فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۷۲۱ تا ۹٬۷۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر پژوهشی معنی شناختی از نوع درزمانی است که در آن نگارندگان به بررسی معانی دو فعل «انداخت/انداز » و «بُرید/بُر » می پردازند. برای چنین بررسی ای، معانی افعال یادشده در دوره های باستان و میانه زبان های ایرانی و سپس، در متون نظم و نثر فارسی دوره اسلامی و در نهایت، در فارسی معاصر ذکر شده و به منظور مقایسه، مورد تعمق قرار گرفته است. ضرورت انجام چنین مطالعه ای گشودن راهی برای تصمیم گیری در مورد چندمعنی بودن فعل های مورد بررسی، وجود هم نامی، یا هم معنایی بافت مقید میان آن ها براساس مستندات تاریخی و شواهد ریشه شناختی است. بنابراین، افزون بر ذکر شواهد ریشه شناختی و مستندات تاریخی برای بررسی معنایی این فعل ها، به ذکر معیارهای تشخیص چندمعنایی از هم نامی نیز خواهیم پرداخت و در انتها خواهیم دید که قائل شدن به همنامی در مورد این افعال منتفی است؛ همچنان که قائل شدن به هم معنایی بافت مقید میان هر فعل و معانی آن نیز درست نیست و هر یک از این دو فعل را باید فعلی چندمعنی در نظر گرفت.
تأثیر الگوی پیش سازمان دهنده ها بر آموزش ساخت های اسنادی فارسی به زبان آموزان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
137 - 152
حوزههای تخصصی:
ساخت های اسنادی از پرکاربردترین ساخت ها در زبان فارسی به شمار می رود؛ از این رو آموزش آن به فراگیران زبان فارسی اهمیت زیادی دارد. با توجه به تفاوت های بسیاری که بین زبان فارسی و زبان عربی به ویژه در ساخت های اسنادی وجود دارد، فراگیر در یادگیری این گونه ساخت ها با چالش های زیادی مواجه می شود. بنابراین مدرس باید بتواند با استفاده از الگوهای صحیح آموزشی این گونه ساخت ها را به زبان آموزان عرب آموزش دهد. یکی از الگوهای تدریس که می تواند در آموزش این ساخت ها مورد استفاده قرار گیرد، الگوی پیش سازمان دهنده آزوبل است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی تأثیر این الگو در تدریس ساخت های اسنادی فارسی (است، بود و شد) به زبان آموزان عرب، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که استفاده از پیش سازمان دهنده ها به ویژه در آموزش ساخت های اسنادی مذکور به عرب زبانان تأثیرات مثبت بسیاری دارد. پیش سازمان دهنده هایی که زبان آموزان عرب در زمینه افعال اسنادی بتوانند از آن ها استفاده کنند و آن ها را به اطلاعات جدید ارتباط دهند، بسیار زیاد است و معلم وظیفه دارد این اطلاعات را شناسایی و با تکرار و تأکید بر آنها یادگیری را برای زبان آموز معنی دار کند. پیش سازمان دهنده ها به ویژه در آموزش آن دسته از افعالی که در زبان عربی معادل مشخصی دارند، تأثیر به سزایی دارد.
