فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرن ها است که ادبیات کهن فارسی بر ادبیات غرب تاثیر نهاده است و نویسندگان و ادیبان اروپایی و امریکایی با افتخار به این موضوع اشاره کرده اند. کافی است در این زمینه نگاهی کنیم به ترجمه های فیتزجرالد از رباعیات خیام و یا غزلیات مولانا با ترجمه کالمن بارکس که امروزه پرفروش ترین اثر در قلمرو کشورهای انگلیسی زبان است.بدیهی است که این رابطه فرهنگی یکسویه نبوده و در این داد و ستد و تاثیر و تاثر، ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات معاصر فارسی از ادبیات غرب تاثیر پذیرفته است. این تاثیرپذیری پیش از انقلاب مشروطه و از راه ترجمه آغاز شد و موج نوخواهی و نوجویی شاعران و نویسندگان ایرانی سبب شد که انواع جدید ادبی به قلمرو ادبیات فارسی راه یابد.هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد آیا ترجمه چند نامه به شاعری جوان اثر راینر ماریا ریلکه به قلم دکتر پرویز ناتل خانلری در سال 1318 تاثیری بر نیما یوشیج در نگارش کتاب حرف های همسایه داشته است. در دستیابی به پاسخ این پرسش بررسی، مقابله ای متن دو کتاب با توجه به شرایط ادبی در ایران و جنبه های نوآورانه در شعر نیما یوشیج انجام خواهد شد.چکیده عربی:أثر الأدب الفارسی القدیم علی الآداب الغربیة منذ القرون وأشار إلی هذا الأمر أدباء أوروبا وأمیرکا فخورین بهذا التأثیر. ولإثبات هذا القول یکفی أن نلقی نظرة علی ترجمات فیتز جیرالد لرباعیات الخیام أو ترجمات کولمان بارکس لغزلیات مولوی حیث تعتبر الترجمتان من أکثر النتاجات رواجا فی الأوساط الأدبیة فی البلدان الناطقة بالإنجلیزیة.ومن الواضخ أن هذه العلاقات الثقافیة بین إیران والغرب لم تکن أحادیة بل کان للأدب الفارسی سیما الأدب المعاصر حظّ من التأثر بالأدب الغربی. بدأ هذا التأثر قبیل ثورة الدستور عن طریق الترجمة حیث أدت رغبة الشعراء والکتاب الإیرانیین فی التیارات الأدبیة الجدیدة إلی دخول أنواع أدبیة جدیدة فی حوزة الأدب الفارسی.یهدف هذا المقال أن یدرس تأثیر ترجمة (رسائل إلی شاعر شاب) لراینر ماریا ریلکه بقلم برویز ناتل خانلری عام 1318ش علی الشاعر الإیرانی المعاصر نیما یوشیج فی تألیف کتابه (أحادیث الجار). وللوصول إلی الجواب یدرس هذا المقال دراسة مقارنة بین نصّ الکتابین بالنظر إلی الظروف الأدبیة فی إیران والجوانب الإبداعیة فی أشعار نیما یوشیج.
تأثیر گریه در سیر و سلوک از منظر مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
گریه نمودی از عواطف و احساسات انسان است که ریشه در حالات روحی او دارد. مولانا غم و گریه را موجب حیات جاوید می داند و از همین رهگذر معتقد است سالک باید در سیر و سلوکش از چنین گریه ای شاد شود. به اعتقاد او خداوند را می توان در قلب های شکسته انسان ها یافت. مولانا مناسب روحیه هر سالکی، با تکیه بر گریه او را تشویق می کند تا به سوی کمال و سعادت رهسپار شود. او تعادل روحی انسان را در خدادوستی و ترک خوددوستی و دوری از تمایلات نفسانی می داند. به همین دلیل، گریه را مثل اسلحه ای برای سالک در این راه به کار می گیرد. از نظر او گریه نشان این است که سالک به خدا عشق می ورزد. مولانا گریه را از ویژگی های انسان خوشبخت می داند، چه اشک گناهان سالک را شستشو می دهد، منتها اشک و گریه ای که از صدق دل باشد. این طرز تفکر در نهج البلاغه هم آمده است؛ آن جا هم از صفات متقین این است که قلب هاشان محزون است. به اعتقاد مولانا گریه نوعی اظهار نیاز است و به همین دلیل انسان را به یاد خدا می اندازد. خداوند در برابر گریه و سوز و گداز سالک به او حوض کوثر خواهد بخشید و همین گریه است که حتی آسمان را هم به ناله و فغان وا خواهد داشت. گریه عامل تسلط سالک بر نفس امّاره است که تمام بدبختی های انسان از اوست. در این مقاله تأثیر گریه بر چگونگی سلوک از منظر مثنوی بررسی شده است.
