فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
میرال الطّحاوی یکی از چهره های مطرح داستان نویسی معاصر مصری است که به خاطر نگارش رمان هایی در حوزة مشکلات زنان و اوضاع جامعه، توانسته است در مدّت کوتاهی، میان رمان نویسان، آوازه و شهرتی کسب کند. رمان بروکلین هایتس یکی از مهم ترین و برجسته ترین آثار این نویسنده می باشد که محتوا و درون مایة آن را بر پایة مفاهیم اشعار و زندگی شاعر ایرانی، «فروغ فرّخزاد» نگاشته است. الطّحاوی در این رمان، از دو جهان متضاد سخن می گوید؛ از یک سو، به درد و رنج های زنان در جامعه می پردازد و از سوی دیگر، مشکلات مهاجران، به ویژه زنان مهاجر در غرب، را تبیین می کند. محتوا و ترتیب نگارش رمان به گونه ای طرّاحی شده است که احوال قهرمان داستان در رمان مذکور، گویای زندگی فرّخزاد می باشد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی و بیان تأثیرپذیری الطّحاوی در تألیف رمان بروکلین هایتس از شعر و زندگی فروغ فرّخزاد نوشته شده است، ره آورد آن، بیانگر این حقیقت است که الطّحاوی، گذشته از اینکه با فرّخزاد در بسیاری از گرایش های فکری موافق است، بسان او، مسائل و مشکلات زنان را در جامعة مردسالار بازتاب می دهد و قهرمان داستانش در غالب ابعاد مختلف زندگی، همچون زندگی سراسر درد، رنج و مصیبت، از فرّخزاد تأثیر پذیرفته است.
بررسی تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثمار القلوب کتابی در لغت عربی و شامل مضاف و مضاف الیه ها و اسم های منسوبی است که تا عهد ثعالبی نیشابوری، یعنی اوایل قرن پنجم هجری، در زبان عربی رواج داشته است. با توجه به پیشینة دادوستدهای فرهنگی و زبانی که بین زبان فارسی و عربی وجود داشته، جلوه هایی از فرهنگ، عناصری از زبان و برخی اشارات تاریخی مربوط به ایران و زبان فارسی در این اثر بازتاب یافته است. در پژوهش حاضر، به بررسی انعکاس زبان فارسی و جلوه های فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب پرداخته شده است که آن ها را تحت چهار عنوانِ مسائل اجتماعی- فرهنگی، خصوصیات مناطق و نواحی، اشارات تاریخی و مسائل زبانی دسته بندی نموده ایم. شیوة بررسی ما در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که واژگان فارسی دخیل و ساختارهای فرهنگی اثرگذار در زبان عربی که در ثمار القلوب موجود است، به کدام یک از ابعاد زبان فارسی و زندگی اجتماعی ایرانیان مربوط است؟ فرضیه ما این است که تأثیرات زبان فارسی، بیشتر مربوط به حوزه زندگی شهرنشینی و آیین پادشاهی و کشورداری باشد که شیوة زندگی قبیله ای و بادیه نشینی عرب، فاقد آن ها بوده است. ذکر اسامی مکان ها، خوراکی ها، پوشیدنی ها، محصولات و خصوصیاتی که ویژه یک شهر یا منطقه است نیز در مرتبة بعدی قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی ساختار مناظره و گفت و گوی قهرمانان در شاهنامه فردوسی، ایلیاد و اُدیسه هومر (بر پایه برخی دستاورد های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه و در جهان معاصر به ویژه بعد از پیدایش مکتب ادبیات تطبیقی نگرش تطبیقی به آثار همانند ادبی جهانی با اقبال فراوانی مواجه شده است. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن شده اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط است، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. سه اثرمورد بررسی، در حول محوریت شخصیت های هکتور، اولیس و رستم طرح ریزی شده است. این قهرمانان در بستر حماسه، گاه برای دفاع از میهن و گاه برای دفاع از شاه و یا برای طی طریق خود به ایفای نقش قهرمانانه می پردازند. آن ها در خلال گفت و گوی درونی و بیرونی بیش از هر چیز دغدغه های قهرمانانه را روایت و برجسته می کنند و ذهن ما را نسبت به آنچه برای خودشان مهم است، سوق می دهند. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تاثیر و نشانه های میهن پرستی، دلسوزی و شفقت، اخلاق مداری و فضایل انسانی، مرگ با عزت، شجاعت و رشادت، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه قهرمان در حماسه و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار می گیرد. هومر و فردوسی با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط حماسه، در قالب ژانری از پیش موجود، حماسه ای نو را باز تولید کرده اند. بنابراین، سه اثر حماسی، به منزله رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیست، بلکه، با انتقاد از عملکردهای بزدلانه و رواج نگاه های قهرمانانه، نظم گفتمانی ویژه ای را بازتولید می کند.
