فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد.
تنظیم گری نوآوری های مالی در بازارهای سرمایه و ارائه مدل مفهومی بکارگیری و حمایت از نوآوری های مالی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
151 - 177
حوزههای تخصصی:
به منظور حمایت و تسهیل به کارگیری نوآوری در بازارهای مالی جهت توسعه بازار شفاف، منصفانه وکارا، این پژوهش با هدف انتخاب رویکرد مناسب به دنبال ارائه مدل مفهومی , و مطلوب برای بکارگیری و حمایت از نوآوری های مالی در بازار سرمایه ایران است. در همین راستا پس از مطالعه کتابخانه ای و تطبیقی، روش های حمایت و به کارگیری نوآوری مالی توسط نهادهای تنظیم گر بازار سرمایه، هشت روش شناسایی و رتبه بندی گردید و سپس با استفاده از نظرخواهی از خبرگان و تشکیل گروه کانونی، مدل مفهومی حمایت و به کارگیری نوآوری در بازار سرمایه ایران ارائه و تایید شد. این مدل در چهار سطح ارائه دهنده گان نوآوری (اشخاص حقیقی، حقوقی ثبت شده و حقوقی ثبت نشده نزد سازمان بورس و سازمان بورس)، راهبردهای به کارگیری و حمایت از ارائه دهندگان (اعطای جایزه، برگزاری نشست های معرفی، فراهم کردن امکان فروش، ورود به محیط آزمون و ورود به مرحله اجرای آزمایشی) و در مرحله آخرحمایت های عملیاتی (اجرای عملیاتی، اعطای مدت زمان مشخص به منظور اجرای انحصاری، لزوم انعقاد قرارداد با نوآور به منظور استفاده از طرح های نوآورانه، ارائه تخفیف در کارمزد یا مالیات برای ارائه دهندگان نوآوری) ارائه گردیده است.
تأثیر پارانوئید سازمانی بر تقلب در نظام گزارشگری مالی با میانجی گری وفاداری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارانویید سازمانی به عنوان یک اختلال شخصیتی سبب بدبینی کارکنان سازمان ها در قبال فضای شغلی محل کارشان می گردد که حاصل آن گرایشات رفتاری غیراخلاقی در سازمان خواهد بود. تقلب حسابداران یکی از مهم ترین این گرایشات است که حاصل پسایندهای پارانوئید سازمانی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرگذاری پارانوئید سازمانی بر تقلب در گزارشگری مالی با تاکید بر نقش میانجی وفاداری سازمانی به عنوان یکی از مهمترین پسایندهای پارانوئید می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ شیوه اجرا کمی است. داده های جمع آوری شده با روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش در قلمرو زمانی سال 1402 شامل حسابداران و مدیران مالی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار است که با استفاده از روش نمونه گیری معادلات ساختاری تعداد 295 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد است. یافته های پژوهش نشان داد پارانوئید سازمانی بر تقلب در گزارشگری مالی تاثیر مستقیم و اثرگذاری معکوس بر وفاداری سازمانی دارد و همچنین وفاداری سازمانی بر تقلب در گزارشگری مالی تاثیر معکوس دارد. در نهایت، پارانوئید سازمانی به طور غیرمستقیم و با میانجیگری وفاداری سازمانی بر رفتار متقلبانه حسابداران تاثیرگذار خواهد بود. پسایندهای پارانوئید سازمانی با کاهش وفاداری حسابداران سبب افزایش رفتارهای متقلبانه حسابداران و در نهایت کاهش کیفیت گزارشگری مالی می گردد. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی در این حوزه صورت نگرفته، نتایج پژوهش حاضر ضمن توسعه مبانی نظری، به مدیران و سیاست گذاران سازمانی در راستای شناسایی عوامل سازمانی محرک رفتارهای متقلبانه و پیشگیری از وقوع آنها کمک می کند.
