فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
225 - 241
حوزههای تخصصی:
جامعه و ادبیات رابطه ای متقابل و دو سویه دارند و آثار ادبی محصول و مولود حیات و محیط اجتماعی هستند. رئالیسم در واقع همان نمایش زندگی واقعی جامعه ی بشری و پرداختن به واقعیتها و مسائل موجود در جامعه و بیانگر احساس مسئولیت و توجه شاعران و نویسندگان نسبت به واقعیت های ملموس جامعه است که پس از جنگ جهانی دوم نیز با پررنگ تر شدن تلاش های صهیونیسم ها این احساس تعهد ادیبان در برابر واقعیت های جهان اسلام بیش از پیش چهره نمود. «محمد عفیفی مطر» و «مهدی اخوان ثالث»، در دو جامعه با شرایط اجتماعی مشابهی زندگی می کنند و با توجه به زمینه های فکری و عقیدتی مشترک، دارای دیدگاه های مشترکی در برخورد با مسائل اجتماعی موجود هستند. این مقاله ضمن تعریف مکتب رئالیسم و معرفی این دو شاعر برجسته مصر و ایران، و بررسی اشعار انقلابی شان، تلاش دارد به بیان مهمترین مؤلفه های رئالیسم در اشعار آنها بپردازد. که عبارتند از: وطن دوستی، تداوم اعتراض به مستبدان، انتظار برای آزادی و نابودی ظلم و ستم، فقر و گرسنگی و عشق به مادر.
کنش گری و کنش پذیری در نمایشنامه های رادی و بیضایی با رویکرد فلسفی نیچه (مطالعه موردی پهلوان اکبر می میرد و آمیز قلمدون)
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
91 - 116
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تطبیقی و بینامتنی آثار ادبی، تحلیل متون با مبانی و رویکردی فلسفی می تواند به عنوان شاخه ای قدرتمند از نقد ادبی موضوعیت یابد. در این میان، نظام اندیشگانی نیچه با توجه به خاستگاه و عطف نظر او به هنر و درام، توانسته است به عنوان مبنای نظری جذابی بر پژوهش های ادبی- هنری قرار گیرد. در میان نظریات او جایگاه و مفهومِ کنش و ارتباطِ آن با قهرمان، خواست و اراده ی او و اخلاق والاتباران و فرومایگان در ذیل نظریه ی ابرانسان، می تواند در روایت شناسی و تحلیل فلسفه ی درام به نتایج بسیار گسترده ای منتج شود. لذا این پژوهش بر آن است تا با روشی توصیفی- و با توجه به نظریات نیچه در محورهای اراده، کنش و انسانِ کنش گر و واکنش گر و بازخوانی دو نمایش نامه ی ایرانی پهلوان اکبر می میرد از بیضایی و آمیز قلمدون از رادی، به تحلیلی فلسفی از چونی و چرایی قهرمان و ضدقهرمان در این روایت ها بپردازد. نتایج این پژوهش می دهد که نقشِ قهرمان به عنوان عاملِ کنش گر در درام، دچارِ نارسایی است و نظام باورها و ارزش های سنتی و عیاری سبب شده اند تا او بیشتر در پوششِ قربانی و شخصیتِ کنش پذیر نمایان شود و روایت ها نموداری از استیلایِ ضد قهرمان های کنش گر بر قهرمان های کنش پذیر و منفعل خواهد بود؛ و برخلاف انتظار از نظام ساختاری روایت، قهرمانان از تبار فرودستان و شخصیت-های فرعی دارای ویژگی های والاتباران هستند.