تحلیل تطبیقی داستان غنایی شاه و کنیزک در مثنوی با پیش متن های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکثّر معنایی متن و ماهیت چند آوایی متون ادبی که در پیوند با نظریه بینامتنیت است، از جمله دست آوردهای بسیار مهم و مغتنم نظریه های ادبی مدرن می باشد که چشم اندازهای متنوعی را در برابر مفسران و منتقدان متون ادبی گشوده است. در میان آثار روایی، مثنوی مولانا از منظر ارتباطات بینامتنی، بویژه از لحاظ فزون متنیتی بی مانند است؛ چنان که نخستین داستان مثنوی، شاه و کنیزک، بیش متن چندین جریان و داستان مشابه در متون روایی و غیر روایی هم چون فردوس الحکمه، عیون الاخبار، قانون، ذخیره خوارزمشاهی، چهارمقاله، اخبار النساء، اسکندرنامه، اقبال نامه ، جوامع الحکایات و مصیبت نامه است. مقایسه این داستان با روایات پیش متن آن، بر اساس نظریه فزون متنیتی ژنت، سوای تعیین میزان ارتباط آنها با یکدیگر، نمایش گر ذوق سرشار مولانا در هنر داستان پردازی است. در این جستار، تجزیه روایت مثنوی به پیرفت های گزاره ها و تحلیل تطبیقی آن ها با اجزای روایات پیش متن بر مبنای نظریه فوق، نشان می دهد که ارتباط روایت بیش متن با پیش متن های منظوم، از نوع گشتار غیر مستقیم و پیچیده است و ارتباط آن با پیش متن های منثور، از نوع جایگشت شعر سازی است. همچنین کاربست اصل تداعی آزاد، که حاصل آن استفاده بسیار مولوی از داستان های درونه ای و گریزهای آگاهانه و عامدانه معنایی است، به شکست های پی در پی در خط داستان انجامیده است.
بررسی تطبیقی مفهوم «منجی» در شعر فروغ فرّخزاد و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزار قبانی و فروغ فرّخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که تحوّلات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، روی گردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرّخزاد در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» تحت تأثیر نمایشنامة معروف ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی، به مفهوم منجی پرداخته اند. در این جستار، بر آنیم تا با توجّه به اهمّیّت این دو شاعر در ادبیّات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیّات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی، به شباهت های این دو اثر بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداخته اند. شیوه بیان، نمادپردازی ها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیات بخش در شعر فروغ تجلّی بیشتری یافته است. طولانی بودن دورة انتظار منجر به توسّل به واسطه گردیده و واقعیّت وجودی منجی، فوق العادّه و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. می توان گفت میزان تأثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطة اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرّخزاد از آن هم کمتر است. مشابهت های محتوایی، بیش از آنکه متأثّر از ساموئل بکت باشد، با نگرش های عقیدتی و فکری خودشان هم خوانی دارد.
بررسی تشبیهات هنجارگریخته در سروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهم ترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی است، بهره برده اند.\nدر این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی می کنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سروده های این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی می شود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سروده های آنان، آنچنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شده اند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابن فارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی می کند و تشبیهات حسی به حسی در سروده های مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سروده های ابن فارض است.