تأثیر شفافیت اطلاعاتی بر ارزش شرکت: نقش تعدیل گر رقابت پذیری صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
89 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف: افشای اطلاعات این امکان را به ذینفعان می دهد که به درک کاملی از کیفیت اساسی، وضعیت مالی و ریسک های شرکت برسند تا بتوانند تصمیمات منطقی تری بگیرند. هرچند شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موظف اند اطلاعات را به روش های مختلف افشا کنند، اما همچنان در نحوه ارائه اطلاعات دارای آزادی عملی هستند که می تواند ابهامات اطلاعاتی را تشدید کند. شفافیت اطلاعاتی با کاهش عدم تقارن اطلاعات، تقویت کانال های ارتباطی بین شرکت ها و سهامداران و ممانعت از رفتارهای فرصت طلبانه مدیران، به افزایش ارزش شرکت ها کمک می کند. علی رغم وجود نتایج تجربی درخصوص رابطه مثبت بین شفافیت اطلاعاتی و ارزش شرکت و تأثیر رقابت پذیری صنایع بر این رابطه، جهت اثرگذاری متغیر رقابت همچنان موضوع بحث است. این پژوهش با استفاده از شاخص های شفافیت اطلاعاتی مبتنی بر داده های حسابداری و داده های بازار سهام هر شرکت، رابطه بین شفافیت اطلاعاتی و ارزش شرکت را مورد بررسی قرار داده و تأثیر رقابت پذیری صنایع را بر این رابطه تحلیل کرده است.روش: به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، داده ها برای 143 شرکت (معادل با 1716 سال شرکت) در بازه زمانی 1402-1391 از بانک اطلاعاتی ره آوردنوین و سایت کدال گردآوری شده است. مدل های مورد استفاده در آزمون فرضیه های پژوهش با کنترل نمودن اثرات ثابت سال ها و صنایع و به کارگیری رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته برازش گردیده اند. افزون بر آن، برای کنترل اثر ناهمسانی واریانس و همبستگی جملات خطای مدل ها، از تصحیح خوشه ای در سطح شرکت ها استفاده شده است. همچنین، مدل های رگرسیونی که برای سنجش شفافیت اطلاعاتی مبتنی بر داده های حسابداری به کار رفته اند، در هر سال از 1391 تا 1402، در سطح 12 صنعت (یعنی در مجموع، 132 رگرسیون) برآورد شده اند. در نهایت، در بخش تحلیل حساسیت از معیارهای مبتنی بر داده های بازار برای سنجش شفافیت اطلاعاتی استفاده گردیده است.یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بهبود در شفافیت اطلاعاتی موجب افزایش ارزش شرکت می شود. این نتیجه با مفاهیم مطرح در نظریه علامت دهی سازگار است. همچنین، نتایج پژوهش از اثر تشدیدگر رقابت پذیری صنعت بر رابطه مثبت بین شفافیت اطلاعاتی و ارزش شرکت حکایت دارد. این یافته با پیش بینی های مطرح در نظریه نمایندگی همخوانی دارد. افزون بر آن، نتایج تکمیلی حاصل از به کارگیری معیارهای سنجش شفافیت اطلاعاتی مبتنی بر داده های بازار، مؤید یافته های اصلی پژوهش است و نشان می دهد که نتایج پژوهش نسبت به استفاده از تعاریف جایگزین برای سنجش شفافیت اطلاعاتی، حساسیت ندارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش مؤید اثر مثبت شفافیت اطلاعاتی بر ارزش شرکت و نقش پررنگ رقابت پذیری صنایع بر تقویت این رابطه است. این موضوع نقش واحدهای تجاری و نهادهای ناظر را در افزایش کیفیت گزارش های مالی، کاهش ناقرینگی اطلاعاتی و در نهایت، افزایش شفافیت اطلاعاتی، مورد تأکید قرار می دهد. افزون بر آن، به دلیل پیامدهای مثبت رقابت پذیری صنایع در کاهش رفتار فرصت طلبانه مدیران، وادار نمودن آنان برای اتّخاذ تصمیم های کارا و ارزش افزا، کاستن از تمایل مدیران به احتکار اطلاعات و ترغیب آنان به افشای داوطلبانه اطلاعات بیشتر، مورد تأکید قرار می گیرد.
