فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
832 - 855
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل نقش پلتفرم های دیجیتال در بهبود فرایندها، داده ها و ارتباطات کسب وکار است. در این راستا، مطالعه حاضر، به دقت به بررسی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم این پلتفرم ها بر ساختارهای سازمانی و عملکردهای تجاری پرداخته است. هدف از این تحلیل، فهمیدن این است که چگونه تکنولوژی های دیجیتال، می توانند به تسهیل نوآوری و توسعه مدل های کسب وکار نوین کمک کنند و چه چالش ها و فرصت هایی را برای سازمان ها فراهم آورند. این پژوهش با تمرکز بر یک چارچوب دیجیتال مشخص، نحوه استفاده از پلتفرم های دیجیتالی را در سطوح مختلف سازمانی بررسی می کند و به توضیح این موضوع می پردازد که چگونه این پلتفرم ها می توانند به افزایش بهره وری و کارایی در فرایندهای کاری کمک کنند. علاوه براین، پژوهش به دنبال درک بهتری از چگونگی بهره مندی سازمان ها از فرصت های نوآورانه ایجاد شده توسط پیشرفت های فناوری دیجیتال است، با تأکید بر اینکه چگونه می توان از این فرصت ها، برای بهبود تعاملات مشتری و استراتژی های بازاریابی استفاده کرد.
روش: این پژوهش از روش دلفی خبرگانی برای شناسایی و تجزیه وتحلیل پیشران های کلیدی استفاده کرده است. روش دلفی یک تکنیک سیستماتیک است که به منظور جمع آوری و هم سوسازی نظرهای متخصصان، از طریق چندین دوره پرسش و پاسخ بدون تعامل مستقیم بین آن ها به کار می رود. این روش به پژوهشگر اجازه می دهد تا داده ها و اطلاعات جامعی را از خبرگان مختلف جمع آوری کند و به تحلیل عمیق تر و بی طرفانه تری دست یابد. همچنین، این مطالعه از نرم افزار تحلیلی میک مک استفاده کرده است تا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پیشران های شناسایی شده را بررسی کند. نرم افزار میک مک ابزار قدرتمندی برای بررسی روابط متقابل و تعیین سطوح نفوذ و تأثیرپذیری بین عناصر مختلف در یک سیستم است. با استفاده از این تکنیک، پژوهشگر می تواند نقشه ای از پویایی های بین پیشران ها را ارائه دهد و به تشخیص نقاط کلیدی برای مداخله و بهینه سازی بپردازد. علاوه براین، تحلیل روند و رویکردهای شهودی به کار رفته در این پژوهش، به درک عمیق تری از روندهای آینده و عدم قطعیت های مرتبط با آن ها کمک می کند. این بخش از مطالعه شامل بررسی دقیق تغییرات محیطی و اقتصادی می شود که می تواند بر کسب وکارها تأثیر چشمگیری داشته باشد. با استفاده از تحلیل های شهودی، پژوهش به دنبال پیش بینی تغییرات پیچیده در بازار و محیط کسب وکار است که بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان ها تأثیر می گذارد.
یافته ها: یافته های این پژوهش تأکید می کنند که پلتفرم های دیجیتال، در دسترسی به داده های بزرگ و انجام تحلیل های هوشمندانه داده ها نقش محوری دارند. استفاده از این پلتفرم ها به سازمان ها اجازه می دهد تا از داده های خام، به طور مؤثرتری استفاده کنند و از تکنیک های پیشرفته ای مانند یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، برای استخراج اطلاعات اجراشدنی بهره ببرند. این فرایند به سهم خود، سبب شکل گیری و توسعه مدل های کسب وکار نوین و پایدار می شود که می توانند به بهبود کارایی و افزایش سودآوری کمک کنند. علاوه براین، تطابق و انعطاف پذیری در برابر تغییرات فناوری دیجیتال، به عنوان عوامل حیاتی در بهره مندی از فرصت های نوآورانه شناسایی شده اند. سازمان هایی که قادرند تکنولوژی های جدید را انتخاب و آن ها را سریع اجرا کنند، می توانند به طور مؤثری در بازار رقابت کنند و پیشتاز باشند. این انعطاف پذیری نه تنها به حفظ رقابت پذیری کمک می کند، بلکه به توانایی سازمان در پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریان در حال تحول نیز می افزاید. یافته ها همچنین نشان داده اند که تعامل میان تکنولوژی های دیجیتال و استراتژی های کسب وکار می تواند به توسعه محصولات و خدمات نوآورانه تر که به طور خاص برای جلب رضایت مشتریان طراحی شده اند، منجر شود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر اهمیت توسعه قابلیت های دیجیتالی و ایجاد مدل های کسب وکار انعطاف پذیر و مقاوم در برابر تغییرات در عصر دیجیتال تأکید می کند. این مطالعه نشان می دهد که برای دستیابی به موفقیت در فضای کسب وکار مدرن، سازمان ها باید استراتژی هایی را پیاده سازی کنند که نه تنها به آن ها امکان می دهد تا با سرعت به تغییرات تکنولوژیکی واکنش نشان دهند، بلکه به آن ها این قدرت را می دهد که از این تغییرات برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار استفاده کنند. این پژوهش همچنین راهنمایی هایی را برای تصمیم گیرندگان و مدیران کسب وکار ارائه می دهد تا با استفاده از داده های بزرگ و تحلیل های هوشمندانه، به بهینه سازی عملیات و افزایش کارایی درون سازمانی بپردازند. استفاده مؤثر از تکنولوژی های پیشرفته می تواند به سازمان ها کمک کند تا دیدگاه های جدیدی به بازارهای هدف خود داشته باشند و به شناسایی فرصت های جدید کسب وکار بپردازند که پیش از این، دست نیافتنی به نظر می رسیدند. علاوه براین، تأکید می شود که سازمان ها باید به طور مداوم به آموزش و توسعه منابع انسانی خود بپردازند تا کارکنان بتوانند با تکنولوژی های نوین همراه شوند و از آن ها به نحو احسن استفاده کنند. این امر مستلزم ایجاد فرهنگی است که نوآوری و یادگیری مستمر را در هر سطح از سازمان تشویق کند و به کارکنان اجازه دهد تا در محیطی تحریک آمیز و پشتیبان کننده رشد کنند.
اثر مداخلات سیاستی بر روی کارایی و پتانسیل صادرات دو محصول اصلی صادراتی کشاورزی (پسته و زعفران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
1 - 42
حوزههای تخصصی:
انواع مداخلات سیاسی بر تجارت خارجی ایران سایه انداخته است. در نظر نگرفتن آن ها در اغلب تحقیقات، برای تحلیل بازارهای هدف صادرات ایران، موجب غیرواقعی شدن و اریب نتایج خواهد شد. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی و پتانسیل صادرات از طریق اصلاح الگوی جاذبه با لحاظ کردن متغیرهای سیاستی می باشد. به منظور دستیابی به این هدف ها، از دو روش الگوی جاذبه مرزی تصادفی اصلاح شده همراه با منطق فازی (A) و مدل جاذبه معمولی (B) استفاده شده است. داده های تحقیق از 33 کشور اصلی واردکننده مهم صادرات پسته و زعفران ایران طی دوره 2001 تا 2020 گرد آوری شد. نتایج نشان داد در میان مدت (2016-2020) کارایی صادراتی زعفران و پسته در هر دو روش به ترتیب حدود 39 درصد و 29 درصد بود. بیشترین پتانسیل زعفران در الگوی A مربوط به کشورهای امارات، اسپانیا، هنگ کنگ، چین و افغانستان می باشد. در حالی که با حذف متغیرهای سیاستی و مداخله گرانه (الگوی B) در اغلب کشورها مانند چین، پتانسیل کمتر و در شماری مانند ژاپن، پتانسیل صادراتی بیشتری برآورد می شود. میانگین پتانسیل پسته در بازه اخیر در الگوی A، 4/56 میلیون دلار و در الگوی B، 5/53 میلیون دلار بوده است. به این ترتیب تأثیر اصلاح الگوی جاذبه و افزودن متغیرهای سیاستی در پسته بیشتر از زعفران است. مقایسه بین نتایج الگوی A و B نشان داد که در بیشتر بازه های زمانی تأثیر مداخله های سیاسی سبب کاهش پتانسیل صادراتی در کشورهایی که فاقد رابطه های سیاسی دوستانه با ایران می باشند، مانند آمریکا و ژاپن شده است.
