فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش های نقد جدید می باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. این نظریه در حوزه ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است.
متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره ی بسیار برده اند. قرآن کریم شاخص ترین و مهم ترین این متون می باشد که جنبه های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده اند؛ از جمله ی آنان، شاعر متعهد و برجسته ی شیعی، دعبل خزاعی می باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد.
روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می باشد.
این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.
تحلیل و رمز گشایی ارتباطات غیر کلامی در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوستان یا سعدی نامه که جهان آرمانی سعدی را به تصویر می کشد، برای مطالعات میان رشته ای قابلیت بسیار بالایی دارد. ارتباطات غیر کلامی در جریان ارتباط می توانند نقش های تکمیل کردن، تکذیب کردن، تکرار کردن، کنترل کردن، جانشینی و تأکیدی داشته باشند که گاهی چند نقش را با هم ایفا می کنند. برخی پژوهشگران، ارتباطات غیر کلامی را در بعضی موقعیت ها از ارتباطات کلامی هم مهم تر می دانند. بیرد ویسل و آلبرت مهرابیان عقیده دارند که 65 تا 93درصد انتقال معانی و منظورها در جریان ارتباط از طریق رفتارهای غیر کلامی صورت می گیرد. این مقاله ارتباطات غیر کلامی را در بوستان سعدی مورد تحلیل قرار داده و دریافته است که سعدی در کاربرد ارتباطات غیرکلامی به انواع زبان های بدن و کارکردهای زبان اشیاء چون هدیه و دارایی ها ، لباس و جواهرات و عناصر پیرازبان چون لحن و ضریب سخنگویی و ... به خوبی توجه داشته و با آگاهی از تاثیر آنها و پیوند دادن آنها با کلام، رسایی بیشتر معنا را در فضای نمایشی شعر خود رقم زده است.
بررسی اسطوره شناختی جایگاه ایزدبانوان در جهان فکری- معنوی ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایزدبانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده اند. آن ها نه تنها در بیشتر تمدن های باستانی همچون یونان، بین النهرین و... مورد توجه بوده اند، بلکه به طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته اند؛ از این رو، درک جهان معنوی باستان بدون توجه به زنانگیِ آشکار این الهگان نارسا و ناقص خواهد بود. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند با به کارگیری روش تحلیل محتوا با نظر به منابع تاریخی و اسطوره ای به بررسی دوره مادرسالاری و پرستش ایزدبانوان، جایگاه زن در اسطوره خلقت، و اسطوره های مادینه اهورایی بپردازند. به نظر می رسد که پرستش ایزدبانوان از نظر تاریخی و قوم شناسی همزمان با عصر مادرسالاری و یا مرکزیت گروه بر مدار مادر- زن بوده است. همزمانی این دو در زمانی پیش تر و بسیار جلوتر از عصر پدرسالاری گواهی است بر اینکه ایزدان تأثیرگذار در گذشته مؤنث بوده اند، اما به مرور، در جریان تحولات اجتماعی و تحت تأثیر انتقال قدرت از زنان- مادران به مردان- پدران از نقش آن ها کاسته شده است و با عبور از عصر مادرسالاری، اهمیت معنوی و ایزدگونگی خود را نیز از دست دادند.
«حقیقت محمدی» در آثار عرفانی با نگاهی برانیس العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی عرفانی «حقیقت محمدی» به عنوان واسطه آفرینش هستی، آینه تمام نمای عظمت حق، تعین اول، مظهر کامل ترین اسم خداوند (اله)، قطب الاقطاب، انسان کبیر، قلم اعلی و روح اعظم معرفی شده است.دیگر اصناف آدمیان نیز به دلیل خلقت متمایز و اختصاص وجودی خود با تفاوت مراتب از چکیده و عصاره نور اعظم به گونه ای بهره مند می شوند و تنها راه تقرب دوباره به این حقیقت و تولد مجدد نیمه الوهی وجود آدمی، تزکیه باطن، سیر استعلایی و نیل به شهود یا درون یافت حقیقت است که به دیدار با «من برتر» یا «فرامن» در نوع انسان و هماهنگی متقن ذهنیت و عینیت می انجامد.این تحقیق به روش «تحلیل محتوا» به انجام رسیده است؛ و هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت محمدی» در برخی از آثار عرفانی و تبیین نقش و جایگاه معنوی و قدسی آن در سلسله نبوت و هستی انسانی بوده است.
