فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۷, No.۳۴, Spring & Summer ۲۰۲۴
225 - 252
حوزههای تخصصی:
Intercultural communication is a widespread matter in today’s world with the advent of globalization and social media. Thus, this study focused on exploring the role of cultural knowledge and linguistic knowledge in the formation of intercultural competence. The researchers selected 150 Iranian learners through a purposeful sampling procedure in a qualitative design. By using interviews, observation, and reflective journals the required data was collected. The researchers used inductive analysis and thematic analysis to analyze the collected data. The results revealed that cultural knowledge and linguistic knowledge are both equally important in the formation of intercultural competence of Iranian learners. Also, it is shown that Iranian learners make use of both linguistic knowledge and cultural knowledge to have effective communication, build trust and rapport, conflict resolution, and avoid linguistic and cultural misunderstandings. This study is important for language teachers, book writers, and curriculum developers in that they should pay more attention to both linguistic knowledge and cultural knowledge in their teaching, book writing, and curriculum development respectively.
Portfolio Assessment-Led Engagement, Study and Activation (ESA) Mechanism in Writing Class: Focus on Emotive Dimensions(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۷, No.۳۴, Spring & Summer ۲۰۲۴
253 - 284
حوزههای تخصصی:
An appropriate and dynamic teaching method in EFL instruction is crucial for engaging, attracting, and supporting students. This study utilized a mixed-method approach to explore the effectiveness of synthesizing Engagement, Study, and Activation (ESA) with portfolio assessment on Iranian female students' emotive dimensions in writing skills. A total of 177 students participated in the experimental study, completing think-aloud protocols, questionnaires, and interviews. Quantitative analysis through MANOVA and qualitative analysis using NVivo demonstrated significant results. The synthesis of ESA with portfolio assessment yielded the highest mean scores in emotive dimensions related to writing skills, followed by pure ESA application and the control group. Additionally, pure ESA application outperformed conventional instructional methods in overall emotive dimensions. However, the synthetic approach proved to be more effective than pure ESA across all emotive dimensions. Qualitative data from think-aloud protocols and interviews further elucidated the impact of synthetic mechanisms on boredom, hopelessness, anxiety, anger, enjoyment, pride, motivation, motivation and relief. The main implication for the stakeholders is the feasibility, usefulness and applicability of dynamic assessment in accommodating emotive dimensions in the process of both instruction and assessment of language.
مقایسه تکیه کلمه در فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تفاوت های رده شناختیِ جایگاه تکیه کلمه را در دو زبان فارسی معیار گفتاری و عربی معیار جدید بررسی می کنیم. در اینجا ابتدا براساس مطالعات رده شناختی نشان می دهیم که هر دو زبان فارسی و عربی جزو زبان هایی هستند که محل تکیه کلمه در آنها براساس ملاحظات واجی قابل پیش بینی است. این زبان ها درمقابلِ زبان هایی چون انگلیسی و روسی قرار دارند که محل تکیه کلمه اشان صرفاً براساس ملاحظات واجی قابل پیش بینی نیست و برای تعیین محل تکیه در آنها علاوه بر اطلاعات واجی به اطلاعات صرفی و واژگانی و تاریخی نیز نیاز است. سپس بحث می کنیم که در زبان هایی که جایگاهِ تکیه کلمه در آنها قابلِ پیش بینی است، تکیه نمی تواند تقابل دهنده باشد، یعنی در این زبان ها صرفاً با تغییر محل تکیه در کلمه، معنای کلمه تغییر نمی کند و جفت های کمینه تکیه ای پدید نمی آید؛ در این معنا تکیه کلمه هم در فارسی و هم در عربی غیر تقابل دهنده است. آنگاه نشان می دهیم که گرچه هر دو زبان فارسی و عربی دارای تکیه کلمه قابل پیش بینی و غیر تقابلی هستند، تفاوت عظیمی بینشان وجود دارد و آن این که محل هجای تکیه بر در فارسی گفتاری همواره روی هجای پایانی کلمه است و وزن هجاهای کلمه هیچ تأثیری بر محل تکیه ندارد، اما محل هجای تکیه بر در کلمات عربی معیار جدید بسته به وزن هجاهای کلمه فرق می کند. دراین معنا زبان فارسی از حیث تکیه کلمه، زبانی غیر حساس به کمّیت با تکیه ثابت است، اما زبان عربی زبانی حساس به کمّیت با تکیه آزاد است. در این مقاله پس از معرفی ویژگی های رده شناختی فوق به بررسی و معرفی این ویژگی ها در دو زبان فارسی گفتاری و عربی معیار جدید می پردازیم.