بررسی ادراک جوامع محلی نسبت به شاخص های توسعه پایدار گردشگری
حوزههای تخصصی:
به منظور توسعه پایدار روستایی و برخورداری جوامع محلی از معیشت پایدار می توان از فعالیت های مکمّل کشاورزی در نواحی روستایی بهره گرفت. در این میان گردشگری می تواند نقش منحصربه فردی در بهبود وضعیت روستاها ایفا نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک جوامع محلی نسبت به شاخص های توسعه پایدار گردشگری به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان نطنز به تعداد 4046 نفر بوده است که از این تعداد 301 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای با 72 سوال است که پایایی آن با ضریب آلفای 927/0 مورد تأئید قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل های توصیفی و آزمون های استنباطی تی، لون، آنوا، LSD در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. هم چنین برای مدل سازی اثر ارتقای شاخص های فرهنگی بر تمایل به توسعه گردشگری از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آزمون آنوا حاکی از عدم برابری میانگین اثرات گردشگری بر ارتقای شاخص هاست. یافته های تکمیلی پس آزمون LSD نشان می دهد، گردشگری به ترتیب بر ارتقای شاخص های فرهنگی، اجتماعی و در انتها اقتصادی اثرگذار بوده است. یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد ارزش ها و آداب و رسوم به عنوان دو عامل تشکیل دهنده متغیر پنهان بعد فرهنگی بر متغیر آشکار حمایت از توسعه گردشگری اثر معناداری داشته است. این اثر با بارهای عاملی 25/0 و 24/0 مورد تأئید قرار می گیرد.
بررسی نقش صنعت گردشگری در توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
جایگاه و موقعیت شهرها بر اساس عوامل مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله این موارد می توان به شاخص های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، امنیتی، رفاهی و گردشگری اشاره نمود. پژوهش حاضر به بررسی نقش مدیریت گردشگری در این زمینه پرداخته است. بر این اساس و با تکیه بر داده هایی که به روش میدانی گردآوری شده اند سعی در سنجش فرضیه هایی شد که بنیاد تحقیق بر آنها بنا نهاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ارتقاء شاخص های زندگی در شهرها می تواند به صنعت گردشگری کمک نماید؛ این در نهایت می تواند منجر به بهبود موقعیت شهر در ذهن افراد گردد.
بررسی اثرات هوش مصنوعی بر بهینه سازی فرایندهای بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش هوش مصنوعی در بهینه سازی فرآیندهای بازاریابی پرداخته است. هدف آن تحلیل تأثیرات هوش مصنوعی بر کاهش هزینه ها، افزایش دقت تصمیم گیری، بهبود تجربه مشتری و تقویت توان رقابتی شرکت ها است. روش تحقیق از نوع آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 13 متخصص در حوزه بازاریابی و هوش مصنوعی جمع آوری و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند که به شناسایی 9 مضمون اصلی و 57 مضمون فرعی منجر شد. در بخش کمی، برای اولویت بندی مضامین اصلی از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده گردید و داده ها از طریق پرسش نامه های مقایسه زوجی میان 8 متخصص حوزه بازاریابی و فناوری اطلاعات جمع آوری و تحلیل شدند.یافته ها نشان داد که هوش مصنوعی تأثیرات قابل توجهی بر فرآیندهای بازاریابی دارد. مهم ترین اثرات شامل کاهش هزینه های عملیاتی و تبلیغات، کاهش خطای انسانی، افزایش دقت تصمیم گیری، بهبود سرعت عملیات بازاریابی و ارتقای تجربه مشتری است. کاهش خطای انسانی به عنوان مهم ترین تأثیر و بهبود مدیریت منابع به عنوان کم اهمیت ترین شناسایی شد. هوش مصنوعی با شخصی سازی تعاملات مشتریان و هدفمند کردن فرآیندهای بازاریابی، توان رقابتی شرکت ها را به ویژه در بازارهای بین المللی افزایش می دهد.استفاده موفق از این فناوری مستلزم تدوین استراتژی های دقیق، آموزش کارکنان و رعایت حریم خصوصی مشتریان است. همچنین، در بازارهای بین المللی، تنظیم استراتژی های بازاریابی متناسب با تفاوت های فرهنگی و نیازهای محلی ضروری است. این پژوهش بر اهمیت بهره گیری هوشمندانه از هوش مصنوعی برای بهبود رقابت پذیری و افزایش رضایت مشتری تأکید دارد.
شناسایی و اولویت بندی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با رویکردFCM (مورد مطالعه: صنعت آرایشی و بهداشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغات، نقش کلیدی در اثرگذاری بر ابعاد ارزش ویژه برند بازی می کند. با توجه به رقابت روزافزون میان شرکت ها و چالش جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی شرکت ها باید به دنبال بهبود نگرش مشتریان و کاهش شک و تردید آن ها نسبت به تبلیغات باشند. در این راستا مدیریت دانش اقناعی نقشی چشمگیر در دستیابی به این مهم دارد. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با روش نقشه شناختی فازی انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته و بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان و مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که تعداد 30 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری، انتخاب شدند. هم چنین جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که با توجه به نامحدود بودن جامعه 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش روایی محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تائید شد. هم چنین روایی و پایایی پرسشنامه با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد.