تحلیل مقارن لروایتي أسفار کاتبان لأبي تراب خسروي وکولي کنار آتش لمنیره رواني بور بناءً على نظریه جیرار جینیت السردیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
205 - 234
حوزههای تخصصی:
قدّم جیرار جینیت، عالم السرد البنیوی البارز، خطه شامله لدراسه النصوص السردیه. لقد قام بتحلیل المحاور الخمس الأساسیه للسرد، أی الترتیب السردی والدیمومه والرؤیه والتواتر والصوت. یدرس هذا البحث ویقارن روایتی أسفار کاتبان لأبی تراب خسروی وکولی کنار آتش لمنیره روانی بور، بناءً على النظریه السردیه لجیرار جینیت، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتیجه البحث أن الکاتبین قد حققا المفارقه الزمنیه باستخدام تقنیتین الاسترجاع والاستباق. تناول کلا المؤلفین أهمیه الحدث فی اللحظات الحرجه بالتواتر التکراری وتکرار حدث. کان خسروی أکثر نجاحا فی روایه قصته بسبب کثره المفارقات الزمنیه والتواترات التکراریه والتغیرات فی سرعه السرد. قدّم جیرار جینیت، عالم السرد البنیوی البارز، خطه شامله لدراسه النصوص السردیه. لقد قام بتحلیل المحاور الخمس الأساسیه للسرد، أی الترتیب السردی والدیمومه والرؤیه والتواتر والصوت. یدرس هذا البحث ویقارن روایتی أسفار کاتبان لأبی تراب خسروی وکولی کنار آتش لمنیره روانی بور، بناءً على النظریه السردیه لجیرار جینیت، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتیجه البحث أن الکاتبین قد حققا المفارقه الزمنیه باستخدام تقنیتین الاسترجاع والاستباق. تناول کلا المؤلفین أهمیه الحدث فی اللحظات الحرجه بالتواتر التکراری وتکرار حدث. کان خسروی أکثر نجاحا فی روایه قصته بسبب کثره المفارقات الزمنیه والتواترات التکراریه والتغیرات فی سرعه السرد.
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزههای تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.
تحلیل آثار آچه به و ساعدی از منظر ادبیات اتوپیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
300 - 320
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی عرضی آثار هنری اخیرا مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این مقاله موضوع آرزوی داشتن زندگی آرمانی در موضوعات داستان در آثار برگزیده چینوا آچه به و غلامسحین ساعدی مورد بررسی قرار گرفت. آچه به، راه رسیدن به رستگاری را در پایان دادن به استعمارگری غرب، نجات وطن، برگشتن به رسم و رسومات و فرهنگ اصیل آفریقا می داند؛ ساعدی راه رسیدن به زندگی آرمانی را در سکوت و آرامش زندگی روستایی و خلاصی از مشکلات و گرفتاری های زندگی مدرن و رهایی از مشکلات روحی و روانی می یابد. هر دو نویسنده در انتخاب شخصیت های داستان و صحنه پردازی ها در مسیر اهداف هنری خود، وجوه مشترک زیادی دارند. در این مقاله، دو بازیگر نقش اصلی داستان، ایده ها و اسیده ال ها، طرز فکر و تفکرات آن ها از هستی و آرزوهای آرمانی و شیوه انتخاب صحنه و تاثیر پذیری آنها از جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی تجزیه و تحلیل و تشابه آنها مشخص شد.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک در موضوع شهید و شهادت در اشعار پایداری معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
470 - 487
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری مضامین گسترده و متنوعی دارد که یکی از شاخص ترین آنان شهید و شهادت است. شهید و شهادت مقوله ایست که در اغلب نبردهای مقدس از آن یاد می شود و روی سخن بسیاری از شاعران عرصه مقاومت با آنان است. در دین اسلام نیز به این مساله اهمیت والایی داده شده و اسلام کسانی را که در راه خدا جانفشانی می کنند و جان خود را از دست می دهند زنده نمی پندارد. بلکه زندگانی هستند که در نزد خدای خود آرمیده اند. بزرگداشت و تکریم شهیدان میهن که جان خویش را در راه پاسداری از وطن و دین ایفا کردند نیز از مضامین دیگر شعر پایداری است.این پژوهش در صدد بررسی تطبیقی مفهوم شهید و شهادت در اشعار شاعران ایران و عرب است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعران معاصر انقلابی ایران و عرب، در اشعار خویش از این مفهوم، بسیار بهره برده اند و در اشعار ایشان مضامینی مربوط به شهید و شهادت شامل : ستایش مقام شهید، انتقام خون شهید، مرثیه سرایی برای او و به کارگیری نماد، است.
