فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۹۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی می شود. در این رویکرد زبان پدیده ای ذهنی و درون فردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیده ای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط می دانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطه ی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح می شود که خود زمینه ساز پیدایش رویکرد « زبان شناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجام بخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهم آیی صورت می گیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهم آیی قرار می گیرند که می توانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس می توان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجام بخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
تحلیل کاربرد جامعه شناختی انواع آیرونی در مصیبت نامه عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیرونی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد در سه حوزه نقد ادبی، فلسفه و بلاغت است که برای آن معادلهایی نظیر طعنه، استهزا، کنایه، طنز، تهکم، تجاهل العارف، ریشخند، وارونه گویی و ... قرارداده اند؛ امّا هیچ یک از این معادلها تعریف درست و جامع و مانعی از آیرونی نیست. ساده ترین تعریف از آیرونی تضاد بین بود و نمود است؛ امّا آیرونی علاوه بر تضاد بین بود و نمود، عناصر دیگری هم دارد که در ایجاد آن، نقش اساسی ایفا می کنند. مصیبت نامه یکی از آثار مهم ادب عرفانی است که عطّار در این کتاب برای بیان مسائل اجتماعی و یا طرح مباحث عرفانی در قالبهای متعدد و مبتنی بر دریافت مخاطب از این شگرد هنری و انواع آن بهره جسته است. عطّار از موضعی فراتر از دیگران مسائل مهم زمانه خود را به دقت نگریسته و درک کرده است. نگارندگان با بررسی و تحلیل این اثر عرفانی دریافته اند که عطّار از انواع آیرونی موقعیت، زبانی، ساده لوح، تقدیر، سقراطی، خودزنی و نمایشی در ساختار داستانهایش استفاده کرده است؛ می توان گفت مهمترین دلایل استفاده از آیرونی در مصیبت نامه، بستر روایی و داستانی کلام، بیان مضامین انتقاد اجتماعی و اخلاقی و خفقان سیاسی و محافظه کاری عطّار بوده است.
تحلیل فرایند تولید معنا در "بلندی های بادگیر": رویکرد نشانه-معناشناختی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف رویکرد نشانه - معناشناختی گفتمانی، دست یابی به معنا از طریق برقراری ارتباط بین واحد های معنایی و تمایز دهنده در سطح کلان است. این پژوهش، چگونگی تولید و دریافت معنا در رمان «بلندی های بادگیر» را واکاوی می کند. نظام های گفتمانی یا مبتنی بر کنش یا مبتنی بر شوش می باشند که به ترتیب به وجود آورنده نظام-های گفتمانی شناختی و احساسی هستند. در این رمان کنش و شوش در تعامل با یکدیگر وجود دارند؛ اما گفتمان غالب، شناختی است؛ زیرا در داستان، کنش پر رنگ-تر از شوش مشاهده می شود. هیتکلیف و کاترین (دو شخصیت اصلی) شوش اصلیِ عشق و کنشِ غالب انتقام را رقم می زنند. هیتکلیف، کنشگر اصلی برای انجام کنش، توانش های روحی، جسمی و مالی لازم را کسب و آن را با برنامه ای از قبل تعیین شده اجرا می کند. کنشگر با طی کردن مراحل آماده سازی، آزمون اصلی، آزمون سرافرازی به مرحله ارزیابی و ارزش می رسد. ارزش مطرح برای دو شخصیت اصلی داستان، ارزشی مادی نیست؛ بلکه ارزشی فرا مادی است، ارزشی معنوی به نام عشق که سوزان، عجیب و شورانگیز است. نظام های گفتمانی دیگری نیز در داستان وجود دارند: نظام گفتمانی احساسی، در چندین مرحله از داستان شوش های عاطفی متفاوتی به چشم می خورند و نظام گفتمانی رخدادی (کنش مبتنی بر ابرحضور)، حضور نظام های تقابلی همچون تولد و مرگ با هیچ گفتمانی جز رخدادی قابل توجیه نیست.