بررسی نشانگرهای گفتمان در تعاملات زبانی فارسی آموزان
منبع:
پازند سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مولفه های مختلفی سبب ایجاد انسجام درونی و بیرونی گفتار و نوشتار می گردند که یکی از این مولفه ها نشانگرهای گفتمان محسوب می شود، نشانگرها با وجود آنکه سبب ارتباط و انسجام بخش های مختلف در سطح گفتمان می شوند اما به معنای گزاره ای جمله و ساخت نحوی آن وارد نمی شوند و عدم استفاده از آنها در متن سبب شکل گیری جملات گسسته و نامنسجم و در برخی مواقع مبهم و نامفهوم می گردد. از آنجایی که در بسیاری از موارد، شاهد خطاهایی در به کارگیری این عناصر در کاربردهای زبانی هستیم، لذا در این پژوهش با بررسی این نشانگرها در تعاملات شفاهی زبان آموزان و بررسی تاثیر متغیر جنسیت در به کارگیری این عناصر، تلاش بر این است تا با پاسخ به سوالاتی مانند، زبان آموزان در استفاده از کدامیک از نشانگرهای گفتمان دچار مشکل می شوند؟ الگوی استفاده از نشانگرهای گفتمانی در آنها چگونه است؟ و جنسیت در استفاده از نشانگرهای گفتمان چه نقشی دارد، گامی موثر در جهت کاهش خطاهایی از این دست بردارد. برای رسیدن به این منظور، در پژوهش حاضر با روشی توصیفی، نشانگرهای گفتمان در حدود300 نمونه از تعاملات زبان آموزان بررسی و این نتیجه حاصل شد که آنها در به کارگیری نشانگرها تفاوت دارند و همچنین زبان آموزان مرد و زن در استفاده از نشانگرهای مرکب دچار مشکل بوده اند. این مشکل را باید به تشخیص نادرست نشانگرها مرتبط دانست. الگوی استفاده از نشانگرهای گفتمان در تعاملات زبانی فارسی آموزان یکسان نیست. برخی از نشانگرها به صورت اضافه به کار رفته و برخی از متن جاافتاده است و برخی نیز نادرست استفاده شده است.
متمم های ریشهه dā در زبان اوستایی و فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان های ایرانی دوره باستان (اوستایی و فارسی باستان) علاوه بر ساختمان تصریفی می توان روابط نحوی و نقش های معنایی هر یک از حالت های دستوری و حاشیه ای را بررسی کرد. در این زبان ها، متمم های فعل که می توانند اسم، صفت و یا ضمیر باشند، از طریق حالت نشانی بازنمایی می شوند که با توجه به فعل بر نقش های گوناگونی دلالت دارند. بازنمایی متمم های فعل و کارکرد حالت ها با افعال مختلف، تاکنون جز اشاراتی مختصر، مورد توجه محققان این حوزه نبوده است. به این دلیل، بررسی این موضوع در زبان های ایرانی باستان قدری مغفول مانده است. از این رو، در این نوشتار به بررسی متمم های یکی از ریشه های فعلی پرکاربرد و پربسامد زبان اوستایی، dā، پرداخته می شود که در متون اوستایی بیشتر در معانی دادن، آفریدن و قراردادن و در کتیبه های فارسی باستان با بسامدی کم در معانی آفریدن و دادن آمده است. چنانکه از بررسی جملات حاوی ریشه dā برآمد، متمم های این ریشه، با توجه به معنی و بافت جمله در زبان فارسی باستان در حالت های مفعولی و برایی و در زبان اوستایی در حالت های مفعولی، برایی، اضافی و دری در نقش های معنایی متعددی چون موضوع/ کنش پذیر، پذیرنده، بهره ور، تمیز و مکان ظاهر شده اند.
تحلیل آوایی فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فواصل قرآنی یکی از برجسته ترین ویژگی های لفظی قرآن به شمار می روند. با توجه به اینکه برای بسیاری از موضوعات واجی، تبیینی آوایی وجود دارد، جستار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی تحلیلی علاوه بر تعیین و توصیف فواصل قرآنی، تبیینی آوایی برای گزینش و حضور واج های مختلف در این جایگاه ارائه دهد. به این منظور، ابتدا تمامی فواصل که همان واج پایانی کلمه انتهایی آیات است (6236 مورد)، استخراج و بسامد آن ها مشخص شد. در ادامه براساس مباحث مطرح در علم تجوید و تطبیق آن ها با مباحث و نظریه های آواشناسی نوین، حضور هر واج مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که عواملی همچون کمّیت و کیفیت سرنخ های شنیداری و ادراکی، میزان دشواری آوایی و همچنین میزان نشانداری یک آوا نقشی تعیین کننده در رابطه با حضور یا عدم حضور هر واج و فراوانی آن در این جایگاه دارد. به عبارت دیگر، آواهایی که از سطح شنیداری و ادراکی بالاتری برخوردارند و شنونده آن ها را درست تر و بهتر دریافت می کند و همچنین از میزان دشواری آوایی و نشانداری کم تری برخوردارند، مانند واکه ها و همخوان های رسا، حضور چشمگیرتری در این جایگاه دارند و در مقابل آواهایی که فاقد چنین ویژگی هایی هستند، مانند همخوان های گرفته یا همخوان هایی با تولید دوّمین، نقش کم رنگ تری را در این محیط ایفا می کنند.
