فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
نقد و بررسی مسمّط دهخدا (بر اساس رویکرد ترامتنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسمط «یادآر ز شمع مرده یادآر» اثر طبع دهخدا یکی از اشعار مدرن فارسی است که مورد توجه پژوهشگران حوزه ادبیات معاصر واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد ترامتنی که از جمله رویکردهای جدید نقد ادبی به شمار می رود، به نقد و خوانش نوینی از مسمط دهخدا بپردازد. پرسش های پژوهش حاضر آن است که چرا این مسمط از اشعار مدرن به شمار آمده است؟ پیوندهای شعر دهخدا با شعر گذشته و حال فارسی چگونه نمود یافته است؟ یادداشت های دهخدا در پیرامون این شعر چه تأثیری در نقد و خوانش آن داشته است؟ آیا تنها منبع الهام دهخدا در سرودن مسمط مورد بحث، شعر اکرم رجایی زاده است یا وی در سرودن این مسمط تحت تأثیر منابع دیگری نیز بوده است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، مسمط دهخدا بر اساس رویکرد ترامتنی و به شیوة توصیفی تحلیلی در پنج محور مورد بررسی قرار گرفت. حاصل پژوهش بیانگر آن است که شعر دهخدا بینامتنی است که از شعر گویندگان پیشین مایه گرفته، در اشعار گویندگان معاصر و پس از خویش تأثیر گذاشته است و جستجوی منبع الهام واحد برای شعر دهخدا، راه به جایی نمی برد. منابع الهام مسمط دهخدا بیشتر شعر و ادبیات کلاسیک فارسی است، او اندیشة نو و تجددخواه خویش را در قالب مسمط و در زیر مجموعة نوع ادبی مرثیه عرضه کرده است.
نقدی بر تصحیح بهارستان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی سه گانه کورش صفوی در سبک هندی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرده گیری بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوینی در این باره و بحث بر سر سبک هندی و کیفیّت تکوین آن، موضوع سه مقاله از دکتر کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبک شناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبک شناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، نگاهی زبانشناسیک و معطوف به نظریّه های هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایش برانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، می نماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادات صفوی بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده. همچنین به واسطه برخی پارادکس ها و نیز امکان استنباط های خلاف واقع بر مبنای برخی گزاره ها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیب مند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سه گانه مذکور، کاستی های کار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تحلیل ساختاری تقابل نشانه ای در غزلیّات حافظ شیرازی با تکیه بر نظریه «رولان بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایان، تفکّر انسان را مبتنی بر تقابل دوگانه دانسته، معتقدند از طریق بررسی آن می توان به حوزه های فکری و اندیشگی افراد و جوامع پی برد. به نظر آنان، همان طور که در حوزه اجتماعی، ایدئولوژی ها به عناصر متقابل معنا می بخشند، در حوزه زبان نیز تقابل ها در یک نظام ارزشی، معنادار یا نشانه دار می شوند و نشانه چیزی است که ما را به چیز دیگر رهنمون می گردد و ریشه در باورهای اجتماعی دارد. اما نشانه شناسی، نوعی رویکرد به تحلیل متن است. بارت با استفاده از دیدگاه های سوسور، دوگونه دلالت مطرح کرد: یکی صریح و دیگری ضمنی. در این پژوهش، تقابل نشانه ای به شکل کلمات/ واژگان در پنج مقوله اسم، فعل، صفت، قید، ضمایر و صفات اشاره، در غزلیّات حافظ بررسی شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که تقابل نشانه ای اشعار حافظ اساساً بازتاب تقابل تصوّف خانقاهی با تصوّف عاشقانه است و هرکدام از آنها، نشانه ها و نظام های خاصی دارند. تصوف خانقاهی دارای دو نظام، یکی زاهدانه و دیگری عابدانه و تصوف عاشقانه نیز دارای دو نظام، یکی مستی و دیگری بزمی است. نظام های زاهدانه و عابدانه با تکیه بر نشانه های خاص، ضمن ایجاد تقابلِ غالب و مغلوب، خود را قطب غالب و نظام مستی و بزمی را مغلوب معرفی می کنند و حافظ با تخریب نشانه های قطب غالب و تقویت نشانه های قطب مغلوب، جایگاه آن دو را عوض می کند. زبان و شگردهای هنری حافظ، تقابل نشانه ای اسم ها را به صورتی فوق العاده قابل پذیرش دلالت های ضمنی می گرداند. علاوه بر این، حافظ انواع تقابل واژگانی چون مدرج، جهتی و مکمّل را به کار می برد، اما دلالت ضمنی یا ژرف ساختی غالب آنها مبتنی بر تقابل مکمّل و هدفشان نفی تصوف خانقاهی و اثبات تصوف عاشقانه است.
