فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
137 - 157
حوزههای تخصصی:
یُعتبَر الزمن من العناصر البنیویه التی تحدث الروایه أساساً علیها. وکان الزمن یتشکل على علاقه منطقیه سببیه فی الروایات الکلاسیکیه، ولطالما استفاد الکتّاب منه لتحقیق أغراضهم فی الکتابه، لکنّه ومن خلال الحرکه والتغییر على أرض الواقع، جعلهم یسعون وراء أشکال زمنیه أخرى تفیدهم فی تبیین الخیال والرؤى. وهذا ما یسبب الحرف عن المسیر المتتابع للزمان فی الروایات المعاصره، نتیجهً للمفارقه بین زمن السرد وزمن حدوث القصه وباستخدام تقنیه التسلسل الزمنی وإیقاعه. وسحر خلیفه، الروائیه التی تشکل القضیه الفلسطینیه محوراً مرکزیاً فی روایاتها تعید قراءه التاریخ الفلسطینی وأحداثه، لعرضه على الجیل الجدید من مواطنیها عبر قصه حب فی روایتها "حبّی الأوّل". وقد تناولت هذه الدراسه الزمن فی الروایه المذکوره معتمده آراء "جیرار جنیت" حول الزمن الروائی، التی عرضها فی کتابه "خطاب الحکایه" من خلال تبیین المفارقات بین زمن القصه وزمن الحکایه، وعلى منهج وصفی تحلیلی. وقد استثنت الدراسه التواتر، فوصلت إلى أنّ المفارقات الزمنیه تسود على الروایه بسبب التداخل بین الحاضر والماضی فی نظام تشظظی للبنیه الزمنیه فیرى القارئ نفسه فی تردد بین هذین البعدین من الزمن. وقد أسست خلیفه لهذه البنیه الزمنیه باستخدامها تقنیات متنوعه لتسریع السرد أو إبطائه والحرکه المستمره بین الحاضر والماضی دعماً للأغراض السردیه. ومن هذه التقنیات؛ تیار الوعی والحوارات الداخلیه والاسترجاعات والاستباقات والخلاصه والحذف، مما یجعل الزمن الروائی یطول فی بعض المشاهد ویقصر فی أخرى.
بررسی تطبیقی نوحه عاشورایی در میناب و مسقط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
94 - 123
حوزههای تخصصی:
نوحه در میناب و مسقط، در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان با یکدیگر متفاوت می باشد. چنین پیداست که اشعار عاشورایی در «میناب» با «مسقط» از جنبه های گوناگونی از جمله «ادبیات» (زبان، گویش، لهجه) تفاوت بسزایی دارد. در میناب، اکثر مردم به زبان فارسی صحبت می کنند. بنابراین؛ اکثر اشعار این منطقه، به زبان فارسی می باشد که گاهی با لهجه مینابی مطرح می شود.تنوع زیادی در نوحه های مینابی از نظر وزن وجود دارد. اشعار عاشورایی میناب در قالب های مثنوی، مستزاد،ترجیع بند، قصیده،غزل، بحر طویل و ... سروده شده اند که همین امر سبب تنوع مضامین و اوزان می شود.در مسقط، زبان رایج، عربی است. بنابراین نوحه های این منطقه به زبان عربی می باشد. مذهب غالب در مسقط، سنی می باشد. بنابراین؛ این مراسمات هم در سفارت ایران برگزار می شود که شیعیان این منطقه می توانند از آن استفاده کنند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اگرچه نوحه در میناب با نوحه در مسقط از نظر زبان متفاوت است اما وجوه اشتراکی مانند استفاده از آرایه های ادبی، مضمون و ... دارد. ضرورت انجام این تحقیق با توجه به جایگاه و اهمیت مراسم عاشورا در بین مسلمانان مشخص می شود.