مواضعِ رتوریکی در تاریخ نگاریِ عصرِ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان همه ی رویکردهایی که در نقد ادبی دست مایه ی پژوهش گران بوده است، سهم نقدِ رتوریکی بسیار ناچیز است. نقدِ رتوریکی که از آن با عنوان نقدِ نو- ارسطویی هم یاد می شود در سال 1925 توسط هربرت ویچلز با ارائه ی مقاله ایی با عنوان «نقدِ ادبیِ سخنوری » بنیاد نهاده شد. او در این مقاله به چارچوب های اصلی این نقد پرداخت و تفاوت های آن را با نقدِ ادبی نشان داد. پس از وی نقدِ رتوریکی با به کارگیری آموزه های آموزگاران خطابه، مانند ارسطو، کیکرو، کوئینتیلیان و ... قصد دارد تا راهبردهای اقناعی متن را کشف و آنان را بررسی کند. این نقد عواملی مانند، سخنور، مخاطب، شیوه های کشف استدلال، اعتبارِ شخصی (اتوس)، شورمندی (پاتوس) و لوگوس و هم چنین دیگر ابزارهای رتوریکی را برای تحلیل متن به کار می بندد. باتوجه به این توضیحات یکی از روش های نقد رتوریکی نقدِ نو-ارسطویی است. در این شیوه منتقد با به کارگیری ارکان خطابه در پی دستیابی به شیوه هایی است که سخنور قصد در اقناع مخاطب داشته است. ادر این مقاله تنها یکی از بخش های نقدِ رتوریکی یعنی سخن یابی (ابداع) را به کار بسته ایم. رکنِ سخن یابی به آن بخش از خطابه نظر دارد که خطیب می بایست روشی را برای ارائه ی سخنِ خود بیابد. هدف این مقاله این است که تاریخ نگاران دوره ی صفوی برای این که روایت شان را باورپذیرتر کنند، از چه مواضعی برای شروعِ موضوعِ سخنِ خود بهره می گرفتند. به عبارت دیگر پشت هر موضعی استدلالی نهفته است که تاریخ نگار می خواهد آن را برای مخاطب عرضه کند تا از آن طریق مخاطب را اقناع کند.
بررسی و تحلیل کارکردهای نشانه معناشناختی رجز: پروتزسازی گفتمانی داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رجز، گفتمانی تهاجمی میان دو رقیب و از عوامل تأثیر گذار میان دو کنشگر است. کنشگر در پی آن است تا با بیانی که جانشین جنگ می شود، یا مقدمه ای قوی برای شروع آن می باشد، بر حریف غلبه کند. در این شیوه دو عنصرگفتمانی مهم: نازش و مباهات به خود؛ نکوهش رقیب و تحقیر نژاد به عنوان پروتز گفتمانی مطرح می شوند. منظور از پروتزگفتمانی امری بیانی با نقش صیانت از حریم کنشگر است. این مقاله در پی آن است که بر اساس نظریه پروتز گفتمانی به بررسی رجز بپردازد و نشان دهد که با توجه به بررسی نشانه شناسانه، این گفتمان کارکردی پروتزی می یابد و به جای ورود به فرآیند کنشی، در فرآیند گفتمانیِ پیشاکنشی با ویژگی پروتزی قرار می گیرد و نظام بیانی، جانشینِ کُنِش می شود. قهرمان می کوشد با رجز پیش از شروع نبرد، یا تا زمان شکل گیری اساسی آن، برحریف پیروز شود. پس رجز با کارکرد پروتزی، جایگزینی برای کنش اصلی است. هدف اصلی مقاله بررسی کارکرد پروتزی رجز به عنوان امری نشانه ای در راستای تحلیل چگونگی بسط نظام گفتمانی پیشاجنگ است. رجز به عنوان پروتز گفتمانی بستری مناسب جهت توسعه فضای صیانت از خود در مقابل دشمن بدون ورود به کنش، از طریق پادکنش می باشد. پادکنش مانند هاله ای دور کنش را می گیرد تا بتواند یا جایگزین آن شود، یا در صورت ورود به فرآیند کنشی آن را تحت تاثیر قرار دهد. کلید
