فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
آواشناسی حقوقی، از زیرگرایش های زبان شناسی حقوقی است که در آن از دانش اکوستیک و کاربرد ویژگی های آواشناختی داده های صوتی، برای تکمیل مدارک پرونده های حقوقی استفاده می کنند و یکی از شواهد موجود در آن ها مربوط به داده های صوتی فرد مجرم است. از مهم ترین اموری که آواشناسان حقوقی انجام می دهند، بازشناسی حقوقی سخنگو است. در «بازشناسی حقوقی سخنگو»، از آواشناس خواسته می شود تا میزان مشابهت میان دادة صوتی از پیش موجود مربوط به صدای مجرم را با صدای فرد یا افراد مظنون تعیین و مشخص کند که آیا صدای فرد مظنون با صدای مجرم که در حین ارتکاب جرم ضبط شده، هم خوانی دارد یا خیر؟ هدف از این پژوهش که روی داده های صوتی مربوط به 10 سخنگوی مرد و زن فارسی زبان دارای گویش فارسی معیار انجام گرفت، بررسی امکان استفاده از نمودارهای طیف نگاشتی لگاریتمی واکه ها، به عنوان یکی از کلیدهای بازشناسی حقوقی سخنگو است. نتایج بررسی های انجام گرفته در این پژوهش نشان می دهد که این مشخصه می تواند به عنوان یکی از کلیدهای کارآمد با درصد اطمینان بالا در فعالیت های مربوط به بازشناسی حقوقی سخنگو، کاربرد داشته باشد.
بررسی و تحلیل انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی مولوی با رویکرد سبک شناسی رایانشی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکره ای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی می پردازد و بر این فرضیه استوار است که می توان با استفاده از متغیر زمان به میزان واقع گرایی، سبک روایی و جنبه هایی از صدای دستوری در این اثر دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار، تلفیقی از دستور نظام مند هلیدی و دستور سنتی است. پیکره زبانی آن شامل 16122 فعل در سه دفتر نخست مثنوی بوده که بر اساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده و 16 متغیر زمان در پیکره داده ها تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد در سه دفتر نخست مثنوی، زمان حال %63، گذشته %36 و آینده %5/0درصد افعال را به خود اختصاص داده است. این یافته ها بیانگر این نکات است که مولانا در اشاره گری زمانی فلسفه روانشناسی انسانگرایانه داشته که به زندگی در اینجا و اکنون می اندیشد. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده می کند و سپس به پند و نصیحت می پردازد که سبک روایی نقل، نتیجه گیری و نصیحت را در مثنوی تایید می کند.
سه آجر نبشته در موزه ی آستان شاهچراغ
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سه آجر نبشته از هوتلّودوش-اینشوشینک پادشاه ایلامی میانه (حدود 1120 تا 1100 پ.م)اختصاص دارد که در حال حاضر در موزه ی آستان شاهچراغ شیراز قرار دارد.این سه قطعه آجر نبشته به تمامی مشابه آجر نبشته هایی هستند که در ملیان فارس، آنشان باستانی یافت شده اند.
هندسه ی زبانی سوره ی حمد
حوزههای تخصصی:
سخن از ساختار زبانی سوره ی حمد جدا از مسایل گسترده ی تفسیری که در تاریخ فرهنگ دینی پررنگ و ارج است، جستاری روش مند را با رویکردهای نوین در حوزه ی زبان و ادب ارایه می نماید. خاستگاه این روش همان جایی است که به جای تفصیل، اجمال را برمی گزیند و به جای ساختارهای انتزاعی و ذهنی از هندسه ی حسی و عینی پرده برمی دارد؛ یعنی بنای این نوشتار بر اساس طرحی از سه حوزه ی سپاس و ستایش و نیایش است که قطعاً در ساختار زبانی سوره ی حمد دیدنی و آموختنی است. بی گمان با روشن شدن پیکره ی زبانی سوره ی حمد دلایل برتری و نیکومنظری این سوره و پایگاه آن در گفتمان دین مدارانه و نقش بی بدیلش در راز و نیاز و نماز آشکارتر می گردد. نخستین تجلی گاه این هندسه ی زبانی در آیه ی تسمیت یا بسم اﷲ الرّحمن الرّحیم است که سپاس یزدان با نیایش درهم می آمیزد و گفتار و رفتار دین باوران را سامان می بخشد. شش درنگ این مقاله همه پیرامون شرح سه ضلع اثرگذار در بافتار معنایی و زبانی سوره ی حمد است که یک به یک در چهارچوب اندوخته های زبان عرفان و عرفان زبان از راه می رسند و ادب پژوهان را مخاطب خویش قرار می دهند.