بررسی اثربخشی استفاده از سامانده های ترسیمی در آموزش درک مطلب زبان فارسی به فارسی آموزان غیرایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
181-208
حوزههای تخصصی:
خواندن و درک مطلب یکی از اهداف آموزشی هر برنامه درسی است که راهبردهای مختلفی برای تدریس آن به کار گرفته می شوند. سامانده های ترسیمی، یکی از این راهبردها هستند که ریشه در نظریه طرحواره ها دارند و هدف آنها سازماندهی و ارائه دانش است. پژوهش حاضر، به منظور تعیین تأثیر راهبرد سامانده های ترسیمی بر پیشرفت مهارت خواندن و درک مطلب فارسی آموزان خارجی انجام گرفت. این پژوهش از نوع کمی و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز به صورت میدانی است. آزمودنی های این پژوهش شامل 15 نفر از فارسی آموزان سطح میانی و فوق میانی بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی 98_97 در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش متون آموزشی، آزمون های درک مطلب و سامانده های ترسیمی بود. برای اجرای این پژوهش، ابتدا یک متن فارسی به روش سنتی به آزمودنی ها تدریس شد و سپس آزمون درک مطلب از آنها گرفته شد. پس از آشناسازی آزمودنی ها با راهبرد سامانده های ترسیمی، متن دوم، که سطح دشواری آن مشابه متن اول بود، با استفاده از این سامانده ها به آنها تدریس شد و آزمون درک مطلب برای بار دوم از آنها گرفته شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون t زوجی نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان درک مطلب فارسی آموزان در روش سنتی و روش سامانده های ترسیمی وجود دارد؛ به بیان دیگر هنگام استفاده از سامانده های ترسیمی زبان آموزان درک مطلب بهتری از متن داشتند.
ساختار و کارکرد پرسش در گفتمان بازجویی (مطالعۀ موردی شهرستان دورود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
95 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی برای واکاوی ابعاد مختلف ساختاری، معنایی و کاربردشناختی «پرسش» در گفتمان محکمه است. سؤال های اساسی که دراین خصوص می توان مطرح کرد، عبارت اند از: بازجو از چه صورت های پرسشی در گفتمان استفاده می کند؟ چه معیارهای کاربردشناختی انتخاب یک صورت پرسشی را بر دیگری برتری می دهند؟ داده های پژوهش پیشِ رو برگرفته از جلسه های دادرسی و بازپرسی از شاهد در شعبه های کیفری و حقوقی دادگاه و دادسرای شهرستان دورود است. برای تحلیل داده ها از تلفیق رویکرد های کمّی و کیفی استفاده نموده ایم. در بُعد کمّی، انواع صورت های پرسشی را محاسبه کرده ایم؛ در بُعد کیفی نیز انواع راهبردهای کاربردشناختی در نظر گرفته شده است و دراین باره به طور عمده از آراء و روش شناسی وودبری (1984) و گیبنز (2003) بهره برده ایم. یافته ها نشان می دهد که بازجو (اعم از دادیار، بازپرس و قاضی) از گونه های مختلف پرسش ها همانند اطلاعی گسترده و محدود، اخباری، تأییدی، بله/خیر، بله/خیر منفی و انتخابی در تعامل خود با مخاطب استفاده می کند. هریک از پرسش ها می توانند به طور مشخص اشخاص و هویت آن ها را موردپرسش قرار دهند و به این اعتبار در دسته راهبردهای شخص هدف جای بگیرند یا آنکه گفته ها و گزاره های مطرح شده را به چالش کشند و در این صورت ایده هدف نامیده شوند. نتایج بررسی داده ها بیانگر آن است که طیف گسترده ای از راهبردهای کاربردشناختی مانند بازساخت، تکرار، تقابل، پیش انگاره، تحریف وجهیت در گفتمان محکمه استفاده می شوند.
