مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
داستان های قرآن
حوزه های تخصصی:
دردو دهه اخیر، بعد از ورود مباحث اموزش فلسفی کودکان به عرصه مطالعات وپزوهشهای اهل نظر در ایران، بویژه با استقبالی که از رویکرد P4C (philosophy for children) به عمل آمد، تلاشهایی در تحلیل وبررسی ومعرفی وحتی اجرای آن به اشکال گوناگون، مانند ارائه مقالات در نشریات، تشکیل همایش ها و کارگاه های آموزشی، تالیف وترجمه کتب صورت گرفت. درسنوات اخیر این همت ها به سطحی رسیده است که برنامه ریزی درحد پذیرش دانشجودرسطحPHD برای آن صورت می گیرد . جای خالی بررسی نظرات لیپمن (بانی این نوع از آموزش درنیم قرن اخیر)، درمقایسه با نظام تعلیم وتربیت اسلامی، مارا برانگیخت تا با تاملی در آموزه های وحیانی، جایگاه آموزش تفکر خلاق وانتقادی درتعلیم وتعلم اسلامی را بازشناسی کنیم.
دراین بررسی ومقایسه، نزدیکی شیوه های تربیت دینی برای فراهم کردن بسترهای آموزش تفکر خلاق واکتشافی، با روش ها ودیدگاه های لیپمن (lipman ) آشکار گردیده است.
رابطة عناصر داستانی در داستان های کوتاه قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در داستان های کوتاه قرآنی عناصر داستانی (اجزای داستان که در راستای تأمین هدف گوینده در قالب خاصی ریخته شده است) قبل از هر چیز در خدمت هدف و پیام تربیتی و هدایتی داستان است. بنابراین، از عناصر داستانی به اندازه ای بهره گرفته می شود که هدف تأمین شود. معمولاً داستان کوتاه از عناصر شروع، شخصیت و شخصیت پردازی، گفت وگو، صحنه و صحنه پردازی(زمان و مکان)، درون مایه یا اندیشه و اختتامیه تشکیل شده است. این مقاله درصدد است با روش تحلیل محتوا، به بررسی و تحلیل رابطة عناصر داستانی داستان های کوتاه در قرآن بپردازد. تمام اجزای داستان در داستان های کوتاه قرآن، دارای پیوندی زنده با یکدیگر و در راستای تأمین هدف تربیتی داستانِ مورد نظر هستند.
خویشکاری های موجود در داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه پردازی را می توان نخستین هنر آدمی در عرصه ی کلام دانست. قرآن کریم نیز برای پند و راهنمایی بشر از بیان قصه استفاده نموده و زندگی بسیاری از پیامبران را در قالب قصه آورده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی خویشکاری ها در متن داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ (1982) تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا هر سی و یک خویشکاری پراپ را می توان در داستان های قرآن یافت؟ آیا با توجه به خویشکاری های یافته شده می توان اولویت های قرآن را ترسیم کرد؟ آیا پس از تحلیل داستان های قرآن با دیدگاه پراپ می توان گفت چه شباهت ها و تفاوت هایی بین متن داستان های قرآن با سایر داستان ها وجود دارد؟ به طور کلی، خویش کاری یعنی، عمل شخصیتی از اشخاص قصه که در پیشبرد قصه حائز اهمیت و از نظر پراپ کوچک ترین جزء سازنده ی قصه های پریان است. تحلیل داستان های قرآن که از ترجمه ی محمدرضا صفوی اقتباس شده، نشان می دهد که: به طور کلی، می توان کلیه ی خویشکاری های پراپ را در داستان های قرآن یافت، اما ماهیتاً متفاوت است و بعضی از این خویشکاری ها در قرآن دارای انواعی است که در دیدگاه پراپ اشاره نشده است. در قرآن ترسیم هنجارها (بایدها و نبایدها)، خبرگیری و خبردهی از عقاید و تلاش برای اصلاح عقاید ناصواب، احساس کمبود افراد و التیام این کمبودها، شرارت گمراهان و در نهایت مجازات آنان و ارائه ی نشانه هایی ماورایی بر نبوّت پیامبران از اولویت های اساسی هستند. علی رغم شباهت هایی همچون به کارگیری خویشکاری های کلی پراپ در سیر پیشبرد داستان ها و نیز وجود جفت هایی همچون خبرگیری-خبریابی، شرارت-مجازات و کمبود- التیام کمبود، اختلافاتی نیز مشهود است. تفاوت در ماهیت خبرگیری و خبریابی، عوامل ماورایی و پاداش های بیشتر معنوی از جمله تفاوت های داستان های قرآن با یافته های پراپ هستند.