بررسی کیفیت و میزان طرح مهارت های زندگی در کتاب های پرخواننده ی کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (در بازه زمانی 1385 -1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های ده گانه زندگی، مهارت هایی هستند که یک انسان اجتماعی باید تا حد مقبولی این مهارت ها را کسب کرده باشد. اگر این مهارت ها از کودکی به درستی به فرد آموزش داده شود، وی در دوران بزرگ سالی می تواند رفتار سازگارانه ای با دیگران و دنیای پیرامون خود داشته باشد. یکی از ابزارهایی که می توان به کمک آن، مهارت های زندگی را به کودکان آموخت و در آن ها نهادینه کرد، آموزش مهارت های زندگی به کمک کتاب کودک است. کتاب های کودکان، به خصوص کتاب های داستانی، ابزاری توانمند برای آموزش مهارت های زندگی به کودکان مخاطب هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی چندوچون طرح مهارت های زندگی در کتاب های پرخواننده کودکان و پاسخ به این پرسش است: مهارت های زندگی در کتاب های محبوب کودکان به چه میزان وجود دارد و هر مهارت، چگونه در داستان طرح شده است؟ گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش تحلیل محتوای کیفی کمی انجام شده است. پس از استخراج عناوین کتاب های پرخواننده، به تحلیل آثار طبق مهارت های زندگی پرداخته شد و درنهایت، فراوانی مؤلفه ها در کتاب ها به دست آمد و سپس با یکدیگر مقایسه شد. پس از بررسی انجام شده این نتیجه به دست آمد که همه ی مهارت ها در کتاب های پرخواننده کانون پرورش فکری (تألیف و ترجمه) مطرح شده است. مهارت تفکر انتقادی و مهارت های ارتباطی بیشترین بسامد و خودآگاهی، کنترل هیجانات منفی و تفکر خلاق کمترین بسامد را دارند. بیشتر کتاب هایی که مهارت تفکر انتقادی در آن ها مطرح شده است، به کودک می آموزند که بدون تحقیق و دانستن جوانب موضوع درباره ی آن اظهارنظر نکنند.
بازشناسی احوال و آثار و نسخه شناسی اشعار شعاع شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
29 - 53
حوزههای تخصصی:
میرزا محمّد حسین شعاع شیرازی، متخلّص به «شعاع» و ملقّب به «شعاع المُلک» از تذکره نویسان و شاعران عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی است. محققان پیشین در مورد زندگی و احوال وی به کوتاهی سخن رانده اند و به برخی از آثار وی اشاره نکرده یا دچار لغزش هایی شده اند که در این مقاله به آن ها پرداخته خواهد شد. با وجود آنکه وی از بزرگ ترین قصیده سرایان فارس در آن دوره محسوب می شود ولی متأسفانه هنوز دیوان حجیمش منتشر نشده است. از اشعار وی سیزده نسخه پراکنده در کتابخانه های دانشگاه تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی و کتابخانه فرمانفرمایان وجود دارد که در این مقاله یکایک آن نسخ معرفی شده و مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مقاله به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده و تلاش گردیده است متونی که شعاع شیرازی آنها را تصحیح کرده، نوشته یا سروده است مورد تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش کتابخانه شخصی شعاع که جزو کتابخانه های شخصی کم نظیر ایران بوده و شامل منابع اصلی برای تدوین تذکره های وی بوده معرفی و برخی کتاب های موجود در آن کتابخانه مورد شناسایی قرار گرفته است.
مقایسه مفهوم وطن در کتاب های فارسی ایران و العربیّه سوریه در مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
71 - 90
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه محتوای کتاب های درسی نزد ملل و فرهنگ های گوناگون، از موضوعاتی است که در قلمرو ادبیات تطبیقی قرار می گیرد. وطن و هویت ملّی از مضامینی است که همواره مورد توجّه نهاد آموزش و پرورش بوده و در کتاب های درسی کشور های مختلف به شکل های گوناگون بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بر اساس مکتب آمریکایی، به بررسی تطبیقی مفهوم وطن و هویت ملّی در کتاب های فارسی ایران و کتاب های العربیّه سوریه در مقطع ابتدایی بپردازد. آثار مورد بررسی، شش کتاب فارسی و شش کتاب عربی، بر اساس آخرین تغییرات کتب آموزشی در ایران و سوریه است. یافته ها در این بررسی تطبیقی نشان می دهد که در کتاب های فارسی دوره ابتدایی، هویت دینی و مذهبی و مؤلّفه های وطن اسلامی بسامد بالایی دارد. در حالی که در کتاب های العربیّه، ستایش زبان و خطّ عربی از سویی و نپرداختن به مؤلّفه های دینی و مذهبی از سوی دیگر، جلب توجّه می کند. در کتاب های هر دو کشور، ستایش رزمندگان و شهدای راه وطن و معرّفی جاذبه های طبیعی، جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی دیده می شود. کم توجّهی نسبت به هویت قومی از موارد مشترک در کتاب های دو کشور است.