The Effect of Artificial Intelligence Generated Translation versus Human Translation on Reading Comprehension of the Speakers of Less Commonly Taught Languages(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
English as a Foreign Language (EFL) University students usually write in their native tongue and translate it into English using Artificial Intelligence programs. The study evaluated the quality of translations generated by AI in one hand and investigated the impact of Artificial Intelligence Generated Translation (AIGT) on EFL students in another. A human translator and an AI tool were used to translate two sample texts from English into Persian. The texts were given to 30 EFL teachers to examine the quality of AI translations. In addition, 152 students randomly divided into control or experimental groups were exposed to translated texts. Results from an independent t-test showed that there was a negligible difference between the two groups. The qualitative analysis of the interview data that involved 30 participants revealed that language teachers perceived omission, addition, syntax and punctuation errors in AIGT as adequately acceptable, despite their prevalence. However, a majority of the teachers were dissatisfied with AIGT’s accuracy in rendering idiomatic expressions. Based on the results, EFL educators should acknowledge the prevalence and usefulness of AI among students, and aim to incorporate it effectively in their teaching instead of prohibiting its use.
Exploring Teachers’ Attitudes and Beliefs: The Case of In-Service EFL Teachers’ Professional Development at Farhangian University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the EFL context, many teachers experience difficulty in incorporating what is learned in their pedagogical practices. This study attempted to discover the perception of in-service EFL teachers with various age groups, teaching experiences, and genders on the efficiency of the program in developing teachers’ content, pedagogical content, and pedagogical knowledge. The participants were selected from two groups of teachers who passed specific courses at Farhangian University and those who graduated from other universities which offered BA programs in TEFL. To this end, a questionnaire was constructed based on an extensive examination of the stated objectives of the current curriculum and was pilot-tested with 40 EFL teachers in both groups. As many as 160 high school teachers in Farhangian groups and 135 teachers in Non-Farhangian completed the revised questionnaire. A semi-structured interview consisting of ten open-ended questions was conducted with 20 of the participants in Farhangian and 20 teachers in Non-Farhangian groups. Based on MANOVA analysis, the effect of gender in Farhangian groups was statistically significant. The result of MANCOVA specified that there was no statistically significant mean difference between the two groups regarding the efficacy of the program in content knowledge (CK), pedagogical content knowledge (PCK), and pedagogical knowledge (PK).
Trajectories of Multilingual Iranian Students’ Speaking Skill Development from Complex Dynamic Systems Theory Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Though applied linguistics has observed a rise in language acquisition investigations within the complex dynamic systems theory (CDST) paradigm, the majority of research endeavors have been centered on the development of learners' first language (L1) or second language (L2). Limited research exists on multilinguals’ L3 acquisition/development, with even fewer studies considering the development of learners’ speaking skill in L2, and L3. The present study aimed to address these gaps by adopting a CDST approach to analyze the development of fluency, accuracy, and complexity in L2 (English) and L3 (French) speaking skills among five undergraduate Iranian EFL junior students of Translation Studies at Jahrom University over one academic year. The students were at an intermediate level in English language and their French language proficiency was at the beginner level. The participants’ speaking ability in both languages was closely examined and analyzed regarding their development of fluency, accuracy, and complexity within a quantitative design. Findings depicted that the aspects were developed in non-linear, chaotic, and emergent patterns in multilingual learners’ L2 and L3 speaking skill. Moreover, the findings indicated that these elements in multilingual learners' speaking were interconnected and influenced each other over a period of time. The discoveries have some significant implications for L2 and L3 language teaching, such as creating flexible learning and teaching environments, fostering emergent behavior in language classrooms, encouraging learners to have a self-organizing and autonomous role in language learning, having sensitivity to the diverse needs of learners, and fostering a collaborative learning environment.