ظهور رویکرد رادیکالیسم در اِعمال تغییرات بنیادی در حرفه ی حسابداری: آزمون روش کیفی تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
229 - 277
حوزههای تخصصی:
انتظارات اجتماعی به واسطه ی تغییر رویکردهای جوامع از منظرهای مختلف فرهنگی، فناوری و اقتصادی امروزه از حسابداری متحول شده است و دیگر، کارکردهای گذشته این عرصه نمی تواند اقناع کننده ی نیازهای در حال تغییر ذینفعان تلقی شود. لذا ظهور رویکرد رادیکالیسم به عنوان یکی از زمینه های مکتب تفکر انتقادی، عرصه هایی مثل حسابداری را تشویق به اعمال تحولات بنیادی می نماید. هدف این مطالعه، ارزیابیِ ظهور رویکرد رادیکالیسم در اِعمال تغییرات بنیادی در حرفه ی حسابداری، بر اساس آزمون روش کیفی تعاملی در بازار سرمایه می باشد. روش شناسی این مطالعه به لحاظ نوع نتیجه، کاربردی و از منظر هدف، در دسته مطالعه های اکتشافی قرار می گیرد. بر اساس ماهیت جمع آوری، این مطالعه را می بایست در دسته پژوهش های آمیخته قرار داد. به طوری که در فاز کیفی این مطالعه از تحلیل مضمون بهره برده شده است تا زمینه های نوظهور رویکرد رادیکالیسم در اِعمال تغییرات بنیادی در حرفه ی حسابداری از طریق تحلیل محتوا و مصاحبه با خبرگان مشخص گردد. سپس از طریق تحلیل دلفی، پایایی ابعاد شناسایی شده بررسی گردید تا درنهایت فاز کمّی مطالعه، بر اساس فرآیندهای تحلیل کیفی/تعاملی، اقدام به ارزیابی مقایسه ی زوجی یک ماتریس « »، نماید تا محرک ها و پیامدهای سیستمی پدیده ی مطالعه را در قالب یک الگوی علّت و معلولی مشخص کند. نتایج مطالعه در بخش کیفی، طی 12 مصاحبه حکایت از شناسایی 278 کد باز اولیه، 36 مضمون پایه؛ 7 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر دارد. در بخش کمّی نیز نتایج نشان داد، تمرکز بر رویکرد رادیکالیسم می تواند با تغییر زمینه های فلسفی حرفه ی حسابداری، به اثربخشی کارکردهای گزارشگری رقابتی در سطح شرکت های بازار سرمایه منتج گردد. در تفسیر نتایج مطالعه حائز اهمیت است که بیان گردد، بسط رادیکالیسم حرفه ای به عنوان یک ظرفیت ایجادکننده ی تحول در حسابداری می تواند با شکستن چارچوب های مرجع و پیش فرض های متعصبانه ی گذشته، فرصت های جدیدی برای توسعه ی پایدار و مشروعیت حرفه ی حسابداری ایجاد کند
بررسی ارتباط بین اطلاعات حسابداری سرمایه انسانی بر ارزش بازار شرکت ها با تاکید برنقش هوش مصنوعی به عنوان راهبرد کسب و کار
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸ (جلد ۱)
170 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین اطلاعات حسابداری سرمایه انسانی بر ارزش بازار شرکت ها با تاکید بر نقش هوش مصنوعی می باشد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی بوده و از بعد روش شناسی از نوع تحقیقات علی (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و با استفاده از محدودیت های در نظر گرفته شده، تعداد 141 شرکت در بازه زمانی 1396 -1402 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد اطلاعات حسابداری سرمایه انسانی از بعد پاداش مدیریت ، بازنشستگی و مزایای بازنشستگی بر ارزش بازار شرکت تاثیر معنادار دارد. از طرفی هوش مصنوعی بر رابطه این دو متغیر با ارزش بازار شرکت تاثیر معنادار دارد. دیگر نتایج حاکی از آن است که هزینه های بهداشت و ایمنی و هزینه تعویض نیروی کار بر ارزش بازار شرکت تاثیر معنی داری ندارد اما هوش مصنوعی بر رابطه این دو متغیربا ارزش بازار شرکت تاثیر معنادار دارد.
نقش هوش مصنوعی و اهمیت آن در سیستم های حسابداری
حوزههای تخصصی:
الگوی جامع، شناسایی و تحلیل جرم اقتصادی با استفاده از فنون حسابداری قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
175 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی جامع، شناسایی و تحلیل جرم اقتصادی با استفاده از فنون حسابداری قضایی می باشد.روش: روش مورداستفاده پژوهش حاضر کیفی بوده و از رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شده است. مصاحبه نیمه ساختاریافته از 12 نفر خبره شامل اعضای هیئت علمی شاغل در حرفه و کارشناسان رسمی قوه قضائیه در سال 1402 که به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شده اند، انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد مهم ترین عامل شرایط علی گروه های فشار، شرایط مداخله گر عدم نظارت عمومی، شرایط زمینه ای باز بودن راه جرم، راهبردها شامل فنون حسابداری قضایی و پیامدهایی در سطوح صورت های مالی و بازار اقتصادی طبقه بندی و تفسیر شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، کمک بسیاری به الگوی جامع جهت شناسایی و تحلیل جرائم اقتصادی با استفاده از فنون حسابداری قضایی در ارتباط اشخاص ذی ربط ارائه می نماید.دانش افزایی: این پژوهش نیاز به خدمات یک حسابدار قضایی برای شناسایی و تحلیل جرم اقتصادی دارد و می تواند مورداستفاده کارشناسان رسمی دادگستری رشته حسابداری و حسابرسی برای تهیه گزارش به دادگاه ها قرار گیرد.
