فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
بررسی و مقایسة اشعار اجتماعی و انسان گرایانة مهدی اخوان ثالث و ایلیا ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
طرح متن جامع غزلیات سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«طرح متن جامع غزلیات سنایی» اولین نمونه تصحیح یک متن فارسی با استفاده از روش های رایانه ای است. این طرح در سال 2001 میلادی به صورت یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ونیز ایتالیا آغاز شد. مجریان اصلی پروژه خانم ها والنتینا زانولا و دانیلا منگینی بودند. زانولا دکتری ایران شناسی خود را از دانشگاه ناپل ایتالیا با دفاع از رساله ای دربارة سنایی غزنوی دریافت کرده و خانم منگینی نیز با دفاع از رساله دکتری خود با عنوان «فرخی، حافظ، طالب: بررسی مقایسه ای بسامد واژگانی» در سال 1992 دکتری ایران شناسی خود را اخذ کرده است.
فکر استفاده از رایانه برای تصحیح متون، از حدود چند دهه قبل در اروپا مطرح و مورد استفاده واقع شد؛ اما استفاده از این روش ها در تصحیح متون فارسی برای نخستین بار در این طرح انجام شده است. بنا به پیشنهاد خانم زانولا و با مشاوره ایران شناس بزرگ، پروفسور د. بروین ، غزلیات سنایی به عنوان ماده و موضوع اصلی این پروژه مطرح گردید. علاوه بر د. بروین که در پیشبرد این طرح همواره مجریان را راهنمایی می کرده، ریکاردو زیپولی، دیگر ایران شناس برجسته ایتالیایی نیز به مجریان طرح مشاوره هایی داده است. این پروژه چندین بار در مراحل مختلف به دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نیز ارائه گردیده و وی نیز نظریات اصلاحی مفیدی را در این زمینه ارائه کرده است
پست مدرنیسم در متن ادبیِ «کولاج»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمی گیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» می شود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراق آمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق می گردد که مشخصه هایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ و آمیزه ای از هنر عامه پسند و هنر رسمی را به نمایش می گذارد. این مقاله در پی آن است تا با نقد و تحلیل یکی از متون نوین ادب عربی با نام «کولاج»، ویژگی ها، نشانه ها و عناصر تشکیل دهنده پست مدرنیسم در قالب و محتوای آن را نشان دهد و ردّ پای این جریان را در متن یادشده ، به عنوان نمونه ای از آثار جدید ادبیات عربی، پی گیری نماید. محتوای این متن، مانند دیگر متن های پست مدرن، به خوبی در دسترس و قابل فهم نیست. شخصیت ها، زمان، مکان و دیگر عناصر موجود در متن به راحتی به خواننده نمایانده نمی شود و بطور کلی نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد که این متن از جه سخن می گوید ،به دیگر عبارت خوانش های متعددی از آ ن قابل تصور است. استفاده از ژانرهای مختلف ادبی نیز به پیچیدگی های متن افزوده است و بهره گیری از نشانه های ظاهری آثار پسامدرن فهم «کولاج» را دشوارتر ساخته است.
تاثیر و نفوذ رمانتیک ِهوگو، موسه و لامارتین بر افسانه ی نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیما در اوان جوانی و آغاز شاعری تحت تاثیر مکتب ادبی رمانتیسم فرانسه بوده و افسانهی وی پیشاهنگ رمانتیسم در زبان فارسی است.
چند صدایی بودن منظومهی «افسانه»، هویت مرموز و ناشناختهی آن، عشق رمانتیک، بدوی پسندی، ابهام هنری، طبیعت گرایی و انعکاس احساسات انسانی در آن، عشق رمانتیک و اظهار ملال و خستگی از آن، فرم و محتوای تازه، پناه بردن به خاطرات گذشته و احساسات اندوه بار، داشتن ساختار ارگانیک، برخورداری از بافت و شکل بلند آن هم چون منظومه های بلند رمانتیسم اروپایی از مهم ترین عناصر رمانتیک این شعر محسوب می شود.
