فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این تحقیق، تدوین مدل بومی بازاریابی رسانه های اجتماعی فروشگاه های آنلاین است، لذا پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات توسعه ای می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 10 نفر از خبرگان بازاریابی و اساتید دانشگاهی بوده است که به صورت هدفمند و غیرتصادفی و بر اساس رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از تئوری داده بنیاد و در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیو دی ای ورژن 20 استفاده شد. از کلیه شاخص های به دست آمده از تحلیل کیفی از 10 مصاحبه ، شامل 11 مقوله و تعداد 52 شاخص، جهت تدوین مدل بومی بازاریابی رسانه های اجتماعی فروشگاه های اینترنتی به کار گرفته شده است. ماحصل تحلیل داده ها، ارائه الگوی پارادایمی شامل شش مؤلفه شرایط علی (فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت زمان و مدیریت هزینه)، شرایط زمینه ای (زیرساخت فروشگاه های اینترنتی)، شرایط مداخله گر (تحریم و مشکلات اقتصادی و مدیریت ریسک)، راهبردها (استفاده از نیروی انسانی متخصص و استفاده از تاثیرگذاران)، پدیده محوری (بازاریابی رسانه های اجتماعی) و پیامدها (پایداری در استفاده از شبکه اجتماعی، ارزش ویژه برند) بوده است. برای هر یک از مقوله های اصلی شناسایی شده نیز تعدادی شاخص شناسایی شد.
طراحی الگوی مدرسه کارآفرین با تأکید بر استقرار زیست بوم کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
24 - 1
حوزههای تخصصی:
امروزه در کشور ما کلمه کارآفرینی به منزله ابزاری جهت ارائه نمایش های گوناگون از جنس اشتغال بر زبان آورده می شود. با این حال توسعه آن در جامعه مشهود نیست. در دنیا از آموزش کارآفرینانه در جهت ایجاد درک صحیح و افزایش قصد کارآفرینی استفاده می شود. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدرسه کارآفرین با تأکید بر استقرار زیست بوم کارآفرینانه است. این مطالعه با رویکرد کمی و با روش توصیفی همبستگی انجام شد. به همین منظور 151 نفر از متخصصان آموزش وپرورش، فنی وحرفه ای و اعضای هیأت علمی در رشته های مرتبط با روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. از پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها و از تحلیل عاملی (اکتشافی و تأییدی) برای ارائه مدل استفاده گردید. از آزمون های برازش مدل به جهت اعتبارسنجی مدل به کارگیری شد. بررسی اعتبار پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی و بررسی پایایی با شاخص ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. در نهایت اکوسیستم کارآفرینانه، فردی سازی برنامه درسی، تعهد ذینفعان، معلم کارآفرین، رهبر کارآفرین، شتاب دهنده مدرسه ای، هدف ارزش آفرین، فضای کار اشتراکی، شبکه سازی و سیستم ورودی به عنوان ده عامل تبیین کننده سازه مدرسه کارآفرین استخراج شدند.
تحلیل مشکلات فرایند نظام جامع آموزش گردشگری ایران با تأکید بر رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند نظام آموزش گردشگری در ایران جهت تحقق اهداف خود نیازمند دیدگاه های نظری و مدیریتی جدید با رویکرد کارآفرینی است تا امکان ایجاد تغییراتی در شرایط موجود را ایجاد کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مشکلات فرایند این نظام در زمینه کارآفرینی از دیدگاه بازیگران این حوزه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی – تبیینی و از نظر روش، آمیخته (کیفی-کمّی)، مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با 177 نفر از کارشناسان سازمان های سیستم عرضه و تقاضای آموزش گردشگری ایران می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی از طریق نرم افزار گفی و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت درجه ورودی وزندار و مرکزیت درجه خروجی وزندار تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه که متناظر با مهمترین بازیگر شبکه است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سپس دانشگاه های دولتی فعال در حوزه گردشگری می باشد. این نتیجه پس از اعمال برچسب های مشکلات دارای تفاوت های معنادار بیشتری شده است. تحلیل مشکلات وضع موجود به کارشناسان این حوزه این امکان را می دهد تا با دانش لازم به تعریف اهداف آتی این فرایند بپردازند و زمینه را برای توسعه همه جانبه، یکپارچه و متعادل این بخش فراهم نمایند.