آزمون نقش تعهد حرفه ای در دیدگاه لیبرال و محافظه کارانه حسابرسان از درک آنها از مسئولیت در برابر کشف تقلب
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
162 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، آزمون نقش تعهد حرفه ای در دیدگاه لیبرال و محافظه کارانه حسابرسان از درک آنها از مسئولیت در برابر کشف تقلب می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی– پیمایشی می باشد. جامعه آماری، کلیه حسابداران رسمی شاغل و فعال در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران به تعداد 1879 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 319 نفر تعیین شده و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین در پژوهش حاضر، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد، استفاده شده است. متغیرهای مستقل این تحقیق شامل دیدگاه لیبرال و محافظه کاری اجتماعی و متغیر وابسته درک حسابرس از مسئولیت در برابر کشف تقلب است. متغیر میانجی این تحقیق نیز تعهد حرفه ای است. برای اندازه گیری دیدگاه محافظه کارانه و دیدگاه لیبرال از پرسشنامه اوقاخت(2013) و برای اندازه گیری تعهد حرفه ای از پرسشنامه آرانیا[1] و همکاران(1981) و برای اندازه گیری درک حسابرس از مسئولیت در برابر کشف تقلب، از پرسشنامه دزورت و همکاران[2](2018)، استفاده شده است. در این پژوهش به منظور تعیین ضریب قابلیت اعتماد از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مقدار پایائی ترکیبی و پایائی هر یک از مؤلفه های تحقیق محاسبه شد که نتایج حاکی از پایائی ابزار سنجش دارد. همچنین روایی واگرا و همگرای پرسشنامه نیز بدست آمده که نتایج حاکی از روایی مناسب پرسشنامه می باشد. جهت بررسی آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار Smart PLS4 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق بیانگر آنست که تعهد حرفه ای بر دیدگاه لیبرال و دیدگاه محافظه کارانه حسابرسان از درک آنها از مسئولیت در برابر کشف تقلب اثرگذار است.
تأثیر خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه است. به همین منظور، داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ده ساله بین سال های 1391 الی 1400 برای 80 شرکت استخراج و از نرم افزار آماری ایویوز 8 استفاده گردید. پژوهش حاضر از بعد نتیجه، یک پژوهش کاربردی است. پس از تجزیه و تحلیل های آماری، نتایج حاصل از فرضیه های پژوهش حاکی از آن است که خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه تأثیر مثبت و معناداری دارد. یافته های این مطالعه، نظریه مربوط به خودشیفتگی مدیرعامل را غنی تر نموده و آن را گسترش می دهد. همچنین پیامدهای عملی مهمی برای تصمیمات سرمایه گذاری تحقیق و توسعه و انتخاب مدیران در شرکت ها دارد.
ارزیابی عملکرد کارکنان با رویکرد کارت امتیازی متوازن (BSC) پس از اجرای سامانه ی درخواست وجه الکترونیکی (مطالعه موردی : اداره کل خزانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
167-204
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی عملکرد کارکنان اداره کل خزانه کشور پس از اجرای سامانه ی درخواست وجه الکترونیکی با رویکرد کارت امتیازی متوازن (BSC) در اداره کل خزانه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی بوده که به لحاظ ماهیت، کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق کارشناسان، حسابرسان و مدیران اداره کل خزانه مستقر در وزارت اقتصاد و دارایی و مجریان، متخصصان پیاده سازی سامانه ی درخواست وجه الکترونیکی را تشکیل می دهند. 53 نفر از کارکنان با استفاده از روش تمام شماری به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. به منظور تعیین روایی پرسشنامه ها، از روایی محتوایی استفاده شده است و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 883/0 بدست آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عملکرد کارکنان اداره ی کل خزانه برای پرداخت دستگاه های اجرایی ملی کشور پس از اجرای سامانه ی درخواست وجه الکترونیکی از منظر کارت امتیازی متوازن (BSC) در حد مطلوب است. مهم ترین معیار در ارزیابی عملکرد کارکنان اداره کل خزانه کشور به ترتیب توانمندسازی با میانگین رتبه ی (25/3) بالاترین رتبه، فرهنگ و ارزش با میانگین رتبه ی (20/3)، کیفیت دوره آموزشی با میانگین رتبه ی (97/2)، رضایت از حرفه گری با میانگین رتبه ی (84/2) و رضایت از محیط کار با میانگین رتبه ی( 75/2) می باشند.