بررسی تطبیقی وطن دوستی محمود درویش و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
111 - 134
حوزههای تخصصی:
اگر شعرهای مربوط به فلسطین را تحت سه عنوان آوارگان فلسطینی، فداییان و مضامینی از قبیل بازگشت به فلسطین و فریاد رهایی فلسطین تقسیم کنیم؛ مشخص می شود که پس از 1967 که جنبش مقاومت فلسطین حضور گسترده خود را در نبرد با اسرائیل آشکار ساخت؛ شعرهای بسیار باارزشی در این رابطه سروده شد. محمود درویش شاعر مقاومت فلسطین(2008-1941م)، پس از 1967 شهرت بسزایی یافت. اشعار او را می توان به سه دوره طفولیت هنری با گنجشکان بی بال، میانه سالی با برگ های زیتون و دروه عمق و اصالت و پختگی با عاشقی از فلسطین و... طبقه بندی کرد. او یک گام عقب نشینی را خیزشی برای ده گام پیشرفت می شمارد و با عشقی که در دل دارد خطاب به هم وطن زجرکشیده فریاد می زند که هفت آسمان را تسخیر خواهیم کرد. با توجه به اینکه شعر محمود درویش نبض پنده ادبیات معاصر فلسطین است و در میان فریادهای امتناع و پژواک گلوله ها و آوای خون آلود پناهندگان؛ نشو و نما یافته، در این مقاله سعی بر آن است تا جلوه های ادبیات مقاومت، چون هویت ملی و وطن پرستی، تحریک غیرت ملی، مبارزه با ظلم دیرپا، تهدید و نصحیت دشمن و ایجاد امید در شعر او بررسی شود.
دراسة مقارنة بین شعر ""قاصدک"" لمهدی أخوان ثالث و""ساعى البرید"" لبلند الحیدرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشترک الشعر الفارسی والعربی فی العدید من المجالات کما یشترک الشعراء الإیرانیون والعرب فی أسلوب الشعر وموضوعه، وتراکیبه وموسیقاه. ویعتبر الشاعر الإیرانی الشهیر، مهدی أخوان ثالث، والشاعر العراقی البارز، بلند الحیدرى من بین الشعراء الذین نری الکثیر من أوجه التشابه فی أشعارهم، وهی قواسم مشترکة تُبحث فی دراسات الأدب المقارن. فقصیدة قاصدک لأخوان ثالث تشترک مع قصیدة ساعى البرید لبلند الحیدری فی الکثیر من الموضوعات والمفاهیم المختلفة. من هنا فإن هذه الدراسة ومن خلال تبنیها منهجاً وصفیاً تحلیلیاً تحاول دراسة هاتین القصیدتین من حیث المضامین المشترکة، والمحسنات اللفظیة والمعنویة، وظاهرة التکرار وأغراضه، ومن ثم الموسیقی والجرس الشعری. ولاشک أنّ تحدید مصدر إلهام هاتین القصیدتین یساعد کثیراً فی فهم العلاقة الشعریة العمیقة بین الإیرانیین والعرب. وقد توصل البحث الی نتائج عدة أهمها أن القصیدتین اشترکتا فی التعبیر عن هموم الناس وآلامهم من خلال استخدام التعابیر البسیطة المعبرة عن الحالة الاجتماعیة التی عاشها کل من الشاعرین، وهی ظروف کادت تکون فی الغالب متشابهة ومماثلة.
بررسی تطبیقی عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای (مطالعة موردی: «بعد از ظهر سبز» و «دُومَه وَد حَامِد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی و به ویژه مقوله زمان در روایت از دانش های جدید نقد ادبی و روایی در چند دهة اخیر است. ژرار ژنت فرانسوی موفّق ترین نظریه پرداز زمان روایی است که نظریه خویش را در سه قالب «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. هم چنین ژولیوا کریستوا نیز بر این عقیده است که می توان زمان داستان های روایی را با تحلیل زمان روایی و زمان متن مورد بحث به دو گونه زمانمندی یادواره ای و خطی تقسیم کرد. در واقع زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی به متن می دهد. این پژوهش دو داستان کوتاه «بعد از ظهر سبز» از مصطفی مستور، داستان پرداز ایرانی و «دُومَه ود حَامِد» از طیب صالح، رمان نویس نامدار سودانی را با هدف تبیین عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد ادبیات تطبیقی بررسی کرده و نشان داده است که این دو اثر به دلیل به کارگیری استرجاعات و پرش های زمانی فراوان در چارچوب نظریه ژنت و زمانمندی خطی و یادواره ای قابل بررسی هستند، شاکله های روایی زمان و نیز نزدیکی این دو نظریه در باب زمان روایی (زمانمندی یادواره ای) و دراماتیک (خطی) در دو اثر تقریباً یکی است که این جستار تقرب و همگرایی این دو داستان را به نظریه زمانمندی ژنت و زمانمندی یادواره ای کریستوا تبیین کرده است، با این تفاوت که متن داستان «دُومه ود حَامِد» خصلت روایی بیشتری با این دو نظریه و به ویژه زمانمندی یادواره ای کریستوا دارد.