روش های بیان رویدادهای تاریخی در داستان های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش فراوانی از آیات قرآن کریم را بیان داستان های پیشینیان تشکیل می دهد. خداوند در این داستان ها از روش ها و اسلوب های خاصی برای بیان رویدادهای تاریخی و سرگذشت پیشینیان بهره برده است که در سایه آنها تصاویر زیبایی را می آفریند و حوادث و رویدادهای تاریخی را به بهترین شکل بیان می نماید، و از این طریق پیام های قرآن در دل و جان مخاطب نفوذ می کند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه علمی این روش ها در داستان های قرآن می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد خداوند از روش های متعددی برای بیان داستان ها بهره برده است، برخی از مهم ترین این روش ها عبارتند از: تکرار برخی فرازهای داستان ها، معرفی و شناساندن اسوه ها در داستان های قرآن، بهره گیری از روش تبلیغ غیر مستقیم، بهره گیری از روش شخصیت پردازی در داستان های قرآن، بهره گیری از روش گفتگو در ارائه هر چه بهتر مقصود، بهره گیری از اسلوب استفهام، بارز کردن نقش توده مردم در سازندگی و جهت دهی به جامعه از طریق داستان و برخی موارد دیگر.
کاربست اعتبارسنجی روایات و منقولات تاریخی در نق د خوانش ادبی مع اصر از قصص قرآن با تأکید بر دیدگاه ادبی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های قرآن در مواضع و سیاق های گوناگون ذکر شده است. این پراکندگی و تفاوت سبک های بیان قصص در گفتمان آیات، شبهه راهیابی تعارض به متن قرآن را در ذهن مخاطب تداعی می نماید؛ این در حالی است که با بهره گیری از قراینی می توان ضمن پاسخ گویی به شبهاتی چون تاریخ مندی و متن ادبی و بلاغی بودن قرآن، در رد ادعای مذکور مبادرت ورزید. روایات منتسب به معصومین از جمله قراین ناپیوسته ای به شمار می روند که نقش مؤثری در تبیین آیات الهی ایفا می نمایند. لکن با عنایت به احتمال ورود اسرائیلیات به منابع روایی، ارجاع به این مصادر را با مشکل مواجه ساخته و زمینه را برای ادبی و بلاغی دانستن قصه های تاریخی قرآن می گشاید. از سویی از آنجا که موارد گوناگونی از اشتراک میان داستان های قرآن و نقل های تاریخی مشاهده می شود، با نظر به اینکه گاه حلقه های مفقود قصص در تاریخ یافت می شود، کاربست داده های تاریخی در تفسیر داستان های قرآن نافع می نماید و کمک شایانی نیز در پاسخ گویی به شبهاتی که، تنها روش فهم قرآن را روش ادبی و تحلیل متن می داند، خواهد نمود. بر این اساس پژوهش حاضر از رهگذر تأمل در آرای اندیشمندان مسلمان به ویژه آیت الله جوادی آملی و با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش کلیدی که «کارکرد روایات و منقولات تاریخی در نقد خوانش ادبی معاصر از قصص قرآن چگونه ارزیابی می شود؟» پاسخ داده است.