مهارت درخواست شفاف سازی و پاسخ به آن در کودکان کم شنوای دارای کاشت حلزون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
299 - 333
حوزههای تخصصی:
راهبرد اصلاح مکالمه یکی از مهم ترین مهارت های کاربردشناختی است که درخواست برای شفاف سازی و پاسخ به درخواست شفاف سازی را شامل می شود. در این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی، مهارت اصلاح مکالمه در 15 کودک دارای کاشت حلزون با 15 کودک شنوای همتا شده ازنظر سن زبانی (با استفاده از آزمون رشد زبان) مقایسه شد. مهارت های درخواست شفاف سازی و پاسخ به درخواست شفاف سازیِ آزمودنی ها در تعامل دوتایی کودکان دارای کاشت حلزون با کودکان شنوای ناآشنا ارزیابی شد. به این منظور، مکالمه های کودکان پیاده سازی و کدگذاری شد و داده های به دست آمده بر اساس متغیرهای مطالعه شده با آزمون آماری یو من ویتنی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشانگر تفاوت معنادار بین میانگین تعداد دفعات درخواست شفاف سازی در گروه کودکان دارای کاشت حلزون و کودکان شنوای همتا از نظر سن زبانی بود (05/ 0 >p)، ولی میانگین تعداد راهبردهای پاسخ به درخواست شفاف سازی کودکان دارای کاشت حلزون در مقایسه با کودکان شنوا تفاوت آماری معناداری نداشت. همچنین، کودکان دارای کاشت حلزون از مهارت درخواست شفاف سازی، بیشتر از کودکان شنوای همتاشده با سن زبانی استفاده کردند و این نکته می تواند نشانگر آن باشد که رسش مهارت درخواست شفاف سازی نیاز به زمان طولانی تری دارد و احتمالاً کودکان شنوا باتوجه به سن تقویمی شان، هنوز در این مهارت به رشد کافی نرسیده بودند. امکان دیگر می تواند این باشد که کودکان شنوای طبیعی، به رغم داشتن سن زبانی همسان با کودکان دارای کاشت حلزون، باز هم به دلیل برخورداری از شنوایی طبیعی، دسترسی بیشتر و مطلوب تری به اطلاعات شنیداری داشته و به همین جهت، به اندازه کودکان دارای کاشت حلزون نیازی به درخواست شفاف سازی نداشته اند.
Training and Challenges Faced by Foreign Language Teachers During the Use of ICTs(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳ , N. ۳ , ۲۰۲۴
113 - 130
حوزههای تخصصی:
Information and Communication Technologies (ICTs) have significantly transformed the education system in recent decades, providing new opportunities for both teachers and students and improving the quality of education. The purpose of this study is to analyze the opinions of foreign language teachers regarding the impact of ICTs in the classroom, the training acquired and the challenges faced during the teaching-learning experience. A study with a quantitative, non-experimental, cross-sectional, and descriptive approach was carried out using a questionnaire as a data collection instrument. The final sample consisted of 117 foreign language teachers from bilingual schools of Primary and Secondary Education in Andalusia (Spain), both public and subsidized/semi-public. Specifically, 66.6% are female and 33.4% male. The results indicate that teachers believe in the positive impact that ICTs may have on the teaching-learning process, and feel highly motivated in carrying out their work through ICTs. However, teachers continue to express the need for further and continuous training and highlight the importance of technical support and how the lack of resources can undermine the quality of foreign language teaching.
The Role of Iranian High School EFL Teacher’s Emotional Experiences in Their Professional Identity: A Qualitative Enquiry
منبع:
Research in English Education Volume ۹, Issue ۱ (۲۰۲۴)
23 - 35
حوزههای تخصصی:
The present study aimed at investigating Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers’ emotional experiences that could affect their professional identity. Due to the qualitative nature of the study, seven high school teachers of Mashhad and Zabol were selected through purposive sampling. Data were gathered through semi-structured interviews. Qualitative analysis of teachers’ interviews through open, axial and selective stages of coding resulted in the four components of 1) teachers’ sense of appreciation for teaching; 2) teachers’ sense of connectedness to other colleagues; 3) teachers’ sense of competence in teaching; and 4) teachers’ sense of commitment, which were found to influence their professional identity. The study's findings contributed to acknowledge the significance of teachers’ emotions as determining factor in their professional identity. On the practical side, teacher educators can gain insight into the importance of teachers’ emotions in shaping their identities in EFL classrooms. The study demonstrated that teachers’ emotional experiences can greatly influence the formation of their identities. Findings have significant implications for both teachers and students. When teachers are aware of their emotions and their effects on their professional identity, it can lead to better outcomes for learners. A teacher who is emotionally stable, confident, and motivated is more likely to inspire and engage students, resulting in increased student achievement, motivation, and engagement in the classroom. By equipping teachers with the necessary skills to navigate their emotions, teacher education programs can contribute to the overall improvement of teaching practices and ultimately enhance student learning outcomes.