مقایسه اشعار تأملی بین جبران خلیل جبران و ویلیام بلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
77 - 96
حوزههای تخصصی:
در حقیقت موضوع این مقاله بحث دو محوری است؛ در یک بحث سخن از دو شاعر بلندآوازه در ادبیات و شعر عربی و انگلیسی می رود، و در دیگری سروده های اینان در ارتباط با رویکرد تأمل فکری در شعر معاصر مورد بحث و تحقیق قرار می گیرد؛ طبیعی است که به اقتضای محور نخست سخنانی در ارتباط با ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی که منهج اصلی در مقایسه بین این دو شاعر در این نوشتار بوده است مجال طرح پیدا می کند و در ارتباط با محور دوم از میان چهار رویکرد عمده شعری یعنی رویکردهای میهنی، اجتماعی، فنی و فکری؛ از نمونه های شعری که از دو شاعر یادشده آورده ایم برمی آید که در اشعار تأملی بلیک مسائل اجتماعی و در اشعار تأملی جبران مسائل معنوی به صورت شاخصی جلوه گری می نماید.
بررسی تطبیقی تأثیرگذاری مضامین تعلیمی نهج البلاغه در کلام سعدی و فرطوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی و فرطوسی از جمله ادیبانی هستند که میزان تأثیرپذیریشان از نهج البلاغه قابل تأمّل است. تا آنجا که می توان گفت: بعد از قرآن کریم، نهج البلاغه مهم ترین الگوی محتوایی و مضمونی اندیشة ایشان بوده است. در این جستار، آثار سعدی و فرطوسی مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سعدی و فرطوسی در آثار خود از سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه بهره های اخلاقی و حکمی فراوان برده اند و از این راه، مضمون و محتوای کلام خویش را غنی تر نموده اند. این تأثیرپذیری، غالباً از نوع مستقیم بوده و پیدایی یا اثبات آن نیاز چندانی به توجیه یا تردید و تأویل ندارد؛ البتّه، شایان ذکر است که تأثیرپذیری مستقیم در شعر فرطوسی بیش از شعر و نثر سعدی است؛ زیرا نوآوری سعدی در خلق مضمون های جدید و پیوند میان حکمت های علوی و حکایت های حاصل از سفر و تجربه و دانش با لطافت و پوششی نوین همراه است، در حالی که فرطوسی بیشتر به نظم درآوردن سخنان امام علی (ع) بسنده نموده است.
بررسی تطبیقی کارکردهای «واو» در فارسی و عربی با محوریّت اشعار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی و عربی از دیرباز با هم در ارتباط بوده اند و این ارتباط اغلب موجب تداخل زبانی شده است. علاوه بر بخش واژگان زبان، در بخش صرف، آواشناسی و حتی نحو هم این دو زبان روی هم تأثیر گذشته اند. این مقاله که هدفش بررسی یکی از این تداخل های زبانی است، نشان می دهد که بسیاری از کارکردهای حرف « واو » در عربی، به فارسی نیز منتقل شده است؛ چنان که این حرف آنجا که میان دو اسم، دو فعل یا دو جمله قرار می گیرد، علاوه بر کارکرد نحوی اصیل خود، عطف برخی آثار معنایی و بلاغی دیگر را نیز بر جمله مترتب می سازد. «واو» در معانی متعددی نظیر حال، قَسم، معیّت، استدراک و از جمله در معنای سببیّت به کار گرفته می شود. نتیجة پژوهش همچنین نشان می دهد عباراتی شبیه « وگر » و «وَر» در زبان فارسی که در عین ربط دادن کلام، معنای شرطی نیز دارند، به نوعی حاصل ترجمة «وَإن» یا «وَلو» در عربی هستند.