طراحی الگوی بلوغ مدل کسب وکار استارتاپی در ایران (مطالعه چند موردی: استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از یک مدل کسب وکار کارآمد، به عنوان فرض اولیه وجود یک استارتاپ در نظر گرفته می شود. مطالعات پیشین، بلوغ کسب وکار و عوامل موثر بر آن را از مهم ترین حوزه های مربوط به کارآفرینی به شمار آورده اند و همچنین ضعف در مدل کسب وکار را از عوامل شکست استارتاپ ها برشمرده اند. لذا پژوهش حاضر از طریق شناسایی و بررسی عوامل موثر بر تغییرات مدل کسب وکار یک استارتاپ و تکمیل تر شدن آن متناسب با بلوغ سازمانی، استارتاپ ها را قادر می سازد محصولات یا خدماتی دارای ارزش ارائه دهند. در این پژوهش با بررسی 55 مدل کسب وکار تجربه شده در موفق ترین استارتاپ های دنیا و تشکیل پنل خبرگان، ارتباط معناداری بین عوامل بلوغ مدل کسب وکار استارتاپ ها با مراحل پنج گانه تشریح شده در مدل بلوغ باترا حاصل گردید. سپس با تحلیل عاملی تاییدی بر اساس داده های حاصل از فعالان استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتال کشور، مدل مفهومی بدست آمده، بررسی شد و مشخص گردید که 33 عامل در مراحل مختلف توسعه کسب وکار از مرحله تحلیل فرصت ها تا مدیریت عرضه محصول به بازار باید مدنظر قرار گیرند تا مدل کسب وکار مناسبی در چهار بعد شناسایی مشتری (چه کسی)، تعیین ارزش قابل ارئه به مشتری (چه چیزی؟)، زنجیره موثر بر تحقق آن ارزش ها (چگونه؟) و سازوکار سود و کسب انتفاع (چرا؟) طراحی گردد تا زمینه ساز افزایش احتمال موفقیت پایدار کسب وکار و غلبه بر موانع ورود به بازار باشد. در نهایت نیز به منظور رسیدن به یک الگوی بلوغ مدل کسب وکار مبتنی بر سطوح و شاخص هایی که به آن ها اشاره شد، یک مدل و سناریوهای بلوغ بر اساس نقشه شناختی فازی ترسیم گردید.
مدل سازی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان هشترود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
18 - 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی ترکیبی و در سه گام اساسی به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی شهرستان هشترود بود. در گام نخست با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته عوامل مؤثر بر کارآفرینی روستایی مناطق مورد نظر از دیدگاه خبرگان شناسایی شدند. در مرحله دوم و با رویکرد کمی عوامل مذکور از دیدگاه سرپرستان خانوار روستاهای مورد مطالعه بررسی گردیدند. نتایج این گام نشان داد که گویه های «وجود زیرساخت های تکنولوژیکی مناسب روستا (مثلIT و ICT در روستا)»، «تمایل به انجام ریسک های حساب شده»، « مشارکت در تصمیم گیری و اجرای فعالیت های مختلف در روستا»، «دسترسی به خدمات حمایتی» و «حمایت های مالی و مشوق های قانونی» و مؤلفه های اقتصادی بیشترین تأثیر را در بروز و توسعه کارآفرینی روستایی داشتند. در گام سوم مدل عوامل تأثیرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه مورد مطالعه طراحی گردید. نتایج نشان داد از میان عوامل سیاسی و تکنولوژیک گویه «وجود زیرساخت های تکنولوژیکی مناسب روستا (مثل IT و ICT در روستا)»، از میان عوامل فردی گویه «تمایل به انجام ریسک های حساب شده»، از میان عوامل اجتماعی گویه « مشارکت در تصمیم گیری و اجرای فعالیت های مختلف در روستا»، از میان عوامل اقتصادی گویه «دسترسی به خدمات حمایتی» و از میان عوامل سیاسی و قانونی گویه «حمایت های مالی و مشوق های