Enhancing Language Pragmatics Instruction through Artificial Intelligence: A Mixed-Methods Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۴۹, Summer ۲۰۲۴
151-161
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to evaluate whether or not Artificial Intelligence (AI) tools are effective in improving language pragmatics training for university students in Iraq who have an intermediate level of English proficiency. The research made use of a mixed-methods approach, which combines qualitative and quantitative data in order to investigate how artificial intelligence affects the acquisition of pragmatic competence (RQ1), learner perceptions (RQ2), and the effectiveness of AI in comparison to traditional methods (RQ3). The results of the study indicated that the intervention including the AI tool resulted in a statistically significant improvement in pragmatic competence scores when compared to the conventional method of instruction. Learners who were part of the experimental group also reported having favorable impressions of the effectiveness of the artificial intelligence tool. They highlighted the program's emphasis on practical application, as well as its interactive features and individualized feedback. This research makes a contribution to the field of language instruction by demonstrating the potential of artificial intelligence to develop a more interactive and individualized learning experience for pragmatics, which will ultimately lead to improved communication skills among students.
تحلیل زبان عرفانی عبهرالعاشقین در مبحث عشق بر اساس الگوی گفتمان پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های عرفان روزبهان از عارفان سده ششم، توجه ویژه به موضوع عشق و شرح مراحل آن است. شرح این مراحل موجب ایجاد زبان خاص عرفانی در عبهرالعاشقین شده است. عبهرالعاشقین که به طور ویژه به موضوع عشق می پردازد، حاصل تجربه های عرفانی روزبهان است و از صیرورت مدام سالک حکایت می کند. تجربه این «شدن های» پیوسته وقتی در بستر زبان جاری می شود، ویژگی های خاصی به خود می گیرد. تحلیل زبان عرفانی ویژه او در مراحل مختلف صیرورت سالک در مراتب عشق با استفاده از الگوی گفتمان پویا میسر می شود. این الگو نشان می دهد زبان عرفانی عبهرالعاشقین ایستا نیست و بنیاد آن بر تحول است. هدف این پژوهش روشن کردن مسیر پویایی تجربه عرفانی سالک در طریقت عشق و در بستر زبان است. بر این اساس، این پژوهش به بررسی«هویت» و مسیر «شدن» سالک خواهد پرداخت. با استفاده از مربع معناشناسی بخشی از روند صیرورت در کلام را می توان بررسی کرد. این مطالعه آشکار می کند که هویت سالک، عبارت از عارفی است که به مقام فنای صفاتی رسیده است، اما خشنودی به عشق انسانی و توقف در آن حجاب راه اوست. غایت سیر سالک دیدار تجلی جمال الهی در سیمای معشوق انسانی و رسیدن به فنای ذات و توحید است. فعل مؤثر «خواستن» به هنگام گزینش میان دو راهِ توقف یا پویایی نمود می یابد. فعل مؤثر «بایستن» در تقدیر حق تعالی در قرار دادن امتحان عشق تجلی می یابد. اما رسیدن سالک به فاعل «توانشی» و منزل مشاهده و وصل به فضل و جذبه الهی میسر است نه اراده سالک.
مرز بین همایندها و اصطلاحات در زبان فارسی بر مبنای دستور ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۸۴)
271 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، ارائه تعریفی جدید و کاربردی از «اصطلاح» و «همایند»، بر اساس ملاک های نحوی و نه صرفاً معنایی بود. بر حسب سنّت فرمالیسم، یکی از ملاک های مهم برای تفکیک این دو نوع عبارت (اصطلاح و همایند) از یکدیگر، امکان یا عدم امکان جابه جایی عناصر سازنده آنها است. این عبارت ها تاکنون با رویکردی نحوی مورد بررسی قرار نگرفته بودند. بر اساس دستور ساختاری، اصطلاحات بر پایه چهار آزمون نحوی «مجهول سازی»، «اسنادی سازی»، «فک اضافه» و «پرسشی سازی» بررسی شدند. دستور ساختاری به مجموعه ای از دستورهایی با ماهیت شناختی گفته می شود که ساختار را به عنوان واحدی نمادین متشکل از قطب های صورت و معنی در نظر می گیرد. در پژوهش حاضر، 200 اصطلاح مورد بررسی قرار گرفتند. این اصطلاحات از دو منبع اصلی یعنی فرهنگ فارسی عامیانه )ابوالحسن نجفی، 1387) و فرهنگ دوجلدی کنایات سخن (حسن انوری، 1398) جمع آوری شدند. چهار ساخت هر اصطلاح از سوی 15 نفر به عنوان مشارکین پژوهش مورد قضاوت نحوی قرار گرفتند. معنی داری برخی از چهار ساخت نشان داد که انعطاف پذیری نحوی همه اصطلاحات شبیه به هم نیست. برخی اصطلاحات در برابر تغییرات نحوی انعطاف پذیر بودند و درنتیجه رفتاری شبیه به همایندها داشتند. انعطاف پذیری اصطلاحات سبب شد تا بر مبنای ملاک های نحوی، تعریف تازه ای از این عبارت ها ارائه دهیم و آن ها را در گروه همایندها قرار دهیم. به این ترتیب، آن دسته از عبارت های واژگانی اصطلاح نامیده شدند که در مقابل چهار آزمون نحوی «انعطاف ناپذیر» بودند.