تحلیل عناصر داستانی در قصه های مقالات شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اقتباس ادبی» شیوه ای امروزی است برای بازآفرینی رمان، داستان، رویدادهای برجسته کتابهای تاریخی و حماسه های منظوم و منثور در حوزه تئاتر و به ویژه سینما. ادبیات فارسی سرشار از رویدادهای دراماتیک است. روایتهای کمنظیری در شاهنامه، خمسه نظامی، مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و... وجود دارد که قابلیتهای نمایشی را برای «اقتباس ادبی» در خود دارند. می توان با بهره گیری از ظرفیتها و اقبال عمومی نسبت به «هنرهای نو» گوشه هایی از توانمندیهای ادب فارسی را به مخاطبان امروز نشان داد. در این مقاله به بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر پرداخته شده است و ساختار قصه براساس مهم ترین عوامل یک اثر دراماتیک، بررسی و جنبههای هنری آن از منظر درام و ساختمان نمایش روشن شده است.
بررسی و تحقیق هنر نویسندگی آنتون پاولویچ چخوف براساس نامه های نویسنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه سبکهای مختلف (داستان ‘ نمایشنامه ‘ نامه ) یک نویسنده ‘ جایگاه ویژه ای را در ادبیات تطبیقی به خود اختصاص داده است . در مقاله حاضر نامه های آنتون پاولویچ چخوف ‘ نویسنده برجسته روسیه با نمایشنامه ها و داستانهایش مقایسه و بررسی شده است . با بررسی ویژگیهای سبکهای مختلف آثار ادبی نویسنده و همچنین مکاتباتش ‘ سعی شده نشان داده شود که چخوف یک انسان تئاتری بود و فرم خاص نمایشنامه که دارای نثری پرانرژی و پرتحرک است ‘ همیشه توجه او را به خود جلب می کرد . با توجه به این مطلب یعنی علاقه زیاد چخوف به نمایشنامه نویسی ‘ تلاش شده است ضمن نقد و بررسی در داستانها و مکاتباتش عناصری را که مخصوص سبک نمایشنامه است ‘ نشان بدهیم .
بررسی تطبیقی نمودهای خودشکوفایی در مثنوی با روان شناسی انسان گرایانه آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولوی از محبوب ترین و پرطرفدارترین آثار کلاسیک فارسی است که در عصر حاضر در داخل و در خارج از ایران مورد توجه و اقبال عام و خاص قرار گرفته است. شاید بتوان گفت که یکی از این دلایل، توجه خاص مولوی به «انسان» بوده است. مسایل و مفاهیمی که هم اکنون نیز مورد توجه جدی بشر است و شاخه های مختلف علوم انسانی؛ از جمله ادبیات، فلسفه و روان شناسی متاثر از آن است. مولوی انسان گرای معنوی نگر، در لحظاتی که سوار بر مرکب خیال در وادی حقایق حرکت می کند، چشم انداز وسیع و شگفت انگیزی در برابر دیدگانش به نمایش در می آید و در این هنگام، بخش هوشیار وجود او، الگوی جامعی از انسان کامل را در اشعارش ارایه داده است. آبراهام مزلو، روان شناس انسان گرا، از خود شکوفایی و «هنر انسان شدن» سخن گفته است و نقش جامعه را در خود شکوفایی امری کلیدی معرفی کرده است و بر این باور بود، در جوامعی که شخص از مسوولیت پذیری، شناخت مکانیسم های دفاعی، آزمودن شیوه های جدید، سخت کوشی در اجرای تصمیمات و به طور کلی از توجه به فرا انگیزشها برخوردار باشد؛ می تواند به سوی خودشکوفایی پیش رود. در این مقاله، علاوه بر ایجاد ارتباط میان دو علم ادبیات و روان شناسی و قرابت زیاد بین اندیشه های مولوی با اندیشه های روان شناسی انسان گرا، به بررسی تطبیقی شخصیت خودشکوفا در مثنوی معنوی با الگوهای ارایه شده از سوی آبراهام مزلو پرداخته شده است.
