فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
119 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر، شناخت و تحلیل ساختار فکری مطالعات «اخلاق مدیریت» برمبنای شناسایی واژگان مرتبط، به تفکیک حوزه های علمی مشارکت کننده در پایگاه استنادی وب آو ساینس طی سه دهه اخیر است. در این راستا پژوهش حاضر با رویکرد علم سنجی و با روش هایی چون تحلیل محتوا، فنون تحلیل هم واژگانی و تحلیل شبکه اجتماعی و با استفاده از نرم افزارهای تحلیل داده شامل هیست سایت، بایب اکسل، گفی و نیز نرم افزار وی او اس ویوئر و اس پی اس اس به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد میانگین نرخ رشد در مطالعات «اخلاق مدیریت» افزایشی با میزان 15.59 درصد در سال است. این مطالعات ماهیتی میان رشته داشته و بیشترین مشارکت در تولید آثار علمی به ترتیب مربوط به حوزه های اقتصاد کسب وکار، علوم اجتماعی، روان شناسی، علوم زیست محیطی و مدیریت دولتی است. خوشه بندی هم واژگانی به ترتیب منجر به تشکیل 6، 5، 7، 6 و 4 خوشه بدست آمد. بررسی چگونگی نقش آفرینی کلیدواژگان نشان داد بیشترین مرکزیت درجه مربوط به مسئولیت اجتماعی سازمان، تبادل رهبر و عضو، و پایداری است؛ کلیدواژه های مسئولیت اجتماعی سازمان، رهبری انتقالی و پایداری بیشترین مرکزیت نزدیکی و مسئولیت اجتماعی شرکت، معنابخشی و پایداری دارای بیشترین مرکزیت بینابینی بوده ومهم ترین مفاهیمی هستند که مطالعات اخلاق مدیریت را رقم زده اند. طبق یافته ها حوزه اقتصاد کسب وکار و علوم اجتماعی دارای بیشترین موضوعات مشترک با 407 مورد، 98.3 درصد همپوشانی دارند. همچنین پنج حوزه مورد بررسی به لحاظ تعداد استنادات دریافتی و تعداد تولیدات علمی تفاوت معناداری دارند.
ارائه الگوی رهبری دانش محور در جهت دوسوتوانی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
153 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه الگوی رهبری دانش گرا در جهت دوسوتوانی سازمانی است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد که به روش پیمایشی انجام شده است. همچنین این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی است. جامعه آماری پژوهش جهت آزمون الگو، ۱۹۳۵۸ نفر از کارکنان بخش اداری سازمان های خدمات بهداشتی درمانی استان کرمان هستند که حجم نمونه 586 نفر بر اساس 5 تا 10 برابر تعداد سؤالات پرسشنامه در نظر گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه-های رهبری دانش گرا و دوسوتوانی سازمانی هستند. یافته های پژوهش ضمن تأیید الگوی پیشنهادی، نشان داد که رهبری دانش گرا و ابعاد آن (جهت یابی یادگیری، ایجاد فضای حمایتی از یادگیری، حمایت از فرایند یادگیری در سطح فردی و گروهی، عمل در نقش الگو، آموزش دانش گرا، ادغام دانش و نوآوری، تحریک انتشار دانش، مهارت های رهبری، حمایت از تسهیم دانش، ارزیابی عملکرد بر مبنای تسهیم دانش و پاداش مبتنی بر تسهیم دانش) بر دوسوتوانی سازمانی تأثیر مثبت دارند و از بین این ابعاد، تأثیر بُعد پاداش مبتنی بر تسهیم دانش بر دوسوتوانی سازمانی بیشتر از سایر ابعاد بوده است.
طراحی الگوی سیستم چندسطحی فازی به منظور ارزیابی مشارکت کارکنان (مورد مطالعه: سازمان ثبت احوال قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
51 - 75
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگویی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها کمّی است. ابتدا با مطالعه ادبیات نظری، عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان شناسایی و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش ترسیم شد؛ سپس به منظور سنجش میزان مشارکت کارکنان، یک سیستم استنتاج فازی سلسله مراتبی طراحی شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، عواملی که بر مشارکت کارکنان مؤثرند، عبارت اند از: محرک های مشارکت اجتماعی، عاطفی و فکری. الگوی پیشنهادی به منظور ارزیابی میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین آزمایش شد که نتایج آن از عملکرد منطبق بر واقعیت سیستم استنتاج فازی ارائه شده حکایت می کند. نتایج نشان داد که در سطح اول، محرک های مشارکت عاطفی اهمیت بیشتری دارد و در بین پارامترهای زیرین آن، کیفیت زندگی کاری بر خروجی سیستم بیشترین تأثیر را می گذارد.
