فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجوی، مثنویسرای بزرگ قرن ششم هجری قمری و یکی از بنیان گذاران ادبیات داستانی منظوم فارسی است. یکی از جذابیتهای مثنویهای نظامی وجود تحمیدیهها، مناجات و معراجیههایی است که در آغاز هر یک از منظومههایش دیده می شود که به دلیل زیبایی و تخیل زائدالوصف آن ها بسیار مورد توجه پیروان او بوده است. مقالة حاضر در پی بررسی تطبیقی معراجیههای خمسة نظامی و سه معراجنامة عربی پیش از او یعنی المعراج قشیری، معراجالنبی ابنعباس و الإسراء و المعراج ابن حجر عسقلانی و سیوطی است که بر این اساس شباهتها و تفاوتها را در ساختار و محتوای آن ها نشان داده است و بدین نتیجه دست یافته که با وجود وجوه افتراق متعدد، نظامی در سرودن معراجیههای خود تحت تأثیر بسیار معراجنامههای مذکور بوده است. برای رسیدن به این برآیند، ابیات معراجیههای نظامی با شواهدی که از معراجنامههای مذکور به دست آمده، در کنار هم قرار گرفته تا بدین گونه میزان شباهتها آشکارتر شود.
بررسی نیک و بد در دو داستان حضرت یوسف و ایرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
127 - 141
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی داستان حضرت یوسف در قرآن مجید، و داستان ایرج در «شاهنامه» فردوسی بیانگر حاکمیت مفاهیم واحدی از نیکی و بدی بر اشخاص و حوادث این دو داستان، علی رغم همه تفاوت های زمانی، مکانی و اجتماعی است. از جمله این مفاهیم که از حیث منطوق و مفهوم یکسان می باشند می توان به حضور پر رنگ حسادت ناشی از تبعیض پدران آن ها بین برادران، و علاقه وافر آن ها به فرزند کوچک تر( یوسف و ایرج ) اشاره نمود. از وجوه افتراق این دو داستان می توان به پایان آن ها اشاره نمود؛ که اولی به پایانی خوش، و دیگری به سرانجامی تراژیک ختم می شود. هدف مقاله حاضر بررسی مفاهیم نیک و بد در داستان یوسف پیامبر و داستان ایرج است.
قرآنی ترین شهید تاریخ در آیینه شعر پارسی از کسایی تا تجلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
63 - 78
حوزههای تخصصی:
مفسران بلند آوازه قرآن، با نقل حدیثی از امام رضا در کتاب «عیون اخبارالرضا»، براین باورند که مراد از ذبح عظیم در آیه 107 سوره صافات: «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»، حسین بن علی است. وی ذبیح الله و ثارالله است که قربانی شدنش در سال 61 ق تحقق یافت و بی گمان خدایی ترین و قرآنی ترین شهید تاریخ است. ازاین رو سرایندگان شعر و ادب پارسی، درباره بزرگی مقام و سترگی قیام خدایی و نیز شکوه و جاودانگی اش، سروده های تأثیرگذار و دل انگیزی به یادگار نهاده اند که به طبع نگاهی قرآنی و اهتمامی آیینی است. برجسته ترین قطعه تاریخی که سرایندگان پارسی گوی به آن پرداخته اند، قطعه بی همتای عاشوراست که با درخشش حسین و یاران غیور و شورمندش در سرزمین کربلا رخ نمود. با نگاه به این حماسه بزرگ و گرانبهاست که شاعران پارسی سرای، زنجیره زرینی از سرایندگی را شکل داده اند و شیواترین و شورانگیزترین اشعار عاشورایی را سروده اند. این مقاله بر آن است تا شاعران و اشعار عاشورایی را درباره حضرت ثارالله آن اَبَر شهید ایمان و قرآن به گونه ای کلی و گزیده، از کسایی مروزی تا تجلی بهبهانی بیان و بررسی نماید.
