فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشرفت در فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در سال های اخیر و تولید حجم زیاد داده در وب 2، منجر به شکل گیری رویکرد جدیدی از همگرایی دو حوزه علمی هوش کسب وکار و تحلیل رسانه اجتماعی شده که برخی محققان آن را هوش کسب وکار اجتماعی یا به عبارتی هوش کسب وکار مبتنی بر تحلیل رسانه اجتماعی نامیده اند. گسترش مطالعات و زمینه های مطالعاتی، فرصت مناسبی را برای بررسی، ادغام و خلاصه سازی مطالعات قبلی فراهم نموده است. این پژوهش باهدف شناسایی توانمندی های حاصل از همگرایی هوش کسب وکار و رسانه اجتماعی و شناخت نقشه دانشی آن، از روش مطالعه کتاب شناختی مطالعات استخراج شده تا سال 2022 و تحلیل روند موضوعات، گراف تاریخی استنادات و شبکه هم رخدادی کلمات استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشانگر تغییر ماهیت مطالعات هوش کسب وکار به سمت تحلیل کلان داده رسانه اجتماعی و تلفیق توانمندی های تحلیل، راهبردی و مدیریتی در هوش کسب وکار با توان بازاریابی، ارتباطات و شبکه سازی در رسانه اجتماعی است. پنج دسته توانمندی بازاریابی اجتماعی، تحلیل داده، دانشی، ارتباطات و توانمندی تحول آفرین برای هوش کسب وکار اجتماعی شناسایی شده است. باتوجه به نقش هوش کسب وکار اجتماعی در توانمندسازی سازمان ها در عصر دیجیتال، به ویژه در کسب وکارهای مرتبط با اهداف بازاریابی و نوآوری، به کسب وکارها توصیه می شود تا خود را با این تکنولوژی و توانمندی های حاصل از آن مجهز سازند.
A Meta-Synthesis Study of Sustainable Development of Cultural Tourism at World Heritage Sites(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study presents a significant contribution to the field of sustainable cultural tourism at world heritage sites, a crucial area in light of the World Tourism Organization's (WTO) projections for 2030. Employing a comprehensive and integrated approach, the research systematically synthesizes existing qualitative studies to address the question of sustainable development in this context. A rigorous meta-synthesis, following the methodology of Sandelowski and Barroso, was applied to 43 scientifically credible articles selected via the Critical Appraisal Skills Programme (CASP). This selection process ensured the inclusion of high-quality research. The study's major intellectual contribution is the development of a new paradigmatic model for understanding sustainable cultural tourism at world heritage sites. This model was constructed using Grounded Theory Strategy and Maxqda2020 software, facilitating a structured analysis and interpretation of the data. The model organizes 99 primary codes into 20 main and secondary categories, providing a comprehensive framework that encapsulates the core phenomena of the field. Moreover, the study's findings are further validated through the use of Cohen's kappa Coefficient in SPSS, achieving a score of 0.714, which experts have confirmed. This statistical validation underscores the reliability of the research outcomes. Overall, this study not only synthesizes a wide range of existing qualitative research but also advances the field by offering a novel model and ensuring the reliability of its findings. These contributions are particularly relevant for policy makers and practitioners focused on the sustainable development of tourism, especially in the context of preserving cultural heritage at world heritage sites.
فراترکیبی از مدل همتخریبی و هم آفرینی ارزش مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینترنت و پیشرفت تکنولوژی موجب ایجاد زیرساخت های بسیار پیشرفته برای تعامل میان سازمان ها و مشتریان شده است که در این میان، هم آفرینی ارزش و هم تخریبی ارزش دو جزء تفکیک ناپذیر از ارتباط مشتری با سازمان و فرآیند تعاملی بین این دو است. در پژوهش حاضر دو موضوع کلی بررسی شده است: اول، دیدگاه یکپارچه و جامع درباره هم تخریبی و هم افزایی ارزش وجود ندارد و دوم، تعریف هم تخریبی ارزش مشتری که ناکارایی هم آفرینی تعریف می شود باید تغییر یابد تا باز تعریف این اصطلاح صورت پذیرد. در این پژوهش با بررسی 157 مقاله به روش فراترکیب بر اساس مدل Hoon این نتایج حاصل شد که هم تخریبی ارزش مشتری مقدم بر هم آفرینی ارزش مشتری است و سازمان ها برای ایجاد هم آفرینی ارزش مشتری ابتدا نیاز است که عوامل بازدارنده آن، یعنی عوامل ایجاد کننده هم تخریبی ارزش مشتری را شناسایی و سپس با استفاده از استراتژی های مناسب مهار این عوامل در راستای بهبود ارزش ادراک شده ازسوی مشتری گام بردارند تا در نهایت، هم آفرینی ارزش مشتری ایجاد شود. در همین راستا، می توان هم آفرینی و هم تخریبی ارزش مشتری را باز تعریف کرد و سپس اقدام های مقتضی را در راستای کاهش هدر رفت منابع مالی، زمانی و اعتباری در دستور کار قرار داد.
