگشت نهاده و یاد کرده ما را حمل بر بی احترامی به ساحت آن گزارشگر بزرگ (دکتر شهیدی) ندانند و نپندارند که آنچه در این مقاله آمده، از سر هوی و هوس «خالِف تعرَف» است. نامه دکتر شهیدی نیز در پاسخ به این معنی نویافته ضمیمه مقاله است.
سیر مولوی با چراغ سنایی
بن مایه های لذت گرایی در شاهنامه و تاثیر پذیری از افکار اپیکوریستی
حوزههای تخصصی:
لذّت گرایی نظریه ای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّت جویی می دانند و خوش باشی و اغتنام فرصت را پیشه خود می سازند. لذّت گرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقه ای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّت گرایی به وجود آورد که با وجود مخالفت های فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی به دست آورد. اپیکوریست ها خدایان را انکار می کنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامه فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده می نمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمی آورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگان بازی نیز برای تفریح و غم زدایی استفاده می کنند. شاهنامه فردوسی، سرشار است از شادی ها و لذّت گرایی ها، و فلسفه اپیکور نیز شادی را توصیه می کند. اما اینکه اندیشه های شاد باشی و لذّت گرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفه اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمی توان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجه گیری نهایی بدان پرداخته شده است.
عرفان شرق در پس عشق زمینی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی و معرفی سنت فکری و نظام معرفتی دو شاعر و پژوهشگر از دو جغرافیای فرهنگی متفاوت یعنی مولانا، شاعری از سنت فکری شرق، و ژاک سالومه، محققی از سنت فکری و نظام معرفتی غرب، میپردازد. آنچه منجر به این مقایسه شده، اقتباس ادبی سالومه از قصة «طوطی و بازرگان» مولانا در «قصة مرد عاشق»( (Le conte de l'homme très amoureuxاست. او از این قصه همانی را درک میکند که سنت فکری او به شکل آموزه در ذهنش گماشته است. سالومه به قصة «طوطی و بازرگان» نگاهی مغرب زمینی دارد. به این معنا که در سنت های فکری مغرب زمین چندان به مباحث ماورایی، آن گونه که ما در عرفان و فلسفة شرق (نه صرفاً ایران) به آن معتقدیم، نگریسته نمیشود. بلکه تأثیر فلاسفة انگلیسی به ویژه کسانی چون هابز، لاک و هیوم بر جریانات پس از خود، در فلسفه فرانسه محصولی به بار آورد که بیش از هر چیز نگاهی تجربه گرا و پوزیتیویستی را به همراه داشت. به این معنا که محسوسات و مشاهدات پایة اساسی اظهار نظرها و تحلیل های فکری قرار گیرد. در این مقاله، با استناد بر سابقة ادبیات عرفانی در غرب و بکارگیری تحقیقی جامع از نظرات این دو نویسنده و باتأکید برفصل مشترک عقاید تعلیمی آنان، به تحلیل تأثیر یکی ازارکان اساسی ادب عرفانی - «چگونه سخن گفتن»- توجه میگردد. این امر در شناسایی اقتدار فرهنگ و ادبیات غنی ایران در جوامع غربی سهم بسزایی دارد و بر این مدعا صحه میگذارد که ادبیات صوفیانه و تعلیمی ایران همواره مورد بهره برداری فرهنگی قرار گرفته است.
بررسی تأثیر و تأثر متقابل عرب و زبان عربی و شعر فارسی در قرون نخستین هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور اعراب در ایران و دوام این حضور تا حدود سه قرن در این سرزمین، تأثیرات فوق العاده ای بر زبان و ادبیات ایرانیان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهش گران این امر را از زاویه ای منفی بازکاوی کرده اند؛ اما در این مقاله سعی بر آن است با دلایل کافی و از زاویه ای مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبیات فارسی نمود بارزی در این دوران (قرون نخستین هجری) ندارد، نمی توان این مسئله را دلیلی بر سکوت و خاموشی مطلق ادبیات ایران در نظر گرفت؛ چرا که در این دوران زبان و ادبیات ایران به تدریج و در حرکتی پویا و به ظاهر ناپیدا روندی رو به رشد را طی کرده است؛ به گونه ای که زمینه شکوفایی شعر و ادبیات فارسی در قرن های بعد در همین زمان پایه ریزی می شود. در این دوران اگرچه خط و زبان پهلوی به تدریج جایگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمندی های ایرانیان، زبان فارسی متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربی به عنوان ابزاری بسیار کارآ و آسان (نسبت به سایر خطوط) که در سایة پذیرش دین مبین اسلام و استقبال شدید مردم از این آیین الهی، در بخش های زیادی از ایران رواج یافته بود، با حمایت سردمداران حکومت های نیمه مستقل، به زبان ملی ایرانیان تبدیل گردید. در واقع در این دوران ارتباط ایرانیان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های بسیار، از یک سو باعث وحدت زبانی میان ایرانیان و تمسّک آن ها به زبانی نو و گسترش فراگیر آن شد و از سوی دیگر با حضور طبقة خاصی از ایرانیان در گسترة شعر عرب، خدمات ارزنده ای به زبان و فرهنگ عربی عرضه شده و زبان عربی دورانی از رشد و شکوفایی را تجربه کرد.