خوانشی انتقادی از استعاره در کتاب های بلاغی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیم بندی هایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زده اند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده می شود. این پژوهش با نگاهی به استعاره از آغاز تا کنون، به بررسی انتقادی دیدگاه های بلاغت دانان معاصر در حوزه استعاره می پردازد و با توجه به گستردگی موضوع، تقسیم-بندی های استعاره بر اساس ملائمات را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که تلاش های ادیبان فارسی در جهت بومی سازی فن استعاره در مجموع موفق نبوده است؛ چنانکه امروز، علی رغم کثرت کتاب های بلاغی فارسی، هیچ کتاب جامع و درخوری در باب علم بلاغت و فن استعاره وجود ندارد! زیرا ادیبان فارسی در نگارش آثار خود، بسیاری از نکات وظرایفِ موجود در امهات کتب بلاغی عربی را نادیده گرفته و یا در خصوص آن دچار بدفهمی شده اند. و به همین سبب در تقسیم بندی انواع استعاره اشتباهاتی فاحش داشته اند. از سویی، آنان در تحلیل شاهد مثال ها و نمونه های عربی ماخوذ از قرآن و ادبیات عرب نیز دچار لغزش شدند ودر نتیجه در جایگزین سازی شاهد مثال هایِ فارسی به جای نمونه های عربی نیز راه خطا پیمودند. شایان ذکر است خطاهای موجود در کتب بلاغی، با وجود گستردگی و فراوانی به آسانی و با اندکی دقت در کتب بلاغت عربی مرجع قابل حل است.
خوانش فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام بر اساس رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعاره ها در فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش می دهد در دلِ مباحثی چون کهن الگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام به عنوان پدیده ای منحصر به فرد، بازتعریف شوند. هدف محقق کشف معانی ثانویه جهان متون فیلمنامه های تری گیلیام در یک فرآیند دیالکتیکی است و قصد دارد فیلمنامه های گیلیام را بر مبنای آرای هرمنوتیک پل ریکور تفسیر نماید. پل ریکور معتقد است برای پَر و بال دادن به قوه ی خیال باید واقعیت را به حالت تعلیق درآورد، تا با بازگشت به ماهیت اشیاء و پُر رنگ کردن نقش استعاراتِ درون متنی، بتوان معنای اولیه ی آنها را کنار زد و معانی جدیدی به آنها افزود. با این تعریف کارکرد قدرت خیال انسان ها در آثار گیلیام برگ برنده ای برای اوست تا قهرمانان آثارش بتوانند پیش برنده ی داستان در جهانی غیرواقعی باشند. از نمونه هایی که گیلیام در فیلمنامه های مونتی پونتی، زمان به اسارت گرفته شده، برزیل، ماجراهای بارون مایچوزن، به آن ها پرداختی هرمنوتیک داشته است میتوان به بازشناخت حکایات، بازتعریف روایات، شوخی با اساطیر، بازتعریف قصص با رویکردی فراتاریخ نگارانه اشاره کرد. الگوی تحقیق در این پژوهش پدیدارشناسی شهودی است که به جای پرداختن به صرف واقعیت، به مفاهیم نهفته و چگونگی پدیده ها توجه دارد. محقق با شیوه ی توصیفی، تحلیلی قصد دارد به سمتِ ماهیت پدیده ها و تفسیرِ مفاهیم ثانویه ی فیلمنامه های گیلیام حرکت کند تا با خوانشی پدیدارشناختی بتواند به شناخت بهتر این رویکرد هنری با مانیفست سوررئالیسم دست یابد.
