مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آموزش کارکنان
حوزههای تخصصی:
مدل مماس و مدل پیشنهادی برای نیاز سنجی آموزشی
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار ضمن اشاره به نیاز آموزشی ضرورت ارزیابی نیازهای آموزشی در سازمان های دولتی و مراحل آن مورد بررسی قرار گرفته است با عنایت به تجارب نویسندگان مقاله در اجرای پروژه های نیازسنجی آموزشی در برخی از سازمان های دولتی ایران و بررسی مدل های نیازسنجی آموزشی از جمله مدل کافمن وهرمن 1996 کریک 1987 گلدستاین 1992 سینجر 1990 استوت 1993 سورینا 1997 اندرسون 1994 و 1993 انرسون 1993 الگوی شورای همکاری 1997 گریفث و ویلیامز 1998 ادگار شاین 1980 ترولو 1997 و ودال و وینستنتلی 1998 و با توجه به به روز نبودن شرح وظایف در سازمان های دولتی ایران به منظور تکمیل و بومی نمودن مدل های موجود مدل تلفیقی تحت عنوان مدل نیازسنجی آموزشی مماس توسط نگارندگان این نوشتار برای انجام نیازسنجی آموزشی در سازمان های دولتی ایران طراحی و پیشنهاد میگردد دراین مقاله ساختار اجزا مراحل و نحوه اجرای نیازسنجی آموزشی بااستفاده از این مدل به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است
تاثیر آموزش مدیریت کیفیت فراگیر بر فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شرکت مخابرات استان چهار محال و بختیاری
حوزههای تخصصی:
امروزه برای سازمان ها رسیدن به مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) برای بقا و حفظ توانایی رقابت در عرصه های ملی و جهانی یک ضرورت است و آموزش مستمر کارکنان از مهمترین شاخص های دستیابی به آن است. بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مدیریت کیفیت فراگیر بر تغییر فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شرکت مخابرات استان چهارمحال و بختیاری است. این پژوهش از نوع شبه تجربی است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 25 کارشناس که طی 22 جلسه آموزش مدیریت کیفیت فراگیر دریافت کرده بودند به عنوان گروه آزمایش و 25 کارشناس که چنین آموزشی دریافت نکرده بودند، پس از همتاسازی با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند و با پرسشنامه فرهنگ سازمانی (سوسمن و دپ، 1989) و پرسشنامه محقق ساخته الگوهای رفتاری کارکنان به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مجدد ارزیابی شدند. پایایی پرسشنامه ها بعد از اجرای مقدماتی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی برابر با 81/0 و برای پرسشنامه الگوهای رفتاری کارکنان 84/0 محاسبه شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها را نیز استادان تایید کردند.
نتایح تحلیل کواریانس نشان داد که ارائه آموزش مدیریت کیفیت فراگیر به گروه آزمایش موجب بهبود در نمرات پس آزمون پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شده است (01/0 P<). نتایج پیگیری مجدد نیز که پس از 6 ماه صورت گرفت، نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه معنادار بوده است (01/0 P<).
نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مدیریت کیفیت فراگیر بر روی فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شرکت مخابرات استان چهارمحال و بختیاری مؤثر بوده است.
بررسی میزان اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان بنیاد شهید انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر میزان اثر بخشی اجرای دوره های عمومی آموزش کارکنان بنیاد شهید انقلاب اسلامی، ارتقای دانش، نگرش و مهارت کارکنان آموزش دیده را در چهار مقوله مورد ارزیابی قرار داده است : «دانش اعتقادی، اجتماعی و اداری»، «رضایت شغلی»، «شاخص های رفتاری» و «نگرش نسبت به آموزش». برای تعیین آثار دوره در مقوله های یاد شده از دو گروه از کارکنان استفاده شد: گروه آزمایشی که در دوره ها شرکت کرده بودند و گروه گواه که دوره های مربوط را نگذرانده بودند. روش تحقیق علی- مقایسه ای و نحوه گرد آوری داده ها، دانش سنجی و نظرسنجی بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، به جز برخی از مؤلفه های شاخص های رفتاری، شامل تعهد و مسئولیت پذیری، در سایر مقوله ها تفاوتی بین کارکنان آموزش دیده و آموزش ندیده مشاهده نشده است.