تحلیل وجوه نمادین در داستان یوسف و زلیخای جامی با تأکید بر ترنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا در قرآن و پیشتر از آن، در تورات ریشه دارد و مملو از اسرار و نکته هاست. ترنج، یکی از کلمات کلیدی و پر رمز و راز این داستان است که تاکنون دقت و توجه لازم بدان مبذول نشده است. این مقاله در پی آن است که پس از اثبات حضور ترنج در این داستان، با عنایت به تفاسیر قرآن و تورات، به دنبال منشأ راه یابی و نقش ترنج در شکل گیری آن باشد. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که در باور یهود، ترنج نمادی از قلب انسان است و از آن رو که در فرهنگ اسلامی نیز قلب سلیم جایگاه عشق الهی است، می توان چنین نتیجه گرفت که حضور ترنج در داستان یوسف و زلیخا، نمادی از عشق است. از این رو بعید نمی نماید آنچه عشق زلیخا را در دیدة متشرعان، زمینی و ناپاک جلوه می دهد، در نگاه متفاوت و عرفانی جامی، به عشقی آسمانی، ماورایی و پاک مبدل شود.
زن در ضرب المثل ها و اصطلاحات فارسی: بررسی پیکره بنیاد عامل انسجام از دیدگاه تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل پیوستگی و همبستگی و نوع گفتمان در ضرب المثل ها و اصطلاحات مربوط به زنان و ارائه تحلیل از نوع انسجام در آن هاست. چهارچوب نظری تحلیلْ رویکرد نقش گرایانه هلیدی متیسن و قالب آن فرانقش متنی می باشد. پیکره مورد بررسی ضرب المثل ها و اصطلاحات در کتاب کوچه (شاملو، 1381) است. روش پژوهش دارای مؤلفه های کیفی و نیز رویکرد کمّی است. مؤلفه های کیفی برگرفته از تحلیل گفتمان انسجامی و رویکرد کمّیْ تحلیل آماری این پیکره بر اساس آزمون ضریب همبستگی پیرسون می باشد. نتایج نشان می دهد: 1. هر دو عامل پیوستگی دستوری و واژگانی در کتاب کوچه به کار گرفته می شوند ولی توزیع آن ها متفاوت است؛ 2. در 93/17% از کتاب کوچه پیوستگی صفر و عامل ایجاد انسجام کارکردی و مربوط به عامل همبستگی است؛ 3. ضریب همبستگی میان تعداد عوامل پیوستگی و تعداد واژه ها معنادار و گفتمان در این فرهنگ بیش تر همبسته و از نوع «گفتمان کمینه» می باشد.
ساخت آغازگری پایان بخشی در بندهای مرکب متون علمی فارسی بر پایه دستور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جستار حاضر، ساخت آغازگری پایان بخشی در بندهای مرکب متون تخصصی بیوشیمی، فیزیک، و آناتومی بر پایه نظریه نظام مند به شرح ذیل بررسی شده است. ابتدا طبقه بندی انواع بندهای مرکب در ساخت آغازگری پایان بخشی متون علمی به دست داده می شود و با توصیف و تحلیل بندهای مرکب همپایه، ناهمپایه (پایه پیرو)، ناهمپایه (پیرو پایه)، و همپایه ناهمپایه مشخص می گردد که این بندها درمجموع بیش از بندهای ساده در کل پیکره کاربرد داشته اند. آن گاه از تحلیل ساخت آغازگری پایان بخشی این نتیجه به دست می آید که سطوح تحلیل بندهای مرکب، بسته به نوع بند، به طور هم زمان در یک، دو یا سه لایه امکان پذیر می شود. بر این اساس، می توان لایه هایی از آغازگر را در این بندها بازکاوید و مقوله ای به نام آغازگر لایه ای را شناساند. از بررسی آغازگرهای ساده/ مرکب مشخص می شود که، در نوع علمی، فراوانی آغازگرهای متنی از مجموع آغازگرهای مرکب، افزون گشته است. چرا که توالی آغازگرهای متنی در بندهای مرکب متون علمی رایج است. کاربرد بندهای مرکب، آغازگرهای مرکب و لایه های چندگانه آغازگر مؤید حضور افزوده های کلامی در متون علمی یادشده اند. ملحوظ کردن این ابزارهای صوریْ در سازماندهی گفتمان، گسترش متن و، در نهایت، امر خوانش و فرایند درک مؤثر است. این امر در اولویت بندی متون از نظر میزان کارایی آن ها مفید است و می تواند معیار و محکی برای تعیین میزان موفقیت متن در انتقال اطلاعات به مخاطبان آن باشد. چنان که این اولویت بندی به ترتیب در کتاب های فیزیک، بیوشیمی، و آناتومی دیده می شود.
اسطوره مرگ و باززایی در سووشون و کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها به عنوان نظامی بینامتنی در تولید آثار ادبی، مخصوصاً رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. دو رمان سووشون و کلیدر در بحران دهه چهل و پنجاه بر پایه اسطوره های آیینی و چرخه ای باروری (مرگ و باززایی) بازآفرینی شده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از شیوه تحلیل ساختاری، کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره های باروری را در لایه های پنهان این دو رمان بررسی، و عوامل تجسم نشانه ها و نمادهای آنها را تحلیل نماید. اسطوره های باروری بر چهار کنش بنیادین (عصیان، مرگ، باروری و باززایی) استوارند. این کنش ها را می توان در زیرساخت سووشون و کلیدر ردیابی کرد. در ساختار اسطوره ای این رمان ها، زمان، انسان و جهان پیوند می خورند و شخصیت های نامیرای رمان همچون قهرمانان اسطوره ای و حماسی- نظیر سیاوش، اوزیریس و دیونوسوس- در تکراری ابدی در مبارزه می میرند و بار دیگر به زندگی برمی گردند و در چرخة بی پایانِ زادن ها، سیزیف وار کیفر خدایان خودکامه را به سخره می گیرند.
موضع گیری و مشارکت جویی در مقالات نقد کتاب های ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل میان نویسنده و خواننده متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضع گیری» و «مشارکت جویی» مطرح شد. در این انگاره، نویسنده هر متن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با عناصر زبانی مختلف شامل «تردیدنماها»، «یقین نماها»، «نگرش نماها»، و «ارجاع به خود»، موضع خود را نسبت به مفاهیم و پدیده ها اعلام می کند و همچنین با استفاده از عناصری نظیر «ضمیرخواننده»، «جملات امری»، «جملات پرسشی»، «دانش مشترک» و «جملات معترضه»، مشارکت خواننده را در خوانش متن جلب می کند. در پژوهش حاضر، محقق مقالات نقد کتاب های ادبیات فارسی را با تکیه بر انگاره هایلند بررسی کرده است. پیکره مطالعه حاضر شامل 100 مقاله نقد ادبی (50 مقاله از نشریات دانشگاهی و 50 مقاله از نشریات عمومی) است. پس از شناسایی، استخراج و شمارش داده ها مشخص شد که نویسندگان مقالات نقد پیکره حاضر به ازاء هر 7/11 کلمه، از یک واژه یا عبارتِ مربوط به موضع گیری یا مشارکت جویی استفاده کرده اند. از میان عناصر زبانی مورد مطالعه، نگرش نماهای منفی و جملات امری، به ترتیب، پربسامدترین و کم بسامدترین عناصر زبانی هستند. یافته ها نشان می دهد منتقدان نشریات دانشگاهی در مقایسه با نشریات عمومی سخت گیرتر هستند و در دهه 1380 شمسی، منتقدان نسبت به دهه قبل، از نگرش نماهای بیشتری استفاده کرده اند. همچنین، بخش پایانی هر مقاله نقد، متراکم ترین قسمت مقاله از نظر فراوانی عناصرِ موضع گیری و مشارکت جویی است و منتقدان مرد دیدگاه های خود را با قاطعیت بیشتری ابراز کرده و زنان نیز در استفاده از عناصر زبانی مشارکت جویی از مردان پیشی می گیرند.
مبانی زیبایی شناسی و چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر با بررسی «کتیبه» اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، تأثیر مبانی زیبایی شناسی بر چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر است؛ در الگوی انسجام متنی هالیدی و حسن، ارجاع، جایگزینی، حذف، عوامل ربطی و انسجام واژگانی ابزارهای انسجام و دریافت پیام از متن برشمرده شده است. حال در پژوهش حاضر، این پرسش ها مطرح است که در شعر و کارکرد ادبی زبان چه عواملی می تواند سبب انسجام و در یافت پیام شود؟ و در شعرهایی که فاقد انسجام به نظر می آیند، دریافت پیام از متن چگونه صورت می گیرد؟ همچنین به این پرسش اساسی می پردازیم که مبانی زیبایی شناسی چه تأثیری بر کارکرد عوامل انسجام در شعر دارند؟
به منظور پاسخ به پرسش های فوق، شعر «کتیبه» از اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری از نظر کارکرد عوامل انسجام مورد بررسی قرار گرفته است؛ کارکرد قوی عوامل انسجام در «کتیبه» و ضعف یا فقدان آن ها در «خوابی در هیاهو» نشان داده شده و این نتیجه به دست آمده که شعر اخوان با اصول زیبایی شناسی کلاسیک که هنر را عبارت از هماهنگی، تناسب و اعتدال می داند، هم سو است و در پرتو این نگرش به انسجامی نیرومند دست یافته اما شعر «خوابی در هیاهو»ی سپهری و اشعاری مانند آن در مجموعه های «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» با اصول زیبایی شناسی مدرن و هنر سوررئالیستی هم جهت است.