بنیان های اکوکریتیسیزم در نمادهای بلاغی اشعار رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد نمادهای زیست محیطی در حوزهٔ ادبیات فارسی قدمتی دیرینه دارد. در شعر معاصر فارسی نیز نمادهای جانوری و گیاهی به وفور دیده می شود. بسیاری از این نمادها جهت تبیین واقعیات یا تخیلات فردی شاعران قرار گرفته اند. نمادهای حیوانی و گیاهی در اشعار رضا براهنی از منظر زیست محیطی و نگاه بوم گرایانه قابل تأمل هستند و کاربردی منحصر دارند. در مقاله حاضر تلاش شده است با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی کاربرد این نوع نمادها و رابطه آن اکوکریتیسیزم موجود در اشعار براهنی پرداخته و به این پرسش پاسخ داده شود که نمادهای حیوانی و گیاهی چگونه در اشعار براهنی تفسیر می شوند و آیا این نمادها در خدمت تبیین خصایص زیست محیطی قرار داشته اند یا انسان محوری در کاربرد این نوع نمادها ملاک شاعر بوده است. بدین منظور ابتدا به چگونگی کاربرد نماد جانوری و گیاهی پرداخته، سپس نمادها از زاویهٔ اکوکریتیسیزم در اشعار تحلیل و بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد انسان در اشعار براهنی مغلوب طبیعت است و «اومانیسم واژگونی» بر رتوریک نمادهای جانوری و گیاهی حاکم است.
بررسی تنوع کاربرد نماد در اشعار کودکانه جعفر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و رمزگشایی نمادهای به کار رفته در اشعار کودکانه جعفر ابراهیمی است؛ برای دست یابی به هدف تحقیق، پس از مراجعه به منابع و مآخذ مرتبط با موضوع تحقیق، اطلاعات مورد نیاز، سندکاوی و فیش برداری شده و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. «نماد» از هنری ترین صور خیال است که تصاویر ذهنی را بازتاب می دهد و به لایه ای فراتر از معنای ظاهری کلمه یا عبارت اشاره می کند. این شگرد ادبی، به دلیل همراهی با تداعی های ذهنی و تصاویر دیریاب، در شعر کودک کاربرد کمتری دارد؛ با وجود این، اشعار ابراهیمی، سرشار از نمادهایی است که نه تنها در کوشش طبیعی کودک برای دریافت معنا خللی ایجاد نمی کند؛ بلکه به نیازهای عاطفی کودک جواب می دهد و تضادهای درونی او را به وحدت می رساند. نماد در شعر ابراهیمی دو نوع است: نماد ادبی و نماد روان شناختی. نماد روان شناختی، حاصل انعکاس رفتار عاطفی کودک در شعر است و نقش فیزیولوژیکی در کودک دارد؛ این نوع نماد، اغلب به صورت ناخودآگاه بر کودک تأثیر می گذارد. نمادهای ادبی، نمادهایی هستند که شاعر به جهت پویایی و تأویل پذیری شعر به کار می برد تا قدرت تداعی ذهن کودک را بیازماید و ذهن کودک را به جست وجو و کنجکاوی وادارد.
بازتاب صنعت التزام بر پیکره ی بلاغت، نظم و نثر فارسی- عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التزام یا اعنات آرایه ای است که بلاغت نویسان فارسی و عربی کم تر بدان پرداخته اند، در حالی که این صنعت در قرآن کریم و نهج البلاغه و احادیث کاربرد داشته است. از این رو نگارندگان در این مقاله از جنبه های گوناگون آن را در بلاغت فارسی و عربی بررسی کرده و برای نخستین بار نشان داده اند که این صنعت در نظم و نثرِ این دو زبان به هشت شیوه می آید؛ برخی از این شیوه ها ویژه شعر فارسی است و برخی دیگر در هر دو زبان کاربرد داشته و از سویی با این که بلاغت نویسان، التزام را جزوِ آرایه هایِ لفظی آورده اند، نشان داده شده است که برخی از این شیوه ها موسیقی بیرونی کلام را تقویت می کنند و برخی دیگر به ارتقاء موسیقی درونی و معنوی یاری می رسانند. تفاوت های التزام در این دو زبان از تعریف تا مصادیق و نحوه کارکرد و انواع و ظرفیت آن بررسی شده است؛ با این که هر دو زبان، امکان بهره گیری از ظرفیت های این شگرد را داشته اند ولی برخی شیوه ها در یکی از دو زبان مغفول واقع شده است. به گونه موردی نشان داده شده که بهره شعر و نثر فارسی، نسبت به عربی بالاتر است. چنین بخش بندی و تحلیلی در هیچ اثر بلاغیِ فارسی و عربی به ویژه از دیدگاه تطبیقی دیده نمی شود.