نتیجه گیری: مهم ترین دستاورد این پژوهش، ارائه الگوی چندسطحی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان است که به طور پویا با توجه به مقادیر متغیرهای ورودی، متغیر خروجی را پیش بینی می کند. این الگو می تواند در سازمان های مختلف به منظور افزایش میزان مشارکت کارکنان استفاده شود.
توسعه الگوی شایستگی مدیران در صنایع پروژه محور بخش دولتی با رویکرد تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رایج ترین رویکردها در حوزه مدیریت پروژه، رویکرد شایستگی محور است. این رویکرد برخلاف رویکردهای فرآیند محور، بصورت ویژه بر نقش «فرد» متمرکز است. تفاوت شرایط حاکم بر کشور به ویژه در مقطع فعلی، نسبت به شرایط پایداری که مبنای تدوین استانداردها و مدل های بین المللی بوده، اصلی ترین ضرورت تدوین شایستگی ها در سطح ملّی است. در این پژوهش تلاش شد با روش داده بنیاد، مبانی نظری توسعه مدل شایستگی های مدیران پروژه در صنعت ساخت ایران مورد کاوش قرار گیرد. با انجام 27 مصاحبه به روشSTAR سعی شد شایستگی های مؤثر بر موفقیت پروژه شناسایی شود. 551 کد شناسایی و ضمن تحلیل در نرم افزار Atlas ti. با کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، نهایتاً تدوین شرایط علّی، عوامل بستر، راهبرد و پیامدها صورت گرفت. از لحاظ شرایط علّی، تأثیر زیاد عوامل کلان محیطی و شرایط خاص کشور بر نحوه مدیریت پروژه ها به وضوح قابل درک است. در نتیجه شاهد شکل گیری محیطی سراسر تغییر، تعریف پروژه هایی غیر اصولی، پیچیدگی و پیش بینی ناپذیرشدن رفتارها و قوانینی فرد محور هستیم. در چنین بستری، رنگ پذیری شایستگی های رفتاری از محیط، اهمیت بیشتر شایستگی های رفتاری و محیطی نسبت به تکنیکال و البته تغییر پارادایم شایستگی های تکنیکال به عنوان راهبردها مطرح می شود. پیامد این راهبردها ضرورت کنار گذاشتن ساختارهای معمول و توجه به شایستگی هایی همچون کلان نگری، توان اقناع مدیران ارشد، عارضه یابی مستمر، مدیریت در لحظه، خلاقیت و توان بالای حل مسأله و نیز آمادگی ذهنی، انعطاف پذیری، جدیت و تعهد کاری و البته نتیجه محوری است.
طراحی الگوی فرایندی برندسازی کارفرما در صنعت بانکداری ایران (مورد مطالعه: بانک ملت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
139 - 163
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی فرایندی برندسازی کارفرما در صنعت بانکداری ایران انجام شده است.پژوهش حاضر از نوع با توجه به هدف کاربردی و با توجه به مشخص نبودن ابعاد الگو از نوع اکتشافی می باشد.جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و صاحب نظران دانشگاهی حوزه مدیریت منابع انسانی و تعدادی از مدیران خبره واحد منابع انسانی بانک ملت می باشند. نمونه آماری به روش هدفمند قضاوتی به تعداد 17نفر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها شامل مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بوده است. روایی سؤالات مصاحبه به روش محتوایی و پایایی آن با اجرای روش بازآزمون (892/0) تأئید گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیان انجام شد و فرآیند کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی اجرا گردید. براین مبنا، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح و مدل برندسازی کارفرما در صنعت بانکداری ترسیم گردید و در پایان نظریه ای مبتنی بر نُه قضیه حکمی خلق شد. مبتنی بر مدل احصاء شده، شرایط علّی (شامل ارزش های محتوایی و ساختاری)، مقوله محوری (فرآیند برندسازی کارفرما)، بسترسازها (شامل ارتباطات برند کارفرما، سبک رهبری و مدیریتی کارفرما، توانمندسازی بیرونی برند کارفرما، فرهنگ پشتیبان برند کارفرما)، شرایط زمینه ای (شامل شرایط عدم اطمینان برندساز کارفرما و قدرت برند کارفرما)، راهبردها (راهبردهای درون سازمانی و برون سازمانی برندساز کارفرما)، و پیامدها (شامل پیامدهای داخلی و خارجی برند کارفرما) در مدل پارادایمی تبیین و در نهایت روابط بین آنان به صورت علی و معلولی در مدل با استفاده از نرم افزار مکس کیودا ترسیم گردید.