تاثیر جایگاه تولید همخوان انسدادی در کلمه بر میزان وی اُتی در گویش کردی ایلام
حوزههای تخصصی:
واکداری یکی از مسائل بحث برانگیز حوزه آواشناسی است. همان طور که می دانیم همخوان ها به دو دسته واکدار و بی واک تقسیم می شوند. ارتعاش تارآواها در طول بست باعث به وجودآمدن همخوان های واکدار و خالی بودن طول بست انسدادی از واک باعث ایجاد همخوان بی واک می شود. در آغاز اگر هجا بعد از همخوان، واکه یا همخوان رسا بیاید، واکداربودن یا نبودن همخوان روی زمان شروع واکداری واکه یا همخوان رسا تاثیر می گذارد. زمان شروع واکداری یا به اختصار «وی اۥ تی» اصطلاحی است که توسط لیسکر و آبرامسون در سال (1964) ابداع شد و به فاصله زمانی میان انفجار رهش همخوان انسدادی و شروع امواج شبه منظم نشان دهنده تکانه های حنجره گفته می شود. یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر مقدار وی اُتی جایگاه تولید همخوان انسدادی در کلمه است. این مقاله برآن است تا مقدار وی اُتی در سه جایگاه آغازین، میان واکه ای و بعد از سایشی بی واک در گویش کردی ایلام را اندازه گیری کرده و این موارد را به کمک آزمون های آماری مقایسه نماید. باتوجه به نتایج به دست آمده در این زمینه می توان نتیجه گرفت که تفاوت میزان وی اُتی در جایگاه های مختلف (آغازین، میان واکه ای و بعد از سایشی بی واک) معنی دار است.
Pragmatic Instruction and Speaking Ability of Iraqi EFL Learners in Virtual vs. Face-to-face Classroom Contexts: Expressive, Declarative, and Directive Speech Acts in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study was an attempt to see whether the instruction of pragmatic markers in virtual vs. face-to-face classroom settings had any effect on Iraqi EFL learners’ speaking ability. It also attempted to examine the intervening effects of some factors including age (teenagers in the language institute vs. adults in the university), gender, social class, and the learners’ English language proficiency levels. To achieve these purposes, a group of 224 Iraqi EFL learners at a university and a private language institute in Kufa, Iraq passing conversation courses were selected and randomly divided into four groups. The two experimental groups (both in university and language institute settings) received instruction on pragmatic markers in online vs. face-to-face conversation classrooms while the two control groups (in university and language institute settings) did not receive instruction on pragmatic markers in online vs. face-to-face conversation classrooms. An English language speaking test was given to the learners to assess their oral performance before and after the treatment. The test was randomly selected from IELTS speaking tests. For the teenagers in the language institute, a simplified speaking task was designed based on IELTS criteria for assessing speaking performance. The results indicated that generally those who received pragmatic instruction outperformed those who did not receive such kind of instruction and the participants in face-to-face classrooms outperformed their virtual counterparts in terms of speaking ability. The study also examined the intervening effects of some social and personal factors including age, gender, social class and level of language proficiency. Based on the findings of this study, the male participants and the students from higher proficiency levels outperformed females and their lower proficiency counterparts in terms of speaking ability. However, they did not show any differences with regard to age and social class. This study offers important implications for EFL teachers, learners and material designers, with regard to the promising effect of face-to-face instruction of different pragmatic features of language through speech acts on learners’ speaking skill.
بررسی انگاره نمونه اصلی در فرافرهنگ نگاری و کاربرد آن در خرد ساختار فرهنگ های تک زبانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویک رد فراف رهنگ نگاری بر مبن ای «انگاره ی نمونه ی اصلی» به شیوه توصیفی تحلیلی انجام و داده ها از خردساختار 5 فرهنگ مهم تک زبانه فارسی، شامل فرهنگ های دهخدا، معین، عمید، انوری و صدری افشار گرد آوری شده است. در این پژوهش، نگارندگان تعریف 100 مدخل متعلق به 5 مقوله «ابزار»، «اثاث منزل»، «پرنده»، «میوه» و «وسیله نقلیه» را در 5 فرهنگ تک زبانه فارسی مورد بررسی قرار داده و با تعریف های همان مدخل ها در «فرهنگ فراگیر انگلیسی کوبیلد» کالینز (1987) مقایسه کرده اند تا با استفاده از الگوی سوالز امکان مقایسه با یک فرهنگ معیار جهانی وجود داشته باشد. نتیجه های حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد خرد ساختار هیچ یک از فرهنگ های فارسی مبتنی بر نظریه زبانشناسی نیست. بر این اساس نویسندگان الگویی را پیشنهاد می دهند تا بر مبنای انگاره نمونه اصلی بتوان خرد ساختار فرهنگ های تک زبانه فارسی را تدوین یا ویرایش کرد.