تاثیر کاربرد کلان داده ها بر عملکرد مالی با تاکید بر مزیت رقابتی در صنعت شیر و فرآورده های لبنی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
47 - 62
حوزههای تخصصی:
کلان داده ها به عنوان یک منبع عظیم اطلاعاتی می توانند به صنابع کمک کنند تا عملیات، فرایندها و منابع خود را بهینه کنند. توسعه و گسترش کلان داده ها و فناوری های مبتنی بر آن، توجه بسیاری از محققان را به این موضوع جلب کرده است. با این وجود، شواهد تجربی بسیار کمی در مورد سهم استفاده از کلان داده ها بر عملکرد مالی کارخانه های تولیدی و مزیت رقابتی ارائه شده است. لذا این مطالعه به بررسی تاثیر کاربرد کلان داده ها از نظر فنی و فردی بر عملکرد مالی در صنعت شیر و فرآورده های لبنی استان کرمان با تاکید بر مزیت رقابتی در سال 1402 پرداخت. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان در صنایع شیر و فراورده های لبنی استان کرمان به تعداد 490 نفر می باشند که درنهایت با استفاده از فرمول کوکران اوکان تعداد 215نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند برای بررسی موضوع از آزمون معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که کاربرد فنی و فردی کلان داده ها در صنایع بر عملکرد مالی با نقش واسطه ای مزیت رقابتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین مزیت رقابتی بر عملکرد مالی تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت، کارخانه هایی که از فناوری کلان داده ها در عملیات تولید خود استفاده می کنند، مزیت رقابتی را برای خود ایجاد کرده، که این امر منجر به افزایش عملکرد مالی برای آنها خواهد شد
استراتژی قیمت گذاری فروش سهام شرکت های پتروشیمی و پالایشی مشمول واگذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان قیمت گذاری کمتر از واقع و عملکرد بلندمدت فروش های عمومی اولیه سهام شرکت های پتروشیمی و پالایشی دولتی واگذارشده در قالب سیاست های کلی اصل 44 است و با مقایسه این دو عامل با سایر شرکت های دولتی و نیز شرکت های پتروشیمی و پالایشی به ارزیابی مکانیسم قیمت گذاری آن ها در فروش اولیه می پردازد.روش: برای ارزیابی عملکرد کوتاه مدت از بازده غیرعادی انباشته و برای بلندمدت از بازده غیرعادی خرید و نگهداری استفاده و از روش کمی- آزمون T تک نمونه ای و مستقل بهره برداری شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که شرکت های دولتی پتروشیمی و پالایشی واگذارشده در کوتاه مدت بازده غیرعادی مثبت و بالاتر از بازده غیرعادی سایر شرکت های دولتی و شرکت های پتروشیمی و پالایشی بخش خصوصی است. بازده غیرعادی بلندمدت برای شرکت های دولتی پتروشیمی و پالایشی واگذارشده مثبت و بالاتر از بازده غیرعادی بلندمدت برای سایر شرکت های دولتی و شرکت های پتروشیمی و پالایشی بخش خصوصی نیست. عملکرد تعدیل شده مثبت فروش های عمومی اولیه کوتاه مدت و بلندمدت تائید می کند که بیشتر بازده فروش های عمومی اولیه ناشی از قیمت گذاری زیر ارزش است.نتیجه گیری: در بازار سرمایه ایران قیمت گذاری زیر ارزش بالاتر از قیمت گذاری بیش ازحد است و مهم ترین دلیل آن می تواند وجود دامنه نوسان قیمتی باشد که اجازه افزایش بیش ازحد قیمت ها را در روز فروش نمی دهد؛ بنابراین قانون گذار هنگام تصمیم گیری برای اصلاح قوانین فروش عمومی اولیه بجای تمرکز بر اصول پیشگیری از قیمت گذاری بیش ازحد در بازار ثانویه بایستی تمرکز بیشتری بر چگونگی کاهش قیمت گذاری کمتر از واقع داشته باشد.
