فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
تحلیل تطبیقی شرم در دو منظومه ویس و رامین و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
107 - 125
حوزههای تخصصی:
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
ادبیات تطبیقی از منظری دیگر (تصویرِ اثر از دیدگاه پژوهشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با در نظر آوردن تعریف ادبیات تطبیقی از منظر پیر برونل و همکارانش در کتاب ادبیات تطبیقی چیست؟ ، شیوه ای دیگر در پژوهش برای این نوع مطالعات طرح شده است که مقابله ای ست میان تصویر نوشتارو تصویر اثر از دیدگاه پژوهشگر. در این شیوه، به تعداد پژوهشگرانِ متعلق به فرهنگ های متفاوت، یکی از تصویرهای بالقوه ِاثر نمایان می شود. فرآیند این پژوهش بدین گونه است: با مطالعه متن ادبی، تغییرات شکلی اثر نشان می شود و در روند توصیف و تحلیل، از آن رمزگشایی صورت می پذیرد. این رمزگشایی منجر به آشکارگی معناهای اثر می شود که ضرورتاً معناهای نهفته در نیت نویسنده نیست. و چون معناها صورتی یکسان ندارند. این صورت معنا، تصویر است و بدین ترتیب، تصویر اثر در مقام معنای آن، به تعداد پژوهشگران و خوانندگان مترقی و مجرب ادبیات، توسعه می یابد. برای پروراندن چنین شیوه ای در مطالعات ادبیات تطبیقی که معطوف به تنها یک اثر است، به طرح نمونه هایی از داستان های کوتاه و طرح های کافکا پرداخته شده است. این شیوه پژوهش، ظرفیت تازه ای برای مطالعات تک قطبی ادبیات تطبیقی، مبتنی بر نگرشی از تعریف کلاسیک پیر برونل و همکارانش به دست می دهد؛ نگرشی با در نظر آوردن خاستگاه نظری ادبیات تطبیقی.
ازدواجیه التجربتین المختلفتین؛ لمدینه الدیستوبیه فی تجربه "یاسین طه حافظ" الرومانسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
ینتمی شعر "یاسین طه حافظ" إلی شعر طائفه من الشعراء الذین مزجوا فی أشعارهم بین تجربه الحبّ الرومانسی وتجربه المکان فی بعده العام الخارج عن الإطار الرومانسی المرتبط بحالات الحب والاشتیاق أو البعد والافتراق. تکون التجربه الرومانسیه فی هذا النمط من الأشعار فریده فی نوعها بحیث تسرد قصه الحب المرتبطه بالمجتمع الفاسد والمدینه الفاسده أی یسرد الشاعر من خلال أشعاره الرومانسیه الحالات الفاسده الغیر مرغوبه فیها للمدینه والمکان. یحاول هذا البحث عبر المنهج الوصفی _ التحلیلی دراسه هذا الملمح الشعری الجدید فی أشعار" یاسین طه حافظ" والهدف المرجو هو الکشف والإبانه عن التمظهر الواسع لهذا الدمج الشعری الإبداعی بین الدیستوبیا وتجربه الحب الرومانسیه وتشیر النتائج إلی أن شعر "طه حافظ یاسین" یمثّل شعراً ذی البعدین فی ارتباطه بالمکان وتجربه الحب الرومانسی الذی یحکی قصه حبّ الشاعر لعشیقته فاطمه رمزاً أو حقیقهً. فعمد الشاعر فی أشعاره علی تجسید الحالات الفاسده وغیر المرغوبه للمکان الذی یعیش فیه والذی یختلف ویکون فی مفارقه کامله مع صفاء الحب وبراءته ولا یمکن للإنسان المعاصر أن یمتلک تجربه الحب الرومانسی الخالص فی مثل هذه المدینه. فالمدینه والمکان اللذان یخوض فیهما الشاعر لا یحملان البعد المنشود المثالی فالمدینه فقدت فی شعر الشاعر بعدها المثالی ولایشمُّ منها رائحه الصفاء والبراءه ولا تکون المدینه المعاصره حاضنه للحب البرئ مادامت علی نقیض مع الحب الطاهر نتیجه الحاله السلبیه وهیمنه الوجه المادی والنزعه الجسدیه و زوال الحرکه والفکر فی المدینه الدیستوبیه.
