فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
بررسی شخصیت های داستان «اناربانو و پسرهایش» از منظر «تن بیگانة» کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولیا کریستوا، نظریه پرداز پساساختارگرای معاصر، ادراکی عمیق از بن مایه های مضمونی و نظریِ «ادبیات مهاجرت»، نظیر «دیگری»، «دیگربودگی»، «بیگانه» و «بیگانگی» به دست آورده است. او در کتاب بیگانه با خویشتن با واکاوی عوامل روان شناختی و جامعه شناختیِ دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی درصدد برمی آید که مؤلفه های هویت، درک مکان و زمان نزد بیگانه، نقش زبان مادری، گسست از فرهنگ خودی و مرگ تبار را در ساحت آفرینش های ادبی بررسی کند. در این نوشتار، داستان «اناربانو و پسرهایش» از مجموعه جایی دیگر، اثر گلی ترقی را انتخاب کرده ایم تا ببینیم آثار ترقی چگونه نمونه ا ی زبده از بازنمایی تجربه بیگانگی و دیگربودگی در متن ادبی به شمار می روند. خوانش این داستان با تکیه بر نظریه کریستوا نشان می دهد مهاجرت از سرزمین خود به سرزمینی دیگر، گسست «سوژه» از زبان مادری و درنهایت تزلزل هویتِ او را به دنبال دارد؛ «بیگانه» در هر مکان و زمانی، «دیگری» تلقی می شود و تعلیق در مکان و زمان مانع هویت یابی سوژه در مکانی مشخص می گردد.
تحلیل شخصیّت یاور گریماس در چهار منظومه غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه نقش کنشگر یاور در چهار داستان غنایی «ویس ورامین» فخر الدّین اسعد گرگانی، «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی و «یوسف و زلیخا»ی جامی پرداخته شده است. ابتدا هر داستان با استفاده از زنجیره های روایی گریماس توصیف شده سپس شخصیّت یاور در تمام موقعیّت های حضور خود در هر داستان مورد تحلیل قرار گرفته است. آنگاه کنشگران یاور بر اساس میزان حضور خود در زنجیره های روایی با یکدیگر مقایسه شده اند و برای رسیدن به نتیجه نهایی مربّع معنایی گریماس برای هر داستان رسم شده تا مشخّص شود که هر کنشگر یاور تا چه حد در تحوّل اساسی داستان نقش داشته است. مقایسه چهار مربّع معنایی، وجود عشق مجازی را در دو روایت «ویس و رامین» و «خسرو وشیرین» نشان می دهد و کنشگران یاور این منظومه ها نیز در زنجیره پیمانی توانسته اند امکان وصال را فراهم کنند، امّا ترسیم مربّع معنایی در روایت «لیلی ومجنون»، عشق عذری و در «یوسف و زلیخا»، عشق روحانی را نشان می دهد. کنشگران یاور این روایات در تحوّل اصلی داستان نقش نداشته و در زنجیره پیمانی موفّق نیستند، به این دلیل که تحوّل قهرمان (فاعل) امری شخصی و درونی است که به دست خود او انجام می گیرد.
الگوی پیشنهادی برای تطبیق نظریة جامعه شناسی با ساختار ادبی اجتماعی رمان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی رمان یکی از انواع پرکاربرد نقد ادبیات داستانی است که بر مبنای پیوند میان ساختارهای اجتماعی و ساختار ادبی، قرائتی جامعه شناسانه از متن ادبی ارائه می دهد و در عین حال، جنبه های زیبایی شناسانه اثر را نیز در نظر می گیرد. این نقد مانند سایر انواع نقد ادبی وارداتی است و در بسیاری موارد میان نظریه و متنِِ بررسی شده پیوند محکمی وجود ندارد. هدف از نگارش این مقاله ارائه الگویی کاربردی از این نقد، متناسب با ویژگی های اجتماعی ادبی رمان فارسی است که با در نظر گرفتن اصول پایه ای این نظریه و تطابق آن با دوره های اجتماعی در رمان فارسی تدوین شده است. کشف ساختارهای معنادار که فاعل جمعی دارند، کشف درون مایه های اجتماعی تکرارشونده در رمان فارسی، اهمیت شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، کشف ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان، و درنهایت تحلیل و تشریح یافته ها و برقراری پیوند میان ساختار اجتماعی و ساختار ادبی ساختار پیشنهادی این مقاله است. به نظر می رسد با استفاده از این ساختار بتوان الگویی کاربردی و متناسب با رمان ایرانی بر مبنای نظریه، برای نقد جامعه شناختی رمان فارسی تدوین کرد.