قانونی» بیشترین تأثیر را در بروز و توسعه کارآفرینی روستایی در روستاهای شهرستان هشترود داشتند. بر اساس نتایج، واگذاری وام های بانکی با بهره کم و دوره بازپرداخت بلندمدت، کمک بلاعوض به افراد پیشرو در زمینه فعالیت های کارآفرینی و خرید تضمینی محصولات پیشنهاد می گردد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر تصمیم به خرید مصرف کنندگان در نقطه خرید با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل عوامل مؤثر بر تصمیم به خرید مصرف کنندگان در نقطه خرید با استفاده از نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان و اساتید دکترای مدیریت بازاریابی در دانشگاه های استان مازندران می باشند و نمونه گیری به صورت گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. یافته ها حاکی از آنست که، عوامل علی تاثیرگذار بر تصمیم به خرید مشتریان در نقطه خرید شامل ویژگی های شخصیتی مشتریان، ویژگی های فردی مشتریان و ویژگی های روانشناختی مشتریان می باشند. عوامل زمینه ای شامل ویژگی های محصول و ویژگی های فروشگاه می باشند. همچنین، عوامل مداخله گر شامل ارزش های فرهنگی و شرایط اقتصادی می باشند. براساس یافته ها، راهبردهای اصلی شامل برنامه های تبلیغات، برنامه های پیشبرد فروش، امکان تست محصول، تبلیغات های درون فروشگاهی، استراتژی رهبری قیمت، خرید اعتباری و تبلیغ در نقطه خرید آنی می باشند و پیامدها که نتیجه نهایی عوامل علی، راهبردها، عوامل زمینه ای و شرایط مداخله گر است، شامل تعهد به فروشگاه، تیلیغات شفاهی، تکرار خرید، وفاداری رفتاری، وفاداری نگرشی، سودآوری و افزایش سهم بازار می باشد.
مدل سازی تحول انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه در صنعت خودروسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه محققان، در سال های اخیر نقش مهمی در انتقال پیام برند به کاربران بالقوه و موجود دارد. در ارتباطات بازاریابی یکپارچه با ادغام تمام اجزای اساسی بازاریابی، فرایند بهینه سازی ارتباط سازمان، سهامداران و مشتریان امکان پذیر می گردد، با این وجود موضوع تحول انگاره IMC در تحقیقات مورد بررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته (کیفی- کمّی)، مدل تحول انگاره های ارتباطات بازاریابی یکپارچه صنعت خودرو را تبیین می کند. جامعه آماری در بخش کیفی، دلفی فازی و ISM خبرگان صنعت خودرو بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای MAXQDA و Smart PLS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه نشان داد که شاخص رسانه های یکپارچه و روش های ارتباطات یکپارچه به عنوان شاخص های کلیدی مقوله محوری تحول انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه هستند. در نهایت نتایج حاصل از معادلات ساختاری، میانجی گری حذف قیمت گذاری دستوری، رقابتی کردن و دسترسی به تکنولوژی روز و محتوای یکپارچه در رابطه بین مدیریت چرخه مشتری، مدیریت سطوح مشتری و تشریک مساعی را مورد تائید قرار داد. همچنین نقش میانجی گری افزایش رضایت شرکای تجاری، رابطه بین افزایش نفوذ و بهره وری با سودآوری و عملکرد معنی دار بود. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که استفاده از تغییر انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه رفتار مصرف کننده را در صنعت خودرو تحت تأثیر قرار دهد و در پیشبرد اهداف بازاریابی نتایج مطلوب تری را به همراه داشته باشد.
طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب و کارهای صنعت دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی می باشد. تحقیق حاضر، روش بر حسب هدف داده بنیاد و بر حسب گردآوری داده ها داده بنیاد است که در سال 1400 از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. به منظور گردآوری اطلاعات، جامعه آماری شامل 18 نفر از خبرگان شامل مدیران و کارشناسان حوزه صادرات کسب و کارهای برتر صادر کننده صنعت دارویی فعال در سطح استان تهران صورت پذیرفت. روش نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی می باشد که کفایت نظری طبق قاعده اشباع نظری مشخص شد. داده ها بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی توسط نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی در مجموع 10 مؤلفه که در قالب عوامل راهبردی (مولفه های سازمانی، زنجیره تأمین ناب و چابک، استراتژی بین الملل)، شرایط علی (مؤلفه بازاریابی)، شرایط ساختاری (کارآفرینی)، پیامدها (عملکرد مالی، عملکرد سازمانی) و شرایط زمینه ای (مولفه های محیطی، مولفه های مدیریتی، مولفه های اجتماعی) شناسایی و استخراج شد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر تبریز (مطالعه موردی: محله خلیل آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
57 - 74
حوزههای تخصصی:
شناسایی پتانسیل اقتصادی مناطق غیررسمی شهری، موضوعی است که مورد توجه سیاست گذاران و دست اندرکاران در کشورهای کمتر توسعه یافته قرار گرفته است. با این حال، اطلاعات کمی در مورد این که چگونه سکونتگاه های غیررسمی بر نوع و تعداد فرصت های تجاری تأثیر می گذارد، وجود دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی محله خلیل آباد در شهر تبریز بود. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود. جهت تحلیل یافته های پژوهش از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. مشارکت کنندگان در مرحله کیفی پژوهش، شامل مدیران و کارشناسان سازمان ها و شرکت های فعال در حوزه اشتغال و کارآفرینی، کارآفرینان محلی و صاحبان کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی و اساتید خبره و برجسته دانشگاهی استان آذربایجان شرقی بودند که به روش مبتنی بر هدف برای مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری در مرحله کمّی پژوهش شامل کارآفرینان و صاحبان کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابعاد مدل پیشنهادی شامل: عوامل مالی– اقتصادی (78/0)، عوامل زیرساختی (76/0)، عوامل بازاریابی (69/0)، عوامل اجتماعی– فرهنگی (64/0)، عوامل شخصیتی– فردی (58/0)، عوامل فنی– تکنولوژیکی (52/0)، عوامل حقوقی (51/0) و عوامل محیط زیستی (50/0) به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را دارند. همچنین، یافته ها نشان می دهد سازه های مذکور با توسعه کسب وکارهای خانگی رابطه مثبت و معنا داری دارند. برونداد این پژوهش، مدلی جهت توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی را فراهم می آورد.
شناسایی موانع پیش روی تحول دیجیتال با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی می شود فراگیر بودن داده های بزرگ و ظهور فناوری های دیجیتالی در حال ظهور، مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت اشیا و رباتیک، تأثیرات گسترده ای در کسب و کارها داشته باشد. این تغییرات گسترده در ادبیات جهانی به تحول دیجیتال شناخته می شود. لذا شرکت ها و سیاست گذاران علم فناوری در کشورهای مختلف در راستای حرکت به سمت تحول دیجیتال برنامه ها، استراتژی ها و سیاست های متعددی به کار می گیرند. این مسیر همواره با چالش ها و موانع متعددی روبه رو است که شناخت کافی از آن ها می تواند به تدوین استراتژی و سیاست های مناسب تر کمک شایانی نماید. این پژوهش با تکیه بر روش فراترکیب و بررسی 38 مقاله منتخب به ارائه یک دسته بندی جامع از موانع پیش روی تحول دیجیتال نموده است. نتیجه این بررسی 3 مقوله اصلی، 11 مقوله فرعی سطح 1 و 24 مقوله فرعی سطح 2 می باشد که در قالب یک چارچوب جامع ارائه شده است. سه مقوله اصلی شامل رژیم فنی- اجتماعی، سیستم بیونی و کنام ها می شود. .
