مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
نظریه بومی
حوزه های تخصصی:
چکیده: معمولاً از اینکه روابط بین الملل رشته ای ""امریکایی"" یا ""غربی"" بوده است سخن می رود. در مقابل، در برخی از کشورهای غیرغربی و به ویژه در ایران لزوم نظریه پردازی بومی در برابر نظریه غربی یا در کنار آن مطرح بوده است. اما این احساس نیاز یا ضرورت با تلاش های جدی در جهت ارائه نظریه ای بومی به اجتماع بین المللی علمای رشته روابط بین الملل همراه نشده است. بحث این نوشته آن است که فضای نظری در اجتماع جهانی علمای روابط بین الملل برای طرح و پذیرش نظریه های بومی پیش از این فراهم نبوده است اما طی سال های اخیر توجه به رشته روابط بین الملل در جهان غیرغربی و به تبع آن نظریه پردازی غیرغربی در روابط بین الملل جلب و زمینه نظریه پردازی بومی فراهم شده است. استدلال اصلی این مقاله آن است که آنچه تا حدی می تواند این گشایش جدید را توضیح دهد، تحولات نظری صورت گرفته در دهه اخیر و به طور خاص ظهور برداشت های ترکیبی در روابط بین الملل، عمل گرایی در نظریه پردازی، اندیشه های پسااستعماری و رجوع به فیزیک کوانتومی در مباحث سازه انگارانه بوده است.
تکثرگرایی در روابط بین الملل و امکان ارائه نظریه های غیرغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش روابط بین الملل از ابتدا در قلمرو مغرب زمین پدیدار شده و همین واقعیت با اعطای منزلت رهبری به محافل فکری و دانشگاهی غرب شرایطی را رقم زده است که ماهیت غرب محور این دانش طی چند دهه از طریق ایجاد حصارهایی به گرد آن و وضع و تحمیل برخی ضوابط نظریه پردازی همچنان محفوظ نگاه داشته شود. مقاله حاضر با هدف زمینه سنجی برای ارائه نظریه های بومی، این مدعا را مطرح می سازد که از اواخر قرن بیستم تاکنون، بر اثر ظهور رهیافت بازاندیش گرایی ، رواج تعاریف موسّع تر از نظریه، فراخ شدن گستره موضوعات بین المللی و نیز نقش آفرینی جدی تر کنش گران غیرغربی، حصارهای فرانظری و نظریِ ایجادشده پیرامون دانش روابط بین الملل شکسته شده است و اکنون این دانش، با خروج تدریجی از انحصار غربی، در وضعیت تکثر و عدم امکان چیرگی یک پارادایم، فرانظریه، نظریه و رهیافت واحد قرار دارد. وضعیت کنونیِ تکثر و هم زیستیِ پارادایم ها و رهیافت ها در کنار تحولات جریان ساز محیط جهانی، فرصت مغتنمی را برای تولید نظریه های بومی توسط اندیش مندان غیرغربی فراهم می سازد.
غرب زدایی از دانش روابط بین الملل و پیامدهای آن برای مطالعات منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
191 - 218
حوزه های تخصصی:
دانش روابط بین الملل از ابتدا در قلمرو مغرب زمین پدیدار شده و همین واقعیت با اعطای منزلت رهبری به محافل فکری و دانشگاهی غرب شرایطی را رقم زده است که ماهیت غرب محور این دانش طی چند دهه از طریق ایجاد حصارهایی به گرد آن و وضع و تحمیل برخی ضوابط نظریi پردازی همچنان محفوظ نگاه داشته شود و اندیشمندان و پژوهشگران سایر نواحی جهان نیز از منظری تماماً غربی به تحولات جهانی بنگرند و مطالعات روابط بین الملل را بر وفق معیارهای فرانظری و نظری غربی انجام دهند. لکن از اواخر قرن بیستم تا کنون بر اثر ظهور رهیافت بازاندیش گرایی، فراخ شدن گستره موضوعات بین المللی و نیز نقش آفرینی جدی تر کنشگران غیرغربی، حصارهای نظریِ ایجاد شده پیرامون دانش روابط بین الملل شکسته شده است و اکنون این دانش با خروج تدریجی از انحصار غربی، در وضعیت تکثر، نسبیت و عدم امکان چیرگی یک پارادایم، فرانظریه، نظریه و رهیافت واحد به سر می برد. اکنون این پرسش مطرح می شود که وضعیت کنونی دانش روابط بین الملل چه پیامدهایی برای زیرشاخه مطالعات منطقه ای دارد؟ در پاسخ به پرسش مذکور، مدعای اصلی مقاله حاضر این است که وضعیت تکثر و نسبیت نظری دانش روابط بین الملل فرصت بسیار مناسبی را در اختیار پژوهشگران غیرغربی برای تولید و ارائه نظریه ها و روایت های بومی قرار می دهد. در نتیجه می تواند مطالعات منطقه ای را از سیطره رهیافت های قوم محور غربی برهاند و سبب شود پژوهشگران تحولات هر منطقه را از چشم انداز همان منطقه و مبتنی بر نظریه های بومی مطالعه و تحلیل کند.