نقد ترجمه فارسی منتخب آثار جبران در کتاب «حمّام روح» بر پایه مدل نظری گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش زبان در یک متن ادبی، زیبایی آفرینی بوده و ترجمه ادبی نیز از این منظر از حساسیت ویژه ای برخوردار است. در متن ادبی، مترجم نه تنها محتوا و پیام، بلکه آرایه ها و صنایع ادبی را نیز باید به میزان مجاز و در قالبی که متن می طلبد، وارد متن ترجمه کند. در میان نظریه های نقد ترجمه، الگوی کارمن والرو گارسس (1994) به نقد ترجمه ادبی می پردازد. این الگو شامل چهار سطح (معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی-کارکردی و سبکی- عملی) است. در این الگو، ترجمه ها از منظر دو معیار کفایت و مقبولیت نیز ارزیابی می شوند. این پژوهش، ترجمه منتخب آثار «جبران خلیل جبران» در کتاب «حمّام روح» سید حسن حسینی (1377) را بر پایه نظریه نقد ترجمه گارسس و در هر چهار سطح مدل پیشنهادی وی با شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهد. دستاورد این جستار، بیانگر آن است که مترجم در زمینه معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی، عملکرد بهتری داشته و در سطوح سبکی و گفتمانی نسبتاً ضعیف ظاهر شده است، اما به طور کلی این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار است. همچنین مترجم بیش از همه راهکارها از «بسط یا افزایش» بهره جسته است.
عنصر شخصیّت در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر (با تکیه بر نظریه فیلیپ هامون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
113 - 139
حوزههای تخصصی:
فیلیپ هامون، نظریه پرداز و نشانه شناس معاصر فرانسوی، از جمله صاحب نظرانی است که از زاویه دید جدیدی به عنصر شخصیّت نگریسته است. نظریه او به دلیل دربرگرفتن آراء نظریه پردازان پیشین، می تواند به شناخت چیستی، مفاهیم و دلالت هایی که در پس شخصیّت ها نهفته است بپردازد. این نظریه یکی از نظریه های جامع و دقیق پیرامون عنصر شخصیّت است. با عنایت به اینکه شخصیّت ها در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر نقش بسیار برجسته ای ایفا می کنند، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی عنصر شخصیّت را در دو رمان مذکور براساس نظریه فیلیپ هامون از حیث؛ انواع شخصیّت، سطوح توصیف شخصیّت، مدلول شخصیّت و دال شخصیّت، مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که کنفانی و فاکنر ضمن استفاده از شخصیّت های تاریخی، اجتماعی، اسطوره ای و مجازی به تمام شخصیّت ها فرصت نقش آفرینی داده اند. علی رغم اینکه روایت در بخش های زیادی از دو رمان بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن است، ولی حضور دو نویسنده در مواردی چون بیان جزئیات، بیان افکار شخصیّت ها، توصیف صحنه ها و... مشهود است. از سوی دیگر، پرسش های مطرح شده در رمان توسط راوی، بیانگر در نظر گرفتن جایگاهی برای خواننده است. این دو نویسنده توانسته اند اسامی، اوصاف و القاب شخصیّت ها را با کارکرد داستانی خود هماهنگ و هم سو سازند و با توصیف ابعاد گوناگون شخصیّت ها خواننده را در مقابل تصویری تمام نما از آنان قرار دهند.