بررسی نشانه- معناشناختی شعر سوره تماشا (سهراب سپهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نشانه معناشناختی گفتمان به ویژه گفتمان ادبی، ادبیات را به سوی پویایی و کاربردی شدن سوق می دهد. این روش فرایندی حسی- ادراکی، سیال، زیبایی شناختی و ناپایدار است که با عبور از روش برنامه مدار و با حضور عاملی انسانی به طور ناگهانی شکل گرفته در مسیر تولید معنا قرار می گیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا می آفریند که هیچ گونه نتیجه ای قطعی و از پیش تعیین شده ندارد. حضور ناگهانی و احساسی شوش گر، درروند آفرینش معنا باعث ایجاد فضای تنشی و زیبا در کلام می گردد. در نشانه- معناشناسی، حس، ادراک، تنش، عاطفه و تعامل به تولید و تحول معنا می-انجامد. این روش برخلاف روش برنامه مدار و روش روایی، مکانیکی عمل نمی کند بلکه حالتی غیرمنتظره و ناگهانی دارد بنابراین به نتیجه ای قطعی و ثابت ختم نمی شود؛ به عبارت دیگر طبق برنامه خاص و مشخصی عمل نمی کند تا نتیجه ای مشخص داشته باشد؛ بلکه فضایی تنشی و متزلزل بر معنا حاکم است. در این مقاله شعر «سوره تماشای» سهراب سپهری از دیدگاه نشانه- معناشناسی بررسی می شود تا پاسخ این سؤال داد ه شود. آیا سپهری با رویکردی احساسی و تنشی، جریان زیبا ساز، سیال و متکثر معنا را در این شعر رقم می زند؟
مغفولات بلاغت در تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ شایسته است به لطایف و صنایع مغفول این دانش در برخی از متون تفسیری پرداخته شود. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی بلاغت، سیر این علم و ابواب آن، با روش تحلیلی– توصیفی و نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و رجوع مستقیم به تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی، آن دسته از زیبایی های ادبی را که از چشم صاحب نظران بلاغت به دور مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نگارندگان پس از مطالعه، دقت، توصیف و تحلیل نمونه هایی از این تفسیر، نتیجه می گیرند که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از صنایع خاص و کم کاربردی همچون: سیاقت قصه، وجه اتصال، تلوین، تغلیب و...بهره جسته است
کم گرفت و کارکردهای آن در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشخصه های اصلی شعر حافظ بلاغت کلام اوست. او با به کارگیری شگردهای مختلف ادبی توانسته به این مهم دست یابد. یکی از راهکارهای حافظ برای پررنگ کردن صبغه بلاغی اشعارش، استفاده از کم گرفت با بسامد بالاست که تاکنون از دید حافظ پژوهان و حافظ شناسان پنهان مانده است. کم گرفت، ابزاری بلاغی و ادبی است که نقطه مقابل اغراق به شمار می رود و مطلبی، کسی یا چیزی را ضعیف تر، فروتر یا کمتر از حد خود نشان دادن یا بیان کردن است. در پژوهش حاضر، ابتدا با تکیه بر نظر اُدبا و صاحب نظران تعریف جامع و کاملی از کم گرفت ارائه، سپس روش های ایجاد مفهوم کم گرفت و اغراض آن در اشعار حافظ به روش مطالعه کتابخانه-ای بررسی و تحلیل شده است. برایند پژوهش نشان می دهد که حافظ با تکیه بر گستردگی قلمرو دانش زبانی و بلاغی خود با استفاده از واژه هایی مانند کم و کمتر، ترسم، گویی یا گوییا، مگر، بهتر، اندکی و... توانسته مفهوم کم گرفت را در کلام خود ایجاد کند. کم گرفت در شعر او کارکردهای معنایی و زیبایی شناختی نیز دارد که از میان کارکردهای معنایی می توان به تواضع و کم گرفت خویش، اعتراض توأم با احتیاط، احترام، پند و اندرز و از میان کارکردهای زیبایی شناختی به تناسبات لفظی اشاره کرد.