«افسانه» را می توان از عالیترین نمونه های شعر رمانتیک در ادبیات معاصرفارسی محسوب کرد. این اثر از حیث فرم و محتوا همسانی بسیاری با مکتب ادبی رمانتیک فرانسه دارد. مقالهی حاضر به منظور بررسی نشانه های مکتب رمانتیک هوگو، موسه و لامارتین در افسانه نیما باروش کتابخانـهای نوشته شده است. نگارنده پس از استخراج شواهدی از همسانی افسانه با آثار این سه تن از سردمداران مکتب رمانتیک، با استفاده از روش تحلیل محتوا و فرم به طبقه بندی، توصیف و بیان مطالب پرداخته است.
«کافور فنصور» یا «کافور منثور» پیشنهادی در تصحیح واژه ای در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان«یزدگرد شهریار»شاهنامه از نوعی کافور به نام «کافور منثور» یاد شده است که نسخه های خطی و چاپی در ضبط آن اتفاق نظر ندارند. با توجه به زمینه فرهنگی داستان، نخست به دنبال این نوع کافور در فرهنگ اسلامی و عربی می گردیم، سپس اطلاعاتی را که در فرهنگ های فارسی در این باره آمده بررسی می کنیم و پس از آن با در نظر گرفتن تصحیفات احتمالی این واژه و با آوردن شواهدی از متون طبی، جغرافیایی و ... و با توجه به منابع تحقیقی، شکلی دیگر از این واژه را پیشنهاد می کنیم.
مقایسة استعارة ادبی و استعارة سینمایی با شواهدی از شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی شکوائیّه های سیاسی در شعر قرن ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی حبسیه
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی بثّ الشکوی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
مر یا من؟ پیشنهادی درباره تصحیح یک بیت از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و اساسی در تصحیح متن های کهن فارسی که همواره باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی ضبط های کهن کاذب در دستنویس هاست که گاه به خاطر ریخت کاملاً فریبندة خود، مصحح را از تشخیص ضبط اصلی باز می دارند. ضبط « مر ین » در مصراع ثانی بیت نخست از ابیات
اگر کشته گشتی تو در چنگ اوی مر ین گرز و این مغفر کینه جوی
چـگونـه کشیـدی بـه مـازنـدران کـمند و کـمان، تیر و گرز گران
در شاهنامة فردوسی، یکی از این ضبط های به ظاهر کهن است که از میان دوازده دستنویس اصلی مورد استفادة آقای دکتر خالقی مطلق در تصحیح دفتر دوم، فقط در دستنویس فلورانس آمده و به عنوان قرائت دشوار به متن برده شده است؛ در حالی که در یازده دستنویس اصلی دیگر (به علاوه در دستنویس سن-ژوزف ) به جای « مر ین » ضبط « من این» آمده است که صحت و اصالت آن را شواهد و قراین متعددی تأیید می کنند که در حد امکان در مقالة حاضر گزارش شده اند.
