فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
عنصر «شروع» یا «وضعیت آغازین»، یکی از مهم ترین تکنیک های داستانی است که نقشی برجسته در رویکرد مخاطب و نوع خوانش وی از اثر دارد؛ بدین مفهوم که چگونگی شروع داستان تا حد زیادی تکلیف خواننده را در مواجهه با متنی که پیش رو دارد، مشخص می کند. یک شروع قصوی، رئال، سوررئال و... آشکارکننده خط سیر داستان و منطق حوادث آن است و نوع آن داستان را مشخص می کند. مطالعه وضعیت آغازین منظومه های داستانی نظامی مبین این مطلب است که این آثار در این بخش، دارای عناصر و موتیف های مشترکی هستند و این اشتراکات، شباهت قابل ملاحظه ای را میان آنها پدید آورده است. در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، آغاز داستان، شرح حال پادشاه و رئیس قبیله ای است که هر دو عدالت گستر و دادپیشه هستند؛ پس یک عنصر مهم که نداشتن فرزند است، تعادل داستان را برهم می زند؛ وضعیتی که در بسیاری از قصه ها و افسانه ها شایع است. در منظومه هفت پیکر، در نقطه مقابل دو منظومه مذکور، پریشیدگی روان روایت که ظلم و ستم پادشاه، بیان داستانی آن است، وضعیتی متفاوت پدید می آورد که مرگ فرزندان متعدد نتیجه آن است. این دو گونه وضعیت شروع، از دیدگاه تحلیلی یونگ قابل نقد و بررسی است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته خواهد شد. ر
تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در داراب نامه طرسوسی براساس الگوی جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوزف کمپبل با ارائه کهن الگوی سفر قهرمان، کوشیده است نشان دهد که سفر قهرمانان در آثار روایی ملت های مختلف، غالباً از الگوی واحدی تبعیت می کند. به عقیده او این الگو از سه بخشِ جدایی، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. در پژوهش حاضر میزان تطابق سفر داراب در داراب نامه طرسوسی، با این الگو بررسی شده است. پیکی داراب را به سفر دعوت می کند. در ابتدا در اجابتِ دعوت، تعلّل می ورزد، سپس سفر را آغاز می کند. با فائق آمدن بر نگهبانان آستان نخستین، وارد جادة آزمون می شود و بر موانع آن غلبه می کند. سپس با زن وسوسه گر مواجه می شود و سرانجام با خدابانو ازدواج می کند. وی در آشتی با پدر موفق است و به برکت نهایی می رسد. اگرچه او در ابتدا از بازگشت امتناع می کند، در نهایت به وطن باز می گردد و از نگهبانان آستان بازگشت عبور می کند و با غلبه بر مشکلات پیش رو، ارباب دو جهان می شود. هرچند بخش های اندکی از الگوی کمپبل در این داستان وجود ندارد، نتایج پژوهش گویای تطابق این سفر بر الگوی یاد شده است.
معنازایی در عدول از پیش متن؛ خوانش بینامتنی داستان هابیل و قابیل و رمان های هابیل سانچت (میگل د. اونامونو) و سمفونی مردگان (عباس معروفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه ای ادبی است که بر پایه نظریه گفت وگومندی باختین، نخستین بار توسط ژولیا کریستوا ارائه شد. بر طبق این نظریه، هر متن در گفت وگو با متن های دیگر تولید و خوانش می شود. خوانش بینامتنی، خوانشی است که متن را به جای جهان واقعی به جهان متنی تأویل می کند. پیش متن هابیل و قابیل که در کتب مقدس ادیان الهی آمده ، الهام بخش بسیاری از متون ادبی بوده است. امّا همان طور که کریستوا تصریح می کند، منبع شناسی غایتِ نظریه بینامتنیت نیست. کشف روابط بینامتنی و بینانشانه ای است که منجر به نفوذِ خوانشگر به لایه دوم متن یا همان لایه نشانه ای می شود. با تحلیل بینامتنی می توان معانیِ مختلفِ مستتر در متن را دریافت. بینامتنیت متضمن گفت وگوی بین متن-هاست. این گفت وگو موجب تغییر و معنازایی در هر دو طرف گفت وگو می گردد. ما در این پژوهش، دو متن هابیل سانچت نوشته میگل د. اونامونو و سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی را خوانش کرده و با توجه به میزان دگرگونی و عدول این دو متن از پیش متن اصلی- داستان هابیل و قابیل در کتب مقدس- معنازایی را در طرفین مکالمه بررسی می کنیم. در این راه، «شاخص گفت وگومندی» را برای سنجش میزان تأثیر و تأثرات متون معرفی می کنیم. ماحصل این پژوهش در سطح بینامتنیت خوانشی، استفاده از شاخص گفت وگومندی در طبقه بندی متون و در سطح بینامتنیت تولیدی، راهکاری عملی برای تولید متون جدید در گفت وگو با متون پیشین است.