بررسی وجوه اشتراک و افتراق در مدایح نبوی از نگاه برعی و مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
9 - 38
حوزههای تخصصی:
پیامبر گرامی اسلام، سرور جهانیان، چراغ هدایت و راهنمای بشر بوده است. مدح و ستایش ایشان از موضوعاتی است که پس از ظهور اسلام بسیاری از شاعران از زبان ها و فرهنگ های مختلف به آن پرداخته اند. این موضوع در میان شاعران عرب زبان و نیز شاعران کُردزبان از اهتمام ویژه ای برخوردار است و آثار ارزشمندی از آنان در این باره برجای مانده است. عبدالرحیم برعی، شاعر یمنی قرن هفتم، و ملاعبدالکریم مدرس، شاعر توانمند کردزبان معاصر و مترجم قرآن کریم، دو شاعر هستند که بیشتر دیوان شعر خود را به حمد و ثنای پیامبر اختصاص داده اند.
نویسندگان این مقاله برآنند با تکیه بر مکتب آمریکاییِ ادبیات تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی تطبیقی، سیمای پیامبر و مدح ایشان را در دیوان برعی و دیوان «ثه نا و سکالا» (ستایش و التماس) ملاعبدالکریم مدرس بررسی نموده؛ وجوه افتراق و اشتراک آن را در شعر آنها بیان کنند.
حماسة حسینی در گسترة ادبیات تطبیقی (نگاهی بر مجموعه شعر «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» و «گنجشک و جبرئیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه عظیم امام حسین (ع) در ادبیّات عربی و فارسی، بازتابی بس گسترده دارد. این حماسه به دلیل ماهیت عزّت مدار و ظلم ستیز خود، به عنوان الگویی ممتاز در برابر ادیبان و سخنوران قرار گرفت. بسیاری از آن ها با الگوگیری از این حماسه، نوای پایداری، آزادی و بیداری را در جامعه نواختند. می توان این سروده ها را در گسترة ادبیّات تطبیقی، بررسی و تحلیل کرد تا ضمن نقد، نشانه های پیوند و اختلاف آن ها روشن گردد.
در نوشتار حاضر، ضمن تبیین بازتاب حماسة عاشورا در گسترة ادبیّات تطبیقی، سروده های جواد جمیل و سیّد حسن حسینی، به عنوان نمایندگان شعر عاشورایی عراق و ایران، مورد تحلیل قرار می گیرد. جمیل، شاعر نام آشنای شعر و ادبِ امروزِ عراق، در دفتر شعرش به نام «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» (حسین، زبان دوّم)، با زبانی نمادین حماسه عاشورا و شخصیّت های موجود در آن را به تصویر می کشد. حسینی نیز ضمن بهره گیری فراوان از رمز در مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل»، به بازخوانی این حماسه پرداخته و آن را به حوادث امروز گره می زند.
از بررسی حاصل، چنین به نظر می آید که هر دو شاعر در برخی مضامین اشتراک داشته و به دلیل به کارگیری نمادها، گاه شعرشان به ابهام گرایش دارد.
بررسی تطبیقی زیبایی شناسی« ایهام »در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
« ایهام » که به آن « توریه » ، « توهیم » و « تخییل » نیز گفته می شود ، با ارزشترین فنون و هنری ترین آرایة ادبی به حساب آمده است . در ایهام ، سخنور در ترفندی هنرمندانه و از رهگذر توسعة معنایی لفظ ، به آفرینش لایه های مختلفی از معنا دست می زند . در تعریف ایهام گفته اند : عبارت است از اینکه لفظی دارای دو معنی نزدیک و دور ( یا غریب ) باشد و گوینده معنای دور را اراده کند، اما شنونده گمان برد معنای نزدیک اراده شده است . برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند، از جمله : ایهام مجرد ، ایهام مرشّح ، ایهام مبیَّن ، ایهام تناسب ، ایهام تضاد ، ایهام مرکب ، ایهام توکید ، ایهام توالد ضدّین ، ایهام تبادر و ...