تحلیل راهبردی توسعه کسب وکارهای کشاورزی سالم در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
امروزه کارآفرینی سبز به عنوان رهیافتی جدید مورد توجه سیاست گذاران دولتی و آموزشی در کشورهای مختلف قرار گرفته است؛ به گونه ای که اهمیت توسعه محصولات سالم و سبز به خصوص در بخش کشاورزی برای حفظ سلامت جامعه و محیط زیست بر کسی پوشیده نیست. در این راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل راهبردی توسعه کسب وکارهای کشاورزی سالم در استان ایلام بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی در دسته پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) قرار می گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش تکنیک تحلیل سوات (SWOT) بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل تمام زنان کشاورز در استان ایلام بودند که موفق به دریافت نشان حد مجاز آلاینده ها برای محصولات کشاورزی خود از اداره کل استاندارد استان ایلام شدند. نمونه های مورد نظر در این پژوهش به صورت هدفمند و به روش نمونه گیری گلوله برفی برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته به صورت انفرادی و بحث گروهی بود. در بخش کمی با کمک پرسشنامه و نرم افزار SPSS و همچنین تشکیل ماتریس SWOT چهار راهبرد (تهاجمی- تدافعی- محافظه کارانه و رقابتی) ارائه گردید. نتایج پژوهش بیانگر این بود که راهبردهای تهاجمی (SO) شامل برنامه ریزی در جهت صادرات محصولات سالم به کشورهای همسایه از جمله عراق، راهبردهای محافظه کارانه (WO)، شامل تعیین الگوهای موفق و پیش رو در زمینه تولید محصول سالم و تجلیل و تقدیر سالانه از آن ها، راهبردهای رقابتی(ST)، شامل استفاده از بذرهای اصلاح شده در تولید محصول سالم و راهبردهای تدافعی (WT)، شامل ایجاد بازار فروش و یا میدان تره بار ویژه محصولات سالم تعیین گردید. نتایج حاصل از اولویت بندی راهکارهای مناسب برای توسعه محصول سالم در استان ایلام نشان داد که به ترتیب برنامه ریزی در جهت صادرات محصولات سالم به کشورهای همسایه از جمله عراق و ایجاد رغبت و میل کامل به سمت تولید محصول سالم با حمایت، آموزش و اطلاع رسانی لازم از طرف دولت از مهمترین راهکارها جهت توسعه محصول سالم در استان ایلام می باشند. یافته های این پژوهش راهنمایی مناسب برای کمک به سیاست گذاران دولتی و آموزشی- ترویجی جهت توسعه کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی ارائه می دهد.
تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش: نقش میانجی صمیمیت مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
126 - 140
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم محیط فروش در نتیجه تغییرات رفتاری، فناورانه و مدیریتی بسیار پیچیده شده است. شناسایی عواملی که موجب ارتقای عملکرد فروش می شوند، جنبه مهمی از شغل مدیران فروش به شمار می رود و می تواند در بقا و موفقیت شرکت تأثیری حیاتی داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش با توجه به نقش میانجی صمیمیت مشتریان می باشد. این تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت روش نیز توصیفی – همبستگی می باشد. همچنین از لحاظ گردآوری داده ها نیز یک تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران شرکتهای صنعتی در شهر اراک ایلام می باشد که تعداد آنها برابر با 210 نفر می باشد. برای انتخاب نمونه نیز با با توجه به جدول مورگان تعداد 132 نفر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد می باشد. بدین صورت که برای سنجش متغیر بازاریابی گوشه ای از پرسشنامه استاندارد دالگیک (2017)، برای سنجش متغیر صمیمیت مشتریان از پرسشنامه استاندارد مولیا و همکاران(2020) و برای سنجش متغیر عملکرد فروش نیز از پرسشنامه استاندارد میکائیل و استفان(2020) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ویژوال پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش و ابعاد آن یعنی؛ پذیرش توسط مشتریان، وفاداری مشتریان، بهینه سازی قلمرو فروش و سهم بازار در شرکتهای صنعتی شهر اراک تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نقش میانجی صمیمیت مشتریان نیز در تاثیرگذاری بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش تائید شده است.