طراحی الگوی مدیریت تجربه مشتری در صنعت حمل ونقل دریایی ماهیت، پیشایندها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدیریت تجرب ه مشتری در بازارهای B2B انجام شده است تا با شناس ایی مؤلفه های شکل دهنده تجربه مشتری در نقاط تعامل مشتری با سازمان و پیشایندها و پیامدهای مدیریت تجربه مشتری، الگوی جامعی جهت مدیریت تجربه مشتری در شرکت های حمل ونقل دریایی ارائه گردد. برای این منظ ور با توجه به شکاف نظری در خصوص موضوع پژوهش، از رویکرد کی فی نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند و نظری انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با مدیران اجرایی شرکت های تولیدی، بازرگانی و بارفرابری که جهت حمل محمولات صادراتی و وارداتی از خط کانتی نری شرک ت کشتیرانی جمهوری اسلامی استفاده می نمایند گردآوری شد و پس از انجام 22 مصاحبه، کفایت نظری حاصل شد. جهت سنجش قابلیت اعتماد پژوهش، از شاخص های باورپذیری، اطمینان پذیری، تأییدپذیری و کاربرد پذیری استفاده گردید. نتایج کدگذاری و تحلیل داده ها، مبین آن است که مدیریت تجربه مشتری در حمل ونقل دریایی، شامل سه مرحله قبل از حمل دریایی، حین حمل دریایی و بعد از حمل دریایی است. پیشایندهای مدیریت تجربه مشتری در قالب الگویی از شرایط علی، شرایط مداخله گر و شرایط زمینه ای شناسایی و تجزیه وتحلیل شد. سپس، به منظور بهبود تجربه مشتری و ارائه الگوی نهایی، راهبردهای ارزش آفرینی برای مشتریان و ارزش آفرینی برای سازمان و پیامدهای حاصل از اجرای آن ها در صنعت حمل ونقل دریایی معرفی گردیده و موردبحث قرار گرفته است
مدلی برای کسب وکار پلتفرمی در مرحله ی ورود به بازارهای پلتفرمی دیجیتال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محبوبیت مدل کسب وکار پلتفرمی در سال های اخیر در سطح جهانی و نیز در سطح ایران، اما عدم توفیق برخی از پلتفرم های راه اندازی شده در صنایع مختلف نیاز به مطالعات میدانی در سطح کشور درباره عناصر مدل کسب وکار پلتفرمی و نحوه چینش این عناصر در ورود به بازارهای پلتفرمی را برای تعمیق دانش در این حوزه نمایان کرده است. این پژوهش در راستای همین موضوع ابتدا با استراتژی مطالعه چند موردی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد و میانی و جمع آوری گزارش های آرشیوی مرتبط به موضوع با استفاده از نمونه گیری نظری، از سه پلتفرم تپسی، اسنپ و کارپینو صورت گرفت که در طی آن 23 مصاحبه انجام شد و از 11 گزارش آرشیوی استفاده شد و با استفاده از تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. درنتیجه 8 مقوله به عنوان عناصر مدل کسب وکار پلتفرم ها در ورود به بازارهای پلتفرمی چندسویه در قالب 29 مفهوم شناسایی شدند. پس ازاین مرحله با جلب نظر خبرگان فعال در این حوزه و از طریق پرسش نامه با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی 12 پاسخ گردآوری شد و سپس با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، مدلی از روابط بین این عوامل استراتژیک ارائه شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شرایط رقابتی پلتفرم ها به عنوان اولین عنصر مدل کسب وکار نفوذی بالا بر سایر عناصر مدل کسب وکار دارد و درعین حال وابستگی کمی به آن ها دارد. مؤثرترین عنصر در ورود به بازار نیز ارزش پیشنهادی به کاربران شناسایی شد که نیاز است تا با توجه به شرایط رقابتی بهینه شود. کلیدواژه ها: مدل کسب وکار پلتفرمی، ورود به بازار پلتفرم ها، رقابت پلتفرم ها، بازارهای چندسویه، استراتژی پلتفرم ها. کلیدواژه ها: مدل کسب وکار پلتفرمی، ورود به بازار پلتفرم ها، رقابت پلتفرم ها، بازارهای چندسویه، استراتژی پلتفرم ها.
توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عمل فرانچایزر با نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر در فروشگاه های زنجیره ای استان البرز پرداخته شد. پژوهش حاضر، بر مبنای تقسیم بندی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، از نوع پژوهشی می باشد، جامعه ی آماری در این پژوهش، مدیران واحدهای فرانچایزی حوزه فروشگاه های زنجیره ای در سطح استان البرز به تعداد 200 نفر شامل فروشگاه های (کوروش، امیران، هایپرمی، جامبو، هایپرمارکت، رفاه و ...) می باشد. نمونه آماری این تحقیق به تعداد 131 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی خوشه ای است. روش و ابزار گردآوری داده ها به روش، مطالعات میدانی و کتابخانه ای و ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه استخراج شده از مطالعه گیلیس، کامبس و یین 2020 می باشد که روایی و پایایی آن تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری و کواریانس با نرم افزار پی.ال .اس استفاده شد. نتایج حاصل از فرضیات تحقیق حاکی از آن بود که توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر تأثیر مثبت و معناداری دارد. فرانچایزرها می توانند با آگاهی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد فرانچایزی ها، آن ها را در یک سیستم تقویت کنند و عملکرد کلی مجموعه خود را نیز بالا ببرند.