بررسی فلسفه اخلاق در شاهنامه فردوسی براساس نظریه امر الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
58 - 92
حوزه های تخصصی:
نظریه امر الهی از نظریه های کهن فلسفه اخلاق و بحث در رابطه دین و اخلاق است و پیشینه آن به مناظره سقراط و اوثیفرن بازمی گردد. در عصر کنونی بحران معنویّت، اخلاق و حقوق انسان ها و نیز مسئله جهانی شدن و استحاله فرهنگ ها و چالش هویّت ملت ها، گفتمان غالب و دغدغه مهم بشر است؛ درنتیجه بار دیگر به دین و اخلاق توجه جدی می شود و لزوم التفات به نظریه های بومی و سازگار با فرهنگ جامعه اهمیت می یابد. می توان تقریرهای مختلف نظریه امر الهی را در آرا و اندیشه های فلاسفه و حکمای دوران مختلف جست وجو و بررسی کرد؛ بنابراین این پژوهش با روش تحلیلی تطبیقی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، ضمن واکاوی ایدئولوژی فلسفی فردوسی در حوزه دین و اخلاق و بررسی نتایج عملی آن در تبیین جایگاه و حقوق انسان در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... به مقایسه افکار او با تقریرهای نظریه امر الهی می پردازد؛ نیز با معرفی فردوسی در جایگاه یک نظریه پرداز بزرگ فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی با دیدگاه خرد الهی و حیات اخلاقی خدامحور، می توان تفکر او را تقریری تازه از نظریه امر الهی به شمار آورد.
نظریه کارکردی؛ پل ارتباطی میان علم سیاست و حکمرانی سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۶
241 - 269
حوزه های تخصصی:
علم سیاست درکشورهای خاورمیانه رشته ایی نوظهور (علم متاخر از کنش) تلقی می شود؛ به عبارت دیگر در این کشورها فرآیند دگرگونی هنجاری در حوزه های ساختاری پیش از فضای آموزش انجام می گیرد.فقدان ارتباط میان علم سیاست و حکمرانی، بخشی از این بحران کلان است. مسئله مقاله پیش رو بررسی نقش علم سیاست در شکل گیری حکمرانی ایرانی است. این مسئله بر این امر تمرکز دارد که جایگاه و نقش علم سیاست در مناسبات نهادهای قدرت چگونه است و برای اجرایی شدن مناسبات موثر میان علم سیاست و مناسبات قدرت چه باید کرد؟ به منظور تبیین و تحلیل این مسئله، پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که «ارتباط میان علم سیاست و حکمرانی سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی در ساحت های ساختاری و کارکردی از طریق چه فرایندی قابل ایجاد است؟» فرضیه مقاله بیانگر این امر است که «نظریه های توسعه بومی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی که در مقایسه با نظریه های غربی تطابق بیشتری با فرهنگ سیاسی ایرانیان داشته نقش موثری در توسعه ادبیات حکمرانی سیاسی به جا خواهد گذاشت و این امر منجر به تقویت آموزه های ساختاری انقلاب اسلامی در ایران می شود.از آنجایی که حکمرانی سیاسی به عنوان آموزه ای برای ایجاد موازنه و تعادل در ساختار اجتماعی تلقی می شود، برونداد این امر چنین خواهد بود که هرگونه شکل بندی ساختاری در حوزه حکمرانی سیاسی و علم سیاست می تواند تاثیر خود را در آموزه های فرهنگی و اجتماعی منعکس سازد؛ از این رو تطابق این دو ساحت امری ضروری است.