Bridging Cultural Divides: A Comparative Analysis of AVR and Conventional Approaches in EFL Teacher Professional Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Highlighting the inseparable link between language, culture, and technology in English as a foreign language education, this qualitative exploratory study examined the impact of cultural and multicultural awareness on Iranian EFL teachers’ professional development within augmented virtual reality (AVR)-based and conventional teacher education programs. Thus, 28 EFL teachers participated in semi-structured interviews and reflective inquiries following eight-week training courses. Data analysis was done manually via qualitative thematic analysis and by MAXQDA according to Guskey’s (2002) professional development model. Consequently, seven themes for the conventional group (maintaining a culturally responsive environment, enhanced teachers’ behavior, curriculum improvement, creative ideas, enhanced skills, efficient communication, and preparing students for effective communication) and five themes for the AVR group (experiencing authentic material and environment, accessibility features, less interactivity in the classroom, teachers’ passion and confidence improvement, and less cultural boundaries) were extracted. The study highlighted the crucial role of cultural and multicultural immersion and adaptive teaching strategies in creating culturally responsive environments. This approach equipped EFL instructors to address diverse student needs and foster inclusive learning spaces effectively. Moreover, the AVR technology deepened cultural immersion and supported modern teaching approaches, enhancing educators' ability to engage with diverse cultural classrooms. Despite the observed improvements in trainees’ passion and confidence, a need for reconsidering technological aspects in contemporary teacher education was identified. Ultimately, the findings offered pedagogical implications for EFL teacher education and teacher trainers to equip teachers with the necessary skills to address cultural and multicultural challenges in EFL teaching and stimulate their professional growth.
مفهوم سازی «خودویرانگری» در داستان های کودک: بر اساس طرحواره های کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
77 - 97
حوزههای تخصصی:
«مفهوم سازی» فرایندی پویا است که وفقِ آن، واحدهای زبانی در خدمت عملیات مفهومی و دانش پس زمینه ای قرار می گیرند. صاحب نظران علوم شناختی ساختار زبانی را بازتاب مستقیم شناخت می دانند؛ بدین معنا که هر اصطلاح خاص، مربوط به ادراک وضعیتی خاص است. بر همین اساس، واژه ای واحد می تواند در موقعیت های مختلف مفهوم سازی های مختلف داشته باشد. طرحواره ها، به عنوان یکی از ابزارهای شناخت، تصوراتی کلی اند که از درونی سازی تجربیاتِ زیسته ایجاد می شوند و وظیفه سازمان دهی، تفسیر و تبادل اطلاعات را بر عهده دارند. طرحواره های کاربردشناختی، خرده طرحواره هایی هستند که وابسته به بافتِ موقعیتی و کاربردی فراخوانده می شوند. این پژوهش با التفات به کلان طرحواره «خودویران گری»، در پی رده بندی خرده طرحواره های کاربردشناختی و مفهوم سازی های متناظرشان است. دامنه پژوهش حاضر داستان های واجدِ درون مایه «خودویران گری» در گروه سنی «الف»، «ب» و «ج» است. هر یک از داستان ها به مثابه موقعیتی کاربردی و عینی برای فراخوانی خرده طرحواره ای خاص از کلان طرحواره «خودویران گری» به شمار می آید. پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی در صدد پاسخ به چگونگی مفهوم سازی طرحواره خودویران گری در بافت های موقعیتیِ داستان های کودک است. نتیجه پژوهش پنج طرحواره کاربردشناختی را به عنوان پنج پایه مفهومی متفاوت معرفی می کند: طرحواره های گسستی، پیوستی، گسستی- پیوستیِ فردی، گسستی- پیوستی جمعی، گسستیِ ناخواسته. مقاله حاضر برای نخستین بار خودویران گری را در ادبیات کودک مورد مداقّه قرار می دهد.