تحلیل گفتمان انتقادی داستان کوتاه «ناخلف» نوشته سیّدمهدی شجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان است که در آن با ارتقا بخشیدنِ تحلیل متن از سطح توصیف به سطح تبیین و با دخالت دادن عواملی همچون ایدئولوژی، قدرت، تاریخ و... به تفسیر متون پرداخته می شود. نورمن فرکلاف یکی از صاحب نظران برجسته در حوزه تحلیل گفتمان انتقادی است. به باور تحلیلگران گفتمان انتقادی، متون ادبی نیز مانند دیگر متون در خدمت ارتباط اند. از این رو، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل کرد. در این مقاله کوشش شده است داستان کوتاه «ناخلف» از مجموعه داستان سانتاماریا، نوشته سیّدمهدی شجاعی، با توجّه به رویکرد فرکلاف در سه بخش توصیف، تبیین و تفسیر بازخوانی شود.
نقد مقالة «هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هاله های موسیقیایی در معنای دو واژه در شعر حافظ1» بهتر از بخش «چکیده» در بخش «نتیجة « آن آمده است. متن نتیجه گیری را که همچون خود مقاله (دربردارندة حدود سه هزار واژه) کوتاه است در اینجا می آوریم: «با این که دربارة موسیقی در شعر حافظ، بسیار نوشته شده؛ اما باز هم می توان ناگفته هایی در این زمینه یافت. در این مقاله دو واژة «حزین» و «کار» (کارعمل) که معنای موسیقیایی آنها از نظر پژوهندگان دور مانده است، مورد بررسی قرار گرفت و شواهد مربوط به آنها از شعر حافظ ارائه شد. توجه به معنای موسیقیایی این واژه ها می تواند خواننده را به ایهام تناسب ایجادشده به وسیلة واژه های مذکور با دیگر واژه های بیت رهنمون سازد2 و بر لذت هنری وی بیفزاید» (اخیانی و بیرانوند، 1392: 124).
پیش از هر چیز این پرسش پیش می آید که یافتن دو واژة سازندة ایهام تناسب در دیوان یک شاعر را می توان پژوهشی در اندازة مقالة علمی-پژوهشی دانست؟ پرسش دیگر این است که اگر معنی غایب و سازندة ایهام تناسب (در اینجا: معنی موسیقایی) یکی از دو واژه در شعر حافظ را حافظ پژوهان در بررسی شعر او آورده باشند و ایهام تناسب واژة دیگر را نیز دیگر پژوهشگران با آوردنِ نمونه ها و گستردگی بیشتر، پیشتر آشکار ساخته باشند (چنان که در نقد پیش رو نشان خواهیم داد) آن نوشتة کوتاه که با نثری گاه ناشیوا و لغزش های کوچک و بزرگ دیگر نگاشته شده چه ارزشی خواهد داشت؟
نظم و کارکرد گفتمان فلسفه ستیزانه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در مقام رسانه، حاوی قدرتی غیرمستقیم و هژمونیک است. این ویژگی در همه انواع ادبی ملل وجود دارد. منتهی شدت و ضعف تأثیرگذاری به اقتضای عواملی همچون دوره، موضوع و ژانر متفاوت است. یکی از موضوعاتی که در اشعار اغلب شاعران کلاسیک فارسی نمود یافته و تأثیر بسزایی بر مخاطبان، و بر جریان فکری ایرانیان گذاشته است، بحث های کلامی مبنی بر عقل ستیزی به صورت خاص و فلسفه گریزی یا فلسفه ستیزی در معنای عام آن است. از میان اشعار شاعران کلاسیک فارسی یکی از قصاید خاقانی با مطلعِ «چشم بر پرده امل منهید/ جرم بر کرده ازل منهید» در فلسفه ستیزی جایگاه ویژه ای دارد. در این نوشتار پس از معرفی نظم گفتمانی قصیده مذکور، هژمونی برآمده از آن نظم گفتمانی، در دو سطح «دلالت های معنایی» و «جنبه فنی رسانه» در درک شیوه های اعمال قدرت هژمونیک و درنهایت آسیب شناسی آنها بررسی شده است. اساس تبیین نظم گفتمانی و هژمونی برآمده از دلالت های سطح معنایی، برخی از مفاهیم نظریه تحلیل گفتمان انتقادی «لاکلاو» و «موفه»، و مبنای بررسی کارکرد هژمونیک شعر در سطحِ فنی رسانه، سخنان «جان ب. تامپسون» است