نگاهی به فرایند سودآوری بانک ها با تکیه بر مدیریت ارتباط با مشتری
حوزههای تخصصی:
بانک ها می توانند با تجزیه و تحلیل نیازها و خواسته ها و ارزیابی از مشتریان خود به راهکارهای مناسب برای ارایه خدمات دست یابند و نقاط قوت و ضعف خود را ترسیم کنند. چیزی که برای مشتریان ارزش تعیین کننده و نهایی دارد توانایی بانکدر ارایه سرویس مورد نظرشان است؛ ازاین رو بانک ها برای کارآمد شدن، نیازمند به دست آوردن اطلاعات کافی از مشتریان و درک علایق وخواسته های آنان هستند و با استفاده از اطلاعات به دست آمده خدمات سازمان طراحی می گردد. روش مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی از نوع کتابخانه ای است. برای دست یابی به مولفه های اجتماعی با مطالعه مقالات و کتاب ها راجع به مدیریت ارتباط با مشتریان و مشاوره با صاحب نظران و با تعمق و اندیشه درباره ی آنها، مولفه های مطلوب شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و پیشنهادهای لازم نیز ارائه گردید.
مطالعه اثرگذاری مسئولیت اجتماعی کسب و کارها بر میزان وفاداری مشتریان
حوزههای تخصصی:
از جمله روش های کاربردی در فضای کسب و کار، توسعه مفهوم مسئولیت اجتماعی و نیز وفاداری مشتريان می باشد. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر وفاداری مشتریان با میانجی گری اعتماد مشتری، هویت مشتری با سازمان و رضایت مشتری می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری، مشتریان محصولات شرکت پارس خزر در شهر رشت می باشد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار استفاده گردید. نتایج حاکی از آن است مسئولیت اجتماعی شرکت به طور مستقیم بر اعتماد مشتری، و رضایت مشتری و هویت مشتری با شرکت تاثیر دارد و به طور غیر مستقیم می تواند بر وفاداری اثرگذار باشد.
طراحی مدل قابلیت های بازار یابی اثربخش مبتنی بر ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل قابلیت های بازاریابی اثربخش مبتنی بر ارتباطات (مورد مطالعه: شرکت ملی حفاری) می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی و از نوع پژوهش تحقیق اک تشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان و اساتید و مدیران استراتژیک شرکت ملی حفاری ایران می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از نرم افزارSPSS و Lisrel استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که پس از کدگذاری محوری وگزینشی و ایجاد مقوله های اصلی و فرعی ابعاد شش گانه قابلیت های بازاریابی اثر بخش مبتنی بر ارتباطات یعنی قابلیهای استراتژیک، قابلیت های عملیاتی، قابلیتهای کاربردی، قابلیتهای داخلی شرکت و قابلیتهای خارجی و ارتباطات به عنوان ابعاد قابلیت های بازاریابی اثربخش مبتنی بر ارتباطات شناسایی شدند.
ارائه الگوی توسعه ای جهت اثر بخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی توسعه ای جهت اثر بخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان، اساتید دانشگاه و مدیران و متخصصان رشته بازاریابی می باشد و از روش نمونه گیری حداکثر تنوع استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده از روش داده بنیاد و کدگذاری استفاده گردید. در کدگذاری باز محقق به 146 مفهوم دست یافت که با طبقه بندی آن ها 31 مقوله به دست آمد. تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی می تواند تأثیرات قابل توجهی بر رفتار و نگرش مصرف کنندگان داشته باشد. این تأثیرات شامل تغییرات در رفتار مصرف کنندگان، تشدید رقابت، شکل گیری ارزش ها و باورها، تأثیر بر تصمیم گیری، تغییر در رفتار اجتماعی، تأثیر در اعتماد به برند، تغییر در نگرش برند و تأثیر در شبکه های اجتماعی می باشد. با این حال، این تأثیرات به موارد مختلفی از قبیل تغییرات فناوری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، تغییرات اقتصادی، تغییرات قانونی و سیاسی، تغییرات در رقابت و تغییرات در محتوا و فرمت تبلیغات وابسته هستند. در نتیجه، برای افزایش اثربخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی، توصیه می شود که توجه ویژه ای به این عوامل داده شود.