أنماط صور العنف فی صعید مصر من خلال روایه "قطار الصعید" للروائی "یوسف القعید"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
61 - 87
حوزههای تخصصی:
ارتبطت الروایه منذ ظهورها کجنس أدبی بالحیاه وتطورها وواقعها الیومی، ولقد أتاحت سمات الروایه وممیزاتها للروائی أن یصور الحیاه الیومیه ویضع یده علی أهم قضایا المجتمع ومحاوله توصیفها من خلال عمله الإبداعی. وفی هذه الدراسه حاولنا بالمنهج الوصفی التحلیلی أن نکتشف کیف استطاع الروائی المصری "یوسف القعید" الکشف عن أهم صور العنف الذی ظهر وتجلی فی "صعید" مصر فی فتره السبعینیات من خلال روایته "قطار الصعید"، والسبب الرئیس فی اختیار هذا الموضوع هو أن ظاهره العنف فی صعید مصر ارتبطت بالتحول الفکری والثقافى الذی شهدته فتره السبعینیات فی مصر والذی وجد فی الصعید التربه الصالحه للنمو والتوغل مما جعل من ظاهره العنف بصورها المختلفه قرینه تقترن بصعید مصر وأهله وهذا الأمر هو ما ظهر بوضوح شدید فی رؤیه وکتابه یوسف القعید لروایته "قطار الصعید". ومن أهم ما توصل إلیه البحث أنه لقد تمثلت صور العنف داخل الروایه فی ثلاث صور أساسیه وهی الإرهاب، والثأر، والفتنه الطائفیه وهی التی استطاع "یوسف القعید" توظیفها داخل الروایه وتوصیفها وعرض أسبابها ونتائجها وذلک بشکل أدبی منمق. ویرى الکاتب أن السبب الأساس وراء هذه الظواهر هو تعامل الدوله مع القضیه والسبب الثانی هو انتشار التطرف الدینى المرتبط بالفکر الإسلامى المتشدد الذی انتشر فی تلک المرحله فی صعید مصر.
بررسی تطبیقی تمایز و یگانگی نفس و روح در معانی و کاربردها از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
219 - 237
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم مربوط به انسان و ابعاد وجودی اش، مسأله تمایز و یگانگی نفس و روح است. در حوزه تفسیر و فلسفه اسلامی، غالباً مسأله تعدد روح و نفس کم تر مطرح بوده است به این دلیل که این دو را، حقیقت واحد قلمداد نموده و نفس را به جای روح و روح را به جای نفس استعمال کرده و بیان می دارند که نفس و روح مفهومِ واحدی داشته است و لذا در کلمات مفسّرین و بزرگان نفس و روح در کنار هم استفاده شده است. ولی از نظر فلسفی آن ها دو مفهوم متفاوت اند به این معنا که نفس جوهری است که ذاتاً مجرد ولی در عمل مادی می باشد؛ یعنی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد؛ بر خلاف روح که ذاتاً و فعلاً مجرد است؛ یعنی همانطور که خود ماده نیست در کنش ها و فعالیت هایش نیز نیازمند به ابزار مادی نمی باشد. قابل ذکر است دانستن این مطلب از آن جهت دارای اهمیت است که اختلاف اندیشمندان در مسائلی مانند تجردیا عدم تجرد نفس، حدوث نفس و حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت رخ داده است.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزههای تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.
بررسی معانی قصر در لایه های پنهان سخن حافظ شیرازی و سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
111 - 139
حوزههای تخصصی:
شعر زیبایی هایی دارد که شناخت آن ها با چند مبحث سر و کار دارد. کاوش در بیرونی ترین لایه شعر، مربوط به الفاظ بیت است که مربوط به علم بدیع می شود. پس از این لایه، علم بیان است؛ اما آن زیبایی پنهانی که برای یافتن آن، دقّت و تمرکز کافی نیاز است، زیبایی مربوط به بلاغت و دانش معانی است و در آفرینش هنری و زیبایی شعر نقش مؤثّری دارد. یکی از مهم ترین وظایف بلاغت به ویژه علم معانی، آن است که یاری گر انسان در انتقال درست تفکّر و احساس درونی خود می باشد. حافظ از شاعران توانای قرن هشتم است که از زبانی توانا برخوردار است و در بکارگیری شگردهای معانی شاعری قدرتمند و ماهر است. در این مقاله که به روش کتابخانه ای نوشته شده است، به بررسی معانی قصر در غزلیات حافظ شیرازی و سنایی غزنوی پرداخته شده است، نتایج تحقیق نشان می دهد که هنرمندی حافظ در کاربرد این قسم از معانی، گاهی به زیرساخت جملات نفوذ کرده است؛ طوری که در روساخت جملات نمی توان به راحتی آن را دریافت.