رابطه بین شیوه های آموزش کارکنان - با فرایندهای مدیریت دانش سازمانی: مطالعه موردی در صنعت هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت رابطه شیوه های آموزش کارکنان(شیوه گروهی و اجتماعات یادگیری، شیوه عملی فعال، شیوه خود اقدامی و شیوه رسمی) با فرایندهای مدیریت دانش (فرایند شناسایی و کسب دانش، فرایند تولید دانش، و فرایند اشتراک دانش) در سازمان انرژی اتمی ایران انجام شد. نمونه پژوهش 328 نفر از کارشناسان سازمان و واحدهای تابعه بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخت برای گردآوری داده ها استفاد شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفا کرانباخ محاسبه و مقدار آلفای استاندارد شده برای شیوه های آموزش 86 درصد و برای فرایندهای مدیریت دانش 89 درصد تثبیت شد. به منظور اطمینان از روایی ابزار پژوهش از روش کیفی استفاده شد. با جمع آوری داده ها و تحلیل آنها، یافته ها بین شیوه های آموزشی گروهی و اجتماعات یادگیری، عملی فعال، خوداقدامی و شیوه رسمی با فرایندهای کسب و شناسایی، تولید و اشتراک دانش رابطه معنادار نشان داد. بر اساس نتایج این تحقیق می توان گفت شیوه آموزشی عملی فعال بیشترین تاثیر رگرسیونی بر روی فرایند تولید دانش دارد.
بررسی تأثیر ارزیابی عملکرد بر بهبود نیروی انسانی در ستاد ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بهبود عملکرد و بهبود نیروی انسانی نیاز انکارناپذیری برای سازمان ها است و مدیریت عملکرد، ابزاری برای دست یابی به این هدف است. هدف پژوهش بررسی تأثیر ارزیابی عملکرد بر بهبود نیروی انسانی در ابعاد رضایت، انگیزش، خلاقیت، ماندگاری و گرایش به آموزش کارکنان در سازمان پلیس است.
روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، توصیفی ـ پیمایشی است. برای جمع آوری داده های تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است که روایی آن با نظارت خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ (67/92=α) تایید شد. داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل و از آزمون های تی تک نمونه ای و دونمونه ای مستقل و تحلیل واریانس تک عاملی استفاده شد. جامعه تحقیق را مجموعه کارکنان انتظامی پایور و پیمانی ستاد ناجا تشکیل داده است که به کمک روش های آماری تعداد نمونه 108 نفر برآورد و مورد پرسش واقع شده اند.
یافته ها: آزمون فرضیه های پژوهش این موضوع را مشخص نمود که ارزیابی عملکرد رابطه معناداری با مؤلفه های پنج گانه بهبود نیروی انسانی دارد. بین کارکنان پایور و پیمانی، زنان و مردان و بین درجه داران، افسران جزء و افسران ارشد در این مؤلفه ها، نیز تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: ارزیابی عملکرد از طریق اثرگذاری بر انگیزش، رضایت شغلی، خلاقیت و نوآوری، گرایش به آموزش و ماندگاری نیروی انسانی با بهبود منابع انسانی رابطه دارد. در این راستا بیشترین اثرگذاری را بر رضایت شغلی و کمترین اثرگذاری را بر خلاقیت و نوآوری دارد. همچنین در مورد مؤلفه ماندگاری و گرایش به آموزش، کارکنان رسمی را بیشتر از پیمانی ها متأثر می سازد.