صاحب هزاران اسب؛ برهم کنش تصویر و متن در کتاب تصویری ضحاک براساس نظریه ی متن-تصویر پِری نودلمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب تصویری گونه ای از کتاب کودک است که در آن متن و تصویر اجزای مستقلی هستند که به موازات یکدیگر پیش می روند و کنشگری می کنند تا کلیت کتاب را سامان دهند. در این میان برخی از نظریه پردازان ادبیات کودک، مانند پِری نودلمن، به هویتِ مستقل و ویژه ی تصویر بیش از متن توجه داشت و برای آن در انتقال اطلاعات و پیام و ارتباط متن و تصویر، کارکردهای شش گانه متصور شده اند. این پژوهش که از منظر هدف، کاربردی و از منظر تحلیل داده ها کیفی است، در پی یافتن ویژگی های پیوند متن و تصویر در کتاب تصویری ضحاک اثر فرشید شفیعی (1395) بر اساس پیوندهای شش گانه ی متن و تصویر در نظریه ی نودلمن است. کتاب ضحاک به عنوان یکی از نمونه هایی که تصویر در آن فراتر از متن حرکت می کند و روایت کتاب را شکل می دهد، انتخاب شده تا براساس نظریه ی نودلمن بررسی شود. یافته های این پژوهش دال بر این است که این کتاب نمونه ی موفقی از بازنویسی تصویری شاهنامه است، زیرا تصاویر این کتاب اطلاعاتی فراتر از متن در اختیار مخاطب قرار می دهند؛ از این لحاظ پیام متن را قوت بخشیده و خوانش های جدیدی را متناسب با سلیقه ی مخاطب معاصر ایجاد می کنند. تمام تصاویر کتاب در گونه ی سوم در تقسیم بندی نودلمن قرار می گیرند و پنج تصویر از یازده تصویر کتاب از منظر تقسیم بندی شش گانه نودلمن در مرتبه ی سوم تا ششم قرار می گیرد که به مفهوم به تصویر کشیدن مفاهیمی در تصویر است که متن توان بیان آن را ندارد یا در بیان آن کم توان است. کتاب ضحاک در متن و تصویر دارای نشانه هایی برساخته ی مؤلف یا قراردادی است و مخاطب را دعوت می کند تا با درهم بافتن این نشانه های تصویری و متنی، مفهوم و روایت کتاب را دریافت کند و داستان کهن ضحاک را در بستر وقایع روز بازخوانی کند.
بررسی تطبیقی لفظ و معنا در امثال کردی ایلامی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
121 - 143
حوزههای تخصصی:
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کُرد و عرب بوده است. تأثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی –توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.
پژوهشی پیرامون چهره اولیاءاللهی و عرفانی کاوه آهنگر در روایات عامیانه و نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوه آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه ، از جمله شخصیت هایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیده برخی پژوهشگران، چهره ای نوظهور در ادب حماسی به شمار می آید. تنها خویشکاری های کاوه در شاهنامه ، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی برای ایرانیان است. او پس از به انجام رساندن این دو خویشکاری، ناگهان از صحنه داستان کنار می رود و گرفتار سرانجامی نامشخص می شود، اما در برخی متون نقّالی و عامیانه، داستان این چهره پهلوانی گونه ای دیگر است. شخصیت او در این متون، نه به عنوان پهلوانی ملی، بلکه به عنوان یکی از اولیاءالله که با یاری جستن از نیروهای قدسی و ماورائی، در برابر نیروهای اهریمنی می ایستد، نمود یافته است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر با توجه به متون عامیانه و نقّالی شاهنامه است. نگارنده بر این باور است که بسیاری از مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر در متون عامیانه و نقّالی شاهنامه از قبیلِ: رسیدن به مقام اولیاءاللّهی، ساخت درفش کاویانی به یاری اسماءالله و نقوش و نوشته های مینوی، طلسم افکنی بر راهِ شخصیت های اهریمنی، منطق الطیردانی او، و سرانجامِ زندگیش که با مرگی اختیاری پایان می یابد، همگی برگرفته از داستان های اولیاءالله، متصوفه و شاهانِ فره مندِ ایرانی است.
