فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای ردیف که انطباق واژه ها و کلمات گونه گون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آن ها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونه ای آزادی به واژه قافیه می بخشد، آزادی ای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن می تواند حرکت کند. بر پایه همین کارکردِ ردیف، واژه هایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمی توانند استفاده گردند، به جلو رانده می شوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمی توانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات می توان از این واژه ها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دوره های نخستین شعر فارسی، می توان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژه های قافیه را به حرکت در می آورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزل های کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آن ها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیه جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.
خوانشی معنادرمان گرایانه از طبیعت گرایی رمانتیک ژان ژاک روسو
حوزههای تخصصی:
اگر چه در ظاهر رمانتیسم یک نوع مکتب ادبی متعلق به یک دوره ادبی خاص است، اما با دقّت در ویژگی هایی از جمله «طبیعت گرایی»، «تخیّل »، «عشق ورزی» و «توجّه به درون» متوجه می شویم که وسعتی به درازای اندیشه بشری دارد. نقش ژان ژاک روسو(1778 1712) به عنوان یکی از پایه گذاران رمانتیسم، نقشی است بسیار تأثیرگذار و «اعترافات» او نوعی اتوبیوگرافی است بر اساس مکتب رمانتیسم. ویکتور فرانکل (1997 1905) فیلسوف و روان شناس اتریشی پس از تجربه تکان دهنده اردوی کار اجباری نازی ها به نام «آشویتس»، نظریه ای موسوم به «معنادرمانی» را ارائه داد که بر اساس آن انسان می تواند با تعبیری متفاوت از حوادث زندگی و با نوعی دیگر نگریستن به رخدادها، به درک و در نتیجه معنای جدیدی از زندگی برسد. نکته ای که هم روسو و هم فرانکل به آن تأکید دارند و در بستر طبیعت گرایی معنا می شود، جلب توجّه خواننده به آسیب های ناشی از تمدن است؛ چیزی که فرانکل از آن به «خلاء وجودی» یاد می کند. از مولّفه های مشترک میان رمانتیسم روسو و معنادرمانی فرانکل، می توان به مواردی مانند: «توجّه به طبیعت» و «عشق ورزی» اشاره کرد. این مقاله کوشش می کند با استفاده از روش تحلیلِ محتوایی، خوانشی معنادرمان گرایانه از «اعترافات» روسو ارائه دهد.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
اسطوره قربانی در آثار «بهرام بیضایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین قربانی از کهن ترین آیین هایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسان ها در تمامی اعصار تلاش کرده اند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودی شان را جلب نموده، از خشم شان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل «اسطوره قربانی» در فیلم نامه ها و نمایشنامه های «بهرام بیضایی» است. وی با شناخت گسترده ای که از اسطوره ها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آن ها بهره می برد. او در نگاشته هایش، به دو شیوه از «اسطوره قربانی» استفاده می کند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامه ها یا فیلم نامه هایی آفریده که در دل روایت، «قهرمان قربانی» را جای داده اند. البته این نویسنده خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده می کند. در این بررسی، نمایشنامه «فتح نامه کلات» و فیلم نامه های «قصه های میرکفن پوش»، «زمین»، «طلحک و دیگران» و «طومار شیخ شرزین» تحلیل شده اند. نتیجة این بررسی نشان می دهد «بیضایی» از انواع قربانی، در بخشِ «مناسک قربانی» استفاده کرده است: پیشکش های «خونی انسانی»؛ پیشکش های «خونی حیوانی» و پیشکش های «غیرخونی»، از نوع آشامیدنی ها. بیضایی از سه نوع «هدف قربانی» در روایت هایش بهره برده است: «کفاره ای»، «توسلی» و «شکرگزاری». شیوه دوم یعنی «قهرمان قربانی» نیز در آثار او چشمگیر است.