تحلیل ریخت شناختی قصّة سلیمان(ع) در ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر قصّة سلیمان(ع) که از شناخته شده ترین قصّه های دینی در جهان است و در ترجمة تفسیر کهن طبری هم روایت شده، بر پایة نظریّة ریخت شناسی «پراپ» ارزیابی شده است. در این قصّه، شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آنها با چارچوب نظریّة پراپ و تبصره های نظریّة او، همخوانی بسیار نزدیکی داشته و هر سه حرکت قصّه، حرکت هایی از گونة نخست الگوهای حرکتی شش گانة پراپ را نمایش داده اند. از آنجا که نظریّة پراپ بر پایة مقایسة ساختار قصّه های پریان روسی سامان پذیرفته و به شاخ و برگ های کمّیت زای قصّه ها چندان توجّهی نداشته، در مطالعة قصّه ای از ردة قصّه های قرآنی نیز سودمند واقع شده است. حوادثی که در قصّة سلیمان(ع) اتّفاق افتاده، بسیار مشابه حوادث قصّه های پریان است و نویسنده را بر آن داشته تا دادوستد های تاریخی میان این دو قصه را نتیجه گیری کند.
ریخت شناسی افسانة ماهان مصری بر اساس نظریّة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر، اثر گرانسنگ نظامی گنجوی، از شاهکارهای ادب غنایی است و افسانة ماهان مصری یکی از افسانه های این اثر است که از نظر ساختاری شباهت های بسیار به قصّه های پریان دارد. نظریّة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ از جمله نظریّاتی است که با استفاده از آن می توان به رده بندی داستان ها و افسانه ها بر اساس فرم و ساختار آن ها پرداخت. بررسی افسانه ها و داستان های ایرانی بر اساس الگوی پراپ راهی است برای یافتن ساختار این داستان ها و تعیین شباهت ها و تفاوت های ساختاری آن ها با یکدیگر. در این پژوهش، افسانة ماهان مصری، پنجمین افسانة هفت پیکر نظامی را مطابق با الگوی پراپ بررسی کرده ایم. در این بررسی، برخی از کارکردهای سی ویک گانه پراپ را در این افسانه یافتیم. افسانة ماهان با عنصر فریبکاری/ همدستی از صورت تعادل اوّلیّه خارج می شود و در نهایت، با رهایی، بازگشت و تغییر شکل قهرمان به تعادل بازمی گردد.