بررسی تطبیقی جایگاه روایات امام صادق (ع) در تفسیرهای لطائف الإشارات و کشف الأسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: حدیث یکی از مهم ترین منابع تفسیری قرآن کریم است. به استناد روایات پیامبر (ص) و امامان (ع) ، تأویل صحیح قرآن و حقایق آن را تنها ایشان می دانند. از مباحث مؤثر در فرهنگ شیعه شناخت جایگاه و مقام اهل بیت (ع) در تفاسیر قرآن و سایر فرق دینی است و این مهم تنها با تبیین رویکرد مفسران به روایات ایشان امکان پذیر است. سُلَمی در کتاب حقایق التّفسیر ، تفسیری بر بخش هایی از قرآن منسوب به امام جعفر صادق (ع) را آورده است که پل نویا برای نخستین بار آن را منتشر کرد. وی امام صادق (ع) را نخستین مفسّری یافت که قرآن را با تجربه درونی خود بازخوانده و تفسیر کرده است. روش در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و شیوه مقایسه ای بین دو تفسیر لطائف الإشارات قشیری و کشف الأسرار میبدی از مهم ترین تفسیرهای عرفانی قرآن میزان و شیوه به کارگیری روایات امام صادق (ع) ، به ویژه روایات منسوب به آن امام در حقایق التّفسیر سُلَمی و رویکرد هرکدام سنجیده می شود. یافته ها و نتایج: این بررسی نشان می دهد همه روایات امام در لطائف ، برگرفته از حقایقِ سُلَمی است؛ اما کشف الأسرار فقط مرجع بخشی از آنهاست. قشیری به کلام امام صادق (ع) ، تنها مانند سخن یکی از مشایخ تصوف نگریسته است. میبدی با نقل روایات از قول امام صادق (ع) از تفسیر منسوب به امام (ع) و دیگر منابع، از ایشان، هم مانند پیشوای مذهبی و هم مثل پیر طریقت یاد کرده است. هر دو مفسر براساس روایتی از امام صادق (ع) به وجود مراتب در قرآن معتقدند و تفسیر ظاهری را در کنار تفسیر باطنی می پذیرند. هر دوی آنها به اتحاد بین شریعت، طریقت و حقیقت باور دارند. بنای تفسیر اشاری در هر دو تفسیر، تجربه عرفانی است که مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی را شکل داده است.
بررسی تطبیقی احوال مسندالیه در ادبیات فروغ و اخوان با تأکید بر تولدی دیگر و زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 135
حوزههای تخصصی:
در زمینه زیبایی شناسی آثار ادبی، پژوهش های زیادی انجام گرفته اما از دریچه علم معانی کم تر به این آثار نگریسته شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تطبیقی و بر پایه منابع کتابخانه ای، اغراض ثانوی در کاربرد بلاغی حالات مسندالیه در ذکر یا حذف، معرفه یا نکره، تقدیم یا تأخیر و معطوف، صفت و مقید بودن بر اساس کتب علوم بلاغی تجزیه و تحلیل شده است. تجزیه و تحلیل «تولدی دیگر» و «زمستان» نشان می دهد که ذکر مسندالیه بیش از حذف آن مورد توجه فروغ و اخوان بوده و به نظر می رسد هدف ایشان در هر دو حالت حذف یا ذکر، اغلب ابلاغ محتوا در کم ترین زمان با بیش ترین تأکید بوده است و در تقدیم و تأخیر مسندالیه، تقدیم مسندالیه، بیش از تأخیر مورد توجه است و ایشان از تقدیم و تأخیر مسندالیه برای اهداف «قرار دادن مسندالیه در ذهن مخاطب» و بیان «درد و اندوه» بهره برده اند. فروغ و اخوان برای تأکید بیش تر، مسندالیه را با افزودن به یک اسم، ضمیر یا صفت، معرفه می کنند و از مسندالیه نکره کم تر از مسندالیه معرفه بهره برده اند.
بررسی تطبیقی اسطوره ها ی گناه در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطوره شناسان آن را دینِ تمدن های اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی می دانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقه تاریخی اساطیر جست وجو می کنند، گاهی آنقدر زیان بار است که در سرنوشت ملت ها تأثیری شگرف می گذارد. ارتکاب شخصیّت هایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبه های فراطبیعی اساطیری است . پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی اسطوره گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشان دادن انگیزه های نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّت های اساطیری ، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیرو های پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالت های آشکاری دارند .
واکاوی خوانش تصویری خورشید از گزاره عقل فعال و نورالانور در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
131 - 161
حوزههای تخصصی:
تصاویر مرکزی یا کلان استعاره ها در مقام گزاره حاوی اندیشه های نابی اند که از تجربه های شخصی عارف نشأت می گیرند. ازاین رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویه آن ها جهان بینی عارف را بیش از پیش آشکار می کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان های رمزی سهروردی را فراهم می کند؛ به نحوی که سبب می شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان کننده دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی ایجاد می کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به کار می روند.