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
مقاله به زبان عربی: سبک ابن انباری در کتاب «الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین والکوفیین» (اسلوب ابن الانباری فی کتاب «الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحوییین البصریین و الکوفیین» و اصوله النحویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک ابن انباری در کتاب «الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین والکوفیین» و اصول نحوی او عیسی متقی زاده* مجید محمدی بایزیدی** بعد از آمیزش عرب با غیر عرب و گسترش مساله لحن، زبان شناسان تلاش کردند جهت حفظ زبان قرآن و تسهیل آموزش آن قواعد خاصی برای زبان عربی وضع کنند. ولی طولی نکشید که مساله قانونمند کردن زبان و وضع قواعد پیچیده گشت و اختلافات بار سنگینی بر شانه زبان عربی نهاد و هدف از ایجاد علم نحو به فراموشی سپرده شد، در نتیجه برخی نحویان اقدام به تالیف کتابهای در مورد مسائل مورد اختلاف کردند. از مهمترین و مشهورترین این کتابها ،کتاب «الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین : البصریین و الکوفیین» می باشد. ابن انباری در این کتاب به بررسی 121 مساله مورد اختلاف بین دو مکتب پرداخته است و بسیار تلاش کرده است که از اصول خاصی در تالیف کتاب و پاسخ دادن به طرفی که حق را به جانب او نمی داند پیروی نماید. او تمام سعی خود را به کار بست تا در قضاوت خود از جاده انصاف خارج نشود؛ ولی جانبداری او از بصریها در بسیاری از مسائل و تایید آنها باعث شد بسیاری از پژوهشگران در انصاف و بی طرفی او شک کنند اگر چه آنها ارزش این کتاب را انکار نمی کنند. این مقاله در نظر دارد تا بر اساس شیوه توصیفی –تحلیلی به بررسی روش ابن انباری در تالیف این کتاب و میزان انصاف و اصول خاص او در پاسخهایش بپردازد. او با تالیف کتاب خود به سبکی خاص مسایل نحوی را از خشکی و ملال آور بودن خارج ساخته و به آنها طراوت خاصی بخشیده است و برای هر اصل فروع خاصی وضع کرده است.و استدلالاتش در حل و فصل مسائل مورد اختلاف پاره ای اوقات سست و در بیشتر موارد محکم است. کلید واژگان: ابن انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف، اصول نحو، مکتب کوفه و بصره.
زمان روایی در رمان احتمالاً گم شده ام بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستاننویسان معاصر امروز ایران، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداختهاند. در این میان، نویسندگان زن نیز از سهمی بهسزا برخوردارند. انعکاس روحیات و رنجها و محدودیتهای آنان در مجموعه داستانها و رمانهای خود به خوبی مشاهده میشود. در این پژوهش، نویسنده با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایتپردازی ژنت از یک سو و داستان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار از سویی دیگر، مهمترین تکنیکهای روایتپردازی از نظر ژنت را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این پژوهش، به طور خاص به مقوله زمان در روایت بر اساس نظریه ژرار ژنت، میپردازیم. وی نظریه خود را در باب زمان روایت در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه میدهد. از آنجا که زمان روایت یکی از مؤلفههای بارز در داستان احتمالاً گم شدهام است، در ادامه به تطبیق این شگرد روایی، در گزارههای داستان یاد شده میپردازیم. همچنین نشان می دهیم که عامل زمانپریشی، آن هم از نوع گذشتهنگری، در این داستان دارای بیشترین کاربرد است که باعث کند شدن زمان روایت نیز شده است.
بررسی وندها در گویش کهنوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودباری از گویش های ایرانی جنوب غربی است که در جنوب استان کرمان در شهرستان های رودبار، کهنوج، منوجان، قلعه گنج، جیرفت، عنبرآباد و همچنین برخی از مناطق استان هرمزگان رایج است و گونه های مختلفی دارد. در این مقاله به معرفی وندهای فعال گونة کهنوجی و توصیف و طبقه بندی آنها در دو زیرگروه اشتقاقی و تصریفی، به مقایسة آنها با زبان فارسی معیار پرداخته ایم. براساس داده های این پژوهش، هرچند بسیاری از وندهای کهنوجی با زبان فارسی رسمی مشترک است، با این حال، برخی از وندهای این گویش یا در زبان فارسی وجود ندارند و یا از بین رفته اند. بنابراین ریشه آنها را باید در زبان فارسی دری یا میانه دنبال کرد. از آنجا که تاکنون تحقیق مستقلی در زمینه معرفی وندهای این گویش صورت نگرفته است، توصیف و شناسایی آنها می تواند امکانات این گویش را در حوزة واژه سازی، بیش از پیش برای پژوهشگران علاقه مند مشخص سازد.