تعیین چهل پژوهشگر برتر جهان اسلام و بررسی وضعیت آن ها در بازه زمانی 2000-2011 به لحاظ مدارک تولیدشده در پایگاه وب آو ساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش توصیفی حاضر تعیین 40پژوهشگر برتر جهان اسلام و بررسی وضعیت آنها در بازه زمانی 2000-2011 به لحاظ مدارک تولیدشده در پایگاه وب آو ساینس است. در این پژوهش بااستفاده ازتحلیل استنادی میزان مدارک تولید شده، میزان استناد به مدارک، میانگی ناستناد به هر مدرک، شاخص هرش، نوع و زبان مدارک تعیین شده است. نتایج نشان می دهد به لحاظ کمی فان هک از مالزی با 1887 مدرک و به لحاظ کیفیت منابع تولید شده گنجعلی از ایران با 9554 استناد برترین پژوهشگران جهان اسلام می باشند. فرمت بیشتر مدارک مقاله و زبان آنها انگلیسی معلوم شد. در چند سال اخیر ایران از نظر تولید علم رشد بسیار خوبی داشته است. کشور ایران توانسته میزان تولیدات علمی خود را در چهار سال گذشته بیش از دو برابر نماید. از نتایج جانبی این پژوهش می توان به مشخص شدن ضعف شاخص هرش در نادیده گرفتن خود استنادی ها اشاره کرد
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه جمعی و عمیق قصه ها سبب ایجاد شباهت های شگفت انگیز در میان قصه های ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاه هایی که درباره خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارندة حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری می گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی هایش می رسد.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روان شناسانه نشان دهندة میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصة مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه ها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگ های گوناگون بستری متنوع برای افسانه ها و قصه ها شمرده می شوند؛ اما در ژرف ساخت قصه، دل مشغولی ِواحدی منعکس می شود و پایان همه به یک نقطه ختم می شود.
بررسی گفتمان آموزشی داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریّة ایدئولوژی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ساخت گرا از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به بازتاب ساختارهای اجتماعی در اثر ادبی توجه دارد. به عقیدة لویی آلتوسر (Louis Althusser) جامعه شناس ساخت گرا، فرآیند حفظ قدرت در دورة ماقبل مدرن، از طریق دستگاه های سرکوب گر (Suppressive apparatuses) صورت می پذیرفت که در دورة مدرن، به صورت نامحسوس و ایدئولوژیکی از طریق دستگاه های ایدئولوژیک(Ideological apparatuses) همچون آموزش(خصوصاً مدرسه) تحقّق می یابد. در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه آلتوسر، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عملکرد دستگاه ایدئولوژیک مدرسه در داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته می شود که ترسیم کنندة دو گفتمان آموزشی سنّتی و مدرن است. باور به مطلوب بودن روش های رفتاری خشونت آمیز به عنوان روشی کارآمد در امر تعلیم و تربیّت دانش آموزان، همچون یک باور ایدئولوژیکی حاکم در گفتمان آموزشی سنتّی داستان لبخند انار، نمود می یابد که از شیوة سنّتی سرکوب گرانه، به شکل ایدئولوژیک در لایه های مدرن آن تغییر ماهیّت می دهد. با بررسی نوع و نحوة عملکرد عناصر مربوط به این دو گفتمان سنّتی و مدرن از دیدگاه آلتوسری، این فرآیند به مثابة روند تغییر شیوه های حفظ قدرت در دوره های ماقبل مدرن و مدرن شناخته می شود.
بینامتنیّت و فزون متنیّت تقلیدی و دیگرگونگی در اقتباس از شاهنامه فردوسی در آثار میرزا آقاخان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با شکل گیری اندیشه های تجدّدگرایانه و مشروطه خواهانه در جوامع آسیایی در اواخر قرن ۱۳هجری قمری/ ۱۹میلادی، سبک ادبی جدیدی که با نقد شیوه های ادبی گذشته همراه بود، شکل گرفت. در این دوره روشنفکران ایرانی در پی تبیین مسأله هویّت ملّی و احیای روایات اساطیری برآمدند. برای تحقّق این نگرش، بسیاری از متفکّران به فردوسی توجّه خاصّی نشان دادند و در میان آثار ادبی، بیشتر از شاهنامه تقلید و اقتباس کردند. میرزا آقاخان کرمانی نیز به دلیل داشتن گرایش های ایران گرایانه به فردوسی و شاهنامه او توجّه کرد و در آثار متعدّد خود به شیوه های متفاوت به اقتباس از شاهنامه پرداخت. در این پژوهش به صورت اسنادی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تحلیل چگونگی اقتباس و برقرار کردن ارتباط میان متن شاهنامه فردوسی و آثار میرزا آقاخان کرمانی پرداخته و بنا بر نظریّه ژرار ژنت که مجموعه روابط میان متون را دگرمتنیّت می نامد و آن را به پنج بخش بینامتنیّت، پیرامتنیّت، فرامتنیّت، سرمتنیّت و فزون متنیّت تقسیم می کند، نشان داده ایم که اقتباس میرزا آقاخان کرمانی از شاهنامه فردوسی بیشتر بر اساس بینامتنیّت (استفاده از مواد متن) و فزون متنیّت تقلیدی و دیگرگونگی (بازبینی، دگرگون سازی متن، تقلید ادبی) بوده است که در سه مکتوب، آیینه سکندری و نامه باستان دیده می شود. آشنایی کرمانی با متون دساتیری نیز در اقتباس از این متن مؤثّر بوده است. همچنین میرزا آقاخان کرمانی از شاهنامه ای استفاده کرده که در آن نسخه های متعدّد شاهنامه با یکدیگر مقابله شده اند. به نظر می رسد نسخه چاپ سنگی منتشر شده در سال ۱۲۷۵ قمری در تبریز، نسخه ای بوده که کرمانی از آن استفاده کرده است.
گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مقوله نقشی گذرایی موجود بین مقوله نقشی اسناد و فعل مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش که در چارچوب برنامه کمینه گرای بوورز[1] (2002) صورت گرفته، نگاهی متفاوت به ویژگی گذرایی در زبان فارسی دارد. طبق این رویکرد، گذرایی مقوله ای جهانی است که در ساخت هایی از قبیل ساخت های متعدی معلوم، مجهول و میانه وجود دارد. اگرچه هسته این مقوله نقشی، که می تواند به صورت یک فرافکن بیشینه (گروه گذرایی) نمود یابد، قابلیت اعطای نقش تتایی[2] به جایگاه مشخصگر خود را ندارد، اما در صورت داشتن مشخصه های فی[3] توانایی اعطای حالت مفعولی به مفعول صریح را دارا خواهد بود. طبق تحلیل حاضر و با استناد به داده های زبان فارسی (همانند زبان های انگلیسی، آلمانی، ایسلندی، اسکاتلندی، روسی و اوکراینی) عملکرد فعل سبک (فعل پوسته ای) لارسن (1988) در زبان فارسی را می توان به دو گروه نقشی گذرایی و اسناد واگذار نمود
بررسی موسیقی بیرونی و کناری در غزلیات قصاید ظهیر فاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهیر فاریابی یکی از نام آوران عرصه شعر فارسی به خصوص غزل است. او نقش عمده ای در شکل گیری، تحول و اعتلای غزل فارسی داشته است. این مقاله، بر اساس نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون های آماری همچون Anova به دنبال این پرسش است که مهم ترین جلوه های موسیقی (بیرونی و کناری) در غزل های ظهیر چگونه به کار رفته اند و مهم ترین عوامل تحول و اعتلای غزل او کدام اند و از مقایسه این موضوع با قصاید او چه نتایجی به دست می آید. از بررسی انجام شده، به این نتایج می رسیم که گرچه قصاید وی نسبت به غزل ها از نظر وزن متنوع تر است، در مجموع اشعار او از نظر وزن چندان متنوع نیستند. با این حال، ظهیر سعی کرده از به کار بردن اوزان کم کاربرد و نامطبوع بپرهیزد. در زمینه موسیقی کناری نیز به دلیل استفاده از مصوت بلند، کلمات قافیه در غزل ها و قصاید او از گوش نوازی خاصی برخوردار است. ظهیر توجه خاصی نیز به آوردن ردیف در غزل و قصیده دارد، اگر چه ردیف های او نیز خالی از تنوع و گوناگونی قابل توجه است، بسامد بالای قصاید و غزلیات مردّف در اشعار او بیانگر علاقه وی به این امر است. مباحث یادشده هریک به گونه ای در تحول و اعتلای غزل او نقش داشته اند.
