مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
ریسک نامطلوب
حوزههای تخصصی:
دراین مقاله نتایج حاصل از بهکارگیری نسبت شارپ و نسبت پتانسیل مطلوب (UPR) درارزیابی عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ارائه میشوند؛ در تحقیق به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا ارزیابی عملکرد بر مبنای دو نسبت پتانسیل مطلوب و نسبت شارپ رتبهبندیهای متفاوتی را ارائه میکنند یا نه. رتبهبندیها برای دورهپنج ساله 84-80 برای شرکتهای سرمایهگذاری انجام گرفته است. دراین تحقیق که ماهیت متغیرها ترتیبی است، از روشهای آماری ناپارامتریک استفاده کردهایم. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق بین رتبهبندیهای صورت گرفته براساس دو نسبت مذکور در بالا، ارتباط معنیداری وجود دارد و این ارتباط ناشی از وجود چولگی منفی در توزیع بازدهیها میباشد؛ به دلیل وجود چولگی در توزیع بازدهی بهکارگیری نسبت پتانسیل مطلوب در ارزیابی عملکرد ارجحیت دارد.
بررسی مقایسهای بین معیارهای رایج ریسک (واریانس و بتا) و معیارهای ریسک نامطلوب (نیمه واریانس و بتای نامطلوب)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است که نیمهواریانس و بتای محاسبه شده بر اساس آن با واریانس و بتای معمولی مقایسه شده و مشخص گردد که آیا معیارهای ریسک نامطلوب(نیمه واریانس و بتای محاسبه شده براساس آن) بر معیارهای رایج ریسک(واریانس و بتای معمولی) ارجحیت دارد یا خیر؟ بدینمنظور دادههای هفتگی 55 شرکت نمونه، طی یک دوره 6 ساله (از ابتدای سال 1378 تا انتهای سال 1383) جمعآوری گردید و آزمونهای مورد نیاز بر روی آن صورت پذیرفت. نتایج حاصل نشان میدهد که از بین معیارهای ریسک، معیارهای ریسک نامطلوب بر معیارهای رایج ریسک برتری دارد.
بررسی اثر ریسک نامطلوب بر عملکرد تعدیل شده براساس ریسک، در شرکتهای سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ریسک های شرکت های دارویی در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به منظور ارزیابی ریسک های شرکت های دارویی در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از نظریه مدرن پرتفوی و تکنیک "" رابرت هاگن "" به سنجش ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک پرتفوی شرکت های دارویی می پردازیم و نیز از نظریه فرامدرن پرتفوی برای مقایسه ریسک نامطلوب پرتفوی شرکت های دارویی با ریسک نامطلوب بورس تهران استفاده می شود. بدین منظور، در مرحله نخست به سنجش کمّی ریسک های شرکت های دارویی با رویکرد مالی پرداخته شد و در نتیجه محرز گردید که در قلمرو زمانی تحقیق، ریسک نامطلوب شرکتهای دارویی، در هر سال، بیشتر از ریسک نامطلوب بورس اوراق بهادار تهران بوده است و نیز مشخص شد که ریسک غیر سیستماتیک شرکتهای دارویی پذیرفته شده در بورس بسیار بیشتر از ریسک سیستماتیک آنها می باشد و بنابراین بیشترین ریسکی که بازدهی سهام شرکت های دارویی را تهدید می کند ، ناشی از عوامل داخلی، مدیریت شرکت و یا صنعت دارو می-باشد و عوامل بازار تاثیر کمتری بر ریسک بازدهی سهام شرکت های دارویی داشته اند و این گفته قوّت می گیرد که همه دولت ها تامین دارو را به عنوان یک کالای ضروری و استراتژیک ، در هر شرایطی وظیفه خود می دانند و بنابراین صنعت دارو متاثر از تحولات محیطی نیست [7] . در مرحله دوم به سنجش کیفی ( شناسایی و رتبه بندی ) ریسک های شرکت های دارویی با رویکرد بازاریابی پرداخته شده است و در نتیجه مشخص شد که کمبود مواد اولیه، واردات دارو، تولید بدون توجه به نیاز بازار، پایین بودن قیمت فروش و کنترل دولتی بهای آن، کمبود نیرو های متخصص، عدم وجود نقدینگی کافی، عدم رقابت و نوآوری و غیره را می توان به ترتیب به عنوان مهمترین عوامل افزاینده ریسک های صنعت دارو در نظر گرفت، همچنین می توان از خصوصی سازی و مدیریت بخش خصوصی، سرمایه گذاری خارجی، مدیریت بخش خصوصی با نظارت دولت و صادرات به ترتیب به عنوان مهمترین عوامل در جهت کاهش ریسک صنایع دارویی نام برد.