واکاوی رویکرد روان شناختیِ تصوف در پژوهش های شرق شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 192
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان شناسی پیوند می دهد. تصوف پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش های پژوهشی متنوعی بهره برده اند. یکی از دانش ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل های عرفانی خود استفاده کرده اند، روان شناسی است. شرق شناسان به کمک بن مایه های روان شناختی و روان کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف پژوهی ارائه کرده اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه شده تصوف پژوهان غربی است که با رویکردی روان شناختی به عرفان و تصوف نگریسته اند. با غوررسی در پژوهش های آنان آشکار می شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئله تأویل، به همراه زمینه «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی، از مهم ترین رویکردهای روان شناختیِ پژوهش های عرفانی شرق شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبه» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل توجهی از پژوهش های شرق شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف پژوهان از رویکرد روان شناسی و روان کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان شناسی نوین و مکاتب روان درمانگر سده های متأخر نیست، بلکه عمده کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش های خود به تطابق آموزه های عرفانی با مکاتب نوین علم روان شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته اند.
بررسی بن مایه های اساطیری در قصه ی «چل گیس»، روایت روستای رمقان، کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه ها بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه را شکل می دهند. این بخش از فرهنگ عامه، جلوه گاه باورها، اندیشه ها و شیوه های زندگی مردم هر ملت است. قصه های هر منطقه، به ویژه قصه های شفاهی، بستری مناسب برای واکاوی باورهای اساطیری و توتمی آن قوم است. در این پژوهش یکی از رایج ترین قصه های منطقه ی کوهمره سرخی فارس با عنوان قصه ی «چل گیس» واکاوی شده است. نگارنده نخست به روش میدانی، قصه را به دقت ثبت کرده و سپس به روش توصیفی تحلیلی به بررسی بن مایه های اساطیری آن پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد باورهای اساطیری در همه ی محورهای داستان، گاه آشکارا و گاه نمادین و رمزآلود دیده می شود. نگارنده کوشیده است این بن مایه ها را در بخش های زیر بررسی کند: 1. ایزدبانو آناهیتا: بررسی ویژگی های برجسته ی آناهیتا در این قصه: الف) الهه ی آب؛ ب) افزاینده ی رمه؛ ج) پاک کنندگی زهدان زنان و هم چنین بررسی نمود حیوانی آناهیتا در روایت؛ 2. حمایت حیوان جادویی از قهرمان داستان؛ 3. گیاهان جادویی و حمایت آن ها از قهرمان؛ 4. پیکرگردانی پریان؛ 5. پیکرگردانی انسان به درخت و به عکس؛ 6. نقش درختان در باروری زنان؛ 7. جایگاه پریان در قصه؛ 8. مو به عنوان ابزار باروری؛ 9. تولد شگرف قهرمان قصه؛ 10. قداست اعداد.
دلایل شمس تبریزی ستیزیِ قونویان و درنگی بر فرجام کار وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متأسفانه با وجود رخدادهای شگرف در زندگانی شمس تبریزی (ف. پس از 645 ق.)، بخش های ناشناخته بسیاری، به ویژه در ماه های اقامت در قونیه، در زندگی او وجود دارد. مقاله پیش رو با هدف روشن کردن زوایای تاریک مانده زندگی شمس تبریزی و نشان دادن درستی و نادرستی اطلاعات و روایت های در پیوند با سرنوشت اوست. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است. در آغاز، سه دلیل برای دشمنی قونویان با شمس در ایام کوتاه اقامتش در این شهر، ارائه و توضیح داده شده است: 1) ناآشنایی با مقام عرفانی شمس، در مرتبه یک ولیّ مستور؛ 2) سلوک اجتماعی شمس؛ 3) تحریکات علاءالدین محمد، پسر کهتر مولانا. بی تردید دشمنی قونویان با شمس نمی توانست فرجام خوشی داشته باشد و این دشمنی تنها با نبود شمس از میان می رفت. غیبت ناگهانی شمس از قونیه در سال 645 ق. بازار افسانه سازی و شایعه پردازی را درباره سرنوشت او گرم کرد. برخی برآن اند که شمس در توطئه ای کشته شده که علاءالدین نیز در آن دخالت داشته است. برخی دیگر معتدند او به مهاجرتی خودخواسته از قونیه به تبریز ناگزیر شده است؛ ازاین رو به باور برخی، آرامگاه شمس در قونیه و به باور برخی دیگر، در خوی است. پذیرفتن هرکدام از این نظریات مستلزم آن خواهد بود که دلایل موجّهی برای رقم خوردن چنان سرنوشتی برای شمس ارائه شود. با وجود دشواری مسئله، به ویژه به سبب سکوت اسناد و آثار معتبر، تلاش شده است تا در یک بازخوانی، درستی یا نادرستی روایت های موجود در پیوند با این مسائلْ ارزیابی، و سنجیده ترین آنها بیان شود.