نسبیت زبانی در معادل یابی و ترجمه مفاهیم نام اندام «دست» در زبان عربی بر مبنای رویکردهای شناختی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبیت زبانی همواره یکی از چالش های فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربه های زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیده های اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندام ها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم فرهنگی و شناختی همچون دانش، ادراک و احساسات و آداب و رسوم باشد. علاوه بر این، بین مفاهیم فیزیولوژیکی (کار اندام شناسی) اعضای بدن انسان و مفاهیم سوسیولوژی (جامعه شناسی) رابطه معنایی وجود دارد. بررسی مبانی فرهنگی و شناختی این واژه ها و پرداختن به پیشینه تجارب زیسته سخنوران همچون ابزاری می تواند مترجم را در فهم درست معنای دقیق سپس انتقال آن به زبان مقصد کمک کند. اهمیت و جایگاه نام اندام ها در زبان از یک سو و بسامد بالای نام اندام «دست» در زبان عربی و گویش های آن از سوی دیگر، ما را بر این داشت تا به بررسی توصیفی- تحلیلی واژه «دست» و صور ت بندی های زبانی و مفهوم سازی های فرهنگی آن بپردازیم تا از طریق تحلیل معنایی و زبانی این نام اندام، چگونگی معادل گزینی و ترجمه آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. از مهم ترین نتایج به «دست» آمده این است که گاهی ترجمه واژگان و ارائه مفاهیم بر مبنای صور ت بندی مشترک زبان مبدأ و مقصد شکل می گیرد و گاهی بر مبنای صور ت بندی متفاوت؛ در صور ت بندی مشترک، ترجمه هم پوشانی می تواند پیشینه فرهنگی و جهان بینی زبان مبدأ را انتقال دهد و در صور ت بندی متفاوت، نسبیت زبانی اتفاق می افتد. ترجمه هم پوشانی در انتقال مفاهیم عاجز است و باید ترجمه ناهمسان یا به عبارت دیگر، ترجمه مفهومی را که هم متناسب با معیارهای فرهنگی زبان مبدأ است و هم با معیارهای فرهنگی زبان مقصد به کار گرفت.
کلیشه سازی و سیاست های بازنمایی شرق: بررسی انتقادی نمایشنامه کمبوجیه (1569) اثر توماس پرستن و صوفی (1641) اثر جان دنهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار حاضر بررسی انتقادی دو نمایشنامه کمبوجیه (۱۵۶۹) اثر توماس پرستن و صوفی (۱۶۴۱) اثر جان دنهام بر مبنای آرای ادوارد سعید است. با بررسی این دو اثر، که تا به امروز در کشور ما به آن ها پرداخته نشده و به نوعی ناشناخته اند، می توان گفتمان غالب سیاسی و فرهنگیِ انگلستان را در دوران رنسانس تحلیل کرد، دورانی که سرآغاز سیاست های توسعه طلبانه این کشور به شمار می آید. پرستن و دنهام نیز مانند اکثر نویسندگان زمان خود، با کلیشه سازی از شرق و مردم آن به دیگری سازی روی آوردند زیرا دانش شان از شرق عینی و بی واسطه نبود و صرفاً بازتولید تصویرسازی های کلیشه ایِ متن های پیشین (به ویژه سفرنامه ها) بوده است؛ آنان با معرفی نادرست شرق به عموم مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه با گفتمان سیاسی و فرهنگیِ برتری جویانه کشور خود همراه شدند. این نوع دیگری سازی ها در فرهنگ و ادبیات ذهن مردم را برای توسعه طلبی و استعمارگری آماده می ساخت. با بهره گیری ازخوانش کنترپوانی (چندنوایی) که ادوارد سعید معرفی کرده است می توانیم به رابطه آثار ادبی با دینامیسم قدرت پی ببریم.
