مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
مضمون سازی
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد خوانندگان را با چاه های معروف و اسطوره ای در ادب فارسی آشنا سازد و تجلی آنها را در شعر فارسی بنماید و به بررسی داستان هایی بپردازد که در آنها چاه به عنوان بن مایه نقش آفرینی می کند؛ از این رو مقاله دو بخش دارد:الف) بررسی چاههای اسطوره ای و معروف؛ب) بن مایه چاه در داستان های سنتی؛هدف از مقاله نشان دادند وجوه نمادین، تلمیحی، استعاری و اسطوره ای چاه به عنوان پدیده ای طبیعی در شعر و نثر شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. بررسی این بن مایه در آثار ادبی نشان دهنده شباهت ها و اختلاف دید پدید آورندگان آثار ادبی نسبت به یک پدیده طبیعی است.
عرفان گرایی صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان به عنوان یکی از جنبه های اصلی اندیشه زندگی و هنر صائب محسوب نمی شود بلکه همانند سایر عناصر فرهنگی ابزاری برای مضمون سازی و تقویت ساختار ادبی و بلاغی شعر اوست اما بنفسه موضوعیت و اهمیت مستقل و قابل توجهی ندارد . ...
مضمون سازی با برخی احجار کریمه در شعر شاعران سبک آذربایجانی
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی ها و اختصاصات مهم شعری سبک شاعران آذربایجانی و ارّان کاربرد اصطلاحات و مضامین علمی و کمک گرفتن از آن ها برای مضمون سازی است؛ چنان که بیشترین مضامین و اصطلاحات علومی، مانند نجوم، طبّ، گیاه شناسی، داروشناسی، در آثار شاعران این سبک دیده می شود. در این مقاله، اصطلاحات، تشبیهات، استعارات و مضامین ساخته شده با برخی احجار کریمه (شامل الماس، پیروزه، درّ، عقیق، لعل، و یاقوت) بررسی شده و مسائل علمی و ادبی مطرح شده دربارة این احجار کریمه در دیوان های خاقانی شروانی، فلکی شروانی، ذوالفقار شروانی، مجیرالدین بیلقانی و آثار نظامی گنجوی تحلیل شده و با کتب علمی کانی شناسی قدیم، ازجمله تنسوخ نامة ایلخانی و آثاری از این دست، تطبیق داده شده است.
زهد فلاطون خم نشین در مضمون سازی صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دیوان حجیم صائب تبریزی، این ادعا را اثبات می کند که او در یادکرد از دیوجانس یونانی و زهد و گوشه نشینی او، مانند دیگر شخصیت های موجود در دیوانش، نگاهی دوگانه دارد. او در بیان، تایید و تاکید مفاهیم و مضمون های اخلاقی و تعلیمی خود، بیش از هر چیزی از شخصیت های موجود در منابع شعری پیش از خود بهره می برد اما گاهی در بیان ارزش مضامین والای اخلاقی و تعلیمی، حتی پختگی و سختگی این شخصیت ها نیز چندان طبع اندرزگو و مضمون پرداز صائب را راضی نمی کند؛ پس، او در نگاهی تازه با کنار زدن مقام این شخصیت ها و برخلاف آن چه خود نیز از آن ها به کار می گیرد، بر ارزش مضامین مورد نظر خود تاکید می ورزد. در این مجال به بررسی این نوع کاربرد و تمثیل های دوگانه و تعلیمی صائب در مورد زهدورزی فلاطون خم نشین می پردازیم.
قافیه و مضمون آفرینی با تکرار قافیه در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قافیه یکی از مزایای عمده کلام موزون است که هم در موسیقی شعر نقش اساسی دارد و هم مرکز ثقل بیت و مایه توجه مخاطب است. از مهم ترین ویژگی های قافیه این است که عواطف شاعر را سامان می دهد و مخاطب را مجبور می کند که دوباره بازگردد و درباره بیت بیندیشد.