درد عشق؛ کند و کاوی پیرامون عشق در ذهن و زبان مولوی وحافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
163 - 188
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مهم ترین عناوین شعر فارسی است و در ساحت ادبیات از ماهیت و انواع و موضوعات پیرامونی آن سخن رفته و مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. مولانا جلال الدین مولوی ، شاعر و عارف قرن هفتم هجری، از جمله شاعران و عرفای بنامی است که تصاویر زیبا و متفاوتی از مسأله عشق در آثار خود به نمایش گذاشته است. این مقاله از طریق کتابخانه ای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی، این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. داده ها حاکی از آن است که جایگاه عشق در اشعار او بسی والاست و از اقسام زمینی و فرازمینی بحث شده. او عشق زمینی را سایه یا واسطه عشق ملکوتی می داند. از نظر مولوی عشق در همه هستی سریان دارد. وی به دنبال بزرگانی همچون سنایی و عطار و نظامی زوایای کم تر کاویده ای از موضوع عشق را در برابر دیدگان افراد قرار داده. طرح این مسأله عاشقانه که شاعر باید با قهر و لطف معشوق مدارا نماید و اندوهبار نگردد از ویژگی های اوست.
در آمدی بر شبیخون فرهنگی و ابزارهای آن در دو کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران (جلال آل احمد) و أجنحه المکر الثلاثه (عبدالرحمن حسن حَبنَکه المیدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
109 - 133
حوزههای تخصصی:
فرهنگ های مختلف همواره مورد توجه و تهاجم سلطه جویان بوده است، به گونه ای که سلطه گران درصدد تغییر و تحریف ارزش های انسانی و ملیِ فرهنگ های زیر سطه خود بوده اند؛ فرهنگ اسلامی نیز از جمله این موارد است. شناخت شبیخون فرهنگی و راه و روش حضور آن در ادبیات و همچنین ارتباط و تأثیر آن در ادبیات اسلامی، ملازم ممارست خاص است. جلال آل احمد و عبدالرحمن المیدانی دو نویسنده نامی در حوزه ادبیات فارسی و عربی معاصر هستند. پژوهش تطبیقی حاضر، بیان شاخصه های شبیخون فرهنگی همچون؛ مدارس، کتاب و مطبوعات، فرقه سازی، هویت، رفاه طلبی، علماء و زبان در دو کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد و «أجنحه المکر الثلاثه» عبدالرحمن المیدانی است. مهمترین نتایج دست یافته، حاکی از آن است که هر دو نویسنده نسبت به فرهنگ جامعه خود متعهد بوده اند بدین جهت، شاخصه های شبیخون فرهنگی به وضوح در این دو اثر جلوه نمایی می کند. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی اسلامی به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه ها از دو کتاب، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
توظیف لغه الجسد وغایتها فی أشعار الحب عند بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
9 - 39
حوزههای تخصصی:
العلاقات الإنسانیه لاتتوقف عند حدود الکلمات المنطوقه، بل تتعداها باستخدام الحرکات الجسدیه. وهناک تتفق لغهُ الجسد مع اللغه المنطوقه لنقل المعنی التعبیری فتفردت هذه اللغه بهذا المهام حیث أخذت الدراسه هذه تغور بلغه الجسد فی الأبیات التی ترکها بدر شاکر السیاب، وحاولت الکشف عن مدی غایه هذه اللغه فی أشعار الحب عنده معتمده علی المنهج التوصیفی التحلیلی. اختیرت الأمثله الشعریه من دیوانه "أزهار وأساطیر" الذی احتوی علی نسبه کبیره من تغنیات الحب لهذا الشاعر العراقی. بما أنَّ لغه الجسد بحد ذاتها متشعبه الفروع، فأخذ الباحثون منها سته تقسیمات: لغه العیون، ولغه الیدین، ولغه الوجه، ولغه الشفاه، ولغتا العِطر والشَعر کترکیز یلائم أشعار الحب عند السیاب. استنتج البحث أنَّ لغه الشاعر فی هذا المجال، کانت غالباً ما تترجم ملکات الجسد، وکأنها إلهام لقصائده؛ کانت لغه العیون عنده بمثابه السحر والجمال، ولغه الیدین التی لها أکثر استخداماً فی دیوانه،کأنَّما کان الشاعر یستکمل عباراته بحرکه الید حتی یعبر عن شعوره، ولغه الشفاه فکانت هذه اللغه المستخدمه فی أبیاته مکبوته بتعابیر عتابیه، ولغه الوجه عند الشاعر فاضحه فشت له أسرار الوجوه التی ازدحمت فی عالم خیاله. وإنّ هناک تناسقاً وترابطاً وثیقاً بین لغه العِطر ولغه الشَّعر وتضافر إحداهما مع الأخری حیث ینقص المعنی فی کلتا اللغتین إذا اعتُبرتا کلغتین منفصلتین: لغه العطر تفشی سر الجنون المخبوء فی خصلات لغه الشعر، کضفائر معطره مسترسله من أعلی قصائد الشاعر.