نمادهای سیاسی در شعر نو در عصر پهلوی تا انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد گرایی یکی از روش های بیان دیدگاه های شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهره گیری از فضای بدست آمده با مسائل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسائل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان دیدگاه سیاسی ، اجتماعی و اعتراضی خود به نمادگرایی روی آورد. اگرچه شعر و ادبیات همیشه با نمادگرایی همراه بوده اما در این دوران شاعرانی چون نیما ، شاملو ، ابتهاج ، اخوان ثالث و ... هرچند خود شخصیتی سیاسی نداشتند با این حال توانستند در قالب شعر نو با بهره گیری از نمادهایی چون «تاریکی، سیاهی، سرما و زمستان و...» واقعیت های عصر خویش را بیان کنند. بن مایه های این نوع شعر، نشأت گرفته از مسائلی است که ارتباط مستقیمی با سیاست دارند، اما خود شعر،ارتباط چندانی با سیاست ندارد. این شعر، نقد و اعتراض به وضع موجود پیش از انقلاب اسلامی است و برای تغییر اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی می کوشد ومردم را برای مقابله با حکومت پهلوی تهییج می نماید. شعری معترض است که آن دوره را به شدت نا مساعد می داند وآینده در آن مفهوم ویژه ای دارد.
دامنه و کارکرد بلاغت در سبک فردی مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، از علوم نسبتاً جدیدی است که در آن، چهارچوب اثر ادبی بررسی می شود. مباحث «درون متنی» (مانند تصویرهای خاصی که اثر ادبی دارد؛ نگاه ویژه به مسایل روز؛ زبان خاص؛ دستور زبان خاص و ...) و برون متنی (مانند زندگی و سرنوشت پدیدآورنده اثر، زمان و مقطع خاصی که اثر پدید آمده و همان مقطع، سایه ای بر سرتاسر اثر گسترده است و ...) در ساختار یک اثر تأثیر می گذارند. در کنار اینها، سبک فردی، شاخه ای است که هم از سبک شناسی جدا شده و هم ارتباط تنگاتنگی با آن دارد. از طرف دیگر، نظام بلاغی و فصاحت یک-اثر، به گونه ای است که سبک فردی را برجسته می سازد. متن ادبی اگر بر پایه بلاغت استوار باشد پدید آورنده با اصول بلاغت آشنا باشد و به-صورت زیرکانه آنها را در نوشتار خود به کار بَرَد، سبک فردی خود را به صورت منحصربه فرد و شاخص مطرح می کند. تحلیل آثار مهدی اخوان ثالث، شاعر معاصر، نشان می دهد که پیوند عمی قی میان بلاغت و سبک فردی او وجود دارد. به گونه ای که این گونه در ذهن خواننده خطور می کند که شاعر با سُلطه بر بلاغت و آشنایی کامل با آن، سبک فردی خود را برگزیده است. در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) شیوه بررسی اشعار است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده شده است.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
کارکرد استعاره و تأثیر آن بر القای مفاهیم انتزاعی و حالات روانی در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه استعاره یکی از کانونی ترین محورهای نقد ادبی است که از دیرباز توجه ناقدان را به خود معطوف داشته است و درباره نقش و کارکرد آن سخن-های بسیاری گفته شده است. از جمله کارکردهایی که ناقدان برای این فن زبانی ذکر کرده اند این است که مفاهیمی را که به سادگی قابل ادراک نیستند، در ذهن مخاطب مجسم می نماید و آن را به سان تصویر پویا در پیش چشم خوانند ترسیم می نماید. این پژوهش می کوشد تا به تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی این جنبه از کارکردهای استعاره را در صحیفه سجادیه بررسی و تبیین نماید. به همین منظور، نخست ادبیات دعا و سبک نگارش صحیفه سجادیه به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس ضمن بررسی جایگاه استعاره در حوزه نقد ادبی و کارکرد آن، به تحلیل گوشه ای از استعاره های صحیفه سجادیه و نقش بارز آن در تصویر مفاهیم طبیعی، مفاهیم انتزاعی و مفاهیم دینی بپردازیم. یافته ها نشان می دهد که امام سجاد در صحیفه سجادیه، استعاره را نه فقط برای زیبا ساختن کلام خود، بلکه برای محسوس و عینی جلوه دادن کلام تحت تأثیر قرار دادن ذهن شنونده به کار گرفته است.