تأثیر اندیشه، افکار و آثار شریف جُرجانی در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میر سید شریف جرجانی، متکلّم، فیلسوف، منطقی، ادیب و منتقد ایرانی قرن هشتم و نهم هجری است. جرجانی آثار فراوانی دارد و بر بسیاری از کتب متقدّم و متأخّر خود، شرح و حاشیه نوشته است. نفوذ اندیشه ها، آرا و آثار جرجانی حتی در سرزمین هایی که او در آن ها نبوده است، بسیار است. گستره نفوذ او چنان بود که نویسندگان ایرانی، ترک، عرب و همچنین شبه قارّه آثارش را می خوانده و به نوشته هایش استناد می کرده اند. در طی چند قرن، در شبه قارّه هند، آثار جرجانی را در نظامِ مدرسی می خوانده و بر آن ها شرح و حاشیه می نوشته یا تحریرهای تازه ای از آن ها فراهم می آورده اند. همچنین گاه به تلخیص یا ترجمه آن ها می پرداخته اند. نسخه های خطّی، کتاب های چاپ سنگی و سربی آثار جرجانی در کتابخانه های این سرزمین ها فراوان است. شاگردان و نوادگان جرجانی هم در جریان گسترش آرای او در آنجا مؤثر بودند. در این مقاله، پس از اشاره به زندگی، احوال و آثار جرجانی، با تأکید بر منابع نوشتاری شبه قارّه، به بررسی تأثیر آرا و آثار او در این سرزمین ها می پردازیم.
بررسی فقر ستیزی در حکمت های نهج البلاغه و مقایسه آن با گلستان سعدی با تکیه بر حکایت جدال سعدی با مدعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
27 - 50
حوزههای تخصصی:
کتاب شریف نهج البلاغه، به عنوان به عنوان مفسر قرآن و یکی از میادین تبلور فرهنگ اسلامی، همواره انسان را به بهره مندی از مواهب الهی و کسب روزی حلال دعوت کرده و هرگز فقر را نعمت و ارزش به حساب نیاورده است. اما در مقابل، عده ای با بهانه قراردادن تقدیر و قضا بر کار و کوشش عمومی، پشت پا زده اند و عده ای دیگر نیز برای رسیدن به امیال خود، این رویکرد را تایید کرده اند. درک عمیق سعدی از این مهم و تأثیرپذیری وی از حقایق الهی نهج البلاغه موجب شده که وی، طولانی ترین حکایت از کتاب گلستان را به صورت خاص به مناظره گفتمان فقرستیزی و فقرطلبی، اختصاص دهد. با توجه به تأثیر آموزه های دینی، در نگارش گلستان و شباهت های بسیار آن با آثار دینی به ویژه حکمت های نهج البلاغه، این مقاله به بررسی فقرستیزی در حکایت «جدال سعدی با مدعی» در کتاب گلستان و مقایسه آن با حکمت های نهج البلاغه، پرداخته و از این راه مفاهیم و مضامین مشترک را استخراج نموده است. این نوشتار از نوع توصیفی تحلیلی و هدف از ضرورت آن هم افزایی در نیروی اثر و پیوند بیشتر ادبیات و دین می باشد. نتایج این مقایسه نشان می دهد که هر دو اثر فقر را یکی از مهم ترین موانع رشد فردی و اجتماعی می داند و شکرگزاری، قناعت، پاکدامنی، صدقه، احسان و بخشش را از راهکارهای فقرستیزی می شمارد. به گونه ای که در پاره ای از اوقات سعدی توانسته است اساس فقرستیزی را بدون هیچ تفاوتی فهم و مشابه با حکمت های نهج البلاغه بیان کند
واکاوی نمادهای استعلایی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