الگو های ساختارگرایی و روایت های پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی بکار می رود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعده مند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرف ساخت و گره زدن آن ها به یکدیگر، به نقطه ای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی متون مرکزگرا بسنده می نماید و از تبیین معنا یا معانی در متون ساختارستیزی چون روایت های پسامدرن عاجز است. نوشتار حاضر در صدد است تا نشان دهد که با ساختارگرایی می توان به تحلیل و تبیین دلالت های متنی انواع متون ادبی پرداخت. منتهی این شیوه تحلیل، در روایت های مرکزگریزی مانند روایت های پسامدرن؛ علیه خود عمل می کند و به نوعی واسازی دست می زند. به عبارتی دیگر اگر منتقد با الگوی ساختارگرایی به تببین روایت های پسامدرن بپردازد نمی تواند به ساختاری تقابلی و قرینه مند و نیز نوعی مرکز در قالب ژرف ساخت دست یابد. چرا که چنین تلقی ای با رسالت این دسته از متون تباین دارد. برای اثبات این ادعا، کارکرد معکوس الگوی ساختارگرایانه گریماس در مواجهه با روایت پسامدرن «کولی کنار آتش» نشان داده شده است.
تحلیل و بررسی رسالة «عقل سرخ» شیخ اشراق، بر اساس نظریة روایت تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل اجتماعی گرایش ایرج میرزا به ادب غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اززمانیکه نخستین باریونانیان انواع ادبی رابه چهارنوع حماسه، غنا، ادب تعلیمی و نمایشی تقسیم کرده اند، هزاران سال می گذرد؛ البته قرن ها گذشت تا فرمالیست های روس در قرن بیستم، نوع حماسه رامربوط به دوران طفولیت جوامع بشری و نوع غنارامرتبط بادوران جوانی آن بدانند. اکنون با ید دیدآیابین طبقه اجتماعی آفریننده اثر و گرایش به هریک از این انواع ادبی رابطه ای وجود دارد؟این پرسشی است که این مقاله درصدد پاسخ به آن است.
ایرج میرزا یکی از برجسته ترین شاعران دوره مشروطه است که البته به لحاظ پایگاه اجتماعی با دیگر شاعران این دوره متفاوت است. تعلق او به طبقه اشراف ساختار و محتوای شعر او را از دیگر شاعران این دوره متفاوت می کند در این مقاله از منظری ویژه برخی جنبه های شعر او را نقد می کنیم.
آن منظر ویژه ، بهره بردن از «ساختارگرایی تکوینی» است؛ ساختارگرایی تکوینی عنوان روش «لوسین گلدمن» است.در این روش ساختار اثر ادبی متأثر از طبقه اجتماعی است که شاعر به آن تعلق دارد وهر طبقه اجتماعی ذیل سه محور جهان بینی خالق اثر، طبقه اقتصادی و کارکرد تاریخی آن طبقه بررسی می شود. بنابراین طبقه اجتماعی وتعاریف واجزای آن به طور کلی وبه ویژه درموردایرج مورد بررسی قرار گرفته است.سپس تأثیر آن بر زبان شعر او بازنموده شده است.