بررسی شگرد قرآنی التفات در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، شگرد قرآنی التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان بررسی می کند. پرسش اصلی این است که به چه ترتیب می توان شگرد التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان تبیین کرد؟ از این رو، ابتدا به پیشینة مطالعاتی و تعریف التفات اشاره می شود، سپس ساختار اطلاعات گفتمان و مؤلفه های آن یعنی ساخت مبتدایی و قاعدة حفظ موضوع بررسی می شود، از زوایای دوربین/ کانونی شدگی سخن به میان می آید و پس از آن انواع التفات از جمله التفات در پرتو ساخت مبتدایی، قاعدة حفظ موضوع و زوایای دید بررسی و تحلیل می شوند، به نظر می آید در عمدة آیات قرآنی، خداوند با تغییر موقعیت که به واسطة انواع التفات انجام می شود، نحوة ارائة اطلاعات به خواننده را تغییر می دهد و خواننده نیز پیام را با چینشی تازه دریافت می کند و همین امر میزان همدلی او را با صحنه تغییر می دهد. یافته های این پژوهش عبارت اند از:
1) در شگرد التفات، اطلاعات با بسته بندی جدید در اختیار خواننده قرار می گیرند؛
2) مبتداسازی و قاعدة حفظ موضوع، دلایلی زبان شناختی برای التفات ارائه می دهند؛
3) التفات نه خطایی دستور زبانی، بلکه کاربرد خلاقانة زبان است؛
4) انواع التفات بر اینجا و اکنون بودن گفتمان شفاهی قرآن و نقش فعالانة خواننده در مقام مخاطب حی و حاضر کلام خداوند، تأکید می گذارند.
نظری اجمالی بر تاویلِ بن مایه «گناه آغازین» در ادیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت گناه آغازین آدم و حوا ، پاره ای از پی رنگ اسطوره ای « تازش اهریمن بر هستی » و نمایانگر سرمنشاء و چگونگی پدید آمدن « رنج و مرگ » در سرنوشت انسانی است . تاویل پذیری داستان آفرینش انسان ، بویژه نافرمانی و گناه آغازین موجب می شود که از دیدگاه فلسفی و مکاشفه ای ، داستانی بارها از زبان عارفان و بزرگان ادیان ، بازآفرینی شود . در پژوهش حاضر ، کوشیده ایم با بررسی آرا و عقاید دینی و عرفانی در موضوع مورد بحث و تاویل نمادهای روایت ، مجموعه ای فراگیر از جهان بینی ها و رویکردهای هستی شناسانه و شهودی ، به دست دهیم . در نتیجه باید گفت که این مجموعه فرهنگ بشری به ظاهر گونه گون ، تنها تحول صوری به خود دیده است ، همه روایتها ، در زوایای پنهان ناخودآگاه جمعی بشر ، با ساخت همسان کهن الگویی ذهن ، با یکدیگر پیوند خورده اند . وجوه تمایز ، در شیوه روایت برگرفته از نگاه غایت شناختی به انسان ، نهفته است ، که جنبه و حیانی یا کارکرد زمینی شان را تعیین می کند .
معجزات پیامبر اعظم در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
"به قول مولانا نامعقول بودن یا ورای طور عقل بودن تعالیم انبیا، اظهار معجزات را لازم کرده است. این معجزات در هر زمانه ای با سطح دریافت مخاطبان دعوت انبیا، انطباق و تناسب داشته است. قرآن کریم معجزه اصلی پیامبر اکرم (ص) محسوب می شود که معاندان و کافران به هماوردی و رقابت با آن فراخوانده شده اند (= تحدی)؛ در حالی که از قبل ناتوانی و شکست قطعی شان پیش بینی و یادآوری شده است. در عین حال به اقتضای احوال خاص، معجزات دیگری نیز از ایشان صادر یا به خاطر ایشان ظهور کرده است که در کتب سیره و حدیث و به تبع آن در متون ادب فارسی انعکاس یافته است.