ارزیابی اثرات استقرار سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی بر نوآوری سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شتاب روزافزون تحولات و دگرگونی ها در عصر ارتباطات و اطلاعات و بی ثبات و غیرقابل پیش بینی بودن تغییرات، آن چه کشورها را جهت افزایش بهره وری و پیشرفت مدد می رساند، استفاده از فرصت ها در رقابت با سایرکشورهاست که با بهبود، خلاقیت و نوآوری درسازمان ها میسر می گردد. با رشد چشم گیر تکنولوژی، بحث فناوری اطلاعات با کاربردی گسترده تر، از جمله استفاده از بسته های نرم افزاری متناسب با سازمان و فعالیت آن، مورد استقبال تمامی بخش های صنعتی و خدماتی قرار گرفته است. ERP یکی از بسته های نرم افزاری مدیریتی است که با جمع آوری تمامی داده های موجود سازمان در یک پایگاه داده، باعث یکپارچگی جریان اطلاعات در واحدهای مختلف سازمان می شود. بنابراین این تحقیق با هدف کلی ارزیابی آثار استقرار سیستمERP بر نوآوری سازمانی شکل گرفته است. لذا با تعیین یکپارچه سازی، پیکربندی، انطباق و آموزش کارکنان به عنوان مؤلفه های استقرار سیستمERP و مؤلفه هایی در سه حوزه ی مدیریت و رهبری، ساختار و نیروی انسانی به منظور سنجش نوآوری، پرسشنامه ای با روایی مناسب و پایایی 85/0 تهیه و بین جامعه ی آماری متشکل از اعضای یک واحد تولیدی کف پوش صنعتی به تعداد 110 نفر توزیع گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش های همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و رگرسیون چندگانه، نشان داد که به طورکلی استقرار سیستم ERP بر نوآوری سازمانی تأثیرگذار است و سایر فرضیه ها نیز مبنی بر تأثیرگذاری هرکدام از مؤلفه های استقرار سیستم ERP بر نوآوری سازمانی مورد تأیید قرار گرفت. به علاوه در سازمان مورد مطالعه پیکربندی و انطباق سیستم ERP، به عنوان تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر نوآوری سازمانی تشخیص داده شد.
• بررسی نظام آموزش و توسعه کارکنان در سازمان های ایرانی (مطالعه وضعیت موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت موجود نظام آموزش و توسعه کارکنان در سازمان های ایرانی است. روش پژوهش توصیفی است و رویکردهای پیمایشی همچون مطالعه میدانی، مصاحبه، گروه های تمرکز و مطالعه طولی و تحلیل روند برای گردآوری داده ها به خدمت گرفته شده است. مبنای اصلی بررسی و تحلیل داده های مورد نیاز، مدل تعالی آموزش و توسعه است که با استفاده از آن سازمان های مورد مطالعه مورد مداقه قرار گرفته اند. جامعه آماری این پژوهش کلیه سازمان های ایرانی است که در پنج کسب و کار؛ خدمات، تولید، بهداشت و دارو، مالی و بیمه و آموزش فعالیت می کنند. همچنین این سازمان ها ابتدا در دو دسته بزرگ و کوچک- متوسط و هر کدام از این طبقات به دو دسته خصوصی و دولتی تقسیم شده اند. بر اساس این الگوریتم و با تکیه بر رویکردی تلفیقی، به شیوه نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و هدفمند 20 سازمان به عنوان نمونه و در هر دسته چهار سازمان انتخاب شده اند. در فرآیند بررسی از تکنیک هایی چون مصاحبه و گروه های کانونی در کنار بررسی مستندات بهره گرفته شده است. همچنین داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی همچون شاخص های گرایش به مرکز، شاخص های پراکندگی و سطوح تعالی نیز مبتنی بر منطق رادار بررسی و تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که وضعیت آموزش به تفکیک انواع کسب و کار، اندازه و نوع مالکیت سازمان ها متفاوت است. از میان پنج کسب و کار، سازمان های فعال در بخش مالی و بانکی، در سه شاخص کلیدی عملکرد آموزش؛ میانگین هزینه های مستقیم آموزش برای هر کارمند، سرانه ساعت آموزش هر کارمند، نسبت کارکنان آموزش دیده به کل کارکنان آمار بالاتری داشته اند. شرکت های بخش کسب و کار تولید تنها در شاخص نسبت کارکنان آموزش دیده به کل کارکنان عملکرد بالاتری نسبت به سایر سازمان ها داشته اند. همچنین سازمان های بزرگ نسبت به سازمان های کوچک عملکرد بالاتر و سازمان های خصوصی نسبت به سازمان های دولتی در هر چهار شاخص عملکردی، آمار بالاتری داشته اند. همچنین در شاخص میزان رضایت کلی از عملکرد آموزش، یافته ها حاکی از آن است که به ترتیب سازمان های بخش مالی و بانکی، تولید، درمان و پزشکی، آموزش و بخش خدمات پایین ترین میزان رضایت از عملکرد آموزش را نشان داده اند.