نقد و مروری بر نظریّه عروض ابوالحسن نجفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی دیگری در ادبیات خودی با تکیه بر داستان خسی در میقات از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، رهیافت ها و رویکردهای متنوّعی را دربر می گیرد که «تصویرشناسی»، یکی از آن هاست. براساس این رهیافت، تصویر فرهنگ خودی در ادبیّات بیگانه واکاوی می شود یا برعکس، بازنمودهای تصویری از فرهنگ بیگانه در ادبیّات خودی به بررسی گذاشته می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر رهیافت تصویرشناسی، ضمن واکاوی سفرنامة خسی در میقات از جلال آل احمد و استخراج تصاویر ارائه شده از «من» و «دیگری»، آن ها را طبقه بندی کرده است. بر اساس این پژوهش، تصویرشناسی در مقام یک رهیافت مطالعاتی در حوزة ادبیّات تطبیقی می تواند بخشی از توانایی های ادبی نهفته در متن را نیز بکاود و استخراج نماید. بنابر پژوهش حاضر، جلال آل احمد «من» ها و «دیگری» های متنوّعی را به دست داده است و در این بین کوشیده است تا از طریق تصویر «دیگری»، تصویر «من» را برجسته نماید. به بیانی دیگر، در این اثر، آل احمد حرکتی دایره وار را طی کرده، از «من»، به «من» بازگشته است، امّا از رهگذر تصویرپردازی «دیگری». کما اینکه این پژوهش، نشانگر آن است که راوی در تصویرپردازی های خود به نوعی «گزینش تصویری» دست یازیده است؛ پژوهش حاضر همچنین نشان می دهد که تصویرشناسی با بهره گیری از رویکردهای نقد ادبی نظیر نشانه شناسی و ساختارگرایی، ماهیّتی بینارشته ای دارد و صرفاً به عوامل برون متنی و غیر ادبی پیوند نمی خورد بلکه در میانة ادبیّات و دیگر علوم انسانی نظیر تاریخ و جامعه شناسی قرار می گیرد.
بازتاب فعالیت های سیاسی زنان در ده رمان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان از ابزارهای مهم جامعه پذیری، انتقال ارزش های زندگی و بازتاب دهنده ی مسایل گوناگون اجتماعی است. بر این اساس برای درک نوع نگرش افراد جامعه به مشارکت زنان در عرصه ی سیاست و نحوه ی این مشارکت، ده رمان معاصر فارسی بعد از انقلاب- پنج نویسنده مرد و پنج نویسنده زن- با روش تحلیل محتوا بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد نویسندگان زن در داستان های خود نه تنها به مسایل سیاسی می پردازند؛ بلکه در داستان هایشان، شخصیت های زن، آگاهی سیاسی بالایی دارند، طرف دار و شرکت کننده در گفتمان ها و احزاب سیاسی هستند و همپای مردان در مسایل سیاسی مانند کودتای بیست و هشت مرداد، حادثه ی شانزده آذر و انقلاب اسلامی مشارکت دارند. در داستان های مردان، شخصیت های زن حضور دارند؛ اما کمتر به مسایل سیاسی می پردازند و بیشتر تأثیر این مسایل بر زندگی آنها نشان داده شده است که به نظر می رسد علتش، بیشتر متأثر شدن از این کلیشه ی جنسیتی است که مردان سیاسی تر از زنان هستند.
رویکرد روایت شناسی به شخصیت و سرنمون ازلی با تکیه بر داستان های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت از شاخص های برجسته و از عناصر بسیار مهم در داستان، حماسه، اسطوره و بنیاد هرگونه جمله خبری است. تمامی دلالت های زبانی برای این که بتوانند به بهترین صورت پیام را از فرستنده به خواننده برسانند ازروایت استفاده می کنند. یکی از مسائل قابل مطالعه در روایت شناسی بررسی شخصیت است؛ به همین منظور در این مقاله ابتدا دیدگاه های مختلف درباره شخصیت به خصوص دیدگاه ساختارگرایان بیان، سپس به بررسی شخصیت در داستان های حماسی و غنایی شاهنامه پرداخته می شود و بر اساس کنش های شخصیت ها، الگویی تازه برای بررسی این داستان ها ارائه می گردد؛ در ادامه نیز نمونه ازلی ای که این ساختارها بر اساس آن ساخته شده اند، مطرح می شود.