شاعران و عارفان ایرانی با زبان صریح و روشن در مضمون سازی های شاعرانه به این روایات پرداخته اند. در قالب های قصیده و مثنوی این مضامین پررنگ تر هستند و کمتر در ایجاد و خلق تصاویر به خدمت گرفته شده اند. درباره ذکر معجرات منتسب به حضرت ختمی مرتب باید گفت در این پژوهش صحت و سقم روایات مطمح نظر نبوده است و تنها انعکاس این روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت به مثابه تایید قطعی آنها نیست.
"
نقش تاریخ در تفسیر طبری
حوزههای تخصصی:
محمد بن جریرطبری، مورخ و مفسر بزرگ ایرانی در قرن سوم هجری قمری است. طبری در نگارش آثار خود شیوه و روش خاصی را دنبال می کند؛ از جمله آنکه همچون بیشتر مورخان و مفسران، در اخبار مربوط به انبیا و اقوام پیشین و بویژه آنچه در قرآن ذکری از آن رفته است، به روایات منقول از یهود و نصاری؛ « اسرائیلیات» استناد می کند که گاه به ایجاد نقاط ضعفی در آثار او منجر شده است.
از سوی دیگر، طبری برای نخستین بار در تاریخ اسلام و در فضایی که گروهی با تفسیر مخالف بودند و گروهی آن را به شرط نقل از صحابه و احادیث نبوی جایز می دانستند، تفسیر کاملی از قرآن فراهم آورد که بر روایات مبتنی بود.
اما ترجمه هایی که از آثار طبری صورت گرفته، با متن اصلی این آثار تفاوت بسیار دارد که البته ارزش ادبی و فواید لغوی و هنری این آثار قابل انکار نیست.
قرآن پیشگام در عرصه ی داستانک مطالعه موردی آیات 58و 59 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ملاحظه می شود که به میراث فرهنگ و تمدن اسلامی لباس جدیدی پوشانده شده و با ارائه آن در نظام و قالب و چارچوبی امروزین به عنوان ابداعات عالم غربی و محصول تفکر دانشمندان و نظریه پردازان غربی معرفی می شود؛ اما بررسی ها بیانگر این حقیقت است که برخی از آنچه ابداع غربی خوانده می شود، میراث اسلامی ماست که در لباسی نو به ما بازگردانده می شود. یکی از این موارد داستان خیلی کوتاه یا همان داستانک است که محصول ادبیات غربی در دوره معاصر خوانده می شود. بنا بر نظر شایع، داستانک در پاسخ به شرایط سال های پایانی قرن بیستم پا به عرصه ادبیات غربی گذارد و جنبش فرمالیسم اولین نظریات را درباره داستان خیلی کوتاه ابراز داشت، و سپس نگارش داستانک به آثار ادبی دیگر کشورها راه یافت. این در حالی است که با مراجعه به قرآن نمونه هایی با ویژگی های گونه ادبی داستانک دیده می شود. این داستانک ها گاه برشی از زندگی یکی از پیامبران الهی و گاه پدیده ای اجتماعی را دستمایه خود قرار داده و از این رهگذر هدف تربیتی ارشادی خود را دنبال می کند. یکی از نمونه های داستانک قرآنی، آیه 58 و 59 سوره مبارکه نحل است، که پدیده شوم زنده به گور کردن دختران را در کمتر از دو سطر در قالب داستانک به تصویر و نقد کشیده است. وجود چنین نمونه های فاخری از داستانک در قرآن کریم ادعای غربی و ابتکاری بودن این گونه ادبی را کاملا به حاشیه می راند.