طراحی و آزمون الگوی مدیریت اعتماد سازمانی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، طراحی الگوی مدیریت اعتماد سازمانی در سازمان های دولتی است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها آمیخته می باشد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی پژوهش 15 نفر از خبرگان ستاد بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی بوده که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی پژوهش 250 نفر از کارکنان سازمان بودندکه 152 نفر بعنوان نمونه تعیین شدند. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه تدوین شده به عنوان ابزارهای جمع-آوری داده ها استفاده شد. پایایی و روایی مصاحبه ها ازطریق پایایی بازآزمون و بررسی معیارهای لینکلن وگوبا و پایایی و روایی پرسشنامه نیز از طریق ارزیابی ضریب آلفای کرونباخ و توسط خبرگان تایید شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل داده بنیاد و در بخش کمی مدل سازی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش تعداد 6 بعد،12 مقوله و 24 مقوله فرعی را بعنوان مولفه های الگوی مدیریت اعتماد سازمانی شناسایی کردند. بعد اول(عوامل علی) با 2 مقوله و 5 مقوله فرعی، بعد دوم(شرایط زمینه ای) با 2 مقوله و 4 مقوله فرعی، بعد سوم(عوامل مداخله گر) با 2 مقوله و 3 مقوله فرعی، بعد چهارم(پدیده محوری) با 1 مقوله و 3 مقوله فرعی، بعد پنجم(راهبردها) با 2 مقوله و 6 مقوله فرعی، بعد ششم(پیامدها) با 3 مقوله و 3 مقوله فرعی شناسایی شده اند. انتظار می رود این پژوهش به جهت اتخاذ رویکرد کیفی مشخص و بررسی جامع عوامل محیطی موثر، که شاید به نوعی نوآورانه باشد، برای بهبود مدیریت اعتماد سازمانی در این سازمان مفید واقع شود.
بررسی اثرات مسئولیت اجتماعی سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار و تمایل به ترک شغل با نقش میانجی رضایت شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
77 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات مسئولیت اجتماعی سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار و تمایل به ترک شغل با نقش میانجی رضایت شغلی است، پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد 660 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 244 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه متناسب با حجم انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بودند که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0 ،77/0 ، 90/0و 90/0 برآورد شد . تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مسئولیت اجتماعی سازمانی از طریق رضایت شغلی بر تمایل به ترک شغل تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 55/0- است و مسئولیت اجتماعی سازمانی از طریق رضایت شغلی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 66/0- است
طراحی مدل مدیریت عملکرد برای سازمان های بخش دولتی کشور با تمرکز بر نقش پیشران رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در مدل های موجود درزمینه مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی، مؤلفه رهبری به طور شایسته دیده نشده است. به عبارت دیگر، مؤلفه رهبری در مدل های مذکور با مفهوم و گستره آن در مبانی نظری مدیریت رفتار سازمانی سازگاری ندارد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی کشور با تمرکز بر نقش پیشران رهبری است. روش شناسی این پژوهش علم طراحی می باشد. در اجرای مراحل علم طراحی، 240 منبع درزمینه ادبیات موضوع مدیریت عملکرد (در سطح سازمان) و رهبری مطالعه شد و منابع منتخب مرور، طبقه بندی و تحلیل مضمون شدند. پس ازآن براساس نتایج اولیه، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان مدیریت عملکرد در سازمان های بخش دولتی انجام پذیرفت. خبرگان با روش نمونه گیری گلوله برفی با درنظرگرفتن شرایط علمی، تجربی و ادراکی برگزیده شدند. سپس تحلیل مضمون نهایی انجام پذیرفت و مدل هدف استخراج شد. در مدل پیشنهادی مؤلفه ها در سه سطح طبقه بندی شده اند: در سطح فوقانی، مدل مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی کشور شامل 10 عنصر است. در سطوح دوم و سوم، رهبری به ترتیب مشتمل بر 3 بعد و 14 زیرمؤلفه است: ویژگی ها و صفات رهبری (5 زیرمؤلفه )، ابعاد رفتاری رهبری (5 زیرمؤلفه )، زمینه درقالب خنثی کنندگان و جانشینان رهبری (4 زیرمؤلفه ). نتایج پژوهش مؤید ضرورت گنجانیدن عوامل مذکور در مدل فعلی کشور است.