از دیرهنگام، کسانی که نگاهی ژرف به جهان داشته اند، همواره به دنبال راهی برای گسترش اندیشه ها و ادراکات درونیِ خود بر نمودهای عینیِ جهان محسوس بوده اند؛ ازاین رو با تأمل در جلوه های جهان، تلاش کرده اند تا از محسوسات عبور کرده و به حقیقتی فراتر از آن دست یابند؛ بنابراین، برای نیل به این هدف از نماد استعلایی بهره برده اند. نماد استعلایی تصویری است از شیء ملموس که این شیء ملموس خود دلالت دارد بر عالم معنی و روح. نماد های استعلایی در ماهیت با عالم مُثُل افلاطون یا «ایده بنیادین» (اصطلاح افلاطون) ارتباط دارد و در زمره نماد های عرفانی نیز جای می گیرد. بیدل دهلوی، گونه های متنوع این نمادها را به کار برده و با توجه به شرایط خاصِ فردی، اندیشه و تخیل خود را در قالب نمادهای استعلایی بیان کرده است. از آنجا که نمادهای استعلایی موجب ابهام در شعر می شوند، نوشتار حاضر بر آن است تا با تأویل این نمادها، از غزل بیدل ابهام زدایی کند. در کنار تحلیل محتوایی نمادهای استعلایی، زیبایی شناسی این نمادها نیز از هدف های این پژوهش است.
ادبیات دیجیتال در ایران و کشورهای عربی (تحلیل تطبیقی نمونه هایی از آثار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
153 - 176
حوزههای تخصصی:
امروزه تکنولوژی های دیجیتالی، نفوذ گسترده ای در زندگی روزمره ما پیدا کرده و کنش های ارتباطی و عادت های متن خوانی و متن سازی ما را بازتعریف کرده اند. بر این اساس، ضرورت تغییر نقش ادبیات و گفتمان ادبی، در فضای رسانه ای معاصر ایران و جهان عرب، احساس شده و گام هایی نیز در این جهت برداشته شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف مقایسه تجربه ادبیات دیجیتال ایران و عرب، به بررسی نمونه هایی از شعر و رمان دیجیتال در ایران و جهان عرب و شباهت ها و تفاوت های شکلی و محتوایی آن ها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی رغم پیشی گرفتن تاریخی شعرا و نویسندگان دیجیتال ایرانی از عرب ها، شکاف دیجیتالی چشمگیری با کشورهای عربی وجود دارد. از سوی دیگر، باوجود شکاف زیاد بین ادبیات دیجیتال عرب و غرب، آثار و تألیفات قابل توجهی در برخی کشورهای عربی تولید شده است. این آثار ضمن اینکه فرایندهای خلق مشارکتی یا جمعی را فعالانه تر دنبال می کنند، از نظر زیبایی شناسی و خلاقیت های شکلی و محتوایی نیز قابل اعتنا هستند.
رویکرد تربیتی به کارکردهای پرسش های هم گرا در دفتر اول مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در آثار مولوی تأثیرگذاری بر مخاطب بسیار مهم است، ازجمله دلایل این ادعا، علاوه بر اشاره های مستقیم وی به رعایت مقتضای حال مخاطب، وجود پرسش های زیاد در مثنوی معنوی است که سبب ایجاد تفکر در مخاطب می شود.روش: در پژوهش حاضر به استخراج کارکردهای تربیتی پرسش های همگرا از دفتر اول مثنوی مولوی پرداخته می شود. برای این منظور با جمع آوری و دسته بندی پرسش های همگرا از دفتر اول مثنوی، پرسش های همگرای تربیتی دسته بندی، و کارکردهای تربیتی این پرسش ها، براساس برانگیزانندگی، استنتاج خواهد شد. در این کار ضمن استفاده از شیوه کتابخانه ای در جمع آوری داده ها و انتخاب نمونه هدفمند و همگون، برای تحلیل داده ها درگزارش نهایی، از تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود که به سبب دقیق تربودن شیوه رفت و برگشتی دارد.نتایج و یافته ها: حاصل این پژوهش قرارگرفتن پرسش های هم گرای تربیتی دفتر نخست مثنوی در کارکردهایی مانند ایجاد یادآوری، پذیرش ناتوانی، توجه و تمرکزدهی بر یک موضوع، نمایاندن غفلت و نادانی، غفلت زدایانه، بیان پشیمانی و تلاش برای جبران و خواهش از خدا بوده است. مدرسان می توانند در امر تربیت از پرسش در کارکردهایی که از مثنوی مولوی استخراج شد، برای برانگیزانندگی، خلاقیت و رشد فکری و منطقی دانش آموزان و دانشجویان استفاده کنند.
