فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
خویشکاری های موجود در داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه پردازی را می توان نخستین هنر آدمی در عرصه ی کلام دانست. قرآن کریم نیز برای پند و راهنمایی بشر از بیان قصه استفاده نموده و زندگی بسیاری از پیامبران را در قالب قصه آورده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی خویشکاری ها در متن داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ (1982) تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا هر سی و یک خویشکاری پراپ را می توان در داستان های قرآن یافت؟ آیا با توجه به خویشکاری های یافته شده می توان اولویت های قرآن را ترسیم کرد؟ آیا پس از تحلیل داستان های قرآن با دیدگاه پراپ می توان گفت چه شباهت ها و تفاوت هایی بین متن داستان های قرآن با سایر داستان ها وجود دارد؟ به طور کلی، خویش کاری یعنی، عمل شخصیتی از اشخاص قصه که در پیشبرد قصه حائز اهمیت و از نظر پراپ کوچک ترین جزء سازنده ی قصه های پریان است. تحلیل داستان های قرآن که از ترجمه ی محمدرضا صفوی اقتباس شده، نشان می دهد که: به طور کلی، می توان کلیه ی خویشکاری های پراپ را در داستان های قرآن یافت، اما ماهیتاً متفاوت است و بعضی از این خویشکاری ها در قرآن دارای انواعی است که در دیدگاه پراپ اشاره نشده است. در قرآن ترسیم هنجارها (بایدها و نبایدها)، خبرگیری و خبردهی از عقاید و تلاش برای اصلاح عقاید ناصواب، احساس کمبود افراد و التیام این کمبودها، شرارت گمراهان و در نهایت مجازات آنان و ارائه ی نشانه هایی ماورایی بر نبوّت پیامبران از اولویت های اساسی هستند. علی رغم شباهت هایی همچون به کارگیری خویشکاری های کلی پراپ در سیر پیشبرد داستان ها و نیز وجود جفت هایی همچون خبرگیری-خبریابی، شرارت-مجازات و کمبود- التیام کمبود، اختلافاتی نیز مشهود است. تفاوت در ماهیت خبرگیری و خبریابی، عوامل ماورایی و پاداش های بیشتر معنوی از جمله تفاوت های داستان های قرآن با یافته های پراپ هستند.
بررسی عروضی غزل های عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یش طرح و مثنی برداری سیاه قلم کار عصر قاجار (اثری از میرزا علی قلی خوئی در مجموعه کریم زاده تبریزی)
طرح دو نکته ادبی (ایهام ترادف - انتفاع)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر درک و فهم روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرح سفر «ارداویراف» پرهیزگار به بهشت و دوزخ در متن اوستایی آن و زندگینامه خود نوشت قدیس «اگوستین» در قرن چهار میلادی بر راویانی دلالت دارد که قواعد مخاطب پسند را در زمانه اش با سازمان بخشیدن به داستان «متن» به کار بستند که کماکان قابل خوانش و بازخوانی است. گردآوری این اجزا و پویش های پراکنده و ناهمساز در کلیتی با معنا، دقتی را حکایت میکند که روایت خوانند. مفهوم روایت و ساز و کارهای روایت گرانه توجه بسیاری از متفکران را خصوصا در دهه های اخیر به خود جلب کرده است. علاقه و رویکردی که در حوزه های فکری متفاوت چون سینما و درام، فلسفه، اسطوره شناسی، نظریه تاریخ، نظریه ادبی و ... کار ویژه های خود را پیدا کرده و همچنان خواهد یافت.
پلی فونی در شعر براهنی
حوزههای تخصصی:
گفتگو با هوشنگ گلشیری
اسطوره و رئالیسم جادویی
بررسی و نقد کتاب: هزار و یک شب صنیع الملک
حوزههای تخصصی:
نقد مقالة «هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ1» بهتر از بخش «چکیده» در بخش «نتیجة « آن آمده است. متن نتیجه گیری را که همچون خود مقاله (دربردارندة حدود سه هزار واژه) کوتاه است در اینجا می آوریم: «با این که دربارة موسیقی در شعر حافظ، بسیار نوشته شده؛ اما باز هم می توان ناگفته هایی در این زمینه یافت. در این مقاله دو واژة «حزین» و «کار» (کارعمل) که معنای موسیقیایی آنها از نظر پژوهندگان دور مانده است، مورد بررسی قرار گرفت و شواهد مربوط به آنها از شعر حافظ ارائه شد. توجه به معنای موسیقیایی این واژه ها می تواند خواننده را به ایهام تناسب ایجادشده به وسیلة واژه های مذکور با دیگر واژه های بیت رهنمون سازد2 و بر لذت هنری وی بیفزاید» (اخیانی و بیرانوند، 1392: 124).