بررسی تاثیر عوامل موثر بر جذب گردشگران درمانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : این پژوهش به بررسی نقش تعدیل گرهای اعتماد و شهرت پژشکی در عوامل مؤثر بر گردشگری درمانی در مرکز درمان ناباروری ابن سینا پرداخته است. روش شناسی : تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، جزء پژوهش های توصیفی با روش پیمایشی می باشد. روش گردآوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل مراجعین خارجی مرکز درمان ناباروری ابن سینا در شهر تهران می باشد. با توجه به اینکه تعداد مراجعین مرکز درمان ناباروری نامحدود می باشد طبق فرمول کوکران، حجم نمونه تعداد ۳۸۷ نفر اندازه گیری شد. پرسش نامه به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شد که بین مراجعین مرکز توزیع گردید. برای تحلیل آماری در بخش آمار استنباطی پژوهش کلیه تجزیه و تحلیل ها، با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی با کمک نرم افزار Smart PLS انجام شده است. یافته ها : نتایج حاصل از پردازش داده ها نشان داد که هزینه های گردشگری و امکانات و خدمات مرکز بر جذب گردشگری درمانی تأثیر دارد. همچنین نتایج دیگر تحقیق نشان داد که شهرت پزشکی و اعتماد تأثیر هزینه های پزشکی گردشگری و امکانات و خدمات را تعدیل می کند. نتیجه گیری و پیشنهادها : نتایج این تحقیق می تواند برای مدیران بیمارستان ها و مراکز درمانی جهت جذب گردشگری بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. نوآوری و اصالت : متغیرهای شهرت و اعتماد گروه پزشکی را به عنوان متغیرهای جدیدی مورد تحلیل قرار داده است.
ارزیابی و تحلیل شاخص های رقابت پذیری در ساخت پارک های شهری با رویکرد گردشگری (مورد مطالعه: شهر یزد)
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری به عنوان یکی از کاربری های مهم شهرها، افزون بر تاثیرات مهم اجتماعی و زیست محیطی، یکی از مولفه های مهم توسعه فراغت، تفریح و گردشگری در شهرها به شمار می روند. بخش های مختلف یک پارک با داشتن مجموعه ای از عناصر و ویژگی ها، نقش مهمی در توسعه یک مقصد گردشگری شهری داشته و از منظر آینده پژوهی و توسعه پایدار نیز حائز اهمیت است. در طراحی و ساخت پارک ها، شناخت عناصر و شاخص هایی که می تواند قدرت رقابت پذیری گردشگری شهر را افزایش دهد، ضروری و تعیین کننده است. شهر یزد از شهرهایی با کمبود وضع موجود پارک های تفریحی رو به رو است. بر این اساس، شاخص های رقابت پذیری شهر یزد در حوزه ساخت و طراحی پارک های شهری، بررسی و تحلیل شده است. در این پژوهش از روش کیفی مصاحبه برای گردآوری داده استفاده شده و جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، فعالان گردشگری، پژوهشگران، مردم و گردشگران آشنا با شهر یزد است که در مجموع از 55 نفر برای گردآوری داده ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون کیفی استقرایی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. نتایج نهایی نشان می دهد که استراتژی های بازاریابی، همزیستی ادیان و اقوام و ملل، ظرفیت های فرهنگی و بوم گردی، موقعیت ارتباطی، برندسازی گردشگری، امنیت اجتماعی و محیطی بالا، تمرکز بر اقلیم گرم و آفتابی، چشم انداز مطلوب، تنوع محصولات و توسعه گردشگری خانوادگی از مهم ترین مقوله ها و شاخص های رقابت پذیری ساخت پارک ها با رویکرد گردشگری در شهر یزد است.
شناسایی اثر رنگ در توسعه گردشگری مجازی براساس مدل آیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
79 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی اثر رنگ در توسعه گردشگری مجازی براساس مدل آیدا در شهر یزد انجام شد. ازحیث هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل خبرگان صنعت گردشگری یزد است که با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی 8 نفر انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل از روش تحلیل تم استفاده شد.94 کد، 42 مضمون فرعی و 19 مضمون اصلی احصا شد که در مرحله اول جلب توجه (هدفمند بودن رنگ پردازی، طراحی متناسب با جامعه هدف، ایجاد جذابیت با رنگ پردازی)، در مرحله دوم ایجاد علاقه (ایجاد ارتباط از طریق رنگ پردازی، تناسب داشتن، برجسته کردن مزیت ها و کیفیت گردشگری مجازی) و در مرحله سوم ایجاد شور و اشتیاق (حفظ علاقه، افزایش اشتیاق به بازدید از مقصد، ترغیب به بازدید فیزیکی از مقصد، در دسترس قرار دادن تجربیات گردشگران قبلی) و در مرحله چهارم سفر به مقصد (تحت تأثیر قرار دادن، هدایت جهت تصمیم گیری و سهولت بازدید مقصد) شناسایی شدند.