تأثیر قلمروگرایی بر عملکرد و کج رفتاری در محیط کار با تاکید بر پنهان سازی دانش (مورد مطالعه: شهرداری مرکزی مشهد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
74 - 90
حوزههای تخصصی:
دانش به عنوان یک منبع با کاربردهای خود چند برابر می شود، اما تمایل عمومی انسان، دانش را به عنوان یک منبع محدود باور دارد که باید پنهان شود، پژوهش های زیادی در ارتباط با اشتراک گذاری دانش انجام گردیده است، با این وجود مفهوم پنهان سازی دانش هنوز کشف نشده است، همچنین مشاهدات انجام شده نشان دهنده عدم موفقیت و تلاش های سازمانی جهت جلوگیری از پنهان سازی و اشتراک گذاری دانش در سازمان ها می باشد و کارکنان در بسیاری از مواقع تمایلی برای تسهیم دانش خود ندارند و در مواردی از آن چون گنجی محافظت می کنند و این بی میلی و پنهان سازی دانش حتی در زمانی که به اشتراک گذاری دانش تشویق می شوند و برای انجام آن پاداش می گیرند همچنان ادامه دارد. پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده و از منظر هدف، کاربردی می باشد که هدف اصلی آن بررسی تأثیر قلمروگرایی بر عملکرد و کج رفتاری در محیط کار با تاکید بر پنهان سازی دانش در بین کارکنان شهرداری مرکزی شهر مشهد است. جامعه آماری تحقیق شامل 1200 نفر از کارکنان شهرداری مرکزی مشهد بودند که نمونه آماری بر اساس جدول مورگان به تعداد 291 نفر از این بین انتخاب شدند. از پرسشنامه استاندارد با روایی و پایایی مناسب استفاده شد. این چنین به منظور جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس استفاده گردید. یافته ها و نتایج بیانگر این بود که قلمروگرایی و پنهان سازی دانش بر عمکرد تأثیر منفی و معناداری می گذارند اما بر انحراف محیط کار تأثیر مثبت و معناداری دارند.
طراحی مدل انعطاف پذیری منابع انسانی (مطالعه ای در سازمان های دولتی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان های دولتی می باشد. روش تحقیق مورداستفاده، روش کیفی-کمی با ماهیت اکتشافی است. روش کیفی با استفاده از روش تحلیل تم، با مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد، سپس با بهره گیری از رویکرد ساختارگرا مورد تحلیل قرار گرفت. با روش گلوله برفی، 17 نفر از اساتید مدیریت منابع انسانی، به عنوان خبرگان انتخاب و داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها در فرایند شش مرحله ای روش تحلیل تم کدگذاری شد. در این مراحل به ترتیب 344 کد اولیه، 112 تم فرعی و 11 تم اصلی حاصل و طبق آن مدل انعطاف پذیری منابع انسانی طراحی شد. در مرحله کمی، براساس شاخص های حاصله، پرسشنامه ای طراحی و بین 138 نفر از مدیران و کارشناسان خبره سازمان های موردمطالعه توزیع شد. پایایی پرسشنامه در پیش آزمون نمونه 30 تایی، با روش آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS بالای 80 درصد بود. پیاده سازی عملیاتی مدل، براساس تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری انجام و سپس ضریب تأثیر سازه های اصلی و فرعی آن با استفاده از نرم افزار لیزرل بررسی شد. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد مدل انعطاف پذیری منابع انسانی در بخش دولتی شامل سه دسته از متغیرهای فردی، گروهی و سازمانی می باشد. برای ایجاد انعطاف منابع انسانی باید در این حوزه ها اقدام نمود.