بررسی نحوی و معنایی فعل «خواستن» در زبان فارسی: (تحلیلی پیکره بنیاد در چارچوب دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل «خواستن» در زبان فارسی دارای ماهیتی دوگانه است، به گونه ای که می تواند هم زمان به عنوان فعل کمکی و فعل واژگانی به کار رود. «خواستن» در مقام فعل واژگانی مبین معانی مختلفی است که در قالب ساختارهای متفاوتی نیز بیان می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بحث و بررسی ابعاد نحوی و معنایی این فعل در ساخت های مختلف است. نگارندگان معتقدند که دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به مطالعه ساخت های مرکب دارد، می تواند از عهده توصیف همه جانبه ساخت های مورد نظر بر آید. در این دستور ساخت های مرکب براساس «سلسله مراتب میان بندی» تبیین می شوند. سلسله مراتب مذکور خود متشکل از دو پیوستار نحوی و معنایی است. در بُعد نحوی روابط الحاق پیوند مد نظر هستند و در پیوستار معنایی نوع روابط معنایی براساس محمول اصلی مطرح است. در همین راستا تلاش شد که انواع کاربردهای فعل «خواستن» براساس سلسله مراتب توصیف شوند و از این رهیافت نیز مفروضات دستور نقش و ارجاع بر مبنای یافته های پژوهش آزموده شوند. برخی یافته ها حاکی از آن است که فعل «خواستن» به جهت معنایی در زمره محمول های روان کنش، سببی امری و نگرش گزاره ای جای می گیرد و در بُعد نحوی نیز در قالب هم وابستگی مرکزی و ناهم پایگی مرکزی بروز می یابد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 هستند.
Students’ Strategies in Reading Literature: Literary Study in the EFL, Phenomenological Psychology Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the strategies Indonesian students employ in writing comparative Indonesian-English literary criticism within the context of EFL students. A qualitative approach was utilized, and data collection techniques included questionnaires and interviews. The data analysis technique used the identification, classification, reduction, and exposure stages. This study used four phases, namely the screening phase, the reading process phase, the interpretation phase, and the reflection phase. The results showed that in the screening phase, 14.1% of participants expressed a liking for English, while 85.9% remained neutral; the mean score of English obtained by the participants was 45.1% very good, 45.1% good, 8.5% sufficient, 1.3% insufficient; and regarding the English courses attended by participants, 62% never attended, and 38% had taken English courses. In the reading process phase, 74% of the participants searched for translated novels on Google, 7% translated English novels using Google Translate, 3.5% engaged in skimmed reading, 2.5% translated English novels using translators, and other reading strategies were below 3%. Participants who responded with ‘loved’ were 71%, participants who responded with ‘liked’ were 19%, participants who responded with ‘neutral’ were 7%, and those who responded with ‘disliked’ were 3%.