طراحی مدل موانع عملکرد بهینه زنجیره تامین بنگاه های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
265 - 281
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی تاثیر نقش مولفه های موثر بر عملکرد زنجیره تامین بنگاه های کوچک و متوسط بپردازد. به عبارتی دیگر هدف پژوهش حاضر شناسایی متغیرهای بحرانی تاثیرگذار بر عملکرد زنجیره تامین است. این پژوهش از نوع اکتشافی و از لحاظ شیوه انجام کار توصیفی- پیمایشی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها بالای 7/0 بود. برای آزمون روایی سوالات از اعتبار محتوا استفاده شد که برای این منظور از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده گردید. جامعه آماری در این پژوهش تولیدکنندگان و صادرکنندگان شرکت های کوچک و متوسط بودند، که از بین آنها 470 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل عامل اکتشافی استفاده گردید، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده و در نهایت 9 عامل موانع عملیاتی، موانع تامین، موانع مالی، موانع بهبود محصول، موانع تقاضا، موانع دولتی، موانع محیطی، موانع اجتماعی، موانع اقتصادی به عنوان موانع اصلی عملکرد بهینه زنجیره تامین شناسایی شدند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 9 عامل به دست آمده می توانند حدود 6/61 درصد واریانس تمامی شاخص ها را تبیین نمایند که مقدار قابل قبولی است. عامل اول موانع عملیاتی با درصد واریانس استخراج شده 7/13 درصد مهم ترین عامل بوده و عامل دوم موانع مالی 3/11 درصد واریانس کل را تبیین می کند.
تحلیلی بر نقش بر ارزش ویژه برند هتل با تأکید بر رشد و شکوفایی در صنعت گردشگری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : تحقیق حاضر با هدف تحلیلی بر نقش ارزش ویژه برند هتل با تأکید بر رشد و شکوفایی در صنعت گردشگری انجام شده است. روش شناسی : روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات بصورت مطالعات کتابخانه ای می باشد، لذا از مقالات به روز، کتاب های معتبر، اسناد کتابخانه ای و منابع معتبر اینترنتی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته ها : یافته ها حاکی از آن است که تجربه خوب مهمانان باعث شکل گیری ارزش ویژه برای برند هتل می شود، همان طور که تجربه ناخوشایند باعث تخریب برند هتل در ذهن مهمانان می شود.افراد برای انتخاب برند هتل نیازی به تجارب گذشته ندارند و از طریق رسانه ها و تبلیغات دهان به دهان می توانند هتلی خاص را انتخاب کنند و این موضوع اهمیت ارزش ویژه برند را می رساند. نتیجه گیری و پیشنهادات : نتایج حاکی از آن است که هتلی که دارای ارزش ویژه برند قوی است می تواند مواردی از جمله افزایش واکنش مطلوب مهمانان به تغییرات قیمت،توسعه برند،افزایش وفاداری مهمان، صبرو بردباری مهمانان در شرایط بحرانی،سودآوری بالاتر و ارزش بالاتر بازار را انتظار داشته باشد. و همچنین پیشنهاد می شود که صاحبان برند به ارزش ویژه برند هتل توجه داشته باشند از جمله مزایای این امر برای صاحبان برند عبارت است از: توانایی ارائه قیمت های مناسب تر نسبت به هتل های رقیب،توانایی کسب سهم بازار بیشتر،توانایی حفظ مشتریان از طریق ایجاد وفاداری به برند و کاهش هزینه های بازاریابی است. نوآوری و اصالت : نوآوری و اصالت مطالعه حاضر در این است که بر نقش ارزش ویژه برند هتل با تأکید بر رشد و شکوفایی در صنعت گردشگری توجه شده است و نتایج آن می تواند برای مدیران هتلها و ... مفید واقع شود.