مسیر شکل گیری اکوسیستم حسابرسی پایدار از طریق قابلیت های دیجیتالی سازی با تاکید بر نقش هوش دیجیتالی حسابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
223 - 244
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مسیر شکل گیری اکوسیستم حسابرسی پایدار از طریق قابلیت های دیجیتالی سازی با تاکید بر نقش هوش دیجیتالی حسابداران اجرایی شد. جامعه آماری شامل حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی که در موسسات حسابرسی شاغل بودن در نظر گرفته شد. پرسشنامه پژوهش در میان 242 نفر از اعضای جامعه آماری به عنوان نمونه توزیع و جمع آوری شد. اطلاعات گردآوری شده توسط پرسشنامه ها به وسیله نرم افزار SPSS24 و AMOS24 با استفاده از مدل یابی مع ادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد قابلیت های دیجیتالی سازی تأثیر مثبت و معناداری بر اکوسیستم حسابرسی پایدار دارد، لذا با افزایش قابلیت های دیجیتالی سازی، اکوسیستم حسابرسی پایدار توسعه خواهد یافت. همچنین نتایج نشان داد هوش دیجیتالی حسابداران در رابطه میان قابلیت های دیجیتالی سازی و اکوسیستم حسابرسی پایدار تأثیر مثبت و معناداری دارد، لذا هوش دیجیتالی حسابداران با تاثیر بر قابلیت های دیجیتالی سازی می تواند منجر به توسعه اکوسیستم حسابرسی پایدار شود.
آیا حسابرسان ریسک های مربوط به سرمایه سازمانی صاحبکار را در قیمت گذاری خدمات حسابرسی لحاظ می کنند؟ شواهد تجربی از برآورد ریسک کسب و کار و ریسک نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
531 - 552
حوزههای تخصصی:
ادبیات حسابرسی نشان می دهد که حسابرسان برای صاحبکاران پرمخاطره تر نرخ های حق الزحمه حسابرسی بالاتری را مطالبه می کنند. یکی از دلایل این امر آن است که حسابرسان برای انجام عملیات حسابرسی مشتریان پر ریسک تلاش بیشتری را صرف می کنند. با این حال، مشخص نیست که آیا آنها ریسک های مربوط به شرکت هایی که از سرمایه سازمانی بالایی برخوردارند را در قیمت گذاری خدمات حسابرسی در نظر می گیرند یا خیر. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سرمایه سازمانی و حق الزحمه حسابرسی شرکت ها صورت پذیرفت. برای این منظور با بهره گیری از داده های مربوط به 112 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی سال های 1396 تا 1400 و همچنین تجزیه وتحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره به آزمون فرضیه پژوهش پرداخته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که حسابرسان به دلیل برآورد ریسک کسب و کار و ریسک نمایندگی بیشتر در شرکت های با سرمایه سازمانی بالا، حق الزحمه حسابرسی بیشتری را از این شرکت ها مطالبه می نمایند.