گفتمانِ موکبانگ-کوکبانگ در جریان خلق تا هم آفرینی ارزشِ برندهای خوراکِ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان موکبانک، گونه ای از همگرایی برخط است که نمایانگر آماده سازی خوراک (کوکبانگ) یا خوردن خوراک (موکبانگ) به وسیله تأثیرگذار در جلوی دید کاربران است. این جریان به عنوان ابزاری برای ترویج غذاهای کره ای و بخشی حیاتی از هالیوا یا موج کره ای شناخته شده که در ایران و در جریان تعاملی غیرمستقیم و با واسطه تأثیرگذار با کاربران شبکه اجتماعی به شکل ویژه ای بازبافت سازی شده است. بی گمان، واکاوی ابعاد نهفته معناپردازِ موکبانگ در ایران، به کشف و شناسایی لایه های گفتمانی پنهان جریان هالیوا در پیوند با ارزش برندهای خوراک ایرانی منجر می شود که در این پژوهش برآنیم با رویکردی تفسیری و با ماهیتی چندروشی به آن بپردازیم. پیکره مورد بررسی، مشتمل بر موکبانگ هایی است که به روش هدفمند و با در نظر گرفتن ویژگی های معناپرداز رمزگان خوراک در گفتمان موکبانگ-کوکبانگ انتخاب شده اند. یافته های پژوهش با تحلیل پیکره پژوهش به روش تلفیقی نشان داد که رمزگان فرهنگی خوراک در گفتمان موکبانگ-کوکبانگ ایرانی، شکل ویژه ای در بازنمایی ارزش برندهای خوراک- در زمینه نوع خوراک، شیوه خوردن و آماده سازی خوراک- دارد: در پیوند با نوع خوراک، گفتمان تعاملی موکبانگ بومی ایرانی، خوردن برخی از خوراکی های غیربومی، همچون اختاپوس، هشت پا و کالاماری، را شامل می شود. در جریان بیناکنش مکتوب دنبال کننده ها، برخی با تضعیف سازه های فرهنگی بومی و تقویت عناصر موج جهانی هالیوا، افراد را به سوی پذیرش این جریان در میان کاربران ایرانی ترغیب کرده و برخی با ارجاع به مفهوم سنت از پذیرش آن پرهیز کرده اند. در گفتمان موکبانگ، شیوه خوردن اغلب با صدای تقویت شده به تحریک حسی کاربران پرداخته که با تکیه بر چالش های پرخوری و تندخوری- به صورت تک نفره یا دونفره- انجام می شود. گفتمان کوکبانگ ایرانی، به بازنمایی روش آماده سازی خوراک های روش های گوناگونی همچون آماده سازی خوراک های ملل به ویژه آسیای شرقی با ارجاع به منشأ آن، روش پختن فست فودهای مدرن همسو با جریان های جهانی مک دونالدسازی، بازبافت سازی خوراک های ایرانی سنتی با تکیه بر روایت های تاریخی و موارد مشابه می پردازد.
ملاحظات هرمنوتیکی در ترجمه متون فلسفی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش توجه و علاقه ایرانیان به شناخت اندیشه های فلسفی و دینی پس از انقلاب و ظهور ترجمه های بسیار از کتاب های مهم غربی که در این زمینه به رشته تحریر در آمده است، این ترجمه ها و مفاد آنها با چالش های جدی روبرو هستند که اگر به این چالش ها توجه نشود ما را هم با بدفهمی اندیشه غربی و هم با آثار فرهنگی نامتناسب آن مواجه می سازد. در این مقاله در نظر است تا برخی آسیب های ترجمه متون فلسفی و دینی معرفی شود و ضرورت توجه به مبانی هرمنوتیکی این ترجمه ها مورد توجه قرار گیرد تا بتوان تفسیری مناسب از دیدگاههای ترجمه شده داشت.
بررسی تاثیر بازخورد بصری بر زمان آغاز واکداری فراگیران ایرانی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 135
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثربخشی بازخورد بصری به عنوان ابزاری برای افزایش زمان آغاز واکداری فراگیران ایرانی زبان انگلیسی پرداخته است. در حیطه ی آموزش تلفظ، بازخورد بصری به عنوان یک رویکرد جدید به رسمیت شناخته می شود. پژوهش حاضر شامل یک گروه آزمایشی، تجزیه و تحلیل آماری، همراه با بررسی داده های بصری بود که عملکرد ثابتی را درطول سه مرحله مطالعه نشان داد. در کمال تعجب، الگوی باز خورد بصری به تغییرات قابل توجهی در زمان آغاز واکداری منجر نشد. با این حال، تغییراتی در بین شرکت کنندگان در مورد میانگین عملکردی آنها در رابطه با زمان آغاز واکداری وجود داشت. برخی از شرکت کنندگان بهبود در زمان آغاز واکداری زبان انگلیسی برای واج های /p/، /t/، و /k/ نشان دادند، در حالی که این موضوع برای سایر شرکت کنندگان این گونه صدق نکرد. در آزمون ابتدایی، اکثر شرکت کنندگان زمان آغاز واکداری هایی شبیه به انگلیسی بومی را به نمایش گذاشتند که نشان دهنده یک اثر بالقوه است. عواملی مانند قرار گرفتن در معرض زبان مقصد و برجسته بودن زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی احتمالاً بر نمرات زمان آغاز واکداری شرکت کنندگان قبل از مطالعه تأثیر گذاشته است. بر اساس نتایج مطالعه حاضربازخورد بصری می تواند یک روش آموزشی جایگزین برای آموزش تلفظ در کلاس درس ارائه دهد که بیشترفراگیر محور بوده و به آنها اجازه می دهد تا تجزیه و تحلیل بازنمایی های بصری تولیدات خود را بیاموزند. با این حال، انجام تحقیقات با تعداد بیشتری از شرکت کنندگان برای نتیجه گیری قوی تر در این حوزه ضروری است.