ارائه مدل پارادایمیک بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی (مورد مطالعه: کارآفرینان خبره حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
74 - 55
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد فناوری کسب وکارها، باید به تولید محتوای ارزش مند برای مشتریان توجه شود. تجربه برندهای معتبر در بازاریابی محتوای کسب وکارها نشان دهنده رویکرد مهم و رو به رشد برای تقویت آگاهی مصرف کننده، تعامل و خلق ارزش بیشتر برای مشتریان در زمینه بازاریابی محتوایی است، لذا هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پارادایمی بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی مبتنی بر دیدگاه کارآفرینان بود. در این راستا، برای گردآوری داده ها از روش نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه کارآفرینان با سابقه کسب وکارهای الکترونیکی را شامل گردید. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند که از طریق مصاحبه با 15 نفر اشباع داده ها حاصل گردید. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای و با نرم افزار مکس کیودا تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس مدل پارادایمیک، عناصر آن شامل بررسی وضعیت فعلی کسب وکار، تولید محتوا، توزیع محتوا، سنجش موفقیت بازاریابی محتوایی، استفاده از تکنیک های تولید و توزیع محتوا، استفاده از بینش روانشناسی در بازاریابی محتوا، موفقیت کسب وکار و نفوذ در مشتریان بود. به طورکلی به کارگیری تکنیک های نوین تولید و توزیع محتوا همراه با بینش روان شناسی می تواند بازاریابی محتوایی کسب وکارهای الکترونیکی را بهبود بخشد. لذا توسعه مهارت های کاربران در زمینه های تولید و توزیع محتوا با تأکید بر بهبود بینش روانشناسی آنان در بازاریابی محتوایی پیشنهاد می گردد.
ارائه چارچوبی برای توسعه تجارت اجتماعی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
506 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه پیچی دگی و دگرگونی های فزاینده فضای کسب وکار که از توسعه فناوری اطلاعات و ظهور ابزارهای تع املی تحت وب 2 نشئت گرفته است، به شکل گیری بسترهایی همچون شبکه و رسانه اجتماعی منجر شده است که علاوه بر تغییر دادن فرایندهای حوزه بازاریابی و تجارت الکترونیک، باعث شده است تا بنگاه ها برای سازگاری با این محیط و کسب مزیت رقابتی، به انتخاب ابزارها و استراتژی های تهاجمی تر تمایل بیشتری داشته باشند. در این بین، انتخاب و توسعه تجارت اجتماعی که در بستر همین تحولات گسترده رخ داده است، برای انتخاب یکی از این ابزارها سودمند است. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای توسعه تجارت اجتماعی با رویکرد فراترکیب است.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است، از لحاظ ماهیت و روش توصیفی به شمار می رود و از نگاه هدف توسعه ای محسوب می شود. برای جمع آوری و غربالگری منابع، در یک دوره ده ساله، بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، از روش فراترکیب استفاده شد و در این بین، از مجموع ۲۲۱ سند مرتبط با موضوع، ۷۶ مقاله بررسی شد.
یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش با روش تحلیل مضمون، در نهایت 33 مضمون پایه، 9 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی با عنوان «ارزش آفرینی اجتماعی»، «هم افزایی فناورانه» و «هنجارسازی اجتماعی» کشف و برچسب گذاری شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای توسعه تجارت اجتماعی، می بایست به این عوامل توجه ویژه ای کرد: اعتمادسازی اجتماعی، بازاریابی شبکه ای، ارزش آفرینی مشترک، ریسک کنترل شده، تعاملات محتوا محور، حمایت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و ارزشی با مشتری، تبادل تجربه های شناختی عاطفی، پشتیبانی پلتفرمی، تولید تعاملی محتوا و اشتراک گذاری اجتماعی، بازتولید سرمایه اجتماعی و توسعه تعاملات اجتماعی.
تحلیل مشکلات فرایند نظام جامع آموزش گردشگری ایران با تأکید بر رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند نظام آموزش گردشگری در ایران جهت تحقق اهداف خود نیازمند دیدگاه های نظری و مدیریتی جدید با رویکرد کارآفرینی است تا امکان ایجاد تغییراتی در شرایط موجود را ایجاد کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مشکلات فرایند این نظام در زمینه کارآفرینی از دیدگاه بازیگران این حوزه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی – تبیینی و از نظر روش، آمیخته (کیفی-کمّی)، مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با 177 نفر از کارشناسان سازمان های سیستم عرضه و تقاضای آموزش گردشگری ایران می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی از طریق نرم افزار گفی و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت درجه ورودی وزندار و مرکزیت درجه خروجی وزندار تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه که متناظر با مهمترین بازیگر شبکه است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سپس دانشگاه های دولتی فعال در حوزه گردشگری می باشد. این نتیجه پس از اعمال برچسب های مشکلات دارای تفاوت های معنادار بیشتری شده است. تحلیل مشکلات وضع موجود به کارشناسان این حوزه این امکان را می دهد تا با دانش لازم به تعریف اهداف آتی این فرایند بپردازند و زمینه را برای توسعه همه جانبه، یکپارچه و متعادل این بخش فراهم نمایند.