ارتباط هوش هیجانی و تفکر انتقادی با خودکارآمدی حرفه ای کارکنان شرکت پترو نیرو صبا
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
270 - 248
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه خودکارآمدی نیروی انسانی مهمترین منب ع کس ب مزیت رقابتی در هر سازمانی به شمار م ی آی د، م دیران هم واره م یکوش ند عملک رد کارکنان سازمان خود را ارتقا بخشند تا از این راه به اهداف خود برسند.هدف از انجام این مطالعه رابطه بین هوش هیجانی و تفکر انتقادی به منظور افزایش خودکارآمدی حرفه ای کارکنان شرکت پترو نیرو صبا است. در این مطالعه متغیرهای هوش هیجانی، تفکر انتقادی بعنوان متغیرهای پیش بین و خودکارآمدی بعنوان متغیر ملاک مورد بررسی قرار گرفتند در یک طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، از روی جدول کرجسی و مور گان با در نظرگرفتن حجم جامعه تعداد 150 کارکنان شرکت پترو نیرو صبا با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در بررسی نتایج از روش آزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره با روش گام به گام استفاده شد. یافته ها بین مولفه هوش هیجانی و تفکر انتقادی با خودکارآمدی حرفه ای کارکنان رابطه مثبت و معنادار دیده شد (p<0.05). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای تحقیق تفکر انتقادی بیشترین تاثیر رو بر روی متغیر ملاک یعنی خود کارآمدی دارد. با توجه به وجود رابطه معنادار هوش هیجانی و تفکر انتقادی با خود کارآمدی حرفه ای در کارکنان افزایش توانایی کارکنان برای کنترل هیجانات و داشتن تفکر انتقادی ، امکان مقابله سازگارانه با مقتضیات و کشمکش های زندگی را فراهم نموده و سبب خواهد شد عملکرد مثبت و منعطف و خودکارآمدی را در ارتباط با جامعه برای کارکنان تأمین شود و از بروز هیجانات منفی ممانعت کند.
الگوی توانمندسازی منابع انسانی در سازمان های دفاعی دانش محور (نمونه پژوهی: اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی آجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
73 - 91
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت سازمان های دانش محور مرهون توانمندسازی منابع انسانی دانشی آن است. هرچه این سازمان ها از نظر منابع انسانی توانمندتر باشند، به همان میزان، توفیق بیشتری در نیل به اهداف خود خواهند داشت. هدف این مقاله طراحی و تبیین الگوی توانمندسازی منابع انسانی در اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی ارتش ج.ا.ا است.
روش: پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از لحاظ نتیجه، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها، کیفی و کمّی است. مشارکت کنندگان بخش کیفی خبرگان علمی و صاحب نظران حوزه مدیریت منابع انسانی و خبرگان اجرایی اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی آجا بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز، 152 نفر از کارکنان دانشی که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، در این پژوهش مشارکت کردند. ابزارهای گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، تحلیل مضمون و در بخش کمّی، مدل سازی معادلات ساختاری جهت اعتبارسنجی مدل بود.
یافته ها: بر اساس یافته ها مقوله های اصلی الگوی توانمندسازی جامعه هدف عبارت اند از: توانمندسازی دانشی، توانمندسازی حرفه ای، توانمندسازی کارکردی، توانمندسازی اخلاقی، توانمندسازی اجتماعی، توانمندسازی نظامی و توانمندسازی شناختی که ارتباط میان آن ها و مقوله های فرعی تشکیل دهنده آن ها، به صورت کمّی نیز تأیید شد.
نتیجه گیری: ماهیت حرفه ای منابع انسانی شاغل در سازمان های دفاعی دانش محور، موجب می شود که برنامه توانمندسازی آن ها چندبُعدی و فراگیر باشد. الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند به عنوان راهنمای عمل برای تدوین برنامه های توسعه منابع انسانی در این حوزه استفاده شود.
مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی؛ شناسایی عوامل مداخله گر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد شناسایی عوامل مداخله گر و اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاست گذاری های تربیتی در کشور، با استفاده از روش کیفی «داده بنیاد» مبتنی بر ابزار «مصاحبه» بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاست گذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حوزه آموزش وپرورش و نیز اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه سیاست گذاری و خانواده) بوده اند که از میان آن ها 15 نفر با روش اشباع نظری و به شکل نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. یافته های این مطالعه مبیّن آن است که عواملی مداخله گر متعددی در بروز پدیده «سیاست گذاری تربیتی مشارکتی (با مشارکت خانواده)» دخیل بوده اند که می توان آن ها را در دو دسته کلی مشتمل بر «علل و عوامل تسهیل گر امر مشارکت» و نیز «علل و عوامل محدودگر امر مشارکت» دسته بندی نمود؛ امّا سهم و میزان اثرگذاری «علل و عوامل تسهیل گر»، به نسبت «علل و عوامل محدودگر»، قابل توجه بوده و فراوانی زیرمقوله های بیشتری را به خود اختصاص داده است؛ به طوریکه مصاحبه شوندگان، عواملی چون: بازتعریف نقش ذینفعان در تعلیم و تربیت، تحولات ساختاری – تشکیلاتی نظام تربیتی، هم راستایی خانواده و نظام تربیتی و نیز تصویب قوانین و مقررات مشارکت پذیری را به مثابه عوامل تسهیل گر، در مشارکت – هر چه بیشتر- نهاد خانواده در سیاست گذاری تربیتی دخیل دانسته و در عین حال، اذعان نموده اند که برخی موانع و کاستی هایی در حوزه های خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی، با ایجاد محدودیت هایی، روند مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی را با مشکل مواجه نموده است که از آن جمله می توان به عدم توانمندی خانواده ها برای نقش آفرینی در سیاست گذاری تربیتی، عدم آشنایی و آگاهی والدین از سیاست ها، اهداف و برنامه های تربیتی، نگاه از بالا به پایین مسئولان به نظام تربیتی، ناکارآمدی سازوکارهای موجود در ایجاد تعامل بین خانواده و نظام تربیتی، عدم تمایل مسئولان و تصمیم گیرندگان به تفویض اختیار و تقسیم قدرت در سیاست گذاری تربیتی و.. اشاره نمود.
نقش رهبری اصیل و هوش اخلاقی مدیران در مدیریت انتخاب تکنولوژی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
122 - 138
حوزههای تخصصی:
نقش رهبری اصیل مدیر بر شفافیت، اصالت و صداقت رفتار در محیط کار تأکید داشته و براین اساس، رهبران اصیل می توانند روابط قوی و صادقانه ای با کارکنان سازمان برقرار نمایند. بنابراین در این تحقیق، به بررسی تاثیر رهبری اصیل و هوش اخلاقی مدیران در مدیریت انتخاب تکنولوژی پرداخته شده است. جهت سنجش متغیر نقش رهبری اصیل مدیر در این پژوهش پرسشنامه های رهبری اصیل والومبا و همکاران (۲۰۰۸) پرسشنامه هوش اخلاقی (لینک و کیل 2005)؛ و پرسشنامه انتخاب تکنولوژی به کارگرفته شده است. پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه ها در میان 300 نفر از جامعه آماری توزیع و پس از تکمیل گردآوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بااستفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار آموس انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که نقش رهبری اصیل مدیر بر انتخاب تکنولوژی، تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، هوش اخلاقی مدیر بر انتخاب تکنولوژی تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین هوش اخلاقی مدیران به ظرفیت روانی و درک مدیران در کارگیری درست اصول اخلاقی- انسانی برای دستیابی به اهداف سازمانی اشاره داشته و دارا بودن و تقویت آن موفقیت فردی و سازمانی پایدار و بلندمدتی را به همراه خواهد داشت.
ارائه چارچوب رهبری مبتنی بر بخشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه کمک به حوزه رهبری از طریق ارائه چارچوبی برای رهبری مبتنی بر بخشش در بیمارستان های آموزشی شهر ساری بوده است. برای انجام پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی با روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کلیه صاحبنظران و مدیرانی است که در یکی از عرصه های مدیریت شبکه بهداشت و درمان و بیمارستان های شهر ساری حضور دارند؛ با استفاده از نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج پژوهش نشان داد رفتارهای رهبری، توسعه ارزش های اخلاقی- اسلامی، توسعه رهبری و توسعه شایستگی های رهبری و مدیریت" به عنوان عللی تلقی می شوند که نقش فعال در رهبری مبتنی بر بخشش در بیمارستان دارد. همچنین پیامدهای رهبری مبتنی بر بخشش برای بیمارستان عبارتند از: 1- سازمانی " توسعه رهبری، رقابت پذیری و نوآوری، بلوغ سازمان، اعتماد سازمان، عدالت ورزی و اخلاق گرایی". و 2- فردی " رضایت و آرامش کارکنان، وفاداری کارکنان، فضائل اخلاقی، نوع دوستی، انگیزش و توسعه فردی و خودشکوفایی".