تأثیر تعدیلی سویه های رفتاری سرمایه گذاران بر رابطه نزدیک بینی مدیر و مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نزدیک بینی مدیریتی بر مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) و همچنین تاثیر تعدیل کنندگی سوگیری های رفتاری سرمایه گذاران (رفتار احساسی سرمایه گذار، نزدیک بینی سرمایه گذاران و رفتار گله داری) بر رابطه نزدیک بینی مدیریتی بر مسئولیت اجتماعی شرکتی است. از آنجا که تعهدات اجتماعی، معمولاً مزایای بلندمدتی دارد؛ نزدیک بینی مدیریتی ممکن است بر عملکرد اجتماعی شرکت تأثیر بگذارد. علاوه بر این، از آنجا که تصمیمات مدیریت تحت تأثیر رفتار سرمایه گذار است، انتظار می رود سوگیری های رفتاری سرمایه گذاران بر رابطه بین نزدیک بینی مدیریتی و مسئولیت اجتماعی شرکتی تأثیر بگذارد. فرضیه های پژوهش برای نمونه ای متشکل از143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای1391 تا1400 آزمون شدند. نتایج نشان می دهد که نزدیک بینی مدیریتی تأثیر منفی بر امتیاز مسئولیت اجتماعی شرکتی دارد و تورش های رفتاری سرمایه گذاران شامل رفتار احساسی، نزدیک بینی بازار و رفتار گله داری این رابطه منفی را تقویت می کند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت مدیران نزدیک بین، برای راضی نگه داشتن سهامداران و حفظ وجهه شرکت در بازار، بر بهبود عملکرد کوتا ه مدت، سودآوری و قیمت جاری سهام تاکید دارند و بنابراین، تمایل کمتری به مشارکت در مسئولیت های اجتماعی دارد؛ زیرا این مشارکت در کوتاه مدت هزینه هایی به شرکت تحمیل می کند؛ ولی منافع آن در عملکرد بلندمدت شرکت نمایان می شود. همچنین، اگر سهامداران شرکت، احساسی، توده وار و نزدیک بین باشند، امتناع مدیران نزدیک بین از مشارکت در مسئولیت های اجتماعی بیشتر می شود.
ارائه مدلی برای تأثیر حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت بر نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی بهبود کارایی اقتصادی، نظام راهبری بنگاه (حاکمیت شرکتی) است که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و سایر گروه های ذینفع است.در این پژوهش مدل جدیدی جهت تبیین رابطه میان حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت با نوآوری ارائه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه یک مدل نظام مند در نوآوری جهت تبیین رابطه میان معیارهای حاکمیت شرکتی، ساختار مالکیت و ویژگی های شرکتی با استفاده از مدل دلفی بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش تحلیلی پیمایشی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390-1397 انتخاب شده است. برای انتخاب نمونه پژوهش با استفاده از روش غربال گری (حذفی) تعداد 104 شرکت انتخاب گردید، که متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است و با استفاده از داده های ترکیبی کیفی و کمی، رگرسیون چند متغیره، نرم افزارspss نسخه 20 و ایویوز 7 رابطه آن ها با نوآوری شرکت به عنوان متغیر وابسته بررسی شده است. نتایج نشان می دهد در بین متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت، تمرکز مالکیت، مالکیت دولتی و مالکیت نهادی باعث کاهش نوآوری می شود، ولی متغیرهای نسبت اعضای غیرموظف و پاداش هیأت مدیره باعث بهبود وضعیت نوآوری در شرکت های بورسی می شوند. طبق این مدل سایر متغیرهای حاکمیت شرکتی تأثیر معنی داری بر نوآوری نداشته اند.
تقویت مدیریت دانش و تقلیل هزینه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۱۶۹-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش در حسابرسی باعث افزایش کارایی و اثربخشی حسابرسی می شود؛ زیرا می تواند زمان لازم برای دریافت و بررسی اطلاعات مشتری را برای حسابرس کاهش دهد و در نتیجه باعث تقلیل هزینه حسابرسی شود. با همین استدلال هدف اصلی پژوهشگران، بررسی ارتباط بین تقویت مدیریت دانش و تقلیل هزینه حسابرسی است. قلمرو زمانی تحقیق از ابتدای سال 1395 تا انتهای سال 1401 می باشد. تعداد 130 شرکت برای این پژوهش انتخاب شدند. سپس تجزیه و تحلیل نهایی مدل رگرسیونی چندگانه و با کمک از نرم افزار استاتا نسخه 16 انجام گردید. در این پژوهش تعداد910 داده (سال-شرکت) بر اساس روش پانل دیتا- ثابت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدیریت دانش در حسابرسی با حق الزحمه حسابرسی رابطه معنادار و معکوس دارد. علاوه بر این یافته های اضافی نشان داد، متغیر کنترلی اندازه شرکت رابطه مستقیم و معناداری با متغیر وابسته دارد. علاوه بر این نشان داد متغیرهای مستقل و کنترلی موجود در مدل توانسته اند 57 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