در این مقاله سعی شده است صنعت ایهام و فرایند تولید آن در انواع مختلفی که از آن ذکر شده است، مورد مطالعه قرار گرفته و تفاوت هایی که در تقسیم آن از نظر بلاغت فارسی و عربی وجود دارد؛ همچنین، ارتباط آن آن با هنر ابهام بررسی گردد .
تطبیق صور خیال در اشعار جان دان و صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
107 - 125
حوزههای تخصصی:
اشعار سبک هندی به سبب عناصر خیال انگیز و ایماژ پردازی های آن، در خور تأمّل شناخته شده است؛ و از لحاظ تبیین کلام، سروده های این سبک به اشعار متافیزیکی شاعران قرن هفدهم انگلیس می ماند. این نوع شعر از ایجاز، دقت و معنای خاصی برخوردار است و در عین اختصار سرشار از معانی بدیع و عمیق می باشد. در این گفتار پاره ای از اشعار جان دان و صائب تبریزی مورد مقایسه قرار می گیرد، و به نمونه های برجسته ای از ویژگی های سبکی آن ها می پردازد.
الرموز والتقنیات المشترکة عند نیما والسیاب ""کار شب پا"" (مهنة خفیر اللیل) و""المومس العمیاء"" نموذجا (ًبررسی نمادها و تکنیک های مشترک نیما و سیاب در دو شعر ""کار شب پا"" و ""المومس العمیاء"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر ملت، منعکس کننده اوضاع سیاسی و اجتماعی آن ملت است. با توجه به اینکه اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران و عراق در دوره معاصر تحت تأثیر حوادث یکسانی بوده است، به همین دلیل افکار و مضامین ادبی این دو ادبیات تا حدود زیادی به هم شباهت دارد. دو شخصیت ادبی معاصر ""نیما یوشیج"" و ""بدر شاکر السیاب"" از جمله شاعرانی هستند که مشکلات جامعه خود را با بیانی تصویری در معرض دید همگان می گذارند و در اشعار خود با بهره گیری از نمادگرایی و اسطوره پردازی به بیان این مشکلات می پردازند. در این مقاله، نمادها و مضامین و تکنیک های مشترک آنان در دو شعر ""کار شب پا"" از نیما یوشیج و ""المومس العمیاء"" از بدر شاکر السیاب بررسی شده و نشان داده می شود که این دو شاعر پیشگام چگونه ویژگی های صنفی بخش های ستمدیده جامعه را به اسطوره های فقر و شوربختی در ادبیات بدل می سازند.
تحلیل دگرمفهومی در داستان «کبابِ غاز» براساس دیدگاه «باختین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
159 - 192
حوزههای تخصصی:
این نوشتار کوشیده است ویژگی های «دگرمفهومی» از دیدگاه «باختین» را در داستان کوتاهِ «کبابِ غاز» سیدمحمدعلی جمال زاده بررسی کند. بررسی ویژگی هایی همچون سبک خنده دار، زبان، واقعیت معاصر، قلمرو شخصیت، گفتمان، انکسار و انحراف نویسنده در داستان، دیدگاه تازه ای به مخاطب می دهد تا لایه های دیده نشده یا سطحی نگریسته شده برای او آشکار شود. همچنین بتواند زبان و گفتار نویسنده و شخصیت های داستانی را بشناسد؛ حتی با مکالمه گرایی و نسبی گراییِ باورها در داستان آشنایی پیدا کند. از آنجاکه جمال زاده را آغازگرِ واقع گرایی در داستان نویسی می دانند، این مقاله به بررسی دگرمفهومی در یکی از داستان های او می پردازد. داستانی که طنزگونه است؛ و خنده که در دگرمفهومی اهمیت فراوانی دارد در آن جریان دارد.