بررسی تأثیر سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی بر عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان البرز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمان ها و شرکت های بسیاری از سیستم های اطلاعات مدیریت منابع انسانی استفاده می کنند تا در راستای نیل به اهدافشان، مؤثر باشند. از همین رو ملاحظه می شود که اکثر آن ها سعی دارند تا با استفاده از این نوع سیستم ها، عملکرد کارکنان را بهبود و ارتقا دهند. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تأثیر سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی بر عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان البرز است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع "کاربردی" و از نظر ماهیت داده ها "کمّی" محسوب می شود که روش تحقیق آن "توصیفی-پیمایشی" است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از بسته نرم افزاری SPSS و PLS3 استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان البرز است که با استفاده از ابزار پرسشنامه داده ها و اطلاعات لازم گردآوری شدند که تعداد 47 پرسشنامه مسترد گردید. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، هر چهار فرضیه مورد تأیید واقع شدند و با تحلیل های به عمل آمده، مدل مفهومی تحقیق از برازش مناسب برخوردار است. مطابق با تحلیل های مدل معادلات ساختاری، از بین متغیرها، متغیر تصمیم گیری ازنظر تأثیر بر عملکرد کارکنان در مرتبه اول قرار دارد. نتیجه گیری: یکی از نتایج مهم تحقیق حاضر، تأکید بر نقش استراتژیک سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی در عملکرد کارکنان است که فرآیندها و رویه های قدیمی را از حالت سنتی، به صورت مدرن و مؤثر تبدیل ساخته است. همچنین، مطابق با تحلیل های به عمل آمده، به طورکلی می توان گفت یکی از راه های بهبود عملکرد کارکنان، تقویت مؤلفه های "حمایت سازمانی، تصمیم گیری، صرفه جویی در زمان، صرفه جویی در هزی
طراحی مدل مدیریت عملکرد کارکنان در صنعت هواپیمایی کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین کارکردی های مدیریت منابع انسانی در سازمان ها مدیریت عملکرد کارکنان است که به مثابه نقطه اهرمی در تغییر، تحول و توسعه سازمان نقش به سزای دارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مدیریت عملکرد کارکنان در صنعت هواپیمایی کشوری انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر فلسفه، تفسیری، رویکرد استقرایی، استراتژی مطالعه موردی، روش شناسی ترکیبی پیچیده، افق زمانی تک مقطعی و تکنیک و فرآیندها با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه خبره مبنا است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و خبرگان از مدیران ارشد منابع انسانی شرکت های فعال در صنعت هواپیمایی کشوری بوده است. نمونه آماری به روش هدفمند قضاوتی به تعداد 14 نفر انتخاب گردید و تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه خبره مبنا می باشد. برای اطمینان از روایی ابزار تحقیق از معیار مقبولیت و قابلیت تأیید به روش بازنگری توسط شرکت کنندگان در مصاحبه بهره برداری شد. برای محاسبه پایایی ابزار تحقیق نیز از روش بازآزمون استفاده گردیده است. میزان پایایی بازآزمون 71/87 درصد بدست آمده است. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی به روش مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM) انجام شده است. نتایج تحلیل مضمون منتج به شناسایی مضامین و مقوله های مرتبط با مدیریت عملکرد کارکنان گردید که در قالب پنج مقوله ی فراگیر: پیشران ها، برنامه ریزی، اقدامات، محرک های اثربخشی، و پیامدهای مدیریت عملکرد دسته بندی شده است.
بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناختی و نگرش به عوامل موفقیت ساز بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط تحت پوشش پارک های علم و فناوری در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برخی از کسب وکارهای کوچک و متوسط، در مدت زمان طولانی تری در بازار به فعالیت می پردازند و دلیل آن موفقیت این کسب وکارها می باشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی و نگرش به عوامل موفقیت ساز بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط تحت پوشش پارک های علم و فناوری می باشد. روش بررسی: این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و برحسب هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کسب وکارهای تحت پوشش پارک های فناوری می باشد که نمونه گیری به روش خوشه ای انجام گرفت. تعداد 4 استان (استان های کرمان، خراسان رضوی، یزد و فارس) به روش گزینشی انتخاب و به صورت تصادفی داده ها از شرکت های مستقر در پارک های فناوری جمع آوری شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس فریدمن و آزمون من ویتنی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد کسب وکارهای خانوادگی و کسب وکارهایی که بر عوامل درونی تمرکز دارند، موفقیت بیشتری کسب کرده اند. شرکت هایی که اولویت بالاتری برای متغیرهای کسب دانش، توان نوآوری، افزایش کیفیت محصولات، ارتقای توانایی فنی کارکنان، رابطه با دانشگاه و مراکز تحقیقاتی قائل اند، در مقایسه با سایر کسب وکارها موفق تر بوده اند. نتیجه گیری: برای موفقیت کسب وکارهای کوچک و متوسط در پارک های علم و فناوری، تمرکز برکسب وکارهای خانوادگی و عوامل درون سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
شناسایی و اولویت بندی مولفه های موثر بر آموزش کارکنان در شرکت گل گهر سیرجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
105 - 84
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور شناسایی و اولویت بندی مولفه های موثر بر آموزش کارکنان در شرکت گل گهر سیرجان. انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه خبرگان ، مدیران و کارشناسانی در حوزه آموزش کارکنان می باشد. حجم نمونه تحقیق 13 نفر از خبرگان ، مدیران و کارشناسانی در حوزه آموزش کارکنان ، انتخاب شدند. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری که نشان دهنده اعتبار تحقیقات کیفی میباشد، ادامه یافت. این پژوهش از نوع آمیخته با طرح اکتشافی بوده و برای انجام از روش تحلیل مضمون و تاپسیس استفاده شده است. و شامل سه بخش اصلی است. بخش اول به تدوین مبانی نظری پرداخته است که روش تحقیق کیفی کتابخانه ای و مطالعه اسناد به عنوان مناسبترین روش مورد استفاده قرار گرفت.. در بخش دوم، با استفاده از روش تحقیق کیفی تحلیل مضمون و مصاحبه با خبرگان پرداخته شد. در بخش سوم با استفاده از نرم افزار تاپسیس به اولویت بندی بندی مولفه های موثر بر آموزش کارکنان در شرکت گل گهر سیرجان اقدام شد. در خاتمه براساس نتایج تحقیق پیشنهادهایی ارائه گردیده است که می تواند مورد استفاده مسئولین و مجریان شرکت گل گهر سیرجان نیز قرار گیرد
چالش های چابک سازی سازمان تأمین اجتماعی خوزستان در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
137 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی چالش های چابک سازی سازمان تأمین اجتماعی خوزستان در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و جمع آوری اطلاعات از دسته تحقیقات اکتشافی - پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، کارشناسان ارشد و خبرگان سازمان تأمین اجتماعی استان خوزستان تشکیل می دهند که به شیوه نمونه گیری هدفمند مورد شناسایی و انتخاب قرارگرفته اند. در این پژوهش، ابتدا تحقیقات در زمینه چالش ها انجام شد و سپس معیارهای مرتبط شناسایی گردید. با تشکیل مصاحبه بر اساس ابعاد ، اقدام به شناسایی آنها از دیدگاه کارشناسان و خبرگان در سازمان صورت گرفت. سپس پرسشنامه ای مبتنی بر مصاحبه ها طراحی و در بین خبرگان توزیع شد. امتیاز هر سؤال بر مبنای طیف لیکرت مشخص و منجر به محاسبه ضریب توافق گردید. ضریب توافق در راند سوم و با مقدار 814 به دست آمد. در گام بعد، اقدام به تشکیل درخت سلسله مراتب و ماتریس مقایسات زوجی صورت گرفت. معیارهای شناسایی شده در ماتریس مقایسات زوجی وارد شده و مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. درنهایت مشخص گردید که عوامل فناورانه با وزن 191 /0 بیشترین اهمیت را دارد؛ بنابراین در بین 9 معیار بیشترین تأثیر را بر چالش های چابک سازی در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی دارد. عوامل ساختاری و سرعت نیز به ترتیب با وزن نسبی 181/0 و 167/0 در اولویت های بعدی قرار دارد.