آسیب شناسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار با دیدگاهی انتقادی به بررسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی پرداخته ایم و با آوردن چند نمونه شعر و پیش کشیدن مباحثی چون شیوة سطربندی و جای پایان یافتن لخت ها، کاربرد اختیارات عروضی و لغزش برانگیزی وزن در شعر نو، کاستی هایی را که در نوشتن قانون های عروض (به دست پژوهشگران) یا در اجرای آن قانون ها (به دست سخنوران) راه یافته آشکار ساخته ایم و کوشیده ایم با افزودن چند قید و اصلاحیه بر قانون های پیشین، کار شناخت ظرایف وزن شعر نو و بهره گیری بهتر از آن را برای پژوهشگران و شاعران آسان تر سازیم.
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
استعاره مفهومی در دیوان میر نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیکاف و جانسون در «نظریه معاصر استعاره»، استعاره را صرفاً زبانی و در حد واژگان نمی دانند؛ بلکه فرایندهای تفکر انسان را در اساس استعاری می دانند و معتقدند نظام تصوری ذهن انسان بر مبنای استعاره شکل گرفته و تعریف شده است. آن ها استعاره مفهومی را از جهتی به وجودی و ساختاری تقسیم می کنند. لیکاف و جانسون همه استعاره ها را از آن نظر که از ساختاری برای ساختار دیگر الگوبرداری می کنند، ساختاری و از آن جهت که هستی هایی در قلمرو مقصد ایجاد می کنند، وجودی می دانند. در این پژوهش استعاره های جهتی در دیوان میر نوروز بررسی شده است؛ زیرا این استعاره ها از نظر ماهیت قلمرو مبدأ (در بیان سنتی از نظر ماهیت مشبه به) قابل تقسیم به مواردی چون شیء، ماده، ظرف و شخص و ... هستند و همچنین در مباحث بیانی تاکنون طرح و بررسی نشده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که شاعر از استعاره جهتی در راستای تبیین مؤلفه های انتزاعی و ذهنی بهره جسته است، همچون استعاره هایی که بیشتر از جهت گیری فضایی مانند بالا، پایین، درون، بیرون، دور، نزدیک، عمیق و کم عمق ناشی می شود و مفاهیم اساسی، اصلی و بنیادی چون مفاهیم کمیت، کیفیت، شادی، غم، مرگ و زندگی را نشان می دهد. در این پژوهش ضمن تحلیل اشعار میر نوروز، به نمونه های شعری که معرّف این ویژگی هستند، اشاره شده است.
قرینه پردازی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرینه پردازی، تکرار متوازن الگوی واحدهای زبانی در متن و از فنون مهم صورتگرایانه است که در شکل گیری فرم نثر و نظم پارسی، به ویژه نثر فنی و مصنوع روایی، داشته است. مشخص کردن وزن و جایگاه قرینه پردازی، نه تنها در بازشناسی بوطیقای متن، بلکه در شناخت سازمان ذهنی مؤلف نیز اهمیت زیادی دارد؛ چراکه قرینه پردازی، متن منثور را به متن منظوم شاعرانه مانند می کند. هدف از این پژوهش توصیفی- تحلیلی که مبتنی بر مطالعه متن، استخراج و تحلیل شواهد و مصادیق است، واکاوی و بازنمایی ابعاد قرینه پردازی در نفثه المصدور است. این پژوهش نشان می دهد که محمد زیدری نسوی (م. 647؟)، در نفثه المصدور که یکی از ارجمند ترین آثار نثر مصنوع پارسی است، با صورتگرایی و برجسته سازی ادبی، فرایند خودکاری و نقش ارجاعی زبان را به حاشیه رانده و در شکل گیری اثرش به قرینه پردازی، نقش محوری داده است و در پنج سطح آوایی، معنایی، واژگانی، نحوی و بلاغی به قرینه پردازی پرداخته است.