در ادب کهن فارسی تکرار قافیه به عنوان عیوب شعر شناخته شده است، اما شاعران سبک هندی مانند طالب آملی و صائب تبریزی، قافیه را به کرات در غزل هایشان تکرار کرده اند و در اندیشه آنان، این کار نه تنها از زیبایی شعرشان نکاسته است، بلکه نشانگر ظرافت و نازکی خیال آنان است. زیرا شاعر سبک هندی، شاعر خیال و مضمون است. از این رو هرچه شاعر در مضمون پردازی خبره باشد، در این سبک استادتر است.
می توان گفت در 60 الی 65 درصد از غزلیات صائب، تکرار قافیه وجود دارد. اما وی با تکرار قافیه، ذهن نازک اندیش خویش را به مخاطب نشان می دهد، زیرا او هر قافیه را به عنوان عنصری جدید با مضامین و واژگان جدید پیوند می دهد، تا آن جا که همان واژه ی تکراری در بیتی دیگر زمینه ساز مضامین دیگر می شود. او از این تکرار تداعی معانی جالبی می آفریند و گاه نیز واژگان تکراری را با معناهای متفاوت یا دلالت های ضمنی آن ها به کار می گیرد.
در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، به بررسی سازوکار صائب با تکرار قافیه در غزل می پردازیم.
بازتاب برخی داده های علمی درشعرمعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا نشان دهد کدام یک از رشته های علمی در مضمون سازی با تکیه بر داده های علمی در شعر معاصر حضور پر رنگ تری دارند. هدف ما از تکیه بر مضمون سازی آن ست که بگوییم ردیابی داده های علمی در شعر گذشته، از درج الفاظ و اصطلاحات و نهایتاً بازی های زبانی با آن فرارتر نمی رود. اما امروز فراروی سطح علمی جامعه و الزام آموزش کلاسیک، مفاهیم علمی را بیشتر به درون جامعه آورده است و بدین سبب کار شاعران را نیز برای فرانمود آن و پرداختن مضامین شاعرانه آسان تر کرده است. شیوه ی استقرایی ما در این مقاله، مطالعه ی متون با رویکرد به شاعرانی بوده است که در شناختی عمومی، بیشتر معناگرا به حساب می آمده اند تا زبان ورز. اگرچه حسب موضوع، ردیابی الفاظ، اصطلاحات و مضامین علمی بیش از هر چیزی مورد نظر بوده است. یافته های این مقاله-که تفات آن با برخی پژوهش های همسو در تأکید بر مضمون سازی است نه صرف درج اصطلاحات- نشان می دهد که علم فیزیک، به دلیل طبیعت گرایی شعر معاصر و همچنین سابقه ی حضور این علم در ادبیات گذشته، بیش از سایر علوم دست مایه ی مضمون پروری شاعران شده است؛ و این که برتری خاصی میان شاعران در استفاده از مضامین علمی دیده نمی شود. واژه های کلیدی: داده های علمی، شعر معاصر، مضمون سازی، علم فیزیک.
