فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیبایی بخش رمز، به همه انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافریند. ادبیات عرفانی جولانگاه و پهنه زبان نمادها است و عرفا برای بهره گیری بیشتر از مفاهیم واژگان و موضوع «غیرت عرفانی» و اینکه افراد بیگانه و غیر اهل نتوانند به مقصود آنان پی ببرند، از این زبان استفاده می کنند.زبان نشانه ها ـ که در رمان کیمیاگر از آن به روح جهان، زبان روح، رویای شخصی، اصل مطلوبیت، مکتوب و عشق یاد شده است ـ مهم ترین عنصر سازنده این رمان است. در این میان آشنایی نویسنده با عرفان مشرق زمین، به ویژه عرفای اسلامی و ایرانی، و در نهایت تاثیرپذیری از آنان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
بررسی و مقایسه سبک حماسه سرایی ایلیاد و شاهنامه از منظر تعهد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایلیاد هومر به عنوان اثری که تاثیری کلان بر جامعه خویش نهاده است، از اولین آثاری است که از منظر «رسالت و تعهد» به آزمون نهاده شد. شاهنامه فردوسی نیز محصول ضرورت و رسالتی است که تاریخ بر دوش شاعر نهاده است. پژوهشِ پیش رو در پی آن است که نشان دهد داوری یک اثر ادبی از نظر رسالت و تعهد، مستلزم در نظر داشتن دو عامل اساسی است: «شرایط عصر» و «بینش ادیب» که البته خواه ناخواه از اوضاع زمانه خود متاثر است. از این رهگذر درمی یابیم «یک اثر ادبی بنا بر ضرورت های تاریخ و مقتضیات اجتماع وقت» چیزی غیر از آنچه هست، نمی تواند باشد. تبیین تاثیر و کارکرد رویکردهایی که دو شاعر از منظر تعهد ادبی در سبک داستان سرایی خود در پیش گرفته اند، مقصد دیگر این پژوهش است.
بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
45 - 65
حوزههای تخصصی:
در داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستان ارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطوره بارورانه او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره، در هیئت یک شاهزاده به حماسه ملى راه یافته است. در این جستار، ضمن بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس این نتیجه حاصل شد که خدایان مذکور خویشکارى هاى مشترکى داشته و در بسیارى از جهات هم گونند؛ به این ترتیب که هر سه خدا با طبیعت و سرسبزى آن رابطه اى مستقیم دارند، هرسه خدا الهه اى را (سودابه،ایزیس، سیبل) در کنار خود دارند که زمینه ساز مرگ و رستاخیز آنها (زمستان و بهار) مى شود و هر سال براى بارورى و سرسبزى بیشتر طبیعت، آیین مرگ و رستاخیز هر سه خدا در موسم سال نو برگزار مى شد.
تأثیر حماسههای دینی فارسی بر مناجات نامه کردی غلام رضاخان ارکوازی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
43 - 63
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تأثیر حماسه های دینی فارسی بر اشعار کردی غلام رضاخان ارکوازی شاعر بزرگ کردی سرای شیعی ایلامی از نظر تطبیقی بررسی موارد مقتبس و ملهم از حماسه های دینی در شعر او نشان داده شده است. از آنجا که کردهای شیعه مذهب، بخش اعظمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند و در روند شکل گیری مذهب تشیع نقش داشته اند، بررسی تطبیقی این نوع ادبی در زبان فارسی و زبان کردی جنوبی (زبان کردهای شیعه مذهب) حائز اهمیت است؛ چراکه می تواند به شناخت زمینه های مذهبی و فرهنگی و ملی و طبعاً حرکت به سوی همگرایی افزون تر منجر شود.