نقش هنر در ترویج و آموزش کارآفرینی: تحلیل محتوای کیفی فیلم های سینمایی کودک و نوجوان ایرانی در چهار دهه اخیر (1400-1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
21 - 42
حوزههای تخصصی:
بی شک سینما می تواند در آموزش ویژگی های کارآفرینانه به ویژه در سنین کودکی و نوجوانی، نقش کلیدی داشته باشد. به این منظور، تحلیل محتوای کیفی فیلم های سینمایی منتخب در ژانر کودک و نوجوان در سال های 1360 تا 1400 انجام گرفت. پژوهش پیش رو جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی (تفسیرگرایانه) به شمار می رود. پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم کیفی بوده و از روش پژوهش تحلیل محتوای جهت دار بهره گرفته است. از محتوای متن فیلم و گفت وگو های بازیگران به عنوان واحد ثبت مضامین استفاده شد و جملات معنادار مرتبط با موضوع شناسایی شدند. فیلم ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بر این اساس، یک فیلم از هر دهه و در مجموع چهار فیلم بررسی شد. به منظور کدگذاری مضامین، از پرسش نامه اندازه گیری ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه کردناییج و همکاران شامل ابعاد توفیق طلبی، کانون کنترل درونی، خطرپذیری، تحمل ابهام، سلاست، رؤیاپردازی، عمل گرایی و چالش طلبی به عنوان مقوله های اصلی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که سهم مفاهیم مرتبط با ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه در چهار فیلم سینمایی کودک و نوجوان منتخب نزدیک به 20% است و بین فیلم های منتخب در استفاده از مفاهیم کارآفرینانه تفاوت معنی داری وجود ندارد؛ همچنین تفاوت معنی داری بین سهم هشت ویژگی شخصیتی کارآفرینانه در فیلم های منتخب وجود دارد. در این میان، ویژگی خطرپذیری با تعداد 174جمله، بیشترین سهم و ویژگی عمل گرایی با 58 جمله، کمترین سهم را در آموزش کارآفرینی فیلم های منتخب سینمایی کودک و نوجوان در چهار دهه اخیر داشته است. با توجه به افزایش گرایش کودکان و نوجوانان به محتوای نمایشی، فیلم های سینمایی می توانند منبع مهمی برای الگوپذیری از نقش ها و پذیرش ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه و در نتیجه ترویج و آموزش مهارت های کارآفرینانه باشند. بر اساس نتایج، نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینانه در سطح جامعه از طریق توسعه فیلم های سینمایی با رویکرد کارآفرینی به خصوص در ژانر کودک و نوجوان پیشنهاد می گردد.
توسعه متدولوژی کنترل تولید چند عاملی یکپارچه با ERP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسریع در چابکی سیستم های کنترل تولید در محیط تولید پویا امروزی یکی از چالش هایی است که برای سرعت بخشیدن به آن تحقیقات زیادی با استفاده از سیستم های چندعاملی انجام شده است. مدل های فعلی این سیستم ها کاستی هایی نظیر پیش بینی پذیری محدود، قابلیت اطمینان پایین در تصمیم گیری، قابلیت محدود فهم پذیری وضعیت موجود سیستم و کنترل محدود و بطور کلی وجود سیستم های مستعد خطا در طراحی و پیاده سازی دارند. به منظور حل این مشکلات، پژوهش حاضر متدولوژی جدیدی برای کنترل تولید چندعاملی مبتنی بر ادغام با چند ماژول در قلب ERP ارائه می کند که قابلیت های سیستم در مواجهه با کاستی های فوق را بهبود می بخشد. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعه کیفی، با تمرکز بر ماهیت داده ها، و توسعه ای-کاربردی، با هدف افزایش ادغام سیستم های کنترل تولید چند عاملی با ERP است. هدف بهبود جریان تولید مواد و کیفیت محصولات و نیمه ساخته ها در خط تولید با در نظر گرفتن پارامترهایی است که بر آنها تأثیر می گذارد. دستاورد کلیدی این تحقیق، توسعه یک متدولوژی کنترل تولید قابل اعتماد است که شامل سه جزء می باشد: چارچوب تبادل داده، ابزارها و پیاده سازی. این مؤلفه ها از سیستم های اطلاعاتی ERP موجود مشتق شده اند که از نظر عملکردی بالغ هستند و با تمرکز بر نگهداری، اصلاح و عملکرد بر اساس تجارب برتر طراحی شده اند و هدف آن به حداقل رساندن خطاها است. متدولوژی توسعه یافته، راه حلی در دسترس و چابک برای ارتقا کنترل تولید با استفاده از سیستم ERP ارائه می دهد که هزینه پیاده سازی آن کمتر از پیاده سازی سیستم ERP تجاری به همراه یک سیستم چندعاملی مجزا است.