پیش از هر چیز این پرسش پیش می آید که یافتن دو واژة سازندة ایهام تناسب در دیوان یک شاعر را می توان پژوهشی در اندازة مقالة علمی-پژوهشی دانست؟ پرسش دیگر این است که اگر معنی غایب و سازندة ایهام تناسب (در اینجا: معنی موسیقایی) یکی از دو واژه در شعر حافظ را حافظ پژوهان در بررسی شعر او آورده باشند و ایهام تناسب واژة دیگر را نیز دیگر پژوهشگران با آوردنِ نمونه ها و گستردگی بیشتر، پیشتر آشکار ساخته باشند (چنان که در نقد پیش رو نشان خواهیم داد) آن نوشتة کوتاه که با نثری گاه ناشیوا و لغزش های کوچک و بزرگ دیگر نگاشته شده چه ارزشی خواهد داشت؟
ریخت شناسی داستان لیلی و مجنون جامی براساس نظریه ی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح ریخت شناسی به عنوان یکی از روش های تحلیل و طبقه بندی عناصر متن با مطالعات ولادیمیر پراپ بر روی یک صد قصه ی عامیانه ی روسی وارد عرصه ی نقد ساختاری شده است. این شیوه ی تحلیل در شناخت نقش ها، نقش ویژه ها و حرکت های متن و چگونگی ترکیب و ارتباط این عناصر با یکدیگر کارآمد است. داستان لیلی ومجنون جامی از جمله متون روایی ارزشمند ادبیات فارسی در قرن نهم است. جنبه های روایی این منظومه درحوزه ی ادبیات ساختارگرا قابل بررسی است. در این پژوهش کوشیده ایم ابتدا نقش ها و نقش ویژه های داستان لیلی و مجنون جامی را شناسایی کنیم سپس با بررسی توالی خویش کاری ها و نحوه ی ارتباط آن ها با یکدیگر به طبقه بندی عناصر سازه ای روایت لیلی و مجنون جامی بپردازیم تا در نهایت، حرکت های داستان را شناسایی کنیم و نشان دهیم ساختار داستان لیلی و مجنون جامی به لحاظ ریخت شناختی چگونه است؟
رمزگان شناسیِ «حیوان» در داستان های کوتاه شهریار مندنی پور
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با رویکردی نشانه شناختی مبتنی بر مطالعه ی رمزگان ها به تحلیل چند داستان کوتاه شهریار مندنی پور پرداخته می شود. این نوع از تحلیل در قالب تحلیل رمزگانی صورت می گیرد که بارت آن ها را در پنج دسته مطرح کرده است. از میان این پنج دسته، سه دسته رمزگان های دالی، نمادین و فرهنگیِ بارت برای تحلیل حاضر در نظر گرفته شده است. در این جستار، شش داستان کوتاهِ «سایه ای از سایه های غار»، «خمیازه در آینه»، «بشکن دندان سنگی را»، «مومیا و عسل»، «شرق بنفشه» و «ناربانو» از مجموعه داستان های سایه های غار، مومیا و عسل و شرق بنفشه برای بررسی انتخاب شده است. در این داستان ها، حیوانات به مثابه رمزگان هایی مهم طرح شده اند و بسته به جایگاه متن، طیفِ گونه گونی از رمزگان های دالی، نمادین و فرهنگی را نشان می دهند. این پژوهش با روشِ توصیفی- تحلیلی انجام شده و بر آن است که به جای پرداختن به درون مایه ها و معنای کلی اثر، «معنا» را به واسطه ی ساختار نشانه های وابسته به یکدیگر و رمزگان ها به دست آورد. و این که چگونه رمزگان های مختلف در راستای بازنماییِ «تقابل و تشابه انسان و حیوان» فعّال می شوند.