تحلیل سیر سفر خیالی بر مبنای نظریه «سفر قهرمان درون» پیرسون و کی مار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیستم هم زمان با تحول در خوانش آثار ادبی، در قرن بیستم هم زمان با تحول در خوانش آثار، نظریه های روان شناختی، با هدف بازنمایی چگونگی تکوین شخصیت های داستان ارائه شد؛ که از رهگذر همین فرایند؛ یکی از این نظریه ها، نظریه ی کهن الگوی «سفر قهرمان درون» است که کارول پیرسون و هیوکی کی مار با تلفیق آرای یونگ با نظریه های اسطوره شناختی، در این جهت، ارائه دادند. بر مبنای این نظریه سفر قهرمان برای رسیدن به فردیت ضمن عبور از سه مرحله با دوازده کهن الگو روبه رو می گردد؛ که پشت سرنهادن هر یک از این کهن الگوها نقش بارزی در تعالی و کمال او دارند داستان «گنبد فیروزه» ازجمله داستان های هفت پیکر نظامی گنجه ای است که با داشتن قابلیت مطالعاتی بر اساس نقد کهن الگوی «سفر قهرمان درون»، قابل بررسی است. در این داستان، طبق نقد کهن الگویی مطرح شده ی پیرسون و کی مار، قهرمان داستان «ماهان»، پس از گذر از دنیای عادی، به سرزمین ناشناخته ای تشرف می یابد و رهاورد آن شخصیت دگرگونه ای است که در خضر نبی تجلی می یابد. ازاین روی در این مقاله کوشش می شود، ضمن تطبیق مراحل گذر قهرمان از مراحل مختلف «کهن الگوی سفر قهرمان پیرسون و کی مار» در داستان «ماهان کوشیار»، میزان این انطباق و همچنین نقش هایی که هر یک از شخصیت ها در این داستان ایفا می کنند بر اساس این نقد، بررسی گردد.
مطالعة خروج بند موصولی در متون روایی زبان فارسی با رویکردی نقش گرا: شواهدی از جلدهای پنجم تا هفتم تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند خروج بند موصولی هنگامی رخ می دهد که بند موصولی از مجاورت هسته خارج شود و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت کند. به بررسی فرایند هایی همچون خروج بند موصولی، پس از ظهور دستور نقش گرایی بیش از پیش توجه شده است. با توجه به آنکه جملات فارسی در صورت وقوع و یا عدم وقوع این فرایند، همچنان دستوری باقی خواهند ماند، بسیاری از زبان شناسان دلایل غیرنحوی را عامل این حرکت می دانند. نگارندگان با این فرض که وقوع این فرایند، دلایل نقشی همچون طول بند موصولی، ساخت اطلاعی، یکسان بودن فعل بند اصلی و موصولی و نوع فعل دارد، به بررسی فرایند خروج در 66 بند از 150 بند استخراج شده در بخش هایی از تاریخ بیهقی پرداخته اند تا بستری برای مقایسه نتایج این فرایند در متون روایی و ادبی با متون فارسی رسمی معاصر فراهم گردد. براساس داده های پژوهش از چهار فرضیه عنوان شده جز ساخت اطلاعی، سه عامل دیگر تأثیر مستقیمی بر خروج بند موصولی دارند. طول بند موصولی مهم ترین عامل خروج آن در تاریخ بیهقی است که تأییدکننده ادعای هاوکینز مبنی بر تمایل سازه های سنگین تر در زبان های فعل پایانی به حرکت به انتهای جمله و قرارگرفتن پس از فعل است. همچنین، مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج راسخ مهند و دیگران (1391) نشان می دهد که تفاوت چشمگیری میان نحوه عملکرد این فرایند در فارسی رسمی معاصر و تاریخ بیهقی دیده نمی شود..