بررسی محتوای سیاسی پنج سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
141 - 162
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها از جمله منابع مهم علمی در شناخت شهرها و کشورها محسوب می شوند. با توجه به اینکه سفرنامه نویس با هدف گزارشی از سفر خود، آن را می نگارد، یکی از بهترین منابع کسب اطلاعات سیاسی هستند. سفرنامه های عتبات عالیات با توجه به انگیزه مذهبی ای که اغلب مسلمانان جهان را به آن ها ترغیب می نماید، اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. موضوع این مقاله تحلیل سیاسی چند سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی می باشد؛ چراکه پس از تغییر حکومت طاغوت به حکومت اسلامی در ایران، توجه به نگارش این دسته از سفرنامه ها پررنگ تر شده است که در نوع خود قابل توجه است. اهمیت این تحقیق آن است که نویسندگان مردمی سیاسی نیستند و هر آنچه را که در جهان اطراف خود می بینند، بیان می کنند. این سفرنامه ها راهنمای شناختی در ادبیات انقلاب اسلامی هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
نقد اجتماعی «همسایه ها» و مقایسه آن با نظریه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
35 - 65
حوزههای تخصصی:
دوره حکومت محمدرضا پهلوی میزان فروش نفت به کشورهای دیگر افزایش پیدا می کند و شرایط مالی کشور به نسبت قبل بهتر می شود و به تبع آن خرید کاغذ، نشر کتاب و... افزایش می یابد. از سویی سختگیری و سانسور به نسبت دوره رضاشاه کم تر است. از این رو در دوره حکومت پهلوی دوم داستان نویسی رواج بیش تری دارد و نویسندگان متأثر از شرایط جامعه دست به خلق داستان هایی می زنند که شرایط جامعه و حوادث تاریخی آن دوره را بیان می کند. یکی از این داستان ها، «همسایه ها» است که اوضاع جنوب ایران در زمان ملی شدن نفت را بیان می کند. در این کتاب، شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن دوره، زندگی مردم و افکار و اندیشه و آرزوها و مشکلات آن ها، فقر مالی و فرهنگی و حتی لایه های پنهان زندگی و فکر انسان ها بیان می شود و به صورت غیر مستقیم به نقش حزب توده در ایجاد این نهضت سیاسی اشاره شده است.
بررسی تقابل های دوگانه در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد تا بتوان هدف از روایت را دریافت. ساختارهای دوگانه و تقابلی, اعم از تقابل های خیر و شر، نیک و بد و...، ساختارهای مفهومی هستند که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. یکی از این ساختارهای مفهومی دوگانه، تقابل زندگی فقیر و غنی است که در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال به عنوان بن مایه ای مشترک خود را به خوبی نشان می دهد و بیانگر این مسئله هستند که طبقه ی فقیر با دیدن وضع رفاه طبقه ی ثروتمند، برای رهایی خود از فقر و تهیدستی تلاش می کند، اما درنهایت چندان موفق به تغییر شرایط زندگی خود نمی شود. از دیگر ویژگی های مشترک این دو نویسنده، اِعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند و مظلوم ماندن طبقه ی تهی دست جامعه است. بررسی تقابل ها و تحلیل رابطه ی آن ها در داستان های مرادی کرمانی و رولد دال نشان می دهد که پیامد مشترک فقر در ایران و جامعه ی انگلستان، کار اجباری کودکان و روبروشدن آن ها با واقعیت های زندگی است. پژوهش پیشِ رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اِسنادی کتابخانه ای، ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی ( قصه های مجید، بچه های قالیباف خانه و شما که غریبه نیستید ) و سه اثر رولد دال ( چارلی و کارخانه ی شکلات سازی، آقای روباه شگفت انگیز و دنی؛ قهرمان جهان) استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد.