مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نثر معاصر
حوزههای تخصصی:
تحولات حوزه معنایی برخی از افعال و عبارت های فعلی و کاربرد آن در نثر فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۶ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
ساده نویسی و واژگان عربی در نثر علی دشتی
حوزههای تخصصی:
علیدشتی(1273-1360 ش) از جمله نویسندگانیاست که از سال 1301 ش، با انتشار یادداشت های«ایام محبس» به جنبش «ساده نویسی» در نثر معاصر پیوسته است. از این نویسنده، افزون بر این اثر، آثاریدیگر نیز در زمینه ترجمه، روزنامه نگاری، داستان و نقد ادبیبرجایمانده است که همگیاز این ویژگیبرخوردار است. لیکن، در نثرهایدشتی، بویژه نخستین آثار وی، مقداریقابل توجه از واژگان عربیبچشم میخورد که ظاهرا، نثرهایاو را از ویژگیساده نویسیدر سطح واژه گزینیدور کرده است. بسامد این واژگان در نثر ویبه اندازه ایاست که هم واره مورد توجه و داوریمنتقدان بوده است، بطوریکه این ویژگیرا نقصیبزرگ در شیوه نگارش دشتیدانسته و حتیگاهینثر او را، بویژه در مقاله هایش، ضمن مقایسه با نثر معاصران او، در ردیف نثرهایمنشیانه و یا میراث دار نثرهایمنشیانه قرار داده اند. در این مقاله، میزان تاثیر واژگان عربیدر سادگینثر دشتی، بویژه در آثار انتقادیوی، مورد بررسیقرار گرفته است.
محمد مسعود دهاتی و آثارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد مسعود دهاتی از نویسندگان روشنفکر دوره رضا شاه است که بیشتر نظر به اصلاح جامعه داشته و تغییر اوضاع زندگی جوانان را خواستار بوده است. طرح گوشه ای از زندگی شخصی او، همچنین نقد و بررسی آثارش موضوع کار این مقاله است. نثر مسعود دهاتی بیشتر روزنامه ای است و او بیش از آنکه نویسنده موفقی باشد، روزنامه نگار و سر مقاله نویس قابلی است. با این حال از نظر اندیشه و دید عمیق اجتماعی داستان های او جایگاه ویژه ای در میان آثار داستانی آن دوره دارد.
سبک کنایی «دو کلمه حرف حساب» کیومرث صابری فومنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنزهای سیاسی و اجتماعی در مطالعات تاریخ سیاسی و اجتماعی، و بررسی خردورزی و خردستیزی آبشخوری پرشور و خروش از عواطف انسان های ظریف و حساس است. این گونة ادبی ابزاری مؤثر برای تحول آفرینی و اصلاح کژی ها و ناراستی هاست. طنزهای اجتماعی و انتقادی را می توان در پیوند با امر عقلانیت و به نوعی جامعه پذیری و مشارکت در روند رو به رشد حرکت اجتماعی و مردم سالاری دانست. با بازشناسی طنز به منزلة گونة ادبی تأثیرگذار در گفتمان انتقادی، می توان گامی به تحلیل جامعه شناسی ادبی نزدیک شد. طنزنویسان با بهره گیری از شگردهای ادبی انتقادات پوشیدة خود را مطرح می کنند و در مسئولان جامعه و مردم به خصوص نخبگان تأثیر می گذارند. طنزهای سیاسی کیومرث صابری، که از 1363 در ستون «دو کلمه حرف حساب» روزنامة اطلاعات چاپ می شد، نمونة برجسته ای از این گونه طنز و از جهاتی درخور تأمل است. در این مقاله، چگونگی استفادة او از کنایه در خلق تصاویر طنزآمیز نشان داده شده است. کنایه در طنزهای نخستین صابری کم تر است؛ ولی با گذشت زمان، به سبک نگارش صابری تشخّص بخشید و از عناصر شکل دهندة سبک شخصی او شد.
