مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
زبان شناسی متن
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن شاخه ای از تحلیل گفتمان است که به بررسی زبان در سطح جمله و فراتر از جمله می پردازد. رویکردهای مختلفی برای تشخیص ساختار درونی متون و چگونگی تولید و درک آن ها ارائه شده که یکی از آن ها رویکرد حل مسئله مایکل هوی است. این رویکرد دارای چهار رکن است: موقعیت، مسئله، پاسخ ، و ارزیابی. در تحقیق حاضر، سعی بر آن است تا، با استفاده از زبان شناسی متن، این رویکرد توضیح و به این پرسش ها پاسخ داده شود که ساختار متن سرمقالة روزنامه های ایرانی تا چه میزان بر اساس الگوی مایکل هوی تعمیم پذیر است و چگونه می توان میزان انتظار وقایع آن را توسط خوانندگان با استفاده از این الگو مشخص کرد. بر این اساس، در تحقیق حاضر، تعداد 20 متن سرمقاله (سخن سردبیر)های روزنامه های ایرانی از دو روزنامة سراسری کشور، اعتماد و آفتاب یزد، انتخاب و بررسی شده است. تحلیل داده ها بر اساس این رویکرد حاکی از این امر است که ساختار تولید متن روزنامه های بررسی شده تا حد زیادی با چهار رکن الگوی حل مسئله مایکل هوی یعنی موقعیت، مسئله، پاسخ و ارزیابی منطبق است و با استفاده از این الگو میزان انتظار و ضریب پیش بینی و درنتیجه درک سریع تر متن روایی عرضه شده به خواننده مشخص می شود.
نقد بافتاری ترجمههای کتاب شازده کوچولو با تکیه بر زبانشناسی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با نقد و بررسی بخشهایی از ترجمههای فارسی کتاب شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت اگزوپری، در پی پاسخ دادن به این پرسش بوده ایم که تا چه اندازه بافتار متن اصلی، در ترجمه مورد توجه قرار گرفته است. مقابلهای که بدون تجزیه و تحلیل صورت گیرد و تنها با غلط گیری و ویرایش سر و کار داشته باشد، چندان سودمند نیست. در مبحث نقد ترجمه، ناگزیر از رویآوردن به نظریههایی هستیم تا از طریق آن ها، نقدی علمی و مستدل به دست دهیم. با تکیه بر این نظریه که متن و بافت، مکمل یکدیگرند و درک معنا به بافتار متن بستگی دارد، و بعد از تعریف کردن مفهوم های بافت، همبافت، بافتار، و ساختار خرد و کلان متن، در این پژوهش کوشیده ایم تا با بررسی بافتار متن اصلی و در صورت نیاز، بافت آن، بخشهایی از ترجمههای انجام شده از متن اصلی (زبان فرانسوی) را نقد و بررسی کنیم. در این مطالعه، مشخص شد که بی توجهی به بافتار متن اصلی، موجب بروز کاستیهایی در ترجمه در سطح واژه و جمله می شود و پیوستگی و انسجام متن را مختل میکند.
بررسی ساختار روایی داستان حضرت موسی (ع) در سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکردهای نوین به زبان مهمترین هدف مطالعات زبانی، توصیف ارتباط از راه رخدادهای زبانی در سطوح مختلف از جمله متن است. زبان قرآن، از رویکردهای مختلف زبانی و در برخی سطوح مورد مطالعه قرار گرفته است، هرچند در سازمان متن قرآن در چارچوب نظریات جدید زبانشناسی، مورد بررسی قرار نگرفته است. این تحقیق مطالعه موردی سازمان متن روایی ""حضرت موسی""، در سوره اعراف، بر اساس الگوی حل مسأله مایکل هوئی (2001) است. سه مسأله اصلی، یعنی ظلم و کفر فرعون، رسیدن حضرت موسی (ع) به یقین قلبی و نافرمانی و بت پرستی قوم بنی اسرائیل از ارکان این داستان هستند. در روایت مذکور، پاسخ های متعددی برای حل مسأله نخست از سوی خداوند و حضرت موسی (ع) ارائه می شود که در برخی موارد، ارزیابی آنها مثبت اما نتیجه آن منفی است. طرح نهایی برای رسیدن به راه حل این مسأله، پس از طی چرخه ای نسبتاً طولانی، طرح کشتن فرعون و پیروانش است که با موفقیت انجام می شود. مسأله دوم، بدون طی کردن چرخه طولانی و تنها با دو پاسخ حل می شود، اما در پاسخ به مسأله سوم طرح ها یا پاسخ های ناموفق ارائه می شود که ارزیابی از آن منفی و نتیجه آن در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی است در این مسأله داستان حاوی مسائل تبعی دیگری است که بعضاً حل نشده یا به عنوان پیامد منفی اعمال شخصیت های داستان باقی می ماند. می توان گفت هرچند الگوی حل مسأله هوئی ساختار داستان را خوب پیش بینی می کند اما در برخی داستانها مثل روایات دینی، مسأله به طور قاطع حل نمی شود.