تحلیل و تطبیق ساختار روایی قطعات ابن یمین فریومدی و غزل قطعه های آرش آذرپیک بر اساس الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
641 - 670
حوزههای تخصصی:
منتقدان بسیاری از جمله مکتب پاریس به بررسی ساختارها و فرم های روایی و بررسی عناصر و قوانین ترکیب آن ها پرداخته اند. از جمله می توان الگوی گریماس را نام برد که با ابداع نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی بر پایه چگونگی روابط بین واحدها، پیشنهاد می کند. معناشناسان مکتب پاریس و گریماس معتقدند واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. لذا روایت گونه ای شبیه سازی از واقعیت است. در این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ با بررسی تطبیقی قطعه های ابن یمین و آثار آرش آذرپیک براساس الگوی کنشی گریماس درصدد پاسخ به این پرسش است که چه نوع رابطه ای (تقلیدگرا، احیاءگرا، ابداع گرا، بدعت گرا، فراگرایی) بین آثار این دو برقرار است. در واقع هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق و درک هر چه بهتر نسبت به قطعه های ابن یمین و آرش آذرپیک و شناخت الگوی گریماس است و نتیجه می گیرد که ساختار روایی قطعه های آرش آذرپیک نسبت به ابن یمین ابداع گرایانه است.
تحلیل استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی؛ با تکیه بر استعاره های جهتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رابطه زبان با ذهن و اینکه زبان انعکاس دهنده ذهن است، از موضوعات مهم مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ «استعاره مفهومی» که خود از نتایج دانش زبان شناسی شناختی است، به این موضوع می پردازد. این نوع استعاره در زندگی روزمره مردم، جاری است و به کمک آن، مفاهیم انتزاعی، عینی و ملموس می شود. در استعاره مفهومی، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است با کمک تجربیات روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی تبیبن می شود. «استعاره جهتی» که یکی از گونه های استعاره مفهومی است، با استفاده از جهت های مکانی (بالا، پایین، درون، برون، پیش، پس، سطح، عمق و...) بعضی از مفاهیم انتزاعی را مکانمند و فهم پذیرتر می کند. تجربیات عرفانی، اغلب مسائل انتزاعی است و عارف با کمک زبان، آن را برای مخاطبان خود درک پذیرتر می کند.
روش: در این پژوهش، استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی با تکیه بر استعاره های جهتی، با تمرکز بر دفتر اول مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود.
یافته ها و نتایج: مولانا در دفتر اول مثنوی با کمک گرفتن از جهت های مکانی، برخی از مفاهیم انتزاعی را به صورت عینی مفهوم سازی کرده است؛ ازجمله اینکه مقام معنوی در جایگاه بالا قرار دارد و اینکه تأثیر موسیقی، سخنان اولیا و تأثیرپذیری از این سخنان باعث رشد و حرکت رو به سمت بالا (تعالی) می شود و نیز شادی و آزادی، حرکتی به سمت بالا دارد؛ بنابراین مسائل مثبت و ایدئال، جهتی رو به بالا دارند. غرور و سرمستی از مسائل منفی است که آنها نیز به بالا گرایش دارند. درمقابل، ناشکری، خواری و حقارت که مسائل منفی است، به جهت پایین گرایش دارند. تواضع و فروتنی که از ویژگی های مثبت اخلاقی است، برخلاف ویژگی های استعاره مفهومی، به سمت پایین می روند. درون، بیرون، پس، پیش، عمق و سطح نیز از جهت های مکانی است که دردفتر اولِ مثنوی به صورت استعاره مفهومی به کار رفته است و در این مقاله بررسی، دسته بندی و تحلیل می شود.