تاریخ زبان فارسی
بررسی و تحلیل نگرشهای آواشناختی و واجشناختی ابن جنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی جامعه شناختی عبارات خطاب در فارسی گفتاری محاوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت این که افراد چگونه باب گفت وگو را باز می کنند یا چگونه همدیگر را خطاب می کنند موضوعی مهم در مطالعات جوامع به منظور ایجاد روابط اجتماعی بین افراد است. در این پژوهش رفتار خطاب در گونه گفتاری فارسی بررسی می شود. در این مطالعه، تحلیل داده های جمع آوری شده از 43 گویشور فارسی نشان داد که ده نوع اصطلاح خطاب در مکالمات روزمره استفاده می شود: اسامی شخصی، عناوین (القاب)، اسامی مذهبی، اصطلاحات شغلی، اصطلاحات روابط خویشاوندی، اصطلاحات احترام آمیز و رسمی، اصطلاحات صمیمانه و خودمانی، ضمایر شخصی، عبارات توصیفی و اصطلاحات صفر. هم چنین استعاره ها و تابوها نیز در داده ها بررسی و تحلیل می شوند. تحلیل آماری اصطلاحات خطاب نشان می دهند که اصطلاحات صمیمانه و خودمانی را افراد مذکر بیشتر به کار می برند و اصطلاحات روابط خویشاوندی با افزایش سن گویشوران کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
بررسی ساختواژی و معنایی پسوند «-گر» در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش پسوند «-گر» زبان فارسی را از نظر ساختواژی و معنایی بر پایه داده هایی از دو گویش زبان کردی بررسی می کند. در گویش سورانی این پسوند به صورت «-کَر» به کارمی رود. در گویش هَورامی، ستاک حال فعل کردن، «-کَر» و در گویش سورانی، «-کَ» است. سورانی یک پسوند «-َر» ()، مشابه پسوند -er انگلیسی، نیز دارد که نقش عمده اش ساخت اسم فاعل و اسم ابزار است.
در مورد ساختواژه «-گر»، در این نوشتار دو فرضیه مطرح شده است: نخست اینکه این وند از دو تکواژ مقیّد درست شده است (ستاک حال فعل کردن+پسوند «-َر»، هر دو در سورانی)؛ دوم اینکه این وند خود به تنهایی ستاک حال فعل کردن در هَورامی است. سپس این دو فرضیه بر پایه معنی شناسی واژگانی لیبر (2004) و (2009) (اسکلت معنایی، بدنه معنایی، مشخّصه های معنایی و اصل هم نمایگی) به روش توصیفی-تحلیلی ارزیابی و این دستاورد حاصل شده که پسوند «-گَر»، از افزوده شدن پسوند «–َر» به ستاک حال فعل کردن یعنی «-کَ» به دست آمده است.