مرزشکنی روایی در روایت های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
107 - 130
حوزه های تخصصی:
مرزشکنی روایی اصطلاحی است که در آن، مرز میان روایت و واقعیت شکسته می شود و دارای چهار گونه 1. مرزشکنی نویسنده، 2. خطابی، 3. هستی شناختی و 4. بلاغی می باشد که می تواند حالت صعودی یا نزولی داشته باشد. استفاده از این تمهید بیشتر در دوران پسامدرن شایع است و از ابزار گفتمان نقدی معاصر به حساب می آید. هنر بزرگ قرآن در عرصه روایت، همان شکست مرز بین روایت و جهان خارج از آن است که علاوه بر چهار نوع ذکرشده، شامل دو نوع دیگر مرزشکنی زبانی و بی مرزی روایی است که مختص این متن است. مرزشکنی در قرآن در پی تأثیر طنز و فکاهی نبوده، بلکه دارای کارکرد خارق عادت و شگرف و دربردارنده هدف های غایی ارزشمند است و بر خلاف روایت بشری که کارکرد ضد واقع نمایانه داشته و جنبه شکلی دارد، مرزشکنی به صورت واقعی رخ می دهد و جنبه شکلی و محتوایی دارد. مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، انواع مرزشکنی روایی را در داستان های قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهد و در صدد اثبات این نکته است که قرآن فراتر از مکاتب ادبی کلاسیک، رئالیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم است و به این سٶال که «آیا مرزشکنی به عنوان شگرد شکست مرز بین داستان و واقعیت، واقعی بودن داستان های قرآنی را رد می کند؟» پاسخ می دهد.
کارکردشناسی تکرارِ قصه های قرآن با تأکید بر همبستگی آیات سوره ها در هدف (مطالعه موردی قصه قوم ثمود)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۲)
101 - 126
حوزه های تخصصی:
در باره چرایی تکرار قصه های قرآن دیدگاه های متعددی مانند اعجاز بیانی، تکمیل تصاویر و صحنه های یک داستان، تأکید با هدف اثرگذاری بیشتر و جذب مخاطب با پرداخت های گوناگونِ یک داستان بیان شده است. این دیدگاه ها دچار چالش اند. تأمل در موضوع یا موضوعات اصلی سوره ها، به ویژه فضای اجتماعی و روانی نزول آنها، سیاق آیات و مقایسه پرداخت های گوناگون یک قصه در سوره های مختلف نشان می دهد که هدف اصلی از تکرارِ متفاوت قصه ها، به کارگیری آنها متناسب با هدف سوره هاست. یکی از این گونه قصه ها، داستان قوم ثمود است. این قصه در 21 سوره آمده که دو سوره مدنی و بقیه مکی هستند. این قصه در بازه های زمانی متفاوت و ناظر به شرایط گوناگون پیامبر (ص)، مسلمانان و دشمنان اسلام نازل شده و هرکدام هدف جداگانه ای داشته اند. ازجمله می توان به این اهداف اشاره کرد: هشدار شدید به مشرکان، منافقان و تکذیب کنندگان آیات و آموزه های الهی در موقعیت های گوناگون، دلداری به پیامبر و مسلمانان در شرایط مختلف، طرح و تعلیم آموزه های مهم خداشناختی و معادشناختی، بیان سنت های الهی و پاسخ به مشرکان و دفاع از دعوت توحیدی. قصه ثمود و بخش های مختلف آن متناسب با این اهداف در سوره ها یاد و گزارش شده است.