رمزگذاری موضوع در محمول تجربی «تمشا کردن» در کردی گروسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 67
حوزههای تخصصی:
«تمشا کردن» محمولی تجربی در کردی گروسی است که ساخت موضوعی و رویدادی آن به صورت یک محمول مرکب فعل یاری بیان می شود. این پژوهش به جستار چگونگی رمزگذاری موضوع ها در ساختار محمول-موضوع «تمشا کردن» بر اساس منظر رده شناختی کرافت (2022) می پردازد. هدف آن بررسی این است که «تمشا کردن» از چه راهبردهایی برای بیان نقش شرکت کننده هایش بهره می جوید، بخش های سازنده ی آن میزبان کدام کارکردهای دستوری و معنایی هستند و چگونه ساخت رویدادی این محمول در راستای ساخت موضوعی اش بازنمایی می یابد. بدین منظور، پژوهشی میدانی صورت گرفت و 30 گویشور بومی کردی گروسی مصاحبه شدند. فیلم «داستان گلابیِ» ولس چیف بستر گرداوردی داده ها واقع شد و روایت های کردی ضبط شدند. 88 نمونه ی دارای محمول «تمشا کردن» از پیکره ی گفتمانی فوق، برای بررسی راهبردهای رمزگذاری موضوع استخراج شدند. مشاهده شد که این محمول مرکب تجربی در رمزگذاری موضوع شرکت کننده ها و نوع رویدادی که بیان می کند دارای بازنمایی های گوناگونی بود. اساساً از راهبرد تجربه-محور بهره می جست و تجربه گر را به صورت یک عبارت موضوعی فاعلی بیان می کرد. اما موضوع محرک آن در کاربرد راهبرد رمزگذاری تنوع قابل ملاحضه ای را نمایان می کرد و به صورت های عبارت موضوعی مفعولی، عبارت موضوعی متممی، و عبارت موضوعی بند متممی بازنمایی می یافت. از میان 88 نمونه از محمول «تمشا کردن»، تنها 16 مورد ساخت موضوعی فاعلی-مفعولی داشتند. پربسامدترین راهبرد رمزگذاری موضوع، راهبرد رمزگذاری فاعلی-متممی شناسایی شد که دارای محرک مکانی/هدف بود. این محمول مرکب همچنین مشاهده شد که به صورت یک زیررویداد در ساخت فعل پیاپی شرکت می جست و در برخی موارد با ساخت رویدادی متفاوتی بیان می شد.