نگاه فراهنجار صائب به داستان «خضر»در آیینة اشعارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خضر یکی از نام های آشنا در ادبیات فارسی است که در هیأت پیامبر، ممدوح، معشوق، پیر و ... در شعر فارسی ظاهر شد ه است. علیرغم تفاوت در رویکرد شاعران نسبت به داستان خضر، همة آنها در یک نکته مشترکند و آن دید مثبت آنها به خضر و زندگی جاوید اوست؛ اما این داستان در شعر صائب، مدخلی دیگر یافته است. صائب با دست بردن در این داستان، خضر را از هالة رازآمیز پیشین خود جدا کرده و با شگرد خاص خود در خدمت مضمون سازی های شاعرانه قرار داده است؛ علاوه بر آن، بایدگفت آنچه وی را در این زمینه از شاعران پیشین متمایز می کند، بار معنایی منفی داستان خضر در شعر وی است که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله، تمامی مضمون های شاعرانة عناصر داستان خضر در شعر صائب گردآوری و طبقه بندی شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و بر این اساس، تفاوت نگاه صائب به شخصیت خضر و عناصر این داستان با نگاه پیشینیانش واکاوی و دلایل این نگرش منفی تحلیل شده است
تأملی زبانی در مضمون و شگردهای مضمون سازی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «مضمون» در زبان فارسی مانند بسیاری از مفاهیم ادبی دیگر مفهومی سهل و ممتنع است؛ در نگاه نخست چنان به نظر می رسد که این مفهوم چندان روشن است که نیازی به اندیشیدن از دیدگاهی نظری دربارة آن وجود ندارد و به اصطلاح از بدیهیات حوزة ادبیات فارسی است؛ درحالی که مضمون یکی از مهم ترین مفاهیم انتقادی و مرکزی ادبیات در جهان است. دستیابی به مضامین آثار ادبی در دنیا کاری بسیار تخصصی و دشوار و درعین حال، بنیادی شناخته می شود. ارتباط مضمون با کار نظریه و نقد ادبی نیز بر کسی پوشیده نیست، به گونه ای که برخی یکی از مهم ترین رسالت های نقد ادبی را دست یابی به مضمون می دانند؛ از چنین دیدگاهی مضمون یابی کاری انتقادی است که ضرورتاً باید ذیل نظریه ای ادبی صورت گیرد. معنای چنین رویکردی در وهلة اول آن است که مضمون یابی کاری بسیار تخصصی است؛ درحالی که در جامعة ادبی ما بیشتر با ویژگی آماری تعریف شده است. جستن مضامین در آثار ادبی به هیچ روی کاری صرفا آماری نیست؛ بلکه در بهترین حالت، آمار شاید بتواند آن را عینی نماید و به دست یابی به آن کمک کند. در این زمینه با یقین می توان گفت، با وجود این که مضمون، موضوع اندیشة بسیاری از صاحب نظران زبان و ادبیات فارسی بوده است، هرگز حدود آن مشخص نشده است و به ویژه عملاً کار مضمون یابی بر اساس تعریف علمی آن صورت نگرفته است. مانند بسیاری دیگر از موضوع های ادبی، مضمون نیز مبتلا به ساما ن نیافتگی نظری است. دشواری دیگر در پرداختن به این موضوع، مربوط به ویژگی چندمعنایی کلمة مضمون در زبان فارسی هم هست. در این زمینه به ویژه اختلاط آن با «موضوع» منشأ بسیاری از تشتت ها بوده است و به سردرگمی ها و گاه انحراف ها از معنای علمی آن افزوده است. با عنایت به دشواری های ماهوی موضوع و نیز دشواری های ناشی از گستردگی حوزه تحقیق، در این پژوهش کوشیده شده است در حد توان تصویری از چگونگی دست یابی و مطالعه مضمون در شعر برخی شاعران نشان داده شود.
بهره گیری ادبی از اصطلاحات و لغزش های عروض و قافیه در ساخت تصویر و مضمون شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
73-92
حوزه های تخصصی:
شاعران فارسی در دوره های مختلف از حوزه های متنوعی جهت ساخت تصویر و مضمون بهره جسته اند. یکی از این موارد خلق مضمون و تصویر برپایه اصطلاحات شعری است. هدف این مقاله نشان دادن وجوه مختلف به کارگیری اصطلاحات شعری با تاکید بر اصطلاحات عروض و قافیه است که با روش توصیفی تحلیلی با توجه به اشعار سی شاعر سنتی از دوره های مختلف تا دوره بازگشت ادبی، در دو محور مضمون سازی از اصطلاحات عروض و قافیه و ساخت توجیهات ادبی هنگام ارتکاب لغزش در حوزه این علم، انواع خلاقیت های شاعران را در این حوزه نشان داده است. استفاده از اصطلاحات شعری در این حوزه که به صورت مواردی چون ذکر افاعیل عروضی، ویژگی های تقطیع و اشاره به اختیارات شاعری است، در خلق تصاویر و مضامین و پرورش معانی، ایجاد طنز، انتقال عاطفه و تقویت موسیقی انجام گرفته است. در حوزه دوم، شاعر با اشاره به انحرافات از هنجارها و ضوابط شعر، ضمن عذرخواستن، از آن به عنوان عنصری برای پروراندن معانی و ساخت مضمون بهره برده و از این طریق، نه تنها قبح لغزش را کم رنگ ساخته بلکه میدانی برای تخیل خود فراهم کرده است. هراس از ایراد خرده گیران و متهم شدن به ناتوانی از یکسو و محدودیت های ضوابط شعری در پرداخت معانی از سوی دیگر موجب شده شاعر با ذکر توجیهی ادبی هنگام لغزش، شیوه ای خلاقانه به کار گیرد و نشان دهد با آنکه شعر، در ظاهر قواعدی الزام آور دارد اما غیرقابل اغماض نیست و می توان رعایت نکرد و متهم به ناتوانی نشد.