شناسایی حوزه ها و روندهای پژوهشی پارادایم تولید اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکنده ای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزه ها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی می تواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دسته بندی پژوهشهای حوزه تولید اجتماعی، شناخت زیر حوزه ها و دستیابی به دیدگاه منسجمی از روند تحقیقاتی آن صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل های کتاب سنجی، به بررسی حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی پرداخته است. داده های این پژوهش از 200 مقاله پایگاه داده اسکوپوس جمع آوری شده و بر روی آن ها تحلیل تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و زوج کتابشناختی انجام گرفته و بدین روش زیر حوزه ها و روند تحقیقاتی این حوزه شناسایی شده است.بر اساس یافته های این مطالعه، تحقیقات حوزه تولید اجتماعی در 5 خوشه دسته بندی شده و نیز مشخص شده است که در سال های اخیر موضوعاتی مانند رایانش ابری، تولید هوشمند، بلاک چین، اینترنت اشیا، سیستم های سایبری فیزیکی اجتماعی، سیستم های نوآوری، جامعه5.0 و دوقلوهای دیجیتال در پژوهشهای این حوزه بیشتر موردتوجه قرارگرفته اند. این تحقیق چارچوبی از مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه در حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی ارائه می دهد که دیدگاهی جامع برای محققان این حوزه فراهم می سازد که می تواند یاری رسان آنان را در انتخاب مسیر تحقیقاتی شان باشد.
مدلی برای بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت بر پایه ترکیب روش های دلفی و DEMATEL-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبت های سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخص ها و در نهایت اولویت بندی آن ها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهره گرفته شد. نمونه آماری شامل 20 نفر از خبرگان هدفمند دانشگاهی و کارشناسان حوزه مراقب های سلامت هستند. گردآوری داده ها در هر دو بخش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. طبق نتایج بخش دلفی، 26 شاخص اصلی نهایی شده در تحقیق، شناسایی شد که در سه دسته اصلی شامل معیارهای سازمانی، فرآیندی و فناوری تقسیم بندی می شوند. طبق نتایج بخش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه به ترتیب معیارهای زیرساخت فنی انعطاف پذیر و قابل توسعه (سخت افزاری و نرم افزاری)، کیفیت داده و سیستم و تعریف درست از مشکلات و فرایندهای هوشمندی کسب وکار به عنوان سه معیار با رتبه برتر در بلوغ هوشمندی کسب وکار اولویت دهی شدند. مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار پیشنهادی پژوهش، می تواند نقشه راهی برای پیاده سازی موفق بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت باشد.
ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، ظهور مفهوم تحول دیجیتال به معنای ایجاد تغییرات اساسی در رویکردهای تولید و ارائه محصولات و خدمات است که بقا و پایداری کسب وکارها را تحت تاثیر قرار داده است؛ از سوی دیگر، به دلیل نقش مهم شرکت ها به عنوان مسئول جامعه، پایداری شرکت ها بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا به شیوه ی توصیفی انجام شده است. از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش داده بنیاد پرداخته است. جامعه ی آماری شامل مدیران و صاحب نظران و کارشناسان در شرکت های فعال در شهرک صنعتی فناوری تبریز هستند که از بین آنها ۱3نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪوﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ، از روش ﮐﺪﮔﺬاری ﺑﺎز، ﻣﺤﻮری و ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب یک مقوله محوری و 12 مقوله اصلی و 26 مقوله فرعی و 145 ﻣﻔﻬﻮم ﯾﺎ ﮐﺪ ﺑﺎز ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺪل ﭘﺎراداﯾﻤﯽ پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا اراﺋﻪ ﺷﺪ. شرایط علی شامل(هوش رقابتی، ارزش آفرینی هوشمند، ارتقای خودآگاهی)، شرایط زمینه ای شامل (زیرساخت های دیجیتالی همگرا، انطباق منابع مالی) شرایط مداخله گر (سنت های فرهنگی، فقدان تکنیک ها و رویه ها، مسائل امنیتی فناوری های دیجیتال)، راهبردها (شفافیت و پاسخ گویی، جهت دهی هوشمند فرایندها)، پیامدها شامل (مسئولیت پذیری اجتماعی، ارتقای اهداف بلندمدت اقتصادی، تلفیق حفاظت و توسعه محیطی) دسته بندی شدند.