پدیدارشناسی آموزش های سازمانی: تجربه زیسته کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، فهم تجربه های زیسته کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد از آموزش های سازمانی است که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق است که مشارکت کنندگان در مصاحبه، به صورت هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه با توجه به اشباع نظری تعیین شد که تعداد نهایی شرکت کنندگان در مصاحبه 9 نفر از کارکنان غیر هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که کارکنان، آموزش را به عنوان حقی انسانی و پدیده ای در هم تنیده با دیگر جوانب مدیریت منابع انسانی تجربه کرده اند. تجربه آموزش های غیرحرفه ای و ناظر به نیازهای فردی آنان نیز، نشان می دهد که آموزش ها در سازمان، لزوماً به آموزش های حرفه ای محدود نمی شود و آموزش های ناظر به نیازهای فردی و عمومی آنها موجب رضایت بیشتر آنان خواهد شد. در نهایت در این پژوهش، مدلی اکتشافی از آموزش سازمانی در دانشگاه فردوسی مشهد به دست آمد.
رابطه بین حمایت سازمانی و مشتری مداری کارکنان در ادارات ورزش و جوانان استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و مشتری مداری کارکنان در ادارات ورزش و جوانان استان گلستان بود. جامعه آماری تحقیق 203 نفر از کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان گلستان در سال 1393 بود که بر حسب جدول کوکران، 132 نفر به شیوه انتخاب تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و در نهایت 125 پرسشنامه عودت داده شد. برای جمع آوری داده های تحقیق از پرسش نامه های حمایت سازمانی یاواس و باباکوس (2009) و مشتری مداری داناوان و همکاران (2004) استفاده شد. ثبات درونی پرسشنامه ها توسط آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0 و 87/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین حمایت مدیریت و مشتری مداری کارکنان ارتباط مثبت و معنا داری وجود دارد. بین آموزش و مشتری مداری کارکنان نیز ارتباط مثبت و معنا داری مشاهده شد. بین ارائه پاداش و مشتری مداری کارکنان ارتباط مثبت و معنا داری وجود دارد. توانمندسازی کارکنان نیز ارتباط مثبت و معنا داری با مشتری مداری کارکنان داشت. از بین ابعاد حمایت سازمانی، توانمندسازی کارکنان و ارائه پاداش توانایی پیش بینی مشتری مداری کارکنان را دارند. پیشنهاد می شود مدیران ادارات ورزش و جوانان استان گلستان با ایجاد جو حمایتی از کارکنان خود، زمینه مشتری مداری آنان را فراهم سازند.
جایگاه آموزش در توسعه منابع انسانی سازمان های عصر حاضر
حوزههای تخصصی:
امروزه هیچ سازمانی بدون توجه به نیروی انسانی و نقش سازنده آن در ارائه خدمات، قادر به ادامه حیات نیست. در واقع میزان توانایی سازمان ها و شرکت ها ، آموزش در شناسایی و حفظ نیروی کاری واجد شرایط می باشد، و از عوامل مورد توجه در اتخاذ این توانایی پرورش و توسعه سرمایه انسانی است. سرمایه و توسعه نیروی انسانی به توانایی قابلیت های سازنده و کارآمد افراد اشاره دارد. توانایی ها و قابلیت ها شامل دانش، مهارت ها و تجربه می شود که دارای ارزش اقتصادی هستند. توسعه منابع انسانی و به کارگیری درست از آن درسازمان ها و موسسات آموزشی، فنی، اقتصادی و کشاورزی و سایر علوم مستلزم تامین نیروی انسانی کارآمد و ماهر آموزش دیده است. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ روش توصیفی و کﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و ﺑﺎ بررسی اسناد و مدارک ﻣﻮﺟﻮد ضمن بررسی اهمیت توسعه نیروی انسانی به نقش و تاثیر استفاده از آموزش در توسعه نیروی انسانی برای ایجاد ثبات در سازمان ها و افزایش اعتماد به نفس در جهت توانمندی کار و رشد و پرورش شغلی در راستای نیل به اهداف سازمانی پرداخته است.