بررسی چند حکایت از گلستان بر اساس نظریه زمانی ژنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، به منظور بررسی نظریه «زمان روایی» ژنت و با رویکرد ارزیابی این نظریه در تعامل با حکایت های گلستان، به بازخوانی حکایت هایی چند از آن پرداخته است. پیرامون مؤلفه های زمان رواییِ ژنت در گلستان، ناگزیر هستیم تا نظم گاهشمارانه طبیعی و منطقی را مجزا کرده و در بحث نظم و ترتیب زمانی، این دو را به طور جدا از هم بررسی کنیم. نیز پی رفت های متفاوتی که در هر روایت پیش رو داشتیم، ما را بر آن داشت تا از تعریف روایت مادر و روایت خُرد بهره بگیریم. رخداد برون روایی و رخداد درون روایی، تعاریف دیگری هستند که می تواند در تبیین تفاوت زمان و سرعت داستان و روایت به کار گرفته شود. در بررسی بسامد به عنوان یکی از مؤلفه های نظریه یاد شده، بسامد شباهت که پیش از این در مقاله ای تحت عنوان «زمان و روایت» به کار رفته است، در تبیین بهتر بسامد های روایی راهگشا گردید. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است که در آن، آغاز بحث با نظرداشت به نظریه های مطرح پیرامون «زمان و هستی»، مانند نظریه های هوسرل، شوتز و هایدگر بوده است. بر این اساس می توان گفت: سخن سعدی در گلستان به دلیل برخورداری از ایجاز های پرداخته و سنجیده، بار ها در برابر نظریه یاد شده کامل تر جلوه می کند. از این رهیافت، راوی در گلستان، ما را با مقوله های جدیدی نظیر: روایت مادر، روایت خُرد، رخداد برون روایی، رخداد درون روایی، بسامد شباهت، دنیای راوی، پسماند روایی و داستان برق آسا (شیوه نوینی از داستان نویسی معاصر) روبرو می کند.
شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
تحلیل نشانه معناشناختی تحقق سره و ناسره در گفتمان ادبی: مطالعه موردی داستان عامیانه ""سزای نیکی بدی است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه- معناشناسی که گفتمان را فرآیندی جهت مند در راستای ایجاد سازه های معنایی و تاثیر بر نظام تعاملی کنش گران می داند و با تکیه بر نظریات هایدگر، آستین، بودواَن، گرمس و تاراستی به مطالعه و تحلیل سره و نا سره در گفتمان می پردازیم. دراین راستا، جهت تبیین رابطه زبان با سره و یا ناسره بودن آن به بررسی یکی از روایت های عامیانه فارسی به نام ""سزای نیکی بدی است""، می پردازیم تا نشان دهیم چگونه روایت عامیانه می تواند فرآیند بروز و تجلی سره یا ناسره را جابجا نموده و جریان تولید معنا را دستخوش تغییر نماید. منظور از سره در این پژوهش گفته ای است که از لحاظ زبانشناختی و معنا شناختی و با توجه به بافت و موقعیت گفتمان و نگاه هستی شناسانه گفته پرداز مناسب ترین گزینه است و گفتمان را در جهت صحیح پیش می برد. و منظور از ناسره هر آن چیزی است که جریان صحیح تولید و دریافت معنا را دچار تاخیر یا آسیب جدی کند. هدف پژوهش پیش رو کشف شرایط تحقق سره و ناسره در زبان از طریق مطالعه پیکره یک داستان عامیانه و چگونگی شکل گیری و تغییر آن در گفتمان است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه عواملی سبب شکل گیری سره و ناسره در زبان می شود و در طول روایت عامیانه مورد نظر چگونه سره و ناسره سبب استحکام نظام گفتمانی و یا اختلال و تغییر در روند روایی تحقق معنا می گردند.
سنجه ای برای بازشناسی استعاره با تکیه بر زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«استعاره» جوهر خلاقیت است و «حیرت» جوهر استعاره. انسان، در جاده شناخت، همواره با اطلاعات و داده های حسی و تجربی و کلامی مواجه است که به مدد توانایی های شناختیِ ذهن (مقوله بندی، توجه، پندارینگی، حافظه و ...) دانشِ شخص از جهان را شکل می دهند. دانسته ها و تجربیات ما از جهان پیرامونمان بواسطه وجوه اشتراک و افتراق میان دریافتهای جدید و پیشین در قالب حوزه ها و قاب هایی دسته بندی می شوند که به نوبه خود سنگ بنایی می گردند برای تولید بواسطه ترکیب و یادگیری بواسطه قیاس. آنجا که آفرینشهای ما، اعم از کلامی و غیر کلامی، حاصل آمیزشهای ناآشنا، غیرقابل پیش بینی و یا بهتر بگوییم، «نشاندار» در آن بافت فرهنگی-اجتماعی باشند. جایی است که «استعاره» و قابلیت «استعارینگی» ذهن درگیر است. در این مقاله جستاری که منتج از پژوهشی در خصوص «ترجمه استعاره» است، پژوهشگران، پس از بررسی استعاره از نگاه سنتی و امروزین و تبیین کاستیهای موجود، در صدد برآمده اند که تعریفی فراگیر از استعاره ارائه داده و به شیوه ای ساده و همه کس فهم فرمولی برای بازشناسی آن به دست دهند که زمینه را برای نوعی دسته بندی جدید از انواع استعاره فراهم می آورد.