ارزیابی مقایسه ای عملکرد معیارهای ریسک نامطلوب و عملکرد معیارهای متعارف ریسک در ""پیش بینی میانگین بازده مازاد سهام"" (بورس اوراق بهادار تهران)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با مقایسه عملکرد معیارهای متعارف ریسک (بتا، نسبت شارپ و شاخص ترینور) و معیارهای ریسک نامطلوب (بتای تعدیل شده، نسبت شارپ تعدیل شده و شاخص ترینور تعدیل شده)، به دنبال ارائه و معرفی معیارهای مناسب تر و دقیق تری، در قالب مدل، جهت سنجش ریسک به منظور پیش بینی بهتر بازده مازاد سهام در بورس اوراق بهادار تهران است. در ادبیات مالی همواره در مورد مفهوم ریسک و معیارهای آن اختلاف نظر وجود داشته است. تئوری های نوین مالی بر اساس مدل انتخاب پرتفوی مارکویتز پایه ریزی شده اند و بنابراین همه آن ها مبتنی بر فرض وجود رفتار میانگین- واریانس در بازار می باشند. در این راستا براساس داده های جمع آوری شده از 32 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1377 تا 1385 با الگوی داده های پنل، بازدهی ماهانه شرکت های نمونه به عنوان مبنای آزمون ها محاسبه و بکارگرفته شده است. با استفاده از پشتوانه ادبیات مالی، دو نوع تعریف و متعاقباً دو نوع معیار متعارف و نامطلوب برای محاسبه و ارزیابی ریسک، معرفی و مورد آزمون قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو معیار ریسک نامطلوب، یعنی «معیار بتای تعدیل شده» و «شاخص ترینور تعدیل شده»، در مقایسه با معیارهای متناظر متعارف به شکل قوی تری بازده مازاد سهام را تبیین می کنند و نسبت شارپ هم که یک معیار متعارف ریسک است بهتر از «نسبت شارپ تعدیل شده» میانگین بازده مازاد سهام را تبیین می نماید.
کاربرد مدل سرمایه گذاری کارآ با استفاده از تجزیه وتحلیل میانگین نیم واریانس (مدل مارکویتز)
حوزههای تخصصی:
امروزه ، سرمایه گذاران از معیارهای اندازه گیری ریسک و بتا استفاده های زیادی می نمایند . این معیارها ریشه در معادله میانگین واریانس داشته و نشان دهنده رفتار سرمایه گذاران در تئوری مدرن سبد اوراق بهادار می باشند . ریسک در مدل مذکور بر اساس واریانس نرخ بازده سبد اوراق بهادار محاسبه می شود و در حال حاضر با استناد به تعاریف متفاوت از ریسک در انواع توزیع های نرخ بازده و در چارچوب مفاهیم ریسک نامطلوب، معیار نیم واریانس جایگزین مناسبی در مبحث اندازه گیری ریسک نسبت به معیار واریانس می باشد .هدف از این مقاله به کارگیری مدل میانگین نیم واریانس در چارچوب تئوری پست مدرن سبد اوراق بهادار می باشد، که با مفاهیم ریسک نامطلوب و اصل ریسک گریزی سرمایه گذاران همبستگی کامل داشته به طوریکه این مسئله را می توان منطبق با توابع مطلوبیت سرمایه گذاران و درجات متفاوت از ریسک گریزی دانست.
بررسی معیارهای نوسان پذیری، ریسک مطلوب و ریسک نامطلوب در مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئوریهای نوین مالی (MPT) بر اساس مدل سازی ریسک پرتفوی مارکویتز پایه ریزی شدند و همه آن ها مبتنی بر فرض وجود رفتار میانگین واریانس(MVB) هستند. بنابراین مستلزم در نظر گرفتن فرض نرمال بودن بازدهی و توزیع متقارن بازدهی هستند. از طرف دیگر دامنه این بحث به مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای (CAPM) میرسد که به محاسبه ریسک سیستماتیک (?) و استفاده از آن در قیمت گذاری داراییها میپردازد.
این پژوهش به بررسی و تحلیل ریسک و معیارهای مختلف آن و نیز بررسی رابطه آن با بازدهی در بازار سهام ایران میپردازد تا مشخص سازد که سرمایه گذاران در ارزیابیهای خود برای سرمایه گذاری، ریسک را چگونه لحاظ مینمایند. از این رو به بررسی رفتار بازار در مورد ریسک میپردازد و در تلاش جهت تبیین رابطه بین بازدهی و ریسک، مدل های قیمت-گذاری جایگزین مدل سنتی CAPM را ارایه مینماید.
نتایج پژوهش نشان میدهد، بازدهی ماهانه بورس تهران توزیع نرمال ندارد. معیارهای ریسک مطلوب به شکل قویتری بازدهی ماهانه را تبیین میکنند. همچنین نشان میدهد، قدرت تبیین مدل CAPM پایین است و تفاوت بازدهیهای محاسبه شده توسط سه مدل CAPM و نیز بازدهی واقعی معنادار است.