نقش احجار کریمه در مضمون سازی شعر شاعران سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم شعری شاعران سبک خراسانی کاربرد واژگان و اصطلاحات علمی و بهره بردن از آن ها برای مضمون سازی است. شاعران سبک خراسانی آغازگر استفاده از علوم مختلف مانند نجوم، پزشکی، گیاه شناسی، جانورشناسی و کانی شناسی بوده اند. در این مقاله که به روش کتابخانه ای صورت گرفته است، واژگان، اصطلاحات، تشبیه ها، استعاره ها و مضامین ساخته شده با برخی احجار کریمه مانند الماس، پیروزه، درّ، زمزد، عقیق و یاقوت بررسی شده است و مسائل ادبی مطرح شده درباره ی این احجار کریمه در دیوان های رودکی، فردوسی، فرخی، عنصری، منوچهری، فخرالدین اسعد گرگانی، اسدی و ناصرخسرو تحلیل شده و با کتاب های علمی کانی شناسی از جمله: جواهرنامه ی نظامی (کهن ترین جواهرنامه به فارسی نوشته شده در سال 592 ه. ق.)، جامع العلوم ستینی (کهن ترین دانش نامه ای که در آن علم الجواهر به صورت علمی مستقل یاد شده است)، عرایس الجواهر و النفایس الاطایبتألیف ابولقاسم عبدالله کاشانی و تنسوخ نامه ایلخانی و آثار دیگر تطبیق داده شده است. نتیجه ی حاصل از این پژوهش این است که شاعران سبک خراسانی تنها به رنگ و شکل ظاهری این کانی ها توجه داشته اند؛ اما از خواص طبی و شیمیایی آن ها صحبتی به میان نیاورده اند.
بررسی کاربرد کلمات و اصطلاحات بومی شهرستان خاتم در اشعار جانشکر
منبع:
فرهنگ یزد سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
55 - 82
حوزه های تخصصی:
گفتار حاضر کوششی است در راه شناخت گویش مردم شهرستان خاتم و بررسی ویژگی های صوتی و آوایی آن. نگارنده کوشیده است، ضمن جمع آوری و دسته بندی پاره ای از واژه ها، ابدال مصوت ها و صامت ها و آوانگاری واژه ها که یکی از عوامل عمده اختلافات صوتی و آوایی است، در این گویش، در مورد هر واژه، با ذکر شاهد مثال از اشعار جانشکراز شاعران معاصر و نوپرداز شهرستان تحوّلات آوایی و ساخت اشتقاقی مربوط به هر واژه را بررسی کند. مهمترین و برجسته ترین ویژگی های شعری او، مضمون یابی، نازک گویی و تصویرسازی است. ردپای زبان کوچه نیز در شعر او فراوان دیده می شود. موتیف های شعری مانند باغ، سیل، ابر، سبزه، باران، جنگل، بهار و ... در شعر او به فراوانی یافت می شود که دستمایه تصویرها و مضمون های گوناگون قرار گرفته است. با توجّه به علاقه شاعر به کشاورزی، تصویرسازی با اصطلاحات و مضامین مربوط به کشاورزی نیز در شعر او پربسامد است. مضامین رندانه، زیبا، نو و مضمون سازی با اصطلاحات ادبی از دیگر ویژگی های برجسته سبکی سروده های وی است. بررسی ریشه شناسی واژگان این گویش نشان می دهد که گویش های ایرانی دارای اشتراکات و شباهت های زیادی هستند که از زبان ایرانی باستان منشعب شده اند.