صناعات ادبی در ابواب الجنان ملا واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفیع الدّین محمّد بن فتح الله واعظ قزوینی ، از علمای امامیّه، ادبا، شعرا و فضلای قرن یازدهم هجری در زمان پادشاهی شاه عبّاس صفوی(1052-1077ه .ق) تا اوایل پادشاهی شاه سلیمان(1077ه .ق) است. وی در نظم و نثر ید طولایی داشته و از انواع فنونِ معانی، بیان، عروض و بدیع با اطّلاع بوده است. در انواع علوم مثل ریاضیّات، نجوم، فلسفه و طب نیز دستی داشته و در آثار خود از اصطلاحات این علوم بهره برده است هدف واعظ از تألیف ابواب الجنان در هشت باب یا مجلّد به نیّت هشت در بهشت بود تا هر کس به این کتاب تمسّک جوید به واقع هشت در بهشت به رویش گشاده گردد. عبدالقاهر جرجانی بطور کلی بلاغت را بر دو قسم می داند: قسمی که مربوط است به مفردات کلام و قسمی دیگر که به ترکیب و تالیف آنها ارتباط دارد.آنچه مربوط به مفردات کلام است عبارتند از: تجنیس،اشتقاق، ردالعجز الی الصدر، قلب، سجع ، ترصیع،مزدوج، کنایه، مجاز ،استعاره. آنچه مربوط به محسنات معنویه است: مطابقه، مقابله، اعتراض، تلمیح ، لف ونشر، ابهام، مراعات نظیر، اغراق، سوال و جواب. ما در این مقاله به بررسی بسامد آرایه های ادبی در دو زمینه «محسنات لفظیه»و «محسنات معنویه » در مجالس هشتم و نهم ابواب الجنان پرداخته ایم.
نگاهی به تصحیح منظومة همای و همایون به اهتمام کمال عینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومة همای و همایون سرودة خواجوی کرمانی، شاعر عارف قرن هشتم، از زمرة آثار عاشقانه ای ست که در آن، عشق آتشین همای، شاهزادة شام، به همایون، دختر فغفور چین، به نظم کشیده شده است. این منظومه برای نخستین بار به دست کمال عینی، محقق برجستة تاجیک، حدود پنجاه و دو سال پیش تصحیح انتقادی شد. مصحح نسخه ای را اساس کار خود قرار داده که در سال 750 یعنی سه سال پیش از وفات شاعر کتابت شده است. با همة دقت نظری که مصحح برای انتشار بدون نقص این اثر به خرج داده است، متأسفانه هنوز اشکالات متعددی در آن دیده می شود که نگارندگان این مقاله را واداشت از رهگذر مقابلة مجدد متن چاپی با نسخة خطیِ مزبور این اشکالات را تا حدودی مرتفع سازند. مقالة زیر نتیجة این کوشش است. در این مقاله حدود پنجاه خطای مسلم ناشی از بدخوانی، عدم دقت مصحح، ندیدن کلمه یا عبارت و .... آمده و از موارد بسیاری که نگارندگان احتمال داده اند اغلاط مطبعی ست، صرف نظر شده است.