تأثیر أسطوره سیزیف الیونانیّه فی قصیده ""کتیبه"" لأخوان ثالث وقصیده ""فی المنفى"" للبیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت أسطوره سیزیف، ولا تزال من المصادر الموحیه لدی الشعراء المعاصرین العرب والإیرانیین. لقد ورد فی إحدی الأساطیر الیونانیه القدیمه أنّ «سیزیف» حُکم علیه، بسبب تمرّده علی الآلهه أن یرفعَ صخرهً عظیمهً مِن أسفل الجبل إلی أعلاه إلاّ أنَّه لم یتَمَکن من أداء مهمّته رغم محاولاته الجادّه وجهده البلیغ، إذ إنَّ الصخره أفلتت من یدیه حین وصولها إلی القمّه. وهکذا أراد له القدر أن یعیدَ عملیه نقل الصخره ولکنَّه لم یجن فی کل مرّه سوی الفشل والخیبه، ویظلُّ هکذا إلی الأبد وبذلک أصبح رمز العذاب الأبدی. لقد استوحی الشعراء من هذه الأسطوره مفاهیم متنوعه ومختلفه بحسب اختلاف وجهات نظرهم وقراءاتهم لها؛ اجتماعیاً، وفلسفیاً، وثقافیاً و... وما هذا البحث إلّا (رؤیه سیاسیه) لأسطوره سیزیف، قدّمها الشاعران المعاصران؛ مهدی أخوان ثالث و عبد الوهّاب البیاتی، و وصلت إلی نتاج عده منها: أنّ الأوضاع الإجتماعیه المتدهوره قد ترکت فی أشعار البیاتی وأخوان ثالث صدیً حزیناً متشائماً، حیث أخذ کلٌّ من البیاتی وأخوان ثالث بنظم قصیده یصوّر فیها أفکاره ویعبّر عن آرائه فی تلک القصیده باستخدام أسطوره سیزیف، والرساله الموجّهه إلی القارئ هی الدعوه إلی العمل الجماعی ومقاومه المشاکل وعدم الخضوع للیأس والاستسلام.
حافظه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواه آثار سایر بزرگان ادبیات فارسی، می توان دریافت که شمار قابل ملاحظه ای از اشعارِ کلیات شمس، متعلق به مولانا نیست. اشعاری از سلطان ولد، سنایی، عطار، خاقانی و برخی دیگر با تغییراتی، در غزلیات شمس به نام مولانا ضبط شده است. می توان آمیختگی شعر شاعران پس از مولانا را با غزلیات شمس، ناشی از اختلاط دستنویس ها دانست؛ اما درباره اشعار شاعران پیش از مولانا، نظیر سنایی و عطار و...، می توان گفت که بیشتر این اشعار به دست خود مولانا به غزل های او راه یافته است. به عبارت دیگر، مولوی با تتبع در اشعار شاعران پیش از خود، اشعاری را از حافظه در حلقه های صوفیان می خوانده و همین امر باعث گردیده که این دست اشعار از وی دانسته شود و در دیوان او هم وارد شود. در این جستار به بررسی اجمالی چند غزل از سنایی و عطار که در غزلیات شمس و به نام مولانا آمده اند، پرداخته ایم و بر اساس مقابله این اشعار مشترک، ابیاتی را تصحیح و به برخی تصحیف ها در اشعار مولانا اشاره کرده ایم. همچنین بعضی تتبعات مولانا در اشعار انوری، مجیر بیلقانی و خمسه نظامی را نیز نشان داده ایم.
مقایسه صفت در زبان های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان عربی صفت به خاطر مطابقت با موصوف از نظر اعراب،عدد،جنس، معرفه و نکره،از صفت در زبان فارسی امروز متمایز است.صفت در زبان فارسی باستان و امروزی، برخلاف عربی به دو گروه پیشین و پسین تقسیم می شود.در زبان فارسی امروزی بین صفت و برخی از نقش های دستوری؛ همچون قید از لحاظ شکل ظاهری تفاوت نمایانی دیده نمی شود و تشخیص صفت در این زبان بیشتر بر اساس ویژگی های دستوری است؛ در صورتی که در زبان عربی ساختار و نحو، هر دو، از جایگاه مهمّی برخوردارند.