شکل گیری بازارهای خاکستری ناشی از نوسان های اقتصادی و خلأ های گمرک ها (مورد مطالعه: لوازم خانگی سامسونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی شکل گیری بازارهای خاکستری، در نتیجه نوسان های اقتصادی و خلأهای گمرکی، در خصوص برند لوازم خانگی سامسونگ است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته اکتشافی کیفی کمّی است. نمونه آماری در بخش کیفی، 20 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که با استفاده از رویکرد قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. نمونه آماری در بخش کمّی، 30 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مصاحبه و در بخش کمّی، از پرسش نامه مقایسه های زوجی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از رویکرد تئوری داده بنیاد و در بخش کمّی، از رویکرد دیمتل فازی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج دیمتل فازی، بازارچه های متعدد مرزی، بیشترین اولویت را دارد. قاچاق کالا، نوسان های شاخص های اقتصادی و رکود بازارهای لوازم خانگی، به ترتیب در رده های دوم تا چهارم قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، نوسان های اقتصادی و خلأهای نظارتی در مبادی ورودی، از علل مهم شکل گیری بازارهای خاکستری برای محصولات لوازم خانگی سامسونگ در ایران هستند. هر چه نظارت در مبادی ورودی هدفمندتر نباشد و توزیع کننده های غیرمجاز، توان واردات ساده محصولات این برند یا قاچاق آن ها را به کشور داشته باشند، احتمال شکل گیری بازارهای خاکستری افزایش خواهد یافت.
تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری هوشمند بر مبنای تئوری داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری و بررسی چگونگی تأثیرگذاری عامل های مدل بر روی همدیگر و راهکارهای عملی در راستای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری می باشد. از این رو با توجه به رویکرد ترکیبی در بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق با 12 تن از خبرگان (مدیران آژانس های گردشگری و اساتید دانشگاه که دارای دارای مدرک تحصیلی مدیریت جهانگردی، مدیریت هتلداری و رشته کارآفرینی گردشگری می باشند)، به تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری پرداخته است. این الگو مشتمل بر شش تم اصلی: 1) شرایط علی (عوامل ساختاری، عوامل محیطی و عوامل رفتاری)؛ 2) شرایط زمینه ای(فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی، یادگیری سازمانی، شرایط محیط کاری و چشم انداز سازمانی)؛ 3)شرایط مداخله گر (موانع سازمانی و موانع اطلاعاتی و انگیزشی)؛ 4) مقوله محوری(مدیریت و توسعه استعداد در بخش گردشگری)؛ 5) راهبردها(استعداد یابی، استعداد گماری، استعداد خواهی و استعداد داری)؛ 6) پیامدها(پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی) می باشد. سپس در گام دوم با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری در میان 300 نفر از مدیران و کارکنان آژانس های گردشگری مدل حاصله مورد برازش، اعتباریابی و آزمون قرار گرفت. در مرحله کمی براساس روش تحقیق همبستگی روابط میان متغیرهای مدل اولیه و ضرایب تأثیرگذاری هرکدام در تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری تعیین گردید. براساس نتایج آماری تحقیق به ترتیب شرایط علی با ضریب 28%، شرایط زمینه ای با ضریب 25% و شرایط مداخله گر 19% بر مقوله محوری تأثیرگذار بودند. کمترین تأثیرگذاری بر مقوله محوری مربوط به شرایط مداخله گر و بیشترین تأثیرگذاری مربوط به شرایط علی است. همچنین میزان تأثیرگذاری مقوله محوری بر راهبردها 37% ، میزان تأثیرگذاری شرایط زمینه ای بر راهبردها 33% و میزان تأثیرگذاری شرایط مداخله گر بر راهبردها 16% می باشد که بیشترین تأثیر مربوط به مقوله محوری است. تأثیر راهبردها در مدل بر پیامدهای 61% بوده است.