تحلیل شعر «آی آدمها» و تفسیرهای آن براساس نظریه زیبایی شناسی دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیزر و یائوس تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی، نظریه ی دریافت و زیبایی شناسی دریافت را ارائه کردند. آنها معتقدند که متن های ادبی، معنای ذاتی یا ثابتی ندارند و این خواننده است که با خوانشِ خود، معنا را کشف می کند. آیزر تلاش کرد تا فرایند کشفِ معنا توسط خواننده را فرموله کند. او در ابتدا با مطرح کردنِ بحثِ شکاف ها و خلأهای موجود در متن های ادبی، خوانندگان را به مشارکت در تولید معنا سوق داد. از نظر آیزر، خوانندگان با پر کردن شکاف ها و نانوشته های متن ها، به آنها حیاتی دوباره می بخشند. حذف و برجسته سازی، فرضیه سازی، استراتژی خواندن/خواننده و افق انتظارات دیگر فرایندهایی است که آیزر و یائوس با طرح و بسط آنها، راه را برای تشریح پروسه ی کشف معنا هموار کردند. این جستار تلاش می کند شعرِ «آی آدمها» و تفسیرهای متعدد آن را، از منظر فرایندهای زیبایی شناسی دریافت بررسی و تحلیل کند. به همین منظور، ضمن معرفی و طبقه بندی تفسیرهای متعددِ این شعر، به تحلیلِ فرایند درکِ خوانندگان و همچنین تشریح فضاهای خالیِ متن پرداخته خواهد شد.
معرفی نسخ نویافته حماسه بهمن شاه نامه و فواید آن (مجلد چهارم و پنجم داراب نامه ترجمه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روایت های دوگانه شکوهمندی که با نام صحیح داراب نامهپرداخته شده اند، یکی پرداخته حماسه پرداز توانمند ادب فارسی، ابوطاهر طرسوسی بوده و نزدیک به پنج دهه است که پژوهندگان دومین پاره آن را به شخصی موسوم به محمد بیغمی نسبت داده اند. در این جستار برای نخستین بار، مجلدات نویافته دیگری از این روایت که دنباله منطقی داراب نامهمنسوب به بیغمی بوده، بررسی شده است. در پاره نخست، مشخصات نسخ نویافته تشریح و سپس ای از طرح کلی روایت ها ارائه شده است. در بخش پایانی، به مهم ترین برآیندهای دو نسخه اشاره و بنا بر نصّ صریح روایت، بیغمی به عنوان مترجم و گردآورنده این حماسه از تازی به پارسی دانسته شده است.
تبیین تفاوت های متن روایی و غیرروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گفتار روزمره، «داستان» و «روایت» را به جای هم به کار می بریم و کمتر میان آن دو تفاوت قائل می شویم، حال آنکه چنین نیست و اشتباه است و «داستان» با «روایت» و نیز «متن روایی» و «متن غیرروایی» تفاوت هایی با هم دارند. داستان، چیزی است که اتفاق می افتد، در حالی که روایت، نحوة بیان آن رخداد است؛ چنان که اگر بخواهیم داستانی واحد را یک بار برای کودکان و بار دیگر برای بزرگسالان تعریف کنیم، هر بار از شیوة بیان متفاوتی استفاده می کنیم، بدون اینکه پیام و درونمایة داستان تغییر کند. همچنین، بین «متن» و «متن روایی» نیز تفاوت هایی وجود دارد. «متن»، یک شیء، اعمّ از تصاویر، واژگان و... است، در حالی که «متن روایی»، متنی است که داستانی را نقل می کند؛ مثلا اسناد مربوط به جنگ سرد، متن روایی نیست، در حالی که یک داستان کوتاه، متن روایی است؛ زیرا بین عناصر سازندة آن رابطة علّی و معلولی وجود دارد. می توان چنین گفت که هر روایتی یک گفتمان است، اما همة گفتمان ها روایت نیستند. پژوهش حاضر به شیوة توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به تبیین تمایزهای «متن روایی» و «غیر روایی» می پردازد.