رده بندی و آسیب شناسی پژوهش های سبک شناسی فارسی و راه حل های پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی مقاله حاضر رده بندی پژوهش های انجام شده در حوزه سبک شناسی فارسی و شناخت آسیب های این مطالعات است؛ با هدف شناسایی شاخه های مربوط به هریک از مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در سبک شناسی فارسی، بررسی کاستی های موجود در این حوزه، و پیرو آن، ارائه راه حل هایی برای خروج از وضعیت رکودی که سبک شناسی فارسی دچار آن است. بدین منظور، ابتدا مطالعات و پژوهش های مربوط به سبک شناسی در دو شاخه سبک شناسی تاریخی و صورتگرا دسته بندی شده است، سپس غلبه ذهنیت تاریخی، فقدان پشتوانه نظری و استفاده نکردن از دانش زبان شناسی در مطالعات سبک شناسانه، بریده بودن ارتباط متن از بافت موقعیتی اش، بی توجهی به نقش یا کارکرد ویژگی های سبکی در درک و دریافت عمیق تر و بهتر متن و منفرد و سرگردان بودن پژوهش ها به عنوان آسیب های سبک شناسی فارسی تشخیص داده شده است. در پایان، توجه پژوهشگران به کارآمدی دانش سبک شناسی، شناخت و به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهای مناسب جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی، آشنایی با مهم ترین رویکردهای سبک شناسی، صورتگرایی، نقش گرایی، زنانه، انتقادی، شناختی و تاریخی، و در اولویت قرار دادن سبک شناسی گونه ها را به عنوان راه حل های پیشنهادی ارائه شده است.
تحلیلی انتقادی از مسألة جنسیت و زنانگی در تفکّر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان منابع تصوف، آثار ابن عربی حاکی از نگاهی متعالی و مثبت به مسئلة زنانگی است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد در پس نگاه استعلایی او به زن، تقابل های دوگانه ای که از نظرگاه هلن سیکسو، مبنای برخوردهای متفاوت با زن و مرد قرار گرفته و در نهایت به شکل گیری نگاهی مردسالار می انجامد، خودنمایی می کند. در بخش نخست مقاله، مبانی هستی شناسانه ای که بر نحوه برخورد ابن عربی با مسئله زنانگی مؤثّرند مطرح شده و در بخش های بعدی، نظرگاه های منفی و مثبت او به زن که نمایانگر تفکر او درباره مشخّصه های جنسیتی است مورد تحلیل قرار می گیرد. در خلال چنین تحلیلی، دگردیسی عناصر مردسالارانه به مفاهیم متافیزیکی در تفکر ابن عربی نشان داده می شود.
سه نکته از دستور تاریخی در شاهنامه و متون پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانشی روان شناختی از داستان ""اسماعیل شجاع"" هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی برپایة دیدگاه های روان شناسانی نظیر فروید و یونگ بنیان نهاده شده است، اما لزوماً به نظریات این دو تن محدود نمی شود. آنچه در این رویکرد حائز اهمیت است، تسلط منتقد بر نظریه های روان شناختی و استفادة مناسب از آنها برای بازخوانی متن و عرضة معنای جدیدی از آن است. «اسماعیل شجاع» عنوان داستان کوتاهی است از هوشنگ مرادی کرمانی. موضوع اصلی داستان جزو مباحث مرکز توجه در علم روان شناسی است: فوبیا یا ترس شدید در دوران کودکی. نگارنده کوشش کرده است با توجه به نظریه های روان شناختی رایج در زمینة بیماری فوبی متن داستان را بازخوانی کند: نخست، بیماری فوبی تعریف و نشانه های آن بیان شده است. سپس دربارة انواع آن، علت های ابتلا به این بیماری و راه های درمان آن سخن رفته است. سرانجام، این موارد به تفکیک در داستان بررسی شده اند. در پایان مقاله، نویسنده با بیان دلایلی، بخش هایی از این داستان را برای درمان کودکان مبتلا به فوبی، در ضمن فرآیند قصه درمانی، مناسب تلقی کرده است.