محمود دولت آبادی و جملات کلیدی کلیدر
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۳ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
نقد شعر و شاعران در سروده های شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد شاعران بر شاعران که از روش ها و رویکردهای نقد ذوقی به شمار می آید، در پهنه ی شعر فارسی رواج نسبی داشته است. شاعران از دیرباز تاکنون با شیوه ها و انگیزه های مثبت و منفی به نقد و نظر درباب شاعر یا شعر او پرداخته اند. با مروری در سروده های شفیعی کدکنی درمی یابیم که وی در اشعارش به این شیوه ی نقد اهتمام ورزیده است. در این مقاله، کوشیده ایم تا افزون بر تبیین وجوه تشابه و تفاوت شعر – نقدهای شفیعی با آثار مشابه گذشتگان و نیز معاصران، به واکاوی روش و رویکردهای وی در این حوزه بپردازیم. حاصل پژوهش، نشانگر این نکات است که شعر – نقدهای شفیعی، دارای دو رویکرد اصلی اند.: نقدهای محتوا مدار، جامعه گرا و ایدئولوژیک، که بیشتر درآثار دهه های 40 و 50 شاعر تجلی یافته اند، و نیز نقدهای جمال شناسانه و ساخت گرایانه، که بیشتر شامل آثار پس از انقلاب اوست. این آثار از لحاظ روش بیان نیز دو شیوه ی اصلی دارند: روش نقد مستقیم؛ روش غیرمستقیم، که در روش نخست، از سویی به ستایش شاعران آزاده و آرمانگرا، و نکوهش شاعران و شبه شاعران مدیحه گو، عافیت جو، بی درد، افراطی و شبه مدرن پرداخته است، و در روش دوم، به تبیین شاعرانه ی مفهوم و ماهیت شعر و کارکردهای انسانی، اجتماعی و جمال شناسانه ی آن. نیز برخلاف آثار گذشتگان یا معاصران، شعر – نقدهای شفیعی، صرف نظر از برخی نمونه ها، خاستگاهی جز باورهای فرهنگی، عواطف انسانی و دغدغه های هنری ندارند.
هویّت انسان در پنج گنج نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع تحلیل محتواست که به تحلیل دیدگاه نظامی درباره هویت فردی، اجتماعی و آرمانی انسان در پنج گنج می پردازد. نظامی متفکّری آرمان گراست که شعر را در خدمت رهایی انسان از مدینه جاهله و دست یافتن به مدینه فاضله قرار داده است. پنج گنج، آیینه تمام نمای شخصیّت نظامی است که شاعر در آن غیر از جذبه عشق و زهد، متوجّه جلوه های گوناگون حیثیت و عظمت گوهر انسانی بوده است. او در سیمای قهرمانان قصّه هایش هویّت انسان آرمانی را به تصویر کشیده و از بازنمود واقع نمایانه ویژگی های هویّتی قهرمانان داستان هایش پرهیز کرده و بیشتر یک تیپ از افراد را در نظر گرفته است. تیپی که در معرفی آن ها، با برجسته سازی آرمانی، هر لحظه کمالی به کمالات قبلی آنان می افزاید. در واقع او هر قهرمانی که خلق می کند؛ الگویی تازه، پیش روی انسان ها می گذارد؛ تا از سرنوشت آن ها عبرت بگیرند و به خودسازی بپردازند و در نهایت به کمال انسانی دست یابند. او علاوه بر نشان دادن هویّت فردی انسان ، هویّت اجتماعی و آرمانی(الهی) او را نیز به تصویر کشیده است. در«پنج گنج» انسان کامل گاه هویّت دینی دارد، گاه حکیم است، و گاه انسان عاشقی است که عشق زمینی در او شکلی متعالی تری پیدا می کند، طوری که هویّت عارفانه به او می بخشد.
«شاهنامه داوری»
ما همه بازی مان را می کنیم ( نگاهی به رمان قاعده بازی ، نوشته فیروز زنوزی جلالی )
حوزههای تخصصی:
متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.