بررسی تطبیقی داستان بلوچی هانی و شَی مُرید با لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 52
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایرانی داستانسرایی از قدیم و پیش از اسلام رواج داشته و مورد توجه بوده است. در ادب فارسی سرودن داستان های عاشقانه در پایان قرن ششم به وسیله نظامی گنجه ای به کمال رسید و این نوع ادبی در ادبیات اقوام ایرانی نیز بنا بر سنت دیرینه ای که میان ایرانیان رایج بوده است، تاریخی کهن دارد و مورد توجه مردم بوده است. داستانسرایی بیشترین بخش ادبیات سنتی و شفاهی قوم بلوچ را تشکیل می دهد و در این میان منظومه های عاشقانه جایگاه مهمی دارد. انتشار این منظومه ها علاوه بر آگاهی یافتن از ادبیات و فرهنگ مردم بلوچ، می تواند با تطبیق با برخی از داستانهای مشابه در ادبیات فارسی به نتیجه های قابل قبول تری در پژوهش دست یافت. هانی و شَی مُرید معروفترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است که بین علاقه مندان ادبیات ایرانی گمنام است، این داستان به نظم بلوچی درآمده است و قدمت آن به چند قرن پیش می رسد و در برخی از حوادث، شباهتهای آشکاری با لیلی و مجنون نظامی دارد. زندگی قبیله ای و شرایط اقلیمی ویژه ای که در صحاری بلوچستان و عربستان حاکم است؛ اشتراکات گوناگونی را بین این دو داستان به وجود آورده است. در این داستان ضمن گزارش خلاصه ای از دو روایت مشهورِ داستان هانی و شَی مرید، با روش تحلیلی و تطبیقی، شخصیت ها و حوادث این داستان را با داستان معروف لیلی و مجنون نظامی بررسی می کنیم.
مقایسه عنصر رنگ در اشعار حمید مصدق و احمد شاملو بر اساس نظریه ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
145 - 177
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیشرفت روزافزون علوم، در قرن بیستم میلادی، برای اولین بار اعضای شورای پژوهشی در علوم اجتماعی اصطلاح میان-رشته ای را به کار بردند. این رویکرد بین رشته های مختلف که در حال گسستگی بود، تلفیق ایجاد کرد و خودمداری های علمی را به همکاری های علمی بدل نمود. از آنجا که ادبیات از ذهن و روان آدمی نشأت می گیرد و شامل قلمرو وسیعی است، در علوم مختلف از جمله روانشناسی ریشه دارد. این علم به شناخت روان می پردازد و چون امکان مطالعه مستقیم روان وجود ندارد، نمود خارجی آن یعنی رفتار را بررسی می کند. یکی از رفتار - هایی که ما را به شناخت بیشتر ذهن بشر سوق می دهد، نوشتن است که با ادبیات پیوند مستقیم دارد. در روانشناسی رنگها (که شاخه ای از علم روانشناسی است) انتخاب رنگ، تمایل و تنفر نسبت به آن، به شخصیت فرد مرتبط می شود و ما را به درکی از وضعیت روحی فرد رهنمون می سازد. این پژوهش به بررسی اشعار حمید مصدق واحمدشاملو از منظر «روانشناسی رنگ» می پردازد و نه تنها اسامی رنگها، بلکه واژه های القاگر رنگ را بررسی می کند تا از زاویه ی رنگها نیز شناختی دیگر از اشعار و جهان بینی شاعر و ویژگی های شخصیتی آن ها حاصل آید. با توجه به این که عنصر رنگ در شعرهر دو شاعر کارکرد نمادین دارد و با نظر به اشتراک دیدگاه دو شاعر در موارد متعدد، در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، اشعار دو شاعر از منظر کارکرد رنگ ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش رنگ در شعر حمید مصدق واحمد شاملو،کارکرد خاصی دارد و حکایتگر تناسب اندیشه و احساسات و عواطف خاص شاعران با حیات اجتماعی و سیاسی و مقتضیات روزگار آن دوست و در میان رنگها، رنگ سیاه وسپید بسامد بالایی دارند واین رنگها تناسبی دقیق با احوال زمانه وتأثیر آن برعالم درون هر دو شاعر دارد.