طراحی نظام جامع آموزش اثربخش کارکنان مبتنی بر استاندارد آموزشی ایزو 10015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر" طراحی نظام جامع آموزش اثربخش کارکنان سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور است. "روش پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده و اطلاعات ، از نوع آمیخته اکتشافی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان سازمان زندان های کشور بوده که تعداد آنها برابر با 15700 نفر به عنوان حجم جامعه بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول نمونه گیری کوکران تعداد آن ها 372 نفر تعیین شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته شده بر مبنای طیف لیکرتبه عنوان ابزار جمع آوری داده های کمی و مصاحبه نیمه ساختمند به عنوان ابزارجمع آوری داده های کیفی استفاده شده است .روایی صوری پرسشنامه پژوهش با مطالعه فردی و با نظر استاد راهنما و مشاور و روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نسبت روایی محتوا(CVI) و شاخص روایی محتوا(CVR) مورد بررسی و تصحیح قرار گرفت.پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی گردید. این مقدار برای پرسشنامه 82/. تعیین گردید در پردازش و تحلیل داده ها گرد آوری شده از آزمون t وابسته به کمک نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد ..با اجرای روش های مذکور،پس از تجزیه وتحلیل داده ها در نهایت 5 مولفه برای اثربخشی نظام جامع آموزش کارکنان در سازمان زندان های کشور استخراج گردید و مدل اثربخشی ارائه شد. مولفه های اثربخشی با توجه به اولویت ضریب مسیر عبارتند از: درونداد 20/6، برونداد32/6 ، فرایند 14/6،ارزشیابی 38/6،پیامد وبازخورد 39/6، با توجه به آماره به دست آمده از نتیجه آزمون tوابسته، اختلاف همه میانگین ها با احتمال 001/ معنی دار است .و در نهایت الگو اثربخشی نهایی و ساز و کارهای اجرایی الگو ، ارائه و مولفه کلیدی اثربخشی که مشتمل بر نظام جامع آموزش کارکنان بوده، معرفی گردیده است. <strong>کلید واژه ها:</strong> نظام آموزشی، آموزش اثربخشی، استاندارد آموزشی
ارائه الگوی بکارگیری رسانه های اجتماعی در آموزش کارکنان بر مبنای نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه : صنعت بانکداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش به عنوان یکی از مهم ترین عواملی که موجب افزایش اثربخشی و کارایی کارکنان می شود، شناخته شده است. از آنجایی که در سال های اخیر، رسانه های اجتماعی کاربرد فضاینده ای در آموزش کارکنان داشته است، هدف این پژوهش شناسایی دیدگاهها و ادراکات مدیران و کارشناسان آموزش از ارزش رسانه های اجتماعی در محیط های یادگیری سازمانی و ارائه الگوی بکارگیری رسانه های اجتماعی در آموزش کارکنان می باشد. بر این اساس در چارچوب روش کیفی و بکارگیری راهبرد نظریه داده بنیاد، اقدام به بررسی و جمع آوری داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش بانک های شهر تهران شد که با روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت و بر اساس آن الگوی کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 117 کد اولیه از مصاحبه ها و 78 مفهوم و 18مقوله است که در قالب الگوی پارادایمی شامل مقوله محوری (یادگیری تعاملی فناورانه)، شرایط علّی (حمایت مدیریت ارشد، مدیریت تغییر، مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی، مخاطب محوری)، شرایط زمینه ای (فرهنگ سازمانی مشارکتی، چابکی سازمانی، خط مشی های سازمانی، زیرساخت های فناورانه)، شرایط مداخله گر (زیرساخت های فناورانه ضعیف، منابع مالی ناکافی، کمبود آگاهی کارکنان)، راهبردها (مدیریت دانش، فعالیت های تیمی)، پیامدها (کاهش هزینه های آموزش، بهبود عملکرد کارکنان، اثربخشی آموزشی، یادگیری مستمر) قرار گرفت
عملکرد مرکز بازسازی و بهینه سازی یا علی (ع) هوانیروز در ارتقاء آمادگی رزمی آجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۱
103 - 126
حوزههای تخصصی:
کاربرد مرکز بازسازی و بهینهسازی یا علی (ع) هوانیروز در سامانه نگهداری هوانیروز، با عنایت به تنگناهای اقتصادی موجود میتواند نقش مهم و اثرگذاری در ارتقاء آمادگی رزم آجا داشته باشد. از این رو پژوهش حاضر، با هدف بررسی متغیرهای نحوه آموزش کارکنان فنی، وسایل و تجهیزات و محیط کاری مناسب بر ارتقاء آمادگی رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. جامعه آماری،140 نفر از کلیه صاحبنظران و متخصصان فنی مرکز بازسازی و بهینهسازی یاعلی(ع) هوانیروز با حداقل مدرک کارشناسی و 16 سال تجربه در حوزههای یادشده هستند. از مصاحبه، پرسشنامه و مطالعات کتابخانهای بهعنوان ابزار جمعآوری دادهها استفاده شد.نتایج حاصلنشان داد که نحوه عملکرد (آموزش کارکنان، کیفیت و کمیت تجهیزات، شرایط محیط کاری) در مرکز بازسازی و بهینهسازی یاعلی(ع) میتواند آمادگی رزمی آجا را ارتقاء بخشد. همچنین بیشترین اولویت را متغیر آموزش کارکنان دارد و متغیرهای کیفیت و کمیت تجهیزات و شرایط محیط کاری به ترتیب در رتبههای پایینتری در ارزشگذاریهای مخاطبان قرارگرفت.
شناسایی راهکارهای اجرا و بهبود آموزش کارکنان با استفاده از رویکرد گیمیفیکیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش یکی از محورهای بسیار مهم مدیریت منابع انسانی در سازمان هاست. منظ ور از آم وزش، فرآین د دو س ویه یاددهی و یادگیری شناخت ها، مهارت ها و نگرشهای مثبت درباره موضوعی اس ت ک ه متناس ب ب ا گ روه س نی خاص و در شرایط زمانی معین به اجرا در آمده است. روشها و الگوهای مختلفی تا کنون برای آموزش مؤثر در سازمان ها مورد استفاده قرار گرفته است که به عنوان نمونه می توان به روش های تدریس ایفای نق ش، روش ت دریس گ ردش علمی، روش تدریس کاوشگری و روش تدریس آموزش به وسیله رایانه و غیره اشاره کرد. امروزه یکی از روش های نوین و خلاقی که چند سالی است در محافل آموزشی مطرح می شود الگوبرداری از رویکرد گیمیفیکیشن است. هدف اصلی این پژوهش در واقع الگوبرداری از رویکرد گیمیفیکیشن و یا بازی سازی در بهبود آموزش کارکنان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از نظر ماهیت، توصیفی و کیفی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارتند از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و نشست تخصصی با خبرگان. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارشناسان متخصص و خبرگان سازمانی در حوزه آموزش تشکیل می دهد. روش نمونه گیری، روش انتخابی (غیرتصادفی) و با استفاده از تکنیک گلوله برفی است. برای تحلیل داده ها و ارائه راهکارها از روش تحلیل تم و برای اولویت بندی راهکارها از روش آنتروپی شانون استفاده شد که در کل، راهکارها در شش گروه شناختی، احساسی، اجتماعی، آماده سازی، آموزشی، سازمانی استحراج و اولویت بندی شدند
شناسایی و اولویت بندی مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی بر پایه روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی با استفاده از تحلیل مضمون و روش تصمیم گیری چند شاخصه بهترین بدترین بود. این تحقیق با روش شناسی از نوع آمیخته (کیفی- کمی) انجام شد. ابتدا عوامل موثر بر آموزش کارکنان از طریق بررسی ادبیات موضوع و تحلیل محتوای 71 مقاله و رساله مرتبط و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیزده نفر از خبرگان شناسایی شد. پس از غربالگری به تعداد 177 عامل مهم تقلیل و در قالب 25 تم فرعی و 7 تم اصلی (نیازسنجی آموزشی، اهداف آموزشی، شیوه های ارزشیابی، ارزشیابی آموزشی، بهسازی کارکنان در موسسات آموزش عالی، شرایط حاکم بر موسسات آموزش عالی، تسهیلات آموزشی) طبقه بندی گردید. شاخص ها با استفاده از رویکرد جدید تلفیقی بهترین – بدترین (BWM) رتبه بندی شد. نتایج نشان داد که شاخص های نیازسنجی آموزشی و تسهیلات آموزشی به ترتیب بهترین - بدترین شاخص های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی بودند. با توجه به نتایج پژوهش امید است مدیران بتوانند با شناخت و اولویت بندی موثرتر مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی، سطح دانش و کیفیت رفتار و عملکرد کارکنان را بهبود بخشند.