توصیف ویژگی های نحوی و واژگانی متون حقوق مدنی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالةحاضرحاصل انجام تحقیق در حوزة زبان شناسی حقوقی است. نگارندگان پس از معرفی این حوزه و شاخه های مختلف آن سعی کرده اند تا با روش تحلیل محتوا و به شیوة انتخاب تصادفی کتب حقوقی در سه بعد علمی، درسی و مادة قانونی، به بررسی برخی از ویژگی های نحوی و واژگانی در متون نوشتاری حقوق مدنی فارسی بپردازند. یافته های تحقیق نشان می دهد که درکلیة متون حقوق مدنیِ مورد مطالعه، مجموع ساخت های غیرشخصی، میانه و مجهول 06/34 % از جمله واره هارا تشکیل می دهد، که بیشترین درصد (62/14%) به ساخت غیرشخصی تعلق دارد. جملات غالباً مرکب، آنهم از نوع مختلط (17/33%) و ناهمپایه اند (79/45%). به علاوه مجموع واژگان تخصصی،کلیشه و قدیمی حدود 14/33% کل واژگان را تشکیل می دهد که واژگان تخصصی و کلیشه با درصدهای 67/25% و 82/2% به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار را به خود اختصاص داده اند. همچنین، در این متون حدود 98/31 % باهم آیی واژگانی وجود دارد و متون مورد بحث عاری از حشو و در نتیجه پیچیده اند.
بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سورة مبارکه الناس و ترجمه فارسی آن بر پایه نظریة انسجام متن هالیدی و حسن
حوزه های تخصصی:
ساختار متن ﻗﺮآن کریم به گونه ای است که از دﯾﺮﺑﺎز ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ پزوهشگران در هر عصری بوده است.امروزه نیز این موضوع در مطالعات میان رشته ای به ویژه در حوزه دین و معارف قرآنی ، جایگاهی خاصی پیدا کرده است. هدف این پزوهش مختصر تحلیل مقایسه ای عناصر انسجام متنی در سورة مبارکة الناس و ترجمه فارسی آن بر پایه مبانی نظریه ی انسجام متن هلیدی و حسن و در چارچوب رویکرد زبان شناسی متن است.بدین منظور در راستای نیل به هدف مقاله ، عناصر اﻧﺴﺠﺎم ﻣﺘﻦ سورة ناس در مقایسه با ترجمة فارسی آن از مهدی الهی قمشه ای بر اﺳﺎس مبانی چارچوب نظری پژوهش ، ﺑﺎ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و آﻣﺎری ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار می گیرد .داده های پژوهش از قرآن کریم و منابع تفسیری معتبر و همچنین با استفاده از نرم افزار جامع تفاسیر نور گرد آوری شده است. با تحلیل آنها در چارچوب نظری تحقیق یافته هایی حاصل شد؛ از جمله این که ﺿﻤﻦ وﺟﻮد ﺗﻔﺎوت ها و شباهت ها در کاربست ﻋﻮاﻣﻞ دﺳﺘﻮری و واژﮔﺎﻧﯽ، ﻫﺮ دو ﻣﺘﻦ سورة ناس و ترجمة فارسی آن،از اﻧﺴﺠﺎم ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ،و دیگر این که بیشترین عناصر انسجامی در این سوره و ترجمة آن را، عناصر واژگانی تشکیل می دهند.
تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن بر اساس رویکرد متن پژوهی (مطالعه موردی داستان حضرت موسی در سوره طه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن در داستان حضرت موسی می پردازد؛ با این رویکرد که متن تنها ساختاری لغوی و متشکل از توالی جمله ها نیست، بلکه عبارت است از کنش متقابل میان گوینده و شنونده که از طریق متن و به وسیله ابزارهای نحوی و معنایی تکوین می یابد و این ابزارهای نحوی جایگاه مهمی در تشکیل متن دارند؛ خواه از نظر ساختار سطحی (تماسک) و خواه از نظر ساختار مفهومی (انسجام). لذا پژوهش حاضر با رویکردی به زبان شناسی متن به بررسی سوره ی طه می پردازد تا اثر ارجاع ضمیر و وحدت موضوع را در کاهش نقش حذف و در نتیجه انسجام متنی این سوره مشخص کند. از آنجا که زبان شناسی جمله، با تمرکزش بر روی مفردات در جمله نمی تواند پدیده ی حذف را به خوبی بررسی و تبیین نماید، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد کتابخانه ای بر کارکرد ضمیر و ارجاعات آن در متن متمرکز می شود تا میزان کارایی ضمیر در انسجام متن و کاهش نقش حذف را با رویکردی زبان شناسانه به متن در سوره ی طه مشخص نماید. یافته های تحقیق با تکیه بر آمار حاکی از آن است که وحدت موضوع در سوره و بهره گیری زیاد از ارجاعات به وسیله ی ضمیر با بسامدی بالا در انسجام متن نقش مهمی دارند و باعث کاهش نقش پدیده ی حذف در سوره ی طه گردیده است. نقش حذف در انسجام این سوره 3 درصد و نقش ضمیر 97 درصد بوده است.
زبان شناسی متن و مطالعات ترجمه ارزیابی و نقد کتاب علم النص و نظریة الترجمة(مقاله علمی وزارت علوم)
زبان شناسی متن از مباحث مهم نظریة ترجمه است و پژوهش گران بسیاری کوشیده اند نظریات این رشته را در مطالعة ترجمه به کار گیرند. یوسف نور عوض نیز در علم النص و نظریة الترجمة کوشیده تا با بیان تاریخچه ای مختصر از زبان شناسی متن و مطالعات ترجمه ارتباط این دو رشته را با یک دیگر شرح دهد و نظریة خود را، که برمبنای همین ارتباط بنا شده است، مطرح کند. او در متون سه نوع معنا قائل است: منطقی، بیانی، و بدیعی که باتوجه به کمیت این معانی متن ها نیز سه دسته اند: متون ادبی، غیرادبی، و مختلط که براساس تفاوت های این گونه ها باید راه کار ترجمه ای مناسبی برای برگردان آن در پیش گرفت. نگارنده در نوشتة حاضر با شیوة توصیفی تحلیلی قصد دارد شکل و محتوای این کتاب را بررسی کند و میزان تحقق اهداف آن را مشخص کند و تطابق محتوای این اثر را با سرفصل دروس رشتة زبان و ادبیات عربی بسنجد. مهم ترین دستاوردهای این پژوهش عبارت است از قدمت زمان تألیف کتاب در مقایسه با رشتة مطالعات ترجمه، جامعیت نداشتن و دربرنگرفتن تمامی مطالب یادشده در سرفصل که سبب شده این کتاب مدخل جامعی در مطالعات ترجمه و منبع اصلی مناسبی برای دروس مرتبط با نظریة ترجمه در زبان عربی نباشد؛ از مزیت های نوشته می توان به ایده و چهارچوب نظری جدید آن اشاره کرد.
علل دشواری در فهم داستان کوتاه زبان آلمانی از منظر زبان شناسی متن بر اساس پژوهشی از برگردان زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت بررسی علل دشواری فهم داستان کوتاهنزد آلمانی آموزان فارسی زبان از دیدگاه زبان شناسی متن، نخست عوامل پیوستگی و انسجام متن آلمانی به صورت موردی در داستانی کوتاه مطالعه شد. سپس، برگردان دانشجویان از این داستان را بررسی کردیم. با اینکه این افراد با ساختار دستوری تک تک جملات متن آشنا بودند و از نظر دایره واژگان نیز مشکلی نداشتند، نتوانستند داستان را بفهمند و اکثر برگردان ها حاوی جملاتی از هم گسیخته بود. در واقع، دشواری این متن، بیشتر ناشی از عدم تسلط این افراد بر عوامل ژرف ساخت بوده است، نه روساخت. عوامل بازدارنده در فهم داستان مذکور، بیشتر مربوط به عنوان، ایزوتوپی، پیش انگاری و بیش از همه ناهمخوانی قالب و صحنه با هم است. همچنین، در مواردی فقدان عوامل پیوستگی از جمله تکرار و اتصال صریح، نقش بازدارنده ایفا می کند.