مدل سازی اثرات سوگیری های شناختی در سیاستگذاری عمومی: دیدگاه هایی از سیاست تغییر قیمت سوخت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۶۰۲-۵۷۶
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی، اولویت بندی و مدل سازی سوگیری های شناختی مؤثر بر اجرای سیاست ها، به ویژه با تمرکز بر موضوع افزایش قیمت سوخت(بنزین) در ایران انجام شده است. روش شناسی تحقیق شامل یک رویکرد چهار مرحله ای جامع است. ابتدا، مرور ادبیات به شناسایی 14 سوگیری شناختی بالقوه در سیاست های عمومی می پردازد. در مرحله دوم، هشت فرد تأثیرگذار در تدوین سیاست قیمت گذاری انرژی ایران در سال 2019، از طریق روش دلفی فازی نظر خود را ارائه می دهند و 9 سوگیری تأیید می شود. سپس، روش دیماتل فازی برای رتبه بندی و مدل سازی این سوگیری ها بر اساس نظرات کارشناسان به کار گرفته می شود. این روش چندمرحله ای، درک دقیق تری از سوگیری های شناختی فراهم می آورد و بر ارتباط و اهمیت آن ها در تصمیم گیری سیاست افزایش قیمت بنزین تأکید می کند. این پژوهش سوگیری لنگر انداختن را به عنوان عامل غالب در سیاست قیمت گذاری بنزین در سال 2019 ایران شناسایی می کند که بر تخمین های تصمیم گیرندگان تأثیر می گذارد. خطای تاییدی به دلیل تحلیل های ناقص، به ویژه به دلیل عدم وجود نظرسنجی های عمومی جامع، آشکار می شود. خطای بیش اعتمادی به عنوان یک سوگیری کلیدی ظاهر می شود که اعتماد بی مورد سیاست گذاران را شکل می دهد. مدل فازی دیمتل تعامل پیچیده میان این سوگیری ها را نشان می دهد و بینش هایی برای استراتژی های پیشگیرانه در تصمیم گیری سیاست عمومی ارائه می دهد. برای نخستین بار، این پژوهش به بررسی پیامدهای مضر سوگیری های شناختی سیاست گذاران بر ادراک عمومی، رضایت و ناآرامی های پس از یک سیاستگذاری می پردازد. با کاوش در این زمینه ناشناخته، این مطالعه به دنبال مدل سازی علل ریشه ای این پیامدهای منفی ناشی از تصمیم گیری سیاست گذاران تحت تأثیر سوگیری های شناختی برای مردم است.
تأثیر محدودیت های تأمین مالی و سرمایه گذاران نهادی بر حساسیت نگهداشت وجوه نقد به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
222 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف: سیاست های نگهداری وجوه نقد، همواره یکی از سیاست های مالی بسیار مهم، در فرایند اداره شرکت ها بوده است. با توجه به اهمیت مدیریت وجوه نقد در شرکت ها و استانداردهای حسابداری، ارائه صورت جریان وجوه نقد، به عنوان یکی ازصورت های مالی اساسی، الزامی در نظر گرفته شده است. جریان های نقدی ناشی از فعالیت های عملیاتی، گویای این است که عملیات و فعالیت های اصلی و مستمر مولد درآمد عملیاتی واحد تجاری تا چه میزان به جریان های وجه نقد کافی، برای بازپرداخت وام ها، نگهداشت توان عملیاتی واحد تجاری و پرداخت سود سهام منجر شده است و انجام سرمایه گذاری های جدید را بدون توسل به منابع مالی خارج از واحد تجاری میسر کرده است. تحقیقات مختلفی در خصوص رابطه بین حساسیت نگهداری وجه نقد به جریان های نقدی انجام شده است. نتایج برخی از مطالعات نیز بر نامتقارن بودن جریان های وجوه نقدی متمرکز شده است؛ با این حال بررسی تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی، بر حساسیت نگهداری وجه نقد، آن هم تحت شرایط عدم تقارن جریان های نقدی، موضوعی است که بررسی نشده است. بر اساس آنچه بیان شد، هدف این پژوهش بررسی حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن با در نظر گرفتن محدودیت های مالی و نظارت بیرونی مالکان نهادی، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