بررسی تطبیقی علل توقّف حبسیه سرایی بر اساس مؤلّفه های متنی اشعار فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
65 - 88
حوزههای تخصصی:
سرایش شاعران در زندان و بیان شکواهای تلخ از زمانه از سویی و ستیز ادبی با جور حاکمان از سویی دیگر در دیباچه حبسیه-سرایی جای می گیرد که خود از گونه های کمیاب ادبیّات غنایی در ادب فارسی و عربی برشمرده می شود. بررسی حبسیات شاعران ایرانی و عرب نشان از این دارد که این نوع ادبی با گذشت زمان، تغییر مشهودی در ساختار و محتوا نداشته و این فرض ایجاد می شود که توقّف رشد ادبی داشته است. در این مقاله تلاش شده است با انتخاب چهار حبسیه برجسته فارسی و عربی که در بازه های زمانی متفاوت سروده شده است، نخست مؤلّفه های مشترک این نوع، تعیین و سپس علل و عوامل توقّف رشد آن به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی گردد. پژوهش حاضر با نگاهی به گزینش متن از دو دوره متفاوت تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد بینامتنیّت، خوانش برابر، الگوی تاریخی مشابه از مؤلّفه های ایستایی این نوع ادبی است. به علاوه چهار علّت که موجبات توقّف رشد ادبی حبسیات را فراهم کرده بازیابی شده است.
بررسی مقایسه ای پیوند دین و سیاست در کتاب علم سعادت و سیرالملوک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
کتاب علم سعادت در سال 1070میلادی درست یک سال پس از باز شدن دروازه های آناتولی به روی ترک ها در جنگ ملازگرد به وسیله یوسف خاص حاجب به رشته تحریر درآمد. این اثر که در زبان ترکی باستانی به معنای علم اداره دولت به کار می رود، طی قرون متمادی، مهم ترین کتاب راهنمای بسیاری از دولتمردان و سلاطین بوده است. این کتاب، از نظر عنوان، شباهت های نزدیک با سیاست نامه یا سیرالملوک خواجه نظامّالملک طوسی دارد. سیاست نامه یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیّات فارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیّات فارسی حائز اهمیّت است، در متون تاریخی و حقوق عمومی نیز اهمیّت فراوانی دارد. بخش هایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملک داری براساس شریعت است. در این پژوهش، تلاش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای، وجوه افتراق و تشابه مطالب دو کتاب در رابطه با موضوع پیوند دین و سیاست، بازنمایاند و از این راه، تفاوت اندیشه سیاسی دو نویسنده را تا حدّ امکان مشخص نماید. با بررسی این دو اثر این نتیجه حاصل گردید که سلاطین ترک در طول تاریخ از شاه آرمانی به سلطنت متغلبانه و از دین یاری به دین پژوهی، تغییر ماهیّت دادند و با توجّه به روحیه جنگ سالارانه آن ها و در جهت تجدید نظم کهن ایرانی، با نفوذ وزرا سعی شد که اقتدار پادشاهان قراخانی و سلجوقی در مجرایی قانونی و نظام مند محدود شود.