بررسی فنی «حسن ابتدا» و «براعت استهلال» و «حسن ختام» در قصّه های قرآن (موردپژوهانه، داستان حضرت موسی و یوسف (علیهما السَّلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براعت استهلال، حسن ابتدا و براعت ختام از صنایع معنوی بدیع می باشد که در زیبا سازی متون نظم و نثر ادبی و جلب توجه مخاطب و همراه کردن او با داستان، نقش عمده ای را ایفاء می کند. تنوع در شیوه های آغازین کلام و انسجام معنایی میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه در داستان یکی از نشانه های توانمندی ادیب یا سخنور در خلق اثر است. قرآن کریم که به عنوان کلام خالق و معجزه بی بدیل پیامبر رحمتr است، دل ها را جذب عظمت بیان خود کرده و گوش جان را مسحور سخن خویش می سازد. یکی از نشانه های اعجاز قرآن کریم فواتح و خواتم سوره ها است که با کلمات و عباراتی زیبا و جذاب آغاز می گردد و با اشاره ای لطیف و متناسب، مقصود سور ها را بیان می کند و با این شیوه های بیانی، خستگی و ملالت را از مخاطب خود می زداید. همچنین داستان های قرآن نیز از لحاظ ساختار کلام با شیوه های مختلفی آغاز می گردد. مقدمه داستان های قرآن متنوع بوده و از جذابیت هنری ویژه ای برخوردار است و با شیوه های بیان منحصر به فرد خود، در خواننده ایجاد شوق و انگیزه می کند. همچنین انسجام الفاظ، موسیقی درونی، ارتباط تنگاتنگ معنایی و تناسب میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه داستان، تأثیر بسزایی در جلب توجه خواننده داشته و او را در فراز و نشیب صحنه های داستان با خود همراه می کند.
نقد آراء مئیر یاکوپ قستر درباره خلقت آدم(ع)
منبع:
الاهیات قرآنی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
31 - 46
حوزه های تخصصی:
شناخت دیدگاه های خاورپژوهان درباره بازتاب داستان های انبیاء در قرآن، با هدف نقد و بررسی آن ها، ضرورتی انکارناپذیر است. پژوهش حاضر، سعی دارد به نقل و نقد آراء مئیر یاکوپ قستر، خاورشناس لهستانی و یهودی درباره داستان خلقت آدم(ع) بپردازد. در این پژوهش از روش مطالعه کتابخانه ای با رویکرد آن تحلیلی-انتقادی استفاده شده است.اگرچه بررسی دیدگاه های قستر در خصوص داستان آدم(ع) مرکز توجه و تحلیل بوده است اما به منظور تکمیل بحث از نظرات عالمان مسلمان نیز استفاده شده است. نقل گسترده روایات خلقت آدم(ع) از منابع اسلامی، نشان دهنده پژوهش عمیق قستر در منابع روایی-تفسیری است. تقطیع روایات تفسیری، ذکر اسرائیلیات، برداشت سطحی و نادرست از آیات قرآن، استفاده گسترده از روایات ضعیف و نقل روایات متناقض، از جمله نقدهای اساسی در پژوهش های قستر به شمار می آید.
مقایسه تحلیلی داستان ابراهیم (ع) در سوره های مکّی و مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
داستان ابراهیم(ع) از جمله داستان های چند نسخه ای قرآن است که در سوره های متعدّد مکّی و مدنی روایت شده است. از آنجا که ابراهیم(ع) بنیان گذار ادیان توحیدی و نیای یکتا پرستان است، شخصیّت او در قرآن کریم و در کتاب مقدّس، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. نقطه اتّکای پژوهش حاضر مقایسه نسخه مکّی و مدنی گزارش قرآن کریم از داستان ابراهیم(ع) و خانواده اوست. نتیجه ای که این مقایسه به دست می دهد آن است که برخی پیرفت های این داستان به سوره های مکّی و برخی به سوره های مدنی مختصّ است. برخی نیز میان میان این دو دسته سوره مشترک است و تنها تفاوتی در پیرنگ آنها وجود دارد. تفاوت پیرفت های سوره های مکّی و مدنی در بیشتر موارد با فضای نزول این دو دسته سوره و فضای حاکم بر دو شهر مکّه و مدینه پیوند می یابد. البته نقش مخاطب را نیز نمی توان انکار کرد. غلبه پدیده شرک بر فضای اجتماعی مکّه و همچنین فزونی مخاطبان مشرک بر مخاطبان مؤمن، روایت آن دسته از پیرفت هایی را می طلبد که از مبارزه ابراهیم(ع) با مظاهر شرک حکایت می کند.