چارچوب جامع انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری (CSPs) با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
217 - 256
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت جدید دنیای فناوری اطلاعات، رایانش ابری، موردتوجه بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است. به طوری که بسیاری از آن ها تمایل دارند تا کسب وکار خود را با استفاده از خدمات منعطف ابر، چابک کنند. در حال حاضر تعداد ارائه دهندگان خدمات ابری رو به فزونی است و هریک خدمات متنوعی را ارائه کرده و ادعا می کند که می تواند امکانات و تسهیلات زیادی در اختیار مشتریان قرار دهد. در همین راستا انتخاب مناسب ترین ارائه دهنده خدمات ابری بر مبنای معیارهای مطابق شرایط مصرف کننده خدمات، یکی از مهم ترین چالش ها به حساب خواهد آمد. این پژوهش با تکیه بر مطالعات پیشین و با رویکرد فراترکیب به جستجوی جامع و نظام مند پژوهش های گذشته پرداخته، چارچوب جامعی از عوامل مؤثر بر انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری شامل 4 مقوله اصلی و 10 زیرحوزه ارائه می کند. سپس با بهره گیری از نظرات خبرگان که به صورت هدفمند و روش گلوله برفی انتخاب شده اند و با استفاده از روش اعتبارسنجی لاوشی، چارچوب نهایی می شود. نوآوری این چارچوب جامعیت عوامل مؤثر بر انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری است که به مشتریان این خدمات در انتخاب مناسب ترین و بهترین ارائه دهنده کمک می کند.
ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها در تجارت بین الملل با تاکید بر اینکوترمز 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی این مطلب است که چگونه می توان چالش های موجود بر سر راه استفاده از اینکوترمز را برطرف کرد و با عنایت به مدیریت زنجیره تأمین و روابط بین خریدار و فروشنده، راهکاری برای بهینه سازی استفاده از استانداردهای اینکوترمز طراحی کرد که بتواند ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها را ایجاد کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش آمیخته، در پنج مرحله شامل تحقیق داده بنیاد، تکنیک دلفی، تحلیل اثر متقابل، هم پوشانی و تدوین سناریوهای سازگار طراحی شده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است. در مرحله اول با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20، تعداد 7 عامل مؤثر، 13 مؤلفه، 11 راهبرد و 2 پیامد شناسایی شد. در مرحله دوم طی چهار مرحله تکنیک مصاحبه دلفی با مشارکت خبرگان در حوزه بازرگانی بین الملل، 33 عامل مؤثر شناسایی شد. در مرحله سوم تعداد 5 عامل کلیدی و استراتژیک با استفاده از نرم افزار میک مک استخراج گردید. در مرحله چهارم عوامل وظایف خریدار و فروشنده در اصطلاحات اینکوترمز 2020، روابط خریدار و فروشنده، مدیریت زنجیره تأمین و بازرگانی بینالملل به عنوان پیشران انتخاب و سپس با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد، تعداد 6 سناریوی سازگار استخراج شد. یافته های این پژوهش نشان داد در صورت بالا بودن سطح رابطه خریدار با فروشنده و با هدف تأمین اهداف مدیریت زنجیره تأمین شامل بهبود فرایندها، کمینه سازی هزینه ها و بیشینه سازی کارائی در رویکرد صادرات استفاده از اصطلاحات گروه D و در رویکرد واردات استفاده از اصطلاحات گروه E می تواند حالت بهینه باشد.