شناسایی منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه جمع آوری داده ها به شکل کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش با رویکرد فراترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل پنج پایگاه داده به زبان انگلیسی شامل اسکوپوس، امرالد، ساینس دایرکت، اسپرینگر و پروکوئست و دو پایگاه داده به زبان فارسی شامل پایگاه نشریات کشور و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی می باشد. روش تحلیل بصورت تحلیل محتوا می باشد. تعداد 30 مقاله و 210 کد و 24 مفهوم از مقالات انتخاب شده استخراج شد که شامل قابلیت فرآیند مدیریت فرآیند سفارش، قابلیت فرآیند مدیریت ارتباط با مشتری، قابلیت فرآیند مدیریت تقاضا، ظرفیت و قابلیت فرآیند مدیریت منابع، زمان عرضه به بازار، اعتبار خریدار، پلتفرم های الکترونیکی، هماهنگی و همکاری در زنجیره تامین برای بهبود عملکرد خدمات، همگام سازی تصمیمات مربوط به مالی، اشتراک اطلاعات نوآورانه مرتبط با مالی، قابلیت فرآیند مدیریت ارتباط با تامین کننده، قابلیت فرآیند مدیریت عملکرد خدمات، تعامل بین بخشی شرکت های زنجیره تامین, تامین مالی موجودی، نوآوری محصول، فاکتورینگ معکوس، همسویی انگیزشی جریان نقدی، سرمایه در گردش زنجیره تامین، اعتبار بانکی برای تامین مالی زنجیره تامین، یکپارچه سازی تامین کننده، مدیریت بازیافت، ریسک اختلال زنجیره تامین، مدیریت حمل و نقل زنجیره تامین، تغییرات در برآوردها و مبنای آنها به عنوان منابع و مخارج زنجیره تأمین پایدار در شرایط عدم قطعیت می باشد.
کلیشه ها و نقش های جنسیتی در جامعه ی ما
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کلیشه ها و نقش های جنسیتی در جامعه ی ما؛ صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه ی کلیشه ها و نقش های جنسیتی و مهارت یا علم مرتبط با آن در جامعه، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم آموزش نقش های جنسیتی و این دانش را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس مفهوم کلیشه ها و اثر بخشی آن در مسیر موفقیت انسان و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی در مورد آموزش های گوناگون و بخصوص مزایا و معایب استفاده از دانش کلیشه ها و نقش های جنسیتی ارائه شده است.
تأثیر جنبه های محیطی و داخلی ساختار سازمانی بر پیچیدگی مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM)
حوزههای تخصصی:
علی رغم استفاده گسترده از مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM) در شرکت های اروپایی، مطالعاتی که دلایل تفاوت در پیچیدگی آن را بررسی می کنند، اندک هستند و عمدتاً بر جنبه های محیطی و درون سازمانی متمرکز هستند. از آنجایی که فرض می شود ساختار یک شرکت به عنوان یک عامل تعیین کننده اصلی سازمانی تأثیر چشمگیری بر تناسب بین یک سازمان و نوآوری اجرایی دارد، از این رو ما تأثیر ساختار سازمانی را بر پیچیدگی VBM بررسی می کنیم. بر اساس داده های نظرسنجی از ۱۱۷ شرکت بزرگ انتفاعی در اتریش، آلمان و سوئیس، یافته های ما نشان می دهد که متغیرهای ساختار سازمانی یعنی متمرکزسازی، رسمی سازی و ادغام افقی به طور مثبت با پیچیدگی VBM مرتبط هستند. داده های ما بینشی را در مورد ارتباط متقابل متغیرهای خاص ساختار سازمانی با زیر مولفه های خاص VBM ارائه می دهد. یافته ها نشان می دهند که سطوح بالای متمرکزسازی به طور مثبت با تناسب سیاسی یک سازمان با VBM ارتباط دارد، در حالی که به نظر می رسد متمایز سازی عمودی رابطه منفی با تناسب فرهنگی با VBM دارد. سطوح بالای رسمی سازی و ادغام افقی نشان دهنده تناسب فنی، سیاسی و فرهنگی با VBM است که به دستیابی و توسعه اجرای VBM در مراحل آخر اشاعه کمک می کند. در حالی که شرکت هایی که در بورس پذیرفته شده اند ارتباط مثبتی با پیچیدگی VBM نشان می دهند، ارتباط متقابل متغیرهای ساختار سازمانی با پیچیدگی VBM هم در شرکت های بورسی و هم در شرکت های غیر بورسی آشکار می شود.