از جمله مباحث بدیهی در کتاب های دستور زبان فارسی، این مسئله است که مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی برگرفته از زبان عربی بوده، و هیچ زمانی این چنین قاعده ای در زبان فارسی وجود نداشته است؛در صورتی که صفت در ایرانی باستان همیشه، و در زبان ایرانی میانه غربی و فارسی دری ممکن بوده از لحاظ عدد، جنس و همچنین، حالت با موصوف خود مطابقت کند.
نگارندگان در این مقاله برآنند تا ابتدا نظرهای عده ای از دستور نویسان و پیشینه مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی را بیان کرده و سپس، تعریفی کلی از صفت در هر دو زبان عربی و فارسی ارائه دهند و به مقایسه صفت فارسی با زبان عربی از جهت واژگان و نحو بپردازند.
مقاله به زبان فرانسه: تاثیرحلاج در خلق مجنون الزا نوشته لویی آراگون (Inspiration hallâdjienne dans Le Fou d’Elsa de Louis Aragon)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لویی آراگون در اثر خود به نام مجنون ِالزا مجموعه ای از فرهنگها و ژانرهای ادبی مختلف را گردآوری کرده است و از همه مهمتر اینکه روابط میان فرهنگی بین غرب و شرق در این کتاب به طور واضح مشاهده می شود. از ادبیات عرب و تاریخ اسپانیا گرفته تا تفکرات فلسفی، مذهبی و عرفانی در شکل گیری این اثر نقش داشته اند. دراین مقاله صرفاَ سعی شده است که به تاثیر لویی آراگون از یکی از شخصیتهای عرفان عرب یعنی منصور حلاج پرداخته شود. در حقیقت لویی آراگون دیدگاه عرفانی حلاج نسبت به عشق را که نه بر پایه لذت وخوشی بلکه بر رنج و درد بنیان نهاده شده است به امانت میگیرد و در این اثر منعکس میکند. نویسنده خود را در قالب قهرمان داستان پنهان میکند تا بتواند دیدگاههایش را در مورد تجربه عشقی اش بیان کند.
بررسی تطبیقی بازآفرینی اسطورة پرومته در شعر معاصر عربی و فارسی (با تأکید بر شاعران برجسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور گستردة اسطوره و بازآفرینی آن در ادبیّات معاصر جهان، از جمله ادبیّات فارسی و عربی، سبب نوآوری و غنای ادبیّات گردیده است. اسطورة یونانی «پرومته» یکی از این اسطوره هاست که شاعران ادب فارسی و عربی برای بیان مفاهیم سیاسی و اجتماعی، از آن به عنوان نماد سرکشی، اعتراض، مقاومت، رهایی و... بهره گرفته اند. پژوهش حاضر بر آن است تا این گونة ادبی را که از قلمروه ای شاخص ادبیّ ات تطبیقی ب ه شمار می آید، در شعر برخی از شاعران برجستة ادب فارسی از جمله: «احمد شاملو»، «نادر نادرپور»، «سیاوش کسرایی» و برخی شاعران چیره دست ادب عربی از جمله «عبدالوهّاب بیاتی»، «بدر شاکر السّیّاب»، «ابو القاسم شابی» و... بررسی نماید. به طور کلّی، شاعران مذکور بنا بر انگیزه ها و اهداف سیاسی– اجتماعی خویش، اسطورة پرومته را در آثار خود به کار برده اند و از این اسطوره برای بیان احساسات خود، ب رانگیختن ملّت، اعتراض نسبت به واقعه ای نامطلوب و... سود جسته اند. تحلیل علل کاربرد این اسطوره در شعر معاصر فارسی و عربی و بررسی چگونگی بازآفرینی آن و نیز بیان وجوه اشتراک و افتراق این بازآفرینی، از محور های بنیادین این جستار است.