بررسی شباهت ها و تفاوت های مباحث علم قافیه در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفته محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیه فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه بهتر اصول و قواعد شعر فارسی ناگزیر از بررسی این قوانین در شعر عربی هستیم تا اصل و منشأ آنها را دریابیم. در علم قافیه هر دو زبان، غیر از تعاریف، پنج مبحث عمده حدود قافیه، حروف قافیه، حرکات حروف قافیه، انواع قافیه و عیوب قافیه وجود دارد. در هر کدام از مباحث ذکر شده در کنار شباهت ها، تفاوت هایی نیز میان قافیه در شعر دو زبان به چشم می خورد که گاه، سطحی و گاه، بنیادی اند. این مقاله که شیوه پژوهش در آن بر اساس روش کتابخانه ای است، ضمن آشنا کردن اجمالی خواننده با مطالب علم قافیه در دو زبان فارسی و عربی، به بررسی این شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. چنانکه در این بررسی مشاهده می شود، بیشترین میزان تشابه در میان مباحث علم قافیه در دو زبان مربوط به مبحث حدود قافیه و بیشترین میزان تفاوت مربوط به مبحث انواع قافیه است.
بررسی موسیقی بیرونی وکناری غزل های بابافغانی و وحشی بافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بابافغانی و وحشی بافقی، دو شاعر غزل سرا هستند که هریک، به نوعی سبک ساز و در تاریخ غزل فارسی و تأثیرگذار بوده اند. ازاین رو برای راه یابی به طرز غزل آنها، این مقاله به بررسی موسیقایی شعر، یعنی و قافیه و ردیف، در غزل های این دو سخنور می پردازد. بدین منظور پس از ذکر مقدمه ای درباره اهمیت و تأثیر این دو در تحول غزل، با ارائه نمودار و آمار، به روش تحلیل مقایسه ای- آماری، بررسی و مقایسه بحرها و اوزان عروضی غزل ها را آغاز می کند و با تحلیل این آمار نشان می دهد که از منظر موسیقی بیرونی، دو شاعر دارای وجوه اشتراک زیادی بوده، در انتخاب بحور و اوزان، ذوق و پسند نزدیکی دارند ولی از منظر موسیقی کناری، به دلیل آنکه در قافیه های وحشی، مصوت بلند بیشتری به کاررفته، خوش آهنگ تر است و ردیف های فغانی چون از ترکیبات بلندتری برخوردار است، ارزش موسیقیایی بیشتری دارد.
مدلول های شناور در شعر حافظ (با نگاهی به آراء عبدالقاهر جرجانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شعر، زبان ارتباط ها و دلالت های پیدا و پنهان میان لفظ و معناست و ساخت شعری، بستری برای حرکت لفظ به سمت معنا در لایه ها و سطوح مختلف است. عبدالقاهر جرجانی به ساختِ شعری، به عنوان مجموعه ای از روابط و نشانه های زبانیِ معنادار توجه دارد. آنچه در نظریه نظم جرجانی برجسته است، دلالت، تالیف و پیوند کلمات با یکدیگر در ساختی منسجم، برای افاده معنا است. این پیوند، در شعرحافظ با حضور ترکیب های جدید و به کارگیریِ مدلول های شناور، زبانی تازه پدید آورده است. زبانی که معنا در آن موقوف و متوقف نیست و توجه به روابط و پیوند کلمات ضرورت دارد. در این پژوهش، با نگاهی به آراء جرجانی در تألیف کلمات و معنای حاصل از آن، و نظر به تعدد معنا در شعر حافظ که علاوه بر همنیشینیِ کلمات، در محورهای جانشینی به خصوص در حوزه های استعاری نیز قابل جست-وجوست، به شیوه استنادی- تحلیلی- توصیفی، شناور بودن مدلول ها (معانی) در شعر او بررسی می شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می-دهد معانی درشعر حافظ، در سطوح مختلف، از جمله مصراع، بیت و غزل، شناور است.