ریخت شناسی خاوران نامة ابن حسام خوسفی بیرجندی با تکیّه بر نظریة پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ریخت شناسی (Morphology)، تأثیر محتوا بر ساختار و شکل ظاهری آثار و نیز تأثیر ساختمان اثر بر محتوا و مضمون بررسی می شود. ساختار هر اثر ارتباط تنگاتنگی با مضمون آن دارد، به طوری که هر مفهوم خاص در قالبی خاص گنجانده می شود. خاوران نامه، از حماسه های دینی کهن شیعه است که موضوع اصلی آن، داستان هایی است از سفرها و حملات حضرت علی (ع)به سرزمین خاوران، با همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن و جنگ با قباد، پادشاه خاورزمین و امرای دیگری، مانند تهماسپ شاه، جنگ با دیو و اژدها و امثال این وقایع حکایت می کند. با توجّه به مطابقت ساختار داستان های خاوران نامهبا تعریف خاصّ پراپ از قصة پریان، نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا به شیوة توصیفی تحلیلی الگویی را که ابن حسام در سرایش داستان هایش به کار برده است، مشخّص سازند. همچنین، شباهت ها و تفاوت های این الگو را با الگوی قصّه های پریان مقایسه و تحلیل نمایند. در مطالعة حاضر، ضمن تطبیق ریخت شناسی پراپ با ساختار این قصه، به بررسی خویشکاری های دینی مذهبی آن توجّه شده است که مسلماً در طبقه بندی پراپ وجود نداشته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مثنوی حماسی مذهبی خاوران نامهبا وجود مذهبی بودن، بسیاری از کارکردهای خاصِّ قصّه های پریان را دارد و علاوه بر این، از کارکردهای دیگر که مختص حماسه های مذهبی است، از جمله دعوت به دین، پذیرش دعوت، نپذیرفتن دعوت و... برخوردار است.
فعل در زبان دوبیتی های امیر پازواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مازندرانی یکی از زبان های رایج در کشور ایران است که از دیرباز با وجود تعامل با دیگر زبان های ایرانی توانسته است ساختار و ماهیت خود را حفظ کند و به عنوان یکی از زبان های زنده دنیا به پویایی خود ادامه دهد؛ ولی با وجود شناخت و بررسی قواعد زبانی حاکم بر آن، در محافل علمی مهجور مانده است. نگارندگان در تحقیق حاضر با مطالعه اشعار امیر پازواری – شاعر مازندرانی عصر صفویه- علاوه بر استخراج و دسته بندی قواعد زبان طبری، آثار این شاعر را با رویکردی سبک شناسانه بررسی کرده اند. آنچه با نگرش توصیفی -تحلیلی به دوبیتی های امیر پازواری در این نوشتار به دست آمده، بیانگر آن است که سیستم فعل در زبان طبری جدید، به ویژه در آثار امیر پازواری در مبنا شامل دو مضارع و ماضی و چهار وجه اخباری، امری، التزامی و شرطی است. از نظر زمانی در چهار قسم حال، گذشته، آینده (شکل خاصی برای تشکیل ندارد) و نقلی تقسیم می شود و از نظر شکلی فقط به صورت حال، گذشته، نقلی و شرطی است. افعال از نظر ترکیب به صورت زمان های ساده و مرکب هستند. در مجموع نتایج نشان دهنده اثرپذیری اندک این زبان از زبان های رایج اطرافش به خصوص فارسی معیار و در نتیجه ثبات تاریخی آن زبان است.
فراز و فرود عطار در مقدمه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق الطیر است.
جست وجو در سرچشمه ها و تحلیل ""بن مایه درخت"" در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سخن شاعران متفکر بن مایه هایی هست که علاوه بر کثرت تکرار و وسعت کاربرد، با جهان بینی و منظومه دانش های گوینده ارتباط دارد. از این جمله، بن مایه درخت در دیوان و آثار منثور ناصرخسرو است که با دستِ کم 177بار کاربرد در مرکز مضامین و تصاویر حکیمانه ای قرار گرفته که ریشه آنها به باورهای دینی و اعتقادات فلسفی و کلامی شاعر بازمی گردد. بن مایه درخت در آثار ناصرخسرو غالباً در دو محور مهم به کار رفته است: نخست، تصویر دنیا در هیئت درخت، و انسان به صورت میوه و ثمر آن؛ و دیگر، تصویر انسان به صورت درخت، و تصویر خصال نیک او در صورت میوه های شیرین و سودمند و تصویر صفات ناپسند او در هیئت میوه های تلخ و زیان بار. در پژوهش حاضر، ضمن جست وجو در زمینه ها و سرچشمه های این بن مایه، ابعاد گوناگون آن بررسی و تحلیل شده است. نتیجه تحقیق جایگاه ویژه و منحصربه فرد درخت را در ذهن و ضمیر شاعر و تأثیرپذیری او را در ایجاد مضامین و تصاویر مربوط به آن از معارف اسلامی و آثار اسماعیلیه و اقران آنها نشان می دهد.