تبیین فرایند و توسعه مدل کنترل استراتژی با رویکرد منبع محور در حوزه حمل و نقل دریایی: مطالعه ای با روش شناسی نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
13 - 33
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مضامین مشترک و درک عمیق از تجارب زیسته خبرگان حوزه حمل و نقل دریایی، در جهت تبیین فرایند و توسعه مدل کنترل استراتژی با رویکرد منبع محور در سازمان بنادر و دریانوردی است. پژوهش پیش رو بر روش کیفی و رویکرد استراتژی داده بنیاد کوربین و استراوس نسخه 2015 مبتنی است. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 24 مشارکت کننده، به عنوان خبرگان حوزه حمل و نقل دریایی استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کنترل استراتژی، بسیار زمینه محور و متاثر از جنبه ها و عوامل حاصل از شرایط زمینه ای شامل هویت سازمان، بستر سازمان و متغیرهای فردی است. علاوه بر آن رویکرد فرایندی به عنوان مقوله محوری راهبردها و عوامل کنترل استراتژی را رقم می زند. نقطه آغازین این فرایند، مقوله زیرساخت ها و سیستم های مدیریتی است. به دنبال زیرساخت ها و سیستم ها، مقوله منابع و نیروی انسانی مطرح می شود و در نهایت مقوله فرایندهای اصلی و پشتیبانی قرار دارد که منتهی به پیامدهایی می گردد. کیفیت خدمات و یا محصولات، کیفیت فرایندها و رضایت متوازن ذی نفعان از پی آمدهای کنترل استراتژی است که برآیند آن ها کیفیت یک سازمان را به عنوان یک پیامد کلان و منتج از اطلاعات و نتایج تلفیقی رقم خواهد زد.
سنخ شناسی علمی / ذهنی عملکرد بازاریابی استارتاپ های حوزل فین تک با کاربست روش ذهن شناختی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
97 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش ها در زمینه استارتاپ های حوزه فین تک با توجه به رشد بازارهای رقابتی و شدت تحولات در زمینه رقابت اهمیت یافته است؛ ولی به دلیل عدم شناخت عملکرد بازاریابی در پژوهش ها که راهگشای محققان در این راه است، آنها نمی توانند از فرصت های موجود به درستی استفاده کنند؛ بنابراین ضرورت پژوهشی برای شناخت دقیق عملکرد بازاریابی استارتاپ های حوزه فین تک با کاربست روش کیو وجود دارد. چارچوب فلسفی پژوهش از نوع پارادایم تفسیری-اثبات گرایی است. روش پژوهش برحسب شیوه گردآوری داده ها کیفی، از لحاظ جهت گیری، توسعه ای، به لحاظ ماهیت، اکتشافی و از نوع پژوهش آمیخته (کیفی-کمّی) است. جامعه آماری تعداد 13 نفر از خبرگان و فعّالان در استارتاپ های حوزه فین تک است که به صورت نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی انتخاب شده اند. در این مطالعه برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-26 و از روش تحلیل عاملی استفاده شد. پس از بررسی های دقیق و سازمان دهی داده ها 119 گزاره یا عبارت به صورت مرور سیستماتیک شناسایی و درنهایت، 41 گزاره به عنوان نمونه کیو انتخاب شد و در پایان، مشارکت کنندگان گزاره ها را اولویت بندی کردند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی کیو نشان داد که 4 دیدگاه مختلف یا الگوی ذهنی به عملکرد بازاریابی استارتاپ های حوزه فین تک در میان خبرگان آگاه وجود دارد؛ ازجمله «شاخص های عملکرد مشتری در فین تک»، «توسعه و کارایی در ارتباط با مشتری»، «موفقیت فروش و وفاداری مشتری»، «استراتژی رشد و رضایت در فین تک». نظر به ضرورت ارتقای عملکرد بازاریابی شرکت های فعّال در صنعت فین تک در دنیای فرارقابتی امروز و لزوم یکپارچگی در سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی نتایج پژوهش حاضر می تواند به تبیین پارادایم فکری خبرگان این صنعت و در نتیجه، رشد و بالندگی آن کمک کند.