تببین نقش مشارکت سازمان های مردم نهاد و موزه ها در فرایند ترویج گردشگری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
7 - 40
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1) شناسایی مولفه های تاثیرگذار بر مشارکت سازمان های غیر انتفاعی مردم نهاد در رونق موزه ها و ترویج گردشگری پایدار 2) کشف فرصتهای مشارکتی سازمانهای مردم نهاد و موزه ها در راستای ترویج گردشگری پایدار. در این راستا از روش کیفی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش ، اعضا فعال سمن ها، متخصصان حوزه گردشگری ، فرهنگ، موزه ، محیط زیست و جغرافیا بودند و داده ها به کمک مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. نتایج نشان داد که موازین حرفه ای و سیاستگذاری مولفه های تاثیرگذار بر مشارکت سمن ها در رونق موزه ها و ترویج گردشگری هستند. به علاوه، پنج مضمون اصلی آموزش مشارکتی؛ تفکر مشارکتی و تعاملی؛ تبلیغ و اطلاع رسانی مشارکتی؛ برگزاری رویداد ها و نمایشگاههای مشترک و مشارکت اجتماعی به عنوان فرصتهای مشارکتی سازمانهای مردم نهاد و موزه ها در راستای توسعه گردشگری پایدار شناسایی شدند.
کشف و تحلیل فرآیند خرید در یک سازمان پروژه محور به کمک فرآیند کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های پروژه محور به علت داشتن ماهیت موقتی بودن و برنامه ریزی های دقیق زمانی و هزینه ای، حائز اهمیت بیشتری در برقراری رابطه بین داده و فرآیندهای عملیاتی هستند که این امر نیازمند درک صحیح فرآیندهای واقعی سازمان است. از طرفی یکی از موضوعات مهم برای مدیریت سازمان های پروژه محور، مدیریت فرآیندهای کسب وکار آن است ولی باتوجه به رفتار پویا و پیچیدگی ذاتی یک سازمان پروژه محور، شناسایی فرآیندهای آن به کمک مدل سازی های سنتی دیگر قابل اتکا نیست. یک راه حل نسبتاً نوظهور برای مقابله با این موضوع، "فرآیندکاوی" نام دارد. در این مقاله چارچوبی معرفی شده است که با شناخت دقیق فرآیند، عملکرد واحدهای کسب وکار در مقایسه با واقعیت اندازه گیری شود. این چارچوب فراگیر، مراحل پیش نیاز شناخت از جمله پایش و تمیزسازی داده های سیستم اطلاعاتی جهت کشف وضع موجود فرآیند و بررسی آن از زوایای مختلف را برعهده می گیرد. هدف اصلی این مقاله، توسعه چارچوبی برای بهبود فرآیند خرید در شرکت چاوش راه بنا بر پایه فرایندکاوی می باشد. پیشنهاد بهبود فرآیند با استفاده از پیاده سازی و استخراج دانش از فرآیند، کشف روابط غیرمنتظره و پنهان و یافتن گلوگاه های فرآیند خرید با استفاده از تکنیک های فرآیندکاوی در قالب چارچوبی در این مقاله ارائه گردیده است.
تحلیلی بر ارتباط شخصیت مردانه و زنانۀ برند و ارزش ویژۀ برند مشتری محور در صفحات اینستاگرام محصولات مصرفی تند گردش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف کنندگان امروزی به دلیل تعدّد انتخاب و بهتر شدن کیفیت محصولات در زمان تصمیم گیری تنها به جنبه های کارکردی محصول توجه نمی کنند و در بسیاری از موارد در تصمیم گیری های خود جنبه های نمادین برند را دخیل می کنند. حضور پررنگ انسان امروزی در شبکه های اجتماعی نیز برای برندها فرصت مناسبی است تا انسان با حضور خود در این فضا بیش ازپیش با مشتریان خود تعامل داشته باشد و از این طریق خود را از صرف یک محصول کارکردی به شخصیتی تبدیل کند که با مشتری تعامل دارد. ارزش ویژه برند مشتری محور در بستر شبکه های اجتماعی به عنوان توانایی ایجاد وضعیت روانی در ذهن مصرف کنندگان در تعامل با برند تعریف می شود. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط بین ارزش ویژه برند مشتری محور با ابعاد جنسیت برند به عنوان یک بُعد از شخصیت برند (جنبه ای نمادین و غیر کارکردی برند است) در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام بررسی شده است. همچنین، علاوه بر ارتباط مستقیم این دو متغیر، تأثیر ابعاد شخصیت مردانه و زنانه برند نیز بر ارزش ویژه برند مشتری محور با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی با برند سنجیده شده است. برای سنجش روابط مطرح شده 391 پرسشنامه ازسوی مصرف کنندگان فعّال اینستاگرام برندهای محصولات مصرفی تند گردش تکمیل شد. نتایج تحلیل روابط فوق با استفاده از مدل سازی معادله های ساختاری نشان داد که دو بُعد جنسیت برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی مصرف کننده بر ارزش ویژه برند مشتری محور تأثیر مثبت و معنادار دارد. به طور تقریبی، تأثیر هر دو بُعد با ضریب تأثیر کمتر از یک درصد به یک اندازه بود.