«محلِ اخلاص»؟ «محکِ اخلاص»؟ «مُخِّ اخلاص»؟ «میخِ اخلاص»؟ «محضِ اخلاص»؟ در عبارتی از صد میدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صد میدان یکی از قدیم ترین آثار عرفانی به زبان فارسی است که حاصلِ مجالسِ خواجه عبداللّه انصاری در محرّم 448ق بوده است. میدانِ بیست ویکم از صد میدان درباره توکّل است و در آن آمده است: «توکّل قنطره یقین است و عمادِ ایمان و محلِ اخلاص». این سخن در کتاب های دیگر مانند تفسیر کشف الأسرار، أنس التَّائبین و حدیقه الحقیقه نیز نقل شده است؛ امّا در دست نوشت ها و چاپ های این متون، ترکیبِ «محلِ اخلاص» به چهار گونه دیگر نیز آمده است: «محکِ اخلاص»، «مُخِّ اخلاص»، «میخِ اخلاص» و «محضِ اخلاص». هرکدام از مصحّحانِ این متون به گونه ای این ترکیب را پذیرفته و چاپ کرده اند: سرژ دو بورکوی و علی اصغر حکمت: «محلِ اخلاص»؛ محمّدسرور مولایی: «محکِ اخلاص»؛ علی فاضل: «مُخِّ اخلاص»؛ محمّدعلی موحّد و نیز حسن نصیری جامی: «میخِ اخلاص». از میان این پنج ضبط، کدام یک درست است؟ این پژوهش به بررسی این عبارت از صد میدان در دو چاپِ اصلیِ آن پرداخته است.
روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که عبارت پیش گفته در آن آمده، در تلاش است تا با استناد به دلایل متعدّد نسخه شناسی، زبانی و بلاغی، ضبط صحیح ترکیب یاد شده را مورد بررسی قرار دهد.
یافته ها و نتایج: از میان ضبط های پنجگانه مذکور، ضبط برتر و صحیح «محلِ اخلاص» است. همچنین پژوهش حاضر بر اهمیّتِ یافتنِ منابع و مآخذِ مؤلّف در متونی که نسخه های خطی معتبر ندارند و اهمیّتِ شناختِ منابعِ جنبی در تصحیحِ آن متون تأکید کرده است.
واکاوی تطبیقی درخت، نور و آب در اشعار سهراب سپهری و اکتاویو پاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
81 - 116
حوزههای تخصصی:
بررسی و تطبیق اشعار شاعران بزرگ در نزدیک تر ساختن ملل گوناگون و شناخت جهان بینی مشترک آن ها به ما یاری می رساند و در سایه این پژوهش ها امکان تفهیم بهتر شعرها و انتقاد مؤثر آن ها میسر می شود. سهراب سپهری و اکتاویو پاز از آن دسته شاعرانی اند که عمیقاً به خاطر علاقه زیادشان به فرهنگ هند و اساطیر جهان نگرش شاعرانه مشابهی را به ویژه در رابطه با عناصر بنیادین هستی، درخت، آب و نور دارند و از آنجایی که در بافت اساطیری، این عناصر باهم پیوندی ناگسستنی دارند با کارکردی یکسان در شعرهایشان متجلّی شده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کارکرد این عناصر در اشعار آنان بررسی و تبیین شده است. هر دو این شاعر در اشعار خود با بهره مندی از ساحت اساطیری، پیوند انسان با درخت، درخت با آب و نور و پیوند آب و نور و در نهایت پیوند ژرف انسان، درخت، آب و نور را با بیانی شاعرانه و مشابه هم منعکس ساخته اند که با درک این مسئله، نه تنها تحلیل بسیاری از ترکیبات غریب و نامأنوس شعری این دو شاعر آسان می شود بلکه زیبایی های شاعرانه آن ها نیز رخ می نماید و در سایه این تحلیل، پیوند سپهری و پاز از منظر نگرش شاعرانه و اساطیری پدیدار می شود. با واکاوی پیوندهای ژرف بین عناصر یاد شده، نتیجه حاصل این است که این عناصر در اشعار این دو شاعر به یک وحدت هستی شناسانه ختم می شود و این عناصر و شاعر به عنوان یک «حقیقت واحد» نمود پیدا می کنند.