تاثیرسعدی بر آثار ولتـر (فیلسوف قرن 18 فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات وسیعی درباره سعدی و غرب تا به حال انجام شده است، اما سهم سعدی در آثار ولتر، این فیلسوف روشنگر که امروز حتی به نام پیش کسوتِ تساهل و تسامح شناخته شده است و تمام دوران طولانی زندگیش را برای بهبود جوهره وجود انسانی چه از طریق حکایات (معروف ترین آن ها زدیگ یا صادق) و چه از طریق تحقیقات تاریخی (تاریخ شاهان یا تتبع بر اخلاقیات) صرف کرد بسیار است. فیلسوفی چون ولتر در سعدی همان آنی را پیدا کرد که تا آخر قرن 17 افکار مسالمت جویانه اش به خصوص نزد سیاحان پروتستان ستایش شد. از اوایل قرن 18 روشنگران برای اشاعه مرام فلسفی خود بر پایه انسانگرایی مسیحی کلاسیک جدید خلاف کلاسیک یونان باستان در جهت بهبود وضع سیاسی و مذهبی جامعه فرانسه بر مبنای وضع قوانین و اعتلای اخلاقیات احتیاج به منابع زنده و مستدل از کشورهای بر سر زبان و دور از اروپا داشتند. خواهان آن بودند که با نشان دادن فرهنگ غنی دیگری کمبودها و خود باوری های بی محتوای طبقه فرهنگ زده فرانسه را انتقاد کنند. شواهد و تحقیقات نشان می دهد که ولتر بیش از آنچه به طورگذرا بخواهیم در باره اثر پذیریش از سعدی در قسمتی از حکایاتش بگوییم به او مدیون است. جای پای او را چه مستقیم آنجا که خود اعتراف می کند و چه غیر مستقیم آنجا که در تاملات و واکنش هایش انعکاس می یابد، می توان جست وجو کرد. در ادبیات ولتر نه تنها شرق افسانه ای با طنز و استعاراتش نفوذ دارد، بلکه فلســـفه اخلاقی، خداپرستی و سیاسی و بالاخره ایده آل انسان دوستی سعدی نیز در نوشته هایش(1) حلول کرده است؛ به همین دلیل هم منابعی را که نشان می دهند ولتر از سعدی بهره ها برده است، نباید از نظر دور داشت، زیرا این منابع می توانند ادعای تفاهم ولتر با سعدی را در این پژوهش ثابت کنند و دلایلی بر پیشرفت تاثیر افکار سعدی بر میراث گذاران اواخر قرن و شعرا، محققان و مترجمین قرن 19و ادبیات نوین باشند.
أثر قصّه سلیمان(ع) و ملکه سبأ فی غزلیّه 216 دیوان حافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للقرآن الکریم أثر هامّ فی غزلیّات حافظ الشیرازی و قد تأثّر حافظ، بهذا الکتاب الکریم بشکل رمزیّ و تأویلیّ یمیل إلی الإبهام الفنیّ و الشعریّ أکثر من أن یدلّ علی الوضوح. یأخذ حافظ الشاعر، ألفاظاً و معانیَ قرآنیّه ثمّ یصوغ منها أسلوبا شعریّا خلابا له سلطه تأثیریّه قویّه. هناک یبدو، بین الغزلیّه 216 فی الدیوان و قصه سلیمان و ملکه سبأ فی سوره النمل، تَلاؤم فنیّ و رمزیّ من حیث المفردات و المضامین بحیث اقتبس الشاعر، من القصّه القرآنیّه و الروایات التی جاءت فی تفسیر الآیه الرابعه و الأربعین من سوره النمل فی التفاسیر لا سیما الکشّاف للزمخشری حول الجنّ و ملکه سبأ من کراهیه الجنّ أن یتزوجها سلیمان خوفا من إفضاء الملکه بأسرارهم الی سلیمان و العیوب التی نموها الی الملکه من العیب فی عقلها و ساقها و قدمها و کشفها عن ساقها واختبار عقلها بتنکیر العرش و... من المضامین التی تؤید هذا التلاؤم و الاشتراک أکثر فأکثر و قد اتّخذ حافظ الشیرازیّ، هذه القصّه القرآنیه الخلابه، بناء وطیدا و مادّه غنیّه لأفکاره و غزلیّته و أثری بها جمالیّتها بحیث نری أنّه هدم بناء القصّه و أحدث منها و علیها بناء جدیداً کما أنشد شعره فی أسالیّب أدبیّه بشکل رمزیّ یلقی الضوء علی کل مخاطب یتلقی منه معناه الخاصّ و یؤولّه تأویلا یختلف مع الآخراختلافا ما. مثلا انّ حافظا أخذ مادّه ""نظر"" من قصّه سلیمان التی استعُملت فی تراکیب: سَنَنظُرُ /فَانظُرْ/فَانظُرِى /فَنَاظِرَه/نَنظُر، فأحدث منها بناءا جدیدا و تراکیب حدیثه ذات إبهام جمیل و رمزمثالیّ و هی"" منظور خردمند"" (المنظوره العاقله) و ""صاحب نظر"" و ""نظر کردن"" (النظر) جاء بها فی غزلیّته بشکل رمزیّ لا ینتقل المخاطب إلی القصّه القرآنیّه إلّا بعد تأمّل عمیق. و هذا الأسلوب الرمزیّ ممّا جعل شعره فتانا طیله الزمن و خلابا علی مرّ الدهور.
تطبیق دو داستان ویس و رامین و تریستان و ایزوت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
147 - 158
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است، به صورت موجز، مقایسه هایی بین دو داستان ایرانی و اروپایی انجام گیرد. در هر دوی این داستان ها، عشق ناگزیر و چاره ناپذیری در کار است که همه ارزش ها را باژگونه می کند؛ درد عشق موذیانه می شود و عاشقان آن را نهانی ناگزیر تحمل می کنند. با وجود تشابه هایی که میان داستان های عاشقانه جهان وجود دارد، هنوز نکات مشترک بسیاری از داستان ها شناخته نشده است. امید است که در این مقاله، فاصله های مکانی بین این دو نویسنده ازمیان برداشته و زیبایی های هر دو داستان که در لفافه نظم و نثر پنهان است، آشکار شود.
حقیقتجویی عارفانه سهراب سپهری با رویکردی تطبیقی به عرفان اسلامی و بودایی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جلوه های عرفان در میان ادیان و مکاتب مختلف معرفتی، «حقیقت جویی» عارفانه سالکاان طریقت و ناتوانی انسان جست وجوگر از درک ذات آفریدگار دو عالم است؛ موضوعی که از دیرباز در تاریخ عرفان و فلسفه، به ویژه در مقوله ی معرفت سنجی (اپیستومولوژی) و هستی شناسی (اُنتولوژی) جایگاهی مهم و بحث انگیز داشته و ذهن و زبان بسیاری از اهل تحقیق و معرفت را به خود مشغول داشته است. بر همین اساس، برآنیم این موضوع (حقیقت جویی عارفانه) را با نگاهی تطبیقی به عرفان اسلامی و بودایی، باتوجه به برخی سروده های عرفانی سهراب سپهری، بحث و بررسی کنیم
تأثر مضمونی حافظ از متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
119 - 133
حوزههای تخصصی:
لسان الغیب حافظ ، یکی از بزرگترین شاعران غزل سرای نیمه اوّل قرن هشتم ، که با مهارتی کم نظیر با الفاظ بسیار زیبا همراه با صنایع لفظی ، مضامین عالی با معانی بسیار در ابیات کوتاه گنجانیده و در غزلهای عالی خود افکار دقیق عرفانی ، حکمی و غنایی را همراه با ترکیبات و الفاظ برگزیده ، بدیع ، تازه و منتخب همراه کرده و از این راه شاهکارهای جاویدان بی بدیلی در ادب پارسی بوجود آورده که در این راه بس دشوار از مضامین ، اندیشه ها و سخنان بکار رفته در آثار شعرای طراز اوّل عرب و یا زبان و ادبیات فارسی پیش از خود با باز آفرینی زیبا و عالی آنها نهایت استفاده را برده است.
بررسی سیر تحول شعر نو در زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
153 - 180
حوزههای تخصصی:
قرن بیستم شاهد تحول و دگرگونی عمیقی در همه رشته های هنری است، شعر نو نیز یکی از تحولات بزرگ به شمار می آید که افقهای تازه ای را در برابر دیدگان گشوده است. مورخان و ناقدان درباره تاریخ دقیق پیدایش شعر نو با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اما آنچه مسلم است این است که شعر نو به عنوان پدیده ای جدید در حوزه ادبیات در ایران و کشور های عربی و حتی کشور های اروپایی به دنبال تغییر و تحولات در ساختار و مضمون شعر قدیم بوجود آمد و توسط نیما یوشیج در ادبیات فارسی و نازک الملائکه و بدر شاکر السیاب در ادبیات عربی به صورت تثبیت شده به همگان معرفی شد.