معیار ارزیابی ریسک تعدیل شده بر اساس ظرفیت مطلوب در تصمیمات سرمایه گذاری و بهینه سازی سبد سهام (زیربنای نظریه پردازی و ابزارسازی نوین مالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی در جهت پاسخ گویی به نیاز موجود در زمینه فراهم سازی زیرساخت های نظری و مبانی نظری پشتیبان ابزارهای نوین مالی است که علاوه بر مطابقت با موازین اسلامی، منطبق بر روش های نوین سنجش ریسک در بازارهای مالی اسلامی نیز بوده و قابلیت کاربرد در بازارهای مالی اسلامی را داشته باشد. بدین منظور، در این پژوهش در جهت بررسی، محاسبه و ارزیابی انحرافات مثبت و منفی از بازده هدف در اندازه گیری و محاسبه ریسک فرصت های سرمایه گذاری که در نهایت به ارائه یک معیار ارزیابی ریسک تعدیل شده با ظرفیت مطلوب (ریسک مطلوب) منجر می گردد، گام برداشته شده است. این معیار به صورت عام قابلیت استفاده داشته و در صورت حفظ پیش فرض های مربوط به استفاده از وردایی (واریانس)، ریسک نامطلوب، LPM و UPM به عنوان معیار ریسک به نتایج مشابهی می رسد. این معیار با استفاده از ویژگی ها و نگرش های افراد سرمایه گذار نسبت به ریسک مثبت و منفی به تعدیل ریسک نامطلوب یک سرمایه گذاری بر اساس ظرفیت مطلوب آن پرداخته و احتمال و میزان انحرافات بالاتر از بازده هدف را در محاسبه ریسک سرمایه گذاری دخالت می دهد. این معیار که در اندازه گیری و ارزیابی میزان ریسک اوراق بهادار منفرد، در مدل بهینه سازی سبد سهام نیز استفاده می گردد و ریسک سبد سهام را بر اساس ریسک مطلوب و نامطلوب مجموع اوراق بهادار محاسبه می کند. این معیار بر اساس نتایج پژوهش، توانایی ارائه راه حل به سه تناقض عمده در تصمیمات مالی، یعنی «سنت پترزبورگ»، «الزبرگ» و «آلایس» را دارد و در مدل بهینه سازی سبد سهام نیز قابلیت استفاده دارد؛ به طوری که در آن هدف حداکثر سازی بازده و حداقل سازی ریسک محاسبه شده از طریق معیار ریسک تعدیل شده با ظرفیت مطلوب دنبال می گردد.
اثر ریسک بر محافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی اثر ریسک بر محافظه کاری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 1380 تا 1390 پرداخته است. تحقیقات گذشته اگرچه به بررسی رابطه متغیر های حسابداری و ریسک پرداخته اند اما به درستی اثر ریسک بر محافظه کاری را بیان نکرده اند. در این پژوهش به منظور بررسی این رابطه ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند که برای اندازه گیری ریسک سیستماتیک از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای(CAPM) و شاخص بتا استفاده می شود و برای اندازه گیری ریسک غیر سیستماتیک نیز از انحراف معیار جز باقیمانده این مدل استفاده شده است. ضمنا برای اندازه گیری محافظه کاری از مدل بال و شیوا کومار استفاده گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود رابطه منفی و معنادار میان ریسک غیر سیستماتیک و محافظه کاری حسابداری می باشد. ضمن اینکه این رابطه از ریسک نامطلوب ناشی می شود. همچنین نتایج گویای آن است که وجود ریسک سیستماتیک موجب گزارش دیر هنگام اخبار بد می گردد اما لزوما به شناسایی زود هنگام اخبار خوب منجر نمی گردد. در نهایت میان ریسک غیر سیستماتیک و محافظه کاری ، در حضور متغیر های کنترلی رابطه معناداری یافت نشد.
بررسی تأثیر تنوع بخشی پرتفوی بر ریسک نامطلوب در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع بخشی یکی از ابزارهای مدیریت ریسک است و مزیت مهم آن این است که با افزایش تنوع بخشی، ریسک سیستماتیک بدون کاهش سطح بازدهی تقلیل می یابد؛ اما پرتفوهای بسیار متنوع شده معایبی از جمله هزینه های معاملاتی، نگهداری و نظارتی دارند. از طرفی معیارهای سنتی ریسک به دلیل عدم تمایز میان نوسانات مطلوب و نامطلوب بازده معیارهای مناسبی برای اندازه گیری ریسک و انعکاس آنچه ذهن انسان از مفهوم ریسک درک می کند، نیست؛ اما معیارهای ریسک نامطلوب، نوسانات نامطلوب بازده را هدف سرمایه گذار قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تنوع بخشی و بخش نامطلوب ریسک، به بررسی این رابطه در بازار بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. داده های مورد استفاده مربوط به سری زمانی بازده روزانه 104 شرکت در بازه زمانی 15/1/1386 تا 31/6/1391 است. پرتفوهایی با تعداد 1 تا 20 سهم براساس استراتژی ساده به صورت روزانه ایجاد شد، معیارهای ریسک نامطلوب همچون نیم انحراف معیار زیر هدف، ارزش در معرض ریسک، ریزش مورد انتظار و گشتاور جزئی پایینی برای هر یک از پرتفوها محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع بخشی و ریسک نامطلوب رابطه معنادار منفی دارند و معیار ریزش مورد انتظار، معیار مناسب تری برای محاسبه ریسک به شمار می رود.