عوامل انسجام واژگانی در شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی می شود. در این رویکرد زبان پدیده ای ذهنی و درون فردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیده ای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط می دانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطه ی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح می شود که خود زمینه ساز پیدایش رویکرد « زبان شناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجام بخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهم آیی صورت می گیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهم آیی قرار می گیرند که می توانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس می توان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجام بخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
تحلیل دیدگاه های متن محورانه و انسجامی ابن عاشور تونسی در تفسیر «التحریر والتنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن، شاخه ای نو در زبان شناسی است که با هدف توسعه واحد بررسی زبان از سطح جمله به متن مورد توجه قرار گرفته است. در میان مباحث زبان شناسی، انسجام، از جمله ویژگی های متن وارگی است که در کنار پیوستگی به متن تعلق دارد. امروزه یافتن سرنخ ها و نشانه هایی از مقوله های انسجام در متون تفسیری قران کریم ضروری می نماید که علاوه بر آنکه اصالت و پیشینه این مبحث را در پیش از اعلام این نظریه توسط نظریه پردازان غربی نشان می دهد تأثیر انسجام قران کریم بر تفسیر و نقد انسجام محور را مجسم می سازد. مسأله اینجاست که رویکرد انسجام که به تبیین مؤلفه های انسجامی متن و چگونگی ارتباط میان اجزای متون در سطح معنایی و به تبع آن در سطح رویین می پردازد، در میراث نقدی ادبیات عربی از جمله تفسیر التحریر والتنویر قابل ردیابی است. این مقاله درصدد است با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد ابن عاشور در تفسیر خود از منظر متن محورانه و اشاره به نقش عناصر انسجامی را که قرابت نزدیکی با فعالیت های زبان شناسان متن دارد، مورد تحلیل قرار دهد. نتیجه نشان می دهد، ابن عاشور در تفسیر خود از اهمیت انسجام و کاربرد آن آگاه بوده است و در تحلیل آیات، پیش از نظریه پردازان غربی به اهمیت انسجام و سازوکارهای مختلف آن در آیات به طور آگاهانه پرداخته است و توانسته است اشارات علمی و متن نگرانه به کارکرد و اهمیت برخی عناصر زبانی داشته باشد
تحلیل زبان شناختی سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» اثر احسان عبدالقدوس بر اساس الگوی حل مسأله مایکل هوئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
247 - 280
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن، شاخه ای نوپا در حوزه زبان شناسی است که در بررسی زبان از سطح جمله فراتر می رود و بر مطالعه متن به عنوان بزرگترین واحد زبانی تأکید می ورزد. از میان رویکردهای مختلف زبان شناسی متن، الگوی حل مسأله هوئی، یکی از پرکاربردترین رویکردها محسوب می شود. این الگو که از چهار عنصر موقعیت، مسأله، پاسخ و ارزیابی تشکیل شده است، به بررسی چگونگی تولید و درک متن می پردازد. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» اثر احسان عبدالقدوس را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. شیوه روایتی این رمان به گونه ای است که می توان آن را با رویکرد حل مسأله بررسی نمود. سازمان این متن روایی حول محور سه مسأله اصلی، یعنی سرخوردگی عبدالوهاب، انزوای روزالین و ازدواج نظیره می چرخد. این سه مسأله ارکان اصلی رمان هستند. در این متن، پاسخ های متعددی برای حل مسأله اول ارائه می شود که ناموفق بوده و ارزیابی از آنها منفی است. به همین دلیل، مسأله نخست با وجود ورود به چرخه مجدد، به صورت حل نشده باقی می ماند. مسائل دوم و سوم بدون طی کردن چرخه طولانی با ارزیابی مثبت پاسخ های ارائه شده با موفقیت به اتمام می رسند. نتایج به دست آمده نشان می دهند که سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» تا حد زیادی با چهار عنصر الگوی حل مسأله منطبق است و ساختار آن از این الگو تبعیت می کند.