این مقاله در صدد است تا تاریخچه و سیر تحول و پیشگامان شعر نو را در این دو زبان به قصد بیان اشتراکات و همانندیها مورد بررسی و تحلیل قرار دهد .
مرگ اندیشی خیامی در آثار دو شاعر فارسی و عربی: صلاح عبدالصبور و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اندیشه خیامی» حضور شگفت انگیزی در شعر دنیای امروز دارد؛ همین امر وی را شاعری پرآوازه و جهانی کرده است. دید گاه ویژه خیام به مرگ و زندگی در شعر شاعران امروزی فارسی زبان و عرب زبان انعکاس درخوری یافته است. شاید نابسامانی و آشفتگی دنیای معاصر و جریان های فکری و فلسفی حاکم بر ادبیات امروز، از عوامل اساسی این رویکرد به مرگ اندیشی خیامی باشد.
صلاح عبدالصبور- شاعر معاصر دنیای عرب- و نادر نادرپور- شاعر دوران کنونی ادبیات فارسی- از جمله شاعرانی می باشند که به پدیده حاکم و ویران گر هستی یعنی مرگ پرداخته اند و سهم به سزایی از شعر خود را به این موضوع پرابهام و رمزآلود اختصاص داده اند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه خیامی و تبیین آن در شعر این دو شاعر می باشد. مقایسه شعر این دو نشان می دهد که هر دو شاعر از یک سرچشمه الهام گرفته اند و تحت تاثیر نگاه مرگ گریزانه خیامی بوده اند و آن را با معانی کهن تصوف ایرانی و فلسفه هستی گرایی (اگزیستانسیالیسم) امروزی در آمیخته اند .
در باب بوشکور و رودکی
پژوهشی در کاربرد آرایه های ادبی در طنز معاصر فارسی و مقایسه اجمالی آنها در طنز انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از ارائه چند تعریف متداول از طنز به مفهوم امروزین آن و با مروری بر پیشینه طنز در ادبیات کلاسیک فارسی، این پژوهش به پیدایش و تکامل طنز اجتماعی-سیاسی در ایران، به منزله یک نوع ادبی مستقل در ادبیات فارسی، در آستانه نهضت مشروطیت و پس از آن می پردازد. نگارنده ساختار صوری طنز سیاسی-اجتماعی معاصر فارسی را از منظر کاربرد آرایه های کلامی مورد بحث قرار داده؛ نمونه هایی از هر یک در جای خود ارائه کرده؛ طنز فارسی را از دیدگاه به کار گیری ابزارهای بیانی، صنایع بدیعی، و آرایه های ادبی با نمونه هایی از طنز انگلیسی مقایسه؛ و در انتها، به دشواری برگردان آرایه های کلامی طنز از زبانی به زبان دیگر اشاره کرده است.
رویکرد مشابه خیام و ژید در دعوت به خوش باشی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
101 - 116
حوزههای تخصصی:
گرچه در نگاه نخست مقایسه خیام، شاعر سده پنجم هجری و ژید، نویسنده قرن حاضر فرانسه غریب می نماید، ولی به اندازه وجوه افتراق، شقوق اشتراک نیز دارند. اندیشه دعوت به خوش باشی در زندگی و بهره مندی از لحظات آن، هسته فکری و شعری خیام را تشکیل می دهد. با تأمل در آثار ژید به ویژه " مائده های زمینی" در می یابیم که آثار وی نیز تداعی گر همین مضامین هستند. از این رو؛ در نوشته حاضر روند پیوندهای ادبی- فلسفی این دو شاعر و نویسنده که در برخی موارد همگنی های بسیاری بین آنها وجود دارد، بررسی می شود.این مقاله می کوشد تا با مقابله آثار این دو اندیشمند با یکدیگر، رسالت فکری آنان را در ترویج اندیشه خوش باشی تبیین نماید و به موازات آن به مقایسه و تباین جهان نگری یک شاعر ایرانی با یک نویسنده فرانسوی بپردازد و از این رهگذر به تأثیر گذاری مضامین رباعیات خیام بر شکل گیری مفاهیم آثار ژید دست یابد.