باورهای عامیانه درباره اختلاج و بازتاب آن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای عامه بخش بزرگی از فرهنگ و ادبیات هر قوم را تشکیل می دهد و برای تحقیق در افکار، عقاید، فرهنگ، تمدن و همچنین رفع مشکلات و دشواری های موجود در فهم اشعار و متون برجای مانده هر قوم باید دقیقاً مورد بررسی قرار گیرند. یکی از باورهای عامیانه ایرانیان، اختلاج است. خلاف طب قدیم و جدید- که آن را حرکتی غیرارادی در اندام ها و اعضای بدن می داند- قدما حوادث و پیشامدهایی را که ممکن بود برای شخص، متعلقان، خویشان و دارایی او رخ دهد، به اختلاج اعضای بدن نسبت می دادند و با توجه به آن پیشگویی هایی می کردند که با طب قدیم و یافته های علم پزشکی و روان شناسی امروز قابل تفسیر و تبیین نیست. باورهای عامه درباره اختلاج آن قدر گسترده بود که در ادبیات منثور و منظوم فارسی از کتاب کلیله و دمنهگرفته تا شعر شعرای گذشته، همچون اشعار خاقانی، نظامی، کمال الدین اصفهانی، سعدی، صائب تبریزی و شعرای معاصر، چون فروغ فرخزاد و قیصر امین پور بازتاب پیدا کرده است. در این پژوهش که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز آن از روش کتابخانه ای استفاده شده است، پس از بیان معانی لغوی و اصطلاحی واژه اختلاج و مبانی فیزیولوژیک این عارضه و علل حادث شدن آن در بدن انسان، جایگاه اختلاج در باورهای عامیانه ایرانیان قدیم و بازتاب آن در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که اختلاج یکی از باورهای عامیانه ایرانیان قدیم بوده است و اگر عضوی از بدن شخص می جهید، آن را نشانه وقوع رویدادی خوش و ناخوش می دانسته اند.
قصه یوسف (ع) در قرآن: «طرح، مضامین، شخصیت ها»
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
فلسفه و نظریة ادبی تأملی در انحای ادای سهم فلسفه به نظریة ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت نظرورزانة نظریة ادبی و پیوند آن با فلسفه به ویژه در زمانة ما به طرق گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مقاله بی آنکه پژوهشی پیشینی درباب انحای پیوند میان فلسفه و نظریة ادبی باشد، سعی در روشن کردن پسینی ادای سهم فلسفه به نظریة ادبی دارد و می کوشد نشان دهد فلسفه- برخلاف نظرگاه عمل گرایانة رورتی که معتقد است چیزی به نام بنیادهای عینی معنا یا تفسیر وجود ندارد که اندیشة فلسفی روشنگر آن باشد و از همین رو نیازی نیست تا نظریه پردازان ادبی، عمیقاً فلسفه را کاشف و روشنگر مباحث نظریة ادبی به شمار آورند- چگونه می تواند به نظریة ادبی مدد رساند. نویسنده به دنبال موجّه کردن این نظرگاه است که فلسفه دست کم می تواند به چهار طریق عمده و در چهار مسئله، ادای سهمی به نظریة ادبی داشته باشد و درواقع کل مقاله بسط و تبیین این چهار مسئله است: 1. فلسفه به مثابة نظریه ای درباب جایگاه هستی شناختی ادبیات و همچون گشایندة راهی به سوی درک و فهم وضع هستی شناختی متون ادبی؛ 2. رفتارگرایی فلسفی و حلّ مسئلة رسیدن به ذهن مؤلف؛ 3. فلسفه به مثابة پژوهشی در بنیادهای نظریة ادبی که می تواند به درک و فهم بهتر بنیادهای نظریة ادبی منتهی شود؛ 4. فلسفه به مثابة رویکردی انتقادی به نسبیت معرفتی ناشی از نظریه های ادبی مدرن. در پایان بحث، نویسنده نتیجه می گیرد که با پذیرش دخالت فلسفه در همین چارچوب هم دلایل کافی برای نپذیرفتن نظرگاه رورتی وجود دارد.