بازتاب «عواطف انسانی» در اشعار فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فریدون مشیری یکی از بزرگ ترین سرایندگان پرشور اشعار عاشقانه که بیش از پنجاه سال، عاشقانه به جهان و انسان اندیشیده است. با توجه به آنکه در بررسی تاریخ ادبیات هر عصر و پیوند آن با اجتماع باید افکار و اندیشه های رایج در آن دوره شناسایی شود، این مقاله می تواند به شناخت بهتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم تاریخ اجتماعی و فکری ایرانیان و تاریخ ادبیات دوران معاصر یاری کند. از آنجا که مضمون «عشق» در اشعار مشیری از جمله مضامین پربسامد است، نگارندگان کوشیده اند عواطف شاعر را در دو دسته عواطف فردی و عواطف اجتماعی، بررسی و تحلیل و طبقه بندی کنند و بسامد آن را در اشعار او نشان دهند. نتیجه آنکه مشیری بیشتر از آنکه به عواطف فردی توجه داشته باشد، نگاهش معطوف به عواطف اجتماعی است. روش پژوهش در این مقاله به صورت کتابخانه ای و اسنادی و براساس شیوه یادداشت برداری از منابع مکتوب و غیرمیدانی است.
ریخت شناسی داستان های عاشقانه شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از ادب کلاسیک فارسی را داستان هایی تشکیل می دهند که به سبب موضوع عاشقانه آن ها داستان های غنایی خوانده می شوند. اگرچه این نوع ادبی با نوع ادبی حماسه کاملاً متفاوت است اما در مهم ترین متن حماسی فارسی یعنی شاهنامه فردوسی نیز می توان داستان هایی یافت که موضوع آن ها عاشقانه است و در حیطه داستان های غنایی طرح می شود. در این مقاله به بررسی ساختارها و به عبارتی، ریخت شناسی داستان های غنایی شاهنامه پرداخته می شود. هدف این بررسی تنها نشان دادن یکسان بودن یا نبودن شکل این داستان ها با استفاده از روش پراپ نیست بلکه بررسی تأثیر ژانر حماسه بر این نوع داستان ها و نیز مقایسه اجمالی آن ها با داستان های صرفاً غنایی است. در این مقاله کوشش شده است اهمیت ژانر ادبی، از طریق بررسی میزان اثرگذاری انواع ادبی بر عناصر داستانی و روایت داستان های عاشقانه شاهنامه نشان داده شود. داستان های انتخاب شده عبارتند از زال و رودابه، سیاوش و سودابه، رستم و تهمینه و بیژن و منیژه. در این داستان ها عناصر داستانی مطرح در ریخت شناسی پراپ چون صحنه های آغازین، انگیزه ها، موانع و شخصیت ها بررسی می شود؛ هدف بررسی این عناصر، مشخص شدن ریخت شناسی این داستان هاست تا از این طریق بتوان به تأثیر ژانر حماسه بر عناصر داستانی به کار رفته پی برد.
تحلیل سطح بلاغی (ادبیّت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان در رمان های پسامدرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای ادبیات جدید ایران در دو دهه ی اخیر، همگرا با فضای جهانی ادبیات از موج ادبی پسامدرنیسم تأثیر پذیرفته است و رمان های پسامدرن که از اواخر دهه ی هفتاد در این فضا مطرح شدند، امروز به عنوان یک واقعیت در آخرین منزل سیر تطور سبکی در داستان نویسی کشور، غیر قابل انکار هستند. نسبی گرایی و بومی گرایی پسامدرنیستی این امکان را فراهم می کند تا کنشگران این حوزه، مفاهیم فلسفه ی پسامدرن را بر اساس اقتضائات بوم فرهنگی و زبان عمومی مردمان جامعه ی خویش به زبان و بیان آورند. مسأله ی مقاله ی حاضر آن است که نویسندگانی که مدعی هستند به سبک ادبی پسامدرن به تألیف رمان هایی به زبان فارسی در فضای ادبی ایران می پردازند تا چه میزان توانسته اند مؤلفه های رویکرد پسامدرن را به جهان انسانی، در ادبیات اِعمال کنند. از آن جا که مقوله ی زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه ی ادبیات پسامدرن دارای جایگاهی محوری است، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی می شناسند، مقاله ی حاضر سعی دارد، چگونگی کاربست امکانات بلاغی (ادبیّت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان را در رمان هایی که در حوزه ی نقد ادبی کشور به عنوان رمان پسامدرن شناخته شده اند، بررسی کند.