نقش بازخورد زبانشناختی و غیر مستقیم در جنبه های گفتمانی متون استدلالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی بازخورد غیرمستقیم و زبانشناختی بر اشتباهات زبان آموزان در متون استدلالی انجام شده است. جنبه های گفتمان عبارتند از: پیوستگی، سازمان یافتگی، انسجام، اتحاد معنایی و فراگفتمان. شش کلاس آماده انتخاب شدند که دو کلاس بازخورد اصلاحی غیرمستقیم دریافت کردند، دوکلاس دیگر تحت پوشش اصلاح زبانشناختی قرار گرفتند و دو کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ بازخوردی دریافت نکردند. پیش آزمون و پس آزمون نوشتار استدلالی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین بازخورد های غیرمستقیم و زبانشناختی در مورد سازماندهی متنی وجود نداشت اما در تمام مقایسه های دیگر بازخورد غیرمستقیم مؤثرتر از بازخورد زبانشناختی بود و هر دو در مقایسه با گروه کنترل بهتر بودند. همچنین نتایج بیانگر این بود که در کل، معلمان نسبت به بازخورد اصلاحی غیرمستقیم در مقایسه با بازخورد زبانشناختی در پاسخگویی به مشکلات گفتمانی زبان آموزان بیشتر تمایل دارند. معلمان به جای ارائه اصلاحات و پیشنهادات، نظرات بیشتری برای شناسایی مشکلات ارائه کردند.
The Effect of Using Mobile-Assisted Flipped Classroom on Iranian EFL Learners' Vocabulary Leaning(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۷, No.۳۴, Spring & Summer ۲۰۲۴
22 - 43
حوزههای تخصصی:
The emergence of flipped learning has provided new opportunities to improve the quality of English language learning. First, the present study attempted to investigate the effects of flipped learning on enhancing the vocabulary knowledge of EFL learners. Second, it aimed to investigate the perception of the participants toward the flipped learning. To this end, 23 EFL learners from an English institute in Iran were assigned to the flipped and conventional groups. In the flipped classroom, the course materials selected by the teacher were posted via Telegram Application in advance to the class and the class time was spent on different peer and group activities including pre-communicative sentence arrangement, communicative activities, pair, and group discussion, role-play and storytelling. Multiple data collection sources, including a vocabulary knowledge test, a student-recorded portfolio, and a flipped learning experience questionnaire were employed to elicit the required data. The results revealed that the participants in the flipped learning classroom performed a little better than the participants in the conventional class; however, it was not statistically significant. Besides, they did not have a positive attitude toward flipped instruction. The author presents insights into the impacts of flipped instruction on the quality of vocabulary learning and the participants' perception of flipped learning and offers recommendations and implications for practice.