تحلیل حکایت "عاشق شدن پادشاه بر کنیزک" از دیدگاه مبانی حکومت داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
207 - 217
حوزههای تخصصی:
حقیقت نقد، یا همان زنجیره احوال ما آدمیان مهم ترین شاخصه شناخت چگونه زیستن است. تأثیر دقیق و اندیشه ژرف و عمیقِ کسانی همچون مولوی ، در راستای نشاندن اهداف صحیح چه در محوریت فردی و چه در محوریت اجتماعی، پخته کردن دقیق ترین داستان هاست در قالب «مثنوی». یکی از مرکزهای ثقل «مثنوی معنوی» داستان پادشاه و کنیزک است که نقد حقیقت آن باعث بوجود آمدن شاهراه هایی می شود که هرچه بیش تر به عمق آن پی می بریم عجز ما را در برابر آن بیش تر می کند و تاریکی ها را در برابر دیدگانمان افزون تر. شرح های بسیار بر این داستان، نمایانگر قدرت معانی و رستاخیز کلماتی است که در قالب نظم ریخته شده، و هر اندیشمند بر اساس ذوق و قریحه نقاد خود آن را به گونه ای شکل می دهد و چه هنرمندانه گمان ها یار و همراه مولوی می شوند. در این پژوهش نگاه متفاوت ما، مبانی اصیل حکومت داری را هدف قرار داده است و اگر به دیده انصاف بنگریم به بدیع بودن و متفاوت بودن آن پی خواهیم برد.
همگون اندیشی های حافظ و اکهارت تله با توجه به نظریه تجربه اوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
141 - 167
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های نوظهور جستارهای ادبی، پژوهش های تطبیقی است که درآن به همانندی-های میراث مکتوب ملل گوناگون، بر مبنای اثرپذیری، اثرگذاری یا همگون اندیشی، توجه می-شود. دیوان حافظ از زوایای گوناگون ارزش مطالعه دارد. این متن، در مبحث پژوهش های تطبیقی، اثری گرانقدر است. ترجمه اشعار حافظ به زبان های اروپایی واثرگذاری حافظ از طریق ترجمه اشعارش بر اندیشه شاعران و نویسندگان جهان، توجه خاورشناسان به حافظ و همگون اندیشی های شاعران و نویسندگان غربی و حافظ، ضرورت توجه به پژوهش های تطبیقی را در این زمینه، آشکار می سازد. در این پژوهش، با توجه به نظریه تجربه اوج و شخصیت انسان های خود شکوفا، همانند اندیشی های حافظ و اکهارت تله در مباحث طبیعت ستایی، لحظه اکنون، تساهل وتسامح و ناپایداری چرخه های هستی، به گونه ای تطبیقی، بررسی و تحلیل شده است. زاویه دید و نگرش هستی شناسانه حافظ و تله بر مبنای تساهل، پذیرش و لزوم توجه به زیبایی و تقدّس طبیعت، استوار شده است.توجه به لحظه اکنون و بهره مندی از گذر ناگزیر عمر، با تمرکز بر هوشیاری حواس، از دیگرگزاره های همگون حافظ و تله، می باشد.
مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزههای تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
نگاهی تطبیقی به هنجارگریزی زبانی در اشعار رهی معیری و مهرداد اوستا بر اساس الگوی لیچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
175 - 211
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی، یکی از روش های کاربردی در سرودن شعر و انتقال مفاهیم نهفته در آن است و شاعران زیادی از این روش برای انتقال اهداف خود استفاده کرده اند. شاعر هنجارگریز، با هدف رستاخیز ادبی در شعر، موفّق به ایجاد لذت هنری می شود. بررسی میزان هنجارگریزی در شعر شاعران معاصر، میزان توانمندی آن ها در برجسته سازی کلمات را به خوبی نشان می دهد. از آنجا که یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ، زبان است، نوع به کارگیری زبان، از مهم ترین ویژگی های شاعران محسوب می شود. در این مقاله، با مرور مفاهیم مربوط به هنجارگریزی زبانی از منظر «لیچ»، به بررسی جلوه های مختلف هنجارگریزی زبانی در اشعار «رهی معیری» و «مهرداد اوستا» پرداخته شده است. هدف از این پژوهش، بررسی گونه های هنجارگریزی زبانی بر اساس نظریه لیچ در اشعار این دو شاعر است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و با رهیافت توصیفی- تحلیلی انجام شد و در نهایت به این نتیجه رسید که دو شاعر مذکور از انواع مختلف هنجارگریزی های زبانی مانند هنجارگریزی آوایی، هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی نحوی یا دستوری و هنجارگریزی سبکی به خوبی استفاده کرده اند، تا مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده انتقال دهند.
مقتل نگاری عربی و فارسی از واقعیت تاخیال (مورد پژوهی مقتل اللهوف و روضه الشهداء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیات واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیتها. واژگان کلیدی:مقتل، رئالیسم، رمانتیسم، اللهوف، روضه الشهداء. 1-پ
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.