در داستان های روایی حماسی و مبتنی بر جنگ بر اساس کنش شخصیت ها، سه شخصیت حضور دارد: یاری شونده، یاری کننده و مخالف. سرنمون این ساختار شخصیت نیز برگرفته از «اسطوره آفرینش» است. شخصیت یاری شونده برابر با اهورامزدا، مخالف با اهریمن و یاری کننده معادل موجودات و به خصوص انسان است. داستان های روایی غنایی نیز مبتنی بر چهار شخصیت عاشق، معشوق، یاری کننده و مخالف اند و سرنمون آنها داستان «هدایت» است. معشوق با خداوند، عاشق با انسان، یاری گر با پیامبر و مخالف با شیطان همخوانی دارد
کهن الگوی قهرمان در منظومهآرش کمانگیرسیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرکی تایپ یا کهن الگو، مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ، شامل صور کهن و افکار و امیال غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها وجود دارند. محتویّات ناخودآگاه جمعی در اسطوره ها، مذاهب، رؤیاها، تخیّلات و آثار ادبی رخ می نمایانند. در این میان، اهمیّت آثار حماسی به عنوان تجلّی گاه اسطوره و کهن الگوها غیر قابل انکار است. در پژوهش پیشِ رو، کهن الگوی قهرمان در منظومه حماسیآرش کمانگیراثر سیاوش کسرایی بررسی و تحلیل شده است. هر انسانی در درون خود قهرمانی دارد و به سفر قهرمانی خاصّی می پردازد. این سفر درواقع، همان الگویی است که برای طی کردن مسیر خودشناسی و رشد فردیّت انتخاب کرده است. بررسی حاضر نشان می دهد که آرش که کهن الگوی قهرمان در شخصیّت او حاکم است، با طی کردن فراز و فرودهای مختصّ این کهن الگو، مسیر خودشناسی را به سرانجام رسانده و به «خود» واقعی اش پی برده است. در بُعد اجتماعی نیز ایرانیان به شناخت نسبت به هویّت جمعی و خودِ قومی و ملّی خویش رسیده اند.
بررسی آغازگر نشاندار و بی نشان در کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران، براساس رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متخصصین علم آموزش زبان در طول تاریخ بر نظریات علم زبان شناسی تکیه داشته و جهت رسیدن به نتایج مطلوب تر از این یافته ها استفاده نموده اند. اما به نظر می رسد امر آموزش زبان در ایران، تاکنون چندان موفقیتی نداشته که متکی نبودن بر اصول علمی و کاربردی می تواند یکی از عوامل آن باشد. از زمان ظهور «نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی» بررسی های علمی فراوانی بر این اساس، جهت کاربردی کردن آن در آموزش زبان انجام گرفته است؛ تحقیق حاضر نیز سعی نموده است کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران را از منظر فراتقش متنی نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی بررسی کند و بسامد و نوع آغازگر متون خواندنی این چهار کتاب را مشخص نماید. آنچه پس از تحلیل 1303 بند موجود در منابع ذکرشده حاصل شد، نشان داد که تعداد و نوع بندها در این متون، تابع قاعده و روال خاصی نبوده و بر خلاف انتظار، نسبت بسامد بندهای با آغازگر نشاندار- که می تواند بر درجة مشکلی متن بیفزاید- از پایة پایین تر به بالا تر به بندهای با آغازگر نشاندار افزایش نداشته و حتی در پایة اول بیشتر نیز بوده است.
تحلیل محتوایی و استنادی مقالات دوماهنامة جستارهای زبانی (شمارة 1-21) منتشر شده بین سال های 1389 تا 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت مقالات دوماهنامة جستارهای زبانی است. روش پژوهش، تحلیل استنادی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و نرم افزار اکسل 2010 استفاده کردیم. بررسی ها نشان داد ه اند که در سال های مورد نظر (21 شماره)، درمجموع 213 مقاله منتشر شده است. 162 مقاله به صورت گروهی و بقیه به شکل فردی ارائه شده اند. مجموع کل استنادات 5092 و میانگین استناد برای هر مقاله و هر شماره، به ترتیب 90/32 و 47/242 استناد است. کتاب ها با 3112 استناد و مقالات نشریات با 1258 استناد، بالاتر از سایر منابع قرار گرفتند. ازبین کتب استناد شده، 66/87 درصد به صورت فردی و بقیه به شکل گروهی هستند. همچنین، دربین مجلات استنادشده، 41/60 درصد به شکل فردی و بقیه به صورت گروهی ارائه شده اند. دربین منابع استنادشده فارسی و عربی، 45/79 درصد از کتب تألیفی و 54/20 درصد ترجمه هستند. درمورد مجلات نیز 49/97 درصد (506 مورد) از مقالات مجلات فارسی و عربی تألیفی و 50/2 درصد (13 مورد) ترجمه هستند. پراستنادترین نویسنده و مترجم، به ترتیب «حمیدرضا شعیری» با 44 و «فرزانه طاهری» با 10 استناد هستند. پراستنادترین کتاب فارسی تجزیه و تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان با 13 استناد است. پراستنادترین مجلات فارسی و لاتین، نشریة جستارهای زبانی و Language، به ترتیب با 76 و 29 استناد هستند. همچنین نیم عمر منابع فارسی 11 سال و نیم عمر منابع اطلاعاتی لاتین 17 سال است.