مصدر فارسی چه ماهیتی دارد و چگونه فرافکن می شود؟ تبیینی در چارچوب صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
211 - 254
حوزههای تخصصی:
پیرامون مصدر و ساخت نحوی اش اتفاق نظر وجود ندارد؛ برخی آن را اسم و دیگران فعل می دانند. دسته سومی نیز بنابه رفتار اسم فعل گونه آن، مصدر را ذیل مقولات مشکّک یا مقوله پذیر در بافت، تلقی می کنند. در پژوهش حاضر برآن بودیم تا بدون نیاز به نگرش سوم، پیشنهادی برای سلسله مراتب فرافکنی مصدر در چارچوب صرف توزیعی ارائه کنیم؛ به نحوی که نه تنها منطبق بر ویژگی های دوگانه اسم فعل گونه اش باشد، بلکه نشان دهد چگونه مصدر فارسی در مقام صفت نیز می تواند ایفای نقش کند. در نیل به این هدف، ساخت نحوی و ویژگی های مصدر فارسی بررسی شدند که این ویژگی ها، افزون بر موارد پیش گفته در سایر مطالعات، از این قرار بودند: مصدر فارسی با مصدر زبان هایی نظیر انگلیسی متفاوت است و از جنبه هایی به اسم مصدر میل می کند، گرچه رفتار آن مطلقاً بر اسم مصدر نیز منطبق نیست. بنابراین، ماهیت مصدر فارسی با هر دو مقوله مصدر و اسم مصدر انگلیسی تفاوت دارد و به تبع، اشتقاق شان یکسان نخواهد بود؛ پرسشواژه در ساخت مصدری به کار می رود؛ مصدر (منفی) می تواند به هیچ واژه مجوز حضور بدهد؛ همچنین، مصدر می تواند نه به عنوان اسم و نه به عنوان فعل، بلکه در مقام صفت به کار رود. بدین ترتیب، پیشنهادی برای سلسله مراتب فرافکنی مصدر ارائه شد و جایگاه ادغام وند مصدری نیز بررسی شد. شواهد نشان دادند که برخلاف فرض های محتمل اولیه، هیچ کدام از هسته های اسم کوچک، زمان و فعل کوچک محل درج وند مصدری فارسی نیستند. درنهایت، اتخاذ رویکرد صرف توزیعی اجازه داد رابطه میان فعل خودایستا و صورت متناظر مصدری اش در قالب فرایندهای نحوی مشترکی منعکس شود.
قومیت، نگرش و امنیت زبانی سخنگویان گونه های زبانی غیر معیار ایرانی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، نگرش و امنیت زبانی سخنگویان زبان بر کاربرد تنوعات گونه ای در چارچوب نظریه لکتال با در نظر گرفتن هویت های ایلی و قومی اقوام ایرانی بررسی می شود. ابزار به کارگرفته شده در این پژوهش، پرسشنامه پیمایشی محقق ساخته و مصاحبه می باشد. داده های زبانی از 314 شرکت کننده به صورت نیمه تصادفی از جامعه زبانی دارای اصالت های قومی- زبانی 10 قوم ایرانی گرداوری شده است. برای سنجش گویه های پرسشنامه از مقیاس لیکرت، برای پایایی، از آلفای کرونباخ، برای دریافت نتایج آماری از آزمون کای دو، برای همبستگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. به لحاظ نگرش های زبانی، سخنگویان زبان ها نسبت به گونه زبانی غیر معیار خود احساس غرور و مباهات، صمیمیت، تعلق، دلنشین تر و زیباتربودن و احساس هویت واقعی دارند؛ در حالی که گویشوران نسبت به گونه زبانی معیار، غرور و مباهات احساس می کنند. به لحاظ امنیت زبانی، لک ها بیش ترین و مازندرانی ها کم ترین میزان در محیط داخل و خارج از خانواده را نشان داده اند. به لحاظ هویت زبانی، در زبان ها، لک ها و در گویش ها، همدانی ها بیش ترین احساس هویت زبانی نسبت به گونه زبانی غیر معیار خود را نشان داده اند.
Factors Associated with the Motivation and Attitude Towards Learning English in Higher Education: Structural Equation Modeling(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to analyze the factors associated with motivation and attitude towards English learning through the application of structural equation modeling (SEM). A quantitative, ex post fact, cross-sectional and explanatory study was carried out on 1202 university students. Eight motivational factors were examined, namely: Motivational Intensity (MI), Attitude towards Learning English (ATLL), Integrative Orientation (IntO), Instrumental Orientation (InsO), Interest Towards Foreign Languages (ITFL), Evaluation of English Teaching (EET), Desire to Learn English (DLE), Evaluation of the English Course (EEC). The multiple regressions showed that EET, DLE, InsO, and EEC are predictors of the MI. It was found that DLE, InsO, and EEC are predictors of ATLL. The SEM showed a weak positive influence of InsO on DLE, ITFL, EET, EEC, MI and ATLL. IntO had a weak positive impact on DLE, EET, EEC, and ITFL. There was a weak positive impact of DLE on ITFL, ATLL and MI, and it had a strong effect on EEC. Finally, EET had a weak positive effect on MI, whereas EEC had a weak positive impact on ATTL and MI. This research provided information that serves to understand the factors affecting the intensity of motivation and attitude in L2 learning