مضمون سازی با شگرد فراخوانی شخصیت در اشعار علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
31 - 57
حوزه های تخصصی:
شخصیت های تاریخی و اسطوره ای با هویت و تاریخ مستقلی که دارند، امکان مناسبی برای شاعر فراهم می کنند تا مفاهیم و معانی مورد نظرش را از طریق آنها به خواننده منتقل کند. از سویی خوانندگان نیز با درک مشابهت میان این شخصیت ها و مضامین وارد شده در شعر بهتر می توانند معنای مورد نظر شاعر را درک کنند. در واقع این شخصیت ها عمق بیشتری به کلام و معانی سخن شاعر می بخشند. بررسی این شخصیت ها نیز منجر به نقد و مطالعه دقیق تر متن می شود. پژوهش حاضر به بررسی مضامین جدید در دفتر شعر «عشق علیه السلام» علیرضا قزوه با مطالعه و بررسی شخصیت های میراثی در اشعار او می پردازد. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های مختلف مضمون آفرینی قزوه با استفاده از شگرد فراخوانی شخصیت در دفتر شعر «عشق علیه السلام» است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی (تحلیلی-توصیفی) است. در دفتر «عشق علیه السلام» 17 شخصیت حضور دارند که در سه دسته دینی، تاریخی و اسطوره ای قابل تقسیم هستند. شاعر به دو صورت با این شخصیت ها ارتباط برقرار کرده است؛ نخست: بیان میراث؛ یعنی به کارگیری آنها بدون دخل و تصرف در ابعاد شخصیتی یا ویژگی های آنها و دیگر بازآفرینی آنها. این شخصیت ها در اشعار قزوه، کاربردهایی دارند از جمله؛ توصیف، تصویرآفرینی، گسترش و بسط معنایی همراه با ایجاز، ترسیم حال شهدا و جانبازان، انتقاد از اوضاع کنونی مسلمانان و جهان اسلام و یادآوری مجد و شکوه گذشته مسلمانان.
مضمون سازی واژه آب و مظاهر آن در مثنوی معنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
190-165
حوزه های تخصصی:
مضمون سازی مولانا از آب و مظاهر گوناگون آن، خواننده را به سفری از عالم طبیعت به سوی ماورا می کشاند که در آن، دیگر خبری از رنگ و بوی طبیعی نیست و کمال بیرنگی است. مضمون های منفی و مثبت آب، ترکیبات کنایی، شخصیت بخشیدن به آب و صفات متضاد آب، نمونه هایی از تصویرگری و مضمون سازی مولانا از جلوه گری های آب در مثنوی معنوی است. هدف از این جستار، بررسی مضمون سازی مولانا از تجلی آب و مظاهر مختلف آن در مثنوی معنوی است که با ترکیب جدید «آبِ آب» برای ذات مقدس حق تعالی انسان را از عالم جسمانی به عالم معنا می کشاند. روش پژوهش در این جستار تحلیلی توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران پیش از مولانا همواره به صفات مثبت آب همچون روشنی، روانی و زندگی بخشی اشاره کرده اند، اما مولانا به دیگر جنبه ها و مضمون های مثبت آب مانند تجلی از حق تعالی، دانایی و معرفت، تجلی انسان کامل، معرفت الهی، تجلی از جوی های بهشت و تجسم اعمال نیک پرداخته است. وی همچنین به کاربرد منفی آب مانند بحر عذاب، مکاری، فتنه گری، ویرانگری و آّب ظلم اشاره کرده است. مولانا در مضمون سازی با واژه آب و مظاهر مختلف آن، از ترکیبات کنایی (گوش آب کشیدن، گره بر آب بستن، نقش بر آب کردن)، شخصیت بخشی (صفات انسانی مانند اضطراب، اتحاد و احساس)، تشبیه (تشبیه شعر خود به آب روان)، نماد (آب حیات نماد معشوق حقیقی، ترکیب آبِ آب اشاره به ذات مقدس حق)، آب در عناصر مختلف (آب در انگور، غوره، سرکه، گِل و بول) و ترکیبات متضاد (حیات بخشی و هلاک کنندگی) استفاده کرده است.