تأثیرمعیارهای مبتنی بر حسابداری ویژگی های سود بر ریسک نامطلوب سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
153 - 176
حوزههای تخصصی:
انتخاب شاخص مناسب اندازه گیری ریسک همواره از مباحث چالش برانگیز در حوزه مطالعات بازار سرمایه بوده است. توانایی صورت های مالی جهت ارزیابی ریسک، یکی از موضوعات اساسی برای محققین مالی به شمار می رود. نوسانات سود می تواند نقش کلیدی در ارزیابی ریسک ایفا نماید. در این راستا، تحقیق حاضر به بررسی تأثیر معیارهای مبتنی بر حسابداری ویژگی های سود بر ریسک نامطلوب سود می پردازد. دراین تحقیق، داده های مربوط به 119 شرکت منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 تا 1395 موردمطالعه و بررسی قرارگرفته اند. ویژگی های کیفیت اقلام تعهدی، قابلیت پایداری سود، قابلیت پیش بینی سود و هموارسازی سود به عنوانویژگی های مبتنی بر حسابداری ویژگی های سود و شاخص ریسک نامطلوب سود، با رویکردی متفاوت از سایر تحقیقات به عنوان شاخص ارزیابی ریسک مورداستفادهقرارگرفته اند. برمبنای نمونه انتخابی و استفاده از آزمون های رگرسیونی چندگانه،به جز ویژگی هموارسازی سود،سایر معیارهای مبتنی بر حسابداری ویژگی های سود با ریسک نامطلوب سود دارای رابطه معنی دار بوده است
The selection of appropriate risk measurement indicators has always been a challenging topic in the field of capital market studies. The ability of financial statements to evaluate risk is one of the key issues for financial researchers. Earning volatility can play a key role in risk assessment In this regard this paper investigates examines the effects of accounting-based earnings characteristics on Earning Downside Risk. In this research, we examined 119 selected companies from listed firms in Tehran Stock Exchange. Characteristics of Accruals Quality, Persist,Predict and smoothing as accounting-based characteristics earning attributes and earning downside risk have been used with a different approach than other research as an indicator of risk assessment. Based on our sample and using multiple regression tests, other than smooth attribute, we found significant relationship other earning attributes and earning downside risk.
تأثیر محافظه کاری در افشای ریسک بر محتوای اطلاعاتی اطلاعات حسابداری و هم زمانی بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرکت های دارای افشای ریسک محافظه کارانه، برای افشای اخبار خوب مرتبط با ریسک، تأییدپذیری بیشتری لازم بوده و برای افشای اخبار بد ریسک، استاندارد پایین تری از تأییدپذیری لازم است. محافظه کاری در افشای ریسک، با تحمیل آستانه بالاتری از قابلیت تأیید، اطلاعات اتکاپذیرتری را فراهم می کند و با افشای سریع تر اخبار بد ریسک، به موقع بودن اطلاعات را افزایش می دهد. نتیجه این امر، بهبود کیفیت گزارش های ارائه شده ازسوی مدیریت و افزایش محتوای اطلاعاتی و شفافیت اطلاعات حسابداری خواهد بود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر «محافظه کاری در افشای ریسک» بر محتوای اطلاعاتی اطلاعات حسابداری و هم زمانی بازده سهام است. روش پژوهش علّی پس رویدادی بوده و جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و تعداد نمونه بررسی شده، 167 شرکت است. دوره زمانی پژوهش از سال 1388 تا سال 1397 است. داده ها در نرم افزار Excel مرتب شدند و تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از نرم افزار Eviews انجام شد. فرضیه های پژوهش با رویکرد داده های ترکیبی و با استفاده از آزمون کرامر و رگرسیون خطی چندگانه آزمون شدند. یافته ها نشان دادند محافظه کاری در افشای ریسک، محتوای اطلاعاتی اطلاعات حسابداری را افزایش می دهد. همچنین، نتایج نشان دادند محافظه کاری در افشای ریسک به واسطه افزایش شفافیت اطلاعات خاص شرکت، هم زمانی بازده سهام را کاهش می دهد.