تحقیق در واژه های دیریابِ نسخه ای مشکول از السّامی فی الاسامی (مورّخ 537 ه .ق.) با تأکید بر واژه های سیستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
92 - 131
حوزههای تخصصی:
یکی از فرهنگ های کهنِ عربی به فارسی که در پژوهش های لغویِ زبان فارسی اهمّیت بسیاری دارد السّامی فی الاسامی نوشته ابوالفضل احمد بن محمّد المیدانی (وفات: ۵18 ه .ق.) است. از این متن نسخه های کهنِ بسیاری برجای مانده است که کهن ترینِ آن ها مورّخ ۵37 هجری قمری است و در موزه آسیایی آکادمی علوم اتّحاد جماهیر شوروی (سابق) نگهداری می شود. ویژگی مهمِ این نسخه حرکت داشتنِ واژه های فارسیِ آن است؛ بنابراین به یاریِ آن می توان از تلفّظ های رایج آن زمان آگاه شد که البتّه برخی از آن ها ویژه محل تولّد یا زندگی کاتب بوده است. اهمّیت دیگر نسخه وجود برخی برابرهای سیستانی است که کاتب برای واژه های عربی برگزیده است. این واژه ها در نسخه های دیگرِ متن به کار نرفته اند و تنها در متون سیستانی به ویژه مهذّب الاسماء یافت می شوند. همچنین به سیستانی بودنِ بعضی از آن ها در کتاب الصّیدنه تصریح شده است. بنابراین می توان گفت برخی واژه های دیگرِ نسخه که در منابع دیگر یافته نشده است، به احتمال بسیار از منطقه سیستان است. این احتمال زمانی قوی تر گشت که تعدادی از این واژه ها در فرهنگ های سیستانی معاصر نیز به نظر رسید. با توجه به اینکه متون سیستانیِ نسبتاً اندکی از گذشته برجای مانده است وجود چنین نسخه هایی و تحقیق در آن ها اهمّیتی بسیار می یابد. همچنین این نسخه، به دلیلِ کهن، درست، کامل و مشکول بودن ضمن اینکه در تصحیح اثر، نسخه اساس واقع می شود، بهره مندی از آن نیازمند احتیاط است؛ به ویژه در مواردی که برابرهایی متفاوت با برابرهای دیگر نسخه ها دارد.
Validation of C-Test among Iraqi EFL University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to assess the performance of university students through the C-Test and to analyze the extent to which this test is valid in measuring language ability. A standardized C-Test has been created with four brief passages, each containing 20 gaps. The length of each passage varied from 95 to 109 words. Throughout each passage, only the first and last sentences were not changed. The test was taken by 100 students; 39 were male and 61 were female at Al-Nisour University/Department of English in Baghdad, Iraq. The sample consists of two groups. Both groups come from the same school and would receive similar educational input in both cases based on their grade level. The validity and reliability of the C-Test were investigated using various techniques. The study analyzed the performance of Stage 4 and Stage 3 students on the Common Language Proficiency Test in Iraq. The results showed that the test discriminates well between high-ability and low-ability examinees, with no significant difference between the two groups. The Rasch model separation reliability was relatively high, and the data were one-dimensional. The students faced difficulties in guessing the most appropriate words due to their limited English proficiency. The results suggest that developing and implementing this test could significantly improve students' academic achievements in basic foreign language classes in Iraq.
دستگاه فعل در گویش طاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیف و بررسی دستگاه فعل در گویش طاری از گروه گویش های مرکزی ایران است. طار روستایی کهن است که در دهستان طَرق رود و در بخش مرکزی شهرستان نطنزِ استان اصفهان قرار گرفته است. گویش طاری یکی از گویش های بازمانده از زبان پارتی میانه و از شاخه شمالِ غربی زبان های ایرانی نو است که با گویش های طَرقی، کِشه ای و برخی دیگر از گویش های منطقه نطنز که دارای ساخت کُنایی هستند، همانندی و شباهت هایی دارد. در این پژوهش، با ارائه شواهد و نمونه هایی از گویش طاری، ضمن معرفی مشخصه های تصریفی این گویش مانند زمان، وجه، نمود، جهت، سببی سازی، مطابقه (با وندهای فاعلی و ضمیرهای پی بستی) و منفی سازی؛ هم چنین رابطه تصریفی ستاک حال و گذشته و صفت مفعولی و مصدر، شیوه ساخت صیغگان های مختلف فعل ارائه و توضیح داده شده است. داده های مقاله حاضر تماماً به روش میدانی و از طریق مصاحبه و گفتگو با سه گویشور میان سال و سالمندِ طاری گردآوری شده است.