نقش متقابل مهندسی نرم افزار مدل رانده و سکوی توسعه کم کد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
225 - 257
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر شاهد رشد چشمگیر «سکوهای توسعه ی کم کد» هم در جلب توجه بازار و هم دانشگاه بوده ایم. سکوهای کم کد، سکوهای توسعه ی برنامه های کاربردی به صورت بصری هستند که معمولاً روی ابر اجرا می شوند و نیاز به کدنویسی دستی را کاهش می دهند. همچنین، توسط توسعه دهندگان غیرحرفه ای با دانش محدود در برنامه نویسی مورد استفاده قرار می گیرند. در این مقاله، ابتدا ویژگی های سکوهای شناخته شده مورد بررسی قرار می گیرد تا مزایای این رویکرد بررسی شود. با توجه به این که سکوهای کم کد در بسیاری از اهداف و ویژگی ها با رویکردهای مهندسی مدل رانده مشترک هستند، لازم است جایگاه سکوی کم کد در مقایسه با این رویکردها مورد بررسی قرار گیرد و نقاط ضعف و قوت هر دو مشخص شود. یکی از دلایل استقبال از سکوی کم کد استفاده از رایانش ابری است، که اکثر رویکردهای مهندسی مدل رانده از آن بی بهره بوده اند. بنابراین، در این مقاله به بررسی راهکارهای استفاده از رایانش ابری در مهندسی مدل رانده جهت کاربرد این رویکردها برای ایجاد سکوهای کم کد می پردازیم و این موضوع را روی یک مطالعه موردی برای زبان مدل سازی قرارداد هوشمند پیاده می کنیم.
طراحی الگوی سیاست های دولتی برای ارتقای ایران در زنجیره ارزش جهانی با کاربست نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
1 - 50
حوزههای تخصصی:
حضور بهینه و ارتقای کشورها در زنجیره های ارزش جهانی بسته به سیاست های حاکمیتی است که سازه های زیرساختی برای تولید و سایر زمینه های مرتبط، همراستایی سیاستگذاری تجاری، نحوه هم کنشی با کشورهای خارجی و حمایت های لازم را تدبیر کند. پژوهش پیش رو، با هدف طراحی الگوی سیاست های دولتی برای ارتقای ایران در زنجیره ارزش جهانی و با توجه به اینکه تحقیقات پیشین جامعیت کافی در این خصوص نداشته، انجام شده است. به این منظور با استفاده از روش کیفی و بهرهگیری از نظریه داده بنیاد، با متخصصان و صاحبنظران این حوزه و به روش گلوله برفی مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. سپس فرآیند کد گذاری باز منتج به 180 کد، کد گذاری محوری منتج به 72 کد و در نهایت کد گذاری انتخابی منتج به 23 کد در قالب شش دستاورد پدیده محوری شامل خلق ارزش از مزیت نسبی، شرایط علّی شامل ایجاد و توسعه زنجیره های ارزش داخلی، تقویت زیرساخت های نرم و سخت، صادرات کالاهای واجد ارزش افزوده، بومی سازی و آسیب شناسی، تسهیل گری و هماهنگ کنندگی دولت، فرماندهی واحد سیاست ساز و سیاستگذار، مدیریت منابع، بهره گیری از ظرفیت های منطقه ای، راهبردها شامل جایگاه یابی و سهم خواهی در زنجیره ارزش جهانی، استفاده از ظرفیت ویژه دانشی و تجارب متخصصین، استفاده از ظرفیت ویژه لجستیکی و راهبردهای خلاقانه در ارتقا، مشارکت بخش خصوصی قدرتمند، سرمایه گذاری بر توسعه صنایع کاربر و خدمات، بهبود دیپلماسی اقتصادی، آینده پژوهی و برنامه ریزی با توجه به روندهای آتی زنجیره ارزش جهانی، شرایط زمینه ای شامل اصلاح حکمرانی، حمایت و ایجاد رقابت، همسوسازی سیاست های ارزی و تجاری، عوامل مداخلهگر همچون تحریم و توسعه نیافتن ظرفیت های داخلی اقتصادی و پیامدها شامل توسعه متوازن و اقتدار تکنولوژیکی را در بر داشت. نتایج این پژوهش می تواند سیاستگذار را در تدوین سیاست های تجاری با توجه به روندهای آتی تجارت دنیا یاری نماید.