نظام عاطفی ازجمله گفتمان هایی است که در چارچوب الگوی نشانه معناشناسی مورد بررسی قرار می گیرد. در این نظام، جریان تولید معنی با شرایط ادراکی حسی شوشگر پیوند می خورد و نشانه معناها به گونه های پویا، متکثر و چندبعدی تبدیل می شوند که با کنترل نظامی خاص و طی یک فرایند گفتمانی بروز می یابند. در این راستا هدف از انجام پژوهش حاضر آن است که بر مبنای روش نشانه معناشناسی گفتمانی ضمن تبیین فرایند عاطفی داستان «اللص و الکلاب»، نقش این فرایند در نوع حضور شوشگر و تحول شرایط گفتمانی شرح داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد نظام عاطفی این داستان مبتنی بر شوش است. احساسات و شوش های حاکم بر رمان که خشم و ناامیدی از برجسته ترین آن به شمار می رود، طی جریانی معنادار، نظام عاطفی گفتمان را ایجاد کرده اند. وقوع دو رخداد غیرمنتظره، یعنی خیانت نزدیکان و شکست در انتقام از خیانتکاران، منجر به آن شده که در باورها و عواطف شوشگر تغییراتی صورت گیرد. با تغییر حالات عاطفی سوژه، در ارزش های حاکم بر متن نیز دگرگونی های اساسی ایجاد شده است. در بخش های آغازین روایت، عاطفه خشم ضمن آنکه حضور مستمر و پویای شوشگر را درپی داشته، موجب شکل گیری ارزش انتقام در گفتمان شده است و در بخش های پایانی، احساس ناامیدی سبب گوشه نشینی و غیاب گفته پرداز از صحنه رویدادها شده و کارکرد ارزشی متن را از انتقام به تسلیم و ناتوانی تبدیل کرده است.