از نوعی دیگر (آزاده خانم و نویسنده اش (چاپ دوم) یا آشوتیس خصوصی دکتر شریفی و رضا براهنی - تهران قطره 1376)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی شرح نویسی بر متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شرح ها نزد خوانندگان و علاقه مندان به متون ادبی از نقش و جایگاه ویژه ای برخوردارند. اهمّیّت روزافزون شرح ها در فرایند فهم مخاطبان از آثار ادبی و رونق بازار شرح نویسی، به ویژه در دهه های اخیر، باعث شده است تا شارحان مختلفی با سطح دانش و توانایی متفاوت، به کار شرح نویسی بر متون بپردازند که نتیجة آن آشفتگی بازار شرح نویسی در این دوره است. این نوشتار با هدف سامان دهی به بخشی از مباحث شرح نویسی، درصدد است تا با بررسی شروح منتشر شده در دهه های گذشته، مهم ترین نقاط ضعف آنها را بررسی و تحلیل نماید. به همین منظور، بیش از 250 مورد از شرح هایی که در فاصلة سال های 1300 تا 1387 به رشتة تحریر درآمده اند، مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته اند و تلاش شده است تا مهم ترین آسیب ها و مشکلات موجود در آنها، طبقه بندی، توصیف و تحلیل شوند و در پایان، ویژگیهای شرح مطلوب و شارح خوب، بیان گردد. این مقاله، مهم¬ترین نقاط ضعف شروح را با ذکر شواهد از شروح گوناگون، در هفت محور کلّی مورد بررسی قرار میدهد: 1- کاستیهای محتوایی؛ 2- رویکرد نامناسب در شرح؛ 3- ناهماهنگی ساختار ظاهری شرح با نوع اثر و اهداف شارح؛ 4- کم توجّهی به دانسته های مخاطبان؛ 5. دقیق نبودن یا نادرستی توضیحات 6- بیان پیچیده و زبان نارسا؛ 7- نارسایی مقدّمه ها.
دال و مدلول در اندیشة ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و زبان شناسان از دیرباز درباب مفاهیم دال و مدلول تأمل کرده اند؛ اما با آغاز قرن بیست، مطالعات زبانی به طور عام و مفاهیم دال و مدلول به طور خاص عمقم و گسترش چشمگیری یافته اند. در سنت ما نیز اگرچه اندیشمندان به مسئلة زبان توجه کرده اند، کمتر کسی از وجهی زبان شناختی آن را بررسی است. ناصرخسرو را از معدود اندیشمندانی یافتیم که تلاش کرده است ماهیت دال و مدلول و نسبت میان آن ها را ازمنظری زبان شناسانه بررسی کند. وی با انتخاب نام و نامدار برای دال و مدلول، آن ها را قراردادی می داند و به نحوة تکوین حتی خود مدلول یا نامدار نیز توجه می کند. در این مقاله، با نقبی گذرا به دیدگاه سوسور دربارة ماهیت دال و مدلول، این فرضیه را ارزیابی می کنیم که آیا ممکن است دیدگاه ناصر خسرو در این زمینه در چرخة مطالعات زبان شناختی امروزی وارد شود یا نه.
بررسی کهن الگوی«آنیما» و «تولد دوباره» در ذهن و زبان خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو، صورت ازلی، صورت مثالی و به بیان یونگ، «آرکی تایپ»، عبارت از طرح کلی آن دسته از رفتار های بشری است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارند. از مهم ترین کهن الگو هایی که یونگ،آن ها را بررسی کرده است، می توان آنیما (مادینه روان مرد)، آنیموس (نرینه روان زن)، پرسونا (نقاب اجتماعی فرد)، سایه و خود را نام برد. هدف اصلی از نوشتار حاضر، بررسی نمود آنیما در ذهن وزبان شاعر و اندیشمند معاصر عرب، خلیل حاوی است؛ زیرا واکاوی سروده های این شاعر، به ویژه دو مجموعه نهر الرماد و بیادر الجوع او، حضور آنیما را در ذهن سراینده و نمود آشکار و ماندگار آن را درزبان سروده هایش آشکار می کند.