روش: جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های ۱۳۹۳ تا۱۴۰۰ بود. در این پژوهش از نمونه گیری آماری هدفمند استفاده شد و شرکت های مورد بررسی، به روش حذفی و بر اساس معیارهایی انتخاب شدند. با اعمال معیارها، در نهایت، اطلاعات نمونه ای مشتمل بر ۱۰۴ شرکت، بررسی و تحلیل شد. افزون بر این، برای بررسی ایستایی متغیرهای پژوهش، از آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو و برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش رگرسیون داده های ترکیبی استفاده شد. در ارزیابی مدل های رگرسیونی، مواردی همچون مدل ترکیبی در مقابل مدل تلفیقی، انتخاب مدل با اثرهای تصادفی در مقابل مدل با اثرهای ثابت، معناداری مدل رگرسیونی، معناداری ضرایب متغیرهای توضیحی مدل رگرسیونی، خودهم بستگی بین پس ماندهای مدل رگرسیونی و توان تبیین مدل نیز بررسی شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت هایی با جریان های نقدی عملیاتی بالاتر، وجه نقد بیشتری را نگهداری می کنند و محدودیت مالی و مالکیت نهادی، روی حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن، تأثیر معناداری ندارند. بررسی نتایج متغیرهای کنترلی نیز حاکی از این است که نسبت کیوتوبین و اندازه شرکت، روی نگهداشت وجوه نقد تأثیری مثبت و معناداری دارند؛ ولی تأثیرگذاری مثبت اهرم مالی بر میزان نگهداشت وجوه نقد معنادار نیست.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که میزان حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن، در شرکت هایی با جریان های نقدی عملیاتی بالاتر، بیشتر است. این نتیجه می تواند به دلیل شکار فرصت های سودآور و پُر بازده آتی یا کاهش ریسک نقدینگی در فضای کسب وکار تورمی و متغیر و پویای ایران باشد. نتیجه دیگر این است که محدودیت های مالی و نظارت بیرونی مالکان نهادی، برخلاف انتظار و ادبیات پژوهش، بر حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن تأثیر معناداری ندارند.
الگوی کنترل ریسک رفتاری سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای توسعه مفهومی و تکوینی ریسک رفتاری سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران، محقق ضمن توصیف، تبیین و الگوسازی، به دنبال شناسایی شاخص ها و مؤلفه هایی است که نقش ریسک رفتاری سرمایه گذاران را در توسعه ی نگرش و باورهای سرمایه-گذاران تعیین نماید. به همین منظور در مقاله حاضر، محقق با استفاده از روش نظریه داده بنیاد به ارایه مدل مفومی در راستای کنترل ریسک رفتاری سرمایه از طریق مصاحبه با خبرگان در شرکت های بورسی در محدوده ی زمانی اوج فراخوان از اقشار مختلف جامعه به حضور در بورس اوراق بهادار یعنی از سال 1398 الی 1400 پرداخت. نتایج تحقیق در قالب مدل ارایه شده دارای دو مقوله شرایط علّی شامل کنترل رفتارهای احساسی و هیجانی سرمایه گذاران و ادراک و دانش سهامداران، سه مقوله ی زمینه ای شامل محرک های بیرونی مثبت، محرک های بیرونی منفی و رصد قوانین و سیاست ها، سه مقوله ی مداخله گر شامل بروندادهای رفتاری سهامداران، فرهنگ سرمایه گذاران و شاخصه های رفتاری سرمایه گذاران، یک مقوله ی راهبردی شامل نگرش های استراتژیک سرمایه گذران و یک مقوله ی پیامدی شامل رویکردهای تصمیم گیری سهامداران می باشد و در انتها، پیشنهادات کاربردی به منظور به کارگیری در شرکت ها و کارگزاری های بورس اوراق بهادار ارائه گردید.
مقایسه استراتژی های معاملاتی بازار فارکس، بر روی شاخص داوجونز
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه استراتژی های معاملاتی در بازار فارکس و شاخص داو جونز می پردازد. با توجه به تاریخچه طولانی و معتبر داو جونز به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های بورسی جهان و ویژگی های خاص و دینامیک بازار فارکس، استراتژی های کلیدی در این تحقیق شامل اسکلپینگ، معاملات روزانه، و معاملات خبری هستند. این استراتژی ها به تحلیل های بنیادی و تکنیکال متکی هستند که در تصمیم گیری های تجاری نقش اساسی دارند.در ادامه، معاملات داو جونز نیز به این استراتژی ها وابسته است، اما به دلیل وابستگی به شاخص های اقتصادی و وضعیت کلان اقتصادی، معمولاً با رویکردهای محتاطانه تری انجام می شود. این مقاله همچنین به بررسی سطوح ریسک و نوسانات بین دو بازار می پردازد و بر اهمیت تطبیق استراتژی ها با ویژگی های متمایز حرکات ارز و نوسانات شاخص سهام تأکید می کند. در نهایت، نتایج نشان می دهد که درک عمیق از هر دو بازار برای مدیریت مؤثر ریسک ها و بهبود نتایج معاملاتی ضروری است، به طوری که معامله گران بتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ کرده و از فرصت های موجود بهره برداری کنند.