نقش روابط بازرگانی بین الملل در اثر بازارگرایی بین الملل بر چابکی بازاریابی بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطح بالایی از عدم قطعیت و رقابت در بازارهای بین الملل، چابکی بازاریابی یک ضرورت است. از طرفی حفظ روابط بازرگانی سالم، زمانی که معاملات از مرزهای ملی فراتر می روند، اهمیت بیشتری پیدا می کند. هدف این پژوهش تعیین تأثیر بازارگرایی بین الملل بر روابط بازرگانی بین الملل با تأکید بر همکاری، وابستگی، فاصله ارتباطی، تعهد و اعتماد، و تأثیر این ابعاد بر چابکی بازاریابی بین الملل است، که از این لحاظ کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش را سرپرستان و کارشناسان کسب و کارهای بین المللی(صادرات-واردات) فعال در سال های 1399 تا 1401 تشکیل می دهند، که 150 نفر از آنها از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شد، که روایی آن از طریق روایی محتوایی و روایی سازه (روایی همگرا و روایی واگرا)، و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و پایایی مرکب بررسی شد. به منظور تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار smart-PLS 4استفاده شد. نتایج نشان داد؛ بازارگرایی بین الملل بر همکاری، اعتماد و تعهد در روابط بازرگانی بین الملل تأثیر مثبت دارد، و بر وابستگی و فاصله ارتباطی تأثیر منفی دارد. همچنین همکاری و اعتماد در روابط بازرگانی بین الملل بر چابکی بازاریابی بین الملل تأثیر مثبت دارد. از سوی دیگر چابکی بازاریابی با کاهش وابستگی در روابط بازرگانی بین الملل افزایش می یابد. در حالی که تأثیر فاصله ارتباطی و تعهد بر چابکی بازاریابی بین الملل تأیید نشد. در نهایت بازارگرایی بین الملل بر چابکی بازاریابی بین الملل تأثیر مثبت دارد.
تأثیر قابلیت های به اشتراک گذاری دانش دیجیتال، پلتفرم دیجیتال و کسب وکار دیجیتال بر نوآوری مدل کسب وکار و بین المللی سازی شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر قابلیت های به اشتراک گذاری دانش دیجیتال، پلتفرم دیجیتال و کسب وکار دیجیتال بر بین المللی سازی با تبیین نقش میانجی نوآوری مدل کسب وکار است. تحقیق حاضر از نظر مخاطب هدف مطالعه ای کاربردی بوده و ماهیت و روش آن توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط استان تهران به تعداد 4400 شرکت بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 351 نفر تعیین شد. داده ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد 33 سوالی با پیمایش آنلاین گردآوری شد. تجزیه و تحلیل ها داده ها در بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی به ترتیب با نرم افزارهای SPSS 26 و Smart PLS 3 انجام شد. تمامی فرضیه های پژوهش به استثنای تأثیر قابلیت به اشتراک گذاری دانش دیجیتال بر بین المللی سازی، در سطح اطمینان 99% تأیید شدند. این یافته ها از لحاظ نظری به تحقیق پیرامون اثرات انواع قابلیت های دیجیتال در شرکت های کوچک و متوسط کمک می کند و ادبیات این حوزه را غنی می سازد، همچنین مفاهیم مدیریتی مهمی را برای سیاست گذاران به خصوص مدیران شرکت های کوچک و متوسط فراهم می کند تا به این شرکت ها در راستای اجرای استراتژی های دیجیتال و ورود به بازارهای فرا مرزی کمک کنند.
مطالعه و تحلیل برندینگ گردشگری شهر شیراز با استفاده از مدل مدیریت استراتژیک برند مقصد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
103 - 142
حوزههای تخصصی:
در بازار بسیار رقابتی صنعت گردشگری، بازاریابان مقصد به دنبال افزایش ارزش ویژه برند با تمرکز بر عوامل کلیدی تحت عنوان ابعاد ارزش ویژه برند هستند و میزان همبستگی بین این ابعاد سبب می شود ارزیابی گردشگران از یک بعد، دیگر ابعاد را نیز تحت الشعاع قرار دهد که این مسئله در ارزیابی نهایی گردشگر از مقصد اهمیت ویژه ای دارد. در همین راستا پژوهش حاضر به مطالعه و تحلیل برندینگ گردشگری شهر شیراز با استفاده از مدل مدیریت استراتژیک برند مقصد می باشد، این پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای و بر اساس روش پژوهش از نوع آمیخته است به این صورت که در قسمت کیفی از مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی از پرسشنامه و روش پیمایشی استفاده شده است. همچنین برای بررسی وضعیت موجود مؤلفه های متمایز کننده و مؤثر در بهینه سازی و توسعه گردشگری شهر شیراز از تحلیل پرسشنامه زوجی شامل ابعاد سه گانه عوامل کالبدی، فعالیت و معنا در تعیین حس مکان در مقصد گردشگری (شیراز) استفاده شده است. نتایج نشان داد که «سابقه تاریخی و تمدنی شیراز» که از عوامل بعد کالبدی است، بر اساس آمار حائز بالاترین رتبه تأثیر در حس مکان شهر شیراز می باشد. پس از آن «مشاهیر و مفاخر منتسب به شیراز» از بعد فعالیتی و «جاذبه های تاریخی شیراز» از جنبه کالبدی نسبت به سایر عبارات مؤثرتر بوده اند.