مضمون سازی و تصویرآفرینی با اَعلام جغرافیایی در شعر هوشنگ ابتهاج (سایه)
حوزه های تخصصی:
شاعران همواره به شیوه های گوناگون در شعر خود دست به خلق تصاویر زیبای شعری زده اند یا اینکه با روش های مختلف مضمون های گوناگون آفریده اند. یکی از روش های خلق تصاویر شعری و مضمون سازی، بهره گیری از اَعلام جغرافیایی است. هوشنگ ابتهاج(سایه) یکی از شاعرانی است که در غزلیات خود از این شیوه ها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده است که با ارائه ی تعریفی مشخص از مضمون و تصویر، اَعلام جغرافیایی موجود در شعر سایه معرفی و بسامد هر کدام از این اَعلام ارائه گردد. این پژوهش به صورت تحلیلی – توصیفی و با ارائه ی جدول و آمار انجام گرفته است و نتایج حاصل بدین شرح است که سایه در غزلیات خود از مجموع ابیات که 1083 بیت می باشد 91 مرتبه مضمون سازی کرده است که شامل 79 مورد عَلَم عام و 12 مورد عَلَم خاص است. در ساخت تصاویر شعری با اَعلام جغرافیایی نیز سایه 137 مرتبه تصویرسازی کرده است و در آن از همه ی شگردهای بیانی بهره برده است که تشبیه و استعاره بیش از همه کاربرد داشته اند. سایه در شعر خود بیش تر از اَعلامی بهره گرفته است که در زادگاه و محیط زندگی وی بیش تر یافت می شوند.
پیوند مضمون و مضمون آفرینی با ساختار بلاغی در قصاید مدحی ظهوری ترشیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
مضمون آفرینی، ایجاد و یا کشف رابطه و پیوند تازه میان امری ذهنی با عینی است که در ظاهر هیچ پیوندی میان آن ها نیست. «مضمون» و آفرینش مضمون، از عناصر اصلی سبک هندی است. سبک هندی به دلیل ظرفیت های زبانی و کاربردهای هنری که دارد، تلاش می کند تا پیوندی معنایی را میان یک امر ذهنی و عینی ایجاد کند و قصیده را از ابتذال جدا سازد؛ در این سبک، شاعر چاره ای جز آفرینش هنری و جلوگیری از تکرار را ندارد. مضمون از میانه قرن دهم به عنوان یک اصطلاح فنی شاخص در شعر فارسی شناخته شده و به کار رفته است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی، ضمن روش ن ساختن چیستی مضمون و مضمون سازی، شگردهای مضمون آفرینی را در قصاید مدحی ظهوری ترشیزی مورد بررسی قرار می دهد. کوشش ظهوری در قصاید مدحی همواره بر آن بوده تا ضمن کشف و ایجاد ارتباط تازه میان پدیدارها در طول بیت در محور هم نشینی واژگان، یکی از واژه ها ی طرفین اصلی صور خیال را که اغلب اضافه تشبیهی و استعاره مکنیّه از نوع تشخیص است؛ به عنوان رکن مضمون سازی، قرارداده و از این طریق شبکه مضامین و خوشه های خیال خود را بیافریند.