نقش آموزش فناوری اطلاعات بر عملکرد و بهره وری معلّمان در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
بی شک آموزش یکی از مهمترین و موثرترین تدابیر برای بهبود امور سازمان بشمار می رود. از طرفی توسعه منابع انسانی تنها با آموزش های زیاد حاصل نمی شود بلکه باید به صورت برنامه ریزی شده و نظام مند عمل نمود. آموزش یک فرآیند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام شدنی نمی باشد. از طرفی با پیشرفت هر روز علم ما در دنیای فناوری اطلاعات زندگی می کنیم که بسیاری از فعالیت های ما وابسته به آن است. با ورود فناوری اطلاعات به آموزش بسیاری از ساختارهای سنتی تغییر کرد و فرآیند یادگیری متحول شد. بخصوص با همه گیری ویروس کرونا آموزش سنتی در کشور به شکل آموزش مجازی درکلیه مقاطع درآمد. اما با نبود زیرساخت و آماده نبودن معلّمان و سازمان آموزش و پرورش برای این امر، تدریس مجازی دچار مشکلات و چالش های فراوانی شده است و بهره وری عملکرد معلّمان بسیار افت کرده است. اما یکی از این چالش ها عدم آموزش معلّمان در حوزه فناوری اطلاعات است. در نتیجه با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به مرور مفاهیم اصلی در زمینه نقش آموزش فناوری اطلاعات، چالش ها در رابطه با ایجاد بهره وری معلّمان در سازمانی همچون آموزش پرورش پرداخته می شود تا به بینشی کلی از اهمیت و تأثیر این موضوع در سازمان دست یابیم.
مطالعه تطبیقی ویژگی های نظام آموزش کارکنان (مورد مطالعه IRIB و BBC)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
این مقاله حاصل پژوهشی است که به منظور بررسی ویژگی های نظام آموزش کارکنان در دو سازمان رسانه ای شامل IRIB و BBC انجام شده و به شناسایی و مقایسه وجوه اشتراک و افتراق میان آنها در راستای ایجاد درک مناسب از نارسایی ها و تنگناهای موجود در نظام آموزش کارکنان IRIB می پردازد. چارچوب مفهومی این پژوهش دربرگیرنده عوامل درونی و محیطی مؤثر بر نظام آموزش کارکنان تدوین گردید و مبتنی بر چهار ویژگی محیطی مؤثر بر آن و نیز مدل سیستمی آموزش کارکنان "برناردین" بود. پژوهش مذکور به روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد و اطلاعات گردآوری شده بر اساس الگوی چهار مرحله ای "برودی" م ورد تجزیه و ت حلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که وجوه اشتراک میان دو نظام آموزشی اغلب در ارتباط با ویژگی های درونی و وجوه افتراق آنها اغلب ناشی از عوامل محیطی مؤثر بر آموزش است. بر این اساس، یافته های تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین نارسایی های موجود در نظام آموزش کارکنان IRIB شامل: عدم وجود رابطه و انسجام لازم میان آموزش کارکنان با سایر کارکردهای مدیریت منابع انسانی، پیروی از رویکرد گذشته نگر، عدم سرمایه گذاری راهبردی و تخصیص منابع مالی لازم وکمبود تصمیم گیرندگان متخصص در زمینه آموزش و توسعه منابع انسانی، هستند.