بررسی تطبیقی تئاتر ارسطویی و روایی با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثر سوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثرسوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر «برتولت برشت»، به کمک مثالهای متعدد از دو اثر مذکور، به مقایسه تحلیلی اصول تئاترارسطویی و روایی می پردازد. مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از اثر فن شعر ارسطو است که تا قرن هجدهم میلادی تنها روش حاکم در ادبیات نمایشی محسوب می شده است. هدف این شیوه نمایشنامه نویسی، تزکیة احساس است که به وسیله استغراق، حس همدردی و ترس در تماشاگر ایجاد می شود . وجود «وحدت سه گانه»، «اوج نمایشنامه» و «پریپتی» (بازشناخت) و «لحظه اولین و آخرین هیجان در نمایش»، از دیگر اصول برجسته این نوع تئاتر محسوب می شود. مبانی تئاتر روایی بر نظرهای برتولت برشت درزمینه نمایشنامهنویسی نوین و غیرارسطویی استوار است. برشت، معتقد است که باید به اتفاقات روزمره و بدیهیات بهوسیله بیگانه سازی، غرابت بخشید تا آن ها بازشناخته شوند و زمینه های نقد و داوری در بیننده ایجاد شود. ازجملة این فنون بیگانه سازی عبارت اند از: دوگانگی نقش بازیگر نمایش؛ ناسازی در فکر و عمل بازیگر؛ جهش زمانی؛ قطع روند داستان به وسیله موسیقی؛ صحنهآرایی با نورزیاد؛ صحنه نیمة خالی با پرده نیمهباز؛ وجود عناوین در ابتدای هرصحنه و نصب تابلوها با عناوینی که تماشاگررا از توهم برهاند که در نمایشنامه ننه دلاور و فرزندانش استفاده شده است.
تحلیل ترانشانه ای دگردیسی و آیین تشرّف در شاهنامه به روایت تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگردیسی از مهم ترین عناصر ادبیات، به ویژه ادبیات حماسی و اسطوره ای، به شمار می رود. یکی از انواع آن، «دگردیسی تشرّفی» است که در شاهنامه جلوه های مختلفی دارد. داستان «اندر آزمون کردن شاه آفریدون پسران را به ناشناس» جلوه بارزی از این نوع دگردیسی است که در آن، فریدون به هیئت «اژدها» درمی آید. در این مقاله این داستان از منظر ادبیات تطبیقی و پیوند شعر و نگارگری تحلیل می شود. مصوّرسازی دگردیسی تشرّفی، ازخلّاقانه ترین الهامات تصویری برگرفته از متن شاهنامه است که در این پژوهش به تحلیل نگاره هایی از روایت یاد شده می پردازیم. به منظور تحلیل متون تصویری منتخب، پس از اشاره به متن کلامی روایت و چرایی دگردیسی موقتی فریدون به اژدها، به تحلیلریخت شناسانه نگاره ها در مکتب های مختلف نگارگری و نیز بررسی دخل وتصرف نگارگر در انتقال روایت از نظام کلامی به تصویری اشاره شده است. روش انجام پژوهش، روش توصیفی ـ تحلیلی و پژوهش بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که دگردیسی در نگاره های منتخب، دارای کارکرد آزمونی و درجهت تشرّف به مقام شهریاری، مردانگی و همسرداری با درون مایه اژدهاکشی صورت پذیرفته و جلوه پیوند آیین تشرّف و دگردیسی است که با نشانه هایی در نگاره مبنی بر مجازی بودن اژدها و برگزاری آیین تشرّف نیز قابل اثبات است، امّا درک دگردیسی تنها با رجوع به پیش متن کلامی ممکن است.