واژه سازی در زبان آلمانی
حوزههای تخصصی:
مفهوم «ناکجاآباد» در دو رسالة سهروردی براساس نظریة استعارة شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین بار، سهروردی اصطلاح «ناکجاآباد» را در آثارش به کار برد تا «عالم مثال» را که جهانی خارج از ادراک عام آدمی است، توصیف و تصویر کند. نگارنده در این مقاله به بررسی تعبیر «ناکجاآباد» به منزلة یک کلان استعاره در دو رسالة آواز پرجبرئیل و فی الحقیقة العشق پرداخته است؛ به این ترتیب که براساس تحلیل نگاشت های استعاریِ ناکجاآباد نشان داده که استعاره های مرکزی «ناکجاآباد مکان است» و «ناکجاآباد لامکان است» درنهایت مؤید کلان این استعاره است: «ناکجاآباد عالم مثال است». به عبارت دیگر، سهروردی بنا بر ذهنیّتی که دربارة عالم مثال داشته، تعمیم های معنایی متعددی را در سطح خرده استعاره ها برای توصیف و تصویرسازیِ «ناکجاآباد» به کار برده است.
هدف نگارنده این است که برخی از گسترده ترین الگوهای استعاری ناکجاآباد را در دو اثر نام برده نشان دهد و تبیین کند که چگونه سهروردی درون چارچوبی زیبایی شناختی و در عین حال فلسفی و عرفانی، نظر خود را دربارة این مکان بیان کرده است.
فرانسیس پونژ در هزار توی شئی و واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فرانسیس پونژ جایگاهی متمایز در گستره ادبیات فرانسه دارد. تصور این «شاعر اشیاء» از جهان محسوس‘ تفکر خلاق و نوآورش آن چنان استثنایی بو د که در چارچوب تنگ الگوی زیبایی شناختی یا فکری نمی گنجید. پونژ هیچگاه نخواست جهان را از ورای ذهنیت یک شاعر نشان دهد یا تبیین نماید. او طرف اشیاء را گرفت و کوشش کرد«کلام را به دنیای خاموش و ساکت بازگردند». چگونه اشیاء را باید بیان کرد؟و این بیان چگونه باید باشد تا شاعر در دام عقاید و تصاویر تکراری نیفتد؟ این چالش پایه و اساس تفکر و شعر فرانسیس پونژ است. پژوهش حاضر کوششی است برای دست یافتن به دنیای پونژ از ورای خوانش ژان پیر ریشار از آثار این شاعر که همواره در جستجوی زبان و مادیت زبان در شعر بوده است. چرا که بیش از آن ابزاری برای ارتباط باشد‘ نوشتار‘ از دیدگاه پونژ ‘ نوعی شیوه و روش زیستن است
چارچوبی نظری برای نقد ترجمه
حوزههای تخصصی:
"آنچه امروز نقد ترجمه نام گرفته، در واقع سنجش کیفیت ترجمه بوده و اساس آن بررسی مقابله ای است، به این صورت که بخش های متناظر دو متن مقصد و مبدا با هم مقایسه می شود و ترجمه هر بخش در چارچوب مفهوم ""معادل"" که خود مفهومی غیردقیق و تابع قضاوت شخصی است، با عنوانهایی چون ""غلط"" و ""درست"" سنجیده می شود. این رویکرد تقلیل گرا و جز نگر برای نقد ترجمه کافی نیست اگر چه ممکن است برای آموزش ترجمه یا حوزه هایی نظیر آن مفید باشد. نقد ترجمه، چون نقد ادبی، نیاز به چارچوبی نظری دارد که فراتر از بررسی مقابله ای باشد.
مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد، تحلیل انتقادی گفتمان چارچوب نظری مناسبی است که می تواند دیدگاههای لازم برای نقد ترجمه را در خود جای دهد. به این ترتیب نقد ترجمه به جای جستجوی غلط و درست باید بررسی کند انتخابهای مترجم (انتخابهای واژگانی، دستوری، ...) چه دلالتی دارند، کدام چارچوب ایدئولوژیکی را منعکس می کنند، و هویت های فرهنگی را چگونه به تصویر می کشند. نقد ترجمه می تواند در چارچوب تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه را از دیدگاههای مختلف نقد کند؛ مثلا از دیدگاه استعمارگرایی، پسااستعماری، فمینیسم، مناسبات قدرت، و جز آن. بنابراین نقد ترجمه در واقع نقد ایدئولوژی هاست و به زبان تازه ای نیاز دارد که با زبان مقابله تفاوت دارد"
بحثی پیرامون سازه شناسی و معنی شناسی
منبع:
چیستا آذر ۱۳۶۱ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
ایده الیسم انتزاعی در دن کیشوت و دایی جان ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"چهارصد سال پیش، یعنى در سال 1604 میلادى، میگوئل دو سروانتس اسپانیایى این امکان را یافت تا اولین بخش کتاب جاودانهء خود دن کیشوت را به چاپ برساند. اثرى که بعدها عنوان نخستین رمان ادبیات داستانى جهان را به خود اختصاص داد. در سال 1351 شمسى نیز ایرج پزشکزاد نویسندهء ایرانى کتاب جنجالى خود دایی جان ناپلئون را منتشر کرد، کتابى که با استقبال گستردهء قشر کتابخوان مواجه شد و با ساخته شدن مجموعهء تلویزیونى از این کتاب، اشتهار آن فراگیر شد، نوع ادبى هر دو کتاب هزل است، هزلى که استادانه از هجو دورى مى جوید و همین نقطهء قوت این دو اثر محسوب مى گردد. اما آنچه حائز اهمیت به نظر مى رسد و موضوع این مقاله را هم مى شود، قرابت این دو اثر است. دو قهرمان ""مسئله دار"" این دو رمان- یعنى دن کیشوت و دایى جان ناپلئون- دچار ایده الیسمى انتزاعى و در پى احیاى گذشته اى اند که روند تاریخى- اجتماعى محیط، دیگر اجازهء این احیا را نمى دهد. بنابراین براى این دو گریزى نیست و هر دو محکوم به غروب در نا امیدى اند.
"
رشد ابزارهای انسجام دستوری در گفتمان نوشتاری دانش آموزان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رشد گفتمانی در کودکان، به بررسی کاربرد ابزارهای انسجام دستوری (ارجاع، حرف ربط، حذف و جانشینی) در روایت های نوشتاری دانش آموزان فارسی زبانِ پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی (12-9ساله) در چارچوب دستور نقش گرای نظام مندِ هلیدی و متیسن (2004) می پردازد. گردآوری داده به شیوه میدانی و تحلیل مبتنی بر روشِ توصیفی- تحلیلی است. نمونه آماری 45 دانش آموز پسر یک مدرسه دولتی در تهران در سال تحصیلی 94-93 است. با استفاده از دو داستان مصوّر، در مجموع 90 روایت نوشتاری گردآوری و ازمنظرِ فراوانی، درصد و الگوی رشد تحلیل شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که بالارفتن سن چه تأثیری بر فراوانی و تنوع رخداد انواع ابزارهای انسجام دستوری دارد. فراوانی ابزارهای انسجام دستوری در پایه های چهارم، پنجم و ششم، به ترتیب، 1285، 1866 و 2198 گزارش می شود. بنابراین با بالارفتن سن، کاربرد انواع ابزارهای انسجام افزایش می یابد و مطابق آمار تحلیلیِ کروسکال والیس این اختلاف در سطح p≤0/05 معنادار است. همچنین نسبت رخداد انواع ابزارهای انسجام با بالارفتن سن تغییر می کند و رخداد ابزارهای انسجامیِ پیچیده تر افزایش می یابد. در مقوله ارجاع، ارجاع شخصی بیشترین و ارجاع مقایسه ای کمترین بسامد را دارند. در مقوله انسجامِ پیوندی، حروف ربطِ افزایشی، تقابلی، زمانی- مکانی، علّی شرطی و در نهایت شرح دهنده، به ترتیب، بیشترین تا کمترین بسامد رخداد را دارند. در حذف و جانشینی، بیشترین بسامد به حذفِ گروهِ اسمی و کمترین به حذفِ گروهِ فعلی تعلق دارد. در پیکره مورد بررسی، 62 درصد از ابزارهای انسجامیِ مشاهده شده از نوع مقوله ارجاع، 22 درصد از نوع حرف ربط و 16 درصد از نوعِ مقوله حذف و جانشینی بوده اند.