حرف اضافه «فرا» و «ها» در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از متون ادب فارسی، ویژگی هایی دارند که در سایر متون دوره اسلامی کمتر دیده می شود، ولی می توان سابقه آن را در زبان های کهن ایرانی بررسی کرد. یکی از این ویژگی ها کاربرد «فرا» و «ها» در مقام حرف اضافه و پیشوند فعلی است. در برخی از متون، «فرا» و در برخی دیگر، «ها» که صورت دیگری از «فرا» است، به کار رفته است. در تاج التراجم، هر دو صورت به کار رفته . در این مقاله، سیر تحول «فرا» از منظر صورت و کارکرد در دوره های کهن زبان های ایرانی بررسی و چگونگی تحول آن از قید به حرف اضافه و پیشوند نشان داده شده است. در زبان اوستایی، frā قید به معنی «پیش، جلو» است و در برخی بافت ها، کارکرد معنایی خود را از دست داده و قرار گرفتن آن پیش از یکی از اجزای جمله سبب شده به عنوان حرف اضافه بازتحلیل شود. نزدیک شدن به فعل جمله نیز به تدریج آن را به پیشوند فعل بدل کرده است. frā در متون موجود فارسی میانه و پهلوی اشکانی جز به صورت عنصری رسوبی در ساخت برخی واژه ها باقی نمانده است، اما در برخی متون ادب فارسی، با کارکرد پیشوند فعل و همچنین، حرف اضافه برای دلالت بر نقش معنایی پذیرنده و مقصد فعل حرکتی باقی مانده است. طی روند تحول آوایی، frā به hā بدل شده و این صورت نیز، همان کارکردهای صورت پیشین را حفظ کرده است.
بررسی تطبیقی گرایش های طبیعت گرایانه در آثار صادق چوبک و جک لاندن از دیدگاه نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
11 - 38
حوزههای تخصصی:
مکتب طبیعت گرایی مدعی است که هنر و ادبیات باید جنبه علمی داشته باشند و تلاش می کند روش تجربی و جبر علمی را در ادبیات رواج دهد. در ایران، صادق چوبک یکی از نویسندگانی است که گرایش های طبیعت گرایانه مشهودی در آثار خود بروز می دهد. مشابه چنین تصوری، در ادبیات آمریکا برای جک لاندن وجود دارد. بااین حال، ادعای تعلق لاندن در ادبیات آمریکا و چوبک در ادبیات معاصر ایران به مکتب طبیعت گرایی موردبحث پژوهشگران ادبی بوده است. پژوهش حاضر بر آن است با بهره گیری از برخی اصول دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، تحلیلی از داستان های «مردی در قفس» و «افروختن آتش» داشته باشد تا براین اساس میزان تعلق دو نویسنده به گرایش های طبیعت گرایانه را مورد سنجش قرار دهد. در مرحله نخست، فراوانی رخداد متغیرهای مقوله فرایندهای فرانقش اندیشگانی و مقوله های وجه نمایی و زمان داری فرانقش بینافردی تعیین شدند. سپس، براساس ساختار بند و اصول دستور نقش گرای نظام مند، تحلیلی آماری از میزان فراوانی مؤلفه های موردنظر ارائه شده و با استناد به متن دو داستان تبیینی کیفی از میزان گرایش های طبیعت گرایانه دو نویسنده ارائه شده است. یافته های پژوهش در پیوند با مؤلفه فرآیندهای فرانقش اندیشگانی نمایانگر آن است که سه فرایند مادی، رابطه ای و رفتاری در هر دو اثر بالاترین فراوانی را دارند که این خود تأییدکننده بازنمایی ویژگی های طبیعت گرایی در این آثار است. همچنین، فراوانی پایین فرایندهای کلامی و وجودی در هر دو اثر نشان از نگاه واقع گرا و طبیعت گرایانه نویسندگان دارد. افزون براین، مقایسه داده های به دست آمده از بررسی وجوه بندهای دو داستان نیز نشان می دهد که وجه خبری با اختلاف چشمگیری نسبت به دیگر وجه ها در بالاترین جایگاه قرار دارد که این ویژگی، قابل تعمیم به بیشتر آثار روایی است. گفتنی است که فراوانی رخداد دیگر وجه ها ناچیز بوده و نتیجه گیری بر مبنای آن ها پشتوانه محکمی نخواهد داشت. اگرچه به نظر می رسد فراوانی کم وجه هایی همچون شرطی و آرزویی در دو اثر را می توان ناشی از نگاه خالی از ناامیدی نویسندگان دانست. یافته های مربوط به مقوله زمان داری نیز نشان داد که در هر دو داستان زمان گذشته بالاترین میزان رخداد زمان دستوری را دارا است که با توجه به ماهیت روایی داستان های کوتاه، تأییدکننده این حقیقت است که نویسنده روایت گر وقایع طبیعی در زمان گذشته است. افزون براین، به نظر می رسد بتوان درصد پایین فراوانی کاربرد زمان آینده در دو داستان را نشانه ای از نامیدی به عنوان نماد بارزی از ویژگی های مکتب طبیعت گرایی دانست.