ارائه مدل جعبه سیاه انتقال آموزش در توسعه کارکنان با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
181 - 214
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری و هزینه در آموزش و توسعه کارکنان زمانی توجیه پذیر است که آموزش ها متعاقباً توسط افراد در کارشان به کار گرفته شده و منجر به بهبود عملکرد فرد و سازمان شوند. در این زمینه، «انتقال آموزش» به یکی از مهم ترین دغدغه های متخصصان و پژوهشگران عرصه آموزش سازمانی تبدیل شده است. علی رغم تلاش های متعدد پژوهش های پیشین در توصیف شرایط علّی و عوامل مؤثر بر تحقق آن، دانش موجود در این خصوص پراکنده و گسیخته بوده، و خلاء ترکیب یافته های پژوهشی از آن در قالب مدلی یکپارچه در ادبیات این حوزه به چشم می خورد. نظر به وجود داده های ثانویه کافی در ادبیات این حوزه، در پژوهش حاضر محققان با مطالعه روش مند یافته های 69 مقاله پیشین و با استفاده از روش فراترکیب به ترکیب و یکپارچه سازی یافته های مرتبط و پراکنده در میان مجلات تخصصی سه رشته مدیریت، روانشناسی و تکنولوژی آموزشی پرداختند، که درنهایت به ارائه مدلی سه سطحی و میان رشته ای از عوامل مؤثر بر انتقال آموزش در سازمان ها انجامید. به دلیل ادغام تمامی داده های ثانویه در دسترس مرتبط این حوزه، انتظار می رود یافته های این پژوهش، سنگ بنای مناسبی برای تحقیقات آتی مرتبط بوده و اشتباهات بالقوه ناشی از رویکردهای اجرایی و پژوهشی تک بعدی نسبت به این مفهوم چندبعدی را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. در انتها نیز پس از بحث و بررسی یافته ها، پیشنهاداتی در خصوص مسیرهای آتی پژوهشی مورد نیاز ارائه شده است.
نیازسنجی آموزشی کارکنان دادگستری شهرستان زابل برمبنای تحلیل شایستگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۲
254-292
حوزههای تخصصی:
توسعه و بهبود منایع انسانی مستلزم شناسایی نیازهای آموزشی متناسب با هر شغل برای کارکنان آن شغل می باشد. رویکرد شایستگی نقطه عطف مهمی است که روشن می سازد برای عملکرد موفقیت آمیز چه چیزهایی موردنیاز است. لذا هدف از پژوهش حاضر نیازسنجی آموزشی کارکنان دادگستری شهر زابل بر مبنای تحلیل شایستگی ها می باشد. نوع تحقیق از نظر هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان دادگستری شهر زابل به تعداد 79 که به دلیل کم بودن حجم جامعه، تمامی اعضای جامعه به روش تمام شمار بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن به روش محتوایی و با استفاده از نظرات اساتید و متخصصان سازمانی بررسی و تایید شد. پایایی نیز از طریق روش آلفای کرونباخ(0.91) بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی( تحلیل داده های جمعیت شناسی نمونه آماری) و آمار استنباطی( آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و آزمون تی تک نمونه ای) بهره گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان دادگستری در سه بعد دانش و آگاهی، مهارت و ویژگی های فردی در قالب 10 مؤلفه بوده است که به ترتیب اولویت عبارتند از: مهارت هیجانی و تعاملات اجتماعی با میانگین(2.517)، دانش اطلاعاتی با میانگین (2.711)، دانش استدلالی با میانگین (2.717) ، دانش فنی با میانگین (2.825)، ویژگی های شخصیتی و ارزشی(2.963) ، دانش ارتباطی با میانگین (2.983) ، مهارت رهبری با میانگین (3.027)، آگاهی(3.067) ، شایستگی های فردی(3.131) ، مهارت حل مسأله(3.158) .