تحلیل روایی فرایند تشخیص در چارچوب نشانه – معناشناسی گفتمانی: مطالعه موردی "دسته گل" اثر چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
25 - 58
حوزههای تخصصی:
مطالعه تشخیص، امری جدای از بافت گفتمانی نیست. این فرایند، وابسته به پیوستار روایت است و اگر در شرایط گسستی و ناپیوستار مطالعه شود، معنای صادرشده از آن بدون بافت، با روند طبیعی گفتمان ارتباط مؤثر ندارد. دادن مؤلفه انسانی به غیرانسان، توصیف سنتی تشخیص است. با هدف گذر از این محدودیت، ضمن تحلیل داستانی کوتاه از چوبک با عنوان «دسته گل»، در چارچوب روش نشانه-معناشناسی گفتمانی، تمامی عوامل اثرگذار در ایجاد فرایند تشخیص را مورد بررسی قرار می دهیم. فرض بر این است که در ایجاد فرایند تشخیص، نظام تقابلی، نظام حائلی، عامل پس تنیدگی و کارکرد القایی، فرایند تَنِشی، نظام فشاره ای و گستره ای، از عوامل مهم هستند. در بُعد عاطفی گفتمان، ریتم، افعال مؤثر و نمود در شکل گیری فرایند تشخیص، از عوامل اثرگذار به شمار می روند. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل تشخیص به عنوان امری فرایندی، در متن ادبی و تأثیر آن بر کارکرد نظام روایی گفتمان، در داستان کوتاه معاصر فارسی می باشد.این فرایند، دو سویه دارد. چنانچه روند مسیر فرایند به سوی استعلا و افزایش ابعاد انسانی باشد، به سمت تشخیص بیشینه ای می رویم و اگر روال، مسیری در جهت افت و کاهش ابعاد انسانی باشد، به سمت تشخیص کمینه ای هدایت می شویم.
آمیختگی شطح با کاریکلماتور در نثر احمدعزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمدعزیزی ( 1337) از چهره های موفق ادبیات معاصر در حوزه های شعر، نثر و روزنامه نگاری است، وی که از احیاگران شطح در دوره ء معاصر است ، با اتّکا به دستاوردهای شطح قدما و افزودن تکنیک های زبانی و تصویری وتنوّع موضوعی توانست صورتی نو به شطح قدما ببخشد و نوعی عرفان اجتماعی را مطرح کند. به گونه ای که در حوزه ء بازی های زبانی و تصویری به کاریکلماتور (کاریکاتور کلمات) نزدیک شود. امّا باوجود شگردهای متنوّع زبانی که عزیزی به کار گرفته توجّه به معنا در اوج قرار دارد و در مقایسه با کاریکلماتورنویسان خوش بینانه تر به جهان می نگرد، همچنین شطح او در مقایسه با شطح قدما به دلیل غلبه نگاه عرفان اجتماعی ، آفاقی تر و کاربردی تر جلوه می کند. مقاله ء حاضر ، با روش توصیفی تطبیقی و استقراء تام از مجموعه شطحیّات عزیزی با عنوان «یک لیوان شطح داغ»، می کوشد تا ضمن معرفی اجمالی عزیزی و شطحیاتش ، هر سه گونه کاریکلماتور یعنی لفظ گرا ، تصویرگرا و معناگرا را با ارائه ء شواهدمتنی ، در همین مجموعه وشباهت شطح عزیزی را با کاریکلماتور های پرویز شاپور و سایرین نمایان سازد. واژگان کلیدی: احمدعزیزی، نثر معاصر، عرفان اجتماعی، تصویر، شطح ، کاریکلماتور. * تاریخ دریافت مقاله:24/3/91 تاریخ پذیرش نهایی: 29/3/92 1 - نشانی پست الکترونیکی نویسنده مسئول: Ldarvishalipur@yahoo.com