بررسی انطباقی شعر پروین اعتصامی و آثار یوسف اعتصام الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی از شاعران صاحب سبک و برجسته عصر مشروطه و فرزند یوسف اعتصامی است. اعتصام الملک (1253-1316ش) نیز از جمله روشنفکران بزرگ اواخر دوره قاجار و از پیش گامان ترجمه و آغازکنندگان رمانتیسم در ایران است که با ترجمه آثار مختلف و نگارش در زمینه های گوناگون، نقشی مؤثر در رویکرد مدرن به ادبیات و البته زندگی در ایران داشته است. شائبه تقلید و اقتباس کلی پروین از اعتصام الملک از جمله مسائلی است که همواره محققان مختلف در دوره های گوناگون به آن اشاره کرده اند. این پژوهش با استفاده از شیوه آماری تحلیلی، به بررسی میزان و چگونگی این تأثیرپذیری در زمینه های مختلف (واژه، تصویر، محتوا و کنشگران روایت) پرداخته و به این نتیجه رسیده است که اگرچه اعتصامی بسان هر شاعر دیگری از زمینه های فکری گوناگون در شعر خود متأثر بوده است، به دلایل کاملاً روشن، از آثار پدر خویش بیش از دیگران تأثیر پذیرفته و البته، تأثیرپذیری با تقلید و سرقت متفاوت است، اما آنچه حاصل این پژوهش است، نوآوری های شاعر است در شکل و قالب، نوع نگاه و درمجموع سبک ویژه و نیز استقلال او در اندیشه و رویکردها به خصوص در حوزه تفکرات مشترک که از او شاعری ماندگار و صاحب نام آفریده است.
بررسی تطبیقی نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی در پرتو کتاب آسمانی قرآن، روایات و احادیث معصومان(علیهم السّلام)، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقّت و تأمّل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. برخی از این مفاهیم، در نتیجة جذبه و الهام است و برخی جنبة استدلالی و توصیفی دارد که در ساحت آموزه های قرآنی و دینی حاصل می شود.عرفان، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقّت و تأمّل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. این مقاله به منظور تطبیق نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا، نوشته شده و در این خصوص، به توصیف و تحلیل پرداخته شده است.
نقد و بررسی کتاب مدارس الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارش کتاب در موضوع ادبیّات تطبیقی از سال 1948 در ادبیّات عربی آغاز شد. بررسی جریان شناسانة این آثار نشان می دهد که این نگارش ها فراز و نشیب هایی را تجربه کرده است. کتاب مدارس الأدب المقارن، دراسة منهجیة نوشتة سعید علّوش از کتاب های تأثیرگذار در تاریخ نگارش های ادبیّات تطبیقی است. نویسنده پس از نگارش کتاب مکوّنات الأدب المقارن فی العالم العربی (1986) به دلیل اهمّیّت مطالب گفته شده در آن کتاب، مطالب آن را در کتاب دوّم خود قرار داد و در سال 1987 به چاپ رساند. این نوشتار با هدف تبیین مؤلّفه های جامعیّت صوری و ابعاد محتوایی و با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی به نقد و تحلیل کتاب پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این اثر، در زمان خود، کتاب تأثیرگذار و موفّقی بوده و افق تاز ه ای به روی ادبیّات تطبیقی گشود. کتاب، پژوهشگران ادبیّات تطبیقی را با مبانی و چهارچوب های نظری هر مکتب آشنا کرد و زمینة پژوهش جدید در ادبیّات تطبیقی را فراهم آورد. روش علّوش در این کتاب، تحلیلی - نقدی است و در پژوهش خود، پیرو مکتبی خاص نیست؛ امّا دو اشکال در کتاب بسیار روشن و واضح است: اوّل اینکه تمام کتاب، تکرار مطالب کتاب دیگر نویسنده است که یک سال پیش از این به چاپ رسیده است و دیگر اینکه، نویسنده بیشتر به بررسی نظریّة صاحب نظران هر مکتب می پردازد و به روش و چگونگی پژوهش هر مکتب و مؤلّفه های آن در پژوهش تطبیقی اشاره نکرده است.
کاربرد شخصیت های دینی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده بر اساس روش تعامل شاعران با شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر به کارگیری شخصیت ها و مضامین دینی در شعر ادیبان مسلمان نمود بارزی داشته است. شاعران معاصر فارسی و عربی نیز در جهت استفاده از این شخصیت ها در اشعار خود اهتمام ورزیده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل شخصیت های دینی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش ضمن معرفی دو مرحله ی نقل و ثبت شخصیت (التعبیر عن الشخصیة) و بیان به وسیله ی شخصیت یا تعبیر معاصر از شخصیت میراثی (التعبیر بالشخصیة) که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر بر اساس این دو مرحله دسته بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت، عامل به کارگیری و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز مشخص می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های دینی در شعر خود بهره برده اند و شخصیت هایشان در هر دو مرحله گنجانده شده است با این تفاوت که شخصیت ها در شعر نازک الملائکه بیشتر متعلق به مرحله ی دوم است و در شعر صفارزاده بیشتر در مرحله-ی اول گنجانده می شود.